ذکر خدا و زیارت اولیاء الله
آرشیو
چکیده
متن
فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والاصال.
[منبع نور و هدایت] در خانههایى است که خدا والایى آن را رخصت داده و در آننام خدا ذکر شود.
همانها که در آن، «مردان الهى» صبح و شام، تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند. (1)
ذکر زیارتگاهها پایگاه یاد و رمزى از دلدادگى به حضرت احدیت است. زائردر جاى جاى «مشاهد مشرفه» خود را با ذکر الهى همراه مىسازد و دل و جانش رابا آن طراوت و شادابى مىبخشد.
قرآن کریم، هنگامى که از حجسخن به میان مىآورد، یاد خدا را هدف اصلى آنمعرفى مىکند و مىفرماید: «لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فى ایاممعلومات ...; تا منافع بسیار براى خود فراهم آورند و در روزهایى شناخته شدهنام خدا را یاد کنند.» (2)
هنگام حرکت از عرفات و بار یافتن به مشعرالحرامبه ذکر الهى فرمان مىدهد و مىفرماید: «... فاذا افضتم من عرفات فاذکرواالله عند المشعر الحرام...» (3) پایان زیارت را نیز با ذکر خدا تزیین مىدهدو مىفرماید: «فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آبائکم او اشدذکرا...; آنگاه که اعمال حجبجاى آوردید، پس، مانند یادکردن پدرانتان یا بیشاز آن، خدا را یاد کنید.» (4) این نکته، چنانکه آیه آغازین این نوشتارمىنماید، در زیارت قبور اولیاى الهى نیز متجلى است. سیوطى در تفسیردرالمنثور مىنویسد: وقتى رسول خدا(ص) آیه شریفه «فى بیوت اذن الله» راقرائت مىکرد، مردى به پا خاست و در باره کلمه «بیوت» از حضرت پرسید.
آن بزرگوار فرمود: منظور خانههاى پیامبران است.
سپس ابوبکر برخاست و پرسید: آیا خانه على و فاطمه نیز از آن جمله است؟
حضرت پاسخ داد: آرى، از بافضیلتترین آن خانههاست. (5) بر این اساس به جایگاهذکر الهى و تجلى آن در زیارات معصومان (علیهم السلام) مىپردازیم و ازبزرگداشتیاد پروردگار در دیار پاکباختگان راه توحید سخن مىگوییم.
جایگاه ذکر الهى در تعالیم اسلام
عارفان مسلمان فلسفه آفرینش را ایجاد رابطهمعرفتى بین خدا و خلق مىدانند و با استفاده از حدیث قدسى «کنت کنزامخفیا...; من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم پس جهان را آفریدمتا شناخته شوم. » (6) مىگویند: عامل آفرینش و تجلى خداوند بر موجودات شناختپروردگار بود. ذیل آیه شریفه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (7)
روایتى است که بدین امر اشاره مىکند. مرحوم صدوق مىنویسد: امام حسین(ع) دریکى از سخنرانیهاى خویش فرمود: اى مردم، خداوند بندگان را نیافرید مگر براىآنکه او را بشناسند و هنگامى که او را شناختند، عبادتش کنند. (8)
حافظ، هنگامسخن از تجلى خداوند بر خلق، همین معنا را رمز آن مىخواند و مىگوید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلى دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جلوهاى کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
یاد و نام حق اظهار عشق و معرفت و ظهور زیبا و دلانگیز فلسفه حیات انسانىاست. یاد فرع بر شناختى است که انسان از محبوب خویش دارد:
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرهاى بودم و عشق تو مرا بالا برد (9)
زندگى بدون یاد و نام حق نتیجهاى جز انهدام هویت انسان ندارد. قرآن کریممىفرماید: «و من اعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا...» (10) فلسفه عبادات نیزریشه در همین نکته دارد.
عبادت با یاد حق تعالى انسان را به هدف خلقت رهنمون مىسازد. در قرآن کریممىخوانیم: «و اقم الصلوه لذکرى; نماز را براى یاد من به پاى دار.» (11) درآیه دیگر، پس از بیان بازدارنده بودن نماز از زشتیها و منکرات، مىفرماید:
«و لذکر الله اکبر; ذکر الهى بزرگتر [از هدف فوق] است.» (12)
امیرالمؤمنین(ع) در باره ذکر حقیقى الهى مىفرماید: خداوند سبحان یاد خویش راموجب جلاى دلها قرار داد. به یارى ذکر حق ناشنوایىشان از میان مىرود،نابینایىشان درمان مىپذیرد و پس از ستیزنده بودن رام مىشوند.
