فلسفه معنوى نوروز
آرشیو
چکیده
متن
عید در لغتشادى مجدد و سرورى را مىگویند که سالیانه تکرار مىشود.
گفتهاند: به روزى که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویندو نیز بازگشتبه فرح و شادمانى فراگیر را عید گویند و بعضى نیز مىگویند که درآن روز هر کس موقعیتخود بازیابد و به جایگاه اجتماعى خود برگردد. چون تهیدستانو فقرا نمىتوانند لباس نو پوشند و لباسهاى کهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا مىکند.
میبدى در کشفالاسرار مىگوید:
«سمى العید عیدا لان الله تعالى یعود بالرحمه الى العبد و العبد یعود بالطاعهالى الرب.» عید که از کلمه بازگشت مىباشد براى آن است که: خداوند رحمتخودرا متوجه بندهاش مىنماید و انسان نیز با فرمانبرى خود به پروردگارش رو مىکند.
تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و مىشود، جوامع انسانى بهتفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصى در سال را جهتیادآورى وتجدید خاطره نسبتبه موضوعات ویژهاى که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادىداشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژهاى به آن مناسبتبرگزار مىکرده وآداب و رسوم خاصى را انجام مىدادهاند.
در قرآن کریم وقتى یاران حضرت عیسى(ع) سفرهاى آسمانى را آرزو نموده و بهعنوان آیه و نشانه الهى مىطلبند حضرت عیسى(ع) از خداوند مىخواهد که منتى برآنها نهاده و روزى آسمانى به آنان عنایت کند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایى(ره) در ذیل آن مىفرماید:
«خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعى و نشاط وسرزندگى مىآفریند و هر بار که فرا مىرسد عظمت دین را تجدید مىکند.» سخن مرحومعلامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه 5 از سوره ابراهیم است که درتفسیر آیه:
«...و ذکرهم بایام الله»
مىگوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیهاشاره به روزهاى ویژهاى دارد که در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهىظهور یافته و حادثه خاصى در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهاى ویژه الهىتجلى یافته است.
عیدهایى که جوامع داراى سابقه تاریخى امروزه برگزار مىنمایند، هر یک یادآورحادثه بزرگى است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدیدمىشود و در تاریخ ادیان آسمانى تنها اسلام است که عیدهاى بزرگ او براى حادثهتاریخى گذشته نیست و بلکه هر سال و براى همگان تجدید مىشود زیرا همانگونه کهامام(رض) در پیام نوروزى خود مىفرماید: مسلمانان پس از پایان دادن کار مهمعبادى سالیانه خود به شکرانه موفقیت در عبادت خود جشن مىگیرند.
امام(رض) مىفرماید:
«... البته از عیدهایى که اسلام تاسیس فرموده استبه حسب نظرهاى مختلفبرداشتهاى مختلفى وجود دارد، آن برداشتى که اهل معرفت از عید دارند با آنبرداشتى که دیگران مىکنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایى که در ماهرمضان مىکنند روز عید را روز لقاء الله مىدانند، و آن روز براى آنها «الغیرکمن الظهور ما لیس لک» است، آنها همه چیز را از او مىدانند، و آن روز را عیدمىکنند براى اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براىملاقات مىشوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتى که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مىشوندبراى لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم که بهتبع اولیاء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسیم و ذرهاى از آن معارف در قلب ماواقع بشود.
... خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند که همهچیز از اوست ... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعا در قلبمانادراک کنیم، عید مىشود براى کسانى که شهید دادهاند، عید مىشود براى کسانى کهمجروح شدند، عید مىشود براى کسانى که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.
براى اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارمکه این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویتبشود.» و البته اگر بتوانقواعد نجومى را نشانههاى دقیقى براى حوادث طبیعى شمرد و سرآغاز فصل بهار راهمان روزى شمرد که سیر اعتبارى آفتاب در برج اعتبارى حمل قرار مىگیرد آنگاهمىتوان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادى است که سالیانه تجدید مىشود و سنتىتاریخى براى یک حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.
در روایات معصومین (صلوات الله علیهم) عید مفهوم دیگرى نیز دارد. در بعضى ازروایات تحقق حاکمیتحق و ولایت الهى در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیراهمانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته ستباید روزى را عیدگرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان مىرسد. امام صادق(ع) مىفرماید:
«... فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذى کان یقامفیه الوصى ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده که به جانشینانخود امر مىنمودند تا روز تعیین و نصب وصى و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحققحاکمیتحق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیتمستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودى جور و ظلم است. حضرت امام باقر(ع)مىفرماید: «... و قد کان آدم(ع) وصى هبه الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راسکل سنه فیکون یوم عیدهم «یوم عید لهم» فیتعاهدون نوحا و زمانه الذى یخرج فیه.»
