ارتباط مسجد و مدرسه
آرشیو
چکیده
متن
مسجد کجاست؟
مساجد اولیه مسلمین قطعه زمینى وسیع و مربع شکل بود که اطرافآن را چهار دیوار یا خندق احاطه مىکرد و داراى ماءذنه نبود. اما اکنون اغلبمساجد داراى قسمتى است میانى بنام صحن که گاهى نیز مسقف است و در اطراف آنچهار رواق دارد که وسیعترین آن رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قراردارد.
نخستین مسجد را حضرت محمد(ص) در مدینه(یثرب) و در کنار خانه خود ساخت. زمینآن خوابگاه شتران بود و پیغمبر آن را از صاحبش خرید. سپس خلفا و حاکمان وپادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در فاصله قرن اول و دومهجرى در عهد امویان با همکارى معماران بیزانس شیوه معمارى یونانى در ساختمانمساجد بکار رفت اما مسلمانان در آن تغییراتى دادند چنانکه بمرور زمان برخى ازکلیساها به مسجد تبدیل شد یعنى جهتبنا را از مشرق به سوى مکه تغییر دادند.
در پارهاى مساجد سنت معمارى ایرانى عصر ساسانى نیز ملحوظ گشته است در این نوعمساجد بخش اصلى را شبستان تشکیل مىدهد که قبهاى بر آن قرار گرفته است. این قبهیا گنبد به صورت مخروطى، مدور که بعدها شلجمى شکل یا به شکل خربزه قاچ قاچ باسردرى مستطیل شکل درآمد.
نقاشى مذهبى و تصویر ائمه در اسلام مجاز نیست. تصویر انسان و بطور اعم موجوداتزنده را اسلام بت پرستى مىداند از این رو هیچگونه تصویرى در مساجد دیده نمىشود.
در عوض تزئین دیوارها و ایوانها و منبرها و محرابها به حد زیاد معمول است کهعبارتند از اشکال مطرز گیاهها و صور هندسى و کوکبى شکل با نوشتههاى زیبا و پرنقش و نگار عربى آیات قرآن به خط کوفى، نسخ، ثلث و غیره، بتدریج از قرن ششم وبویژه در قرن هشتم تزئین دیوارها، ایوانها، گنبدها و رواقها بوسیله روپوشى ازکاشى و موزائیک آراسته شد. محرابها و منبرها نیز با کنده کارى از چوب و گچ ومرمر مزین گردید. نام برخى از مساجد مهم عبارتست از: مسجد الاقصى، مسجد الحرام،مسجد قبا، مسجد النبى، مسجد ایاصوفیا و مسجد گوهرشاد.
مسجد جایگاه اصلى آموزش و پرورش در اسلام
مسلمانان در آغاز اسلام نیاز فورى بهداشتن جایى که دین خود را پیاده کنند، احساس مىکردند و دریافتند که خانههاىتنگ و کوچک آنان در خور گردآمدن چنین کارى نیست. کعبه را خانه خدا مىدانستند ومراسم حج را در آن به جاى مىآوردند لذا کعبه نمىتوانست مطمح نظر قرار گیرد ازاینرو پیامبر اسلام در مهاجرت خود به مدینه سنگبناى مسجد قبا را نهاد.
آموزش به سادهترین صورت عبارت است از هماهنگ کردن انسان با ضروریات زندگى ونیازمندیهاى محیط خود و چون آیین مقدس اسلام در جامعه اسلامى به عنوان نظامى جهتدهنده به تمامى مظاهر زندگى به حساب آمده، توجه به معارف اسلامى و دریافتتعلیمات آن نیز براى کلیه مومنین ضرورى است. از اینجاست که اندیشه آموزش دراسلام براى دعوت و رساندن پیام بر امور دیگر مقدم شده است. بنابراین آغاز آموزشدر اسلام همراهستبا وعظ و ارشاد مسائل دینى و تذکارهاى روحى و چندان نپایید کهمسجد به منزله جایگاه اصلى آموزش و پرورش مسلمانان درآمد و پیامبر اسلام نخستینفردى بود که عرب را براى کسب دانش گرد خود فراهم آورد. و اعراب بىسوادى کهقرآن کریم از آنان با تعبیر امیین یاد کرده انوار تابناک اسلام بر آنان پرتوافکند و بتدریجخواندن و نوشتن را فرا گرفتند.
