آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

فدک در چه منطقه‏اى واقع است؟
چگونه از آن رسول خدا(ص) شد؟
از چه زمانى در اختیار حضرت زهرا(س) قرار گرفت؟
از چه راهى به ملکیت وى در آمد؟
حضرت زهرا(س) در آمد فدک را چگونه مصرف مى‏کرد؟
چرا فاطمه زهرا(س) نسبت‏به غصب فدک دادخواهى کرد؟
آیا فدک رمزى از یک انقلاب بود؟
چرا حکومت، فدک را غصب کرد؟
موضعگیرى اهل‏بیت: در قبال غصب فدک چه بود؟
و بالاخره; آیا خلفا فدک را به فرزندان فاطمه(س) برگرداندند؟
فدک دهکده‏اى است که در فاصله حدود 140 کیلومترى مدینه قرار داشت. قسمتى از آن باغستانهاى خرما با چشمه‏اى زاینده و بقیه زمینهاى حاصلخیز بود (1) و مجموع عایداتش در سال گاه به 70 هزار دینار طلا نقل شده است.
پس از پیروزى مسلمین در منطقه خیبر، یهودیان ساکن قلعه خیبر اموال خود را وانهاده، به طرف شام کوچ کردند. یهودیان فدک که سراسیمه و هراسان شده بودند (2) ، با پیامبر اکرم(ص) قرارداد بستند که نصف اراضى و باغستانهاى فدک را به حضرت واگذار کنند به این شرط که حق کشت و کار و برداشت در تمام اراضى با مباشرت ایشان باشد و آنها نیمى از کل محصول یا قیمت آن را به حضرت بپردازند و هرگاه رسول خدا(ص) صلاح دانست، آنها به کلى از منطقه کوچ کنند و پیامبر معادل املاک آنها در همه جا که بخواهد، به ایشان ملک دیگرى بدهد. پس از این قرارداد آیه‏اى از سوره حشر نازل گشت که: «شما در آنچه خداوند از ایشان [یهود بنى‏نضیر] به صورت فى‏ء [غنیمت] نصیب پیامبرش کرد، نه اسبهایتان را به تاخت درآورید و نه شتران را; بلکه خداوند پیامبرانش را در مقابل هر کس که بخواهد، پیروز مى‏کند; زیرا خدا بر هر کارى تواناست.» (3)
در ذیل این آیه در تفسیر مجمع‏البیان مى‏خوانیم: شما مسلمین همراه رسول‏خدا(ص) ... سوار بر اسب و شتر به سوى آنها نتاختید; بلکه در نزدیکى مدینه بود و پیاده به آنجا رفتید ... و خداوند به مسلمین به خاطر ترس و هراسى که در دل آنها [یهود] انداخت، پیروزى عطا کرد و اموال آنها را به طور خالصه در اختیار پیامبر قرار داد تا با آن هر چه مى‏خواهد بکند.
البته طبق گفته سمهودى، تمامى فدک، ملک شخصى یهودى به نام مخیریق بود که وى شخصا به پیامبر بخشید و در جنگ احد کشته شد و برخى معتقدند که به مرگ طبیعى از دنیا رفته اما پیش از مرگ وصیت نموده که پیامبر اسلام مختار است هر گونه که خواست در فدک تصرف نماید. (4)
در هر صورت، چه مخیریق صلح کرده و فدک را به پیامبر(ص) بخشیده باشد و چه خمس غنائم خیبر باشد و چه بخشش یهود بنى‏نضیر، به هر ترتیب جزو املاک خاص رسول خدا(ص) درآمده بود، تا آنکه آیه وآت ذا القربى حقه (5) [حق نزدیکان را ادا نما] نازل شد.
