شرایط کارگزاران از دیدگاه نهجالبلاغه (2)
آرشیو
چکیده
متن
در نخستین بخش اینمقاله چهار ویژگى کارگزاران نظام اسلامى شامل خودسازى، سادهزیستى، رابطه با مردمو سعهصدر از دیدگاه مولا مورد بررسى قرار گرفت اینک به بخشى دیگر اشاره مىشود.
5 حسن معاشرت
از دیدگاه اسلام کارگزاران خدمتگزاران مردم هستند، نه اربابآنان. از اینرو باید نحوه رفتار و معاشرت آنان با مردم، بر اساس عناصر ارزشىاسلام باشد. تاریخ جوامع بشرى نشان مىدهد که کارگزارانى در ایفاى مسوولیتخویشموفق بودند که از عناصر مهم اخلاقى همانند تواضع، مهر به مردم و ... بهرهگرفتهاند. در حوزه فرهنگ اسلام نیز به این عناصر توجه شده است. چنانکه در قرآنخطاب به رسول اکرم(ص) آمده است: «و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعفعنهم ...» اگر خشن و بد خلق بودى مردم از اطراف تو پراکنده مىشدند.
یکى از ویژگیهاى مهم که از دیدگاه نهجالبلاغه به آن توجه خاص شده، حسن معاشرتکارگزاران با مردم است; که باید بر اساس اصول و مبانى و ارزشهاى اخلاق اسلامىباشد. از دیدگاه نهجالبلاغه کارگزاران همانند درندگان نیستند که مردم از آنانوحشت داشته و جرات صحبت کردن با آنان را نداشته باشند. از اینرو کارگزارانباید با مردم با بهرهگیرى از عوامل و عناصر مهم اخلاقى همانند تواضع، عفو، محبتنسبتبه مردم; معاشرت نمایند. بر این اساس است که على(ع) به کارگزارانى همانندمحمد بنابوبکر و مالکاشتر توصیه مىکند که با مردم بر اساس مهر، عاطفه، عفو وتواضع برخورد کنند چنانکه آن حضرت خطاب به محمد بنابوبکر فرمود: «فاخفض لهمجناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک» دو بال خود را در برابرشان فرود آر وبا آنان با نرمى رفتارنما و در هنگام مواجهه با آنان با چهره خندان و گشادهروبرو شو.
همچنین آن حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «... دل خویش را با مهر به رعیتسرشار ساز و به آنان محبت نموده و لطف نما، براى آنان مثل درنده خونخوار مباشکه لقمه از دهان آنها بگیرى، زیرا مردم دو دستهاند! یا برادران دینى تواند و یادر خلقتشبیه خودت که از آنان لغزش سر مىزند و دستخوش انحراف مىشوند ...
بنابراین از عفو و گذشتخویش آنان را بهرهمند ساز. زیرا تو مافوق آنهایى و امامتو مافوق تو و خداوند مافوق امام تو است . ..» نکته قابل توجه آن است که على(ع)به مردم نحوه برخورد با حاکمان را نیز تعلیم مىدهد. از اینرو فرمود:
«فلا تکلمونى بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منى بما یتحفظ عند اهلالبادره » حضرت یکى از اهداف حکومتخویش را برقرارى عدالت که مصداق بارز آن،احقاق حق محرومان است; بیان کرده است.
و لا تخالطونى بالمصانعه ...» با من آنسان که با جباران و ستمگران سخنمىگویند سخن نگویید، القاب پر طنطنه برایم بکار نبرید.
6 عدالت و ظلمستیزى
از دیدگاه على(ع) یکى از ویژگیها و صفات مهم کارگزاراننظام اسلامى، عدالت، ظلمستیزى و مساواتنگرى است. عدالت و ظلمستیزى از مقولههایىاست که در فرهنگ على(ع) از اهمیت ویژهاى برخوردار است. این نگاه امام با دیدگاهقرآن و منظر رهبران الهى دیگر نیز همآهنگ است. چنانکه در قرآن یکى از اهدافبعثت انبیاء برقرارى عدالتبیان شده است. و همه مسلمانان و مومنان به این عنصرو پدیده مهم ارزشى دعوت شدهاند: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان»: «یا ایهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط ...» یکى از اهداف و آرمان بلند على(ع)برقرارى عدالت و ظلمستیزى است. از اینرو است که آن حضرت یکى از اهداف حکومتخویش را برقرارى عدالت که مصداق بارز آن، احقاق حق محرومان است; بیان کرده است.
همچنین آن حضرت خطاب به فرزندان خود فرمود: «دشمن ستمکاران و یاور ستمدیدگانباشید ...» از منظر على(ع) حکومتباید مبتنى بر رفع تبعیض و مساواتنگرى باشد.
از اینرو کارگزاران او هم باید عادل باشند و هم مساواتنگر; که هیچ گاه از مسیرعدالت منحرف نشده و در سیاستگزاریهاى کشور عدالت را رعایت کنند. چه بسا به خاطرعدم رعایت عدالت، حق محرومى ضایع شده و انسانى بىگناه به پاى دار برود. به خاطراهمیت و حسن عدالت و قبح ظلم است، که از دیدگاه على(ع) رهبر عادل برترین بندگانخدا و حاکمان ظالم برترین انسانها معرفى شده است. چنانکه آن حضرت فرمود:
«فاعلم ان افضل عبادالله امام عادل هدى و هدى فاقام سنه معلومه و امات بدعهمجهوله»: و یا «ولاه الجور شرار الامه و اضداد الائمه» همچنین آن حضرت در بارهکارگزاران برتر فرمود:
«افضل الولاه بالعدل ذکره» برترین کارگزاران کسانى هستند که نام و خاطرهاشبه عدل یاد شود.
