حاج شیخ مرتضى حائرى یزدى «شیداى عترت»
آرشیو
چکیده
متن
حاج آقا مرتضى، فرزند ارشد آیه الله موسس حاج شیخ عبدالکریم حائرىیزدى، روز چهاردهم ذى حجه سال 1334 ه .ق در اراک به دنیا آمد.
پدر بزرگوارش مرحوم آیه الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم در سال 1280 هق درمهرجرد میبد دیده به جهان گشود و پدربزرگش; مرحوم محمد جعفر مهرجردى، فردىصالح، پرهیزکار و متقى و مادرش از اهالى اردکان بود که پس از ازدواج باآقامحمد جعفر به مهرجرد که در دو فرسخى اردکان مىباشد، نقل مکان کرد.
آیه الله موسس با راهنمایى آقاى میر ابوجعفر، نزد ملا على اصغر مجدالعلماءاردکانى، صاحب کتاب «هدیه المهدویه» در اردکان به تحصیل پرداخت. سپس به یزدو از آنجا به کربلا، سامرا و نجف رفت و به درجات عالى علمى دستیافت. تا اینکهدر سال1333 یا 1332 ه .ق به اراک مهاجرت کرد و بیش از هشتسال در آن شهرعهدهدار حوزه علمیه و تربیت طلاب و فضلا گردید و بالاخره در ماه رجب 1340 همراهبا آیه الله سید محمد تقى خوانسارى (متوفاى 1371 ه .ق)، آیه الله حاج میرزامهدى بروجردى(متوفاى 1388 ه .ق)، شیخ احمد مهرجردى یزدى و فرزندش، آقا مرتضىکه در این ایام بیش از شش سال نداشتبه قم آمد و با اصرار علما و اهالى قم دراین شهر مقیم گردید.
اولین اقدام مهم مرحوم آیه الله حائرى در این سال تاسیس حوزه علمیه قم درشرایط دشوار آن روز، که تقریبا با کودتاى انگلیسى رضاخان مصادف بود، مىباشد.
رضاخان بعد از تحکیم پایههاى قدرت خود، تلاش گستردهاى براى انحلال حوزه نوپاىقم داشت و اگر لطف خدا و عنایتحضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) و همت پشتکار ومقاومت مرحوم شیخ عبدالکریم نبود، بىتردید اثرى از آن زحمات باقى نمىماند.
آن فقیه بزرگوار سرانجام در شب17 ذیقعده سال 1355، مطابق 1215 ه .ق در سن83 سالگى به دیار باقى شتافت، و پیکر مطهرش، در رواق بالاى سر حضرت معصومه(س)به خاک سپرده شد.
یادش گرامى و راهش پر رهرو باد.
ویژگیهاى اخلاقى، فعالیتهاى اجتماعى، استادان و شاگردان و آثار باقیمانده ودیگر خصوصیات آن عالم وارسته در این مختصر نمىگنجد، تنها به سخن بنیانگذارجمهورى اسلامى ایران امام خمینى(ره) در این باره بسنده مىکنیم:
«من خود در علماى زمان خود کسانى را دیدم که ریاست تامه یک مملکت، بلکه قطرشیعه را داشتند و سیره آنها تالى تلوسیره رسول اکرم(ص) بود. جناب استاد معظم وفقیه مکرم حاج شیخ عبدالکریم یزدى حائرى که از هزار و سیصد و چهل تا هزار وسیصد و پنجاه و پنج ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم کهچه سیرهاى داشته، با نوکر و خادم خود هم سفره بود و هم غذا بود. روى زمینمىنشست و با اصاغر طلاب مزاحهاى عجیب و غریب مىفرمود، اخیرا که کسالت داشت،بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصرى دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده،در کوچه قدم مىزد، وقعش در قلوب بیشتر مىشد و به مقام او از این کارها لطمهاىوارد نمىآورد».
امام راحل(ره) در جاى دیگر نیز فرمودند:
«آیا ما مفتخوریم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ما وقتى که از دنیا مىرود،همان شب آقازادههایش شام نداشتند؟!»
استادان
حاج آقا مرتضى در خاندان علم وفضیلت و تقوا رشد نمود و در تحصیل علم و دانش بسیار کوشا بود، بعد از اتمامدروس مقدماتى، فقه و اصول و فلسفه را نزد استادان شایسته و آیات عظام فرا گرفتکه بعضى از آنها عبارتند از:
1- آیه سید محمدرضا گلپایگانى: وى مىفرمود: پدر بزرگوارشان مرحوم آیه اللهموسس(ره) به من فرمود: فرائد الاصول را براى ایشان درس بگو، و به او اجازه بدهکه حرف بزند و مطلبى که به ذهنش مىآید، بیان کند.
کاملا معلوم است که مرحوم پدرشان بسیار عنایت داشتند که فقاهت و اجتهادفرزندشان شکوفا شود و به مراتب عالى علمى نایل گردد.
2- آیه الله سید محمدتقى خوانسارى(متوفاى 1371 ه .ق)
3- آیه الله سید محمدمحقق داماد(متوفاى 1388 ه .ق) داماد حاج شیخ عبدالکریم حائرى.
4- پدرشان، آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حایرى(متوفاى 1355 ه .ق)
5- آیه اللهسید محمد حجت کوه کمرهاى(متوفاى 1372 ه .ق) پدر خانم حاج آقا مرتضى حائرى.
6- آیه الله حاج سید حسین بروجردى(متوفاى 1380 ه .ق)
7- امام خمینى(ره)
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران(متوفاى 1368 ه.ش)
تدریس
آیه الله حاج آقامرتضى، بیش از چهل سال در حوزه علمیه قم به تدریس سطح و خارج فقه و اصولپرداخت و شاگردان ممتازى تربیت و تحویل جامعه داد.