مسجد تا پایان سده اول هجرى به منزله مکانى براى وعظ و ارشاد واداى فرائضدینى چون نماز و رسیدگى به نیازمندیها و حل و فصل امور قضایى مسلمین به هنگامبروز مشکلات و معضلات روزمره اعراب باقى ماند، تا اینکه در آغاز قرن دوم هجرىتحولى تازه در حیات مسجد پدیدار گشت. این تحول متضمن کوشش و گسترشى بود که درزمینه امور علمى، تحقیقاتى و آموزشى در آن به وجود آمد.
مکتب
یکى از تحولات یاد شده مکتب بود.«براى تعلیم الفبا و کلام الله» درتعدادى از مساجد مکتب برپا مىشد. بعضى از مکاتب در خانه مکتبدار و برخى دردکانها تشکیل مىشد. و وقتى شروع به تاسیس مدرسه مىکردند، معمولا در بناىمدرسه، محلى نیز به مکتب تخصیص مىدادند تا داوطلبان را براى ورود به مدرسهآماده سازند. مکتب را گاهى کتاب(به ضم کاف و تشدید تاء) و مکتبدار را ادیب ومعلم و مودب خواندهاند.
شرط ورود به مکتب فقط این بود که کودک از عهده شست و شو و طهارت خود برآید.
بنابراین معمولا از 5 تا6 سالگى طفل را به مکتب مىگذاشتند. دوره تحصیل معین ومشخص نبود. هرکس به تناسب توانایى مالى و استعداد ذاتى طفل، فرزند خود را بهمکتب مىفرستاد. ولى قاعدتا از سن بلوغ، یعنى حدود پانزده سالگى تجاوز نمىکرد.
به معلم مکتبى که در مسجد یا در مدرسه تشکیل مىشد معمولا از عایدات اوقاف حقوقداده مىشد و مستمندان و یتیمان در آنها رایگان تحصیل مىکردند... بعضى از اطفالرا گاهى معلم به کارهاى خصوصى خویش مىگماشت.
این جدایى مکتب از مسجد بنظر برخى از محققان نظیر الشیرزى در «نهایته الرتبهفى طلب الحسبه»ص103 و القرشى در «معالم القربه»ص170 به فرمان رسول اکرمراجح است:«آموزش کودکان در مسجد روا نیست، چرا که پیامبر اسلام - بر او درودباد فرمان داد تا مسجدها را از کودکان و دیوانگان دور نگهداریم، زیرا به درو دیوار مسجد بالا مىروند و پروایى از ناپاکیها(نجاست) ندارند پس براى آموختنآنان دکانهایى در کوچهها و کناره بازارها گرفته مىشود»
مدرسه
مدرسه از تحولاتدیگر مساجد است اما باید گفت در گذشته مسجد و مدرسه گاه به جاى هم مورداستفاده قرار گرفتهاند و حتى اگر بخواهیم از مدارس کهن کشورهاى اسلامى آغاز سخنکنیم باید مساجد را مورد توجه قرار دهیم و بعد از آن هم که ساختن مدرسه براىتعلیم علوم شرعى معمول شد معمارى مخصوص مساجد در آنها موثر واقع گردید. حتىباید در نظر داشت که پس از ایجاد و توسعه مدارس، مساجد نیز جنبه تربیتى وتعلیمى خود را حفظ کرد. مثلا در قرن هشتم یعنى دورههایى که سه چهار قرن ازایجاد مدارس کامل با کتابخانهها و حجرات و سازمان مخصوص مىگذشت، «ابنبطوطه»
