شرایط کارگزاران از دیدگاه نهجالبلاغه
آرشیو
چکیده
متن
در شمارههاى پیشین بهده اصل اساسى از شرایط کارگزاران اشاره شد در این شماره به توضیح «صداقت» و«اطاعت» که از شرایط ویژه کارگزار اسلامى است مىپردازیم.
11- صداقت
در حوزه تعلیمات اسلام صداقتیکى از عناصر مهم ارزشى است. رسولخدا(ص) فرمود: «لا تنظروا الى کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف، وطنطنهم باللیل، و لکن انظروا الى صدق الحدیث و اداء الامانه» (1) براى امتحان مردم، نگاه به زیادى نماز و روزه آنها و کثرت حج و نیکى کردن آنها به مردم، و سر وصداى آنها در عبادت شبانه نکنید، ولى نگاه به راستگویى و امانت آنها کنید.معصومان دیگر(ع) نیز به این عنصر ارزشى اسلامى و انسانى توجه خاص داشتهاند. (2) باتوجه به نقش سازنده صداقت در روابط اجتماعى و سیاسى; رعایت آن براى همگان اهمیتدارد. و لکن رعایت این پدیده ارزشمند براى کارگزاران از اهمیت ویژهاى برخورداراست. زیرا که صادقانه برخورد نمودن کارگزاران با مردم و گفتن حقایق و واقعیاتبه مردم; نقش بنیادى در جلب رضایت و اعتماد عمومى دارد; اعتماد مردم بهدولتمردان بزرگترین سرمایه، کارگزاران است. از اینرو در نهجالبلاغه به اعتمادمردم به مسوولان توجه خاص شده است. (3)
امام على(ع) با بهرهگیرى از صداقتحکومت کرد، و کارگزاران خویش را نیز بهرعایت آن توجیه نمود. صراحت و داقتحضرت در سیاست، یکى از مشکلات خلافت آن حضرتبود. استاد شهید مطهرى مىنویسد: «مشکل سوم خلافت او (على«ع») مساله صداقت وصراحت در سیاستبود که این را هم باز عدهاى از دوستانش نمىپسندیدند، مىگفتندسیاست این همه صداقت و صراحتبرنمىدارد چاشنى سیاست دغلبازى است.» (4) به خاطر عدمبهرهگیرى على(ع) از اهرم خدعه و نیرنگ، در مسائل حکومتى بود که برخى تصورمىکردند: که معاویه از على(ع) سیاستمدارتر است. از اینرو حضرت در جواب این تصورفرمود: «و الله ما معاویه با دهى منى و لکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدرلکنت من ادهى الناس» (5) قسم به خدا معاویه از من سیاستمدارتر نیست ولى او نیرنگمىزند و مرتکب گناه مىشود، اگر نیرنگ خصلت زشتى نبود من سیاستمدارترین مردمبودم. همچنین على(ع) فرمود، «لو لا ان المکر و الخدعه فى النار لکنت امکرالناس» (6)
در فرهنگ دین و ساختار حکومت دینى; بهرهگیرى از سیاست که مبتنى بر خدعهو نیرنگ باشد، جایز نیست. و یکى از امتیازات حکومت علوى بر حکومتهاى اموى وعباسى نیز در همین است که حکومت علوى بر عنصر صداقت و عدالت استوار است.
با توجه به نقش صداقت در شیوه زمامدارى است که على(ع) به مالکاشتر توصیهمىکند، که با مردم صادقانه برخورد نموده و از وعده و شعارهایى که همراه عملنیست پرهیز کند. زیرا که وعدههاى بدون عمل و نشان دادن غیر واقع را به صورتواقع; موجب خشم خدا و مردم مىشود. حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «و ایاک والمن على رعینک با حسانک او التزید فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتع موعدکبخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق، و الخلف یوجب المقتعندالله و الناس. قال الله تعالى: «کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون» (7) از منت نهادن بر رعیتبه جهت احسانى که نمودهاى و یا بیش از حد جلوه دادن آنچهکردهاى بپرهیز، و نیز از دادن وعدهاى که خلف مىکنى احتراز کن; چه منت نهادن،احسان را بىارزش مىکند و زیادهنگرى روشنایى حق را مىبرد و خلف وعده موجب خشمخدا و مردم مىشود. خداى تعالى فرمود: گناه بزرگى است از نظر خداوند که بگوییدآنچه را عمل نمىکنید.
