آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

گذرى به تاریخ و متون روایى، رجالى و حدیثى گواهى مى‏دهد که امامان شیعه علیهم السلام بر اساس حکمت و لطف با دو روش «نصب خاص‏» و «نصب عام‏» مراجع قابل اطمینان براى دسترسى تشنگان معارف اهل بیت علیهم السلام به سرچشمه جوشان علوم الهى امامان را تعیین کرده‏اند:
الف) نصب خاص: در این روش امامان علیهم السلام اشخاصى حقیقى را به دوستان خویش معرفى کرده‏اند تا مردم به آنها مراجعه کنند. این روش را در دو مقطع زمانى عصر حضور و عصر غیبت صغرى مى‏توان مشاهده کرد. به عنوان نمونه مى‏توان به یونس بن عبدالرحمن اشاره کرد. عبدالعزیز بن مهتدى; نماینده و وکیل حضرت رضا علیه السلام در شهر قم که از چهره‏هاى درخشان این شهر است، مى‏گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: نمى‏توان همیشه به حضورتان برسم و مشکلات دینى خویش را بپرسم، مسایل خود را از چه کسى جویا شوم؟ فرمود: از یونس بن عبدالرحمن. (1)
در عصر غیبت صغرى هم نواب اربعه; عثمان بن سعید، فرزندش محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى و على بن محمد سمرى براى نیابت ناحیه مقدسه امام عصر(عج) منصوب شدند و عهده‏دار این مسؤولیت‏بودند. (2)
ب) نصب عام: در این روش اشخاص حقوقى جایگزین اشخاص حقیقى مى‏شوند. در بررسى جوامع روایى مشاهده مى‏کنیم: نسبت‏به جمیع ادوار حضور و غیبت امام معصوم اشخاص حقوقى به عنوان مرجع و پناهگاه مردم معرفى شده‏اند، تا عموم مردم براى کسب معارف به آنها مراجعه کنند و از ضلالت و حیرت رهایى یابند، از زمان رسول خدا(ص)، و همزمان با تبیین موضوع مهدویت و ظهور مصلح کل در کلمات ایشان، روایاتى را مى‏یابیم که نهادهاى جانشین براى امامان امت را، معرفى کرده‏اند. یکى از روایاتى که تکلیف مردم را در غیاب امامان معصوم روشن مى‏کند، حدیثى از پیامبر اکرم(ص) به روایت‏حضرت صدیقه طاهره(س) است که موضوع مقاله حاضر مى‏باشد.
براى دستیابى به ارزش و اعتبار حقیقت روایت نقل شده از فاطمه زهرا(س) ذکر این نکته لازم است که یکى از ابعاد شخصیت آن بزرگوار دانش بیکران او است. خطبه فدکیه آن حضرت، مى‏تواند نمونه‏اى مناسب براى اثبات این ادعا باشد. همچنین از میان القاب زیادى که براى حضرت نام برده‏اند به لقب «محدثه‏» برمى‏خوریم که آن حضرت را به عنوان محدث روایات از پدر خویش حضرت رسول صلى الله علیه و آله معرفى مى‏کند و نشان مى‏دهد خانه فاطمه(س) مرکز رفت و آمد مشتاقان علم و معرفت‏براى درک حقایق دینى بوده است و یا اگر آن را به معناى دریافت کننده سخن فرشتگان «محدث‏» بخوانیم باز جایگاه علمى فاطمه را نشان مى‏دهد. (3)
گفت: مادرى ناتوان دارم که در نمازش با مشکلى مواجه شده است. مرا فرستاده تا پاسخ سؤالش را دریافت کنم. آنگاه سؤال را طرح و پاسخ را شنید. بار دوم پرسش دیگر طرح کرد و پاسخ شنید تا ده بار سؤال طرح کرد و پاسخ شنید. او که دیگر از کثرت پرسش خود شرمگین شده بود، از آن حضرت پوزش خواست. حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «هر چه خواهى، بپرس زیرا ارزش پاداشى که در مقابل پاسخ به این پرسش ما از خزانه غیب الهى دریافت مى‏کنیم، افزون‏تر از این است که از زمین تا عرش الهى پر از لؤلؤ و مروارید شود به من بدهند.»
