آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

قوانین اسلام مبتنى بر حکمت و به کیفیتى نظام یافته است، که خود بتواند نگهبان و حافظ خویش باشد امر به معروف و نهى از منکر یا نظارت عمومى دو قانون نگهبان است که از دیگر قوانین الهى پاسدارى مى‏کند. امام حسین(ع) در خطبه امر به معروف و نهى از منکر بعد از قرائت آیه شریفه: المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة: مردان و زنان مؤمن همه یاور و دوستدار یکدیگرند خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع مى‏کنند. نماز بپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند اینگونه مى‏فرمایند فبدا الله بالامر بالمعروف و النهى عن المنکر فریضة منه لعلمه بانها اذا ادیت و اقیمت استقامت الفرائض کلها هیتها و صعبها: خداوند قبل از واجبات دیگر امر به معروف و نهى از منکر را ذکر مى‏کند زیرا خداوند مى‏داند که اگر امر به معروف و نهى از منکر اقامه شود بقیه واجبات چه آسان و چه مشکل آن نیز انجام مى‏گیرد.
در حقیقت جامعه بشرى حکم یک کشتى مسافربرى را دارد اگر در قسمتى از آن صدمه و شکستگى وارد آید بقیه نیز دچار صدمات جبران‏ناپذیرى خواهد شد و نتیجه آن فقط دامنگیر فردى که موجب شکستگى آن شده است نخواهد شد چنان که در حدیث‏به هنگام برشمردن عواقب شرک امر به معروف و نهى از منکر مى‏فرماید: فیعمهم بعقابه فیهلک الابرار فى دار الاشرار و الصغار فى دار الکبار: در این صورت عقاب همگانى خواهد شد و نیکان در خانه اشرار و اطفال در خانه بزرگان به هلاکت‏خواهند رسید و این اصلى از اصول حاکم بر جامعه است که اگر عظمت و ابهت قانون مقدس در ملا عام و در انظار عمومى، در هم شکسته شود و جامعه ناخشنودى خویش را در مقابل آن ابراز نکند به تدریج قانون‏شکنى فراگیر خواهد شد و به زودى دامن وابستگان و فرزندان معتقدین به آن قانون را فرا خواهد گرفت و در نتیجه جهت‏گیرى غالب جامعه به سمت هتک و نفى و حتى ضد ارزش دانستن آن قانون مقدس پیش خواهد رفت و در آن هنگام داغ لعن و دورى از رحمت الهى بر پیشانى آنها نقش خواهد بست چنان که در قرآن کریم مى‏خوانیم: لعن الذین کفروا من بنى اسرائیل على لسان داود و عیسى ابن مریم ذالک بما عصوا و کانوا یعتدون - کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه: کافران بنى‏اسرائیل به زبان داود و عیسى ابن مریم از آن جهت مورد لعن قرار گرفتند که نافرمانى خدا نمودند و از حکم حق سرکشى کردند آنها هیچگاه از کار زشت‏خود دست‏بر نداشتند و بر عکس جامعه «معروف یار» و منکر ستیز جامعه‏اى بالنده و پیشتاز و برخوردار از نصرت الهى خواهد بود که میوه‏هاى شیرین پاکى و صداقت و کرامت را به افراد خویش تقدیم خواهد کرد چنانکه در قرآن آمده است و لینصرون الله من ینصره ان الله لقوى عزیز الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلاة و آتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور: هر که خدا را یارى کند البته خدا او را یارى خواهد کرد که خدا را منتهاى اقتدار و توانائیست «آنان که خدا را یارى مى‏کنند» آنها هستند که اگر در روى زمین به آنان اقتدار و شوکت دهیم نماز بپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند.
اندلس تجربه تلخ ترک امر به‏معروف و نهى از منکر
تاریخ اندلس نمونه روشنى است که مى‏تواند وضعیت این دو جامعه را ترسیم کند آن هنگام که سپاه اسلام با بینش الهى و با اتکاء به الله پیش مى‏رفت و به تعبیر امیرمؤمنان(ع) بصیرت و بینش خویش را بر شمشیرهایشان نهاده بود. جامعه‏اى بود که همچنان عطر توحید و آزادى را به ملتها ارزانى مى‏داشت. اما پس از مدتى سپاه اسلام دچار توطئه‏اى شد که او را از درون متلاشى ساخت. توطئه از این قرار بود که سردمداران کفر «تهاجم فرهنگى‏» خویش را به سمت و سوى جوانان آغاز کردند. ابتدا فرهنگ میخوارى را در میان جوانان مسلمان ترویج کرده و سپس با ماموریت دادن به عده‏اى از دختران و زنان هرزه برنامه‏هاى ضد اخلاق عمومى و عفت اسلامى را هر چه بیشتر گسترش دادند. آنها که مى‏بایست سالت‏خویش را انجام دهند و با سلاح نهى از منکر از سقوط جامعه اسلامى جلوگیرى کنند، در انجام وظیفه، کوتاهى نمودند در نتیجه، غیرت دینى در میان جوانان مسلمان به ضعف گرایید و با اولین هجوم مسلحانه دشمن از پاى درآمد و تمام افتخارات و عظمت‏خویش را در اسپانیا از دست داد. و اندلس براى مسلمانان فقط سرزمین خاطره‏ها شت‏خاطره‏هایى تلخ که همچنان قلب هر مسلمان غیرتمند را مى‏فشارد.