کارگزاران جوامع اسلامى باید بدانند که رسیدگى به وضعیت محرومان و احقاق حقآنها یکى از وظایف مهم آنان است. سیاستگزاران سعى کنند که در جهت رفع تبعیض وبهبود توده مردم که معمولا محرومان و پابرهنگان هستند، سیاستهاى اصولى و منطقىاتخاذ کنند، که آنان ستون فقرات جامعه و پشتوانه محکم حکومتها هستند. چنانچهاز دیدگاه على(ع) نیز مشورت و بهرهگیرى از تجربیات دیگران از اهمیت ویژهاىبرخوردار است. على(ع) خطاب به مالکاشتر فرمود:
«... و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء، العامه من الامه،فلیکن صغوک لهم و میلک معهم ...» بىشک فقط تودههاى مردمند که ستون فقرات جامعهدینى و وسیله شکست دشمنان مىباشند. تو با آنها باش و بر آنها تکیه زن و بهخواست و نیاز آنان توجه کن.
تاریخ انقلاب اسلامى ایران نشان داد که محرومان و پابرهنگان جامعه، انقلاب راحفظ کردند; نه مرفهایى بىدرد. از اینرو از نگاه على(ع)، جامعهاى که در آن حقمحرومان نادیده گرفته شود، قداست ندارد. چنانچه آن حضرت خطاب به مالکاشتر ازقول رسول الله فرمود، که رسول خدا چنین فرمود: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیففیها حقه من القوى» یعنى هرگز امتى که حق ضعیفان در میان آنان پایمال مىشود ازقداستبرخوردار نخواهد شد.
7 توانایى و سیاست
از دیدگاه على(ع) یکى از ویژگیها و صفات کارگزاران نظاماسلامى توانایى و سیاست است. از اینرو است که در نحوه انتخاب کارگزاران از سوىآن حضرت به این عنصر توجه شده است. انتخاب کارگزاران با تدبیر همانند مالکاشتر،حاکى از توجه خاص آن حضرت به این ویژگى است. در جوامع امروزه نیز از کارگزارانىبهره گرفته مىشود، که از توانایى و مدیریتخوبى برخوردار باشند.
طبیعى است که کارگزاران هر نظامى باید شایسته و توانا باشند تا بتوانند بهوظایف خویش خوب عمل کنند.
کارگزارانى که در انجام وظایف محوله خود ناتوان باشند صلاحیت چنین مسوولیت راندارند. از اینرو است که على(ع) به توانایى و تدبیر کارگزاران، که معناى عامىدارد تاکید نموده چنین فرمود: «یا ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهمعلیه و اعلمهم بامرالله فیه» از مردم شایستهترین افراد به حکومت تواناترینآنها بر امور حکومتى است ... .
ابنمیثم بحرانى در توضیح و شرح این سخن مىنویسد: «اقوى الناس علیه و هوالاکمل قدره على السیاسه و الاکمل علما بمواقعها و کیفیاتها تدبیر المدن و الحروبو ذلک یستلزم کونه اشبح الناس» در فرهنگ اسلام به لیاقت و اولویتها در خصوصانتخاب کارگزاران توجه خاصى شده است. بىتردید یکى از مصادیق بارز لیاقت واولویتها توانایى و تدبیر است که در کلام على(ع) به آن اشارت رفت. از اینرو استکه اگر در جامعهاى اسلامى مسوولیتها بر اساس لیاقت و اولویتها واگذار نشود;خیانت معرفى شده است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: «من استعمل عاملا عن المسلمینو هو یعلم ان فیهم من هو اولى بذلک منه، و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه، فقد خانالله و رسوله و جمیع المسلمین» هر کس از میان مسلمانان کارگزارانى را برگزینددر حالى که مىداند، کسى دیگر نسبتبه او اولویت دارد و به قرآن و سنت آگاهتراست، خیانتبه خدا و رسول او و جمیع مسلمانان کرده است.
8 مشورت
در جوامع بشرى مشورت و بهرهگیرى از تجربیات و افکار دیگران یک اصلپذیرفته شده است. از اینرو است که رهبران و کارگزاران جوامع، مشاورین متعدد درزمینههاى مختلف دارند. در مسایل علمى نیز مشورت کاربرد مهم دارد. چنانچه پزشکاندر مسایل پزشکى مشاوره مىکنند.
از دیدگاه اسلام نیز به مشورت، تبادل افکار و بهرهگیرى از تجارب دیگران توجهخاص شده است. در قرآن آمده است: «و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله».
رسول اکرم(ص) مشورت را موجب رشد دانسته و خود آن حضرت در زمینههاى مختلف بااصحاب خود مشورت مىکرد. چنانکه آن حضرت در جنگ بدر، احد، طائف و صلح حدیبیه و ..
. با اصحاب خود مشورت کرد.