جهانگرد مشهور وقتى به شیراز رسید در جامع این شهر در درس حدیثحاضر شد و پیشاز آنکه به شیراز برسد در جامع بغداد در حلقه تدریس حدیثحضور یافته بود (رحلهابن بطوطه، مصر 1928 میلادى، ج 1، ص136 و 142) و حال آنکه در آن ایام در بغدادچندین مدرسه بزرگ وجود داشت.بهمین جهت مدرسه را گاه مسجد و یا بالعکس مسجد را گاه مدرسه نیز مىنامیدند واین اشتراک اسامى و خلط آنها با یکدیگر در تمامى اعصار اسلامى معمول بود، و حتىگاه مقابر و زوایا یعنى عبادتگاههاى زهاد یا صوفیه و خانقاهها و رباطها نیزبراى استفاده از آموزش و پرورش به کار مىرفتند و علاوه بر این چنانکه گفتهایمبیمارستانها و دارالشفاها یا «بیت الادویه»ها هم عاده براى تعلیم پزشکى وداروسازى، و رصد خانهها براى تعلیم ریاضیات و نجوم مورد استفاده قرارمىگرفتند. پس ملاحظه مىشود که مدرسه در تمدن اسلامى مفهوم کلى و عامى دارد کهقابل انطباق بر اجزاء مختلف و گوناگون است و در عین حال از سدههاى چهار و پنجمبه بعد مدارس خاص کاملى نیز به وجود آمد که ضمنا عارى از جنبه دینى هم نبود.
به هر حال با آن که مسجد از عصر پیامبر(ص) بمنزله یک مرکز اصلى تعلیم و تربیتبود اما این امر مانع از آن نمىشد که آن حضرت در جاهاى دیگر نیز به تعلیمبپردازد و عقیده داشتند که در زمینه تعلیم و تربیت تنها به مسجد نمىتوان بسندهکرد ... اما اطلاعى دقیق در دست نیست که مکانهاى بوجود آمده جهت تعلیم و تربیتبا عنوان«مدرسه» خوانده میشده یا نه و ظاهرا لفظ مدرسه از اواخر قرن چهارمکما بیش در کتب و متون ادبى مشاهده شده که از آن جمله مىتوان به این بیت ازدعبل بن على خزاعى(م.249 هق) در قطعهاى در رثاى شهداى اهل البیت اشاره کرد:
مدارس آیات خلت من تلاوه و منزل وحى مقفر العرصات
دیگر ابومنصور ثعالبى(م. 429 ه.ق) است که در «فقه اللغه» خود گوید: الدروس مکان درس الکتب اما ازکلمه مدرسه با تاء سخن نگفته است از شهرهایى که در ایجاد مدرسه در گذشته شهرتىداشته استشهر نیشابور را باید ذکر کرد. ابن سبکى این موضوع را مورد توجه قرارداده و گفته است:
نیشابور از مهمترین و بزرگترین شهرهاى اسلامى و پس از بغداد در بین همه شهرهاىبزرگ اسلامى بىمانند بوده است «طبقات الشافعیه، ج 1، ص173» نخستین و کهنترینمدرسه در عراق نیز مدرسه نظامیه بغداد است که توسط خواجه نظام الملک طوسى بهسال457 هجرى پىریزى شد. و خواجه در آن از وجود بزرگترین استادان فقه شافعىعصر نظیر شیخ ابواسحاق شیرازى، ابونصر بن سباغ، و ابوالمعالى جوینى ملقب بهامام الحرمین جهت تدریس بهرهگیرى کرد.
مستشرق انگلیسى لسترنج (Lesterang) معتقد است نظامیه بغداد تا نیمههاى قرنچهاردهم میلادى باقى و پابرجا بوده «بغداد فى عهد الخلافه العباسیه - ترجمهعربى 255» و اکنون آثار و نشانههاى این مدرسه بکلى محو گردیده است. این مدرسهدر یورش مغولان(656 هق) مانند دیگر مکانهاى علمى و مذهبى آسیب فراوان دید وتمام اثاثیه و کتابهاى آن به غارت رفت.