شیخ طبرسى با سلسله اسنادش حدیثى را از ابوسعید خدرى اینگونه نقل کرده است: وقتى این آیه نازل شد، رسول خدا(ص) فدک را به حضرت فاطمه(س) بخشید. (6)
مرحوم علامه بحرانى نیز در ذیل آیه ضمن نقل چند روایت از کتب معتبر به این نکته که حضرت رسول خدا(ص) در زمان حیات خویش و پس از نزول آیه فوق فدک را به زهراى اطهر علیها السلام بخشید، تصریح کرده است. روایت اول از امام کاظم(ع)، روایت دوم از امام رضا علیه السلام ، روایت پنجم تا هشتم از امام صادق(ع) و روایت نهم از عطیه عوفى مى‏باشد. (7)
شیخ ذبیح‏الله محلاتى صاحب ریاحین الشریعه نیز ذیل آیه مى‏نویسد: چون جبرئیل این خبر را بیاورد که حق خویشان را بده، رسول خدا(ص) فرمود: این خویشان کیانند؟ جبرئیل عرض کرد: دخترت فاطمه زهراست. حوائط [باغهاى] فدک [یعنى تمامى آن ] را به فاطمه تفویض بنما و حق خود را به او واگذار، چه خداوند متعال حق خویش را نیز به فاطمه واگذار فرموده. رسول خدا(ص) فاطمه را طلبید و آیه مذکور را بر او قرائت فرمود و اموالى که از فدک بهره رسول خدا(ص) شده بود، همه را به فاطمه(س) تسلیم داد و باغ‏هاى فدک را تفویض فاطمه(س) فرمود.
آن مخدره عرض کرد: یا رسول الله آنچه به فرمان خدا بهره من شده است، همه را به شما واگذار کردم.
رسول خدا(ص) فرمود: اى نور دیده این جمله [تمامى این فدک] مخصوص تو است، آن را براى خود و فرزندان خود نگاه دار و دانسته باش که بعد از من با تو از در دشمنى و عناد بیرون شوند و حیلها بسازند و خصومتها بیاغازند تا فدک را از دست تو بیرون کنند.
آنگاه رسول خدا(ص) فرمان کرد تا بزرگان اقوام و معارف اصحاب حاضر شدند و در حضور ایشان حوائط فدک را با هر ملک و مال که از آن اراضى ماخوذ داشته بود، به تسلیم فاطمه(س) مقرر فرمود، سپس وثیقه‏اى نگاشت که فدک با تمامت منافع آن مختص فاطمه(س) و فرزندان او حسن(ع) و حسین(ع) است. این وقت فاطمه(س) دست تصرف فرا داشت و آن اموال و اثقال که تعلق به او داشت، بر مسلمانان پخش کرد و هر سال به اندازه قوت خویش از فدک ماخوذ مى‏داشت و آنچه فاضل بود، بر مسلمانان قسمت مى‏فرمود و کارگزاران آن مخدره ضبط فدک مى‏نمودند تا رسول خدا(ص) رحلت نمود. (8)
آرى با ارتحال جانسوز پدر، دیرى نپایید که عمال حضرت زهرا(س) توسط خلیفه اخراج شدند و فدک مانند خلافت‏به چنگ دشمنان اهل بیت: افتاد و البته حضرت فاطمه ساکت ننشست و دادخواهى نمود. وى مى‏دانست‏خلیفه مى‏خواهد با غصب فدک منبع مالى بزرگ و فراوانى براى تثبیت‏خلافتش فراهم کند، مردم را بخرد و مخالفان خویش را از صحنه بدر کند. مى‏خواست‏یاران على را که به نقل مرحوم سید شرف‏الدین حدود 270 تن بودند ازدور حضرت بپراکند تا هیچگاه فکر مقابله و انقلاب بر علیه حکومت را در سر نپرورانند. یکى دیگر از انگیزه‏هاى غاصبین این بود که مى‏دیدند اگر فدک در دست اهل بیت‏باقى باشد و احسان و بخشش اهل بیت: را ببینید، کم کم این سؤال در ذهن مردم شکل مى‏گیرد که چرا خلافت‏به دست اینان نیست؟
آرى اگر فاطمه(س) رفت و حق خویش را مطالبه کرد، براى مقابله با برداشت‏هاى باطل و نادرست غاصبین خلافت‏بود و مى‏دانست امروز با جعل احادیث‏ساختگى و اجتهاد مدرن و تبلیغات دروغین فدک را حق خویش مى‏دانند و فردا نیز اصل اسلام را زیر سؤال برده، به اهداف خود با اسم اسلام تحقق مى‏بخشند.
