آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در شماره‏هاى پیشین به‏ده اصل اساسى از شرایط کارگزاران اشاره شد در این شماره به توضیح «صداقت‏» و«اطاعت‏» که از شرایط ویژه کارگزار اسلامى است مى‏پردازیم.
11- صداقت
در حوزه تعلیمات اسلام صداقت‏یکى از عناصر مهم ارزشى است. رسول‏خدا(ص) فرمود: «لا تنظروا الى کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف، وطنطنهم باللیل، و لکن انظروا الى صدق الحدیث و اداء الامانه‏» (1) براى امتحان مردم، نگاه به زیادى نماز و روزه آنها و کثرت حج و نیکى کردن آنها به مردم، و سر وصداى آنها در عبادت شبانه نکنید، ولى نگاه به راستگویى و امانت آنها کنید.معصومان دیگر(ع) نیز به این عنصر ارزشى اسلامى و انسانى توجه خاص داشته‏اند. (2) باتوجه به نقش سازنده صداقت در روابط اجتماعى و سیاسى; رعایت آن براى همگان اهمیت‏دارد. و لکن رعایت این پدیده ارزشمند براى کارگزاران از اهمیت ویژه‏اى برخورداراست. زیرا که صادقانه برخورد نمودن کارگزاران با مردم و گفتن حقایق و واقعیات‏به مردم; نقش بنیادى در جلب رضایت و اعتماد عمومى دارد; اعتماد مردم به‏دولتمردان بزرگترین سرمایه، کارگزاران است. از این‏رو در نهج‏البلاغه به اعتمادمردم به مسوولان توجه خاص شده است. (3)
امام على(ع) با بهره‏گیرى از صداقت‏حکومت کرد، و کارگزاران خویش را نیز به‏رعایت آن توجیه نمود. صراحت و داقت‏حضرت در سیاست، یکى از مشکلات خلافت آن حضرت‏بود. استاد شهید مطهرى مى‏نویسد: «مشکل سوم خلافت او (على‏«ع‏») مساله صداقت وصراحت در سیاست‏بود که این را هم باز عده‏اى از دوستانش نمى‏پسندیدند، مى‏گفتندسیاست این همه صداقت و صراحت‏برنمى‏دارد چاشنى سیاست دغلبازى است.» (4) به خاطر عدم‏بهره‏گیرى على(ع) از اهرم خدعه و نیرنگ، در مسائل حکومتى بود که برخى تصورمى‏کردند: که معاویه از على(ع) سیاستمدارتر است. از این‏رو حضرت در جواب این تصورفرمود: «و الله ما معاویه با دهى منى و لکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدرلکنت من ادهى الناس‏» (5) قسم به خدا معاویه از من سیاستمدارتر نیست ولى او نیرنگ‏مى‏زند و مرتکب گناه مى‏شود، اگر نیرنگ خصلت زشتى نبود من سیاستمدارترین مردم‏بودم. همچنین على(ع) فرمود، «لو لا ان المکر و الخدعه فى النار لکنت امکرالناس‏» (6)
در فرهنگ دین و ساختار حکومت دینى; بهره‏گیرى از سیاست که مبتنى بر خدعه‏و نیرنگ باشد، جایز نیست. و یکى از امتیازات حکومت علوى بر حکومتهاى اموى وعباسى نیز در همین است که حکومت علوى بر عنصر صداقت و عدالت استوار است.
با توجه به نقش صداقت در شیوه زمامدارى است که على(ع) به مالک‏اشتر توصیه‏مى‏کند، که با مردم صادقانه برخورد نموده و از وعده و شعارهایى که همراه عمل‏نیست پرهیز کند. زیرا که وعده‏هاى بدون عمل و نشان دادن غیر واقع را به صورت‏واقع; موجب خشم خدا و مردم مى‏شود. حضرت خطاب به مالک‏اشتر فرمود: «و ایاک والمن على رعینک با حسانک او التزید فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتع موعدک‏بخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق، و الخلف یوجب المقت‏عندالله و الناس. قال الله تعالى: «کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون‏» (7) از منت نهادن بر رعیت‏به جهت احسانى که نموده‏اى و یا بیش از حد جلوه دادن آنچه‏کرده‏اى بپرهیز، و نیز از دادن وعده‏اى که خلف مى‏کنى احتراز کن; چه منت نهادن،احسان را بى‏ارزش مى‏کند و زیاده‏نگرى روشنایى حق را مى‏برد و خلف وعده موجب خشم‏خدا و مردم مى‏شود. خداى تعالى فرمود: گناه بزرگى است از نظر خداوند که بگوییدآنچه را عمل نمى‏کنید.