چنانکه اشاره شد جدایى مدرسه از مسجد تا حدودى مبهم و تاریک است اما محققانفرقهایى بین مدرسه و مسجد قائل شدهاند که از آنجمله بخشهاى مسکونى(خوابگاهها)بودند که در بیشتر مدارس وجود داشتند. دیگر محدود بودن شاگردان در مدرسه بود وسرانجام این که مسجدها به روى همگان باز بودند و هر فرد در حلقه درس هر استادىکه ترجیح مىداد، مىتوانستحاضر شود براى مدارس استادى معین تعیین مىگردید. امااختلاف مهم میان مدرسه و مسجد در ساختمان این دو است و آن بیشتر به جهت اهدافىبود که در تاسیس هر یک در نظر گرفته مىشد.
امروزه با تعبیر وسیعترى از پایینترین تا بالاترین سطوح تحصیل را نیز مدرسهمىگویند مانند مدرسه ابتدایى، مدرسه متوسطه، مدرسه عالى.
بیت الحکمه
بنابر نظر محققان بیت الحکمه توسط هارون الرشید و مامون پىریزىشد و آن مجمع علمى بزرگى بود با کتابخانهاى معظم به درخواست مامون، فرمانگزارسیسیلى مجموعهاى از کتابهاى یونانى را که در جایى معین و دور از دسترس محافظتمىشد براى وى ارسال داشت. و مامون سهل بن هارون را کتابدار بیت الحکمه نمود.نیز نقل کردهاند مامون پس از پیروز شدن بر امپراطورى بیزانس به هنگام آتش بسنامهاى به امپراتور روم نگاشت و از او خواست تا بهترین کتابهاى کهن یونانى رابرایش بفرستد و بدین منظور افرادى نظیر ابن بطریق و حجاج مطر را بدانجا گسیلکرد و اینان بهترین کتابها را آورده و به تازى برگرداندند(نیز رجوع شود بهتاریخ الحکماء قفطى، ص 51).
عالمان بزرگى همچون علان شعوبى و ابوسهل فضل نوبختى از کاتبان و مترجمان اینمرکز در عصر هارون و مامون بودهاند.
تاسیس بیت الحکمه عباسى در گسترش فکر و احیاء کتابخانه در جهان اسلام تاثیرفراوانى داشت و از آن پس بزرگان و خلفا به تاسیس کتابخانههاى عمومى و خصوصىهمت گماشتند.
بیت الحکمه داراى ساختمان ویژهاى بود که در کاخ هارون قرار داشت و تا زماناستیلاى قوم مغول بر بغداد و سقوط این شهر(656 ه .ق) همچنان بر قرار بودهاست(تاریخ اسلام: حسن ابراهیم حسن، ج3، ص259)
دار العلم
دار العلم پدیده دیگرىاز تحولات مسجد است که در امتداد و بدنبال ایجاد بیت الحکمهها تاسیس شد و اساستشکیل آن نخست مبتنى بر کتابخانههایى بود که برخى از کنفرانسهاى علمى و ادبىدر آن انجام مىشد. به نظر مىرسد سبب این نام گذارى از دارالعلم اسکندریه باشدکه توسط بطلمیوسیان در آن شهر دائر گردید.
ابن قفطى در تاریخ الحکما(ص17) از این دارالعلمها به روشنى یاد مىکند ومىنویسد: اسکندرانىها کسانى بودند که به تاسیس دارالعلم و تشکیل مجالس درس درزمینه علوم پزشکى ثدر شهر اسکندریه همت گماشتند. این گروه از دانشمندان آثارجالینوس را مطالعه کرده و آن را به شکلى که امروز در دست داریم و مىخوانیممرتب کردند و در زمینه تفسیر مطالب و تلخیص الفاظ و توضیح معانى مشکل این آثارکتابها نوشتند تا عبارات براى خوانندگان ساده و زود فهم گردد. بنابه روایتاسحاق بن حنین: استفان اسکندرانى، جالینوس، انکلاوس و مارینوس نخستین طبقه ازرجال علمى دارالعلم اسکندریه را تشکیل مىدادند. این چهار نفر از جمله پزشکانمهم و معتبر این دارالعلم و نیز همان کسانى بودند که براى آثار جالینوس ومطالب مشکل آن به تفسیرها و مجموعهها پرداختند.