از دیدگاه على(ع) نیز مشورت و بهرهگیرى از تجربیات دیگران از اهمیت ویژهاىبرخوردار است. چنانکه آن حضرت از تجربه به عنوان علم جدید یاد کرده است و ازمشورت به عنوان مهمترین پشتیبان «و فى التجارب علم مستانف»: «لا ظهیرکالمشاوره» با توجه به اهمیت مشورت است که على(ع) یکى از وظایف مالکاشتر رامشورت بیان کرده است. چنانچه آن حضرت مالکاشتر را به همنشینى و مذاکره با علماو حکیمان اسلامى امر مىکند: «... و اکثر مدارسه العلماء و مناقشه الحکماء فىتثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامه ما استقام به الناس قبلک» با دانشمندان وحکیمان، زیاد به بحث و مذاکرهنشین، تا مصالح کشور را تثبیت کنى و اصول پایدارىیک ملت را قوام بخشى.
ت کارگزارانى که استبداد راى دارند و از انظار دیگران خود را بىنیازمىدانند، در ایفاى مسوولیت موفق نبوده و در معرض لغزشها و خطرات جدى قرارمىگیرند.
بىتردید یکى از مسایل مهم مذاکره با فرهیختگان و دانشوران، بهرهگیرى از افکارو تجربیات آنان در زمینه مسائل حکومتى است; که بهرهگیرى از افکار صاحبان فکر واندیشه موجب هدایت و رشد و بىنیازى از انظار دیگران موجب هلاکت و خطر جدى خواهدبود. چنانچه على(ع) فرمود: «من استبد برایه هلک و من شاور الرجال شارکها فىعقولها»: یا «و الاستشاره عین الهدایه و قد خاطر من استغنى برایه» با توجهبه بررسیهایى که پیرامون دیدگاه على(ع) در خصوص لزوم مشورت کارگزاران، صورتگرفت; چنین مىتوان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم مدیران حکومتى و کارگزاران مشورتبا دیگران است. کارگزارانى که استبداد راى دارند و از انظار دیگران خود رابىنیاز مىدانند، در ایفاى مسوولیت موفق نبوده و در معرض لغزشها و خطرات جدىقرار مىگیرند.
نکته قابل ذکر آن است که از دیدگاه على(ع) کارگزاران با هر کسى نباید مشورتکنند; به دلیل اینکه مشورت با برخى افراد در مسایل حکومتى نه تنها مفید نیست،بلکه زیانآور است. از اینرو است که على(ع) به مالکاشتر دستور مىدهد که با علماو حکیمان متعهد مشورت کرده و از مشورت با برخى از افراد پرهیز کند. چنانکه آنحضرت فرمود: «و لا تدخلن فى مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر و لاجبانا یضعفک عن الامور و لا حرصا یزین لک الشره بالجور ...» با بخیل مشورت نکنزیرا از بخشش و کمک به دیگران باز مىدارند و از فقر مىترسانند. همچنین با افرادترسو مشورت نکن زیرا آنها تو را از انجام کارهاى مهم باز مىدارند. و نیز باافراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمعآورى ثروت و یا کسب مقام ستمگرى را درنظر تو نیک جلوه مىدهند.
9 حسن سابقه
یکى از ویژگیها و شرایط کارگزاران از دیدگاه على(ع) پیشینهدرخشان و حسن سابقه است. از اینرو است که على(ع) براى اولویتخود براى رهبرىامت اسلامى به حسن سابقه خود استدلال مىکرد. در گماردن و عزل مدیران حکومتى ازسوى على(ع) نیز به این ویژگى اهمیت داده شده است. به دلیل اینکه عزل برخى ازکارگزاران به خاطر سوء سابقه آنان بوده است که در حکومتهاى قبل داشتهاند.
على(ع) معاویه را به خاطر سوء سابقهاش مورد سرزنش قرار داده فرمود تو لیاقترهبرى را ندارى: «و متى کنتم یا معاویه ساسه الرعیه و ولاه امر الامه بغیر قدمسابق و لا شرف باسق» با توجه به ویژگى فوق است، که على(ع) مالکاشتر را مخاطبقرار داده فرمود: «ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فى الاثامفلا یکونن لک بطانه فانهم اعوان الاثمه و اخوان الظلمه و انت واجد منهم خیر خلفممن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و اوزارهم، و آثامهم ...
اولئک اخف علیک مونه و احسن لک معونه ...» بدترین وزراى تو کسانى هستند کهبراى جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یا شریک جنایاتشان بودهاند، پس نبایداینان از یاران نزدیک تو باشند، آنها همکاران گنهکاران و برادران ستمکارانند،در حالى که تو مىتوانى جانشینان خوبى براى آنها بیابى، از کسانى که از نظر فکرو نفوذ کمتر از آنان نیستند، اما بار گناهان آنها را به دوش نمىکشند، هزینه اینافراد بر تو سبکتر و همکاریشان با تو بهتر است.
همچنین آن حضرت در مورد انتخاب وزرا که اصالتخانوادگى و سابقه درخشان دارند،خطاب به مالکاشتر فرمود: «ثم الصق بذوى المروءات و الاحسان و اهل البیوتاتالصالحه و السوابق الحسنه» پس به سراغ کسانى برو که از خانوادههاى اصیل، نجیب،با شخصیت، مؤمن، صالح و خوشسابقهاند.
بدترین وزراى تو کسانى هستند که براى جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یاشریک جنایاتشان بودهاند.