آنگاه با اشاره به پناهگاه و مرجع رسیدگى به امور عموم مردم در غیاب امامان معصوم علیهم السلام ، به نقل روایتى از پدر بزرگوارش پرداخت و فرمود: که رسول خدا(ص) فرمود: به عالمان پیرو ما آنگاه که در قیامت محشور مى‏شوند، بر اساس حجم علومشان و بر اساس تلاشى که در راه ارشاد بندگان خدا متحمل شده‏اند، خلعت‏هاى کرامت الهى پوشانده مى‏شود که ممکن است‏به برخى از آنها به اندازه یک میلیون حله نور افکنده شود. پس از این پاداش، خداى سبحان در صحنه قیامت، عالمان رهرو ما را اینچنین مورد خطاب قرار مى‏دهد: «اى کفیلان و سرپرستان ایتام آل محمد(ص)! اى کسانى که شان و منزلت‏یتیمان آل محمد(ص) را بالا بردید! آن هنگام که از پدرانشان که امامان ایشان بوده‏اند، دور ماندند، اکنون در مقابل شما آن شاگردان و یتیمان حضور دارند، به همان اندازه که از علوم خود در دنیا آنها را بهره‏مند کردید، اکنون بر آنها خلعت‏بپوشید آنگاه بیشتر از آن خلعت‏ها که بر شاگردان خویش افکنده‏اند، خداى سبحان فرمان مى‏دهد که تا به این عالمان بپوشانند.»
سپس حضرت فاطمه به آن بانو فرمود: یک رشته از آن جامه‏ها یک میلیون بار با ارزشتر چیزى است که خورشید بر آن طلوع مى‏کند; زیرا نور خورشید وقتى بر چیزى بتابد، همراه با کدورت است، اما نور آن خلعت‏ها خالص است. (4)
کدام عالم؟
1 - منظور از عالمان شیعه که نقش کفیل و مسئولیت‏سرپرستى امت و یتیمان آل رسول را بر دوش دارند، چه کسانى است؟ آیا این مسئولیت، و کفالت اختصاص به گروهى خاص دارد؟
پاسخ: با شواهدى چند مى‏توان گفت; در این روایت، عالمان خاصى مورد نظرند:
الف) اولین قرینه، فراز نخست روایت است که به مسایل نماز اختصاص دارد و سؤال کننده براى یافتن پاسخ درباره معارف الهى به خانه فاطمه(س) مراجعه کرده است.
ب) فرازى از روایت که به ارشاد بندگان خدا و هدایت آنها اشاره دارد.
روشن است که بحث از هدایت و ارشاد به مناسبت‏حکم و موضوع، باء;ء معارف دینى در ارتباط است; زیرا دین مستقیما براى هدایت انسان نازل شده است و نقش آن در زندگى بشر تبیین صراط مستقیمى است که انسان باید براى رسیدن به حیات طیبه و نیل به سعادت دنیوى و اخروى بپیماید. و دانش و معرفت دینى است که این مسیر را براى بشر روشن مى‏کند.
ج) روایات فراوانى که نقش عالمان دینى را در جامعه بیان مى‏کند و درحکم مفسر و مبین روایت مورد بحث‏اند. در این روایات به عناوینى در شان و منزلت عالمان دینى مثل; کفالت ایتام آل محمد(ص)، وارثان انبیاء و امانتداران رسولان تصریح شده است که البته در تمامى آنها سخن از دانش و معرفت دینى است که شاگردان معصومان علیهم السلام آنها را از اهل بیت دریافت کرده‏اند.
نمونه‏اى از این احادیث را به نقل از امام رضا علیه السلام مى‏خوانیم:
عبدالسلام بن صالح هروى مى‏گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: «خدا رحمت کند بنده‏اى را که امر ما را زنده مى‏کند.» پرسیدم: امر شما را چگونه زنده مى‏کند؟ پاسخ داد. علوم ما را مى‏آموزد و به مردم آموزش مى‏دهد. (5)
بر اساس این روایت در عصر غیبت و عصرى که انسانها دسترسى به امامان دین ندارند، محل رسیدگى به امور مردم عالمان دینى هستند که از مکتب امامان دین، دین ناب را فرا گرفته‏اند و وظیفه دارند در میان مردم به گسترش آن بپردازند.
