آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در نخستین بخش این‏مقاله چهار ویژگى کارگزاران نظام اسلامى شامل خودسازى، ساده‏زیستى، رابطه با مردم‏و سعه‏صدر از دیدگاه مولا مورد بررسى قرار گرفت اینک به بخشى دیگر اشاره مى‏شود.
5 حسن معاشرت
از دیدگاه اسلام کارگزاران خدمتگزاران مردم هستند، نه ارباب‏آنان. از این‏رو باید نحوه رفتار و معاشرت آنان با مردم، بر اساس عناصر ارزشى‏اسلام باشد. تاریخ جوامع بشرى نشان مى‏دهد که کارگزارانى در ایفاى مسوولیت‏خویش‏موفق بودند که از عناصر مهم اخلاقى همانند تواضع، مهر به مردم و ... بهره‏گرفته‏اند. در حوزه فرهنگ اسلام نیز به این عناصر توجه شده است. چنانکه در قرآن‏خطاب به رسول اکرم(ص) آمده است: «و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف‏عنهم ...» اگر خشن و بد خلق بودى مردم از اطراف تو پراکنده مى‏شدند.
یکى از ویژگیهاى مهم که از دیدگاه نهج‏البلاغه به آن توجه خاص شده، حسن معاشرت‏کارگزاران با مردم است; که باید بر اساس اصول و مبانى و ارزشهاى اخلاق اسلامى‏باشد. از دیدگاه نهج‏البلاغه کارگزاران همانند درندگان نیستند که مردم از آنان‏وحشت داشته و جرات صحبت کردن با آنان را نداشته باشند. از این‏رو کارگزاران‏باید با مردم با بهره‏گیرى از عوامل و عناصر مهم اخلاقى همانند تواضع، عفو، محبت‏نسبت‏به مردم; معاشرت نمایند. بر این اساس است که على(ع) به کارگزارانى همانندمحمد بن‏ابوبکر و مالک‏اشتر توصیه مى‏کند که با مردم بر اساس مهر، عاطفه، عفو وتواضع برخورد کنند چنانکه آن حضرت خطاب به محمد بن‏ابوبکر فرمود: «فاخفض لهم‏جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک‏» دو بال خود را در برابرشان فرود آر وبا آنان با نرمى رفتارنما و در هنگام مواجهه با آنان با چهره خندان و گشاده‏روبرو شو.
همچنین آن حضرت خطاب به مالک‏اشتر فرمود: «... دل خویش را با مهر به رعیت‏سرشار ساز و به آنان محبت نموده و لطف نما، براى آنان مثل درنده خونخوار مباش‏که لقمه از دهان آنها بگیرى، زیرا مردم دو دسته‏اند! یا برادران دینى تواند و یادر خلقت‏شبیه خودت که از آنان لغزش سر مى‏زند و دستخوش انحراف مى‏شوند ...
بنابراین از عفو و گذشت‏خویش آنان را بهره‏مند ساز. زیرا تو مافوق آنهایى و امام‏تو مافوق تو و خداوند مافوق امام تو است . ..» نکته قابل توجه آن است که على(ع)به مردم نحوه برخورد با حاکمان را نیز تعلیم مى‏دهد. از این‏رو فرمود:
«فلا تکلمونى بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منى بما یتحفظ عند اهل‏البادره » حضرت یکى از اهداف حکومت‏خویش را برقرارى عدالت که مصداق بارز آن،احقاق حق محرومان است; بیان کرده است.
و لا تخالطونى بالمصانعه ...» با من آنسان که با جباران و ستمگران سخن‏مى‏گویند سخن نگویید، القاب پر طنطنه برایم بکار نبرید.
6 عدالت و ظلم‏ستیزى
از دیدگاه على(ع) یکى از ویژگیها و صفات مهم کارگزاران‏نظام اسلامى، عدالت، ظلم‏ستیزى و مساوات‏نگرى است. عدالت و ظلم‏ستیزى از مقوله‏هایى‏است که در فرهنگ على(ع) از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است. این نگاه امام با دیدگاه‏قرآن و منظر رهبران الهى دیگر نیز همآهنگ است. چنانکه در قرآن یکى از اهداف‏بعثت انبیاء برقرارى عدالت‏بیان شده است. و همه مسلمانان و مومنان به این عنصرو پدیده مهم ارزشى دعوت شده‏اند: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان‏»: «یا ایهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط ...» یکى از اهداف و آرمان بلند على(ع)برقرارى عدالت و ظلم‏ستیزى است. از این‏رو است که آن حضرت یکى از اهداف حکومت‏خویش را برقرارى عدالت که مصداق بارز آن، احقاق حق محرومان است; بیان کرده است.