از طرف دیگر منافقان و مخالفان اهل بیت: مى‏دیدند اگر امروز فدک را به زهرا(س) برگردانند، فردا مجبور مى‏شوند خلافت را بازپس دهند. ابن ابى‏الحدید در این باره مى‏نویسد: از استاد مدرسه غربى بغداد پرسیدم: آیا فاطمه(س) راست نمى‏گفت:
گفت: آرى.
پرسیدم: اگر چنین بود، چرا فدک را به او پس ندادند؟
لبخندى بر لب استاد نشست و گفت: اگر آن روز فدک را بدو مى‏داد، فردا خلافت‏شوهر خود را ادعا مى‏کرد و او هم نمى‏توانست‏سخن وى را نپذیرد; چون قبول کرده بود که هر چه دختر رسول خدا(ص) مى‏گوید، راست است. (9)
آرى به قول شهید آیة‏الله سید محمد باقر صدر; «فدک رمزى بود که در دل خود معناى بزرگى در برداشت‏» و آن انقلابى وسیع و فراگیر بود که ریشه ظلم و ستم را مى‏خشکانید و براى یاوران حق و حقیقت پشتوانه‏اى عظیم محسوب مى‏گشت.
نزاع و دعوا بر سر چند نخل خرما و قطعه‏اى زمین نبود، زهرا(س) و على(ع) کسانى نبودند که به مال دنیا چشم دوخته باشند. آنها حتى لقمه غذاى خود را - طبق تصریح قرآن کریم (10) - در هنگام افطار، آن هم سه روز پى در پى به مسکین و یتیم و اسیر تقدیم کردند. و فاطمه همان بانویى بود که در شب عروسى لباس باارزش خویش را به زن محرومى هدیه داد، حال چگونه مى‏توان باور کرد که او خواهان دنیا باشد؟!
هرگز! او مى‏خواست‏با درآمد فدک به فقرا رسیدگى کند، همچنان که این کار را در 4 سال سرپرستى بر فدک انجام داد. او مى‏خواست‏با آن اموال همچون مادرش خدیجه اسلام را به رهبرى على(ع) تقویت نماید.
خطبه فدکیه آن حضرت را خوانده‏اید؟ در آن خطبه تاریخى که در مسجد پیامبر(ص)، در حضور خلیفه و مردم - از پشت پرده - پس از حمد و ثناى خداى سبحان و تجلیل از دین و قرآن، مردم را به یادآورى زحمات شبانه‏روزى پدرش محمد(ص) و شویش على(ع) فرا مى‏خواند و سعى کرد تا مردم حق را بشناسند و دنبال آن روان گردند و دست از سیاست‏بازان از خدا بى‏خبر بشویند، آرى فدک رمزى بود که پشت آن خلافت على(ع) نهفته بود.
خلیفه نیز این را به خوبى فهمیده بود. لذا پس از خارج شدن حضرت از مسجد، رو به مردم کرد و طى سخنانى عوام فریبانه گناه را به گردن على(ع) انداخت و گفت اوست که زهرا(س) را تحریک کرده [تا خلافت مرا مخدوش سازد.]
فاطمه زهرا همین محور بیان حقایق و ترغیب به اطاعت از على(ع)، در بستر بیمارى با زنان مهاجر و انصار بیان مى‏کند: ... از مردان شما بیزارم ... واى بر آنها چرا اجازه ندادند تا حق در جایگاه خویش قرار گیرد؟! و خلافت‏بر پایه‏هاى نبوت راست آید؟! ... بخدا سوگند اگر جلو مى‏آمدند و على(ع) را براى کارى که پیامبر(ص) بر عهده‏اش نهاده بود [خلافت] کمک مى‏کردند، ... آنها را به راه راست هدایت مى‏کرد ... و درهاى رحمت و برکت الهى از آسمان و زمین بر روى ایشان گشوده مى‏گشت ... (11)
بنابراین هدف زهراى مبارز علیها السلام براى همگان روشن بود و به همین خاطر دشمن با هدف قرار دادن کانون خطر، نواختن سیلى محکم بر چهره ملکوتى وى، ضربات شدید بر پشت و پهلو و زدن دست و پا با تازیانه، آتش زدن در خانه‏اى که جبرئیل بى‏اجازه وارد نمى‏شد و مجروح کردن سینه مقدس آن مظلومه با ضربه میخ بلند و آهنى بخشى از عقده‏هایش را خالى کرد.
