مصحف فاطمه(س) از نگاه امامان
آرشیو
چکیده
متن
فاطمه(س) خود سرى از اسرار الهى است و دسترسى و شناخت مقام بلندش براى ما انسانهاى خاکى به سادگى ممکن نیست، بالاتر از آن، گوشههاى بسیارى از زندگانىاش چون در در صدف مخفى و پنهان باقى مانده است.
مصحف فاطمه(س)، سرچشمه جوشان معنویت و دانشها که از طریق وحى بر او نازل گشته مانند قبر مطهرش رازى است که در پرده مانده و در اختیار ما خاکیان نیست. به راستى مصحف فاطمه(س) چیست؟ چه زمانى به وجود آمد؟ چه مطالبى را در بر دارد؟ و اکنون کجاست و در اختیار کیست؟ و ... پرسشهایى است که تا حدودى پاسخ آنها در این نوشتار مختصر روشن مىگردد.
محدثه
از نامهاى معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذارى مادرش فاطمه به محدثه چنین مىفرماید:
انما سمیت فاطمة محدثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادى مریم بنت عمران (1) اینکه فاطمه(س) به محدثه نامگذارى شد چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود مىآمدند و به فاطمه(س) خبر مىدادند همانطور که به مریم دختر عمران خبر مىدادند.
فرشتگان خطاب به فاطمه(س) این آیات را تلاوت مىکردند: - یا فاطمة - ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین - یا فاطمة - اقنتى لربک واسجدى وارکعى مع الراکعین. (2)
فاطمه(س) به فرشتگان خبر مىداد و آنان به او خبر مىدادند و سخنانى با یکدیگر داشتند که در یکى از شبها فاطمه به آنها گفت: آیا مریم دختر عمران بر زنان عالم برترى ندارد؟
گفتند: مریم در روزگار خویش بانوى بزرگ زنان بود ولى خداوند عز و جل تو را در عصر خویش و در عصر او بزرگ بانوى زنان قرار داده است و تو «سیدة نساء الاولین و الآخرین» هستى. (3)
گر چه فرشتگان با کسى جز انبیاء الهى گفتگو نداشتند ولى چهار بانوى بزرگ در تاریخ انبیاء بودند که پیامبر نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن مىگفتند:
الف) مریم، مادر حضرت عیسى(ع)
ب) همسر عمران مادر حضرت موسى و مریم(علیهماالسلام)
ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و یعقوب(ع)
د) فاطمه زهرا(س). (4)
پیامبر اسلام(ص) در بستر بیمارى از هوش رفته بود که در خانه کوبیده شد. فاطمه(س) فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبى هستم و پرسشى از رسول خدا دارم اجازه ورود مىدهید؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت کند! حال رسول الله مساعد نیست.
رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبى است که از رسول خدا اجازه مىگیرد آیا به غریبان اجازه ورود مىدهند؟ ناگاه رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: اى فاطمه! آیا مىدانى چه کسى است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعتها را بهم مىزند و لذتهاى دنیوى را از بین مىبرد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پیش از من از احدى اجازه نگرفت و پس از من از کسى اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگوارى و کرامتى که در پیشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه مىگیرد به او اجازه ورود بده!
فاطمه فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند!
فرشته مرگ چون نسیم ملایمى وارد شد و فرمود: السلام على اهل بیت رسول الله (5)
این جریان ناگوار از نوع سخنانى است که فاطمه زهرا(س) با فرشته داشته است و به راستى که فاطمه محدثه است.
پیدایش مصحف فاطمه(س)
زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) 75 یا 95 روز، در جهان زندگى کرد. در این مدت بسیار کوتاه که دوره صبر و استقامت، حمایت از حریم ولایت و در عین حال حزن و اندوه زهراى مرضیه بود; جبرئبل امین - فرشته وحى - بر او فرود آمد و با گزارشهایى که از منزلت پدر بزرگوارش در نزد خدا و نیز آینده تاریخ اسلام و تشیع الهام مىکرد کتاب ارزشمندى به نام «مصحف فاطمه(س)» براى امامان معصوم(ع) به یادگار ماند.
امام صادق(ع) در پاسخ به محدثانى که در باره مصحف فاطمه(س) سؤال کردند مدت طولانى سکوت کرد. ... ثم قال: انکم لتبحثون عما تریدون و عما لا تریدون ان فاطمة مکثتبعد رسول الله(ص) خمسة و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على ابیها و کان جبرئیل(ع) یاتیها فیحسن عزاءها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان على(ع) یکتب ذلک فهذا مصحف فاطمة(س) (6)
سپس فرمود: شما در باره چیزهایى که چه لازم دارید و یا لازم ندارید جستجو و تحقیق مىکنید. فاطمه(س) پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز حیات داشت و بر اثر رحلت پدرش اندوه فراوان بر او وارد گشت. جبرئیل - فرشته وحى - پیوسته بر او فرود مىآمد و ناگواریها و اندوه جدایى پدر را به خوبیها جلوه مىداد و به جانش آرامش مىبخشید. به او از پدر و جایگاه بلندش در نزد پروردگار خبر مىداد و نیز از حوادث آینده که بعد از فاطمه(س) نسبتبه فرزندانش واقع خواهد شد گزارش مىداد. على(ع) تمام آن گزارشها و اخبار را مىنوشت که همین مصحف فاطمه(س) را شکل داد.
در حدیث دیگرى امام صادق(ع) در پاسخ محدثى که سؤال کرد: مصحف فاطمه چیست؟ چنین فرمود: خداوند متعال زمانى که پیامبر را قبض روح کرد،بر فاطمه(س) از اثر رحلت پیامبر(ص) اندوهى وارد شد که جز خداى عز و جل کسى نمىداند چه حزنى بود. لذا خداوند فرشتهاى را به سوى او فرستاد تا غم و اندوهش را برطرف نماید و با او سخن گوید. فاطمه(س) جریان را به امیرالمؤمنین گزارش داد و على(ع) فرمود: هر وقت ورود فرشته را احساس کردى و صدایش را شنیدى به من بگو و مرا از سخنانش آگاه کن. بنابراین امیرالمؤمنین(ع) آنچه را که مىشنید مىنوشت تا آنکه از سخنان و گزارشهاى نوشته شده مصحفى به وجود آمد. (7)
با دقت در این دو حدیثشریف مىتوان گفت:
الف: مصحف فاطمه(س) در فاصله زمانى پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) تا شهادت صدیقه طاهره(س) به وجود آمده است.
ب: مصحف فاطمه(س) سخن وحى است که توسط جبرئیل امین(ع) به فاطمه زهرا(س) الهام شده است.
ج: مصحف فاطمه(س) به دست مبارک مولا على(ع) نوشته شده است.
زمینههاى مصحف در زمان پیامبر
گرچه پیدایش و اتمام مصحف فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا انجام گرفت و از جانب خداوند به او الهام گشت که احادیث زیادى بر این دلالت دارد; ولى در برخى از روایات زمینههاى پیدایش آن را از زمان حیات رسول الله مىداند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: مصحف فاطمه(س) به املاء رسول الله و خط على(ع) شکل گرفت. (8)
چنین مصحفى در چندین حدیثبا اسناد مختلف از امام صادق(ع) نقل شده است و اینکه رسول خدا املا کرد و على(ع) با دست مبارکش نوشت این نظریه را اثبات مىکند که مصحف فاطمه(س) در زمان پدرش بوجود آمد.
البته برخى قائلاند که جمله «رسول الله» در این احادیث منظور پیامبر اسلام نیست، بلکه همان فرستاده خدا فرشته وحى است که اخبار و گزارشها را املا کرد و على(ع) آنها را نوشت. (9)
شاهدى که سخن این گوینده را تایید مىکند حدیثى است که ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده و در آن کلمه رسول نیست. «انما هو شىء املاه الله علیها و اوحى الیها» (10) همانا - مصحف فاطمه(س) - چیزى است که خداوند آن را بر فاطمه(س) املاء و به سوى او وحى کرد. و روشن است که املاء خدا به واسطه فرشته وحى است.
بنابراین مفهوم این احادیث نیز شبیه آن روایاتى مىشود که پیش از آن نقل کردیم که در آنها پیدایش مصحف فاطمه را پس از رحلت پیامبر(ص) مىداند.
البته صحیفههایى از مصحف فاطمه(س) که برگها و قسمتهاى جزئى از آن مجموعه ارزشمند خدادادى است پیامبر در زمان حیات به فاطمه(س) ارزانى داد که بعدها کامل گشت و به نام مصحف فاطمه(س) در اختیار امامان معصوم(علیهمالسلام) قرار گرفت. چرا که بخشى از آن مصحف در زمان پیامبر(ص) در اختیار جابر بنعبدالله انصارى (11) قرار گرفت که هماکنون همین صحیفه در جوامع حدیثى شیعى در دسترس علاقهمندان است.
امام صادق(ع) فرمود: پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر بنعبدالله انصارى گفت: پرسشى داشتم که هر وقت مناسب شد آن را مطرح کنم. جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتى در محضرتان خواهم بود. تا آنکه فرصت مناسبى پیش آمد و پدرم خطاب به جابر گفت: اى جابر! به من خبر ده از لوحى که در دست مادرم فاطمه دختر رسول الله (علیهما السلام) دیدى و مادرم از نوشتههاى آن لوح به تو چه خبر داد؟
جابر عرض کرد: خداى را گواه مىگیرم که در حیات رسول خدا براى عرض تبریک ولادت حسین(ع) بر مادرت فاطمه(س) وارد شدم که در دستش لوح سبزرنگى چون زمرد درخشش داشت و در آن نوشته سفیدى که چون خورشید نورانیت داشت مشاهده کردم. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت اى دختر رسول الله! این لوح چیست؟ فرمود: این لوحى است که خداوند به پیامبرش هدیه داده است و در آن نام پدرم، نام همسرم، نام فرزندانم و نام اوصیاء از فرزندان نوشته شده است که پدرم آن را به من بخشید تا به سبب آن مرا خشنود کند. جابر گفت: مادرت فاطمه(س) آن را به من عطا کرد و خواندم و از آن رونوشت کردم. پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر گفت: آیا ممکن است آن نوشته را بر من عرضه کنى؟ گفت: آرى! پدرم همراهش به منزل جابر رفت و پیش از آنکه آن لوح را بیاورد ناگاه صحیفهاى از ورق نازکى که در آن نوشته شده بود درآورد و گفت: اى جابر! نگاه کن در نوشته خودت تا من برایتبخوانم. جابر هم در نوشته خودش نگاه کرد و پدرم از روى نوشتهاى که داشتخواند; تا جایى که این دو نوشته حتى در یک حرف هم با یکدیگر تفاوت نداشتند.
