مناقب فاطمى در شعر شیعى
آرشیو
چکیده
متن
شاعران مکتبى، هم درون مایه شعرى خویش را از «باورهاى دینى» مىگیرند، هم تعابیر و ترکیبهاى ادبى اشعارشان، تحت تاثیر فرهنگ واژگان و اصطلاحات «قرآن و حدیث» است. این شیوه، هم مستندات اندیشههاى آنان را تبیین مىکند، هم با ذهنیت عامه مردم که فرهنگ دینى دارند، راحتتر ارتباط برقرار مىسازد.
این اثرپذیرى از فرهنگ دینى در سرودههاى شاعران مکتبى، گاهى به صورت «تلمیح» است، گاهى «تضمین»، گاهى «اقتباس» و گاهى به شکلهاى دیگر رنگ و بوى سخنان اولیاء الهى را با خود دارد. دامنه این بحث، بسى گسترده است، اما در این مختصر، نیم نگاهى به گوشهاى از این گنجینه داریم.
سرودههاى مربوط به حضرت فاطمه(ع) در آثار شاعران فارسى گوى، از این قاعده مستثنى نیست. در این اندک، تنها به گوشهاى از این حقیقت ادبى اشاره مىشود، با نمونههایى از آثار شاعران شیعه: مثلا «کفو» بودن على(ع) براى فاطمه(ع) و اینکه اگر امیرالمؤمنین نبود، همتایى براى همسرى زهرا(ع) یافت نمىشد. این مضمون که در احادیث فراوان آمده است. در شعر «فؤاد کرمانى» چنین جلوه یافته است:
در اوصاف کمال او همین کافى استبر دانا که این دوشیزه را شوهر، امیرالمؤمنین آمد
در بیت دیگرى از یک غزل، مىگوید:
از این دختر که با دستخدا شد پایهاش همسر بر آدم تا ابد فخر و شرف باقى استحوا را
و در رباعى مشهورش، اشاره به همین «همتایى» دارد، که مىگوید:
عالم صدف است و فاطمه گوهر اوست گیتى عرض است و این گهر جوهر اوست در قدر و شرافتش همین بس که ز خلق «احمد» پدر است و «مرتضى» شوهر اوست
«صغیر اصفهانى» نیز، از شاعرانى است که در سرودههایش از مضامین دینى بسیار بهره گرفته است. در شعرى که با عنوان «سر خدا» در میلاد آن حضرت سروده است، ضمن اشاره به مضمون «روح پیامبر» بودن حضرت زهرا (روحى التى بین جنبى) به بىهمتایى بانوى عصمت و همتا بودن على(ع) براى او اشاره دارد:
فاطمه، روح نبى همسر و همتاى على فاطمه، عالیهاى کش نبد ار زوج، على فرد و بى مثل بد، آنگونه که حى متعال
و در مخمس دیگرى با عنایتبه همین مضمون گفته است:
تنها نه دختر است رسول خداى را کز رتبه، بر ولى خدا نیز همسر است
اشاره به «کفویت» على و فاطمه«علیهما السلام»، توجه به مجموعه فضایلى است که در وجود عزیز این دو حجت الهى متبلور است. باز هم نمونه دیگرى بخوانیم، از سرودههاى زنده یاد «علىاکبر خوشدل تهرانى» که در شعرى با عنوان «مسند نشین باغ جنان» به این فضیلت اشاره کرده است:
کفو على، ولى خدا، شیر کردگار زینت فزاى کون و مکان بود فاطمه بین زنان نمونه، چو شویش که در رجال آرى، سزاى مرد چنان بود فاطمه
و اما بشنویم از «ناصر خسرو علوى قبادیانى» که در شعر بلند و زیبایش با عنوان «ناموس حق» چنین آورده است:
این گوهر از جناب رسولالله پاک است و داور استخریدارش کفوى نداشتحضرت صدیقه گر مى نبود حیدر کرارش
و... اختر طوسى در یک رباعى چنین سروده است:
محبوبه حق کسى بجز فاطمه نیست گر هست کسى، بگویدم آن کس کیست؟ بعد از پدرش محمد، او را همسر در رتبه کسى نیست، و گر هست على است
در اشعار مرحوم دکتر قاسم رسا هم از این نمونهها دیده مىشود. از جمله دراشاره به این منقبت فاطمى، در قصیده بلند «زهره زهرا» چنین گفته است:
بر سر گردون اعلا پا نهد از برترى همسرى چون با على عالى اعلا کند
طبق مضمون احادیث، راز آفرینش على(ع) آن بوده که فاطمه زهرا همتا داشته باشد. به این مضمون، شاعرى دیگر چنین اشاره کرده است:
حق چو ندید همسرش در همه ممکنات، از آن واجب و لازم آمدش خلقتحیدر آورد
در قصیده بلند دیگرى در مدح حضرتش مىخوانیم:
الا اى مصطفى را یار و همدم الا اى مرتضى را کفو یکتا به فرق حیدرى تاج ولایت به دوش مصطفى تشریف عظمى
اینها گوشهاى از تموج فضایل اهل بیت و مناقب حضرت زهرا(ع) در شعر و ادب شاعران شیعى است، آن هم اختصاص بر محور فضیلت «کفو» و «همتا» بودن زهرا و على(علیهما السلام).
وجود اینگونه اشارات و تضمینها و تلمیحات در شعر، آن را دلنشینتر مىکند و نشانه غناى فکرى و بار فرهنگى شاعر آل الله است. امید است این مختصر، انگیزهاى بیافریند تا اهل ذوق و ادب که در سایه هنرشان به ساحت مقدس اولیاء تقرب مىجویند و به «مدح آفتاب» مىپردازند، با مطالعات دینى و بهرهورى از فرهنگ دینى و معارف قرآن و حدیث، آثار خود را پر مایهتر سازند، آنگونه که همه پیشکسوتان «ادب آل الله» عمل مىکردند.
ابوبصیر مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: کودکان شیعیان ما را [در عالم برزخ] فاطمه زهرا(س) تربیت مىکند و در روز قیامتبه پدرانشان تحویل مىدهد.
این اثرپذیرى از فرهنگ دینى در سرودههاى شاعران مکتبى، گاهى به صورت «تلمیح» است، گاهى «تضمین»، گاهى «اقتباس» و گاهى به شکلهاى دیگر رنگ و بوى سخنان اولیاء الهى را با خود دارد. دامنه این بحث، بسى گسترده است، اما در این مختصر، نیم نگاهى به گوشهاى از این گنجینه داریم.
سرودههاى مربوط به حضرت فاطمه(ع) در آثار شاعران فارسى گوى، از این قاعده مستثنى نیست. در این اندک، تنها به گوشهاى از این حقیقت ادبى اشاره مىشود، با نمونههایى از آثار شاعران شیعه: مثلا «کفو» بودن على(ع) براى فاطمه(ع) و اینکه اگر امیرالمؤمنین نبود، همتایى براى همسرى زهرا(ع) یافت نمىشد. این مضمون که در احادیث فراوان آمده است. در شعر «فؤاد کرمانى» چنین جلوه یافته است:
در اوصاف کمال او همین کافى استبر دانا که این دوشیزه را شوهر، امیرالمؤمنین آمد
در بیت دیگرى از یک غزل، مىگوید:
از این دختر که با دستخدا شد پایهاش همسر بر آدم تا ابد فخر و شرف باقى استحوا را
و در رباعى مشهورش، اشاره به همین «همتایى» دارد، که مىگوید:
عالم صدف است و فاطمه گوهر اوست گیتى عرض است و این گهر جوهر اوست در قدر و شرافتش همین بس که ز خلق «احمد» پدر است و «مرتضى» شوهر اوست