وى در نحوه تدریس کمتر به نقل اقوال دیگر علما مىپرداخت، ولى در تقسیمبندىمطالب و تبیین ادله آن و انتخاب نظر خویش بسیار دقیق و ممتاز بود.
بعضى از شاگردانش عبارتند از آیات عظام:
سید عباس خاتم یزدى، شیخ حسین شبزندهدار، شهید محمد مهدى ربانى املشى، محمد محمدى رى شهرى، حجهالاسلام شیخمحمد حسین امراللهى (مسوول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد)، میرزا محمدپیشوایى ترک آبادى، شیخ محمد حسین بهجتى، «شفق» امام جمعه اردکان، سید علىآقا محقق داماد (خواهرزاده حاج آقا مرتضى حائرى)، محمد حسین اشعرى، سید حسن آل طه و سید صادق حسینى مآب یزدى.
ویژگیهاى اخلاقى
مرحوم حاج آقا مرتضى فرزند برومند و خلف صالح مرحوم آیه اللهموسس زهد و تقوا، ساده زیستى، دورى از مظاهر فریبنده دنیا، نادیده گرفتنتشریفات ظاهرى، پرهیز از خلاف گویى و تملق و دیگر صفات نیکو را از آن پدربزرگوار به ارث برده بود.
با آنکه فقیهى ماهر و مجتهد و استادى ژرف اندیش بود، رساله عملیه ننوشته وهیچ گاه دنبال مرجعیت نبود، حتى براى درس گفتن بر منبر نمىنشستبا آنکه جمعیتشاگردان وى کم نبود، باز پاى منبر روى زمین مىنشست و درس مىگفت.
عدالت
به مرحوم آیه الله موسس گفتند، شما پولهاى سهم امام(ره) و سهم سادات رادر منزل نگهدارى نکنید، ممکن است اتفاقى بیفتد.
ایشان فرمودند: «ما کسى در خانه نداریم، جز آقا مرتضى که عادل است و مهدى کهپسر خوبى است».
پرهیز از دروغ
مردى که خدمتکار آقا مرتضى بود، گفت: یک روز آقایى آمد در منزلو از آقا مرتضى کمکى مىخواست که در توان آقا نبود. کسى از اهل خانه به من گفت:
برو و بگو آقا در منزل نیست. ایشان برآشفت و گفتیعنى دروغ بگوییم! هرگز! سپسخودشان آمدند و با احترام عذر شخص را خواستند.
هر گاه مىخواست کسى را تاءیید کند، مىگفت: تا به حال از او دروغ نشنیدم.
احترام به شخصیت دیگران
بارها مىفرمود: من به خانواده سفارش مىکنم که خادمخانه را با تجلیل نام ببر و خود هرگاه مىخواستخادم را که نامش رحمت الله بود،صدا زند، مىفرمود: آقا مشهدى رحمت الله.
سپس مىفرمود: هرکس پیش خودش شخصیتى دارد و شخصیت اشخاص محترم است.
زهد و پرهیز از اسراف
وى تا آخر عمر در خانه پدریش که با خشت و گل ساخته شدهبود، زندگى کرد بدون اینکه آن را نوسازى کند یا تغییر دهد. یک وقتسقف یکى ازساختمانهاى منزل مشرف به خراب شدن بود، معمارى حاضر شد با خرج خودش بدون اینکهاز سهم مبارک امام(ع) باشد، آن را بازسازى کند. اول حاج آقا مرتضى پذیرفت، اماچند روز بعد پشیمان شد و فرمود: هنوز ساختمان محکم است و براى عمر ما کافىاست. دیگرى خواست همه خانه را خراب کند و در چند طبقه باز سازى کند تا جوابگوىحوائج و رفت و آمدها را بدهد، اما ایشان نپذیرفتند.
وى آنقدر مراعات وجوه و اموال عمومى را مىکرد که پاکت نامهها و تلگرافها کهبراى ایشان مىآمد، نگه مىداشتند و درس خارج فقه و اصول را روى آنها مىنوشت.
خدمات اجتماعى و کمک به درماندگان اهتمام به رفع گرفتاریهاى مردم درمانده، برطرف کردن مشکلات زندگى آنها از دیگر خصوصیات بارز این مرد بزرگ بود.
درب خانهاش به روى مردم باز بود، حاجتمندان به راحتى مىتوانستند نیازهاى خودرا با وى در میان بگذارند و مشکلات خود را به وسیله او حل کنند.
تعدادى از بازاریان محترم و تجار و بازرگانان متدین و کسبه علاقهمند به امورخیر، به سرپرستى حاج آقا مرتضى حائرى، براى رفع نیازمندیهاى یتیمان ودرماندگان جلساتى داشتند و یتیمان زیاد و خانوادههاى بىسرپرستبسیارى زیر پوششداشتند و به شکل آبرومندانه به وضع آنها رسیدگى مىکردند و به زندگى بىرونقآنان سامان مىبخشیدند. نان، غذا، لباس و گاهى جهیزیه دختران بىسرپرست و مخارجازدواج و عروسى آنها را با احترام تاءمین مىکردند.
تلاوت قرآن
این فقیه بزرگوار، بسیار قرآن تلاوت مىکرد به گونهاى که مىتوان گفتبیشتر آیات آن را حفظ شده بود. بدین سبب گاهى سه جزء قرآن را در یک ساعت تلاوتمىکرد و در سه روز تمام قرآن را ختم مىنمود.
بارها مىفرمود: وقتى در آیات قرآنى تامل و دقت مىکنم، هر آیهاى از آن بهاندازهاى جامعیت دارد که به نظر معجزه آسا است و هر آیهاى عصاى موسى است.
در حاشیه قرآنى که تلاوت مىنمود، نظریات تفسیرى خودشان را نیز مىنوشتهاند کههنوز مخطوط آنها باقى است.
