آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

«یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى الا ان یؤذن لکم‏» (1)
هنگامى که زایر به حریم کوى یار نزدیک مى‏شود، التهاب و عشق و شور سراسر وجودش را فرا مى‏گیرد. در آغاز خصت‏حضور مى‏طلبد و در انتظار دیدار لحظه‏شمارى مى‏کند; زیرا از قرآن آموخته است که به خانه پیامبر(ص) جز با رخصت گام ننهد. این امر، که در کتابهاى زیارتى با عنوان «اذن دخول‏» از آن یاد شده، با زمزمه‏هایى روح‏نواز همراه است و با این جمله پایان مى‏پذیرد:
«فاذن لى یا مولاى فى الدخول افضل ما اذنت لاحد من اولیائک فان لم اکن اهلا لذالک فانت اهل لذالک‏»; پس رخصت ده اى مولاى من، تا به حریمت راه یابم; بهترین رخصتى که به هر یک از دوستانت دادى. پس اگر من براى حضور نزد تو شایستگى ندارم، تو شایستگى‏اش را دارى. (2)
عالم از ناله عشاق مبادا خالى که خوش‏آهنگ و فرحبخش نوایى دارد (3)
رخصت‏حضور مبتنى بر اصول تربیتى و اخلاقى است و در همه زیارتها جایگاهى ویژه و ممتاز دارد; چه در زیارت کعبه و چه در زیارات معصومان (علیهم السلام). پیش از ورود به مکه باید احرام پوشید و با آن رخصت‏حضور یافت. امام رضا(ع) در فلسفه احرام مى‏فرماید: دستور احرام براى این است که پیش از ورود به حرم و مرکز امن الهى، دلها خاشع شود و به دنیا و زینت و لذات آن مشغول نشوند. (4)
مالک بن‏انس، فقیه مدینه، مى‏گوید: سالى در سفر حج همراه حضرت صادق(ع) بودم. همه مردم لبیک مى‏گفتند و مى‏گذشتند; ولى جعفر بن‏محمد از گفتن لبیک باز ایستاده بود و هرگاه برآن مى‏شد لبیک بگوید، خاموش مى‏ماند. گفتم: اى پسر رسول خدا، چاره‏اى نیست، لبیک بگو. فرمود: بیم دارم لبیک را، به نشانه اجابت فرمانهاى الهى، بگویم; اما پاسخ دریافت کنم که اجابت نکردى و فرمان نبردى. (5)
شب تارست و ره وادى ایمن در پیش آتش طور کجا موعد دیدار کجاست (6)
رخصت‏حضور در زیارت معصومان(ع) نیز حدیثى شنیدنى دارد که روشنگر راز و فلسفه این حضور است.
در این رخصت‏طلبى‏ها دست کم سه نکته بسیار مهم نهفته است:
الف) یادآورى عظمت انسان آرمیده در زیارتگاه
وقتى انسان، با توجه به فرمان الهى در آستان معصوم(ع) قرار مى‏گیرد، جایگاه این خانه رفیع را درمى‏یابد و با خود مى‏اندیشد: این که در این جایگاه آرمیده چه عظمتى دارد که خالق انسانها فرمان داده است از وى رخصت‏بگیریم. امام صادق(ع) فرمود: چون خواستى وارد حرم رسول گرامى شوى، از باب جبرئیل وارد شو. باب جبرئیل محلى است که فرشته وحى هنگام نزول از آن حضرت رخصت مى‏جست و وارد مى‏شد. (7)
در این نقطه زائر خود را در محل اتصال زمین و آسمان مى‏بیند و جهانى از بزرگى را درمى‏یابد.