خداوند، که نعمتهایش گرانبهاست، همواره، بویژه در دورانهاى فترت که پیامبراندر میان مردم حضور ندارند، بندگانى دارد که در اندیشههاشان با آنان رازمىگوید و در حقیقت عقلهاشان با آنها به گفتگو مىپردازد ... . براى یاد خدااهلى است که به جاى دنیا آن را برگزیدهاند و بازرگانى و خرید و فروش آنان رااز این امر باز نمىدارد. روزهاى زندگى را با یاد خدا مىگذرانند، غافلان را بهخوددارى محرمات فرا مىخوانند، همه را به داد و درستى برمىانگیزند و خود بدانعمل مىکنند، بدرفتاران را از کارهاى زشتبازمىدارند و آشکارا با آنانمىستیزند. گویا دنیا را پشتسر گذاشته، به آخرت رفتهاند; یا هنوز در دنیاهستند، ولى ماوراى آن را دیده، همه چیز را دریافتهاند و به احوال نهان اهلبرزخ پى بردهاند. (13)
ذکر الهى در زیارت
در آداب زیارت رسول گرامى(ص)مىخوانیم که، چون خواستى داخل مسجد آن حضرت شوى، پاى راست را مقدم دار و صدمرتبه «الله اکبر» بگو. سپس دو رکعت نماز تحیت مسجد به جاى آور. (14) درآداب زیارت امیرالمؤمنین على(ع) چنین آمده است: در حالى که زبانتبه ذکرگویاست و الحمدلله و سبحان الله و لا اله الا الله را تکرار مىکنى، به سوى حرممطهر حرکت کن. وقتى به خندق کوفه رسیدى، بایست و بگو: الله اکبر، الله اکبر،اهل الکبریاء و المجد ...; و چون گنبد و بارگاه حضرت را مشاهده کردى، بگو:
الحمدلله على ما اختصنى به من طیب المولد ...; و چون به دروازه نجف رسیدىبگو: الحمدلله الذى هدانا لهذا ... سپس داخل شو و بگو: الحمدلله الذى ادخلنىهذه البقعه المبارکه... (15) در زیارت امام حسین(ع) نیز مىخوانیم پاکیزهترینلباسهایت را بپوش. پس از آن سى بار الله اکبر بگو.
سپس این ذکر را بخوان: الحمدلله الذى الیه قصدت فبلغنى ... آنگاه در حالى کهبا وقار و آرامش و ذکر تکبیر، کلمه توحید، حمد الهى و صلوات حرکت مىکنى،بگو: الحمدلله الواحد المتوحد بالامور کلها ...
وقتى بر «تل» قرار گرفتى و روى به قبر ایستادى، سى بار الله اکبر بگو واین دعا را بخوان: «لا اله الا الله فى علمه منتهى علمه و لا اله الا الله بعدعلمه منتهى علمه ... لا اله الا الله الحکیم لا اله الا الله العلى العظیم لا الهالا الله نور السموات السبع و نور الارضین السبع...» (16)
در آداب زیارت حضرتمعصومه(س) مىخوانیم که، چون به قبر آن حضرت رسیدى، نزد سرش روى به قبلهبایست. 34 بار الله اکبر و33 مرتبه سبحان الله و33 بار الحمدلله بگو. (17)
در زیارت جامعه کبیره، که هر یک از ائمه را مىتوان با آن زیارت کرد و تعلیمامام هادى(ع) به موسى بنعبدالله نخعى است، حضرت مىفرماید: چون به درگاه وآستان رسیدى، در حالى که غسل کردهاى، بایست و شهادتین را بر زبان آور. چونداخل حرم شدى و قبر را دیدى، بایست و33 بار الله اکبر بگو.پس اندکى با آرامش راه برو و گامها را کوتاه بگذار و دوباره33 بار اللهاکبر بگو.سپس به قبر مطهر نزدیک شو و 40 مرتبه الله اکبر بر زبان آورد تا صد بارتکبیر تمام شود. (18)
راستى فلسفه و رمز این اذکار الهى چیست؟ و این همهتاکید بر ذکر الهى در زیارات معصومان(ع) چه پیامى دارد؟
مىتوان گفت که هدف از این همه تاکید بر ذکر الهى دو مساله مهم است:
الف) دورى از غلو و افراط در باره معصومان(ع)، رسالت پیامبران و معصومانراهنمایى انسانها به توحید و ذات احدیت است. از آنجا که این بزرگوارانمعجزات فراوان دارند و حتى پس از شهادتشان نیز برکات و انوار الهى از قبورآنان بر مشتاقان و محبان پرتو مىافکند; بدین جهت زائر را همواره با ذکرخداوند عادت دادهاند تا مردم مؤمن هدف را از یاد نبرند و آنان را بندگانخداوند بدانند; بندگان مخلصى که با اجازه پروردگار بر انجام دادن معجزاتتوانایند.