معروف گرایى و منکرستیزى در سیره انبیاء
معصومین(ع) خود پیشتاز این حرکت‏بوده‏اند در حدیث آمده است، «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء امر به معروف و نهى از منکر راه انبیاء و روش شایستگان است.
توحید، اساس کار انبیاء را تشکیل مى‏دهد و خود اصل و بنیان تمامى نیکیهاست آنها با استقامتى شگفت و شجاعتى چشمگیر على‏رغم همه مخاطرات و سختیها بدین امر همت گماشتند در آیاتى از قرآن چنین مى‏خوانیم: لقد ارسلنا نوحا الى قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره و الى عاد اخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره و الى ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره و الى اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره که در تمامى این آیات اساسى‏ترین و اولى‏ترین هدف آنان را عبودیت و بندگى خداى یگانه ترسیم مى‏کند و خدا مى‏داند که به دنبال اعلام توحید بر نوح و هود و شعیب و صالح و دیگر پیامبران چه گذشت و چه مشکلات و سختیهایى روى آور شد. مشکلاتى که کوه را از جاى برمى‏داشت اما این مردان الهى همچنان استوار و ثابت قدم بر دعوت خویش پاى فشردند تا نمرودهاى خودخواه و فرعونهاى لجوج را مهار کنند. و به خود آورند و نور معرفت را فرا راه دیدگان حق‏جویان قرار دهند. «اذهب الى فرعون انه طغى فقل له هل لک الى ان تزکى و اهدیک الى ربک فتخشى امر به معروف و نهى از منکر در محدوده فروع دین مورد نظر است که موارد ذیل نمونه‏هایى از آن مى‏باشد.. شعیب پیامبر پس از دعوت مردم به سوى خدا به آنان هشدار مى‏دهد که از کم‏فروشى پرهیز کنند و در کیل و وزن کم نگذارند چنانکه در قرآن کریم مى‏خوانیم: و الى مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره قد جائتکم بینة من ربکم فاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیائهم و لا تفسد فى الارض بعد اصلاحها: و به اهل مدین برادر آنها شعیب را فرستادیم و گفت اى قوم، خداى را پرستید که شما را جز او خدایى نیست اکنون که از جانب پروردگار براى شما برهانى روشن آمد در سنجش کیل و وزن با مردم عدل و درستى پیشه کنید و کم‏فروشى نکنید و در زمین پس از آنکه قوانین آسمانى به نظم و اصلاح آن آمد به فساد برنخیزید.
و درباره حضرت لوط مى‏فرماید: و لوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین. انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم مسرفون: و لوط را فرستادیم که به قوم خود گفت: آیا عمل زشتى که پیش از شما هیچ کس بدان مبادرت نکرده بجا مى‏آورید؟ شما زنان را ترک کرده و با مردان شهوت میرانید آرى که شما مردمى فاسد و نابکارید.
یکى از صفات قرآنى رسول مکرم اسلام(ص)
یکى از صفات رسول خدا(ص) در قرآن کریم «آمر به معروف و ناهى از منکر» است چنان که مى‏فرماید: الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التوریة و الانجیل بامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر: آنان که پیرورى کنند از رسول و پیامبر امى که در تورات و انجیلى که در دست آنهاست‏«نام و نشانى و اوصافش را» نوشته مى‏یابند «که آن رسول‏» آنها را امر به معروف و نهى از منکر خواهد کرد.
در زیارتنامه آن بزرگوار نیز وارد شده است «اشهد انک قد بلغت الرسالة و اقمت الصلاة و آتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر: شهادت مى‏دهم که تو فرمان رسالت‏خود را از جانب حق به خلق رسانیدى و نماز را به پا داشتى و زکات را به فقیران پرداخت نمودى و امر به معروف و نهى از منکر نمودى.