سینه‏اى کز معرفت گنجینه اسرار بود کى سزاوار فشار آن در و دیوار بود؟
فدک در تاریخ
در طول تاریخ، فدک دست‏به دست در میان خلفا مى‏گشت. گاه برخى از خلفاى اموى یا عباسى آن را به فرزندان زهرا(س) بازگرداندند; ولى دوباره خلیفه بعدى بازمى‏ستاند; اما هیچگاه ائمه اطهار: پس از غصب فدک حاضر نشدند آن را تحویل بگیرند، چرا که خلفا مى‏خواستند با این کار صحه بر خلافت‏خویش نهند، و اگر آنها واقعا به اهل بیت عقیده داشتند، مى‏بایستى قبل از پس دادن فدک، خلافت را برمى‏گرداندند; لذا وقتى هارون از امام کاظم(ع) تقاضا کرد که فدک را پس گیرید، حضرت ابتدا امتناع ورزید، اما آنگاه با اصرار خلیفه روبرو شد. حضرت فرمود: باشد، اما من با حدودش مى‏خواهم. هارون مى‏گوید: حدودش کدام است؟ حضرت مى‏فرماید: اگر حدودش را بگویم تو آن را پس نخواهى داد.
- به حق جدت سوگند که پس مى‏دهم.
حضرت فرمود: حد اول: عدن، حد دوم: سمرقند، حد سوم: افریقا و چهارم: سیف البحر ... و ارمنستان.
پس از بیان هر یک از حدود که حضرت مى‏فرمود، رنگ هارون مى‏پرید و حالش متغیر مى‏گشت.
وقتى سخن امام پایان پذیرفت، هارون گفت: چیزى براى ما باقى نگذاشتى ... حضرت فرمود: گفتم که اگر حدودش را بگویم، پس نخواهى داد.
از همین جا بود که هارون براى شهید کردن امام مصمم شد. (12)
در زمینه فدک از سوى محققان عالى مقام کتب سودمند و مفیدى به جهان اسلام تقدیم گشته است که از آن میان به 2 کتاب سودمند اشاره مى‏کنیم:
1 - کتاب «فدک فى التاریخ‏» تالیف شهید آیة‏الله سید محمد باقر صدر کتاب به زبان عربى است و دو بار; اولین بار با نام «فدک در تاریخ‏» توسط محمود عابدى و بار دوم با نام «نقش سیاسى و تاریخى فدک‏» توسط على اکبر حسنى ترجمه شده است.
2 - کتاب «فدک نحلة النبى‏6» تالیف مرحوم آیة‏الله سید محمد حسن قزوینى که سید احمد علم الهدى آن را به فارسى برگردانده است و ترجمه گردیده است، دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود نیز مقدمه‏اى براى آن نگاشته است.
پى‏نوشتها:
1- معجم البلدان، (ف. د. ک)
2- این نکته را محمد بن اسحاق صاحب مغازى و دیگران نقل کرده‏اند. (به اعیان الشیعه، ج‏1، ص‏314، چاپ دارالتعارف - بیروت، مراجعه شود.)
3- سوره حشر، آیه‏6.
4- وفاء الوفاء، ص‏153.
5- سوره اسراء، آیه‏26.
6- مجمع البیان، ذیل آیه‏26 سوره اسراء.
7- تفسیر البرهان، ذیل آیه، ج‏3، ص‏520، چاپ مؤسسة البعثة - قم.
8- ریاحین الشریعة، ج‏1، ص‏306، چاپ دارالکتب الاسلامیة، طهران.
9- شرح ابن ابى‏الحدید، ج‏16، ص‏284.
10- سوره هل اتى، آیه 8.
11- بحارالانوار، ج‏43، ص‏159، چاپ مؤسسة‏الوفاء - بیروت.
12- بحارالانوار، ج‏48، ص‏144.

تبلیغات