فقیهان سخنور در فهرست منتجب الدین
آرشیو
چکیده
متن
پیامبران الهى اولین مبلغان بودند «رسلا مبشرین و منذرین» حضرت نوح(ع) ،هود(ع)، صالح(ع)، لوط(ع) و . .. خود را مبلغ و اندرزگویى امین مىدانستند.
سیوطى در کتاب «الاوائل» مىنویسد: ابراهیم(ع) نخستین کسى است که بر منبرخطبه خوانده است.
جاحظ در کتاب «البیان و النبیین» مىنویسد: «وکان شعیب اخطب الانبیاء.»:شعیب(ع) سخنورترین پیامبران بود.
پیامبر اسلام(ص) علاوه بر این که خود مبلغ سیار بود، براى نشر اسلام و تعلیمقرآن مبلغانى به اطراف و اکناف اعزام مىکرد. ابن هشام در سیره خود اسامى برخىاز مبلغان را، که در این راه به شهادت رسیدهاند، آورده است.
پس از آن حضرت، امام على(ع) که درباره سخنانش گفتهاند: «دون کلام الخالق وفوق کلام المخلوق» این رسالت را بر عهده داشت و در فرصتهاى مناسب به روشنگرىمىپرداخت.
بعد از انبیا و اوصیا و اولیا، عالمان متعهد باید پیام خداوند سبحان را بهمردم برسانند; زیرا آنها وارثان پیامبرند و رسالت پیامآوران الهى را به دوشمىکشند.
در گذشته سطح وعظ و ارشاد، بسیار بالاتر از دورههاى اخیر و معاصربوده است و واعظان همیشه از رجال بزرگ علمى بودهاند. در کتب تاریخ نام انبوهىاز دانشوران واعظ ثبتشده است.
فقیه معروف شیعه نویسنده «من لایحضره الفقیه»، شیخ صدوق (ره) که بالغ بردویست کتاب داشته، در قم مجلس وعظ داشته است. شیخ عبدالجلیل رازى در کتاب نقضکه آن را در حدود سال556 تالیف کرده) در باره او مىگوید: هم کتاب تصنیفمىکرد هم وعظ مىنمود و هم درس مىگفت وصیت علم او تا ترکستان گسترده شده بود.
امالى صدوق حاوى97 مجلس از مجالس وعظ اوست که ضمن آنها سخنان معصومان وفضایل خاندان نبوت بیان شده است.
شیخ مفید که اسلام، عالمى را به پایه و وزانت او کمتر دیده است نیز داراىمجموعهاى به نام «امالى» است.
«امالى» او حاوى چهل و دو مجلس است که در هفتسال برگزار شده است.
تاریخ بیان نخستین گفتار این کتاب اول ماه رمضان سال 404 ه.ق و زمان آخرینمجلس آن رمضان سال 411 ه.ق بوده است.
سید مرتضى دانشور دیگر شیعى، که در سال426 درگذشت، کتابى دارد که به«امالى» سید مرتضى معروف است. این کتاب مجموعه گفتارهاى او در مجالس وعظاست. شیخ طوسى(ره)، بنیانگذار حوزه کهنسال نجف که بیش از سیصد تن از بزرگانخاصه و عامه که همه در حد اجتهاد بوده و در درس او شرکت مىجستند و دو کتاب ازکتب اربعه شیعه از آثار ارزنده و ماندگار اوست، نیز مجلس وعظ داشته و مجموعهگفتارش با عنوان «امالى شیخ طوسى» به یادگار مانده است.
دانشمند دیگر مرتضى ذوالفخرین قمى است. رازى در صفحه 51 کتاب «النقض»مىنویسد: مجلس وعظى داشت و فضلاى عالم از خطبهها و کتابهایش سرمایه مىگرفتند.
دیگر از واعظان قمى در قرن ششم، عزالدین یحیى بن محمد علوى نقیب مىباشد.
ابن جوزى در کتاب «المنتظم فى اخبار الامم»، نام و شرح حال گروهى از واعظانسدههاى چهارم و پنجم را که همه از دانشوران مشهور بودند، ذکر کرده است.
آرى در گذشته بیشتر دانشمندان به تبلیغ دین مىپرداختند. اما دشمن، براى اینکه عالمان بزرگ را از منبر دور سازد، برنامهریزى گسترده کرد و به تدریج درباور همه گنجانید که وعظ و خطابه دون شاءن فقیهان، مفسران و متکلمان است.