آنگاه جابر گفت: خدا را گواه مىگیرم نوشتهاى که در آن لوح دیدم چنین بود... (12)
نشانه امامت
مصحف فاطمه(س) به عنوان اسرار رسالت و امامت، تنها در دست ائمه معصومین (علیهمالسلام) به یادگار ماند و در بین حجتهاى خدا در روى زمین یکى پس از دیگرى دستبه دست گشت که در اختیار داشتن آن را یکى از نشانههاى امامت دانستهاند.
امام رضا(ع) وقتى علامت و نشانههاى امام معصوم را شمارش کرد فرمود:
«و یکون عنده مصحف فاطمة(س)» (13)
مصحف فاطمه(س) در نزد او از نشانههاى امامت مىباشد.
روایات بسیارى دلالت دارد بر اینکه «جامعه»، «جفر» و «مصحف فاطمه(س)» در نزد ائمه است که در فرصت مناسب به آنها مراجعه و مشکلات و نیازهاى فکرى و علمى انسانها را حل مىکردند. تمام این آثار گنجینههاى گرانبهایى از معارف و دانشها بود که تصور آنها در افکار مادى ذهن بشر نمىگنجد.
ابوبصیر مىگوید: به حضور امام صادق(ع) رسیدم و عرض کردم: قربانت گردم! از شما سؤالى داردم، راستى در اینجا کسى - نامحرمى - هست که سخن مرا بشنود؟، امام صادق(ع) پردهاى را که میان آنجا و حجره دیگر بود بالا زد و در آنجا سر کشید سپس فرمود: اى ابا محمد! هر چه مىخواهى بپرس.
... آنگاه فرمود: اى ابا محمد! همانا «جامعه» نزد ما است و مردم چه مىدانند «جامعه» چیست؟ عرض کردم: قربانتشوم! جامعه چیست؟ فرمود: طومارى استبه طول هفتاد ذراع با املاء رسول خدا و دستخط على(ع) که تمام حلال و حرام و همه نیازهاى مردم در آن موجود استحتى جریمه خراش.
... آنگاه فرمود: همانا «جفر» در نزد ما است و مردم چه مىدانند «جفر» چیست؟
عرض کردم: جفر چیست؟ فرمود: مخزنى از چرم است که علم پیامبران و اوصیاء و دانشمندان گذشته بنىاسرائیل در آن وجود دارد.
... آنگاه فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه(س) و ما یدریهم ما مصحف فاطمه(س)؟ (14)
همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است و مردم چه مىدانند که مصحف فاطمه(س) چیست؟
ابوعبیده حذاء مىگوید: ابوجعفر - امام محمدباقر(ع) - خطاب به من فرمود: اى ابا عبیده! کسى که نزد او شمشیر رسول الله، زره، پرچم برافراشتهاش و مصحف فاطمه(س) باشد، چشم روشنى دارد.
راوى نقل مىکند در محضر امام صادق(ع) بودم که جمعى از محدثان نیز در مجلس حضور داشتند یکى از محدثان (15)
خطاب به امام عرض کرد: قربانت گردم! عبدالله بنحسن (16) در باره امامت و خلافت مىگوید: این منصب از آن ماست و
به دیگران نخواهد رسید! امام صادق(ع) پس از سخنانى فرمود: چه شگفتانگیز است از عبدالله! مىپندارد که پدرش
على(ع) امام نبوده؟ ولکن به خدا قسم (در حالى که با دستبه سینهاش اشاره مىکرد) اسرار نبوت و نیز شمشیر و زره
رسول الله در نزد ما است. «و عندنا و الله مصحف فاطمة» به خدا قسم مصحف فاطمه(س) در نزد ما است. (17)
مصحف فاطمه(س) قرآن نیست
برخى از نااهلان و یا مغرضان بر شیعه خرده گرفتهاند که شیعیان قرآن دیگرى تراشیدهاند! و ممکن است در عصر حاضر نیز چنین اتهاماتى را وارد کنند و ناآگاهانه به باد انتقاد بگیرند. این انتقادهاى نابخردانه و اهانتهاى ناروا ممکن است از چند چیز نشات گیرد:
الف: عدم رجوع به متون و منابع حدیثى و جوامع روایى شیعى و ناآگاهى و عدم اطلاع از اینکه تشیع که قائل است زهراى مرضیه(س) داراى کتاب و مصحف بوده است مقصود چیست؟
ب: عناد و لجاجتبا اندیشههاى اسلام ناب و باورهاى اعتقادى و معارف که از طریق امامان معصوم(ع) این حجتهاى خدا در روى زمین در اختیار انسانها گذارده شد.
ج: ذهنیت و تصورى که پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) در اذهان مسلمانان حتى اصحاب و یاران پیامبر از کلمه «مصحف» بود. چرا که «مصحف» بیشتر به نوشتههایى از آیات قرآن اطلاق مىشد و در آن زمان مصحفهاى متعددى وجود داشت و شخصیتى که داراى مصحف بود به همو نسبت مىدادند مثل اینکه مىگفتند مصحف على(ع) به اعتبار اینکه مولا على(ع) داراى مصحف بود. البته هماکنون نیز تعبیر «مصحف شریف» به قرآن مجید شهرت بسیار دارد.
گرچه چنین استعمالى در آن زمان شهرت فراوان داشت ولى اینطور نبوده که مصحف تنها به نوشتههاى آیات قرآن گفته شود بلکه نظرشان به معناى لغوى مصحف بوده چرا که به مجموعه صحیفههاى نوشته شده بین دو جلد که به صورت کتاب درآمده باشد مصحف یا مصحف مىگویند. (18)
بنابراین به مجموعه صحیفهها و نوشتههایى که در موضوعات و مطالبى غیر از آیات قرآن نوشته شده باشد مصحف اطلاق مىگردد و مصحف فاطمه(س) به همین اعتبار است.
ابوبصیر مىگوید: در محضر امام صادق(ع) بودم و پرسیدم:
و ما مصحف فاطمه؟ قال: مصحف فیه مثل قرآنکم ثلاث مرات، و الله ما فیه من قرآنکم حرف واحد. (19)
مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: مصحفى استسه برابر قرآن که در دستشما است، ولى به خدا قسم حتى یک حرف از قرآن شما هم در آن نیست.
این حدیث آشکار مىسازد که مصحف فاطمه(س) از نظر کمیت و حجم سه برابر قرآن است ولى از نظر محتوا و مطالب حتى یک حرف از ظاهر قرآن هم در آن وجود ندارد.
علامه مجلسى در توضیح این حدیث مىنویسد: ممکن است کسى این شبهه را کند که در احادیثبسیارى وارد شده قرآن همه احکام را در بردارد و نیز مشتمل بر حوادث و گزارشهاى حال و آینده تاریخ است. پس مصحف فاطمه در پى چه چیزى است و این حدیث چگونه معنا مىشود؟
در پاسخ شبهه مىگوید: آرى قرآن چنین است ولى ممکن است منظور از مصحف معانى و تاویلاتى باشد که ما از قرآن نمىفهمیم نه معناى ظاهرى که از الفاظ درک مىکنیم و مىفهمیم. لذا مقصود از قرآن شما همان الفاظ ظاهرى قرآن است که در مصحف فاطمه(س) وجود ندارد. (20)
البته احادیثى که در آینده ذکر خواهد شد مطالب و موضوعات موجود در مصحف فاطمه را تا حدودى روشن مىسازد.
محمد بنمسلم از امام باقر و یا از امام صادق(ع) چنین نقل کرده است:
«و خلفت فاطمة مصحفا ما هو قرآن ولکنه کلام من کلام الله انزل علیها.» (21)
فاطمه(س) مصحفى را به یادگار گذاشت که آن مصحف قرآن نیست ولى سخنى از سخن خداست که بر فاطمه(س) نازل کرده است.
حسین بنابىالعلاء مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
«ان عندى ... مصحف فاطمة ما ازعم ان فیه قرآنا» (22)
نزد من، مصحف فاطمه(س) است. البته تصور نکن که در آن آیات قرآن باشد.
ابىحمزه مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: «مصحف فاطمة(س) ما فیه شیء من کتاب الله و انما هو شیء القى علیها بعد موت ابیها» (23)
در مصحف فاطمه(س) چیزى از کتاب خدا - قرآن مجید - نیست و تنها مصحف چیزى است که بر فاطمه(س) پس از رحلت پدرش الهام گشته است.
روایات دیگرى نیز وجود دارد که دلالت مىکنند مصحف فاطمه(س) قرآن نیست و موضوعات و مطالب آن غیر از آیات قرآن است. (24)
مصحف فاطمه(س) و علم الهى
دانشهایى که بشر آنها را کسب مىکند بسیار جزئى و محدود است و پس از مدتى فراموشش مىشود و نسبتبه علوم و دانشهایى هم که در آینده وجود مىآید بىاطلاع است. لذا تنها به علومى واقف است که در حال حاضر به آنها دسترسى پیدا کرده است. اصطلاحات و دانش گذشته را کم کم از یاد مىبرد و از آینده هم آگاهى ندارد.