از سخنان على(ع) چنین استفاده مىشود که در حکومت اسلامى مسوولیتها نباید بهمهرههاى مؤثر در رژیمهاى طاغوتى که معمولا سابقه سوء دارند، واگذار شود. به دلیلاینکه آنها علاوه بر آنکه صلاحیت چنین مسوولیت را ندارند، از نظر مردم نیز اعتبارندارند، و سبب وهن حکومت اسلامى مىشود.
دیدگاه على(ع) در خصوص حسن سابقه کارگزاران، یک اصل مهم و مقبول جوامع است.
به دلیل اینکه در جوامع یکى از معیار و پارامترهاى گزینش کارگزاران، حسن سابقهاست. اگر چه امکان دارد که برخى افراد بدسابقه به حسب تحولات جوامع عوض شود، ولىچنین افرادى کم هستند.
10 امانتدارى
همانطورى که قبلا بیان شد; حکومت از دیدگاه على(ع) امانت الهىاست، که فلسفه وجودى آن براى اجراى قوانین الهى، برقرارى عدالت، احقاق حقمحرومان و ... است. چنانکه آن حضرت فرمود: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذىکان منا منافسه فى سلطان و لا التماس شى من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم مندینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیامن المظلمون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.
» خدایا تو مىدانى آنچه از ما در گرفتن زمام حکومتبه دست واقع شد، به خاطررغبت در امر حکومت و سلطنت نبود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا، هدف اینبود که تعالیم دینت را زنده کنیم و بلاد تو را اصلاح نماییم تا بندگان مظلوم تواحساس امنیت کنند و حدود و قوانین تو را برپا سازیم.
همچنین آن حضرت فرمود: «والله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفعباطلا» بر این اساس کارگزاران حکومت اسلامى امانتدار این امانت الهى هستند; کهباید امین باشند. از اینرو مىتوان گفت: یکى از شرایط و صفات مهم کارگزاران ازدیدگاه على(ع) امانتدارى است. چنانچه على(ع) خطاب به حاکم بحرین که از حکومتبهعنوان امانت الهى بهره گرفته بود فرمود: «فلقد احسنت الولایه و ادیت الامانه»پس همانا به خوبى از عهده حکومتبرآمدهاى و امانتخود را ادا کردهاى. همچنین آنحضرت در نامهاى به یکى از کارگزارانش در باره اختلاس او که خیانتبه امانت استفرمود: «... ان کنت فعلته فقد اسخطت ربک و عصیت امامک و اخزیت امانتک» اگر توانجام دادى (و خیانت کردى)، پس همانا پروردگارت را ناراحت کرده، خلاف فرمان امامخود عمل نمودى و به امانتخویش خیانت کردى.
همانطورى که از سخنان على(ع) استفاده شد: کارگزاران امانتدارند; که بایدامانت الهى را حفظ کرده و امین باشند. یکى از مصادیق مهم امانتدارى آن است کهکارگزاران اسلامى، از حکومتبه عنوان وسیله و ابزار براى اجرا و احیاى قوانینالهى استفاده کنند.
همانطورى که پیامبر اسلام(ص) و کارگزاران جهان اسلام بدانند که توسعهاقتصادى، سیاسى یکى از شاخصههاى توسعه جامعه اسلامى است; ولکن شاخصه مهم وبنیادى توسعه، همانا توسعه فرهنگى است.
ائمه(ع) حکومت را براى احیا و اجراى قوانین الهى مىخواستند.
بىتردید در پرتو اجراى قوانین الهى است که محرومان به حق خود رسیده و شجرهخبیثه ظلم از جامعه ریشهکن شده و درخت عدالتبه بار مىنشیند. و در سایه اجراىقوانین الهى است که جوامع اسلامى به سوى قانونگرایى و قانونمندى هدایتشده،ضوابط جایگزین روابط خواهد شد.
کارگزاران جهان اسلام بدانند که توسعه اقتصادى، سیاسى یکى از شاخصههاى توسعهجامعه اسلامى است; ولکن شاخصه مهم و بنیادى توسعه، همانا توسعه فرهنگى است که درجوامع اسلامى توسعه فرهنگى یعنى اجراى قوانین الهى. از دیدگاه اسلام توسعه فرهنگىزیربناى توسعه اقتصادى، سیاسى است. اگر جامعه اسلامى با معارف عمیق و بلند اسلامىآشنا نباشد، چه بسا که فرهنگ تجملگرایى، اسراف و اشرافگرى، در جامعه حاکم شده ومعنویت از جامعه ختبربندد; و مردم و مخصوصا نسل جوان قربانى تهاجم فرهنگىشوند.
کارگزاران با بهرهگیرى از ویژگیها و صفات کارگزاران که از دیدگاه على(ع) موردتحلیل قرار گرفت، مىتوانند امانتدار امانت الهى باشند. به دلیل اینکه اینویژگیها مربوط به مقطع زمانى خاص نیستند; بلکه عناصرى هستند که در تمام زمانهاکاربرد دارند. چه بسا کارگزارى که این عناصر را نادیده گرفته و از حکومتبهعنوان ریاستطلبى و ...
استفاده کند، که اینگونه بهرهگیرى از حکومتخیانتبه امانت است و موجبپشیمانى در قیامت.
چنانکه رسول خدا فرمود: «انها امانه و انها یوم القیامه خزى و ندامه الا مناخذها بحقها وادى الذى علیه فیها» حکومت در دست کارگزار امانت است و آن در روزقیامت مایه خوارى و پشیمانى است، مگر اینکه کسى آن را به حق و از راه مشروعتصاحب کند، و به وظیفه خویش عمل نماید.