این اقدام کم و بیش در حوزه دیرپاى نجف موثر واقع شد و بدین ترتیب میان مردمو دانشمندان دینى فاصله افتاد.
معمار انقلاب اسلامى امام راحل(ره) در این زمینه مىفرماید:
«ممکن است دستهاى ناپاکى با سمپاشیها و تبلیغات سوء برنامههاى اخلاقى و اسلامىرا بىاهمیت وانمود کرده، منبر رفتن براى پند و موعظه را مغایر با مقام علمىجلوه دهند ... امروز در بعضى از حوزهها شاید منبر رفتن و موعظه کردن را ننگبدانند! غافل از این که حضرت امیر(ع) منبرى بودند و در منابر مردم را نصیحتفرموده و راهنمایى مىکردند.
سایر ائمه(علیهم السلام ) نیز چنین بودند.» با توجه به اهمیت وعظ و خطابه ولزوم تبیین دیدگاه فقیهان گذشته درباره این موضوع بررسى «فهرست منتجبالدین»سودمند مىنماید.
فهرست چه کتابى است!
«فهرستشیخ منتجبالدین» یکى از کتابهاى مهم تراجم ورجال است که بین سالهاى 572 592، به عنوان کامل کننده فهرستشیخ الطائفهمحمد بن حسن بن على طوسى، به رشته نگارش کشیده شد.
از آنجا که نویسنده دانشمند و پژوهشگرش، حافظ، ابوالحسن منتجب الدین على ابنعبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه رازى، فردى موثق، پارسا و دقیق بود، کتابششهرت خاص یافت و مورد توجه دانشمندان واقع شد.
منتجب الدین در کتاب گرانقدر خویش نام انبوهى از دانشوران را ثبت کرده،درباره هر یک به اختصار مطالب سودمندى نگاشته است. آنچه در این مقاله مىخوانیدنام گروهى از فقیهان وارسته است که در کنار فتوا و تدریس، منبر مىرفتند و مردمرا اندرز مىدادند.
البته پس از نام هر فقیه سخنور نوشته کوتاه منتجبالدین را نیز ترجمه کردهایمتا شاهدى بر درستى گفتار ما باشد.
سید ثقه ابوالعباس عقیل بن حسین بن محمد بن على بن اسحاق او فقیه ومحدث است کتابهاى صلوه، مناسک حج و امالى از آثار اوست.
سید زاهد عزالدین بن عراقى حسینى: او دانشورى فاضل، فقیه و واعظ بود.
قاضى زینالدین ابوعلى عبدالجبار بن حسین بن عبدالجبار طوسى: این دانشور فقیهىنیکوکار است.
فقیه صالح ابوالحسن على بن ابىسعد بن ابىالفرج خیاط: او دانشمندى پارساست کهدر شمار واعظان جاى دارد. کتاب جامع الاخبار از آثار اوست.
سید نور الدین على بن محمد حسینى خجندى ساکن رى: این بزرگوار فقیهى نیکوکار استو از واعظان شمرده مىشود.
شیخ نجم الدین ابو القاسم على بن حسین حاستى: او واعظى نیک کردار است که در فقهنیز تواناست.
سید ضیاء الدین ابو الرضا فضل الله بن حسین بن ابى الرضا عبید اللهبن حسین بن على حسین مرعشى: این سید دانشورى پارسا و فقیهى واعظ است.
شیخ ابو المظفر لیثبن سعد بن لیث اسدى او که در زنجان زندگى مىکند، شاعرىگرانقدر و فقیهى نیکوکار است.
کتاب الامالى فى مناقب اهل البیت (علیهم السلام ) از آثار اوست.
قاضى مجد الدین محمد بن على بساریه: قاضى، واعظى نیک کردار است و در شمارفقیهان جاى دارد.
شیخ جمالالدین محمد بن عبدالکریم: شیخ محمد فقیهى واعظ شمرده مىشود.
شیخ فقیه مختار بن محمد بن مختار بن بابویه: او دانشورى پرهیزگار و واعظ است.
سید زین الساده ناصر بن داعى بن ناصر بن شرفشاه علوى حسنى شجرى: سید ناصرفقیهى نیک رفتار و واعظ شمرده مىشود.
سید ناصرالدین محمد بن حسین بن منتهى حسینى: سید محمد دانشورى پارسا و واعظ است و قاضى شهر شمرده مىشود.
شیخ امام عماد الدین ابو جعفر محمد بن على بن حمزه طوسى مشهدى: او دانشمند، فقیه و واعظ است.