ب) تبیین این نکته که معصومان اسوه و مقتداى یادکنندکان الهىاند وزائر باید این درس را به صورت عملى بیاموزد. در زیارت جامعه مىخوانیم:
فعظتم جلاله و اکبرتم شانه و مجدتم کرمه و ادمتم ذکره; شما جلال خدا را بهعظمتیاد کردید و شان او را بزرگ شمردید و لطف و کرمش را به بزرگى و مجدستودید و ذکر خدا را پیوسته برقرار داشتید. (19)
امید که بتوانیم، با زیارتقبور معصومان(ع)، دلهاى خویش را کانون ذکر حق و اندیشه را آینه تعالیمانسانساز اهل بیت(ع) قرار دهیم و خود را مشمول دعاى مستجاب آن بزرگوارانسازیم، که این زمزمه خلوتهاى انس ماست:
اى گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق مىکند شب همه شب دعاى تو دلق گداى عشق را گنجبود در آستین زود به سلطنت رسد هر که بود گداى تو (20)
پىنوشتها:
1 نور:36.
2 حج: 28.
3 بقره: 198.
4 همان: 200.
5 تفسیر المیزان، ج 15، ص153 و 154.
6 اسرار الحکم، ص 22.
7 ذاریات:57.
8 همان، به نقل از تفسیر صافى، ج 2، ص 610.
9 از اشعار علامه طباطبایى.
10 طه: 124.
11 همان: 14.
12 عنکبوت: 45.
13 نهج البلاغه، فیضالاسلام، خطبه213.
14 بحار، ج97، ص 160.
15 همان، ص 282.
16 همان، ج 98، ص176.
17 همان، ج99، ص266.
18 عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 272.
19 بحارالانوار، ج99، ص129.
20 دیوان حافظ.
[منبع نور و هدایت] در خانههایى است که خدا والایى آن را رخصت داده و در آننام خدا ذکر شود.
همانها که در آن، «مردان الهى» صبح و شام، تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند. (1)
ذکر زیارتگاهها پایگاه یاد و رمزى از دلدادگى به حضرت احدیت است. زائردر جاى جاى «مشاهد مشرفه» خود را با ذکر الهى همراه مىسازد و دل و جانش رابا آن طراوت و شادابى مىبخشد.
قرآن کریم، هنگامى که از حجسخن به میان مىآورد، یاد خدا را هدف اصلى آنمعرفى مىکند و مىفرماید: «لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فى ایاممعلومات ...; تا منافع بسیار براى خود فراهم آورند و در روزهایى شناخته شدهنام خدا را یاد کنند.» (2)
هنگام حرکت از عرفات و بار یافتن به مشعرالحرامبه ذکر الهى فرمان مىدهد و مىفرماید: «... فاذا افضتم من عرفات فاذکرواالله عند المشعر الحرام...» (3) پایان زیارت را نیز با ذکر خدا تزیین مىدهدو مىفرماید: «فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آبائکم او اشدذکرا...; آنگاه که اعمال حجبجاى آوردید، پس، مانند یادکردن پدرانتان یا بیشاز آن، خدا را یاد کنید.» (4) این نکته، چنانکه آیه آغازین این نوشتارمىنماید، در زیارت قبور اولیاى الهى نیز متجلى است. سیوطى در تفسیردرالمنثور مىنویسد: وقتى رسول خدا(ص) آیه شریفه «فى بیوت اذن الله» راقرائت مىکرد، مردى به پا خاست و در باره کلمه «بیوت» از حضرت پرسید.
آن بزرگوار فرمود: منظور خانههاى پیامبران است.
سپس ابوبکر برخاست و پرسید: آیا خانه على و فاطمه نیز از آن جمله است؟
حضرت پاسخ داد: آرى، از بافضیلتترین آن خانههاست. (5) بر این اساس به جایگاهذکر الهى و تجلى آن در زیارات معصومان (علیهم السلام) مىپردازیم و ازبزرگداشتیاد پروردگار در دیار پاکباختگان راه توحید سخن مىگوییم.