توصیه على(ع) به مالک اشتر دستورالعمل اصولى و منطقى است که همه کارگزارانمىتوانند از آن بهره گیرند. بىتردید وعدههاى دولتمردان به مردم در خصوص خدماتاجتماعى و ...
اگر همراه با عمل نباشد، موجب مىشود، که مردم به دولتمردان خود اعتماد نکنند;و نتیجه آن از بین رفتن اعتبار مسوولان و خود بزرگترین ضربه بر پیکر دولت و کشوراست. متاسفانه در جوامع امروزه برخى از کارگزاران، با مردم خود صادقانه برخوردنکرده و مردم را با آمار و ارقام دروغ و مانور تبلیغاتى سرگرم مىکنند;کارگزاران جوامع اسلامى باید صادقترین انسانها نسبت مردم بوده و دستورالعملعلى(ع) را چراغ راه خود قرار دهند; که صداقتیکى از شرایط مهم و اصلى کارگزاراناست; که در نهجالبلاغه به آن اشاره شده است.
البته باید توجه داشت که گاه به دلایل دفاعى برخى حقایق را نمىتوان با همه درمیان گذاشت.
12-اطاعت از ولایت امر
در فرهنگ شیعه عنصر امامت و رهبرى از اهمیت ویژهاىبرخوردار است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه» (8) در فرهنگ ائمه(ع) نیز بهاهمیت و فلسفه وجودى امامت توجه خاص شده است. (9)
از مسائل مهمى که در خصوص کارگزاران در نهجالبلاغه مطرح شده; لزوم اطاعت مردمو کارگزاران از ولایت امر است. چنانکه امام على(ع) در تببین حق امام بر امت چنینفرمود: «حق على الامام ان یحکم بما انزل الله و ان یودى الامانه; فاذا فعل ذلکفحق على الناس ان یسمعوا و ان یطیعوا و ان یجیبوا اذا دعوا» (10) بر امام لازم استکه آن چنان در میان مردم حکومت کند که خداوند دستور آن را فرود آورده است. وامانتى که خداوند به او سپرده است ادا کند، هرگاه چنین کند، بر مردم است، کهفرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند. دانشمنداناسلامى نیز لزوم اطاعت امت از امام عادلى را واجب دانستهاند. (11)
نگرش على(ع) در خصوص لزوم اطاعت مردم از ولایت امر، ریشه در قرآن و سنت رسولخدا(ص) دارد.
چنانکه در قرآن اطاعت از ولایت امر در کنار اطاعتخدا و رسول خدا(ص) قرارگرفته است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم» (12) پیامبر اسلام(ص) فرمود: «تمسکوا بطاعه ائمتکم و لا تخالفوهم فان طاعتهمطاعه الله و ان معصیتهم معصیه الله ...» (13)
نگرش امام على(ع) در زمینه اطاعت مردمو کارگزاران از ولایت امر; نگرش منطقى و اصولى است. زیرا اطاعت مردم از رهبر، درحفظ و دوام حکومت; نقش بنیادى و کلیدى دارد. عدم اطاعت مردم و کارگزارانبىتردید یکى از علل شکست و عدم موفقیت ظاهرى ائمه معصومین(ع) در جنگ، قیامها ویا کنار گذاشتن آنان از صحنه قدرت; بوده است. چنانکه على(ع) از عدم اطاعت مردمکوفه شکایت کرد. (14) و امام حسن(ع) به خاطر مخالفت فرمانده سپاهش مجبور به صلح شد. و امام حسین(ع) به خاطر عدم اطاعت مردم کوفه به شهادت رسید.