«الوسیله»، «الواسطه»، «الرابع فى الشرایع»، «المعجزات» و «مسائل فىالفقه» در شمار آثار او جاى دارد.
شیخ افضل الدین محمد بن ابىالحسن بن هموسه ورامینى: شیخ، فقیهى فاضل و واعظ شمرده مىشود.
سید بدر الدین مجتبى بن امیره بن سیف النبى جعفرى زینبى: سید بدرالدین واعظىبود که در گروه فقیهان جاى داشت و سرانجام به شهادت رسید.
شیخ ابومحمد عبدالرحمن بن محمد بن شجاع: شیخ عبدالرحمن فقیهى مورد اعتماد وواعظ بود.
شیخ نجمالدین ابوتراب على بن ابراهیم بن ابىطالب ورامینى: او دانشورى واعظ استکه فقیه نیز به شمار مىآید.
شیخ رشیدالدین على بن عبدالمطلب قمى: شیخ على فقیهى واعظ است.
شیخ عمادالدین على بن محمد بن على طوسى: او در شمار فقیهان واعظ جاى دارد.
شیخ الامام نصره الدین ابو محمد حسن بن على بن زیرک قمى: شیخ حسن فقیهى پارسا و واعظى نیککردار است.
شیخ الامام اوحد الدین حسینى بن ابى الحسین بن ابو الفضل قزوینى: او فقیهىنیکوکار، مورد اعتماد و واعظ است.
شیخ مجد الدین صاعد بن على آبى: شیخ صاعد دانشورى فقیه و واعظ شمرده مىشود.
سید طالب بن على بن ابىطالب علوى البرى: سید طالب فقیهى نیکورفتار و واعظ است.
آنچه گذشت، بخوبى نشان مىدهد که در گذشته علماى بزرگ و فرزانگان بر کرسى وعظو خطابه مىنشستند، و گاه مجموع گفتارهاى آنها در قالب امالى در اختیار دیگرانقرار مىگرفت. بنابراین هرگز نباید به تبلیغ سوء آنان که سخنرانى، و وعظ رامنافى مقام فقیهان و دانشوران مىشمارند، توجه کرد. تبلیغ کار انبیاى بزرگ الهىو اوصیاى آنان بود که آگاهترین و والاترین و محبوبترین چهرههاى جامعه شمردهمىشدند.
سیوطى در کتاب «الاوائل» مىنویسد: ابراهیم(ع) نخستین کسى است که بر منبرخطبه خوانده است.
جاحظ در کتاب «البیان و النبیین» مىنویسد: «وکان شعیب اخطب الانبیاء.»:شعیب(ع) سخنورترین پیامبران بود.
پیامبر اسلام(ص) علاوه بر این که خود مبلغ سیار بود، براى نشر اسلام و تعلیمقرآن مبلغانى به اطراف و اکناف اعزام مىکرد. ابن هشام در سیره خود اسامى برخىاز مبلغان را، که در این راه به شهادت رسیدهاند، آورده است.
پس از آن حضرت، امام على(ع) که درباره سخنانش گفتهاند: «دون کلام الخالق وفوق کلام المخلوق» این رسالت را بر عهده داشت و در فرصتهاى مناسب به روشنگرىمىپرداخت.
بعد از انبیا و اوصیا و اولیا، عالمان متعهد باید پیام خداوند سبحان را بهمردم برسانند; زیرا آنها وارثان پیامبرند و رسالت پیامآوران الهى را به دوشمىکشند.
در گذشته سطح وعظ و ارشاد، بسیار بالاتر از دورههاى اخیر و معاصربوده است و واعظان همیشه از رجال بزرگ علمى بودهاند. در کتب تاریخ نام انبوهىاز دانشوران واعظ ثبتشده است.
فقیه معروف شیعه نویسنده «من لایحضره الفقیه»، شیخ صدوق (ره) که بالغ بردویست کتاب داشته، در قم مجلس وعظ داشته است. شیخ عبدالجلیل رازى در کتاب نقضکه آن را در حدود سال556 تالیف کرده) در باره او مىگوید: هم کتاب تصنیفمىکرد هم وعظ مىنمود و هم درس مىگفت وصیت علم او تا ترکستان گسترده شده بود.
امالى صدوق حاوى97 مجلس از مجالس وعظ اوست که ضمن آنها سخنان معصومان وفضایل خاندان نبوت بیان شده است.