5 حسن معاشرت
از دیدگاه اسلام کارگزاران خدمتگزاران مردم هستند، نه اربابآنان. از اینرو باید نحوه رفتار و معاشرت آنان با مردم، بر اساس عناصر ارزشىاسلام باشد. تاریخ جوامع بشرى نشان مىدهد که کارگزارانى در ایفاى مسوولیتخویشموفق بودند که از عناصر مهم اخلاقى همانند تواضع، مهر به مردم و ... بهرهگرفتهاند. در حوزه فرهنگ اسلام نیز به این عناصر توجه شده است. چنانکه در قرآنخطاب به رسول اکرم(ص) آمده است: «و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعفعنهم ...» اگر خشن و بد خلق بودى مردم از اطراف تو پراکنده مىشدند.
یکى از ویژگیهاى مهم که از دیدگاه نهجالبلاغه به آن توجه خاص شده، حسن معاشرتکارگزاران با مردم است; که باید بر اساس اصول و مبانى و ارزشهاى اخلاق اسلامىباشد. از دیدگاه نهجالبلاغه کارگزاران همانند درندگان نیستند که مردم از آنانوحشت داشته و جرات صحبت کردن با آنان را نداشته باشند. از اینرو کارگزارانباید با مردم با بهرهگیرى از عوامل و عناصر مهم اخلاقى همانند تواضع، عفو، محبتنسبتبه مردم; معاشرت نمایند. بر این اساس است که على(ع) به کارگزارانى همانندمحمد بنابوبکر و مالکاشتر توصیه مىکند که با مردم بر اساس مهر، عاطفه، عفو وتواضع برخورد کنند چنانکه آن حضرت خطاب به محمد بنابوبکر فرمود: «فاخفض لهمجناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک» دو بال خود را در برابرشان فرود آر وبا آنان با نرمى رفتارنما و در هنگام مواجهه با آنان با چهره خندان و گشادهروبرو شو.
همچنین آن حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «... دل خویش را با مهر به رعیتسرشار ساز و به آنان محبت نموده و لطف نما، براى آنان مثل درنده خونخوار مباشکه لقمه از دهان آنها بگیرى، زیرا مردم دو دستهاند! یا برادران دینى تواند و یادر خلقتشبیه خودت که از آنان لغزش سر مىزند و دستخوش انحراف مىشوند ...
بنابراین از عفو و گذشتخویش آنان را بهرهمند ساز. زیرا تو مافوق آنهایى و امامتو مافوق تو و خداوند مافوق امام تو است . ..» نکته قابل توجه آن است که على(ع)به مردم نحوه برخورد با حاکمان را نیز تعلیم مىدهد. از اینرو فرمود:
«فلا تکلمونى بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منى بما یتحفظ عند اهلالبادره » حضرت یکى از اهداف حکومتخویش را برقرارى عدالت که مصداق بارز آن،احقاق حق محرومان است; بیان کرده است.
و لا تخالطونى بالمصانعه ...» با من آنسان که با جباران و ستمگران سخنمىگویند سخن نگویید، القاب پر طنطنه برایم بکار نبرید.
6 عدالت و ظلمستیزى
از دیدگاه على(ع) یکى از ویژگیها و صفات مهم کارگزاراننظام اسلامى، عدالت، ظلمستیزى و مساواتنگرى است. عدالت و ظلمستیزى از مقولههایىاست که در فرهنگ على(ع) از اهمیت ویژهاى برخوردار است. این نگاه امام با دیدگاهقرآن و منظر رهبران الهى دیگر نیز همآهنگ است. چنانکه در قرآن یکى از اهدافبعثت انبیاء برقرارى عدالتبیان شده است. و همه مسلمانان و مومنان به این عنصرو پدیده مهم ارزشى دعوت شدهاند: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان»: «یا ایهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط ...» یکى از اهداف و آرمان بلند على(ع)برقرارى عدالت و ظلمستیزى است. از اینرو است که آن حضرت یکى از اهداف حکومتخویش را برقرارى عدالت که مصداق بارز آن، احقاق حق محرومان است; بیان کرده است.
همچنین آن حضرت خطاب به فرزندان خود فرمود: «دشمن ستمکاران و یاور ستمدیدگانباشید ...» از منظر على(ع) حکومتباید مبتنى بر رفع تبعیض و مساواتنگرى باشد.
از اینرو کارگزاران او هم باید عادل باشند و هم مساواتنگر; که هیچ گاه از مسیرعدالت منحرف نشده و در سیاستگزاریهاى کشور عدالت را رعایت کنند. چه بسا به خاطرعدم رعایت عدالت، حق محرومى ضایع شده و انسانى بىگناه به پاى دار برود. به خاطراهمیت و حسن عدالت و قبح ظلم است، که از دیدگاه على(ع) رهبر عادل برترین بندگانخدا و حاکمان ظالم برترین انسانها معرفى شده است. چنانکه آن حضرت فرمود:
«فاعلم ان افضل عبادالله امام عادل هدى و هدى فاقام سنه معلومه و امات بدعهمجهوله»: و یا «ولاه الجور شرار الامه و اضداد الائمه» همچنین آن حضرت در بارهکارگزاران برتر فرمود:
«افضل الولاه بالعدل ذکره» برترین کارگزاران کسانى هستند که نام و خاطرهاشبه عدل یاد شود.