(حضرت آدم(ع) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبهالله فرمود: ظلمهمچنان گسترش مىیابد تا آنگه که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانىبرخیزد و همه ظالمین را نابود کند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم بههبهالله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را براى خود وفرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروزاین مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامى مىشمردند.
این است که حضرت امام رضا(ع) مىفرماید: «... و ان یوم الغدیر بین الاضحى والفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب ... و هو یوم التهنئه یهنىء بعضکم بعضا ...
یقول: «الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(ع) وهو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان ... و هو یوم الزینه ...» ... والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحى و جمعه همانند ماه در میان ستارگاناست. روز تبریک و تهنیتبه یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایشخدایى را که به ما توفیق تمسک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایتفرمود.
آنگاه فرمود:
روز عید غدیر، روز شگفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامى و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:
1 مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعى متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسى نظامى ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملى ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را مىشناختند و چه بسا مراسمىهم برگزار مىنمودند.
2 اسلام و پیامبر گرامى آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملى و مذهبىاقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسى و یک شرط توجیهى را همواره در نظر داشتند:
اولا: سنتهاى پذیرفته شده، مبتنى بر خرافات و آئینهاى شرک و بتپرستى و ارزشهاو قداستهاى غیر الهى نباشد.
ثانیا: از سنتهایى نباشد که موجب وابستگى سیاسى اجتماعى و ... به بیگانهشود، و یا بنحوى استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبلهاز بیتالمقدس به کعبه تا حدود زیادى به این نکته مربوط مىشود .
و در آخر: جهتگیرى سنتهاى معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینشتوحیدى اسلام، باید معنوى و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالىباشد.
و در نتیجه: مراسمى همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانى خرافى ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتى از قبیل:
چهارشنبه سورى، سفره هفتسین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلالفکرى فرهنگى اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتى دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر استباشد، و نیز تنها به بعد طبیعى این دو روز بسنده شود، باز هم براى اسلام قابلتایید نیست.
بلى اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیتباشد و مراسمى جهت تشکل مومناندر برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(ع) ویا «روز شیعیان» نامیده مىشود، و هر روز نوروز مىشود، چه اینکه بر همین اساس،هر روز عاشورا مىباشد.
بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلى که طبق نقل مرحوم مجلسى از حضرت صادق(ع) عیدنوروز را روز پیمان بندگى با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(ص) و ... مىشمرد،تفسیر مىشود و هم امتناع امام کاظم(ع) از جلوس در عید نوروز روشن مىشود.
«حکى ان المنصور تقدم الى موسى بنجعفر(ع) بالجلوس للتهنیه فى یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله(ص) فلم اجد لهذاالعید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلامفقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس».
نقل شده است که منصور دوانیقى از حضرت موسى بنجعفر(ع) درخواست نمود تا در عیدنوروز به جاى او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرتکاظم(ع) در جواب فرمود: من در بررسى احادیث جدم رسول خدا(ص) تاییدى نسبتبهاین روز ندیدهام و این روز از سنتهاى ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده استو مبادا روزى که من زندهکننده رسمهایى باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است.
منصور گفت: ما این موضوع را براى دلگرمى سربازان انجام مىدهیم و شما را به خداقسم مىدهیم که بپذیرى، و حضرت پذیرفت.
3 نکته دیگرى که در روایت امام کاظم(ع) قابل دقت است اینکه ممکن است و بهاحتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوى حضرت کاظم(ع) پوششى براى رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامى سیاسىبنىعباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبتبه اهل بیت نیز بر کسىپوشیده نبود، و منصور مىخواستبا این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشاندهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند. و با این تحلیل ممکن است قبول نهایىحضرت کاظم(ع) نیز براى جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدى مامون از سوى حضرت علىبنموسى الرضا(ع) و از روى اجبار و اکراه باشد.
سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت کرام او و نفرین قهار منتقم بر دشمنانو ظالمان آنان در هر شب و روز عید تایوم وعید باد. آمین رب العالمین.
گفتهاند: به روزى که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویندو نیز بازگشتبه فرح و شادمانى فراگیر را عید گویند و بعضى نیز مىگویند که درآن روز هر کس موقعیتخود بازیابد و به جایگاه اجتماعى خود برگردد. چون تهیدستانو فقرا نمىتوانند لباس نو پوشند و لباسهاى کهنه آنها، آنان را از ثروتمندان ومرفهان جدا مىکند.
