تحریفها و انحرافها در تاریخنگارى عاشورا
آرشیو
چکیده
متن
نهضتحسینى و رویدادهاى عاشوراى سال 61 هجرى از جمله وقایعى است که بیش از همه رخدادهاى تاریخى در فرهنگ مکتوب بشرى مطرح بوده است، فرازهایى از تاریخ عاشورا در آثار اغلب نویسندگان و هنرمندان ملل جهان هر چند کوتاه و تحریف شده نشان از اهمیت، بزرگى و شگفتآفرینى این نهضت دارد.
تردیدى نیست که انگیزههاى سیاسى و اجتماعى فراوانى براى تحریف این واقعه از همان آغاز وجود داشته که از مهمترین آنها حاکمیت استبدادى مخوف حزب اموى بر سرزمینهاى اسلامى آن هم به مدتى نسبتا طولانى بوده است.
علاوه بر این، سایر حکومتهاى مستبد و مفسد که منش و روش امویان و فرزندان ابوسفیان را پیشه خود ساخته بودند و فرهنگ جهادى و شهیدپرور حسین بنعلى(ع) را در تضاد با منافع خود مىدیدند، انگیزهاى نیرومند براى مسخ و تحریف تاریخ و فرهنگ عاشوراداشتهاند.
منافع شخصى و گروهى عامل دیگرى براى چنین رویکرد شوم نیز گردیده است. شگفت اینکه علىرغم همه این عوامل تاریخ و فرهنگ عاشورا تا به امروز سالمتر از هر رویداد دیگرى در دسترس پژوهشگران قرار دارد.
عظمت این حقیقت هنگامى آشکار مىگردد که انسان عصر صنعتبا وجود بهرهمندى از امکانات اطلاعرسانى نوین ناظر خبرسازى و تحریف فزاینده وقایع در رسانههاى گروهى مىگردد.
رمز این ماندگارى چیست؟
از منظر باورهاى دینى، حسین(ع) مظهر اسماء الهى است، یاد او یاد خداست، و این گفته بارى تعالى است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون». آرى خداى سبحان حافظ نام و یاد و مکتب حسینى است.
اما از جهت تاریخى نیز عوامل بسیارى در صیانت از تاریخ عاشورا سهیم بودهاند، مهمترین این عوامل نخست اخبار غیبى است که از پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) در باره ماجراى عاشورا به مردم رسیده است و پس از آنها روایاتى است که معصومین(ع) در این باره یادآور شدهاند.
بزرگداشت واقعه عاشورا و برگزارى مجالس سوگوارى سالار شهیدان توسط آن بزرگواران، سنتى را پایهگذارى کرد که همواره نام و یاد حسین(ع) و یارانش در خاطرهها زنده بماند.
علت دیگر این ماندگارى، اهلبیتحضرت اباعبدالله(ع) و بازماندگان حادثه کربلا بودند، کسانى که خود در آن واقعه عظیم حاضر بودند و رویدادها را به چشم مىدیدند. این آزادگان در بند، به هنگام عبور از شهرهاى گوناگون، بویژه در شهرهاى کوفه و شام پرده تزویر از چهره دشمن دریدند و حقایق را براى همگان عریان ساختند; خطبههاى آتشین و افشاگرانه خواهران و فرزندان امام حسین(ع) بویژه روشنگریهاى حضرت زینب کبرى(س) و امام سجاد(ع)، نمونهاى از این تحریفزدایى و صیانت از تاریخ عاشورا است.
علاوه بر این بزرگواران، کسانى از مجاهدان و جانبازان عاشورا که از معرکه جان سالم بدر بردهاند، مشاهدات خود را به دیگران بازگو مىکردند که یکى از آنها حسن مثنى فرزند امام مجتبى(ع) است که تا آخرین توان خویش با دشمن جنگید و پس از آنکه بر اثر زخمهاى بسیار بىتاب و توان شد و به خاک و خون غلطید بوسیله یکى از بستگان مادرىاش در سپاه دشمن، از معرکه بیرون برده شد و معالجه گردید.