کارگزاران جوامع اسلامى باید بدانند که رسیدگى به وضعیت محرومان و احقاق حقآنها یکى از وظایف مهم آنان است. سیاستگزاران سعى کنند که در جهت رفع تبعیض وبهبود توده مردم که معمولا محرومان و پابرهنگان هستند، سیاستهاى اصولى و منطقىاتخاذ کنند، که آنان ستون فقرات جامعه و پشتوانه محکم حکومتها هستند. چنانچهاز دیدگاه على(ع) نیز مشورت و بهرهگیرى از تجربیات دیگران از اهمیت ویژهاىبرخوردار است. على(ع) خطاب به مالکاشتر فرمود:
«... و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء، العامه من الامه،فلیکن صغوک لهم و میلک معهم ...» بىشک فقط تودههاى مردمند که ستون فقرات جامعهدینى و وسیله شکست دشمنان مىباشند. تو با آنها باش و بر آنها تکیه زن و بهخواست و نیاز آنان توجه کن.
تاریخ انقلاب اسلامى ایران نشان داد که محرومان و پابرهنگان جامعه، انقلاب راحفظ کردند; نه مرفهایى بىدرد. از اینرو از نگاه على(ع)، جامعهاى که در آن حقمحرومان نادیده گرفته شود، قداست ندارد. چنانچه آن حضرت خطاب به مالکاشتر ازقول رسول الله فرمود، که رسول خدا چنین فرمود: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیففیها حقه من القوى» یعنى هرگز امتى که حق ضعیفان در میان آنان پایمال مىشود ازقداستبرخوردار نخواهد شد.
7 توانایى و سیاست
از دیدگاه على(ع) یکى از ویژگیها و صفات کارگزاران نظاماسلامى توانایى و سیاست است. از اینرو است که در نحوه انتخاب کارگزاران از سوىآن حضرت به این عنصر توجه شده است. انتخاب کارگزاران با تدبیر همانند مالکاشتر،حاکى از توجه خاص آن حضرت به این ویژگى است. در جوامع امروزه نیز از کارگزارانىبهره گرفته مىشود، که از توانایى و مدیریتخوبى برخوردار باشند.
طبیعى است که کارگزاران هر نظامى باید شایسته و توانا باشند تا بتوانند بهوظایف خویش خوب عمل کنند.
کارگزارانى که در انجام وظایف محوله خود ناتوان باشند صلاحیت چنین مسوولیت راندارند. از اینرو است که على(ع) به توانایى و تدبیر کارگزاران، که معناى عامىدارد تاکید نموده چنین فرمود: «یا ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهمعلیه و اعلمهم بامرالله فیه» از مردم شایستهترین افراد به حکومت تواناترینآنها بر امور حکومتى است ... .
ابنمیثم بحرانى در توضیح و شرح این سخن مىنویسد: «اقوى الناس علیه و هوالاکمل قدره على السیاسه و الاکمل علما بمواقعها و کیفیاتها تدبیر المدن و الحروبو ذلک یستلزم کونه اشبح الناس» در فرهنگ اسلام به لیاقت و اولویتها در خصوصانتخاب کارگزاران توجه خاصى شده است. بىتردید یکى از مصادیق بارز لیاقت واولویتها توانایى و تدبیر است که در کلام على(ع) به آن اشارت رفت. از اینرو استکه اگر در جامعهاى اسلامى مسوولیتها بر اساس لیاقت و اولویتها واگذار نشود;خیانت معرفى شده است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: «من استعمل عاملا عن المسلمینو هو یعلم ان فیهم من هو اولى بذلک منه، و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه، فقد خانالله و رسوله و جمیع المسلمین» هر کس از میان مسلمانان کارگزارانى را برگزینددر حالى که مىداند، کسى دیگر نسبتبه او اولویت دارد و به قرآن و سنت آگاهتراست، خیانتبه خدا و رسول او و جمیع مسلمانان کرده است.
8 مشورت
در جوامع بشرى مشورت و بهرهگیرى از تجربیات و افکار دیگران یک اصلپذیرفته شده است. از اینرو است که رهبران و کارگزاران جوامع، مشاورین متعدد درزمینههاى مختلف دارند. در مسایل علمى نیز مشورت کاربرد مهم دارد. چنانچه پزشکاندر مسایل پزشکى مشاوره مىکنند.
از دیدگاه اسلام نیز به مشورت، تبادل افکار و بهرهگیرى از تجارب دیگران توجهخاص شده است. در قرآن آمده است: «و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله».
رسول اکرم(ص) مشورت را موجب رشد دانسته و خود آن حضرت در زمینههاى مختلف بااصحاب خود مشورت مىکرد. چنانکه آن حضرت در جنگ بدر، احد، طائف و صلح حدیبیه و ..
. با اصحاب خود مشورت کرد.