مساجد اولیه مسلمین قطعه زمینى وسیع و مربع شکل بود که اطرافآن را چهار دیوار یا خندق احاطه مىکرد و داراى ماءذنه نبود. اما اکنون اغلبمساجد داراى قسمتى است میانى بنام صحن که گاهى نیز مسقف است و در اطراف آنچهار رواق دارد که وسیعترین آن رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قراردارد.
نخستین مسجد را حضرت محمد(ص) در مدینه(یثرب) و در کنار خانه خود ساخت. زمینآن خوابگاه شتران بود و پیغمبر آن را از صاحبش خرید. سپس خلفا و حاکمان وپادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در فاصله قرن اول و دومهجرى در عهد امویان با همکارى معماران بیزانس شیوه معمارى یونانى در ساختمانمساجد بکار رفت اما مسلمانان در آن تغییراتى دادند چنانکه بمرور زمان برخى ازکلیساها به مسجد تبدیل شد یعنى جهتبنا را از مشرق به سوى مکه تغییر دادند.
در پارهاى مساجد سنت معمارى ایرانى عصر ساسانى نیز ملحوظ گشته است در این نوعمساجد بخش اصلى را شبستان تشکیل مىدهد که قبهاى بر آن قرار گرفته است. این قبهیا گنبد به صورت مخروطى، مدور که بعدها شلجمى شکل یا به شکل خربزه قاچ قاچ باسردرى مستطیل شکل درآمد.
نقاشى مذهبى و تصویر ائمه در اسلام مجاز نیست. تصویر انسان و بطور اعم موجوداتزنده را اسلام بت پرستى مىداند از این رو هیچگونه تصویرى در مساجد دیده نمىشود.
در عوض تزئین دیوارها و ایوانها و منبرها و محرابها به حد زیاد معمول است کهعبارتند از اشکال مطرز گیاهها و صور هندسى و کوکبى شکل با نوشتههاى زیبا و پرنقش و نگار عربى آیات قرآن به خط کوفى، نسخ، ثلث و غیره، بتدریج از قرن ششم وبویژه در قرن هشتم تزئین دیوارها، ایوانها، گنبدها و رواقها بوسیله روپوشى ازکاشى و موزائیک آراسته شد. محرابها و منبرها نیز با کنده کارى از چوب و گچ ومرمر مزین گردید. نام برخى از مساجد مهم عبارتست از: مسجد الاقصى، مسجد الحرام،مسجد قبا، مسجد النبى، مسجد ایاصوفیا و مسجد گوهرشاد.
مسجد جایگاه اصلى آموزش و پرورش در اسلام
مسلمانان در آغاز اسلام نیاز فورى بهداشتن جایى که دین خود را پیاده کنند، احساس مىکردند و دریافتند که خانههاىتنگ و کوچک آنان در خور گردآمدن چنین کارى نیست. کعبه را خانه خدا مىدانستند ومراسم حج را در آن به جاى مىآوردند لذا کعبه نمىتوانست مطمح نظر قرار گیرد ازاینرو پیامبر اسلام در مهاجرت خود به مدینه سنگبناى مسجد قبا را نهاد.
آموزش به سادهترین صورت عبارت است از هماهنگ کردن انسان با ضروریات زندگى ونیازمندیهاى محیط خود و چون آیین مقدس اسلام در جامعه اسلامى به عنوان نظامى جهتدهنده به تمامى مظاهر زندگى به حساب آمده، توجه به معارف اسلامى و دریافتتعلیمات آن نیز براى کلیه مومنین ضرورى است. از اینجاست که اندیشه آموزش دراسلام براى دعوت و رساندن پیام بر امور دیگر مقدم شده است. بنابراین آغاز آموزشدر اسلام همراهستبا وعظ و ارشاد مسائل دینى و تذکارهاى روحى و چندان نپایید کهمسجد به منزله جایگاه اصلى آموزش و پرورش مسلمانان درآمد و پیامبر اسلام نخستینفردى بود که عرب را براى کسب دانش گرد خود فراهم آورد. و اعراب بىسوادى کهقرآن کریم از آنان با تعبیر امیین یاد کرده انوار تابناک اسلام بر آنان پرتوافکند و بتدریجخواندن و نوشتن را فرا گرفتند.