همچنین کسان دیگرى از اصحاب امام(ع) که به افتخار شهادت نائل نشده و از چنگ دشمن گریخته بودند این رسالت را به خوبى انجام دادند. مانند: «ضحاک ابنعبدالله بنقیس مشرقى» که در میانه راه نزدیک کربلا به امام حسین(ع) پیوست و در روز عاشورا تا آخرین لحظات با شهامت و شجاعت در برابر دشمن به پایدارى پرداخت، بگونهاى که تحسین امام را برانگیخت و چون مقاومتخود را بىحاصل یافت، طبق قراردادى که با حضرت اباعبدالله(ع) بسته بود، صحنه رزم را ترک و بر پشت اسبى از پیش آماده جست و از معرکه جان سالم بدر برد.
جالب اینکه مورخان نخستین، بخش مهمى از روایات مربوط به روز عاشورا را از زبان همو نقل کردهاند.
البته، برخى از افرادى که در سپاه دشمن حضور داشتند، نیز بر اثر غرور و یا به جهت تنبه و بیدارى وجدان، به افشاى وقایع عاشورا پرداختند که «حمید بنمسلم» یکى از آنهاست. به هر حال این روایات به همت دو تن از شاگردان برجسته امام صادق(ع) به نامهاى «لوط بنیحیى» معروف به «ابن مخنف» و «هشام بن محمد» مشهور به «کلبى» بطور جداگانه گردآورى شد.
بنا به دلایلى روایات ابىمخنف بیشتر به کتابها راه یافت و بعنوان مرجع و منبع موثق تاریخ عاشورا به تایید علماى عامه و خاصه رسید.
ابى مخنف از خاندان بزرگى است، جد او بنام «مخنف بن سلیم ازدى» نیز از اصحاب على بنابىطالب(ع) بود که در جنگ جمل علمدارى را به عهده داشت و در همان جنگ به شهادت رسید.
ابىمخنف که از چنین خاندانى برخاسته بود، و از همان آغاز جانش با مهر على(ع) و خاندان او پیوند یافته بود به جمع اصحاب امام صادق(ع) پیوست و شاید به دستور آن حضرت به گردآورى احادیثبویژه اخبار مربوط به واقعه کربلا همت گماشت. البته اصل این مقتل هم اکنون در دست نیست، فقط روایات او را مىتوان در کتابهاى سیره و تاریخ از جمله «تاریخ طبرى» و «ارشاد» شیخ مفید و دیگران یافت.
ناگفته نماند مقتلى را هم اکنون به او نسبت مىدهند و به فارسى نیز ترجمه کردهاند، جعلى و فاقد اعتبار است و بقول محدث بزرگوار مرحوم حاجى میرزا حسین نورى برخى مطالب زشت و مخالف اصول مذهب را در بردارد که آن را دشمنان دین و جاهلین به جهت پارهاى از اغراض فاسد در کتاب مزبور داخل کردهاند، بدین سبب از اعتبار و اعتماد افتاده و بر گفتههاى آن هیچ اطمینانى نیست.
و براستى یکى از شگفتىهاى بزرگ تاریخ این است که بر خلاف تصور برخى از افراد ناآگاه، موار اختلاف در کتابهاى معتبرى که به زمان رخداد عاشورا نزدیک بودهاند بسیار ناچیز است. و بیشتر اختلافات و موارد مشکوک به همین چند قرن اخیر مربوط مىشود، که شاید از عصر صفویه دورتر نباشد.
متاسفانه از آن دوره به بعد افرادى با انگیزههاى گوناگون به جعل روایات و تحریف وقایع و حقایق نهضت عاشورا پرداختند. بعدها مطالب آنان به مذاق برخى از مداحان و روضهخوانها خوش آمد. بخصوص آنان که از این راه ارتزاق مىکردند براى گرمى بازار خود به این مطالب ساختگى، شاخ و برگى افزودند و آنها را وسیله فریب عوام قرار دادند.