همچنین آن حضرت خطاب به فرزندان خود فرمود: «دشمن ستمکاران و یاور ستمدیدگان‏باشید ...» از منظر على(ع) حکومت‏باید مبتنى بر رفع تبعیض و مساوات‏نگرى باشد.
از این‏رو کارگزاران او هم باید عادل باشند و هم مساوات‏نگر; که هیچ گاه از مسیرعدالت منحرف نشده و در سیاستگزاریهاى کشور عدالت را رعایت کنند. چه بسا به خاطرعدم رعایت عدالت، حق محرومى ضایع شده و انسانى بى‏گناه به پاى دار برود. به خاطراهمیت و حسن عدالت و قبح ظلم است، که از دیدگاه على(ع) رهبر عادل برترین بندگان‏خدا و حاکمان ظالم برترین انسانها معرفى شده است. چنانکه آن حضرت فرمود:
«فاعلم ان افضل عبادالله امام عادل هدى و هدى فاقام سنه معلومه و امات بدعه‏مجهوله‏»: و یا «ولاه الجور شرار الامه و اضداد الائمه‏» همچنین آن حضرت در باره‏کارگزاران برتر فرمود:
«افضل الولاه بالعدل ذکره‏» برترین کارگزاران کسانى هستند که نام و خاطره‏اش‏به عدل یاد شود.
کارگزاران جوامع اسلامى باید بدانند که رسیدگى به وضعیت محرومان و احقاق حق‏آنها یکى از وظایف مهم آنان است. سیاستگزاران سعى کنند که در جهت رفع تبعیض وبهبود توده مردم که معمولا محرومان و پابرهنگان هستند، سیاستهاى اصولى و منطقى‏اتخاذ کنند، که آنان ستون فقرات جامعه و پشتوانه محکم حکومتها هستند. چنانچه‏از دیدگاه على(ع) نیز مشورت و بهره‏گیرى از تجربیات دیگران از اهمیت ویژه‏اى‏برخوردار است. على(ع) خطاب به مالک‏اشتر فرمود:
«... و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء، العامه من الامه،فلیکن صغوک لهم و میلک معهم ...» بى‏شک فقط توده‏هاى مردمند که ستون فقرات جامعه‏دینى و وسیله شکست دشمنان مى‏باشند. تو با آنها باش و بر آنها تکیه زن و به‏خواست و نیاز آنان توجه کن.
تاریخ انقلاب اسلامى ایران نشان داد که محرومان و پابرهنگان جامعه، انقلاب راحفظ کردند; نه مرفهایى بى‏درد. از این‏رو از نگاه على(ع)، جامعه‏اى که در آن حق‏محرومان نادیده گرفته شود، قداست ندارد. چنانچه آن حضرت خطاب به مالک‏اشتر ازقول رسول الله فرمود، که رسول خدا چنین فرمود: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیف‏فیها حقه من القوى‏» یعنى هرگز امتى که حق ضعیفان در میان آنان پایمال مى‏شود ازقداست‏برخوردار نخواهد شد.
7 توانایى و سیاست
از دیدگاه على(ع) یکى از ویژگیها و صفات کارگزاران نظام‏اسلامى توانایى و سیاست است. از این‏رو است که در نحوه انتخاب کارگزاران از سوى‏آن حضرت به این عنصر توجه شده است. انتخاب کارگزاران با تدبیر همانند مالک‏اشتر،حاکى از توجه خاص آن حضرت به این ویژگى است. در جوامع امروزه نیز از کارگزارانى‏بهره گرفته مى‏شود، که از توانایى و مدیریت‏خوبى برخوردار باشند.
طبیعى است که کارگزاران هر نظامى باید شایسته و توانا باشند تا بتوانند به‏وظایف خویش خوب عمل کنند.
کارگزارانى که در انجام وظایف محوله خود ناتوان باشند صلاحیت چنین مسوولیت راندارند. از این‏رو است که على(ع) به توانایى و تدبیر کارگزاران، که معناى عامى‏دارد تاکید نموده چنین فرمود: «یا ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم‏علیه و اعلمهم بامرالله فیه‏» از مردم شایسته‏ترین افراد به حکومت تواناترین‏آنها بر امور حکومتى است ... .