توصیه على(ع) به مالک اشتر دستورالعمل اصولى و منطقى است که همه کارگزاران‏مى‏توانند از آن بهره گیرند. بى‏تردید وعده‏هاى دولتمردان به مردم در خصوص خدمات‏اجتماعى و ...
اگر همراه با عمل نباشد، موجب مى‏شود، که مردم به دولتمردان خود اعتماد نکنند;و نتیجه آن از بین رفتن اعتبار مسوولان و خود بزرگترین ضربه بر پیکر دولت و کشوراست. متاسفانه در جوامع امروزه برخى از کارگزاران، با مردم خود صادقانه برخوردنکرده و مردم را با آمار و ارقام دروغ و مانور تبلیغاتى سرگرم مى‏کنند;کارگزاران جوامع اسلامى باید صادق‏ترین انسانها نسبت مردم بوده و دستورالعمل‏على(ع) را چراغ راه خود قرار دهند; که صداقت‏یکى از شرایط مهم و اصلى کارگزاران‏است; که در نهج‏البلاغه به آن اشاره شده است.
البته باید توجه داشت که گاه به دلایل دفاعى برخى حقایق را نمى‏توان با همه درمیان گذاشت.
12-اطاعت از ولایت امر
در فرهنگ شیعه عنصر امامت و رهبرى از اهمیت ویژه‏اى‏برخوردار است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه‏» (8) در فرهنگ ائمه(ع) نیز به‏اهمیت و فلسفه وجودى امامت توجه خاص شده است. (9)
از مسائل مهمى که در خصوص کارگزاران در نهج‏البلاغه مطرح شده; لزوم اطاعت مردم‏و کارگزاران از ولایت امر است. چنانکه امام على(ع) در تببین حق امام بر امت چنین‏فرمود: «حق على الامام ان یحکم بما انزل الله و ان یودى الامانه; فاذا فعل ذلک‏فحق على الناس ان یسمعوا و ان یطیعوا و ان یجیبوا اذا دعوا» (10) بر امام لازم است‏که آن چنان در میان مردم حکومت کند که خداوند دستور آن را فرود آورده است. وامانتى که خداوند به او سپرده است ادا کند، هرگاه چنین کند، بر مردم است، که‏فرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند. دانشمندان‏اسلامى نیز لزوم اطاعت امت از امام عادلى را واجب دانسته‏اند. (11)
نگرش على(ع) در خصوص لزوم اطاعت مردم از ولایت امر، ریشه در قرآن و سنت رسول‏خدا(ص) دارد.
چنانکه در قرآن اطاعت از ولایت امر در کنار اطاعت‏خدا و رسول خدا(ص) قرارگرفته است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم‏» (12) پیامبر اسلام(ص) فرمود: «تمسکوا بطاعه ائمتکم و لا تخالفوهم فان طاعتهم‏طاعه الله و ان معصیتهم معصیه الله ...» (13)
نگرش امام على(ع) در زمینه اطاعت مردم‏و کارگزاران از ولایت امر; نگرش منطقى و اصولى است. زیرا اطاعت مردم از رهبر، درحفظ و دوام حکومت; نقش بنیادى و کلیدى دارد. عدم اطاعت مردم و کارگزاران‏بى‏تردید یکى از علل شکست و عدم موفقیت ظاهرى ائمه معصومین(ع) در جنگ، قیامها ویا کنار گذاشتن آنان از صحنه قدرت; بوده است. چنانکه على(ع) از عدم اطاعت مردم‏کوفه شکایت کرد. (14) و امام حسن(ع) به خاطر مخالفت فرمانده سپاهش مجبور به صلح شد. و امام حسین(ع) به خاطر عدم اطاعت مردم کوفه به شهادت رسید.