«صغیر اصفهانى» نیز، از شاعرانى است که در سرودههایش از مضامین دینى بسیار بهره گرفته است. در شعرى که با عنوان «سر خدا» در میلاد آن حضرت سروده است، ضمن اشاره به مضمون «روح پیامبر» بودن حضرت زهرا (روحى التى بین جنبى) به بىهمتایى بانوى عصمت و همتا بودن على(ع) براى او اشاره دارد:
فاطمه، روح نبى همسر و همتاى على فاطمه، عالیهاى کش نبد ار زوج، على فرد و بى مثل بد، آنگونه که حى متعال
و در مخمس دیگرى با عنایتبه همین مضمون گفته است:
تنها نه دختر است رسول خداى را کز رتبه، بر ولى خدا نیز همسر است
اشاره به «کفویت» على و فاطمه«علیهما السلام»، توجه به مجموعه فضایلى است که در وجود عزیز این دو حجت الهى متبلور است. باز هم نمونه دیگرى بخوانیم، از سرودههاى زنده یاد «علىاکبر خوشدل تهرانى» که در شعرى با عنوان «مسند نشین باغ جنان» به این فضیلت اشاره کرده است:
کفو على، ولى خدا، شیر کردگار زینت فزاى کون و مکان بود فاطمه بین زنان نمونه، چو شویش که در رجال آرى، سزاى مرد چنان بود فاطمه
و اما بشنویم از «ناصر خسرو علوى قبادیانى» که در شعر بلند و زیبایش با عنوان «ناموس حق» چنین آورده است:
این گوهر از جناب رسولالله پاک است و داور استخریدارش کفوى نداشتحضرت صدیقه گر مى نبود حیدر کرارش
و... اختر طوسى در یک رباعى چنین سروده است:
محبوبه حق کسى بجز فاطمه نیست گر هست کسى، بگویدم آن کس کیست؟ بعد از پدرش محمد، او را همسر در رتبه کسى نیست، و گر هست على است
در اشعار مرحوم دکتر قاسم رسا هم از این نمونهها دیده مىشود. از جمله دراشاره به این منقبت فاطمى، در قصیده بلند «زهره زهرا» چنین گفته است:
بر سر گردون اعلا پا نهد از برترى همسرى چون با على عالى اعلا کند
طبق مضمون احادیث، راز آفرینش على(ع) آن بوده که فاطمه زهرا همتا داشته باشد. به این مضمون، شاعرى دیگر چنین اشاره کرده است:
حق چو ندید همسرش در همه ممکنات، از آن واجب و لازم آمدش خلقتحیدر آورد
در قصیده بلند دیگرى در مدح حضرتش مىخوانیم:
الا اى مصطفى را یار و همدم الا اى مرتضى را کفو یکتا به فرق حیدرى تاج ولایت به دوش مصطفى تشریف عظمى
اینها گوشهاى از تموج فضایل اهل بیت و مناقب حضرت زهرا(ع) در شعر و ادب شاعران شیعى است، آن هم اختصاص بر محور فضیلت «کفو» و «همتا» بودن زهرا و على(علیهما السلام).
وجود اینگونه اشارات و تضمینها و تلمیحات در شعر، آن را دلنشینتر مىکند و نشانه غناى فکرى و بار فرهنگى شاعر آل الله است. امید است این مختصر، انگیزهاى بیافریند تا اهل ذوق و ادب که در سایه هنرشان به ساحت مقدس اولیاء تقرب مىجویند و به «مدح آفتاب» مىپردازند، با مطالعات دینى و بهرهورى از فرهنگ دینى و معارف قرآن و حدیث، آثار خود را پر مایهتر سازند، آنگونه که همه پیشکسوتان «ادب آل الله» عمل مىکردند.
ابوبصیر مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: کودکان شیعیان ما را [در عالم برزخ] فاطمه زهرا(س) تربیت مىکند و در روز قیامتبه پدرانشان تحویل مىدهد.