آنگاه که منظور از عالمان پیرو اهل بیت علیهم السلام گروه خاص عالمان دین و منظور از موضوع مورد بحث معرفت دینى شد، این پرسش به نظر مى‏رسد که عالمان دین و کفیلهاى مردم مسلمان چه کسانى هستند و چه شرایطى دارند؟
پاسخ: کفیل باید به مراقبت افراد تحت تکفل خویش بپردازد، و همواره مصلحت آنان را در نظر آورد و با عملکرد مشفقانه خویش فقدان پدر را براى یتیم جبران کند.
عالمان مکتب اهل‏بیت علیهم السلام که براى احیاء مذهب و گسترش علوم اهل‏بیت‏به عنوان کفیلان ایشان معرفى شده‏اند، طبعا وظایف و مسئولیت‏هاى ویژه‏اى دارند که به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:
1 - رسیدن به حیات طیبه
کسانى که پرچم پاسدارى از اسلام ناب را بر عهده دارند، باید در قدم اول خود به حیات طیه رسیده باشند.
2 - شناخت مخاطب و تعمیق یافته‏هاى دینى
باید در تعمیق کیفى و گسترش کمى دانش و معرفت‏خویش همت گمارند. علوم اهل‏بیت علیهم السلام ، زمان و موقعیت و وظیفه خود و جامعه و مردم را به خوبى بشناسند تا بتوانند به آموزش علوم و معارف الهى براى عموم به ویژه جوانان بپردازند.
3 - با مردم بودن
آنان باید خود را از توده‏هاى مردم و مردم را از خود بدانند، از هیچ تلاشى در راه ارشاد و خدمت‏به آنها مضایقه نکنند و همراه مردم به خصوص جوانان و کسانى که تشنگى بیشترى در کسب معارف زلال مکتب اهل‏بیت علیهم السلام مى‏کنند، باشند.
4 - تواضع در برابر مردم
از مهمترین شرایط کفالت‏براى عالمان مکتب اهل بیت تواضع در مقابل توده‏هاست. امام صادق(ع) فرمود: «وتواضعوا لمن تعلمونه العلم.» آنان باید بدون هیچ درخواستى به آموزش و پاسخگویى به شبهات اقدام کنند و شعار «ان اجرى الا على الله‏» که شعار پیامبران الهى است را آویزه گوش قرار دهند و با رویى گشاده از جوانان و نوجوانان استقبال کنند تا احساس غربت در چهره آنها دیده نشود و به راحتى هرگونه شبهه‏اى را که در معارف دینى دارند، عنوان کنند.
مردم در سیماى ملکوتى عالمان دینى، باید صفات و سجایاى اخلاقى پیشوایان معصوم مانند عدالت، زهد، وارستگى، وقار، حلم، رافت، عبادت، کرامت و مکارم اخلاقى را مشاهده کنند.
رعایت این نکات است که پیوند مستحکم توده‏هاى مردم را با عالمان دینى محفوظ مى‏دارد و به این ترتیب دشمنان دین و مردم نمى‏توانند طمعى براى رخنه در صف پولادین آنها داشته باشند.
وظیفه مردم در قبال عالمان دینى چیست؟
بى‏تردید آنگاه که عالمان دین در برابر مردم حقوقى یافتند، مردم نیز در برابر آنها وظایفى خواهند داشت. مردم بخصوص جوانان که خود را فرزندان اهل‏بیت علیهم السلام مى‏دانند و دوستدار این خاندانند، براى آشنایى بیشتر با این مکتب باید سر کدامین سفره بنشینند؟ آنان دین خود را از چه کسى بیاموزند و کدامین شبکه را مرجع قرار دهند، چگونه در بین مراجع اطلاع رسان باطل را از حق جدا کنند و براى این مهم کدام ملاک را در نظر بگیرند؟
امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه فلینظر الانسان الى طعامه مى‏فرماید: «الى العلم الذى یاخذه عمن یاخذه.» (6)
طبق این آیه شریفه و روایت مفسر آن، انسان باید بداند از کجا تغذیه روحى و معنوى مى‏شود و مراقبت کند تا اندیشه‏هاى مسموم با صدها چهره مختلف او را به بدبختى دنیا و آخرت گرفتار نکنند.
در شرایط شبیخون فرهنگى که گرگها در لباس میش ظاهر مى‏شوند، براى مصونیت از دشمن، براى شناخت دشمن و راه کارهاى مقابله با آن باید به همان جایى پناه ببریم که براى ما تعیین شده است و آن کسب معرفت دینى از شاگردان ائمه علیهم السلام یعنى عالمان حقیقى دین است.