مسجد تا پایان سده اول هجرى به منزله مکانى براى وعظ و ارشاد واداى فرائضدینى چون نماز و رسیدگى به نیازمندیها و حل و فصل امور قضایى مسلمین به هنگامبروز مشکلات و معضلات روزمره اعراب باقى ماند، تا اینکه در آغاز قرن دوم هجرىتحولى تازه در حیات مسجد پدیدار گشت. این تحول متضمن کوشش و گسترشى بود که درزمینه امور علمى، تحقیقاتى و آموزشى در آن به وجود آمد.
مکتب
یکى از تحولات یاد شده مکتب بود.«براى تعلیم الفبا و کلام الله» درتعدادى از مساجد مکتب برپا مىشد. بعضى از مکاتب در خانه مکتبدار و برخى دردکانها تشکیل مىشد. و وقتى شروع به تاسیس مدرسه مىکردند، معمولا در بناىمدرسه، محلى نیز به مکتب تخصیص مىدادند تا داوطلبان را براى ورود به مدرسهآماده سازند. مکتب را گاهى کتاب(به ضم کاف و تشدید تاء) و مکتبدار را ادیب ومعلم و مودب خواندهاند.
شرط ورود به مکتب فقط این بود که کودک از عهده شست و شو و طهارت خود برآید.
بنابراین معمولا از 5 تا6 سالگى طفل را به مکتب مىگذاشتند. دوره تحصیل معین ومشخص نبود. هرکس به تناسب توانایى مالى و استعداد ذاتى طفل، فرزند خود را بهمکتب مىفرستاد. ولى قاعدتا از سن بلوغ، یعنى حدود پانزده سالگى تجاوز نمىکرد.
به معلم مکتبى که در مسجد یا در مدرسه تشکیل مىشد معمولا از عایدات اوقاف حقوقداده مىشد و مستمندان و یتیمان در آنها رایگان تحصیل مىکردند... بعضى از اطفالرا گاهى معلم به کارهاى خصوصى خویش مىگماشت.
این جدایى مکتب از مسجد بنظر برخى از محققان نظیر الشیرزى در «نهایته الرتبهفى طلب الحسبه»ص103 و القرشى در «معالم القربه»ص170 به فرمان رسول اکرمراجح است:«آموزش کودکان در مسجد روا نیست، چرا که پیامبر اسلام - بر او درودباد فرمان داد تا مسجدها را از کودکان و دیوانگان دور نگهداریم، زیرا به درو دیوار مسجد بالا مىروند و پروایى از ناپاکیها(نجاست) ندارند پس براى آموختنآنان دکانهایى در کوچهها و کناره بازارها گرفته مىشود»
مدرسه
مدرسه از تحولاتدیگر مساجد است اما باید گفت در گذشته مسجد و مدرسه گاه به جاى هم مورداستفاده قرار گرفتهاند و حتى اگر بخواهیم از مدارس کهن کشورهاى اسلامى آغاز سخنکنیم باید مساجد را مورد توجه قرار دهیم و بعد از آن هم که ساختن مدرسه براىتعلیم علوم شرعى معمول شد معمارى مخصوص مساجد در آنها موثر واقع گردید. حتىباید در نظر داشت که پس از ایجاد و توسعه مدارس، مساجد نیز جنبه تربیتى وتعلیمى خود را حفظ کرد. مثلا در قرن هشتم یعنى دورههایى که سه چهار قرن ازایجاد مدارس کامل با کتابخانهها و حجرات و سازمان مخصوص مىگذشت، «ابنبطوطه»