ائمه و امر به معروف و نهى از منکر
صراط مستقیم الهى یکى است و رهروان آن نیز حامل یک پیامند. ائمه معصومین این وارثان انبیاء استمراربخش راهى هستند که آغازگران آن انبیاء الهى در طول تاریخ بوده‏اند آن بزرگواران در پرتو تاکید بر توحید و اصول معارف اسلامى به تزکیه روح و روان انسانها توجهى تام و تمام داشته‏اند که در این زمینه سیره عملى آنها در رابطه با امر به معروف و نهى از منکر اسوه حسنه براى همه دلدادگان به مقام شامخ ولایت مى‏باشد که به نمونه‏هایى از آن در این فصل مى‏پردازیم.
الف - دستور العمل على(ع) به اهل بازار
امام باقر(ع) مى‏فرماید به هنگامى که امیرالمؤمنین(ع) در کوفه حضور داشتند هر روز صبح از مقر خلافت‏بیرون مى‏آمدند. از هر یک از بازارها سرکشى مى‏نمودند در حالى که تازیانه بر دوش داشت. در مقابل بازاریان مى‏ایستاد و آنها را در حالى که سرا پا گوش شده بودند این‏گونه موعظه مى‏نمود: یا معشر التجار اتقوا الله ... و تزینوا بالحلم و تناهوا عن الیمین و جانبوا الکذب، و تجافوا عن الظلم، و انصفوا المضلومین، و لا تقربوا الربا و اوفوا الکیل و المیزان ، و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فى الارض مفسدن.
اى گروه تجار تقواى خدا را پیشه کنید ... و خود را به بردبارى زینت دهید و از قسم خوردن باز ایستید از دروغ دورى کنید و از ظلم و ستم بپرهیزید در سنجش کیل و وزن با مردم عدل و درستى پیشه کنید و اشیاء و اموال مردم را به کم نگیرید و در زمین فساد نکنید.
ب - دستور به رعایت‏حریم زن و مرد
در روایت دیگرى از امام صادق(ع) این چنین آمده است که حضرت امیرالمؤمنین(ع) به اهل عراق فرمود: یا اهل العراق نبئت ان نسائکم یوافین الرجال فى الطریق اما تستحیون: اى اهل عراق به من خبر رسیده که زنهایى از شما مى‏آیند و مردها در راه با آنها برخورد مى‏کنند آیا حیا نمى‏کنید.
ج - نهى از هدر دادن بیت المال
خزانه مسلمین و بیت‏المال در سیره ائمه(ع) جایگاه خاصى دارد و اهتمام فوق‏العاده بدان داشته‏اند از این‏رو در نهج‏البلاغه آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمود: اموالى که به ناحق از بیت‏المال به یغما رفته است، آن را به جایگاه خود باز خواهم گرداند اگر چه در کابین زنان قرار گرفته باشد و یا با آن کنیز خریدارى شده باشد. و در یکى از اوامرى که در این رابطه به یکى از استانداران خود که به بیت‏المال دست درازى نموده بود، مى‏فرمایند: فاتق الله واردد الى هؤلاء القوم اموالهم ... از خدا بترس و مالهاى این گروه را به آنان باز گردان که اگر این کار را انجام ندهى و خداوند مرا به تو توانا گرداند در باره تو نزد خدا عذر بیاورم و ترا بشمشیرم که فردى را بان نزده‏ام مگر آنکه در آتش داخل شده به کیفر رسانم و به خدا سوگند اگر حسن و حسین - علیها السلام - انجام داده بودند مانند آنچه تو انجام دادى با ایشان صلح و آشتى نمى‏کردم و از من بخواهشى نمى‏رسیدند تا اینکه حق را از آنان بستانم. و در دستور دیگرى که به یکى از کارگزارانشان بیان مى‏دارند این‏گونه آمده است ادقوا اقلامکم و قاربوا بین سطورکم ... و ایاکم و الاکثار فان اموال المسلمین لا تحتمل الاضرار: قلمهایتان را نازک قرار دهید و خطها را نزدیک هم بنویسید و از زیاده‏نویسى بیش از بیان مقصود بپرهزید که اموال مسلمین متحمل ضرر و زیان نگردد.
د - على(ع) و نماز در اول وقت
زمانى که امام على(ع) محمد ابن‏ابى‏بکر را به حکومت مصر گمارد در ضمن دستور العملهایى که براى او صادر نمود این بود: صل الصلاة لوقتها الموقت لها ... و لا تؤخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان کل شئ من عملک تبع لصلاتک: نماز را در وقتى که براى آن تعیین شده بجا آور و از جهت‏بیکارى آن را پیش از وقت‏بجا نیاور و بجهت کار داشتن آن را از وقتش به تاخیز میفکن و بدان هر چیز از عملت پیرو نماز تو است.

تبلیغات