روحانیت ادیان
برخى تفاوت ماهوى در روحانیت ادیان و فرق مختلف نمى‏بینند و معتقدند روحانیت در هر دین کارشناسان دینى هستند. دقیقا مثل دیگر کارشناسان در رشته‏هاى علمى.
در پاسخ باید گفت: مطالعه متون دینى مکتب اهل بیت و روایات معصومان علیهم السلام به عنوان معرفتى پیشین از این حقیقت‏خبر مى‏دهد که مسئولیت ترسیم یافته در مقررات دینى اسلام براى عالمان دینى با مسئولیتى که در دیگر ادیان مى‏یابیم، تفاوت دارد. روحانیت اسلامى صرفا کارشناس نیست. در اسلام عالمان دینى فقط نقش ناظر ندارند. آنها به عنوان مشعل‏هاى هدایت و ایثارگران جامعه، نقش عامل را باز مى‏کنند.
به عنوان نمونه وظیفه کفالت عالمان دینى و لزوم رعایت مصلحت دین و مردم در انجام کفالت، مسئولیت ایشان در ارشاد مردم، شرایط ارشاد کننده و ... از روحانیت صنفى مردمى مى‏سازد که در کنار مردم به مبارزه با ظلم و استبداد مى‏پردازد و نداى عدالت‏خواهى، آزادگى، جزء شعارهاى محورى روحانیت و عالمان مکتب وحى مى‏شود.
همچنین به عنوان معرفت پسینى مطالعه تاریخ روحانیت در میان مذاهب و ادیان مختلف از این تفاوت ماهوى خبر مى‏دهد. البته با لحاظ حرکت غالب در میان روحانیت‏سایر مذاهب و با قطع نظر از استثناها، روحانیت‏یهود و نصارى را در کار تحریف پیام وحى و کتمان حقایق دینى مى‏بینیم. در روحانیت مسیحیت‏بحث‏خرید و فروش بهشت، تشکیل دادگاههاى تفتیش عقاید و انگیزسیون و به پاى محاکمه کشیدن گالیله‏ها را مى‏یابیم. در کنار قدرت و دولت‏با بودن آنها، و تشکیل مثلث زر و زور و تزویر از حقایق روشن تاریخى است. در روحانیت دیگر فرق اسلامى، نیز تابع سیاست دولت‏بودن و امرار معاش با جیره دولت از حقایق انکارناپذیر آنهاست.
بنابراین به فرض آن روز که سیاست دولت جنگ با اسرائیل را اقتضاء کند، بر علیه اسرائیل فتوا صادر مى‏کنند و روز دیگر که سیاست توصیه صلح و مذاکراه با اسرائیل را بکند، به صلح و سازش فتوا مى‏دهند.
اما در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام عالمان را در کنار مردم و مردم را در کنار آنها مى‏یابیم. تا قبل از انقلاب اسلامى، هر جا سخن از مبارزه و ظلم‏ستیزى، اجراى عدالت و آزادى و احیاء ارزش‏ها و معارف بود، علمدارى عالمان بزرگ دینى مکتب اهل بیت در اذهان متبلور مى‏شد. حقیقت این است که روحانیت هرگز خود را وام‏دار دولت‏ها و زر و زورها قرار نداد. پس از انقلاب نیز عالمان دینى و در راس همه حضرت امام رحمه الله از وابستگى عالمان دین حتى به دولت اسلامى جلوگیرى کردند.
روحانیت اینک نیز مى‏تواند به راحتى نقش طبیب دلسوزى را ایفا کند که هر جا دولت اسلامى نیازمند تایید و قویت‏باشد، به تایید و تقویت پردازد، هر گاه محتاج ارشاد و راهنمایى شد، او را راهنمایى کند، و آنگاه که به انذار و هشدار نیاز داشت، از وظایف الهى و شرعى خویش هرگز سربرنتابد.