البته گاه افرادى ناآگاه به انگیزه کسب پاداش به این موارد دامن زدهاند و آثار و یا مطالبى نحیف و سست را براى برانگیختن احساسات و عواطف مردم نشر دادهاند.
تردیدى نیست که سادهدلى و کژاندیشى سبب گمراهى و گمراهگرى آنان شده است زیرا پنداشتهاند که تاکید اهلبیت(ع) بر تعزیهدارى و تعظیم شعائر حسینى، بهرهگیرى از هر وسیلهاى را براى این هدف مجاز مىسازد. درست است که گریاندن مؤمنین بر مصائب حضرت اباعبدالله(ع) از عبادات بسیار پسندیده شرع مقدس است و در این باره روایات صحیح بسیارى از ائمه معصومین (صلوات علیهم اجمعین) وارد شده است. احادیثى که ذاکران و شاعران و مرثیهسرایان و سوگواران حسینى را سزاوار پاداشهاى بزرگ مىشمارد، این احادیثبه اندازهاى فراوان است که فصلهاى نسبتا گستردهاى از کتابهاى روایى را در بر گرفته است.
اما بر آگاهان پوشیده نیست که از نظر شارع مقدس مقبولیت هر عملى در گرو رعایت تقوا و پرهیز از گناه مىباشد.
محدث بزرگ حاجى میرزا حسین نورى(ره) که در عصر خویش پرچم مبارزه با تحریف تاریخ و معارف حسینى را برافراشت در کتاب پر ارج «لؤلؤ مرجان»، با اذعان به مطالب یاد شده عباراتى به این مضمون نگاشت:
«اما چون نقل مصائب حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحاب آن حضرت از عبادات بشمار مىآید و شرط قبولى عبادات قصد قربت است، سزاوار است ذاکرین مصائب اهل بیت پیامبر(ص) و اصحاب آنها، رضایتحضرت حق را در نطر داشته باشند و نیتخود را به انگیزههاى مادى نیالایند. اخلاص در عمل و پرهیز از ریا در عبادات نیز از شرایط صحت است».
این محدث بزرگوار از این که برخى نادانان و یا عالمنمایان موازین شرعى را در نقل وقایع رعایت نمىکنند و با نام دین و به طمع ثواب، به نشر اکاذیب مىپردازند به شگفت آمده، از این رو فصلى از کتاب خود به نقل روایاتى در باره قبح دروغ و سزاى دروغگو اختصاص داده است و در پى آن مقتلنگاران و روضهخوانان را به محاکمه کشیده و از آنها پرسیده است که چگونه با وجود این نصوص صریح، براى انجام عملى مستحب، مرتکب گناهى بزرگ مىشوند؟ بویژه آنکه دروغ به اوصیا و اهلبیت پیامبر از اعظم کبائر است و چنانکه در احکام صوم آمده مبطل روزه مىباشد. او دو کتاب «روضة الشهدا» و «اسرار الشهادة» را مورد انتقاد قرار داده و آن دو را منشا تحریفات و انحرافات در این باره مىداند.
اما باید افزود که پیش از دو کتاب یاد شده، روایاتى ضعیف و آثارى مجعول وجود داشته و همانها دستمایه تالیفات اخیر شده است. چنانکه شخصى به نام«حسین بنحمدان خصیبى» متوفاى334 ه که از اهالى حلب بوده و از غلات شیعه به شمار مىآمده کتابى تالیف کرده با عنوان «هدایة الکبرى» که ضمن شرح زندگى سایر امامان شیعه، فصلى را نیز به قیام امام حسین(ع) اختصاص داد که پر از روایات جعلى و شاذاست، روایاتى که با دو و یا سه واسطه به امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) مىرسد. همچنین داستانهایى در آن آمده است که با روایات صحیح و معتبر تناقض دارد و جعلى بودن آنها آشکار است.