جهانگرد مشهور وقتى به شیراز رسید در جامع این شهر در درس حدیثحاضر شد و پیشاز آنکه به شیراز برسد در جامع بغداد در حلقه تدریس حدیثحضور یافته بود (رحلهابن بطوطه، مصر 1928 میلادى، ج 1، ص136 و 142) و حال آنکه در آن ایام در بغدادچندین مدرسه بزرگ وجود داشت.بهمین جهت مدرسه را گاه مسجد و یا بالعکس مسجد را گاه مدرسه نیز مىنامیدند واین اشتراک اسامى و خلط آنها با یکدیگر در تمامى اعصار اسلامى معمول بود، و حتىگاه مقابر و زوایا یعنى عبادتگاههاى زهاد یا صوفیه و خانقاهها و رباطها نیزبراى استفاده از آموزش و پرورش به کار مىرفتند و علاوه بر این چنانکه گفتهایمبیمارستانها و دارالشفاها یا «بیت الادویه»ها هم عاده براى تعلیم پزشکى وداروسازى، و رصد خانهها براى تعلیم ریاضیات و نجوم مورد استفاده قرارمىگرفتند. پس ملاحظه مىشود که مدرسه در تمدن اسلامى مفهوم کلى و عامى دارد کهقابل انطباق بر اجزاء مختلف و گوناگون است و در عین حال از سدههاى چهار و پنجمبه بعد مدارس خاص کاملى نیز به وجود آمد که ضمنا عارى از جنبه دینى هم نبود.
به هر حال با آن که مسجد از عصر پیامبر(ص) بمنزله یک مرکز اصلى تعلیم و تربیتبود اما این امر مانع از آن نمىشد که آن حضرت در جاهاى دیگر نیز به تعلیمبپردازد و عقیده داشتند که در زمینه تعلیم و تربیت تنها به مسجد نمىتوان بسندهکرد ... اما اطلاعى دقیق در دست نیست که مکانهاى بوجود آمده جهت تعلیم و تربیتبا عنوان«مدرسه» خوانده میشده یا نه و ظاهرا لفظ مدرسه از اواخر قرن چهارمکما بیش در کتب و متون ادبى مشاهده شده که از آن جمله مىتوان به این بیت ازدعبل بن على خزاعى(م.249 هق) در قطعهاى در رثاى شهداى اهل البیت اشاره کرد:
مدارس آیات خلت من تلاوه و منزل وحى مقفر العرصات
دیگر ابومنصور ثعالبى(م. 429 ه.ق) است که در «فقه اللغه» خود گوید: الدروس مکان درس الکتب اما ازکلمه مدرسه با تاء سخن نگفته است از شهرهایى که در ایجاد مدرسه در گذشته شهرتىداشته استشهر نیشابور را باید ذکر کرد. ابن سبکى این موضوع را مورد توجه قرارداده و گفته است:
نیشابور از مهمترین و بزرگترین شهرهاى اسلامى و پس از بغداد در بین همه شهرهاىبزرگ اسلامى بىمانند بوده است «طبقات الشافعیه، ج 1، ص173» نخستین و کهنترینمدرسه در عراق نیز مدرسه نظامیه بغداد است که توسط خواجه نظام الملک طوسى بهسال457 هجرى پىریزى شد. و خواجه در آن از وجود بزرگترین استادان فقه شافعىعصر نظیر شیخ ابواسحاق شیرازى، ابونصر بن سباغ، و ابوالمعالى جوینى ملقب بهامام الحرمین جهت تدریس بهرهگیرى کرد.
مستشرق انگلیسى لسترنج (Lesterang) معتقد است نظامیه بغداد تا نیمههاى قرنچهاردهم میلادى باقى و پابرجا بوده «بغداد فى عهد الخلافه العباسیه - ترجمهعربى 255» و اکنون آثار و نشانههاى این مدرسه بکلى محو گردیده است. این مدرسهدر یورش مغولان(656 هق) مانند دیگر مکانهاى علمى و مذهبى آسیب فراوان دید وتمام اثاثیه و کتابهاى آن به غارت رفت.
