«عشق الهی» بن مایه عرفان ابن فارض و عرفان یوحنا را شکل می دهد. جایگاه عشق در دستگاه عرفانی آنها به گونه ای است که هیچ آموزه ای را بدون عنصر «عشق» نمی توان یافت. عشق در تار و پود اندیشه عرفانی آن دو حضور دارد. به اعتقاد ابن فارض و یوحنای صلیبی، با جذب روح در عشق الهی، دسترسی به همه فضایل و کمالات الهی برای انسان ممکن می شود. در دستگاه سیر و سلوک عرفانی این دو عارف، گذر از مقامات سلوکی بدون عشق میسر نیست. علت و محرک ورود در وادی سلوک «عشق» است؛ همچنان که نهایت این سیر و تقرب به معشوق نیز با غرق شدن در عشقی بی پایان همراه است. عشق همانند هستی، حقیقتی یافتنی است و در حیطه فهم، محصور و محبوس نمی شود. هر دو عارف از عشق به عنوان عطیه الهی یاد کرده اند که هم درد است و هم درمان. بهجت، معرفت بخشی، حیات بخشی، تهذیب، و ازلی بودن از ویژگی های مشترک عشق نزد آنان است. عشق است که انسان را از جهنم جدایی و غربت به مقام وصل و وحدت می رساند. در این مسیر عشق و اتحاد، ابن فارض و یوحنا هر دو بر نقش انسان کامل تأکید فراوان دارند که واسطه فیض و دستگیر و صعوددهنده انسان هاست. در این مقاله با روش تحلیلی و مقایسه ای دیدگاه دو عارف را درباره عشق مورد بررسی قرار می دهیم.