ولى خداوند متعال که عالم مطلق است علم او محدود به زمان نیست و گذشته و حال و آینده در نزد او یکسان است. این دانش و حکمتخدایى که زمان را در مىنوردد و تنها در اختیار اوستشمهاى از آن را به هر کس که اراده کند عطا مىکند. یؤتى الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتى خیرا کثیرا. (25)
حکمت را به هر که مشیتش تعلق گیرد مىدهد و آن کس که حکمت داده شده است همانا خیرى بسیار داده شده است.
البته این دانش و اسرار الهى در حد اعلاى آن به پیشوایان دین ارزانى گشته است و مصحف فاطمه(س) مصداق بارزى از معارف و دانشهاى خدایى است که به زهراى مرضیه(س) الهام شد و به عنوان اسرار نبوت و امامت در اختیار ائمه معصومین (علیهمالسلام) قرار گرفت. بنابراین دانش و حکمتهاى موجود در مصحف فاطمه(س) از سوى خدا است که محدود به زمان و مکان نیست و قابل قیاس با دانشهاى بشرى نیست.
مطالب مصحف فاطمه(س)
ابوبصیر مىگوید: از امام محمدباقر(ع) از مصحف فاطمه(س) پرسیدم. فرمود: پس از رحلت پدرش بر فاطمه(س) نازل گشته است.
عرض کردم: آیا در آن چیزى از آیات قرآن است؟
فرمود: چیزى از آیات قرآن در آن نیست.
عرض کردم: برایم آن را توضیح دهید.
فرمود: جلدها و اطراف آن از یاقوت زینت داده شده است و برگهاى آن از در سفید است.
عرض کردم: قربانت گردم! در آن چه سخنانى است؟
فرمود: خبرهاى عصر حاضر و نیز خبرهایى که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد در آن موجود است. خبر آسمانها و شماره فرشتگان آسمانى، تعداد و نامهاى تمام کسانى که خداوند آنها را آفریده است. نامهاى رسولان، نامهاى تکذیبکنندگان و اسامى همه مؤمنان و کافران از آغاز آفرینش تا فرجام در آن موجود است.
اسامى و معرفى هر یک شهرهایى که در شرق و غرب زمین است، تعداد مؤمنان و کافران هر شهر، اوصاف تکذیبکنندگان و نیز اوصاف ملتهاى گذشته و تاریخ آنها، طغیانگرانى که حاکماند تعداد آنها و زمان حکومتشان، نامهاى پیشوایان و اوصاف آنها و آنچه در زمین یکى پس از دیگرى مالک مىشوند، شرح حال بزرگان آنها و هر کس که در ادوار آینده بیاید در مصحف موجود است.
اوصاف بهشتیان و تعداد کسانى که وارد بهشتخواهند شد، اوصاف جهنمیان و نامهاى آنها در مصحف موجود است.
دانش قرآن آنطور که نازل شده، دانش تورات و انجیل آنطور که نازل گشتهاند و دانش زبور و شماره درختهایى که در تمام بلاد است در مصحف موجود است. (×26)
اخبارى که جبرئیل بر فاطمه(س) وحى مىکرد
جبرئیل - فرشته وحى - که پس از رحلت پیامبر(ص) بر فاطمه نازل مىشد دو قسم گزارش و اخبار به او وحى مىکرد. «و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها» (27)
الف: از پدرش و جایگاه و منزلتى که در نزد پروردگار داشتخبر مىداد.
ب: از حوادث تلخ آینده تاریخ که پس از شهادت صدیقه طاهره(س) نسبتبه فرزندانش از ناحیه دشمنان اهل بیت واقع خواهد شد گزارش مىداد.
بنابراین مصحف فاطمه(س) این دو نوع گزارش و اخبار را هم در بردارد.
دانش آینده
امام صادق(ع) مىفرماید: اما انه لیس فیه شىء من الحلال و الحرام و لکن فیه علم ما یکون. (28)
آگاه باشید! مصحف فاطمه(س) چیزى از حلال و حرام خدا را در برندارد بلکه در آن دانش آینده تاریخ است.
پاسخگویى به نیازهاى جامعه
امام صادق(ع) فرمود: در مصحف فاطمه(س) آنچه را که مردم به ما نیازمندند ولى ما به احدى نیاز نخواهیم داشت، حتى ارش خراش در آن موجود است. (29)
عبدالله بنحسن، تصورش این بود دانشى که امام صادق(ع) دارد مثل دانش بقیه مردم است. ولى امام صادق(ع) فرمود: آرى! راست گفته است عبدالله بنحسن چون علمى که او دارد مثل علم مردم است ولى به خدا قسم در نزد ما «جامعه» است که در آن حلال و حرام خداست و در نزد ما جفر است و عبدالله بنحسن چه مىداند که جفر آیا پوستشتر استیا پوست گوسفند و نزد ما مصحف فاطمه(س) است که به خدا قسم حرفى از قرآن در آن نیست ... خوب عبدالله بنحسن آنگاه که مردم از اطراف عالم بیایند و از او سؤال کنند چه جواب خواهد داد و چکار خواهد کرد؟! (30)
وصیت فاطمه(س)
امام صادق(ع) در برابر کسانى که حرفهایى مىزدند و اعتراضاتى داشتند مىفرمود:
اگر راست مىگویند مصحف فاطمه(س) را در بیاورند و نشان دهند; مصحفى که در آن وصیت فاطمه موجود است. (31)
پیشگویى
ائمه معصومین (علیهمالسلام) به مصحف فاطمه(س) مراجعه و حوادث آینده را پیش از وقوع آن یادآورى مىکردند. حماد بنعثمان مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: زنادقه (32) در سال 128 قمرى، قیام مىکنند و این سخن را که مىگویم به خاطر آن است که در مصحف فاطمه(س) نگاه کردم. (33)
ولید بنصبیح مىگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: اى ولید! من در مصحف فاطمه(س) دقت کردم و از آن مساله که پرسیدى، چیزى در باره فرزندان فلانى، در آن ندیدم جز گرد و غبارى که بر اثر سم اسبان بلند مىشود. (34)
نامهاى انبیاء و حاکمان
امام صادق(ع) مىفرماید: اما مصحف فاطمه(س) هر نوآورى که به وجود بیاید و نیز نامهاى کسانى که تا روز قیامت مىآیند و حکومت دارند، در آن موجود است. (35)
فضیل سکره مىگوید: به محضر امام صادق(ع) مشرف شدم که خطاب به من فرمود: اى فضیل! آیا مىدانى در چه چیزى پیش از این نگاه مىکردم؟! عرض کردم: خیر! فرمود: من در کتاب فاطمه(س) نگاه مىکردم، البته حاکمى نیست که حکومت کند مگر آنکه نام او و نام پدرش در کتاب فاطمه نوشته شده است و براى فرزند حسن اثرى در آن ندیدم. (36)
عبدالملک بناعین مىگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم که زیدیه و معتزله اطراف محمد بنعبدالله (37) را گرفتهاند، آیا او حاکم خواهد شد؟ در پاسخ فرمود: به خدا قسم نزد من دو کتاب است که در آن کتابها نام هر پیامبر و نام هر حاکمى که در زمین حکومت کند موجود است. خیر! به خدا قسم که محمد بنعبدالله هیچ کدام از اینها نیست. (38)
معلى بنخنیس مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: هیچ پیامبر و جانشین پیامآور و حاکمى نیست مگر آنکه در کتابى که نزد من موجود است، اسم آنها ذکر شده است. خیر! به خدا قسم که از محمد بنعبدالله بنحسن در آن نامى نیست. (39)
نامهاى امامان معصوم(ع)
در صحیفهاى که قسمتى از مصحف فاطمه زهرا(س) است و توسط جابربن عبدالله انصارى در اختیار همگان قرار گرفته است نامهاى مبارک ائمه معصومین(علیهم السلام) یکى پس از دیگرى ذکر شده است و این خود یکى از مطالب مصحف فاطمه(س) را تشکیل مىدهد. (40)
نزد فرزندش امام زمان(عج)
صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است از ما است. (امام خمینى(ره) (41)
مصحف فاطمه(س) این خیر کثیر الهام شده از سوى خداوند متعال، به عنوان میراث بس ارزشمندى در نزد امامان معصوم(ع) دستبه دست گشته است و هم اکنون در اختیار مهدى فاطمه حجتخدا بر روى زمین است.
روایات بسیارى از ائمه نقل شد که در آنها لفظ «عندنا» یا «عندى» است و این تعبیر مىفهماند که مصحف فاطمه(س) به مثابه علامت و نشانهاى از امامت، تنها در اختیار آنان بوده است و در مواردى نیز علیه کجاندیشان و منحرفان از مسیر امامتبدان احتجاج مىکردند و به این وسیله حقانیتخویش و ادعاى دروغین آنها را آشکار مىساختند.
ابوبصیر مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مىفرمود: «ما مات ابوجعفر(ع) حتى قبض مصحف فاطمه(س)» (42)
ابوجعفر - امام محمد باقر(ع) - از دنیا نرفت تا آنکه مصحف فاطمه(س) را تحویل داد.
على بنابىحمزه مىگوید: عبد صالح - منظور امام موسى کاظم(ع) - فرمود: عندى مصحف فاطمه(س) لیس فیه شئ من القرآن. (43)
نزد من، مصحف فاطمه(س) است که البته چیزى از قرآن در آن نیست.
ابوبصیر مىگوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: جانم فدایت! پس از رحلت جانسوز فاطمه(س) آن مصحف به چه کسى انتقال گردید؟
فرمود: فاطمه(س) شخصا آن را به امیرالمؤمنین(ع) تحویل داد و پس از شهادت على(ع) به امام حسن(ع) منتقل گشت و پس از او به امام حسین(ع) و آنگاه در خاندان حسین(ع) دستبه دست گشت تا اینکه به صاحب الامر(عج) تحویل داده شد. (44)
اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.
پىنوشتها
1- عوالم العلوم و المعارف والاحوال، علامه بحرانى، ص36.