چنانکه اشاره شد جدایى مدرسه از مسجد تا حدودى مبهم و تاریک است اما محققانفرقهایى بین مدرسه و مسجد قائل شدهاند که از آنجمله بخشهاى مسکونى(خوابگاهها)بودند که در بیشتر مدارس وجود داشتند. دیگر محدود بودن شاگردان در مدرسه بود وسرانجام این که مسجدها به روى همگان باز بودند و هر فرد در حلقه درس هر استادىکه ترجیح مىداد، مىتوانستحاضر شود براى مدارس استادى معین تعیین مىگردید. امااختلاف مهم میان مدرسه و مسجد در ساختمان این دو است و آن بیشتر به جهت اهدافىبود که در تاسیس هر یک در نظر گرفته مىشد.
امروزه با تعبیر وسیعترى از پایینترین تا بالاترین سطوح تحصیل را نیز مدرسهمىگویند مانند مدرسه ابتدایى، مدرسه متوسطه، مدرسه عالى.
بیت الحکمه
بنابر نظر محققان بیت الحکمه توسط هارون الرشید و مامون پىریزىشد و آن مجمع علمى بزرگى بود با کتابخانهاى معظم به درخواست مامون، فرمانگزارسیسیلى مجموعهاى از کتابهاى یونانى را که در جایى معین و دور از دسترس محافظتمىشد براى وى ارسال داشت. و مامون سهل بن هارون را کتابدار بیت الحکمه نمود.نیز نقل کردهاند مامون پس از پیروز شدن بر امپراطورى بیزانس به هنگام آتش بسنامهاى به امپراتور روم نگاشت و از او خواست تا بهترین کتابهاى کهن یونانى رابرایش بفرستد و بدین منظور افرادى نظیر ابن بطریق و حجاج مطر را بدانجا گسیلکرد و اینان بهترین کتابها را آورده و به تازى برگرداندند(نیز رجوع شود بهتاریخ الحکماء قفطى، ص 51).
عالمان بزرگى همچون علان شعوبى و ابوسهل فضل نوبختى از کاتبان و مترجمان اینمرکز در عصر هارون و مامون بودهاند.
تاسیس بیت الحکمه عباسى در گسترش فکر و احیاء کتابخانه در جهان اسلام تاثیرفراوانى داشت و از آن پس بزرگان و خلفا به تاسیس کتابخانههاى عمومى و خصوصىهمت گماشتند.
بیت الحکمه داراى ساختمان ویژهاى بود که در کاخ هارون قرار داشت و تا زماناستیلاى قوم مغول بر بغداد و سقوط این شهر(656 ه .ق) همچنان بر قرار بودهاست(تاریخ اسلام: حسن ابراهیم حسن، ج3، ص259)
دار العلم
دار العلم پدیده دیگرىاز تحولات مسجد است که در امتداد و بدنبال ایجاد بیت الحکمهها تاسیس شد و اساستشکیل آن نخست مبتنى بر کتابخانههایى بود که برخى از کنفرانسهاى علمى و ادبىدر آن انجام مىشد. به نظر مىرسد سبب این نام گذارى از دارالعلم اسکندریه باشدکه توسط بطلمیوسیان در آن شهر دائر گردید.
ابن قفطى در تاریخ الحکما(ص17) از این دارالعلمها به روشنى یاد مىکند ومىنویسد: اسکندرانىها کسانى بودند که به تاسیس دارالعلم و تشکیل مجالس درس درزمینه علوم پزشکى ثدر شهر اسکندریه همت گماشتند. این گروه از دانشمندان آثارجالینوس را مطالعه کرده و آن را به شکلى که امروز در دست داریم و مىخوانیممرتب کردند و در زمینه تفسیر مطالب و تلخیص الفاظ و توضیح معانى مشکل این آثارکتابها نوشتند تا عبارات براى خوانندگان ساده و زود فهم گردد. بنابه روایتاسحاق بن حنین: استفان اسکندرانى، جالینوس، انکلاوس و مارینوس نخستین طبقه ازرجال علمى دارالعلم اسکندریه را تشکیل مىدادند. این چهار نفر از جمله پزشکانمهم و معتبر این دارالعلم و نیز همان کسانى بودند که براى آثار جالینوس ومطالب مشکل آن به تفسیرها و مجموعهها پرداختند.