اطاعت مردم از ولایت امر مهم است. ولى اطاعت کارگزاران از ولایت امر از اهمیتویژهاى برخوردار است. به دلیل اینکه در ساختار حکومت دینى، کارگزاران هر کدامبه نحوى، عناصر و مهرههایى هستند، که رهبر را در اجراى قوانین الهى و ادارهحکومت دینى کمکى مىکنند. از اینرو مخالفت هر کدام آنان یکى از عوامل تهدیدکنندهنظام به حساب مىآید. از طرفى کارگزاران، در نظام اسلامى; اصل مشروعیت ولایتخویشرا از ولایت امر مىگیرند. از اینرو است که على(ع) خود کارگزاران را نصب و درصورت مخالفت از دستورات آنان را عزل مىکرد. همچنین آن حضرت به سلسله مراتب ولایتتصریح کرده است. آن حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «... بنابراین از عفو و گذشتخویش آنان (مردم) را بهرهمند ساز زیرا تو مافوق آنهایى و امام تو مافوق تو، وخداوند مافوق امام تو است، او کار مردم را به تو سپرده و بدین وسیله تو را بهآزمایش نهاده ...» (15)
در ساختار حکومت اسلامى ایران که از قرآن، سنت و نهجالبلاغه،منشا گرفته، نیز به مراتب ولایت توجه شده است، مثلا: رئیسجمهور از سوى مردمانتخاب مىشود، ولى حکم ریاست جمهورى را ولىامر، تنفیذ مىکند. و «ولى امر» همهتلاش و اندیشهاش «اجراى قوانین خدا» در جامعه است.
با توجه به لزوم اطاعت کارگزاران از ولایت امر است، که على(ع) به مالکاشتردستور مىدهد، که فرماندهى سپاه خود را از کسانى انتخاب کند که مطیع در برابرخدا، پیامبر اسلام و رهبر باشد: «فول من جنودک انصحهم فى نفسک لله و لرسوله ولامامک ...» (16) از سپاهیانت آن کس را به فرماندهى برگزین که در نظرت خالصترین وخیراندیشترین فرد براى خدا، پیامبر و امام باشد. (17)
با توجه به مطالب فوق مىتوان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم کارگزاران درنهجالبلاغه; اطاعت آنان از ولایت است. چنانکه على(ع) در نامهاى به مردم مصر، یکىاز ویژگیهاى مالکاشتر را، اطاعت او از رهبر دانست. «... فانه لا یقدم و لا ینهجمو لا یوخر و لا یقدم الا عن امرى» (18) او (مالک) هیچ کارى را اعم از حمله، یاعقبنشینى یا پیشروى جز به فرمان من انجام نمىدهد.
پىنوشتها:
1- سفینه البحار، ج 1، ص21; با اقتباس از مدیریت و فرماندهى در اسلام، آیتالله ناصر مکارم شیرازى: 161.
2- ر.ک: همان.
3- نهجالبلاغه، نامه53.
4- سیرى در سیره ائمه اطهار. ص 28.
5- نهجالبلاغه صبحى صالح، خطبه 200; الغارات، ج 1، ص 75.
6- منهاج البراعه 2:366.
7- نهجالبلاغه، نامه53; اقتباس از: سیاست و مدیریت از دیدگاه امام على(ع) اثرمحمدتقى رهبر، ص 131.
8- دلائل الصدق:6 و13.
9- ر.ک: اصول کافى 2: ح3; امالى مفید:69; نهجالبلاغه فیض، خطبه 40; بحار6:60.
10- سیرى در نهجالبلاغه: 130; به نقل از تفسیر درالمنثور.
11- ر.ک: حکومت اسلامى امام خمینى:49; تحریر احکام ابنجماعه:359; احکامسلطانیه ماوردى.
12- نساء:59.
13- مجمع الزوائد 5: 220.
14- شرح ابن ابىالحدید 1 2: 74 75; نهجالبلاغه، خطبه27.
15- نهجالبلاغه، نامه53.
16- همان.
17- یکى از مصادیق خیراندیش بودن همانا اطاعت است.