2- آل عمران،3 / 42 ،43 آیات خطاب به مریم است و اذا قالت الملائکة یا مریم ... و چون فرشتگان همین آیات را خطاب به فاطمه زهرا(س) تلاوت کردهاند به جاى یا مریم یا فاطمه گفتهاند.
3- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ص36.
4- مناقب ابنشهر آشوب، انتشارات علامه، ح3، ص336.
5- همان مدرک.
6- اصول کافى، ج 1، ص 241 و 458; بصائر الدرجات، ابوجعفر محمد بن حسن صفار، ص153; مسند فاطمة الزهراء، عزیزالله عطاردى، چاپ اول، ص 281; بحارالانوار، ج 22، ص 545 و ج43، ص79.
7- اصول کافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص157; مسند فاطمة الزهراء، ص 282; بحارالانوار، ج43، ص 80 و ج26، ص 44 و ج47، ص 65.
8- بصائر الدرجات، ص156،157، 161; بحارالانوار، ج26، ص 40 و46 و 48; ج47، ص 271.
9- بحارالانوار، ج26، ص 42.
10- بحارالانوار، ج26، ص39.
11- جابر بن عبدالله پانزده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد، از طایفه خزرجیان بود. او و پدرش عبدالله بنحرام از پیشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسید. جابر از مسلمانان پیش از هجرت و از اصحاب با فضیلت رسول خدا(ص) بود که در19 غزوه، از جمله جنگ بدر در رکاب پیامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفین نیز در رکاب على(ع) جنگید. این محدث بزرگ شیعه در اواخر عمر نابینا شد و با همان حال، همراه عطیه عوفى در اولین اربعین به زیارت کربلا آمد. وى آخرین فردى بود که از حاضران پیمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستى اهل بیت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال 78 هجرى قمرى، در سن نود و چند سالگى در حالى که نابینا بود از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شده. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص127).
12- رک: اصول کافى، ج 1، ص527; الاختصاص، شیخ مفید، ص 210; مسند فاطمة الزهراء، ص286.
13- بحارالانوار، ج 25، ص117.
14- حدیثبا تلخیص نقل شده. اصول کافى، ج 1، ص239; بصائر الدرجات، ص 151; بحارالانوار، ج26، ص 38.
15- بحارالانوار، ج26، ص 211.
16- امام حسن مجتبى(ع) پسرى داشت که نام او هم حسن بود و به همین سبب به او «حسن مثنى» مىگفتند. حسن مثنى در کربلا در خدمت امام حسین(ع) بود. مجروح شد و در میان مجروحین افتاده بود. بعد که به سراغ مجروحین آمدند، یک کسى که با او خویشاوندى مادرى داشت واسطه شد و متعرضش نشدند، خودش را معالجه کرد و خوب شد. بعدها با فاطمه دختر امام حسین(ع) ازدواج کرد و از این ازدواج فرزندانى به وجود آمد که یکى از آنها همین عبدالله است. عبدالله از طرف مادر نوه امام حسین(ع) از طرف پدر نوه امام حسن(ع) است. به همین جهت افتخار مىکرد و مىگفت من از دو طریق فرزند پیغمبرم و از دو راه فرزند فاطمه(س) هستم. لذا به او «عبدالله محض» مىگفتند یعنى خالص از اولاد پیغمبر. عبدالله در زمان امام صادق(ع) رئیس اولاد امام حسن(ع) بود چنانکه امام صادق(ع) رئیس و بزرگتر بنىالحسین بود. در جریانات سیاسى که در عصر امام صادق(ع) پیش آمد و عباسیان روى کار آمدند. در آغاز عبدالله بن حسن راه دیگرى رفت و گوش به سخن امام صادق(ع) نداد و پندها و سخنان امام را به حسادت حمل مىکرد! تا آنکه از بنىعباس و دیگران براى فرزندش بیعت گرفت و بنىعباس هم چون در ابتدا زمینه را براى خودشان فراهم نمىدیدند از وجاهت و موقعیت آل على استفاده کردند و با محمد پسر عبدالله به عنوان مهدى امتبیعت کردند. خواستند از امام صادق(ع) بیعتبگیرند ولى امام(ع) مخالفت کرد که مساله مهدى فعلا وقتش نیست، دروغ است. مهدى امت این نیست ولى تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم حاضرم همکارى و بیعت کنم. (براى آگاهى بیشتر مراجعه کنید به سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، از ص 124 به بعد).
17- بصائر الدرجات، ص153; بحارالانوار، ج26، ص 40.
18- رک، لسان العرب، ج 10، کلمه صحف و مفردات راغب.
19- حدیث قسمتى از حدیثى است که در پاورقى 14 منابع آن ذکر گردیده است.
20- بحارالانوار، ج26، ص 40.
21- بصائر الدرجات، ص156.
22- اصول کافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص 150 و 154; بحارالانوار، ج26، ص37.
23- بصائر الدرجات، ص159; مسند فاطمة الزهراء(س)، ص 292; بحار، ج26، ص47.
24- بصائر الدرجات، ص 154 و 160; بحار، ج26، ص46.
25- بقره، 2،269.
26- مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 290 و 291. البته با کمى تلخیص نقل شده است.
× امکان ذخیرهسازى و بازیابى حجم بالاى اطلاعات در دیسکهاى CD لیزرى با سرعت مافوق تصور، شاهد خوبى بر این است که مىتوان در جایگاه محدودى این حجم بالاى اطلاعات را ذخیره نمود.
27- قسمتى از حدیثى است که منابع آن در پاراگراف6 نقل شده است.
28- قسمتى از حدیثى است که منابع آن در پاورقى7 ذکر شده است.
29- بصائر الدرجات، ص 150; اصول کافى، ج 1، ص 240، بحار، ج26، ص37.
30- بصائر الدرجات، ص157 و 161، بحار، ج26، ص46.
31- اصول کافى، ج 1، ص 241; بصائر الدرجات، ص157 و158.
32- زنادقه جمع زندیق است و زندیق در اصطلاح به مسلمان ملحدى گویند که تفسیرهاى او از نصوص شرعیه قرآن و سنت، موجب گمراهى مسلمانان گردد. کلمه زندیق، از ریشه پهلوى زندیک مىآید که به معنى مفسر «اوستا» کتاب زرتشت است و چون مانویان و مزدکیان جرات اظهار عقاید دینى خود را نداشتند به تفسیر اوستا پرداخته و مىگفتند: منظور ما از این سخنان شرح و تفسیر اوستا مىباشد، از آن جهت ایشان را زندیک نامیدند. زنادقه غالبا قائل به اباحه و شک در دین و نوعى آزاداندیشى و اغلب «ثنوى» بودند مانند صالح بن عبدالقدوس که قائل به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» بود. زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند و طبقهاى بودند که تعهدى نداشتند و حتى در حرمین مکه و مدینه و در مسجد الحرام و مسجد النبى مىنشستند و حرفهایشان را مىزدند. البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است، شبههاى است که براى ما پیدا شده و باید بگوییم زنادقه طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند، زبان سریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود مىدانستند، بسیارى از آنها زبان یونانى و بسیارى ایرانى بودند و زبان فارسى مىدانستند و بعضى هم زبان هندى. بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویها است. (رک، فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشکور، ص 210; سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، ص146).
33- آغاز حدیثى است که منابع آن در پاورقى7 ذکر شده است.
34- بصائر الدرجات، ص 161; مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 292; بحار، ج26، ص 48 و156.
35- بحارالانوار، ج26، ص 18.
36- اصول کافى، ج 1، ص 242، بحار، ج26، ص 155.
37- محمد بنعبدالله بنحسن معروف به «نفس زکیه» که به عنوان مهدى استبا او بیعتشد و خودش هم باورش شده بود که مهدى است. ولى امام صادق(ع) مخالفت کرد که دروغ است، مهدى امت ایشان نیست و امام(ع) پیشبینى کرد که فرزندان عبدالله بنحسن به دست منصور دوانقى کشته مىشوند و آنهایى که حکومت مىکنند نه عبدالله و فرزندان او. طولى نکشید که پیشبینى امام محقق شد و حکومتبه دست ابوالعباس سفاح و برادرانش افتاد و محمد بنعبدالله (نفس زکیه) توسط منصور کشته شد. (براى توضیح بیشتر از جریانات سیاسى این عصر رجوع کنید به سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، ص133 به بعد).
38- اصول کافى، ج 1، ص 242.
39- بحارالانوار، ج26، ص156 و ج47، ص 32.
40- اصول کافى، ج 1، ص527; الاختصاص، شیخ مفید، ص 210. این صحیفه به نقلهاى دیگرى نیز رسیده است که در یکى از نقلها علاوه بر اسامى ائمه معصومین(ع) نام مادر هر یک از امامان نیز ذکر شده است. (مسند فاطمة الزهراء، ص 248)
41- وصیتنامه سیاسى الهى امام خمینى(ره)، ص3. منظور حضرت امام از کلمه صحیفه همان مصحف فاطمه است که به معناى کتاب است. گرچه صحیفه چیزى است که در آن مىنویسند و از مجموعه صحیفه نوشته شده، کتاب حاصل مىشود ولى خود صحیفه نیز به معناى کتاب آمده است (ر.ک، لسانالعرب، ج7، ص 291) چنانچه به مجموعه دعاهاى امام سجاد(ع)، صحیفه سجادیه، و به مجموعه سخنرانیها، بیانیهها و اعلامیههاى حضرت امام راحل(ره)، صحیفه نور، گفته مىشود.
42- بصائر الدرجات، ص 158; بحار، ج26، ص47.
43- همان، ص 154; بحار، ج26، ص 45.
44- مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 292.
علامه آقابزرگ تهرانى در الذریعه، ج 21، رقم 4248 از مصحف فاطمه(س) نام برده و مىنویسد: مصحف فاطمه از امانات امامت است که در نزد امام و مولایمان صاحبالزمان(عج) موجود است.