ء کارنامه حوزویان تربیت‏یافته در خانه فاطمه و على علیهما السلام چون خورشید مى‏درخشد و به راستى مصداق این مدعاست که تنها پناه قابل اطمینان در برابر تهاجمهاى فرهنگى و اعتقادى مقاومت دارد، روحانیت‏شیعه اهل التقاط و امتزاج نیست و براى احقاق حقوق مردم و احیاى دین در برابر ظلم و ظالم تاب نمى‏آورد، بر ظالم مى‏شورد. (7)
البته روشن است که سخن از روحانیت و عالمان دینى به طور مطلق نیست. روحانیت و عالمان دینى تربیت‏شده، متقى، عادل، زاهد، آگاه، زمان شناس و آزاده موضوع سخن ماست، نه هر آن که داعیه معرفت دینى دارد و خود از الفباى مدرسه على(ع) و فرزندان معصوم علیهم السلام چیزى نیاموخته است. سخن از وارثان و جانشینان انبیاء و اولیاء است. دفاع و نگاهبانى از این جامعه علمى، نه تنها وظیفه هر مسلمان مؤمن است، بلکه از آنجا که آخرین و تنها سنگرى است که در برابر هجوم استعمار فرهنگى غرب ایستادگى مى‏کند، وظیفه هر روشنفکر مسئول است هر چند به مذهب هم معتقد نباشد. به قول مرحوم دکتر شریعتى: «در تمام این دو قرن گذشته در زیر هیچ قرارداد استعمارى امضاى یک آخوند نجف رفته نیست، در حالى که در زیر همه این قراردادهاى استعمارى امضاى آقاى دکتر و آقاى مهندس فرنگ رفته هست. از طرف دیگر پیشاپیش هر نهضت مترقى ضد استعمارى در این کشور ما همواره بدون استثناء قیافه یک یا چند عالم راستین اسلامى وجود دارد و گرفتارى امروز اسلام و مسلمین و امت و انقلاب از ناحیه این آقایان است.» (8)
پى‏نوشتها:
1- وسائل الشیعه، ج‏18، ابواب صفات القاضى، باب 11، حدیث 34، ص‏107.
2- محمد تقى مجلسى، بحارالانوار، ج‏51، باب‏16 (احوال السفراء الذین کانوا فى زمان الغیبة الصغرى).
3- «حضرت امراة عند الصدیقة فاطمة الزهراء(س) فقالت: ان لى والدة ضعیفة و قد لبس علیها فى امر صلاتها شى‏ء و قد بعثنى الیک اسئلک فاجابتها فاطمة‏3 عن ذلک فثنت فاجابت ثم ثلثت الى ان عشرت فاجابت ثم خجلت من الکثرة فقالت: لا اشق علیک یا ابنة رسول الله، قالت فاطمه: هاتى و سلى عما بدالک، ارایت من اکترى یوما یصعه الى سطح بحمل ثقیل و کراه مائة الف دینار یثقل علیه؟ فقالت: لا. فقال: اکتریت انا لکل مسئلة باثر من مل‏ء ما بین الثرى الى العرش لؤلؤا فاجرى ان لایثقل على، سمعت ابى صلى الله علیه و آله یقول: ان علماء شیعتنا یحشرون فیخلع علیهم من خلع الکرامات على قدر کثرة علوهم و جدهم فى ارشاد عبادالله حتى یخلع على الواحد منهم الف الف حلة من نور ثم ینادى منادى ربنا عز وجل: ایها الکافلون لایتام آل محمد(ص) الناعشون لهم عنه انقطاعهم عن آبائهم الذین هم ائمتهم، هؤلاء تلامذتکم والایتام الذین کفلتموهم ونعشتموهم فاخلعوا علیهم خلع العلوم فى الدنیا فیخلعون على کل واحد من اولئک الایتام على قدر ما اخذوا عنهم من العلوم حتى اى فیهم یعنى فى الایتام لمن یخلع علیه مائة الف خلعة وکذلک یخلع هؤلاء الایتام على من تعلم منهم، ثم ان الله تعالى یقول: اعبدوا على هؤلاء العلماء الکافلین للایتام حتى تتموا لهم خلعهم وتفننوا لهم، فیتم لهم ما کان لهم قبل ان یخلعوا علیهم ویضاعف لهم و کذلک من یلیهم ممن خلع على من یلیهم. وقالت فاطمة: یا امة الله ان سلکا من تلک الخلع لافضل مما طلعت علیه الشمس الف الف مرة وما فضل فانه مشوب بالتنغیص والکدر.»
4- محمد تقى مجلسى، بحارالانوار، ج‏2، ص‏3.
5- وسائل الشیعه، ج‏18، ابواب صفات القاضى، باب 11، حدیث‏9، ص‏101
6- همان، حدیث 11، ص‏102.
7- هویت صنفى روحانى، ص‏12 -13.
8- همان، ص‏13.

تبلیغات