جایگاه ذکر الهى در تعالیم اسلام
عارفان مسلمان فلسفه آفرینش را ایجاد رابطهمعرفتى بین خدا و خلق مىدانند و با استفاده از حدیث قدسى «کنت کنزامخفیا...; من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم پس جهان را آفریدمتا شناخته شوم. » (6) مىگویند: عامل آفرینش و تجلى خداوند بر موجودات شناختپروردگار بود. ذیل آیه شریفه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (7)
روایتى است که بدین امر اشاره مىکند. مرحوم صدوق مىنویسد: امام حسین(ع) دریکى از سخنرانیهاى خویش فرمود: اى مردم، خداوند بندگان را نیافرید مگر براىآنکه او را بشناسند و هنگامى که او را شناختند، عبادتش کنند. (8)
حافظ، هنگامسخن از تجلى خداوند بر خلق، همین معنا را رمز آن مىخواند و مىگوید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلى دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جلوهاى کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
یاد و نام حق اظهار عشق و معرفت و ظهور زیبا و دلانگیز فلسفه حیات انسانىاست. یاد فرع بر شناختى است که انسان از محبوب خویش دارد:
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرهاى بودم و عشق تو مرا بالا برد (9)
زندگى بدون یاد و نام حق نتیجهاى جز انهدام هویت انسان ندارد. قرآن کریممىفرماید: «و من اعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا...» (10) فلسفه عبادات نیزریشه در همین نکته دارد.
عبادت با یاد حق تعالى انسان را به هدف خلقت رهنمون مىسازد. در قرآن کریممىخوانیم: «و اقم الصلوه لذکرى; نماز را براى یاد من به پاى دار.» (11) درآیه دیگر، پس از بیان بازدارنده بودن نماز از زشتیها و منکرات، مىفرماید:
«و لذکر الله اکبر; ذکر الهى بزرگتر [از هدف فوق] است.» (12)
امیرالمؤمنین(ع) در باره ذکر حقیقى الهى مىفرماید: خداوند سبحان یاد خویش راموجب جلاى دلها قرار داد. به یارى ذکر حق ناشنوایىشان از میان مىرود،نابینایىشان درمان مىپذیرد و پس از ستیزنده بودن رام مىشوند.
خداوند، که نعمتهایش گرانبهاست، همواره، بویژه در دورانهاى فترت که پیامبراندر میان مردم حضور ندارند، بندگانى دارد که در اندیشههاشان با آنان رازمىگوید و در حقیقت عقلهاشان با آنها به گفتگو مىپردازد ... . براى یاد خدااهلى است که به جاى دنیا آن را برگزیدهاند و بازرگانى و خرید و فروش آنان رااز این امر باز نمىدارد. روزهاى زندگى را با یاد خدا مىگذرانند، غافلان را بهخوددارى محرمات فرا مىخوانند، همه را به داد و درستى برمىانگیزند و خود بدانعمل مىکنند، بدرفتاران را از کارهاى زشتبازمىدارند و آشکارا با آنانمىستیزند. گویا دنیا را پشتسر گذاشته، به آخرت رفتهاند; یا هنوز در دنیاهستند، ولى ماوراى آن را دیده، همه چیز را دریافتهاند و به احوال نهان اهلبرزخ پى بردهاند. (13)
ذکر الهى در زیارت
در آداب زیارت رسول گرامى(ص)مىخوانیم که، چون خواستى داخل مسجد آن حضرت شوى، پاى راست را مقدم دار و صدمرتبه «الله اکبر» بگو. سپس دو رکعت نماز تحیت مسجد به جاى آور. (14) درآداب زیارت امیرالمؤمنین على(ع) چنین آمده است: در حالى که زبانتبه ذکرگویاست و الحمدلله و سبحان الله و لا اله الا الله را تکرار مىکنى، به سوى حرممطهر حرکت کن. وقتى به خندق کوفه رسیدى، بایست و بگو: الله اکبر، الله اکبر،اهل الکبریاء و المجد ...; و چون گنبد و بارگاه حضرت را مشاهده کردى، بگو:
الحمدلله على ما اختصنى به من طیب المولد ...; و چون به دروازه نجف رسیدىبگو: الحمدلله الذى هدانا لهذا ... سپس داخل شو و بگو: الحمدلله الذى ادخلنىهذه البقعه المبارکه... (15) در زیارت امام حسین(ع) نیز مىخوانیم پاکیزهترینلباسهایت را بپوش. پس از آن سى بار الله اکبر بگو.