اطاعت مردم از ولایت امر مهم است. ولى اطاعت کارگزاران از ولایت امر از اهمیت‏ویژه‏اى برخوردار است. به دلیل اینکه در ساختار حکومت دینى، کارگزاران هر کدام‏به نحوى، عناصر و مهره‏هایى هستند، که رهبر را در اجراى قوانین الهى و اداره‏حکومت دینى کمکى مى‏کنند. از این‏رو مخالفت هر کدام آنان یکى از عوامل تهدیدکننده‏نظام به حساب مى‏آید. از طرفى کارگزاران، در نظام اسلامى; اصل مشروعیت ولایت‏خویش‏را از ولایت امر مى‏گیرند. از این‏رو است که على(ع) خود کارگزاران را نصب و درصورت مخالفت از دستورات آنان را عزل مى‏کرد. همچنین آن حضرت به سلسله مراتب ولایت‏تصریح کرده است. آن حضرت خطاب به مالک‏اشتر فرمود: «... بنابراین از عفو و گذشت‏خویش آنان (مردم) را بهره‏مند ساز زیرا تو مافوق آنهایى و امام تو مافوق تو، وخداوند مافوق امام تو است، او کار مردم را به تو سپرده و بدین وسیله تو را به‏آزمایش نهاده ...» (15)
در ساختار حکومت اسلامى ایران که از قرآن، سنت و نهج‏البلاغه،منشا گرفته، نیز به مراتب ولایت توجه شده است، مثلا: رئیس‏جمهور از سوى مردم‏انتخاب مى‏شود، ولى حکم ریاست جمهورى را ولى‏امر، تنفیذ مى‏کند. و «ولى امر» همه‏تلاش و اندیشه‏اش «اجراى قوانین خدا» در جامعه است.
با توجه به لزوم اطاعت کارگزاران از ولایت امر است، که على(ع) به مالک‏اشتردستور مى‏دهد، که فرماندهى سپاه خود را از کسانى انتخاب کند که مطیع در برابرخدا، پیامبر اسلام و رهبر باشد: «فول من جنودک انصحهم فى نفسک لله و لرسوله ولامامک ...» (16) از سپاهیانت آن کس را به فرماندهى برگزین که در نظرت خالص‏ترین وخیراندیش‏ترین فرد براى خدا، پیامبر و امام باشد. (17)
با توجه به مطالب فوق مى‏توان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم کارگزاران درنهج‏البلاغه; اطاعت آنان از ولایت است. چنانکه على(ع) در نامه‏اى به مردم مصر، یکى‏از ویژگیهاى مالک‏اشتر را، اطاعت او از رهبر دانست. «... فانه لا یقدم و لا ینهجم‏و لا یوخر و لا یقدم الا عن امرى‏» (18) او (مالک) هیچ کارى را اعم از حمله، یاعقب‏نشینى یا پیشروى جز به فرمان من انجام نمى‏دهد.
پى‏نوشتها:
1- سفینه البحار، ج 1، ص‏21; با اقتباس از مدیریت و فرماندهى در اسلام، آیت‏الله ناصر مکارم شیرازى: 161.
2- ر.ک: همان.
3- نهج‏البلاغه، نامه‏53.
4- سیرى در سیره ائمه اطهار. ص 28.
5- نهج‏البلاغه صبحى صالح، خطبه 200; الغارات، ج 1، ص 75.
6- منهاج البراعه 2:366.
7- نهج‏البلاغه، نامه‏53; اقتباس از: سیاست و مدیریت از دیدگاه امام على(ع) اثرمحمدتقى رهبر، ص 131.
8- دلائل الصدق:6 و13.
9- ر.ک: اصول کافى 2: ح‏3; امالى مفید:69; نهج‏البلاغه فیض، خطبه 40; بحار6:60.
10- سیرى در نهج‏البلاغه: 130; به نقل از تفسیر درالمنثور.
11- ر.ک: حکومت اسلامى امام خمینى:49; تحریر احکام ابن‏جماعه:359; احکام‏سلطانیه ماوردى.
12- نساء:59.
13- مجمع الزوائد 5: 220.
14- شرح ابن ابى‏الحدید 1 2: 74 75; نهج‏البلاغه، خطبه‏27.
15- نهج‏البلاغه، نامه‏53.
16- همان.
17- یکى از مصادیق خیراندیش بودن همانا اطاعت است.
18- نهج‏البلاغه، نامه 38; با اقتباس از: مدیریت و فرماندهى در اسلام، تالیف‏ناصر مکارم شیرازى. ص 198-199.

تبلیغات