عشق به على بن موسى الرضا(ع)
وى علاقه خاصى به اهل بیت(علیهم السلام ) بویژهحضرت امام رضا(ع) داشت و به گونهاى که اگر در درس هم نام على بن موسى الرضا(ع)را مىشنید، اشک از دیدگانش سرازیر مىگشت. بدین جهتبیشتر تعطیلات حوزه در مشهدمقدس در جوار آن امام همام(ع) بسر مىبرد.
بنابر اظهار خودشان بیش از شصتسفر به خراسان رفتند و هر بار مدتها در آنجابودند و عنایتخاصى به زیارت امام رضا(ع) داشت.
به سادات و ذریه پیامبر اکرم(ص) علاقه خاصى داشتند و براى آنها احترام ویژهاىقائل بودند.
زیارت حضرت معصومه(س)
صبح پنجشنبه16 صفر 1405 داخل حرم مطهر حضرت معصومه(س)نزدیک درب ایوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضریح مطهر ایستاده، زیارت آن حضرترا تمام کرده بودم که آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزدیکىایستاده مشغول زیارت شدند.
پس از اتمام زیارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکانزیارت در این حرم و معناى این جمله که باید زیارت«عند راسها» باشد سوالکردند. وى در جواب آن دو روحانى اینگونه فرمود:«عند راسها» غیر از «فوقراسها» است. و در اینجا که من ایستادهام(نزدیک درب ایوان طلا) هم «عندراسها» صدق مىکند و هم رو به قبله ایستادهام.
سپس فرمودند: من در خواب، دیدم که ولىعصر امام زمان(عجل الله تعالى فرجه) ودو نفر دیگر با هم در همین جا که من ایستادهام، مشغول زیارت خواندن بودند.
ایشان اضافه فرمودند: افرادى که بالاسر حضرت رو به قبله مىایستند و زیارتمىخوانند، در حقیقت پشتبه راس آن حضرت کردهاند.
آیه الله حاج آقا مرتضى پس از اتمام جواب آمدند بالاى سر آن حضرت و توقفکوتاهى کردند و بعد در گوشهاى از مسجد بالاسر مقدارى نشستند و دعا خواندند. سپسنزد قبر پدر بزرگوارشان رفته مشغول تلاوت قرآن و دعا شدند.
مکاشفات و صفاى باطن
آن عارف فقیه، داراى مقامات معنوى بالایى بودند، خوابهاىصادق و مکاشفات عجیبى داشتند، بعضى از آنها را در یادداشتهاى خودشان ذکرکردهاند.
یک نمونه آن چنین است که خود نگاشتهاند:«در سفر دوم که به مشهد مقدس در خدمتصدیق محترم آقاى حاج آقا مجتبى اراکى رفتم، ایشان حقیر را به خانه برد ونگذاشتبا جناب آقاى محمدى در مدرسه سلیمانخان زندگى کنم و در خانه ایشان بودمکه خواب بودم و از حضرت ابى الحسن الرضا(علیه آلاف التحیه و الثناء) حاجتىخواسته بودم. از خواب که بلند شدم، دیدم به دیوار جواب آن به طریق اجمال کهموکول به اراده حق متعالى نموده بود، نوشته شده است پس از دیدن محو شد».
ذوق شعرى
حاج آقا مرتضى علاوه بر مقام بالاى علمى و فقاهتى، ذوق شعرى نیز داشت،نمونهاى از اشعارش که متضمن فضیلت زیارت امام هشتم(ع) و التجاء به دربار آنامام همام است و در جمادى الثانى1389 در مشهد مقدس سروده شده و در حرم مطهرقرائت گردید، چنین است:
در خصال آمد که نور هشتمین آفتاب آسمان علم و دین لابس خلعت ز خلوتگاه دوست آنکه راز علم الاسماء در اوست مظهر اسماء خلاق مبین جانشین ذات رب العالمین گفت هرکس کو بیاید سوى من ترک کوى خود کند در کوى من من به دیدارش روم دیگر سرا وارهانم زائرم را از بلا او اگر یک بار آید نزد من من سه بار او را بیایم در محن اندر آن هنگامه پر هیمنه که گهى از میسره گه میمنه نامههاى بندگان از خوب و بد سوى صاحب نامهها پران شود و اندر آن معبر که مىباید عبور از صراط و رفتن از ظلمتبه نور و اندر آن موقف که وقتسنجش است گاه سنجش غیر گاه بخشش است اندر این هنگامههاى پر خطر که نباشد عفو و بخشش در نظر مىدهم سرمایهها از نور خود از گران سرمایه موفور خود تا که میزان عمل سنگین شود نامهها چون بوستان رنگین شود با همان سرمایه با اذن اله راه را سازم برایش شاهراه اى على عالى اى نور خدا اى که باشى بر رضاى حق رضا من به دیدارت مکرر آمدم لطفها باید بیابى دم بدم هم به دنیا هم به عقبى بایدت لطفهایى که تو را مىشایدت در پناه خود همى گیرى مرا با جمیع دوستان واقربا در دلم نور معارف افکنى و از خرافات جهات دورم کنى از تو خواهم اى ولى اتقیا اى مهین سبط امیر الاوصیاء وقت مردن کلبهام روشن کنى از قدومت گلخنم گلشن کنى روى مهر تو بهشت است اى رضا بلکه باشد از بهشت، اکبر، رضا
مبارزات
از خصوصیات آشکار آن عالم وارسته این بود که هیچ گاه در مبارزه باانحرافات و کجروىها سستى نشان نمىداد و در مقام نهى از منکر و دفع بدعتها وخلافها شجاع بود.
در زمان حکومت طاغوت، با قوانین ضدخدایى شاه معدوم به طورمحسوس مخالفت مىنمود و رسما در صف مبارزان و مخالفانرژیم قرار داشت.