ابن‏میثم بحرانى در توضیح و شرح این سخن مى‏نویسد: «اقوى الناس علیه و هوالاکمل قدره على السیاسه و الاکمل علما بمواقعها و کیفیاتها تدبیر المدن و الحروب‏و ذلک یستلزم کونه اشبح الناس‏» در فرهنگ اسلام به لیاقت و اولویتها در خصوص‏انتخاب کارگزاران توجه خاصى شده است. بى‏تردید یکى از مصادیق بارز لیاقت واولویتها توانایى و تدبیر است که در کلام على(ع) به آن اشارت رفت. از این‏رو است‏که اگر در جامعه‏اى اسلامى مسوولیتها بر اساس لیاقت و اولویتها واگذار نشود;خیانت معرفى شده است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: «من استعمل عاملا عن المسلمین‏و هو یعلم ان فیهم من هو اولى بذلک منه، و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه، فقد خان‏الله و رسوله و جمیع المسلمین‏» هر کس از میان مسلمانان کارگزارانى را برگزینددر حالى که مى‏داند، کسى دیگر نسبت‏به او اولویت دارد و به قرآن و سنت آگاهتراست، خیانت‏به خدا و رسول او و جمیع مسلمانان کرده است.
8 مشورت
در جوامع بشرى مشورت و بهره‏گیرى از تجربیات و افکار دیگران یک اصل‏پذیرفته شده است. از این‏رو است که رهبران و کارگزاران جوامع، مشاورین متعدد درزمینه‏هاى مختلف دارند. در مسایل علمى نیز مشورت کاربرد مهم دارد. چنانچه پزشکان‏در مسایل پزشکى مشاوره مى‏کنند.
از دیدگاه اسلام نیز به مشورت، تبادل افکار و بهره‏گیرى از تجارب دیگران توجه‏خاص شده است. در قرآن آمده است: «و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله‏».
رسول اکرم(ص) مشورت را موجب رشد دانسته و خود آن حضرت در زمینه‏هاى مختلف بااصحاب خود مشورت مى‏کرد. چنانکه آن حضرت در جنگ بدر، احد، طائف و صلح حدیبیه و ..
. با اصحاب خود مشورت کرد.
از دیدگاه على(ع) نیز مشورت و بهره‏گیرى از تجربیات دیگران از اهمیت ویژه‏اى‏برخوردار است. چنانکه آن حضرت از تجربه به عنوان علم جدید یاد کرده است و ازمشورت به عنوان مهم‏ترین پشتیبان «و فى التجارب علم مستانف‏»: «لا ظهیرکالمشاوره‏» با توجه به اهمیت مشورت است که على(ع) یکى از وظایف مالک‏اشتر رامشورت بیان کرده است. چنانچه آن حضرت مالک‏اشتر را به همنشینى و مذاکره با علماو حکیمان اسلامى امر مى‏کند: «... و اکثر مدارسه العلماء و مناقشه الحکماء فى‏تثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامه ما استقام به الناس قبلک‏» با دانشمندان وحکیمان، زیاد به بحث و مذاکره‏نشین، تا مصالح کشور را تثبیت کنى و اصول پایدارى‏یک ملت را قوام بخشى.
ت کارگزارانى که استبداد راى دارند و از انظار دیگران خود را بى‏نیازمى‏دانند، در ایفاى مسوولیت موفق نبوده و در معرض لغزشها و خطرات جدى قرارمى‏گیرند.
بى‏تردید یکى از مسایل مهم مذاکره با فرهیختگان و دانشوران، بهره‏گیرى از افکارو تجربیات آنان در زمینه مسائل حکومتى است; که بهره‏گیرى از افکار صاحبان فکر واندیشه موجب هدایت و رشد و بى‏نیازى از انظار دیگران موجب هلاکت و خطر جدى خواهدبود. چنانچه على(ع) فرمود: «من استبد برایه هلک و من شاور الرجال شارکها فى‏عقولها»: یا «و الاستشاره عین الهدایه و قد خاطر من استغنى برایه‏» با توجه‏به بررسیهایى که پیرامون دیدگاه على(ع) در خصوص لزوم مشورت کارگزاران، صورت‏گرفت; چنین مى‏توان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم مدیران حکومتى و کارگزاران مشورت‏با دیگران است. کارگزارانى که استبداد راى دارند و از انظار دیگران خود رابى‏نیاز مى‏دانند، در ایفاى مسوولیت موفق نبوده و در معرض لغزشها و خطرات جدى‏قرار مى‏گیرند.