18- نهجالبلاغه، نامه 38; با اقتباس از: مدیریت و فرماندهى در اسلام، تالیفناصر مکارم شیرازى. ص 198-199.
11- صداقت
در حوزه تعلیمات اسلام صداقتیکى از عناصر مهم ارزشى است. رسولخدا(ص) فرمود: «لا تنظروا الى کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف، وطنطنهم باللیل، و لکن انظروا الى صدق الحدیث و اداء الامانه» (1) براى امتحان مردم، نگاه به زیادى نماز و روزه آنها و کثرت حج و نیکى کردن آنها به مردم، و سر وصداى آنها در عبادت شبانه نکنید، ولى نگاه به راستگویى و امانت آنها کنید.معصومان دیگر(ع) نیز به این عنصر ارزشى اسلامى و انسانى توجه خاص داشتهاند. (2) باتوجه به نقش سازنده صداقت در روابط اجتماعى و سیاسى; رعایت آن براى همگان اهمیتدارد. و لکن رعایت این پدیده ارزشمند براى کارگزاران از اهمیت ویژهاى برخورداراست. زیرا که صادقانه برخورد نمودن کارگزاران با مردم و گفتن حقایق و واقعیاتبه مردم; نقش بنیادى در جلب رضایت و اعتماد عمومى دارد; اعتماد مردم بهدولتمردان بزرگترین سرمایه، کارگزاران است. از اینرو در نهجالبلاغه به اعتمادمردم به مسوولان توجه خاص شده است. (3)
امام على(ع) با بهرهگیرى از صداقتحکومت کرد، و کارگزاران خویش را نیز بهرعایت آن توجیه نمود. صراحت و داقتحضرت در سیاست، یکى از مشکلات خلافت آن حضرتبود. استاد شهید مطهرى مىنویسد: «مشکل سوم خلافت او (على«ع») مساله صداقت وصراحت در سیاستبود که این را هم باز عدهاى از دوستانش نمىپسندیدند، مىگفتندسیاست این همه صداقت و صراحتبرنمىدارد چاشنى سیاست دغلبازى است.» (4) به خاطر عدمبهرهگیرى على(ع) از اهرم خدعه و نیرنگ، در مسائل حکومتى بود که برخى تصورمىکردند: که معاویه از على(ع) سیاستمدارتر است. از اینرو حضرت در جواب این تصورفرمود: «و الله ما معاویه با دهى منى و لکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدرلکنت من ادهى الناس» (5) قسم به خدا معاویه از من سیاستمدارتر نیست ولى او نیرنگمىزند و مرتکب گناه مىشود، اگر نیرنگ خصلت زشتى نبود من سیاستمدارترین مردمبودم. همچنین على(ع) فرمود، «لو لا ان المکر و الخدعه فى النار لکنت امکرالناس» (6)
در فرهنگ دین و ساختار حکومت دینى; بهرهگیرى از سیاست که مبتنى بر خدعهو نیرنگ باشد، جایز نیست. و یکى از امتیازات حکومت علوى بر حکومتهاى اموى وعباسى نیز در همین است که حکومت علوى بر عنصر صداقت و عدالت استوار است.
با توجه به نقش صداقت در شیوه زمامدارى است که على(ع) به مالکاشتر توصیهمىکند، که با مردم صادقانه برخورد نموده و از وعده و شعارهایى که همراه عملنیست پرهیز کند. زیرا که وعدههاى بدون عمل و نشان دادن غیر واقع را به صورتواقع; موجب خشم خدا و مردم مىشود. حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «و ایاک والمن على رعینک با حسانک او التزید فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتع موعدکبخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق، و الخلف یوجب المقتعندالله و الناس. قال الله تعالى: «کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون» (7) از منت نهادن بر رعیتبه جهت احسانى که نمودهاى و یا بیش از حد جلوه دادن آنچهکردهاى بپرهیز، و نیز از دادن وعدهاى که خلف مىکنى احتراز کن; چه منت نهادن،احسان را بىارزش مىکند و زیادهنگرى روشنایى حق را مىبرد و خلف وعده موجب خشمخدا و مردم مىشود. خداى تعالى فرمود: گناه بزرگى است از نظر خداوند که بگوییدآنچه را عمل نمىکنید.