گاهى در مجالس عمومى، علیه نظام ستمشاهى سخنرانى مىکرد. تا اینکه جریانانجمنهاى ایالتى و ولایتى پیش آمد، اولین جلسه مراجع بزرگ قم براى مقابله باقوانین باطل، در منزل ایشان تشکیل شد.
روزنامههاى عصر تهران که تصویب نامه دولت و قیود تغییر یافته آن را منتشرساختند، نزدیک غروب به قم رسید، و به دنبال آن طوفانى از خشم و ناراحتى درمیان عموم طبقات خاصه جامعه روحانیت پدید آمد، آن روز بعد از نماز مغرب و عشاءتقریبا سه ساعتبعد از رسیدن جرائد در قم، در منزل آیه الله حائرى چند تن ازعلماء و آیات عظام قم، چون آیه الله خمینى(ره) و آیه الله گلپایگانى ... باحضور حاج آقا مرتضى فرزند بزرگوار حاج شیخ عبدالکریم حائرى، به طور فوق العادهجلسهاى تشکیل شد و تا پاسى از شب پیرامون تصویب نامه دولت و نحوه اقداماتى کهمىباید انجام گیرد به مذاکره پرداختند.
بعد از صدور اعلانیه مراجع بزرگ قم، تلگراف دیگرى صادر شد که آقایان علما وآیات عظام مرحوم سید احمد زنجانى و محقق داماد و حاج شیخ هاشم آملى و حاج آقامرتضى حائرى آن را امضاء کرده بودند و در روز17 مهرماه 1341 که فقط یک شب ازاعلام آن در جراید شهر تهران مىگذشت مخابره گردید.
حاج آقا مرتضى بعد از دستگیرى امام خمینى(ره) همراه علماى دیگر قم اعلامیههاىمشترکى در تاءیید نهضت آن قائد عظیمالشاءن امضا نمود و پس از پیروزى انقلاباسلامى ایران به عنوان یکى از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسى انتخاب شد و در آنمجلس حضور یافت.
امام خمینى(ره) نیز براى این عالم بزرگوار احترام ویژهاى قائل بود و در پیامىوى را چنین ستود:
«این بزرگوار، علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن به طور شایستهبرخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدسبودند. فجزاه الله عن الاسلام خیرا».
آثار باقیمانده
کتابهاى چاپ شده:
1- «ابتغاء الفضیله فى شرح الوسیله»، که محور بحث در این کتاب، مکاسب محرمهاز کتاب «وسیله النجاه» زعیم بزرگ مسلمین آقا آسید ابوالحسن اصفهانى(ره) استو جلد اول آن به چاپ رسیده.
2- «رسالهاى در نماز جمعه».
3- «کتاب الخمس»، با تحقیق حجهالاسلام شیخ محمدحسن امراللهى.
4- «پرتوى از انوار آسمانى»، تحت عنوان «علوم قرآن» درباره اعجاز قرآناست.
5- «مباحثى در تفسیر سوره حمد» که در مجله کتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسیدهاست.
6- «رسالهاى در خلل صلاه».
کتابهاى چاپ نشده:
1- «رسالهاى در نماز مسافر».
2- «رسالهاى در طهارت».
3- «دوره کامل اصول» در سه جلد.
4- یادداشتهایى به خط خودشان در 135 صفحه. که توسط آیتالله استادى در دست چاپاست.
5- مجموعه چند سخنرانى در ایام فاطمیه.
وفات
مرحوم آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى پس از عمرى تلاش و کوشش در راه احیاىدین مبین اسلام و تربیتشاگردانى والامقام دچار کسالت قلبى شده و این موجبگردیده بود گاهى در کار تدریسشان وقفهاى به وجود آید.
خصوصا در ماههاى اخیر عمرشان که با سختى تدریس مىفرمود، اما عنایت و توجه واهمیت درس براى ایشان به اندازهاى بود که با همان حال مریضى به خود اجازهنمىدادند که درس را تعطیل کنند.
بالاخره در شب 24 جمادى الثانى1406 مصادف با 25 اسفند 1364 روح پاکش به ملکوتاعلى پیوست.
صبح روز بعد، جنازه آن زاهد عالم را از مدرسه روبروى منزلشان تشییع کردند وبه صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) آوردند. آیه الله حاج سید محمدرضاگلپایگانى(ره) بر پیکر پاک آن مرحوم نماز خواندند و جنازه را به سوى مسجدبالاسر آن حضرت بردند و پایین پاى پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
امام خمینى(ره) پیام تسلیتى براى حوزههاى علمیه و خانواده وى ارسال کردند کهمتن آن چنین است:
«رحلت اسف انگیز حضرت آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى (رحمه الله علیه) موجبکمال تاثر و تاسف گردید. ایشان در علم و عمل، به حق، خلف بزرگوار مرحوم آیهالله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شیخ عبدالکریم(ره) بودند و کفى به شرفا وسعاده.
اینجانب از اوائل تاسیس حوزه علمیه پربرکت قم که به دست مبارک پدربزرگوارشان تاسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته و پس ازمدتى از نزدیک، معاشر و دوست صمیمى بودیم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر وسعى در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم.
این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن، به طور شایستهبرخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدسبودند فجزاهالله عن الاسلام خیرا.
اینجانب به ملت محترم ایران به ویژه اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلاممدرسین معظم حوزه علمیه قم تسلیت عرض مىکنم و براى خاندان معظم ایشان و فامیلمحترمشان خصوصا حضرت حجه الاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى (اعزه الله) از خداوندتعالى طلب صبر جمیل و اجر جزیل مىنمایم.
امید است عنایتحضرت بقیه الله (روحى و ارواح العالمین لمقده الفداء) شاملحال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد والسلام على عبادالله الصالحین، 15 اسفند64، برابر با 24 جمادى الثانى سال1406 ه .ق روح الله الموسوى الخمینى.» درهمین تاریخ، پیام تسلیتى از آیه الله سید محمدرضا گلپایگانى هم به همین مضامینصادر گردید و ابلاغ شد.