میبدى در کشفالاسرار مىگوید:
«سمى العید عیدا لان الله تعالى یعود بالرحمه الى العبد و العبد یعود بالطاعهالى الرب.» عید که از کلمه بازگشت مىباشد براى آن است که: خداوند رحمتخودرا متوجه بندهاش مىنماید و انسان نیز با فرمانبرى خود به پروردگارش رو مىکند.
تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و مىشود، جوامع انسانى بهتفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصى در سال را جهتیادآورى وتجدید خاطره نسبتبه موضوعات ویژهاى که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادىداشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژهاى به آن مناسبتبرگزار مىکرده وآداب و رسوم خاصى را انجام مىدادهاند.
در قرآن کریم وقتى یاران حضرت عیسى(ع) سفرهاى آسمانى را آرزو نموده و بهعنوان آیه و نشانه الهى مىطلبند حضرت عیسى(ع) از خداوند مىخواهد که منتى برآنها نهاده و روزى آسمانى به آنان عنایت کند تا آن روز را عید امت قرار دهند وهمواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایى(ره) در ذیل آن مىفرماید:
«خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعى و نشاط وسرزندگى مىآفریند و هر بار که فرا مىرسد عظمت دین را تجدید مىکند.» سخن مرحومعلامه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیه 5 از سوره ابراهیم است که درتفسیر آیه:
«...و ذکرهم بایام الله»
مىگوید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیهاشاره به روزهاى ویژهاى دارد که در آن روزها آیات و علائم سلطنت و قدرت الهىظهور یافته و حادثه خاصى در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهاى ویژه الهىتجلى یافته است.
عیدهایى که جوامع داراى سابقه تاریخى امروزه برگزار مىنمایند، هر یک یادآورحادثه بزرگى است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدیدمىشود و در تاریخ ادیان آسمانى تنها اسلام است که عیدهاى بزرگ او براى حادثهتاریخى گذشته نیست و بلکه هر سال و براى همگان تجدید مىشود زیرا همانگونه کهامام(رض) در پیام نوروزى خود مىفرماید: مسلمانان پس از پایان دادن کار مهمعبادى سالیانه خود به شکرانه موفقیت در عبادت خود جشن مىگیرند.
امام(رض) مىفرماید:
«... البته از عیدهایى که اسلام تاسیس فرموده استبه حسب نظرهاى مختلفبرداشتهاى مختلفى وجود دارد، آن برداشتى که اهل معرفت از عید دارند با آنبرداشتى که دیگران مىکنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایى که در ماهرمضان مىکنند روز عید را روز لقاء الله مىدانند، و آن روز براى آنها «الغیرکمن الظهور ما لیس لک» است، آنها همه چیز را از او مىدانند، و آن روز را عیدمىکنند براى اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود به حضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براىملاقات مىشوند، بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدااز آن گذشتند آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتى که مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مىشوندبراى لقاء الله. پس برداشت آنها از عید غیر برداشت ماست و ما امیدواریم که بهتبع اولیاء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسیم و ذرهاى از آن معارف در قلب ماواقع بشود.
... خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند که همهچیز از اوست ... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعا در قلبمانادراک کنیم، عید مىشود براى کسانى که شهید دادهاند، عید مىشود براى کسانى کهمجروح شدند، عید مىشود براى کسانى که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند.
براى اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارمکه این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویتبشود.» و البته اگر بتوانقواعد نجومى را نشانههاى دقیقى براى حوادث طبیعى شمرد و سرآغاز فصل بهار راهمان روزى شمرد که سیر اعتبارى آفتاب در برج اعتبارى حمل قرار مىگیرد آنگاهمىتوان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادى است که سالیانه تجدید مىشود و سنتىتاریخى براى یک حادثه متجدد و متناسب با تجدید حیات طبیعت است.
در روایات معصومین (صلوات الله علیهم) عید مفهوم دیگرى نیز دارد. در بعضى ازروایات تحقق حاکمیتحق و ولایت الهى در جامعه مهمترین عید شمرده شده است زیراهمانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته ستباید روزى را عیدگرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان مىرسد. امام صادق(ع) مىفرماید:
«... فان الانبیاء صلوات الله علیهم کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذى کان یقامفیه الوصى ان یتخذ عیدا.» سیره انبیاء همواره این چنین بوده که به جانشینانخود امر مىنمودند تا روز تعیین و نصب وصى و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اولین عید تاریخ، انتظار تحققحاکمیتحق بوده است و امروز نیز عملا بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیتمستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودى جور و ظلم است. حضرت امام باقر(ع)مىفرماید: «... و قد کان آدم(ع) وصى هبه الله ان یتعاهد هذه الوصیه عند راسکل سنه فیکون یوم عیدهم «یوم عید لهم» فیتعاهدون نوحا و زمانه الذى یخرج فیه.»