مصحف فاطمه(س)، سرچشمه جوشان معنویت و دانشها که از طریق وحى بر او نازل گشته مانند قبر مطهرش رازى است که در پرده مانده و در اختیار ما خاکیان نیست. به راستى مصحف فاطمه(س) چیست؟ چه زمانى به وجود آمد؟ چه مطالبى را در بر دارد؟ و اکنون کجاست و در اختیار کیست؟ و ... پرسشهایى است که تا حدودى پاسخ آنها در این نوشتار مختصر روشن مىگردد.
محدثه
از نامهاى معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذارى مادرش فاطمه به محدثه چنین مىفرماید:
انما سمیت فاطمة محدثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادى مریم بنت عمران (1) اینکه فاطمه(س) به محدثه نامگذارى شد چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود مىآمدند و به فاطمه(س) خبر مىدادند همانطور که به مریم دختر عمران خبر مىدادند.
فرشتگان خطاب به فاطمه(س) این آیات را تلاوت مىکردند: - یا فاطمة - ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین - یا فاطمة - اقنتى لربک واسجدى وارکعى مع الراکعین. (2)
فاطمه(س) به فرشتگان خبر مىداد و آنان به او خبر مىدادند و سخنانى با یکدیگر داشتند که در یکى از شبها فاطمه به آنها گفت: آیا مریم دختر عمران بر زنان عالم برترى ندارد؟
گفتند: مریم در روزگار خویش بانوى بزرگ زنان بود ولى خداوند عز و جل تو را در عصر خویش و در عصر او بزرگ بانوى زنان قرار داده است و تو «سیدة نساء الاولین و الآخرین» هستى. (3)
گر چه فرشتگان با کسى جز انبیاء الهى گفتگو نداشتند ولى چهار بانوى بزرگ در تاریخ انبیاء بودند که پیامبر نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن مىگفتند:
الف) مریم، مادر حضرت عیسى(ع)
ب) همسر عمران مادر حضرت موسى و مریم(علیهماالسلام)
ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و یعقوب(ع)
د) فاطمه زهرا(س). (4)
پیامبر اسلام(ص) در بستر بیمارى از هوش رفته بود که در خانه کوبیده شد. فاطمه(س) فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبى هستم و پرسشى از رسول خدا دارم اجازه ورود مىدهید؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت کند! حال رسول الله مساعد نیست.
رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبى است که از رسول خدا اجازه مىگیرد آیا به غریبان اجازه ورود مىدهند؟ ناگاه رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: اى فاطمه! آیا مىدانى چه کسى است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعتها را بهم مىزند و لذتهاى دنیوى را از بین مىبرد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پیش از من از احدى اجازه نگرفت و پس از من از کسى اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگوارى و کرامتى که در پیشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه مىگیرد به او اجازه ورود بده!
فاطمه فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند!
فرشته مرگ چون نسیم ملایمى وارد شد و فرمود: السلام على اهل بیت رسول الله (5)
این جریان ناگوار از نوع سخنانى است که فاطمه زهرا(س) با فرشته داشته است و به راستى که فاطمه محدثه است.
پیدایش مصحف فاطمه(س)
زهرا(س) پس از رحلت پیامبر(ص) 75 یا 95 روز، در جهان زندگى کرد. در این مدت بسیار کوتاه که دوره صبر و استقامت، حمایت از حریم ولایت و در عین حال حزن و اندوه زهراى مرضیه بود; جبرئبل امین - فرشته وحى - بر او فرود آمد و با گزارشهایى که از منزلت پدر بزرگوارش در نزد خدا و نیز آینده تاریخ اسلام و تشیع الهام مىکرد کتاب ارزشمندى به نام «مصحف فاطمه(س)» براى امامان معصوم(ع) به یادگار ماند.
امام صادق(ع) در پاسخ به محدثانى که در باره مصحف فاطمه(س) سؤال کردند مدت طولانى سکوت کرد. ... ثم قال: انکم لتبحثون عما تریدون و عما لا تریدون ان فاطمة مکثتبعد رسول الله(ص) خمسة و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على ابیها و کان جبرئیل(ع) یاتیها فیحسن عزاءها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان على(ع) یکتب ذلک فهذا مصحف فاطمة(س) (6)
سپس فرمود: شما در باره چیزهایى که چه لازم دارید و یا لازم ندارید جستجو و تحقیق مىکنید. فاطمه(س) پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز حیات داشت و بر اثر رحلت پدرش اندوه فراوان بر او وارد گشت. جبرئیل - فرشته وحى - پیوسته بر او فرود مىآمد و ناگواریها و اندوه جدایى پدر را به خوبیها جلوه مىداد و به جانش آرامش مىبخشید. به او از پدر و جایگاه بلندش در نزد پروردگار خبر مىداد و نیز از حوادث آینده که بعد از فاطمه(س) نسبتبه فرزندانش واقع خواهد شد گزارش مىداد. على(ع) تمام آن گزارشها و اخبار را مىنوشت که همین مصحف فاطمه(س) را شکل داد.
در حدیث دیگرى امام صادق(ع) در پاسخ محدثى که سؤال کرد: مصحف فاطمه چیست؟ چنین فرمود: خداوند متعال زمانى که پیامبر را قبض روح کرد،بر فاطمه(س) از اثر رحلت پیامبر(ص) اندوهى وارد شد که جز خداى عز و جل کسى نمىداند چه حزنى بود. لذا خداوند فرشتهاى را به سوى او فرستاد تا غم و اندوهش را برطرف نماید و با او سخن گوید. فاطمه(س) جریان را به امیرالمؤمنین گزارش داد و على(ع) فرمود: هر وقت ورود فرشته را احساس کردى و صدایش را شنیدى به من بگو و مرا از سخنانش آگاه کن. بنابراین امیرالمؤمنین(ع) آنچه را که مىشنید مىنوشت تا آنکه از سخنان و گزارشهاى نوشته شده مصحفى به وجود آمد. (7)
با دقت در این دو حدیثشریف مىتوان گفت:
الف: مصحف فاطمه(س) در فاصله زمانى پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) تا شهادت صدیقه طاهره(س) به وجود آمده است.
ب: مصحف فاطمه(س) سخن وحى است که توسط جبرئیل امین(ع) به فاطمه زهرا(س) الهام شده است.
ج: مصحف فاطمه(س) به دست مبارک مولا على(ع) نوشته شده است.
زمینههاى مصحف در زمان پیامبر
گرچه پیدایش و اتمام مصحف فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا انجام گرفت و از جانب خداوند به او الهام گشت که احادیث زیادى بر این دلالت دارد; ولى در برخى از روایات زمینههاى پیدایش آن را از زمان حیات رسول الله مىداند.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: مصحف فاطمه(س) به املاء رسول الله و خط على(ع) شکل گرفت. (8)
چنین مصحفى در چندین حدیثبا اسناد مختلف از امام صادق(ع) نقل شده است و اینکه رسول خدا املا کرد و على(ع) با دست مبارکش نوشت این نظریه را اثبات مىکند که مصحف فاطمه(س) در زمان پدرش بوجود آمد.
البته برخى قائلاند که جمله «رسول الله» در این احادیث منظور پیامبر اسلام نیست، بلکه همان فرستاده خدا فرشته وحى است که اخبار و گزارشها را املا کرد و على(ع) آنها را نوشت. (9)
شاهدى که سخن این گوینده را تایید مىکند حدیثى است که ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده و در آن کلمه رسول نیست. «انما هو شىء املاه الله علیها و اوحى الیها» (10) همانا - مصحف فاطمه(س) - چیزى است که خداوند آن را بر فاطمه(س) املاء و به سوى او وحى کرد. و روشن است که املاء خدا به واسطه فرشته وحى است.
بنابراین مفهوم این احادیث نیز شبیه آن روایاتى مىشود که پیش از آن نقل کردیم که در آنها پیدایش مصحف فاطمه را پس از رحلت پیامبر(ص) مىداند.
البته صحیفههایى از مصحف فاطمه(س) که برگها و قسمتهاى جزئى از آن مجموعه ارزشمند خدادادى است پیامبر در زمان حیات به فاطمه(س) ارزانى داد که بعدها کامل گشت و به نام مصحف فاطمه(س) در اختیار امامان معصوم(علیهمالسلام) قرار گرفت. چرا که بخشى از آن مصحف در زمان پیامبر(ص) در اختیار جابر بنعبدالله انصارى (11) قرار گرفت که هماکنون همین صحیفه در جوامع حدیثى شیعى در دسترس علاقهمندان است.
امام صادق(ع) فرمود: پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر بنعبدالله انصارى گفت: پرسشى داشتم که هر وقت مناسب شد آن را مطرح کنم. جابر عرض کرد: هر زمان که دوست داشتى در محضرتان خواهم بود. تا آنکه فرصت مناسبى پیش آمد و پدرم خطاب به جابر گفت: اى جابر! به من خبر ده از لوحى که در دست مادرم فاطمه دختر رسول الله (علیهما السلام) دیدى و مادرم از نوشتههاى آن لوح به تو چه خبر داد؟
جابر عرض کرد: خداى را گواه مىگیرم که در حیات رسول خدا براى عرض تبریک ولادت حسین(ع) بر مادرت فاطمه(س) وارد شدم که در دستش لوح سبزرنگى چون زمرد درخشش داشت و در آن نوشته سفیدى که چون خورشید نورانیت داشت مشاهده کردم. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت اى دختر رسول الله! این لوح چیست؟ فرمود: این لوحى است که خداوند به پیامبرش هدیه داده است و در آن نام پدرم، نام همسرم، نام فرزندانم و نام اوصیاء از فرزندان نوشته شده است که پدرم آن را به من بخشید تا به سبب آن مرا خشنود کند. جابر گفت: مادرت فاطمه(س) آن را به من عطا کرد و خواندم و از آن رونوشت کردم. پدرم - امام محمدباقر(ع) - به جابر گفت: آیا ممکن است آن نوشته را بر من عرضه کنى؟ گفت: آرى! پدرم همراهش به منزل جابر رفت و پیش از آنکه آن لوح را بیاورد ناگاه صحیفهاى از ورق نازکى که در آن نوشته شده بود درآورد و گفت: اى جابر! نگاه کن در نوشته خودت تا من برایتبخوانم. جابر هم در نوشته خودش نگاه کرد و پدرم از روى نوشتهاى که داشتخواند; تا جایى که این دو نوشته حتى در یک حرف هم با یکدیگر تفاوت نداشتند.