زآتش وادى ایمن نه منم خرم و بس موسى اینجا به امید قبسى مى‏آید (8)
ب) محاسبه نفس و تامل در خویشتن
وقتى زائر کنار درگاه مى‏ایستد و رخصت‏باریافتن مى‏جوید، در دل نگران است; آیا براى حضور شایستگى دارد؟ آیا حضورش با سرزنش بزرگى که در این آستان خفته همراه خواهد بود؟ اینجاست که مؤمن بیداردل به تامل در خویش مى‏نشیند و خود را ارزیابى مى‏کند. معصومان در روزگار زندگى مادى خویش به برخى از افراد اجازه ورود نمى‏دادند. بى‏تردید ورود این گروه مایه تلخکامى و آزار معصومان(ع) بود. دو واقعه زیر نمونه‏هایى از عدم رخصت امام(ع) است:
1 - على بن‏یقطین، که سبب آزردگى خاطر ابراهیم ساربان شده بود، در مدینه مى‏خواست‏به حضور امام موسى بن‏جعفر(ع) برسد; ولى اجازه حضور نیافت. نگران شد و سبب را از حضرت پرسید. امام(ع) فرمود: به این خاطر که برادرت ابراهیم را به مجلس خویش راه ندادى. آنگاه از او خواست در آغاز رضایت‏خاطر ابراهیم را فراهم کند. على بن‏یقطین چنین کرد و توانست توفیق دیدار حضرت به دست آورد. (9)
2 - گروهى از ارادتمندان امام رضا(ع) چندین روز به قصد زیارت امام به خانه‏اش آمدند; ولى رخصت دیدار نیافتند. سرانجام سبب محرومیت از فیض زیارت را جویا شدند. پاسخ نشان داد که عنوان شیعه فراتر از شایستگیهاى آنان است. (10) و امام به آنها یادآورى کرد که تنها با صداقت و راستى مى‏توان بر آستان معصومان(ع) راه یافت.
ج) آموختن ادب خانوادگى
زیارت مکتبى است جامع که اصول اخلاقى اجتماعى را در عمل به انسان مى‏آموزد. رخصت‏حضور یکى از این اصول است. قرآن کریم بر این نکته تاکید مى‏ورزد که باید پیش از ورود به خانه دیگران اجازه بگیرید. در آیاتى از سوره نور مى‏خوانیم:
«اى اهل ایمان، داخل خانه‏هاى دیگران نشوید، مگر اینکه پیشتر با صاحبش انس گیرید و به اهل خانه سلام کنید که «ورود با اجازه و سلام‏» براى شما بهتر است، باشد که به این وسیله متذکر شوید; و اگر کسى را در خانه نیافتید، وارد نشوید; مگر اینکه اجازه یابید «تا به سرقت متهم نگردید;» و چون به خانه‏اى گام نهادید و گفتند برگردید، به زودى باز گردید که براى شما پاکیزه‏تر است و خدا از کردارتان آگاه است.» (11)
آیاتى دیگر از این سوره، حتى به فرزندان نابالغ فرمان مى‏دهد که، در سه وقت، براى ورود به اتاق خصوصى والدین اجازه بگیرند. سپس مى‏فرماید:
و آنگاه که اطفال شما بالغ شدند، باید مانند دیگر بالغان با اجازه وارد شوند. خدا آیات خود را بدین روشنى بیان مى‏کند. او دانا و حکیم است. (12)
این از حقوق اساسى خانواده است که قرآن مؤمنان را بدان سفارش مى‏کند. زیارت، آموزش عملى این قانون است. خداوند در زیارت از فرد مى‏خواهد بر در خانه بایستد، اجازه بگیرد و سرزده وارد نشود تا با اهمیت این قانون آشنا شود و بیاموزد که در اجتماع نیز باید به آن پایبند باشد.
بدین ترتیب زیارت خود مکتب است; مکتبى داراى متعالى‏ترین ارزشها که اگر درست انجام گیرد، تحولى عظیم در انسانها پدید مى‏آورد.
پى‏نوشتها:
1- احزاب /33.
2- مصباح کفعمى، چاپ دوم، دارالکتب العلمیه، ص‏473.
3- دیوان حافظ.
4- وسائل الشیعة، ج‏9، ص‏3.
5- بحارالانوار، ج‏47، ص‏16.
6- دیوان حافظ.
7- بحارالانوار، ج‏97، ص‏147.
8- دیوان حافظ.
9- سفینة البحار، ج 2، ص 252.
10- همان، ج 1، ص 731.
11- نور /27 و 28.
12- همان /59.

تبلیغات