پدر بزرگوارش مرحوم آیه الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم در سال 1280 هق درمهرجرد میبد دیده به جهان گشود و پدربزرگش; مرحوم محمد جعفر مهرجردى، فردىصالح، پرهیزکار و متقى و مادرش از اهالى اردکان بود که پس از ازدواج باآقامحمد جعفر به مهرجرد که در دو فرسخى اردکان مىباشد، نقل مکان کرد.
آیه الله موسس با راهنمایى آقاى میر ابوجعفر، نزد ملا على اصغر مجدالعلماءاردکانى، صاحب کتاب «هدیه المهدویه» در اردکان به تحصیل پرداخت. سپس به یزدو از آنجا به کربلا، سامرا و نجف رفت و به درجات عالى علمى دستیافت. تا اینکهدر سال1333 یا 1332 ه .ق به اراک مهاجرت کرد و بیش از هشتسال در آن شهرعهدهدار حوزه علمیه و تربیت طلاب و فضلا گردید و بالاخره در ماه رجب 1340 همراهبا آیه الله سید محمد تقى خوانسارى (متوفاى 1371 ه .ق)، آیه الله حاج میرزامهدى بروجردى(متوفاى 1388 ه .ق)، شیخ احمد مهرجردى یزدى و فرزندش، آقا مرتضىکه در این ایام بیش از شش سال نداشتبه قم آمد و با اصرار علما و اهالى قم دراین شهر مقیم گردید.
اولین اقدام مهم مرحوم آیه الله حائرى در این سال تاسیس حوزه علمیه قم درشرایط دشوار آن روز، که تقریبا با کودتاى انگلیسى رضاخان مصادف بود، مىباشد.
رضاخان بعد از تحکیم پایههاى قدرت خود، تلاش گستردهاى براى انحلال حوزه نوپاىقم داشت و اگر لطف خدا و عنایتحضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) و همت پشتکار ومقاومت مرحوم شیخ عبدالکریم نبود، بىتردید اثرى از آن زحمات باقى نمىماند.
آن فقیه بزرگوار سرانجام در شب17 ذیقعده سال 1355، مطابق 1215 ه .ق در سن83 سالگى به دیار باقى شتافت، و پیکر مطهرش، در رواق بالاى سر حضرت معصومه(س)به خاک سپرده شد.
یادش گرامى و راهش پر رهرو باد.
ویژگیهاى اخلاقى، فعالیتهاى اجتماعى، استادان و شاگردان و آثار باقیمانده ودیگر خصوصیات آن عالم وارسته در این مختصر نمىگنجد، تنها به سخن بنیانگذارجمهورى اسلامى ایران امام خمینى(ره) در این باره بسنده مىکنیم:
«من خود در علماى زمان خود کسانى را دیدم که ریاست تامه یک مملکت، بلکه قطرشیعه را داشتند و سیره آنها تالى تلوسیره رسول اکرم(ص) بود. جناب استاد معظم وفقیه مکرم حاج شیخ عبدالکریم یزدى حائرى که از هزار و سیصد و چهل تا هزار وسیصد و پنجاه و پنج ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم کهچه سیرهاى داشته، با نوکر و خادم خود هم سفره بود و هم غذا بود. روى زمینمىنشست و با اصاغر طلاب مزاحهاى عجیب و غریب مىفرمود، اخیرا که کسالت داشت،بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصرى دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده،در کوچه قدم مىزد، وقعش در قلوب بیشتر مىشد و به مقام او از این کارها لطمهاىوارد نمىآورد».
امام راحل(ره) در جاى دیگر نیز فرمودند:
«آیا ما مفتخوریم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ما وقتى که از دنیا مىرود،همان شب آقازادههایش شام نداشتند؟!»
استادان
حاج آقا مرتضى در خاندان علم وفضیلت و تقوا رشد نمود و در تحصیل علم و دانش بسیار کوشا بود، بعد از اتمامدروس مقدماتى، فقه و اصول و فلسفه را نزد استادان شایسته و آیات عظام فرا گرفتکه بعضى از آنها عبارتند از:
1- آیه سید محمدرضا گلپایگانى: وى مىفرمود: پدر بزرگوارشان مرحوم آیه اللهموسس(ره) به من فرمود: فرائد الاصول را براى ایشان درس بگو، و به او اجازه بدهکه حرف بزند و مطلبى که به ذهنش مىآید، بیان کند.
کاملا معلوم است که مرحوم پدرشان بسیار عنایت داشتند که فقاهت و اجتهادفرزندشان شکوفا شود و به مراتب عالى علمى نایل گردد.
2- آیه الله سید محمدتقى خوانسارى(متوفاى 1371 ه .ق)
3- آیه الله سید محمدمحقق داماد(متوفاى 1388 ه .ق) داماد حاج شیخ عبدالکریم حائرى.
4- پدرشان، آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حایرى(متوفاى 1355 ه .ق)
5- آیه اللهسید محمد حجت کوه کمرهاى(متوفاى 1372 ه .ق) پدر خانم حاج آقا مرتضى حائرى.
6- آیه الله حاج سید حسین بروجردى(متوفاى 1380 ه .ق)
7- امام خمینى(ره)
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران(متوفاى 1368 ه.ش)
تدریس
آیه الله حاج آقامرتضى، بیش از چهل سال در حوزه علمیه قم به تدریس سطح و خارج فقه و اصولپرداخت و شاگردان ممتازى تربیت و تحویل جامعه داد.
وى در نحوه تدریس کمتر به نقل اقوال دیگر علما مىپرداخت، ولى در تقسیمبندىمطالب و تبیین ادله آن و انتخاب نظر خویش بسیار دقیق و ممتاز بود.