آنگاه جابر گفت: خدا را گواه مىگیرم نوشتهاى که در آن لوح دیدم چنین بود... (12)
نشانه امامت
مصحف فاطمه(س) به عنوان اسرار رسالت و امامت، تنها در دست ائمه معصومین (علیهمالسلام) به یادگار ماند و در بین حجتهاى خدا در روى زمین یکى پس از دیگرى دستبه دست گشت که در اختیار داشتن آن را یکى از نشانههاى امامت دانستهاند.
امام رضا(ع) وقتى علامت و نشانههاى امام معصوم را شمارش کرد فرمود:
«و یکون عنده مصحف فاطمة(س)» (13)
مصحف فاطمه(س) در نزد او از نشانههاى امامت مىباشد.
روایات بسیارى دلالت دارد بر اینکه «جامعه»، «جفر» و «مصحف فاطمه(س)» در نزد ائمه است که در فرصت مناسب به آنها مراجعه و مشکلات و نیازهاى فکرى و علمى انسانها را حل مىکردند. تمام این آثار گنجینههاى گرانبهایى از معارف و دانشها بود که تصور آنها در افکار مادى ذهن بشر نمىگنجد.
ابوبصیر مىگوید: به حضور امام صادق(ع) رسیدم و عرض کردم: قربانت گردم! از شما سؤالى داردم، راستى در اینجا کسى - نامحرمى - هست که سخن مرا بشنود؟، امام صادق(ع) پردهاى را که میان آنجا و حجره دیگر بود بالا زد و در آنجا سر کشید سپس فرمود: اى ابا محمد! هر چه مىخواهى بپرس.
... آنگاه فرمود: اى ابا محمد! همانا «جامعه» نزد ما است و مردم چه مىدانند «جامعه» چیست؟ عرض کردم: قربانتشوم! جامعه چیست؟ فرمود: طومارى استبه طول هفتاد ذراع با املاء رسول خدا و دستخط على(ع) که تمام حلال و حرام و همه نیازهاى مردم در آن موجود استحتى جریمه خراش.
... آنگاه فرمود: همانا «جفر» در نزد ما است و مردم چه مىدانند «جفر» چیست؟
عرض کردم: جفر چیست؟ فرمود: مخزنى از چرم است که علم پیامبران و اوصیاء و دانشمندان گذشته بنىاسرائیل در آن وجود دارد.
... آنگاه فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه(س) و ما یدریهم ما مصحف فاطمه(س)؟ (14)
همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است و مردم چه مىدانند که مصحف فاطمه(س) چیست؟
ابوعبیده حذاء مىگوید: ابوجعفر - امام محمدباقر(ع) - خطاب به من فرمود: اى ابا عبیده! کسى که نزد او شمشیر رسول الله، زره، پرچم برافراشتهاش و مصحف فاطمه(س) باشد، چشم روشنى دارد.
راوى نقل مىکند در محضر امام صادق(ع) بودم که جمعى از محدثان نیز در مجلس حضور داشتند یکى از محدثان (15)
خطاب به امام عرض کرد: قربانت گردم! عبدالله بنحسن (16) در باره امامت و خلافت مىگوید: این منصب از آن ماست و
به دیگران نخواهد رسید! امام صادق(ع) پس از سخنانى فرمود: چه شگفتانگیز است از عبدالله! مىپندارد که پدرش
على(ع) امام نبوده؟ ولکن به خدا قسم (در حالى که با دستبه سینهاش اشاره مىکرد) اسرار نبوت و نیز شمشیر و زره
رسول الله در نزد ما است. «و عندنا و الله مصحف فاطمة» به خدا قسم مصحف فاطمه(س) در نزد ما است. (17)
مصحف فاطمه(س) قرآن نیست
برخى از نااهلان و یا مغرضان بر شیعه خرده گرفتهاند که شیعیان قرآن دیگرى تراشیدهاند! و ممکن است در عصر حاضر نیز چنین اتهاماتى را وارد کنند و ناآگاهانه به باد انتقاد بگیرند. این انتقادهاى نابخردانه و اهانتهاى ناروا ممکن است از چند چیز نشات گیرد:
الف: عدم رجوع به متون و منابع حدیثى و جوامع روایى شیعى و ناآگاهى و عدم اطلاع از اینکه تشیع که قائل است زهراى مرضیه(س) داراى کتاب و مصحف بوده است مقصود چیست؟
ب: عناد و لجاجتبا اندیشههاى اسلام ناب و باورهاى اعتقادى و معارف که از طریق امامان معصوم(ع) این حجتهاى خدا در روى زمین در اختیار انسانها گذارده شد.
ج: ذهنیت و تصورى که پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) در اذهان مسلمانان حتى اصحاب و یاران پیامبر از کلمه «مصحف» بود. چرا که «مصحف» بیشتر به نوشتههایى از آیات قرآن اطلاق مىشد و در آن زمان مصحفهاى متعددى وجود داشت و شخصیتى که داراى مصحف بود به همو نسبت مىدادند مثل اینکه مىگفتند مصحف على(ع) به اعتبار اینکه مولا على(ع) داراى مصحف بود. البته هماکنون نیز تعبیر «مصحف شریف» به قرآن مجید شهرت بسیار دارد.
گرچه چنین استعمالى در آن زمان شهرت فراوان داشت ولى اینطور نبوده که مصحف تنها به نوشتههاى آیات قرآن گفته شود بلکه نظرشان به معناى لغوى مصحف بوده چرا که به مجموعه صحیفههاى نوشته شده بین دو جلد که به صورت کتاب درآمده باشد مصحف یا مصحف مىگویند. (18)
بنابراین به مجموعه صحیفهها و نوشتههایى که در موضوعات و مطالبى غیر از آیات قرآن نوشته شده باشد مصحف اطلاق مىگردد و مصحف فاطمه(س) به همین اعتبار است.
ابوبصیر مىگوید: در محضر امام صادق(ع) بودم و پرسیدم:
و ما مصحف فاطمه؟ قال: مصحف فیه مثل قرآنکم ثلاث مرات، و الله ما فیه من قرآنکم حرف واحد. (19)
مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: مصحفى استسه برابر قرآن که در دستشما است، ولى به خدا قسم حتى یک حرف از قرآن شما هم در آن نیست.
این حدیث آشکار مىسازد که مصحف فاطمه(س) از نظر کمیت و حجم سه برابر قرآن است ولى از نظر محتوا و مطالب حتى یک حرف از ظاهر قرآن هم در آن وجود ندارد.
علامه مجلسى در توضیح این حدیث مىنویسد: ممکن است کسى این شبهه را کند که در احادیثبسیارى وارد شده قرآن همه احکام را در بردارد و نیز مشتمل بر حوادث و گزارشهاى حال و آینده تاریخ است. پس مصحف فاطمه در پى چه چیزى است و این حدیث چگونه معنا مىشود؟
در پاسخ شبهه مىگوید: آرى قرآن چنین است ولى ممکن است منظور از مصحف معانى و تاویلاتى باشد که ما از قرآن نمىفهمیم نه معناى ظاهرى که از الفاظ درک مىکنیم و مىفهمیم. لذا مقصود از قرآن شما همان الفاظ ظاهرى قرآن است که در مصحف فاطمه(س) وجود ندارد. (20)
البته احادیثى که در آینده ذکر خواهد شد مطالب و موضوعات موجود در مصحف فاطمه را تا حدودى روشن مىسازد.
محمد بنمسلم از امام باقر و یا از امام صادق(ع) چنین نقل کرده است:
«و خلفت فاطمة مصحفا ما هو قرآن ولکنه کلام من کلام الله انزل علیها.» (21)
فاطمه(س) مصحفى را به یادگار گذاشت که آن مصحف قرآن نیست ولى سخنى از سخن خداست که بر فاطمه(س) نازل کرده است.
حسین بنابىالعلاء مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
«ان عندى ... مصحف فاطمة ما ازعم ان فیه قرآنا» (22)
نزد من، مصحف فاطمه(س) است. البته تصور نکن که در آن آیات قرآن باشد.
ابىحمزه مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: «مصحف فاطمة(س) ما فیه شیء من کتاب الله و انما هو شیء القى علیها بعد موت ابیها» (23)
در مصحف فاطمه(س) چیزى از کتاب خدا - قرآن مجید - نیست و تنها مصحف چیزى است که بر فاطمه(س) پس از رحلت پدرش الهام گشته است.
روایات دیگرى نیز وجود دارد که دلالت مىکنند مصحف فاطمه(س) قرآن نیست و موضوعات و مطالب آن غیر از آیات قرآن است. (24)
مصحف فاطمه(س) و علم الهى
دانشهایى که بشر آنها را کسب مىکند بسیار جزئى و محدود است و پس از مدتى فراموشش مىشود و نسبتبه علوم و دانشهایى هم که در آینده وجود مىآید بىاطلاع است. لذا تنها به علومى واقف است که در حال حاضر به آنها دسترسى پیدا کرده است. اصطلاحات و دانش گذشته را کم کم از یاد مىبرد و از آینده هم آگاهى ندارد.
ولى خداوند متعال که عالم مطلق است علم او محدود به زمان نیست و گذشته و حال و آینده در نزد او یکسان است. این دانش و حکمتخدایى که زمان را در مىنوردد و تنها در اختیار اوستشمهاى از آن را به هر کس که اراده کند عطا مىکند. یؤتى الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتى خیرا کثیرا. (25)
حکمت را به هر که مشیتش تعلق گیرد مىدهد و آن کس که حکمت داده شده است همانا خیرى بسیار داده شده است.