از دیدگاه على(ع) نیز مشورت و بهرهگیرى از تجربیات دیگران از اهمیت ویژهاىبرخوردار است. چنانکه آن حضرت از تجربه به عنوان علم جدید یاد کرده است و ازمشورت به عنوان مهمترین پشتیبان «و فى التجارب علم مستانف»: «لا ظهیرکالمشاوره» با توجه به اهمیت مشورت است که على(ع) یکى از وظایف مالکاشتر رامشورت بیان کرده است. چنانچه آن حضرت مالکاشتر را به همنشینى و مذاکره با علماو حکیمان اسلامى امر مىکند: «... و اکثر مدارسه العلماء و مناقشه الحکماء فىتثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامه ما استقام به الناس قبلک» با دانشمندان وحکیمان، زیاد به بحث و مذاکرهنشین، تا مصالح کشور را تثبیت کنى و اصول پایدارىیک ملت را قوام بخشى.
ت کارگزارانى که استبداد راى دارند و از انظار دیگران خود را بىنیازمىدانند، در ایفاى مسوولیت موفق نبوده و در معرض لغزشها و خطرات جدى قرارمىگیرند.
بىتردید یکى از مسایل مهم مذاکره با فرهیختگان و دانشوران، بهرهگیرى از افکارو تجربیات آنان در زمینه مسائل حکومتى است; که بهرهگیرى از افکار صاحبان فکر واندیشه موجب هدایت و رشد و بىنیازى از انظار دیگران موجب هلاکت و خطر جدى خواهدبود. چنانچه على(ع) فرمود: «من استبد برایه هلک و من شاور الرجال شارکها فىعقولها»: یا «و الاستشاره عین الهدایه و قد خاطر من استغنى برایه» با توجهبه بررسیهایى که پیرامون دیدگاه على(ع) در خصوص لزوم مشورت کارگزاران، صورتگرفت; چنین مىتوان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم مدیران حکومتى و کارگزاران مشورتبا دیگران است. کارگزارانى که استبداد راى دارند و از انظار دیگران خود رابىنیاز مىدانند، در ایفاى مسوولیت موفق نبوده و در معرض لغزشها و خطرات جدىقرار مىگیرند.
نکته قابل ذکر آن است که از دیدگاه على(ع) کارگزاران با هر کسى نباید مشورتکنند; به دلیل اینکه مشورت با برخى افراد در مسایل حکومتى نه تنها مفید نیست،بلکه زیانآور است. از اینرو است که على(ع) به مالکاشتر دستور مىدهد که با علماو حکیمان متعهد مشورت کرده و از مشورت با برخى از افراد پرهیز کند. چنانکه آنحضرت فرمود: «و لا تدخلن فى مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر و لاجبانا یضعفک عن الامور و لا حرصا یزین لک الشره بالجور ...» با بخیل مشورت نکنزیرا از بخشش و کمک به دیگران باز مىدارند و از فقر مىترسانند. همچنین با افرادترسو مشورت نکن زیرا آنها تو را از انجام کارهاى مهم باز مىدارند. و نیز باافراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمعآورى ثروت و یا کسب مقام ستمگرى را درنظر تو نیک جلوه مىدهند.
9 حسن سابقه
یکى از ویژگیها و شرایط کارگزاران از دیدگاه على(ع) پیشینهدرخشان و حسن سابقه است. از اینرو است که على(ع) براى اولویتخود براى رهبرىامت اسلامى به حسن سابقه خود استدلال مىکرد. در گماردن و عزل مدیران حکومتى ازسوى على(ع) نیز به این ویژگى اهمیت داده شده است. به دلیل اینکه عزل برخى ازکارگزاران به خاطر سوء سابقه آنان بوده است که در حکومتهاى قبل داشتهاند.
على(ع) معاویه را به خاطر سوء سابقهاش مورد سرزنش قرار داده فرمود تو لیاقترهبرى را ندارى: «و متى کنتم یا معاویه ساسه الرعیه و ولاه امر الامه بغیر قدمسابق و لا شرف باسق» با توجه به ویژگى فوق است، که على(ع) مالکاشتر را مخاطبقرار داده فرمود: «ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فى الاثامفلا یکونن لک بطانه فانهم اعوان الاثمه و اخوان الظلمه و انت واجد منهم خیر خلفممن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و اوزارهم، و آثامهم ...
اولئک اخف علیک مونه و احسن لک معونه ...» بدترین وزراى تو کسانى هستند کهبراى جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یا شریک جنایاتشان بودهاند، پس نبایداینان از یاران نزدیک تو باشند، آنها همکاران گنهکاران و برادران ستمکارانند،در حالى که تو مىتوانى جانشینان خوبى براى آنها بیابى، از کسانى که از نظر فکرو نفوذ کمتر از آنان نیستند، اما بار گناهان آنها را به دوش نمىکشند، هزینه اینافراد بر تو سبکتر و همکاریشان با تو بهتر است.
همچنین آن حضرت در مورد انتخاب وزرا که اصالتخانوادگى و سابقه درخشان دارند،خطاب به مالکاشتر فرمود: «ثم الصق بذوى المروءات و الاحسان و اهل البیوتاتالصالحه و السوابق الحسنه» پس به سراغ کسانى برو که از خانوادههاى اصیل، نجیب،با شخصیت، مؤمن، صالح و خوشسابقهاند.
بدترین وزراى تو کسانى هستند که براى جنایتکاران پیشین وزارت نموده و یاشریک جنایاتشان بودهاند.
از سخنان على(ع) چنین استفاده مىشود که در حکومت اسلامى مسوولیتها نباید بهمهرههاى مؤثر در رژیمهاى طاغوتى که معمولا سابقه سوء دارند، واگذار شود. به دلیلاینکه آنها علاوه بر آنکه صلاحیت چنین مسوولیت را ندارند، از نظر مردم نیز اعتبارندارند، و سبب وهن حکومت اسلامى مىشود.