(حضرت آدم(ع) پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبهالله فرمود: ظلمهمچنان گسترش مىیابد تا آنگه که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانىبرخیزد و همه ظالمین را نابود کند، و مومنان نجات یابند.) آنگاه حضرت آدم بههبهالله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را براى خود وفرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروزاین مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامى مىشمردند.
این است که حضرت امام رضا(ع) مىفرماید: «... و ان یوم الغدیر بین الاضحى والفطر و الجمعه کالقمر بین الکواکب ... و هو یوم التهنئه یهنىء بعضکم بعضا ...
یقول: «الحمدلله الذى جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه(ع) وهو یوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الایمان ... و هو یوم الزینه ...» ... والبته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحى و جمعه همانند ماه در میان ستارگاناست. روز تبریک و تهنیتبه یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایشخدایى را که به ما توفیق تمسک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایتفرمود.
آنگاه فرمود:
روز عید غدیر، روز شگفتن لبخند بر چهره مومنان و روز آرایش و زینت است.
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامى و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:
1 مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعى متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسى نظامى ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملى ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را مىشناختند و چه بسا مراسمىهم برگزار مىنمودند.
2 اسلام و پیامبر گرامى آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملى و مذهبىاقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسى و یک شرط توجیهى را همواره در نظر داشتند:
اولا: سنتهاى پذیرفته شده، مبتنى بر خرافات و آئینهاى شرک و بتپرستى و ارزشهاو قداستهاى غیر الهى نباشد.
ثانیا: از سنتهایى نباشد که موجب وابستگى سیاسى اجتماعى و ... به بیگانهشود، و یا بنحوى استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبلهاز بیتالمقدس به کعبه تا حدود زیادى به این نکته مربوط مىشود .
و در آخر: جهتگیرى سنتهاى معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینشتوحیدى اسلام، باید معنوى و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالىباشد.
و در نتیجه: مراسمى همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانى خرافى ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتى از قبیل:
چهارشنبه سورى، سفره هفتسین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلالفکرى فرهنگى اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتى دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر استباشد، و نیز تنها به بعد طبیعى این دو روز بسنده شود، باز هم براى اسلام قابلتایید نیست.
بلى اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیتباشد و مراسمى جهت تشکل مومناندر برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت(ع) ویا «روز شیعیان» نامیده مىشود، و هر روز نوروز مىشود، چه اینکه بر همین اساس،هر روز عاشورا مىباشد.
بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلى که طبق نقل مرحوم مجلسى از حضرت صادق(ع) عیدنوروز را روز پیمان بندگى با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(ص) و ... مىشمرد،تفسیر مىشود و هم امتناع امام کاظم(ع) از جلوس در عید نوروز روشن مىشود.
«حکى ان المنصور تقدم الى موسى بنجعفر(ع) بالجلوس للتهنیه فى یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله(ص) فلم اجد لهذاالعید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلامفقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس».
نقل شده است که منصور دوانیقى از حضرت موسى بنجعفر(ع) درخواست نمود تا در عیدنوروز به جاى او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرتکاظم(ع) در جواب فرمود: من در بررسى احادیث جدم رسول خدا(ص) تاییدى نسبتبهاین روز ندیدهام و این روز از سنتهاى ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده استو مبادا روزى که من زندهکننده رسمهایى باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است.
منصور گفت: ما این موضوع را براى دلگرمى سربازان انجام مىدهیم و شما را به خداقسم مىدهیم که بپذیرى، و حضرت پذیرفت.
3 نکته دیگرى که در روایت امام کاظم(ع) قابل دقت است اینکه ممکن است و بهاحتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوى حضرت کاظم(ع) پوششى براى رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامى سیاسىبنىعباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبتبه اهل بیت نیز بر کسىپوشیده نبود، و منصور مىخواستبا این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشاندهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند. و با این تحلیل ممکن است قبول نهایىحضرت کاظم(ع) نیز براى جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدى مامون از سوى حضرت علىبنموسى الرضا(ع) و از روى اجبار و اکراه باشد.
سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت کرام او و نفرین قهار منتقم بر دشمنانو ظالمان آنان در هر شب و روز عید تایوم وعید باد. آمین رب العالمین.