البته این دانش و اسرار الهى در حد اعلاى آن به پیشوایان دین ارزانى گشته است و مصحف فاطمه(س) مصداق بارزى از معارف و دانشهاى خدایى است که به زهراى مرضیه(س) الهام شد و به عنوان اسرار نبوت و امامت در اختیار ائمه معصومین (علیهمالسلام) قرار گرفت. بنابراین دانش و حکمتهاى موجود در مصحف فاطمه(س) از سوى خدا است که محدود به زمان و مکان نیست و قابل قیاس با دانشهاى بشرى نیست.
مطالب مصحف فاطمه(س)
ابوبصیر مىگوید: از امام محمدباقر(ع) از مصحف فاطمه(س) پرسیدم. فرمود: پس از رحلت پدرش بر فاطمه(س) نازل گشته است.
عرض کردم: آیا در آن چیزى از آیات قرآن است؟
فرمود: چیزى از آیات قرآن در آن نیست.
عرض کردم: برایم آن را توضیح دهید.
فرمود: جلدها و اطراف آن از یاقوت زینت داده شده است و برگهاى آن از در سفید است.
عرض کردم: قربانت گردم! در آن چه سخنانى است؟
فرمود: خبرهاى عصر حاضر و نیز خبرهایى که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد در آن موجود است. خبر آسمانها و شماره فرشتگان آسمانى، تعداد و نامهاى تمام کسانى که خداوند آنها را آفریده است. نامهاى رسولان، نامهاى تکذیبکنندگان و اسامى همه مؤمنان و کافران از آغاز آفرینش تا فرجام در آن موجود است.
اسامى و معرفى هر یک شهرهایى که در شرق و غرب زمین است، تعداد مؤمنان و کافران هر شهر، اوصاف تکذیبکنندگان و نیز اوصاف ملتهاى گذشته و تاریخ آنها، طغیانگرانى که حاکماند تعداد آنها و زمان حکومتشان، نامهاى پیشوایان و اوصاف آنها و آنچه در زمین یکى پس از دیگرى مالک مىشوند، شرح حال بزرگان آنها و هر کس که در ادوار آینده بیاید در مصحف موجود است.
اوصاف بهشتیان و تعداد کسانى که وارد بهشتخواهند شد، اوصاف جهنمیان و نامهاى آنها در مصحف موجود است.
دانش قرآن آنطور که نازل شده، دانش تورات و انجیل آنطور که نازل گشتهاند و دانش زبور و شماره درختهایى که در تمام بلاد است در مصحف موجود است. (×26)
اخبارى که جبرئیل بر فاطمه(س) وحى مىکرد
جبرئیل - فرشته وحى - که پس از رحلت پیامبر(ص) بر فاطمه نازل مىشد دو قسم گزارش و اخبار به او وحى مىکرد. «و یخبرها عن ابیها و مکانه و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها» (27)
الف: از پدرش و جایگاه و منزلتى که در نزد پروردگار داشتخبر مىداد.
ب: از حوادث تلخ آینده تاریخ که پس از شهادت صدیقه طاهره(س) نسبتبه فرزندانش از ناحیه دشمنان اهل بیت واقع خواهد شد گزارش مىداد.
بنابراین مصحف فاطمه(س) این دو نوع گزارش و اخبار را هم در بردارد.
دانش آینده
امام صادق(ع) مىفرماید: اما انه لیس فیه شىء من الحلال و الحرام و لکن فیه علم ما یکون. (28)
آگاه باشید! مصحف فاطمه(س) چیزى از حلال و حرام خدا را در برندارد بلکه در آن دانش آینده تاریخ است.
پاسخگویى به نیازهاى جامعه
امام صادق(ع) فرمود: در مصحف فاطمه(س) آنچه را که مردم به ما نیازمندند ولى ما به احدى نیاز نخواهیم داشت، حتى ارش خراش در آن موجود است. (29)
عبدالله بنحسن، تصورش این بود دانشى که امام صادق(ع) دارد مثل دانش بقیه مردم است. ولى امام صادق(ع) فرمود: آرى! راست گفته است عبدالله بنحسن چون علمى که او دارد مثل علم مردم است ولى به خدا قسم در نزد ما «جامعه» است که در آن حلال و حرام خداست و در نزد ما جفر است و عبدالله بنحسن چه مىداند که جفر آیا پوستشتر استیا پوست گوسفند و نزد ما مصحف فاطمه(س) است که به خدا قسم حرفى از قرآن در آن نیست ... خوب عبدالله بنحسن آنگاه که مردم از اطراف عالم بیایند و از او سؤال کنند چه جواب خواهد داد و چکار خواهد کرد؟! (30)
وصیت فاطمه(س)
امام صادق(ع) در برابر کسانى که حرفهایى مىزدند و اعتراضاتى داشتند مىفرمود:
اگر راست مىگویند مصحف فاطمه(س) را در بیاورند و نشان دهند; مصحفى که در آن وصیت فاطمه موجود است. (31)
پیشگویى
ائمه معصومین (علیهمالسلام) به مصحف فاطمه(س) مراجعه و حوادث آینده را پیش از وقوع آن یادآورى مىکردند. حماد بنعثمان مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: زنادقه (32) در سال 128 قمرى، قیام مىکنند و این سخن را که مىگویم به خاطر آن است که در مصحف فاطمه(س) نگاه کردم. (33)
ولید بنصبیح مىگوید: امام صادق(ع) به من فرمود: اى ولید! من در مصحف فاطمه(س) دقت کردم و از آن مساله که پرسیدى، چیزى در باره فرزندان فلانى، در آن ندیدم جز گرد و غبارى که بر اثر سم اسبان بلند مىشود. (34)
نامهاى انبیاء و حاکمان
امام صادق(ع) مىفرماید: اما مصحف فاطمه(س) هر نوآورى که به وجود بیاید و نیز نامهاى کسانى که تا روز قیامت مىآیند و حکومت دارند، در آن موجود است. (35)
فضیل سکره مىگوید: به محضر امام صادق(ع) مشرف شدم که خطاب به من فرمود: اى فضیل! آیا مىدانى در چه چیزى پیش از این نگاه مىکردم؟! عرض کردم: خیر! فرمود: من در کتاب فاطمه(س) نگاه مىکردم، البته حاکمى نیست که حکومت کند مگر آنکه نام او و نام پدرش در کتاب فاطمه نوشته شده است و براى فرزند حسن اثرى در آن ندیدم. (36)
عبدالملک بناعین مىگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم که زیدیه و معتزله اطراف محمد بنعبدالله (37) را گرفتهاند، آیا او حاکم خواهد شد؟ در پاسخ فرمود: به خدا قسم نزد من دو کتاب است که در آن کتابها نام هر پیامبر و نام هر حاکمى که در زمین حکومت کند موجود است. خیر! به خدا قسم که محمد بنعبدالله هیچ کدام از اینها نیست. (38)
معلى بنخنیس مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: هیچ پیامبر و جانشین پیامآور و حاکمى نیست مگر آنکه در کتابى که نزد من موجود است، اسم آنها ذکر شده است. خیر! به خدا قسم که از محمد بنعبدالله بنحسن در آن نامى نیست. (39)
نامهاى امامان معصوم(ع)
در صحیفهاى که قسمتى از مصحف فاطمه زهرا(س) است و توسط جابربن عبدالله انصارى در اختیار همگان قرار گرفته است نامهاى مبارک ائمه معصومین(علیهم السلام) یکى پس از دیگرى ذکر شده است و این خود یکى از مطالب مصحف فاطمه(س) را تشکیل مىدهد. (40)
نزد فرزندش امام زمان(عج)
صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است از ما است. (امام خمینى(ره) (41)
مصحف فاطمه(س) این خیر کثیر الهام شده از سوى خداوند متعال، به عنوان میراث بس ارزشمندى در نزد امامان معصوم(ع) دستبه دست گشته است و هم اکنون در اختیار مهدى فاطمه حجتخدا بر روى زمین است.
روایات بسیارى از ائمه نقل شد که در آنها لفظ «عندنا» یا «عندى» است و این تعبیر مىفهماند که مصحف فاطمه(س) به مثابه علامت و نشانهاى از امامت، تنها در اختیار آنان بوده است و در مواردى نیز علیه کجاندیشان و منحرفان از مسیر امامتبدان احتجاج مىکردند و به این وسیله حقانیتخویش و ادعاى دروغین آنها را آشکار مىساختند.
ابوبصیر مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مىفرمود: «ما مات ابوجعفر(ع) حتى قبض مصحف فاطمه(س)» (42)
ابوجعفر - امام محمد باقر(ع) - از دنیا نرفت تا آنکه مصحف فاطمه(س) را تحویل داد.
على بنابىحمزه مىگوید: عبد صالح - منظور امام موسى کاظم(ع) - فرمود: عندى مصحف فاطمه(س) لیس فیه شئ من القرآن. (43)
نزد من، مصحف فاطمه(س) است که البته چیزى از قرآن در آن نیست.
ابوبصیر مىگوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: جانم فدایت! پس از رحلت جانسوز فاطمه(س) آن مصحف به چه کسى انتقال گردید؟
فرمود: فاطمه(س) شخصا آن را به امیرالمؤمنین(ع) تحویل داد و پس از شهادت على(ع) به امام حسن(ع) منتقل گشت و پس از او به امام حسین(ع) و آنگاه در خاندان حسین(ع) دستبه دست گشت تا اینکه به صاحب الامر(عج) تحویل داده شد. (44)
اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.
پىنوشتها
1- عوالم العلوم و المعارف والاحوال، علامه بحرانى، ص36.