نکته قابل ذکر آن است که از دیدگاه على(ع) کارگزاران با هر کسى نباید مشورت‏کنند; به دلیل اینکه مشورت با برخى افراد در مسایل حکومتى نه تنها مفید نیست،بلکه زیان‏آور است. از این‏رو است که على(ع) به مالک‏اشتر دستور مى‏دهد که با علماو حکیمان متعهد مشورت کرده و از مشورت با برخى از افراد پرهیز کند. چنانکه آن‏حضرت فرمود: «و لا تدخلن فى مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر و لاجبانا یضعفک عن الامور و لا حرصا یزین لک الشره بالجور ...» با بخیل مشورت نکن‏زیرا از بخشش و کمک به دیگران باز مى‏دارند و از فقر مى‏ترسانند. همچنین با افرادترسو مشورت نکن زیرا آنها تو را از انجام کارهاى مهم باز مى‏دارند. و نیز باافراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمع‏آورى ثروت و یا کسب مقام ستمگرى را درنظر تو نیک جلوه مى‏دهند.
9 حسن سابقه
یکى از ویژگیها و شرایط کارگزاران از دیدگاه على(ع) پیشینه‏درخشان و حسن سابقه است. از این‏رو است که على(ع) براى اولویت‏خود براى رهبرى‏امت اسلامى به حسن سابقه خود استدلال مى‏کرد. در گماردن و عزل مدیران حکومتى ازسوى على(ع) نیز به این ویژگى اهمیت داده شده است. به دلیل اینکه عزل برخى ازکارگزاران به خاطر سوء سابقه آنان بوده است که در حکومتهاى قبل داشته‏اند.
على(ع) معاویه را به خاطر سوء سابقه‏اش مورد سرزنش قرار داده فرمود تو لیاقت‏رهبرى را ندارى: «و متى کنتم یا معاویه ساسه الرعیه و ولاه امر الامه بغیر قدم‏سابق و لا شرف باسق‏» با توجه به ویژگى فوق است، که على(ع) مالک‏اشتر را مخاطب‏قرار داده فرمود: «ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فى الاثام‏فلا یکونن لک بطانه فانهم اعوان الاثمه و اخوان الظلمه و انت واجد منهم خیر خلف‏ممن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و اوزارهم، و آثامهم ...
اولئک اخف علیک مونه و احسن لک معونه ...» بدترین وزراى تو کسانى هستند که‏براى جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یا شریک جنایاتشان بوده‏اند، پس نبایداینان از یاران نزدیک تو باشند، آنها همکاران گنهکاران و برادران ستمکارانند،در حالى که تو مى‏توانى جانشینان خوبى براى آنها بیابى، از کسانى که از نظر فکرو نفوذ کمتر از آنان نیستند، اما بار گناهان آنها را به دوش نمى‏کشند، هزینه این‏افراد بر تو سبکتر و همکاریشان با تو بهتر است.
همچنین آن حضرت در مورد انتخاب وزرا که اصالت‏خانوادگى و سابقه درخشان دارند،خطاب به مالک‏اشتر فرمود: «ثم الصق بذوى المروءات و الاحسان و اهل البیوتات‏الصالحه و السوابق الحسنه‏» پس به سراغ کسانى برو که از خانواده‏هاى اصیل، نجیب،با شخصیت، مؤمن، صالح و خوش‏سابقه‏اند.
بدترین وزراى تو کسانى هستند که براى جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یاشریک جنایاتشان بوده‏اند.
از سخنان على(ع) چنین استفاده مى‏شود که در حکومت اسلامى مسوولیتها نباید به‏مهره‏هاى مؤثر در رژیم‏هاى طاغوتى که معمولا سابقه سوء دارند، واگذار شود. به دلیل‏اینکه آنها علاوه بر آنکه صلاحیت چنین مسوولیت را ندارند، از نظر مردم نیز اعتبارندارند، و سبب وهن حکومت اسلامى مى‏شود.
دیدگاه على(ع) در خصوص حسن سابقه کارگزاران، یک اصل مهم و مقبول جوامع است.
به دلیل اینکه در جوامع یکى از معیار و پارامترهاى گزینش کارگزاران، حسن سابقه‏است. اگر چه امکان دارد که برخى افراد بدسابقه به حسب تحولات جوامع عوض شود، ولى‏چنین افرادى کم هستند.
10 امانت‏دارى
همان‏طورى که قبلا بیان شد; حکومت از دیدگاه على(ع) امانت الهى‏است، که فلسفه وجودى آن براى اجراى قوانین الهى، برقرارى عدالت، احقاق حق‏محرومان و ... است. چنانکه آن حضرت فرمود: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى‏کان منا منافسه فى سلطان و لا التماس شى من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من‏دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیامن المظلمون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.