شیخ مفید که اسلام، عالمى را به پایه و وزانت او کمتر دیده است نیز داراىمجموعهاى به نام «امالى» است.
«امالى» او حاوى چهل و دو مجلس است که در هفتسال برگزار شده است.
تاریخ بیان نخستین گفتار این کتاب اول ماه رمضان سال 404 ه.ق و زمان آخرینمجلس آن رمضان سال 411 ه.ق بوده است.
سید مرتضى دانشور دیگر شیعى، که در سال426 درگذشت، کتابى دارد که به«امالى» سید مرتضى معروف است. این کتاب مجموعه گفتارهاى او در مجالس وعظاست. شیخ طوسى(ره)، بنیانگذار حوزه کهنسال نجف که بیش از سیصد تن از بزرگانخاصه و عامه که همه در حد اجتهاد بوده و در درس او شرکت مىجستند و دو کتاب ازکتب اربعه شیعه از آثار ارزنده و ماندگار اوست، نیز مجلس وعظ داشته و مجموعهگفتارش با عنوان «امالى شیخ طوسى» به یادگار مانده است.
دانشمند دیگر مرتضى ذوالفخرین قمى است. رازى در صفحه 51 کتاب «النقض»مىنویسد: مجلس وعظى داشت و فضلاى عالم از خطبهها و کتابهایش سرمایه مىگرفتند.
دیگر از واعظان قمى در قرن ششم، عزالدین یحیى بن محمد علوى نقیب مىباشد.
ابن جوزى در کتاب «المنتظم فى اخبار الامم»، نام و شرح حال گروهى از واعظانسدههاى چهارم و پنجم را که همه از دانشوران مشهور بودند، ذکر کرده است.
آرى در گذشته بیشتر دانشمندان به تبلیغ دین مىپرداختند. اما دشمن، براى اینکه عالمان بزرگ را از منبر دور سازد، برنامهریزى گسترده کرد و به تدریج درباور همه گنجانید که وعظ و خطابه دون شاءن فقیهان، مفسران و متکلمان است.
این اقدام کم و بیش در حوزه دیرپاى نجف موثر واقع شد و بدین ترتیب میان مردمو دانشمندان دینى فاصله افتاد.
معمار انقلاب اسلامى امام راحل(ره) در این زمینه مىفرماید:
«ممکن است دستهاى ناپاکى با سمپاشیها و تبلیغات سوء برنامههاى اخلاقى و اسلامىرا بىاهمیت وانمود کرده، منبر رفتن براى پند و موعظه را مغایر با مقام علمىجلوه دهند ... امروز در بعضى از حوزهها شاید منبر رفتن و موعظه کردن را ننگبدانند! غافل از این که حضرت امیر(ع) منبرى بودند و در منابر مردم را نصیحتفرموده و راهنمایى مىکردند.
سایر ائمه(علیهم السلام ) نیز چنین بودند.» با توجه به اهمیت وعظ و خطابه ولزوم تبیین دیدگاه فقیهان گذشته درباره این موضوع بررسى «فهرست منتجبالدین»سودمند مىنماید.
فهرست چه کتابى است!
«فهرستشیخ منتجبالدین» یکى از کتابهاى مهم تراجم ورجال است که بین سالهاى 572 592، به عنوان کامل کننده فهرستشیخ الطائفهمحمد بن حسن بن على طوسى، به رشته نگارش کشیده شد.
از آنجا که نویسنده دانشمند و پژوهشگرش، حافظ، ابوالحسن منتجب الدین على ابنعبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه رازى، فردى موثق، پارسا و دقیق بود، کتابششهرت خاص یافت و مورد توجه دانشمندان واقع شد.
منتجب الدین در کتاب گرانقدر خویش نام انبوهى از دانشوران را ثبت کرده،درباره هر یک به اختصار مطالب سودمندى نگاشته است. آنچه در این مقاله مىخوانیدنام گروهى از فقیهان وارسته است که در کنار فتوا و تدریس، منبر مىرفتند و مردمرا اندرز مىدادند.
البته پس از نام هر فقیه سخنور نوشته کوتاه منتجبالدین را نیز ترجمه کردهایمتا شاهدى بر درستى گفتار ما باشد.
سید ثقه ابوالعباس عقیل بن حسین بن محمد بن على بن اسحاق او فقیه ومحدث است کتابهاى صلوه، مناسک حج و امالى از آثار اوست.