2- آل عمران،3 / 42 ،43 آیات خطاب به مریم است و اذا قالت الملائکة یا مریم ... و چون فرشتگان همین آیات را خطاب به فاطمه زهرا(س) تلاوت کردهاند به جاى یا مریم یا فاطمه گفتهاند.
3- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ص36.
4- مناقب ابنشهر آشوب، انتشارات علامه، ح3، ص336.
5- همان مدرک.
6- اصول کافى، ج 1، ص 241 و 458; بصائر الدرجات، ابوجعفر محمد بن حسن صفار، ص153; مسند فاطمة الزهراء، عزیزالله عطاردى، چاپ اول، ص 281; بحارالانوار، ج 22، ص 545 و ج43، ص79.
7- اصول کافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص157; مسند فاطمة الزهراء، ص 282; بحارالانوار، ج43، ص 80 و ج26، ص 44 و ج47، ص 65.
8- بصائر الدرجات، ص156،157، 161; بحارالانوار، ج26، ص 40 و46 و 48; ج47، ص 271.
9- بحارالانوار، ج26، ص 42.
10- بحارالانوار، ج26، ص39.
11- جابر بن عبدالله پانزده سال پیش از هجرت در مدینه به دنیا آمد، از طایفه خزرجیان بود. او و پدرش عبدالله بنحرام از پیشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسید. جابر از مسلمانان پیش از هجرت و از اصحاب با فضیلت رسول خدا(ص) بود که در19 غزوه، از جمله جنگ بدر در رکاب پیامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفین نیز در رکاب على(ع) جنگید. این محدث بزرگ شیعه در اواخر عمر نابینا شد و با همان حال، همراه عطیه عوفى در اولین اربعین به زیارت کربلا آمد. وى آخرین فردى بود که از حاضران پیمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستى اهل بیت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال 78 هجرى قمرى، در سن نود و چند سالگى در حالى که نابینا بود از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شده. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص127).
12- رک: اصول کافى، ج 1، ص527; الاختصاص، شیخ مفید، ص 210; مسند فاطمة الزهراء، ص286.
13- بحارالانوار، ج 25، ص117.
14- حدیثبا تلخیص نقل شده. اصول کافى، ج 1، ص239; بصائر الدرجات، ص 151; بحارالانوار، ج26، ص 38.
15- بحارالانوار، ج26، ص 211.
16- امام حسن مجتبى(ع) پسرى داشت که نام او هم حسن بود و به همین سبب به او «حسن مثنى» مىگفتند. حسن مثنى در کربلا در خدمت امام حسین(ع) بود. مجروح شد و در میان مجروحین افتاده بود. بعد که به سراغ مجروحین آمدند، یک کسى که با او خویشاوندى مادرى داشت واسطه شد و متعرضش نشدند، خودش را معالجه کرد و خوب شد. بعدها با فاطمه دختر امام حسین(ع) ازدواج کرد و از این ازدواج فرزندانى به وجود آمد که یکى از آنها همین عبدالله است. عبدالله از طرف مادر نوه امام حسین(ع) از طرف پدر نوه امام حسن(ع) است. به همین جهت افتخار مىکرد و مىگفت من از دو طریق فرزند پیغمبرم و از دو راه فرزند فاطمه(س) هستم. لذا به او «عبدالله محض» مىگفتند یعنى خالص از اولاد پیغمبر. عبدالله در زمان امام صادق(ع) رئیس اولاد امام حسن(ع) بود چنانکه امام صادق(ع) رئیس و بزرگتر بنىالحسین بود. در جریانات سیاسى که در عصر امام صادق(ع) پیش آمد و عباسیان روى کار آمدند. در آغاز عبدالله بن حسن راه دیگرى رفت و گوش به سخن امام صادق(ع) نداد و پندها و سخنان امام را به حسادت حمل مىکرد! تا آنکه از بنىعباس و دیگران براى فرزندش بیعت گرفت و بنىعباس هم چون در ابتدا زمینه را براى خودشان فراهم نمىدیدند از وجاهت و موقعیت آل على استفاده کردند و با محمد پسر عبدالله به عنوان مهدى امتبیعت کردند. خواستند از امام صادق(ع) بیعتبگیرند ولى امام(ع) مخالفت کرد که مساله مهدى فعلا وقتش نیست، دروغ است. مهدى امت این نیست ولى تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم حاضرم همکارى و بیعت کنم. (براى آگاهى بیشتر مراجعه کنید به سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، از ص 124 به بعد).
17- بصائر الدرجات، ص153; بحارالانوار، ج26، ص 40.
18- رک، لسان العرب، ج 10، کلمه صحف و مفردات راغب.
19- حدیث قسمتى از حدیثى است که در پاورقى 14 منابع آن ذکر گردیده است.
20- بحارالانوار، ج26، ص 40.
21- بصائر الدرجات، ص156.
22- اصول کافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص 150 و 154; بحارالانوار، ج26، ص37.
23- بصائر الدرجات، ص159; مسند فاطمة الزهراء(س)، ص 292; بحار، ج26، ص47.
24- بصائر الدرجات، ص 154 و 160; بحار، ج26، ص46.
25- بقره، 2،269.
26- مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 290 و 291. البته با کمى تلخیص نقل شده است.
× امکان ذخیرهسازى و بازیابى حجم بالاى اطلاعات در دیسکهاى CD لیزرى با سرعت مافوق تصور، شاهد خوبى بر این است که مىتوان در جایگاه محدودى این حجم بالاى اطلاعات را ذخیره نمود.
27- قسمتى از حدیثى است که منابع آن در پاراگراف6 نقل شده است.
28- قسمتى از حدیثى است که منابع آن در پاورقى7 ذکر شده است.
29- بصائر الدرجات، ص 150; اصول کافى، ج 1، ص 240، بحار، ج26، ص37.
30- بصائر الدرجات، ص157 و 161، بحار، ج26، ص46.
31- اصول کافى، ج 1، ص 241; بصائر الدرجات، ص157 و158.
32- زنادقه جمع زندیق است و زندیق در اصطلاح به مسلمان ملحدى گویند که تفسیرهاى او از نصوص شرعیه قرآن و سنت، موجب گمراهى مسلمانان گردد. کلمه زندیق، از ریشه پهلوى زندیک مىآید که به معنى مفسر «اوستا» کتاب زرتشت است و چون مانویان و مزدکیان جرات اظهار عقاید دینى خود را نداشتند به تفسیر اوستا پرداخته و مىگفتند: منظور ما از این سخنان شرح و تفسیر اوستا مىباشد، از آن جهت ایشان را زندیک نامیدند. زنادقه غالبا قائل به اباحه و شک در دین و نوعى آزاداندیشى و اغلب «ثنوى» بودند مانند صالح بن عبدالقدوس که قائل به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» بود. زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند و طبقهاى بودند که تعهدى نداشتند و حتى در حرمین مکه و مدینه و در مسجد الحرام و مسجد النبى مىنشستند و حرفهایشان را مىزدند. البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است، شبههاى است که براى ما پیدا شده و باید بگوییم زنادقه طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند، زبان سریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود مىدانستند، بسیارى از آنها زبان یونانى و بسیارى ایرانى بودند و زبان فارسى مىدانستند و بعضى هم زبان هندى. بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویها است. (رک، فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشکور، ص 210; سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، ص146).
33- آغاز حدیثى است که منابع آن در پاورقى7 ذکر شده است.
34- بصائر الدرجات، ص 161; مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 292; بحار، ج26، ص 48 و156.
35- بحارالانوار، ج26، ص 18.
36- اصول کافى، ج 1، ص 242، بحار، ج26، ص 155.
37- محمد بنعبدالله بنحسن معروف به «نفس زکیه» که به عنوان مهدى استبا او بیعتشد و خودش هم باورش شده بود که مهدى است. ولى امام صادق(ع) مخالفت کرد که دروغ است، مهدى امت ایشان نیست و امام(ع) پیشبینى کرد که فرزندان عبدالله بنحسن به دست منصور دوانقى کشته مىشوند و آنهایى که حکومت مىکنند نه عبدالله و فرزندان او. طولى نکشید که پیشبینى امام محقق شد و حکومتبه دست ابوالعباس سفاح و برادرانش افتاد و محمد بنعبدالله (نفس زکیه) توسط منصور کشته شد. (براى توضیح بیشتر از جریانات سیاسى این عصر رجوع کنید به سیرى در سیره ائمه اطهار، شهید مطهرى، ص133 به بعد).
38- اصول کافى، ج 1، ص 242.
39- بحارالانوار، ج26، ص156 و ج47، ص 32.
40- اصول کافى، ج 1، ص527; الاختصاص، شیخ مفید، ص 210. این صحیفه به نقلهاى دیگرى نیز رسیده است که در یکى از نقلها علاوه بر اسامى ائمه معصومین(ع) نام مادر هر یک از امامان نیز ذکر شده است. (مسند فاطمة الزهراء، ص 248)
41- وصیتنامه سیاسى الهى امام خمینى(ره)، ص3. منظور حضرت امام از کلمه صحیفه همان مصحف فاطمه است که به معناى کتاب است. گرچه صحیفه چیزى است که در آن مىنویسند و از مجموعه صحیفه نوشته شده، کتاب حاصل مىشود ولى خود صحیفه نیز به معناى کتاب آمده است (ر.ک، لسانالعرب، ج7، ص 291) چنانچه به مجموعه دعاهاى امام سجاد(ع)، صحیفه سجادیه، و به مجموعه سخنرانیها، بیانیهها و اعلامیههاى حضرت امام راحل(ره)، صحیفه نور، گفته مىشود.
42- بصائر الدرجات، ص 158; بحار، ج26، ص47.
43- همان، ص 154; بحار، ج26، ص 45.
44- مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 292.
علامه آقابزرگ تهرانى در الذریعه، ج 21، رقم 4248 از مصحف فاطمه(س) نام برده و مىنویسد: مصحف فاطمه از امانات امامت است که در نزد امام و مولایمان صاحبالزمان(عج) موجود است.