دیدگاه على(ع) در خصوص حسن سابقه کارگزاران، یک اصل مهم و مقبول جوامع است.
به دلیل اینکه در جوامع یکى از معیار و پارامترهاى گزینش کارگزاران، حسن سابقهاست. اگر چه امکان دارد که برخى افراد بدسابقه به حسب تحولات جوامع عوض شود، ولىچنین افرادى کم هستند.
10 امانتدارى
همانطورى که قبلا بیان شد; حکومت از دیدگاه على(ع) امانت الهىاست، که فلسفه وجودى آن براى اجراى قوانین الهى، برقرارى عدالت، احقاق حقمحرومان و ... است. چنانکه آن حضرت فرمود: «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذىکان منا منافسه فى سلطان و لا التماس شى من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم مندینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیامن المظلمون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.
» خدایا تو مىدانى آنچه از ما در گرفتن زمام حکومتبه دست واقع شد، به خاطررغبت در امر حکومت و سلطنت نبود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا، هدف اینبود که تعالیم دینت را زنده کنیم و بلاد تو را اصلاح نماییم تا بندگان مظلوم تواحساس امنیت کنند و حدود و قوانین تو را برپا سازیم.
همچنین آن حضرت فرمود: «والله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفعباطلا» بر این اساس کارگزاران حکومت اسلامى امانتدار این امانت الهى هستند; کهباید امین باشند. از اینرو مىتوان گفت: یکى از شرایط و صفات مهم کارگزاران ازدیدگاه على(ع) امانتدارى است. چنانچه على(ع) خطاب به حاکم بحرین که از حکومتبهعنوان امانت الهى بهره گرفته بود فرمود: «فلقد احسنت الولایه و ادیت الامانه»پس همانا به خوبى از عهده حکومتبرآمدهاى و امانتخود را ادا کردهاى. همچنین آنحضرت در نامهاى به یکى از کارگزارانش در باره اختلاس او که خیانتبه امانت استفرمود: «... ان کنت فعلته فقد اسخطت ربک و عصیت امامک و اخزیت امانتک» اگر توانجام دادى (و خیانت کردى)، پس همانا پروردگارت را ناراحت کرده، خلاف فرمان امامخود عمل نمودى و به امانتخویش خیانت کردى.
همانطورى که از سخنان على(ع) استفاده شد: کارگزاران امانتدارند; که بایدامانت الهى را حفظ کرده و امین باشند. یکى از مصادیق مهم امانتدارى آن است کهکارگزاران اسلامى، از حکومتبه عنوان وسیله و ابزار براى اجرا و احیاى قوانینالهى استفاده کنند.
همانطورى که پیامبر اسلام(ص) و کارگزاران جهان اسلام بدانند که توسعهاقتصادى، سیاسى یکى از شاخصههاى توسعه جامعه اسلامى است; ولکن شاخصه مهم وبنیادى توسعه، همانا توسعه فرهنگى است.
ائمه(ع) حکومت را براى احیا و اجراى قوانین الهى مىخواستند.
بىتردید در پرتو اجراى قوانین الهى است که محرومان به حق خود رسیده و شجرهخبیثه ظلم از جامعه ریشهکن شده و درخت عدالتبه بار مىنشیند. و در سایه اجراىقوانین الهى است که جوامع اسلامى به سوى قانونگرایى و قانونمندى هدایتشده،ضوابط جایگزین روابط خواهد شد.
کارگزاران جهان اسلام بدانند که توسعه اقتصادى، سیاسى یکى از شاخصههاى توسعهجامعه اسلامى است; ولکن شاخصه مهم و بنیادى توسعه، همانا توسعه فرهنگى است که درجوامع اسلامى توسعه فرهنگى یعنى اجراى قوانین الهى. از دیدگاه اسلام توسعه فرهنگىزیربناى توسعه اقتصادى، سیاسى است. اگر جامعه اسلامى با معارف عمیق و بلند اسلامىآشنا نباشد، چه بسا که فرهنگ تجملگرایى، اسراف و اشرافگرى، در جامعه حاکم شده ومعنویت از جامعه ختبربندد; و مردم و مخصوصا نسل جوان قربانى تهاجم فرهنگىشوند.
کارگزاران با بهرهگیرى از ویژگیها و صفات کارگزاران که از دیدگاه على(ع) موردتحلیل قرار گرفت، مىتوانند امانتدار امانت الهى باشند. به دلیل اینکه اینویژگیها مربوط به مقطع زمانى خاص نیستند; بلکه عناصرى هستند که در تمام زمانهاکاربرد دارند. چه بسا کارگزارى که این عناصر را نادیده گرفته و از حکومتبهعنوان ریاستطلبى و ...
استفاده کند، که اینگونه بهرهگیرى از حکومتخیانتبه امانت است و موجبپشیمانى در قیامت.
چنانکه رسول خدا فرمود: «انها امانه و انها یوم القیامه خزى و ندامه الا مناخذها بحقها وادى الذى علیه فیها» حکومت در دست کارگزار امانت است و آن در روزقیامت مایه خوارى و پشیمانى است، مگر اینکه کسى آن را به حق و از راه مشروعتصاحب کند، و به وظیفه خویش عمل نماید.