سپس این ذکر را بخوان: الحمدلله الذى الیه قصدت فبلغنى ... آنگاه در حالى کهبا وقار و آرامش و ذکر تکبیر، کلمه توحید، حمد الهى و صلوات حرکت مىکنى،بگو: الحمدلله الواحد المتوحد بالامور کلها ...
وقتى بر «تل» قرار گرفتى و روى به قبر ایستادى، سى بار الله اکبر بگو واین دعا را بخوان: «لا اله الا الله فى علمه منتهى علمه و لا اله الا الله بعدعلمه منتهى علمه ... لا اله الا الله الحکیم لا اله الا الله العلى العظیم لا الهالا الله نور السموات السبع و نور الارضین السبع...» (16)
در آداب زیارت حضرتمعصومه(س) مىخوانیم که، چون به قبر آن حضرت رسیدى، نزد سرش روى به قبلهبایست. 34 بار الله اکبر و33 مرتبه سبحان الله و33 بار الحمدلله بگو. (17)
در زیارت جامعه کبیره، که هر یک از ائمه را مىتوان با آن زیارت کرد و تعلیمامام هادى(ع) به موسى بنعبدالله نخعى است، حضرت مىفرماید: چون به درگاه وآستان رسیدى، در حالى که غسل کردهاى، بایست و شهادتین را بر زبان آور. چونداخل حرم شدى و قبر را دیدى، بایست و33 بار الله اکبر بگو.پس اندکى با آرامش راه برو و گامها را کوتاه بگذار و دوباره33 بار اللهاکبر بگو.سپس به قبر مطهر نزدیک شو و 40 مرتبه الله اکبر بر زبان آورد تا صد بارتکبیر تمام شود. (18)
راستى فلسفه و رمز این اذکار الهى چیست؟ و این همهتاکید بر ذکر الهى در زیارات معصومان(ع) چه پیامى دارد؟
مىتوان گفت که هدف از این همه تاکید بر ذکر الهى دو مساله مهم است:
الف) دورى از غلو و افراط در باره معصومان(ع)، رسالت پیامبران و معصومانراهنمایى انسانها به توحید و ذات احدیت است. از آنجا که این بزرگوارانمعجزات فراوان دارند و حتى پس از شهادتشان نیز برکات و انوار الهى از قبورآنان بر مشتاقان و محبان پرتو مىافکند; بدین جهت زائر را همواره با ذکرخداوند عادت دادهاند تا مردم مؤمن هدف را از یاد نبرند و آنان را بندگانخداوند بدانند; بندگان مخلصى که با اجازه پروردگار بر انجام دادن معجزاتتوانایند.
ب) تبیین این نکته که معصومان اسوه و مقتداى یادکنندکان الهىاند وزائر باید این درس را به صورت عملى بیاموزد. در زیارت جامعه مىخوانیم:
فعظتم جلاله و اکبرتم شانه و مجدتم کرمه و ادمتم ذکره; شما جلال خدا را بهعظمتیاد کردید و شان او را بزرگ شمردید و لطف و کرمش را به بزرگى و مجدستودید و ذکر خدا را پیوسته برقرار داشتید. (19)
امید که بتوانیم، با زیارتقبور معصومان(ع)، دلهاى خویش را کانون ذکر حق و اندیشه را آینه تعالیمانسانساز اهل بیت(ع) قرار دهیم و خود را مشمول دعاى مستجاب آن بزرگوارانسازیم، که این زمزمه خلوتهاى انس ماست:
اى گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق مىکند شب همه شب دعاى تو دلق گداى عشق را گنجبود در آستین زود به سلطنت رسد هر که بود گداى تو (20)
پىنوشتها:
1 نور:36.
2 حج: 28.
3 بقره: 198.
4 همان: 200.
5 تفسیر المیزان، ج 15، ص153 و 154.
6 اسرار الحکم، ص 22.
7 ذاریات:57.
8 همان، به نقل از تفسیر صافى، ج 2، ص 610.
9 از اشعار علامه طباطبایى.
10 طه: 124.
11 همان: 14.
12 عنکبوت: 45.
13 نهج البلاغه، فیضالاسلام، خطبه213.
14 بحار، ج97، ص 160.
15 همان، ص 282.
16 همان، ج 98، ص176.
17 همان، ج99، ص266.
18 عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 272.
19 بحارالانوار، ج99، ص129.
20 دیوان حافظ.