توصیه على(ع) به مالک اشتر دستورالعمل اصولى و منطقى است که همه کارگزارانمىتوانند از آن بهره گیرند. بىتردید وعدههاى دولتمردان به مردم در خصوص خدماتاجتماعى و ...
اگر همراه با عمل نباشد، موجب مىشود، که مردم به دولتمردان خود اعتماد نکنند;و نتیجه آن از بین رفتن اعتبار مسوولان و خود بزرگترین ضربه بر پیکر دولت و کشوراست. متاسفانه در جوامع امروزه برخى از کارگزاران، با مردم خود صادقانه برخوردنکرده و مردم را با آمار و ارقام دروغ و مانور تبلیغاتى سرگرم مىکنند;کارگزاران جوامع اسلامى باید صادقترین انسانها نسبت مردم بوده و دستورالعملعلى(ع) را چراغ راه خود قرار دهند; که صداقتیکى از شرایط مهم و اصلى کارگزاراناست; که در نهجالبلاغه به آن اشاره شده است.
البته باید توجه داشت که گاه به دلایل دفاعى برخى حقایق را نمىتوان با همه درمیان گذاشت.
12-اطاعت از ولایت امر
در فرهنگ شیعه عنصر امامت و رهبرى از اهمیت ویژهاىبرخوردار است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه» (8) در فرهنگ ائمه(ع) نیز بهاهمیت و فلسفه وجودى امامت توجه خاص شده است. (9)
از مسائل مهمى که در خصوص کارگزاران در نهجالبلاغه مطرح شده; لزوم اطاعت مردمو کارگزاران از ولایت امر است. چنانکه امام على(ع) در تببین حق امام بر امت چنینفرمود: «حق على الامام ان یحکم بما انزل الله و ان یودى الامانه; فاذا فعل ذلکفحق على الناس ان یسمعوا و ان یطیعوا و ان یجیبوا اذا دعوا» (10) بر امام لازم استکه آن چنان در میان مردم حکومت کند که خداوند دستور آن را فرود آورده است. وامانتى که خداوند به او سپرده است ادا کند، هرگاه چنین کند، بر مردم است، کهفرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند. دانشمنداناسلامى نیز لزوم اطاعت امت از امام عادلى را واجب دانستهاند. (11)
نگرش على(ع) در خصوص لزوم اطاعت مردم از ولایت امر، ریشه در قرآن و سنت رسولخدا(ص) دارد.
چنانکه در قرآن اطاعت از ولایت امر در کنار اطاعتخدا و رسول خدا(ص) قرارگرفته است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم» (12) پیامبر اسلام(ص) فرمود: «تمسکوا بطاعه ائمتکم و لا تخالفوهم فان طاعتهمطاعه الله و ان معصیتهم معصیه الله ...» (13)
نگرش امام على(ع) در زمینه اطاعت مردمو کارگزاران از ولایت امر; نگرش منطقى و اصولى است. زیرا اطاعت مردم از رهبر، درحفظ و دوام حکومت; نقش بنیادى و کلیدى دارد. عدم اطاعت مردم و کارگزارانبىتردید یکى از علل شکست و عدم موفقیت ظاهرى ائمه معصومین(ع) در جنگ، قیامها ویا کنار گذاشتن آنان از صحنه قدرت; بوده است. چنانکه على(ع) از عدم اطاعت مردمکوفه شکایت کرد. (14) و امام حسن(ع) به خاطر مخالفت فرمانده سپاهش مجبور به صلح شد. و امام حسین(ع) به خاطر عدم اطاعت مردم کوفه به شهادت رسید.