سید زاهد عزالدین بن عراقى حسینى: او دانشورى فاضل، فقیه و واعظ بود.
قاضى زینالدین ابوعلى عبدالجبار بن حسین بن عبدالجبار طوسى: این دانشور فقیهىنیکوکار است.
فقیه صالح ابوالحسن على بن ابىسعد بن ابىالفرج خیاط: او دانشمندى پارساست کهدر شمار واعظان جاى دارد. کتاب جامع الاخبار از آثار اوست.
سید نور الدین على بن محمد حسینى خجندى ساکن رى: این بزرگوار فقیهى نیکوکار استو از واعظان شمرده مىشود.
شیخ نجم الدین ابو القاسم على بن حسین حاستى: او واعظى نیک کردار است که در فقهنیز تواناست.
سید ضیاء الدین ابو الرضا فضل الله بن حسین بن ابى الرضا عبید اللهبن حسین بن على حسین مرعشى: این سید دانشورى پارسا و فقیهى واعظ است.
شیخ ابو المظفر لیثبن سعد بن لیث اسدى او که در زنجان زندگى مىکند، شاعرىگرانقدر و فقیهى نیکوکار است.
کتاب الامالى فى مناقب اهل البیت (علیهم السلام ) از آثار اوست.
قاضى مجد الدین محمد بن على بساریه: قاضى، واعظى نیک کردار است و در شمارفقیهان جاى دارد.
شیخ جمالالدین محمد بن عبدالکریم: شیخ محمد فقیهى واعظ شمرده مىشود.
شیخ فقیه مختار بن محمد بن مختار بن بابویه: او دانشورى پرهیزگار و واعظ است.
سید زین الساده ناصر بن داعى بن ناصر بن شرفشاه علوى حسنى شجرى: سید ناصرفقیهى نیک رفتار و واعظ شمرده مىشود.
سید ناصرالدین محمد بن حسین بن منتهى حسینى: سید محمد دانشورى پارسا و واعظ است و قاضى شهر شمرده مىشود.
شیخ امام عماد الدین ابو جعفر محمد بن على بن حمزه طوسى مشهدى: او دانشمند، فقیه و واعظ است.
«الوسیله»، «الواسطه»، «الرابع فى الشرایع»، «المعجزات» و «مسائل فىالفقه» در شمار آثار او جاى دارد.
شیخ افضل الدین محمد بن ابىالحسن بن هموسه ورامینى: شیخ، فقیهى فاضل و واعظ شمرده مىشود.
سید بدر الدین مجتبى بن امیره بن سیف النبى جعفرى زینبى: سید بدرالدین واعظىبود که در گروه فقیهان جاى داشت و سرانجام به شهادت رسید.
شیخ ابومحمد عبدالرحمن بن محمد بن شجاع: شیخ عبدالرحمن فقیهى مورد اعتماد وواعظ بود.
شیخ نجمالدین ابوتراب على بن ابراهیم بن ابىطالب ورامینى: او دانشورى واعظ استکه فقیه نیز به شمار مىآید.
شیخ رشیدالدین على بن عبدالمطلب قمى: شیخ على فقیهى واعظ است.
شیخ عمادالدین على بن محمد بن على طوسى: او در شمار فقیهان واعظ جاى دارد.
شیخ الامام نصره الدین ابو محمد حسن بن على بن زیرک قمى: شیخ حسن فقیهى پارسا و واعظى نیککردار است.
شیخ الامام اوحد الدین حسینى بن ابى الحسین بن ابو الفضل قزوینى: او فقیهىنیکوکار، مورد اعتماد و واعظ است.
شیخ مجد الدین صاعد بن على آبى: شیخ صاعد دانشورى فقیه و واعظ شمرده مىشود.
سید طالب بن على بن ابىطالب علوى البرى: سید طالب فقیهى نیکورفتار و واعظ است.
آنچه گذشت، بخوبى نشان مىدهد که در گذشته علماى بزرگ و فرزانگان بر کرسى وعظو خطابه مىنشستند، و گاه مجموع گفتارهاى آنها در قالب امالى در اختیار دیگرانقرار مىگرفت. بنابراین هرگز نباید به تبلیغ سوء آنان که سخنرانى، و وعظ رامنافى مقام فقیهان و دانشوران مىشمارند، توجه کرد. تبلیغ کار انبیاى بزرگ الهىو اوصیاى آنان بود که آگاهترین و والاترین و محبوبترین چهرههاى جامعه شمردهمىشدند.