بعضى از شاگردانش عبارتند از آیات عظام:
سید عباس خاتم یزدى، شیخ حسین شبزندهدار، شهید محمد مهدى ربانى املشى، محمد محمدى رى شهرى، حجهالاسلام شیخمحمد حسین امراللهى (مسوول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد)، میرزا محمدپیشوایى ترک آبادى، شیخ محمد حسین بهجتى، «شفق» امام جمعه اردکان، سید علىآقا محقق داماد (خواهرزاده حاج آقا مرتضى حائرى)، محمد حسین اشعرى، سید حسن آل طه و سید صادق حسینى مآب یزدى.
ویژگیهاى اخلاقى
مرحوم حاج آقا مرتضى فرزند برومند و خلف صالح مرحوم آیه اللهموسس زهد و تقوا، ساده زیستى، دورى از مظاهر فریبنده دنیا، نادیده گرفتنتشریفات ظاهرى، پرهیز از خلاف گویى و تملق و دیگر صفات نیکو را از آن پدربزرگوار به ارث برده بود.
با آنکه فقیهى ماهر و مجتهد و استادى ژرف اندیش بود، رساله عملیه ننوشته وهیچ گاه دنبال مرجعیت نبود، حتى براى درس گفتن بر منبر نمىنشستبا آنکه جمعیتشاگردان وى کم نبود، باز پاى منبر روى زمین مىنشست و درس مىگفت.
عدالت
به مرحوم آیه الله موسس گفتند، شما پولهاى سهم امام(ره) و سهم سادات رادر منزل نگهدارى نکنید، ممکن است اتفاقى بیفتد.
ایشان فرمودند: «ما کسى در خانه نداریم، جز آقا مرتضى که عادل است و مهدى کهپسر خوبى است».
پرهیز از دروغ
مردى که خدمتکار آقا مرتضى بود، گفت: یک روز آقایى آمد در منزلو از آقا مرتضى کمکى مىخواست که در توان آقا نبود. کسى از اهل خانه به من گفت:
برو و بگو آقا در منزل نیست. ایشان برآشفت و گفتیعنى دروغ بگوییم! هرگز! سپسخودشان آمدند و با احترام عذر شخص را خواستند.
هر گاه مىخواست کسى را تاءیید کند، مىگفت: تا به حال از او دروغ نشنیدم.
احترام به شخصیت دیگران
بارها مىفرمود: من به خانواده سفارش مىکنم که خادمخانه را با تجلیل نام ببر و خود هرگاه مىخواستخادم را که نامش رحمت الله بود،صدا زند، مىفرمود: آقا مشهدى رحمت الله.
سپس مىفرمود: هرکس پیش خودش شخصیتى دارد و شخصیت اشخاص محترم است.
زهد و پرهیز از اسراف
وى تا آخر عمر در خانه پدریش که با خشت و گل ساخته شدهبود، زندگى کرد بدون اینکه آن را نوسازى کند یا تغییر دهد. یک وقتسقف یکى ازساختمانهاى منزل مشرف به خراب شدن بود، معمارى حاضر شد با خرج خودش بدون اینکهاز سهم مبارک امام(ع) باشد، آن را بازسازى کند. اول حاج آقا مرتضى پذیرفت، اماچند روز بعد پشیمان شد و فرمود: هنوز ساختمان محکم است و براى عمر ما کافىاست. دیگرى خواست همه خانه را خراب کند و در چند طبقه باز سازى کند تا جوابگوىحوائج و رفت و آمدها را بدهد، اما ایشان نپذیرفتند.
وى آنقدر مراعات وجوه و اموال عمومى را مىکرد که پاکت نامهها و تلگرافها کهبراى ایشان مىآمد، نگه مىداشتند و درس خارج فقه و اصول را روى آنها مىنوشت.
خدمات اجتماعى و کمک به درماندگان اهتمام به رفع گرفتاریهاى مردم درمانده، برطرف کردن مشکلات زندگى آنها از دیگر خصوصیات بارز این مرد بزرگ بود.
درب خانهاش به روى مردم باز بود، حاجتمندان به راحتى مىتوانستند نیازهاى خودرا با وى در میان بگذارند و مشکلات خود را به وسیله او حل کنند.
تعدادى از بازاریان محترم و تجار و بازرگانان متدین و کسبه علاقهمند به امورخیر، به سرپرستى حاج آقا مرتضى حائرى، براى رفع نیازمندیهاى یتیمان ودرماندگان جلساتى داشتند و یتیمان زیاد و خانوادههاى بىسرپرستبسیارى زیر پوششداشتند و به شکل آبرومندانه به وضع آنها رسیدگى مىکردند و به زندگى بىرونقآنان سامان مىبخشیدند. نان، غذا، لباس و گاهى جهیزیه دختران بىسرپرست و مخارجازدواج و عروسى آنها را با احترام تاءمین مىکردند.
تلاوت قرآن
این فقیه بزرگوار، بسیار قرآن تلاوت مىکرد به گونهاى که مىتوان گفتبیشتر آیات آن را حفظ شده بود. بدین سبب گاهى سه جزء قرآن را در یک ساعت تلاوتمىکرد و در سه روز تمام قرآن را ختم مىنمود.
بارها مىفرمود: وقتى در آیات قرآنى تامل و دقت مىکنم، هر آیهاى از آن بهاندازهاى جامعیت دارد که به نظر معجزه آسا است و هر آیهاى عصاى موسى است.
در حاشیه قرآنى که تلاوت مىنمود، نظریات تفسیرى خودشان را نیز مىنوشتهاند کههنوز مخطوط آنها باقى است.
عشق به على بن موسى الرضا(ع)
وى علاقه خاصى به اهل بیت(علیهم السلام ) بویژهحضرت امام رضا(ع) داشت و به گونهاى که اگر در درس هم نام على بن موسى الرضا(ع)را مىشنید، اشک از دیدگانش سرازیر مىگشت. بدین جهتبیشتر تعطیلات حوزه در مشهدمقدس در جوار آن امام همام(ع) بسر مىبرد.