» خدایا تو مى‏دانى آنچه از ما در گرفتن زمام حکومت‏به دست واقع شد، به خاطررغبت در امر حکومت و سلطنت نبود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا، هدف این‏بود که تعالیم دینت را زنده کنیم و بلاد تو را اصلاح نماییم تا بندگان مظلوم تواحساس امنیت کنند و حدود و قوانین تو را برپا سازیم.
همچنین آن حضرت فرمود: «والله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع‏باطلا» بر این اساس کارگزاران حکومت اسلامى امانت‏دار این امانت الهى هستند; که‏باید امین باشند. از این‏رو مى‏توان گفت: یکى از شرایط و صفات مهم کارگزاران ازدیدگاه على(ع) امانت‏دارى است. چنانچه على(ع) خطاب به حاکم بحرین که از حکومت‏به‏عنوان امانت الهى بهره گرفته بود فرمود: «فلقد احسنت الولایه و ادیت الامانه‏»پس همانا به خوبى از عهده حکومت‏برآمده‏اى و امانت‏خود را ادا کرده‏اى. همچنین آن‏حضرت در نامه‏اى به یکى از کارگزارانش در باره اختلاس او که خیانت‏به امانت است‏فرمود: «... ان کنت فعلته فقد اسخطت ربک و عصیت امامک و اخزیت امانتک‏» اگر توانجام دادى (و خیانت کردى)، پس همانا پروردگارت را ناراحت کرده، خلاف فرمان امام‏خود عمل نمودى و به امانت‏خویش خیانت کردى.
همان‏طورى که از سخنان على(ع) استفاده شد: کارگزاران امانت‏دارند; که بایدامانت الهى را حفظ کرده و امین باشند. یکى از مصادیق مهم امانت‏دارى آن است که‏کارگزاران اسلامى، از حکومت‏به عنوان وسیله و ابزار براى اجرا و احیاى قوانین‏الهى استفاده کنند.
همان‏طورى که پیامبر اسلام(ص) و کارگزاران جهان اسلام بدانند که توسعه‏اقتصادى، سیاسى یکى از شاخصه‏هاى توسعه جامعه اسلامى است; ولکن شاخصه مهم وبنیادى توسعه، همانا توسعه فرهنگى است.
ائمه(ع) حکومت را براى احیا و اجراى قوانین الهى مى‏خواستند.
بى‏تردید در پرتو اجراى قوانین الهى است که محرومان به حق خود رسیده و شجره‏خبیثه ظلم از جامعه ریشه‏کن شده و درخت عدالت‏به بار مى‏نشیند. و در سایه اجراى‏قوانین الهى است که جوامع اسلامى به سوى قانونگرایى و قانونمندى هدایت‏شده،ضوابط جایگزین روابط خواهد شد.
کارگزاران جهان اسلام بدانند که توسعه اقتصادى، سیاسى یکى از شاخصه‏هاى توسعه‏جامعه اسلامى است; ولکن شاخصه مهم و بنیادى توسعه، همانا توسعه فرهنگى است که درجوامع اسلامى توسعه فرهنگى یعنى اجراى قوانین الهى. از دیدگاه اسلام توسعه فرهنگى‏زیربناى توسعه اقتصادى، سیاسى است. اگر جامعه اسلامى با معارف عمیق و بلند اسلامى‏آشنا نباشد، چه بسا که فرهنگ تجمل‏گرایى، اسراف و اشرافگرى، در جامعه حاکم شده ومعنویت از جامعه خت‏بربندد; و مردم و مخصوصا نسل جوان قربانى تهاجم فرهنگى‏شوند.
کارگزاران با بهره‏گیرى از ویژگیها و صفات کارگزاران که از دیدگاه على(ع) موردتحلیل قرار گرفت، مى‏توانند امانتدار امانت الهى باشند. به دلیل اینکه این‏ویژگیها مربوط به مقطع زمانى خاص نیستند; بلکه عناصرى هستند که در تمام زمانهاکاربرد دارند. چه بسا کارگزارى که این عناصر را نادیده گرفته و از حکومت‏به‏عنوان ریاست‏طلبى و ...
استفاده کند، که این‏گونه بهره‏گیرى از حکومت‏خیانت‏به امانت است و موجب‏پشیمانى در قیامت.
چنانکه رسول خدا فرمود: «انها امانه و انها یوم القیامه خزى و ندامه الا من‏اخذها بحقها وادى الذى علیه فیها» حکومت در دست کارگزار امانت است و آن در روزقیامت مایه خوارى و پشیمانى است، مگر اینکه کسى آن را به حق و از راه مشروع‏تصاحب کند، و به وظیفه خویش عمل نماید.

تبلیغات