مطالب اینگونه آثار به دیگر کتابها راه یافته و بر سر زبان مرثیهخوانها افتاده و در نتیجه تحریفاتى زشت را در وقایع عاشورا شایع ساخته است. نوشتهاند یکى از آثار مجهول مجعول به دست مرحوم فاضل دربندى رسید بىتامل مطالب آن را با مطالبى از روضة الشهداى واعظ کاشفى درآمیخت و به مدد ذوق و سلیقه خویش آن را به نوعى پرورید که بر ذائقه عوام و مرثیهسرایان و روضهخوانان خوش رسید!
مطالبى از شمار عروسى قاسم، جمال ساربان، فضه و شیر، مرغ خونآلود و فاطمه صغرى، داستان علىاکبر و لیلا، و قصهپردازیها و خیالبافىهاى دیگر که نه تنها دروغ بودن همه آنها واضح استبلکه وقوع آن در یک نیم روز غیر ممکن مىنماید.
بگذریم از گزارشهاى مبالغهآمیزى چون شمار لشکریان کوفیان که او حدود آنان را تا به ششصدهزار سوارهرو و دو کرور پیادهرو رسانده است!
و چون وقایع نادرست زیاده از حد نقل مىکند، براى این که از تعجب و استبعاد خواننده بکاهد و این شبهه را پیش نیاورد که چگونه در یک نیم روز این همه حوادث روى داده است، ناگزیر طول روز عاشورا را افزایش مىدهد و آن را به هفتاد و دو ساعت مىرساند!!
این افسانهسازىها و دروغپردازیها به همراه مسخ و تحریفهایى که در انگیزهها و اهداف نهضتحسینى به عمل آمده، چنان ضربه مهلکى بر مکتب اهل بیت وارد کرد که بىمبالغه از ضربات ظلمه و قتله کربلا کمتر نبوده است، و اگر نبود روشنگریهاى محدثان بزرگى چون حاجى نورى و تحریف زداییهاى مصلحان مجاهدى چون، شهید مرتضى مطهرى، سید محسن امین عاملى و دیگر احیاگران تفکر دینى، بخش مهمى از زحمات و جانفشانیهاى حضرت اباعبدالله(ع) و شهداى کربلا توسط تحریفگران و منحرفان ضایع شده بود.
تردیدى نیست که انگیزههاى سیاسى و اجتماعى فراوانى براى تحریف این واقعه از همان آغاز وجود داشته که از مهمترین آنها حاکمیت استبدادى مخوف حزب اموى بر سرزمینهاى اسلامى آن هم به مدتى نسبتا طولانى بوده است.
علاوه بر این، سایر حکومتهاى مستبد و مفسد که منش و روش امویان و فرزندان ابوسفیان را پیشه خود ساخته بودند و فرهنگ جهادى و شهیدپرور حسین بنعلى(ع) را در تضاد با منافع خود مىدیدند، انگیزهاى نیرومند براى مسخ و تحریف تاریخ و فرهنگ عاشوراداشتهاند.
منافع شخصى و گروهى عامل دیگرى براى چنین رویکرد شوم نیز گردیده است. شگفت اینکه علىرغم همه این عوامل تاریخ و فرهنگ عاشورا تا به امروز سالمتر از هر رویداد دیگرى در دسترس پژوهشگران قرار دارد.
عظمت این حقیقت هنگامى آشکار مىگردد که انسان عصر صنعتبا وجود بهرهمندى از امکانات اطلاعرسانى نوین ناظر خبرسازى و تحریف فزاینده وقایع در رسانههاى گروهى مىگردد.
رمز این ماندگارى چیست؟
از منظر باورهاى دینى، حسین(ع) مظهر اسماء الهى است، یاد او یاد خداست، و این گفته بارى تعالى است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون». آرى خداى سبحان حافظ نام و یاد و مکتب حسینى است.