بنابر اظهار خودشان بیش از شصتسفر به خراسان رفتند و هر بار مدتها در آنجابودند و عنایتخاصى به زیارت امام رضا(ع) داشت.
به سادات و ذریه پیامبر اکرم(ص) علاقه خاصى داشتند و براى آنها احترام ویژهاىقائل بودند.
زیارت حضرت معصومه(س)
صبح پنجشنبه16 صفر 1405 داخل حرم مطهر حضرت معصومه(س)نزدیک درب ایوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضریح مطهر ایستاده، زیارت آن حضرترا تمام کرده بودم که آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزدیکىایستاده مشغول زیارت شدند.
پس از اتمام زیارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکانزیارت در این حرم و معناى این جمله که باید زیارت«عند راسها» باشد سوالکردند. وى در جواب آن دو روحانى اینگونه فرمود:«عند راسها» غیر از «فوقراسها» است. و در اینجا که من ایستادهام(نزدیک درب ایوان طلا) هم «عندراسها» صدق مىکند و هم رو به قبله ایستادهام.
سپس فرمودند: من در خواب، دیدم که ولىعصر امام زمان(عجل الله تعالى فرجه) ودو نفر دیگر با هم در همین جا که من ایستادهام، مشغول زیارت خواندن بودند.
ایشان اضافه فرمودند: افرادى که بالاسر حضرت رو به قبله مىایستند و زیارتمىخوانند، در حقیقت پشتبه راس آن حضرت کردهاند.
آیه الله حاج آقا مرتضى پس از اتمام جواب آمدند بالاى سر آن حضرت و توقفکوتاهى کردند و بعد در گوشهاى از مسجد بالاسر مقدارى نشستند و دعا خواندند. سپسنزد قبر پدر بزرگوارشان رفته مشغول تلاوت قرآن و دعا شدند.
مکاشفات و صفاى باطن
آن عارف فقیه، داراى مقامات معنوى بالایى بودند، خوابهاىصادق و مکاشفات عجیبى داشتند، بعضى از آنها را در یادداشتهاى خودشان ذکرکردهاند.
یک نمونه آن چنین است که خود نگاشتهاند:«در سفر دوم که به مشهد مقدس در خدمتصدیق محترم آقاى حاج آقا مجتبى اراکى رفتم، ایشان حقیر را به خانه برد ونگذاشتبا جناب آقاى محمدى در مدرسه سلیمانخان زندگى کنم و در خانه ایشان بودمکه خواب بودم و از حضرت ابى الحسن الرضا(علیه آلاف التحیه و الثناء) حاجتىخواسته بودم. از خواب که بلند شدم، دیدم به دیوار جواب آن به طریق اجمال کهموکول به اراده حق متعالى نموده بود، نوشته شده است پس از دیدن محو شد».
ذوق شعرى
حاج آقا مرتضى علاوه بر مقام بالاى علمى و فقاهتى، ذوق شعرى نیز داشت،نمونهاى از اشعارش که متضمن فضیلت زیارت امام هشتم(ع) و التجاء به دربار آنامام همام است و در جمادى الثانى1389 در مشهد مقدس سروده شده و در حرم مطهرقرائت گردید، چنین است:
در خصال آمد که نور هشتمین آفتاب آسمان علم و دین لابس خلعت ز خلوتگاه دوست آنکه راز علم الاسماء در اوست مظهر اسماء خلاق مبین جانشین ذات رب العالمین گفت هرکس کو بیاید سوى من ترک کوى خود کند در کوى من من به دیدارش روم دیگر سرا وارهانم زائرم را از بلا او اگر یک بار آید نزد من من سه بار او را بیایم در محن اندر آن هنگامه پر هیمنه که گهى از میسره گه میمنه نامههاى بندگان از خوب و بد سوى صاحب نامهها پران شود و اندر آن معبر که مىباید عبور از صراط و رفتن از ظلمتبه نور و اندر آن موقف که وقتسنجش است گاه سنجش غیر گاه بخشش است اندر این هنگامههاى پر خطر که نباشد عفو و بخشش در نظر مىدهم سرمایهها از نور خود از گران سرمایه موفور خود تا که میزان عمل سنگین شود نامهها چون بوستان رنگین شود با همان سرمایه با اذن اله راه را سازم برایش شاهراه اى على عالى اى نور خدا اى که باشى بر رضاى حق رضا من به دیدارت مکرر آمدم لطفها باید بیابى دم بدم هم به دنیا هم به عقبى بایدت لطفهایى که تو را مىشایدت در پناه خود همى گیرى مرا با جمیع دوستان واقربا در دلم نور معارف افکنى و از خرافات جهات دورم کنى از تو خواهم اى ولى اتقیا اى مهین سبط امیر الاوصیاء وقت مردن کلبهام روشن کنى از قدومت گلخنم گلشن کنى روى مهر تو بهشت است اى رضا بلکه باشد از بهشت، اکبر، رضا
مبارزات
از خصوصیات آشکار آن عالم وارسته این بود که هیچ گاه در مبارزه باانحرافات و کجروىها سستى نشان نمىداد و در مقام نهى از منکر و دفع بدعتها وخلافها شجاع بود.
در زمان حکومت طاغوت، با قوانین ضدخدایى شاه معدوم به طورمحسوس مخالفت مىنمود و رسما در صف مبارزان و مخالفانرژیم قرار داشت.
گاهى در مجالس عمومى، علیه نظام ستمشاهى سخنرانى مىکرد. تا اینکه جریانانجمنهاى ایالتى و ولایتى پیش آمد، اولین جلسه مراجع بزرگ قم براى مقابله باقوانین باطل، در منزل ایشان تشکیل شد.