اطاعت مردم از ولایت امر مهم است. ولى اطاعت کارگزاران از ولایت امر از اهمیتویژهاى برخوردار است. به دلیل اینکه در ساختار حکومت دینى، کارگزاران هر کدامبه نحوى، عناصر و مهرههایى هستند، که رهبر را در اجراى قوانین الهى و ادارهحکومت دینى کمکى مىکنند. از اینرو مخالفت هر کدام آنان یکى از عوامل تهدیدکنندهنظام به حساب مىآید. از طرفى کارگزاران، در نظام اسلامى; اصل مشروعیت ولایتخویشرا از ولایت امر مىگیرند. از اینرو است که على(ع) خود کارگزاران را نصب و درصورت مخالفت از دستورات آنان را عزل مىکرد. همچنین آن حضرت به سلسله مراتب ولایتتصریح کرده است. آن حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «... بنابراین از عفو و گذشتخویش آنان (مردم) را بهرهمند ساز زیرا تو مافوق آنهایى و امام تو مافوق تو، وخداوند مافوق امام تو است، او کار مردم را به تو سپرده و بدین وسیله تو را بهآزمایش نهاده ...» (15)
در ساختار حکومت اسلامى ایران که از قرآن، سنت و نهجالبلاغه،منشا گرفته، نیز به مراتب ولایت توجه شده است، مثلا: رئیسجمهور از سوى مردمانتخاب مىشود، ولى حکم ریاست جمهورى را ولىامر، تنفیذ مىکند. و «ولى امر» همهتلاش و اندیشهاش «اجراى قوانین خدا» در جامعه است.
با توجه به لزوم اطاعت کارگزاران از ولایت امر است، که على(ع) به مالکاشتردستور مىدهد، که فرماندهى سپاه خود را از کسانى انتخاب کند که مطیع در برابرخدا، پیامبر اسلام و رهبر باشد: «فول من جنودک انصحهم فى نفسک لله و لرسوله ولامامک ...» (16) از سپاهیانت آن کس را به فرماندهى برگزین که در نظرت خالصترین وخیراندیشترین فرد براى خدا، پیامبر و امام باشد. (17)
با توجه به مطالب فوق مىتوان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم کارگزاران درنهجالبلاغه; اطاعت آنان از ولایت است. چنانکه على(ع) در نامهاى به مردم مصر، یکىاز ویژگیهاى مالکاشتر را، اطاعت او از رهبر دانست. «... فانه لا یقدم و لا ینهجمو لا یوخر و لا یقدم الا عن امرى» (18) او (مالک) هیچ کارى را اعم از حمله، یاعقبنشینى یا پیشروى جز به فرمان من انجام نمىدهد.
پىنوشتها:
1- سفینه البحار، ج 1، ص21; با اقتباس از مدیریت و فرماندهى در اسلام، آیتالله ناصر مکارم شیرازى: 161.
2- ر.ک: همان.
3- نهجالبلاغه، نامه53.
4- سیرى در سیره ائمه اطهار. ص 28.
5- نهجالبلاغه صبحى صالح، خطبه 200; الغارات، ج 1، ص 75.
6- منهاج البراعه 2:366.
7- نهجالبلاغه، نامه53; اقتباس از: سیاست و مدیریت از دیدگاه امام على(ع) اثرمحمدتقى رهبر، ص 131.
8- دلائل الصدق:6 و13.
9- ر.ک: اصول کافى 2: ح3; امالى مفید:69; نهجالبلاغه فیض، خطبه 40; بحار6:60.
10- سیرى در نهجالبلاغه: 130; به نقل از تفسیر درالمنثور.
11- ر.ک: حکومت اسلامى امام خمینى:49; تحریر احکام ابنجماعه:359; احکامسلطانیه ماوردى.
12- نساء:59.
13- مجمع الزوائد 5: 220.
14- شرح ابن ابىالحدید 1 2: 74 75; نهجالبلاغه، خطبه27.
15- نهجالبلاغه، نامه53.
16- همان.
17- یکى از مصادیق خیراندیش بودن همانا اطاعت است.
18- نهجالبلاغه، نامه 38; با اقتباس از: مدیریت و فرماندهى در اسلام، تالیفناصر مکارم شیرازى. ص 198-199.