اما از جهت تاریخى نیز عوامل بسیارى در صیانت از تاریخ عاشورا سهیم بودهاند، مهمترین این عوامل نخست اخبار غیبى است که از پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) در باره ماجراى عاشورا به مردم رسیده است و پس از آنها روایاتى است که معصومین(ع) در این باره یادآور شدهاند.
بزرگداشت واقعه عاشورا و برگزارى مجالس سوگوارى سالار شهیدان توسط آن بزرگواران، سنتى را پایهگذارى کرد که همواره نام و یاد حسین(ع) و یارانش در خاطرهها زنده بماند.
علت دیگر این ماندگارى، اهلبیتحضرت اباعبدالله(ع) و بازماندگان حادثه کربلا بودند، کسانى که خود در آن واقعه عظیم حاضر بودند و رویدادها را به چشم مىدیدند. این آزادگان در بند، به هنگام عبور از شهرهاى گوناگون، بویژه در شهرهاى کوفه و شام پرده تزویر از چهره دشمن دریدند و حقایق را براى همگان عریان ساختند; خطبههاى آتشین و افشاگرانه خواهران و فرزندان امام حسین(ع) بویژه روشنگریهاى حضرت زینب کبرى(س) و امام سجاد(ع)، نمونهاى از این تحریفزدایى و صیانت از تاریخ عاشورا است.
علاوه بر این بزرگواران، کسانى از مجاهدان و جانبازان عاشورا که از معرکه جان سالم بدر بردهاند، مشاهدات خود را به دیگران بازگو مىکردند که یکى از آنها حسن مثنى فرزند امام مجتبى(ع) است که تا آخرین توان خویش با دشمن جنگید و پس از آنکه بر اثر زخمهاى بسیار بىتاب و توان شد و به خاک و خون غلطید بوسیله یکى از بستگان مادرىاش در سپاه دشمن، از معرکه بیرون برده شد و معالجه گردید.
همچنین کسان دیگرى از اصحاب امام(ع) که به افتخار شهادت نائل نشده و از چنگ دشمن گریخته بودند این رسالت را به خوبى انجام دادند. مانند: «ضحاک ابنعبدالله بنقیس مشرقى» که در میانه راه نزدیک کربلا به امام حسین(ع) پیوست و در روز عاشورا تا آخرین لحظات با شهامت و شجاعت در برابر دشمن به پایدارى پرداخت، بگونهاى که تحسین امام را برانگیخت و چون مقاومتخود را بىحاصل یافت، طبق قراردادى که با حضرت اباعبدالله(ع) بسته بود، صحنه رزم را ترک و بر پشت اسبى از پیش آماده جست و از معرکه جان سالم بدر برد.
جالب اینکه مورخان نخستین، بخش مهمى از روایات مربوط به روز عاشورا را از زبان همو نقل کردهاند.
البته، برخى از افرادى که در سپاه دشمن حضور داشتند، نیز بر اثر غرور و یا به جهت تنبه و بیدارى وجدان، به افشاى وقایع عاشورا پرداختند که «حمید بنمسلم» یکى از آنهاست. به هر حال این روایات به همت دو تن از شاگردان برجسته امام صادق(ع) به نامهاى «لوط بنیحیى» معروف به «ابن مخنف» و «هشام بن محمد» مشهور به «کلبى» بطور جداگانه گردآورى شد.
بنا به دلایلى روایات ابىمخنف بیشتر به کتابها راه یافت و بعنوان مرجع و منبع موثق تاریخ عاشورا به تایید علماى عامه و خاصه رسید.
ابى مخنف از خاندان بزرگى است، جد او بنام «مخنف بن سلیم ازدى» نیز از اصحاب على بنابىطالب(ع) بود که در جنگ جمل علمدارى را به عهده داشت و در همان جنگ به شهادت رسید.