روزنامههاى عصر تهران که تصویب نامه دولت و قیود تغییر یافته آن را منتشرساختند، نزدیک غروب به قم رسید، و به دنبال آن طوفانى از خشم و ناراحتى درمیان عموم طبقات خاصه جامعه روحانیت پدید آمد، آن روز بعد از نماز مغرب و عشاءتقریبا سه ساعتبعد از رسیدن جرائد در قم، در منزل آیه الله حائرى چند تن ازعلماء و آیات عظام قم، چون آیه الله خمینى(ره) و آیه الله گلپایگانى ... باحضور حاج آقا مرتضى فرزند بزرگوار حاج شیخ عبدالکریم حائرى، به طور فوق العادهجلسهاى تشکیل شد و تا پاسى از شب پیرامون تصویب نامه دولت و نحوه اقداماتى کهمىباید انجام گیرد به مذاکره پرداختند.
بعد از صدور اعلانیه مراجع بزرگ قم، تلگراف دیگرى صادر شد که آقایان علما وآیات عظام مرحوم سید احمد زنجانى و محقق داماد و حاج شیخ هاشم آملى و حاج آقامرتضى حائرى آن را امضاء کرده بودند و در روز17 مهرماه 1341 که فقط یک شب ازاعلام آن در جراید شهر تهران مىگذشت مخابره گردید.
حاج آقا مرتضى بعد از دستگیرى امام خمینى(ره) همراه علماى دیگر قم اعلامیههاىمشترکى در تاءیید نهضت آن قائد عظیمالشاءن امضا نمود و پس از پیروزى انقلاباسلامى ایران به عنوان یکى از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسى انتخاب شد و در آنمجلس حضور یافت.
امام خمینى(ره) نیز براى این عالم بزرگوار احترام ویژهاى قائل بود و در پیامىوى را چنین ستود:
«این بزرگوار، علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن به طور شایستهبرخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدسبودند. فجزاه الله عن الاسلام خیرا».
آثار باقیمانده
کتابهاى چاپ شده:
1- «ابتغاء الفضیله فى شرح الوسیله»، که محور بحث در این کتاب، مکاسب محرمهاز کتاب «وسیله النجاه» زعیم بزرگ مسلمین آقا آسید ابوالحسن اصفهانى(ره) استو جلد اول آن به چاپ رسیده.
2- «رسالهاى در نماز جمعه».
3- «کتاب الخمس»، با تحقیق حجهالاسلام شیخ محمدحسن امراللهى.
4- «پرتوى از انوار آسمانى»، تحت عنوان «علوم قرآن» درباره اعجاز قرآناست.
5- «مباحثى در تفسیر سوره حمد» که در مجله کتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسیدهاست.
6- «رسالهاى در خلل صلاه».
کتابهاى چاپ نشده:
1- «رسالهاى در نماز مسافر».
2- «رسالهاى در طهارت».
3- «دوره کامل اصول» در سه جلد.
4- یادداشتهایى به خط خودشان در 135 صفحه. که توسط آیتالله استادى در دست چاپاست.
5- مجموعه چند سخنرانى در ایام فاطمیه.
وفات
مرحوم آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى پس از عمرى تلاش و کوشش در راه احیاىدین مبین اسلام و تربیتشاگردانى والامقام دچار کسالت قلبى شده و این موجبگردیده بود گاهى در کار تدریسشان وقفهاى به وجود آید.
خصوصا در ماههاى اخیر عمرشان که با سختى تدریس مىفرمود، اما عنایت و توجه واهمیت درس براى ایشان به اندازهاى بود که با همان حال مریضى به خود اجازهنمىدادند که درس را تعطیل کنند.
بالاخره در شب 24 جمادى الثانى1406 مصادف با 25 اسفند 1364 روح پاکش به ملکوتاعلى پیوست.
صبح روز بعد، جنازه آن زاهد عالم را از مدرسه روبروى منزلشان تشییع کردند وبه صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) آوردند. آیه الله حاج سید محمدرضاگلپایگانى(ره) بر پیکر پاک آن مرحوم نماز خواندند و جنازه را به سوى مسجدبالاسر آن حضرت بردند و پایین پاى پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
امام خمینى(ره) پیام تسلیتى براى حوزههاى علمیه و خانواده وى ارسال کردند کهمتن آن چنین است:
«رحلت اسف انگیز حضرت آیه الله حاج آقا مرتضى حائرى (رحمه الله علیه) موجبکمال تاثر و تاسف گردید. ایشان در علم و عمل، به حق، خلف بزرگوار مرحوم آیهالله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شیخ عبدالکریم(ره) بودند و کفى به شرفا وسعاده.
اینجانب از اوائل تاسیس حوزه علمیه پربرکت قم که به دست مبارک پدربزرگوارشان تاسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته و پس ازمدتى از نزدیک، معاشر و دوست صمیمى بودیم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر وسعى در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم.
این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن، به طور شایستهبرخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدسبودند فجزاهالله عن الاسلام خیرا.
اینجانب به ملت محترم ایران به ویژه اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلاممدرسین معظم حوزه علمیه قم تسلیت عرض مىکنم و براى خاندان معظم ایشان و فامیلمحترمشان خصوصا حضرت حجه الاسلام آقاى حاج آقا مهدى حائرى (اعزه الله) از خداوندتعالى طلب صبر جمیل و اجر جزیل مىنمایم.
امید است عنایتحضرت بقیه الله (روحى و ارواح العالمین لمقده الفداء) شاملحال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد والسلام على عبادالله الصالحین، 15 اسفند64، برابر با 24 جمادى الثانى سال1406 ه .ق روح الله الموسوى الخمینى.» درهمین تاریخ، پیام تسلیتى از آیه الله سید محمدرضا گلپایگانى هم به همین مضامینصادر گردید و ابلاغ شد.