ابىمخنف که از چنین خاندانى برخاسته بود، و از همان آغاز جانش با مهر على(ع) و خاندان او پیوند یافته بود به جمع اصحاب امام صادق(ع) پیوست و شاید به دستور آن حضرت به گردآورى احادیثبویژه اخبار مربوط به واقعه کربلا همت گماشت. البته اصل این مقتل هم اکنون در دست نیست، فقط روایات او را مىتوان در کتابهاى سیره و تاریخ از جمله «تاریخ طبرى» و «ارشاد» شیخ مفید و دیگران یافت.
ناگفته نماند مقتلى را هم اکنون به او نسبت مىدهند و به فارسى نیز ترجمه کردهاند، جعلى و فاقد اعتبار است و بقول محدث بزرگوار مرحوم حاجى میرزا حسین نورى برخى مطالب زشت و مخالف اصول مذهب را در بردارد که آن را دشمنان دین و جاهلین به جهت پارهاى از اغراض فاسد در کتاب مزبور داخل کردهاند، بدین سبب از اعتبار و اعتماد افتاده و بر گفتههاى آن هیچ اطمینانى نیست.
و براستى یکى از شگفتىهاى بزرگ تاریخ این است که بر خلاف تصور برخى از افراد ناآگاه، موار اختلاف در کتابهاى معتبرى که به زمان رخداد عاشورا نزدیک بودهاند بسیار ناچیز است. و بیشتر اختلافات و موارد مشکوک به همین چند قرن اخیر مربوط مىشود، که شاید از عصر صفویه دورتر نباشد.
متاسفانه از آن دوره به بعد افرادى با انگیزههاى گوناگون به جعل روایات و تحریف وقایع و حقایق نهضت عاشورا پرداختند. بعدها مطالب آنان به مذاق برخى از مداحان و روضهخوانها خوش آمد. بخصوص آنان که از این راه ارتزاق مىکردند براى گرمى بازار خود به این مطالب ساختگى، شاخ و برگى افزودند و آنها را وسیله فریب عوام قرار دادند.
البته گاه افرادى ناآگاه به انگیزه کسب پاداش به این موارد دامن زدهاند و آثار و یا مطالبى نحیف و سست را براى برانگیختن احساسات و عواطف مردم نشر دادهاند.
تردیدى نیست که سادهدلى و کژاندیشى سبب گمراهى و گمراهگرى آنان شده است زیرا پنداشتهاند که تاکید اهلبیت(ع) بر تعزیهدارى و تعظیم شعائر حسینى، بهرهگیرى از هر وسیلهاى را براى این هدف مجاز مىسازد. درست است که گریاندن مؤمنین بر مصائب حضرت اباعبدالله(ع) از عبادات بسیار پسندیده شرع مقدس است و در این باره روایات صحیح بسیارى از ائمه معصومین (صلوات علیهم اجمعین) وارد شده است. احادیثى که ذاکران و شاعران و مرثیهسرایان و سوگواران حسینى را سزاوار پاداشهاى بزرگ مىشمارد، این احادیثبه اندازهاى فراوان است که فصلهاى نسبتا گستردهاى از کتابهاى روایى را در بر گرفته است.
اما بر آگاهان پوشیده نیست که از نظر شارع مقدس مقبولیت هر عملى در گرو رعایت تقوا و پرهیز از گناه مىباشد.
محدث بزرگ حاجى میرزا حسین نورى(ره) که در عصر خویش پرچم مبارزه با تحریف تاریخ و معارف حسینى را برافراشت در کتاب پر ارج «لؤلؤ مرجان»، با اذعان به مطالب یاد شده عباراتى به این مضمون نگاشت:
«اما چون نقل مصائب حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحاب آن حضرت از عبادات بشمار مىآید و شرط قبولى عبادات قصد قربت است، سزاوار است ذاکرین مصائب اهل بیت پیامبر(ص) و اصحاب آنها، رضایتحضرت حق را در نطر داشته باشند و نیتخود را به انگیزههاى مادى نیالایند. اخلاص در عمل و پرهیز از ریا در عبادات نیز از شرایط صحت است».
این محدث بزرگوار از این که برخى نادانان و یا عالمنمایان موازین شرعى را در نقل وقایع رعایت نمىکنند و با نام دین و به طمع ثواب، به نشر اکاذیب مىپردازند به شگفت آمده، از این رو فصلى از کتاب خود به نقل روایاتى در باره قبح دروغ و سزاى دروغگو اختصاص داده است و در پى آن مقتلنگاران و روضهخوانان را به محاکمه کشیده و از آنها پرسیده است که چگونه با وجود این نصوص صریح، براى انجام عملى مستحب، مرتکب گناهى بزرگ مىشوند؟ بویژه آنکه دروغ به اوصیا و اهلبیت پیامبر از اعظم کبائر است و چنانکه در احکام صوم آمده مبطل روزه مىباشد. او دو کتاب «روضة الشهدا» و «اسرار الشهادة» را مورد انتقاد قرار داده و آن دو را منشا تحریفات و انحرافات در این باره مىداند.
اما باید افزود که پیش از دو کتاب یاد شده، روایاتى ضعیف و آثارى مجعول وجود داشته و همانها دستمایه تالیفات اخیر شده است. چنانکه شخصى به نام«حسین بنحمدان خصیبى» متوفاى334 ه که از اهالى حلب بوده و از غلات شیعه به شمار مىآمده کتابى تالیف کرده با عنوان «هدایة الکبرى» که ضمن شرح زندگى سایر امامان شیعه، فصلى را نیز به قیام امام حسین(ع) اختصاص داد که پر از روایات جعلى و شاذاست، روایاتى که با دو و یا سه واسطه به امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) مىرسد. همچنین داستانهایى در آن آمده است که با روایات صحیح و معتبر تناقض دارد و جعلى بودن آنها آشکار است.
مطالب اینگونه آثار به دیگر کتابها راه یافته و بر سر زبان مرثیهخوانها افتاده و در نتیجه تحریفاتى زشت را در وقایع عاشورا شایع ساخته است. نوشتهاند یکى از آثار مجهول مجعول به دست مرحوم فاضل دربندى رسید بىتامل مطالب آن را با مطالبى از روضة الشهداى واعظ کاشفى درآمیخت و به مدد ذوق و سلیقه خویش آن را به نوعى پرورید که بر ذائقه عوام و مرثیهسرایان و روضهخوانان خوش رسید!
مطالبى از شمار عروسى قاسم، جمال ساربان، فضه و شیر، مرغ خونآلود و فاطمه صغرى، داستان علىاکبر و لیلا، و قصهپردازیها و خیالبافىهاى دیگر که نه تنها دروغ بودن همه آنها واضح استبلکه وقوع آن در یک نیم روز غیر ممکن مىنماید.
بگذریم از گزارشهاى مبالغهآمیزى چون شمار لشکریان کوفیان که او حدود آنان را تا به ششصدهزار سوارهرو و دو کرور پیادهرو رسانده است!
و چون وقایع نادرست زیاده از حد نقل مىکند، براى این که از تعجب و استبعاد خواننده بکاهد و این شبهه را پیش نیاورد که چگونه در یک نیم روز این همه حوادث روى داده است، ناگزیر طول روز عاشورا را افزایش مىدهد و آن را به هفتاد و دو ساعت مىرساند!!
این افسانهسازىها و دروغپردازیها به همراه مسخ و تحریفهایى که در انگیزهها و اهداف نهضتحسینى به عمل آمده، چنان ضربه مهلکى بر مکتب اهل بیت وارد کرد که بىمبالغه از ضربات ظلمه و قتله کربلا کمتر نبوده است، و اگر نبود روشنگریهاى محدثان بزرگى چون حاجى نورى و تحریف زداییهاى مصلحان مجاهدى چون، شهید مرتضى مطهرى، سید محسن امین عاملى و دیگر احیاگران تفکر دینى، بخش مهمى از زحمات و جانفشانیهاى حضرت اباعبدالله(ع) و شهداى کربلا توسط تحریفگران و منحرفان ضایع شده بود.