زیارت در سیره عترت(علیهم السلام)
آرشیو
چکیده
متن
بىشک اولیاى الهى انسانهاى بزرگى هستند که هر چند انگشتشمارند اما وجودشان سرچشمه حیات و فیض و برکت است. آنان مجراى فیض حق و واسطه بین خالق و مخلوقند، انسانها از کانال وجود آنان به حق رسیده، از کوثر وجودشان سیراب مىشوند. از این رو هر چه پیوند با اولیاى الهى بیشتر باشد بهرههاى معنوى، اخلاقى و علمى بهترى نصیب مردم خواهد شد. بدیهى است که این ارتباط به دوره زندگى معصومین و اولیاى الهى محدود نمىشود، چنانکه پیروى از آنان نیز چنین است. مرگ تنها ارتباط ظاهرى را از بین مىبرد اما ارتباط باطنى و معنوى و پیروى از دستورات و سیره آنان جاودان است; به عبارت دیگر هر یک از اولیاى الهى را با مردم عهدى است که پس از مرگ استمرار دارد و وفاى به آن با ارتباط و زیارت قبور آنان تکمیل مىشود. چنانکه امام رضا - علیه السلام - مىفرماید:
ان لکل امام عهدا فى عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام وفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زیارتهم و تصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة.
هر امامى را بر دوش پیروانش عهد و پیمانى است که بایستى به آن وفا کنند. تکمیل و وفاى کامل به آن عهد با زیارت قبور آنان، پس از مرگ انجام مىگیرد. هر کس که با میل و علاقه امامان - علیهم السلام - را زیارت کند و آنچه مورد علاقه و اراده آنان استبپذیرد، در قیامت مشمول شفاعت آنها خواهد شد.
بر این اساس زیارت استمرار وفاى به عهد و تکمیل کننده آن است. زیارت محدود به مردم نیستبلکه منابع اسلامى نشان مىدهد که ملائکه و پیامبران - علیهم السلام - نیز هماره به زیارت امامان شتافته، از کوثر وجود آنان بهره مىگیرند.
امام صادق(ع) به نقل از جدش رسول خدا(ص) مىفرماید:
خداوند بزرگ هیچ آفریدهاى به اندازه ملائکه نیافریده است. در هر روز و شب هفتاد هزار ملک به طواف خانه خدا رفته، از آنجا به زیارت رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) مىشتابند و سلام و درود مىفرستند; سپس در حرم حسینبنعلى(ع) حضور یافته، تا هنگام سحر در برابر قبر آن حضرت مىایستند; آنگاه به آسمان عروج کرده، برنمىگردند.
اسحاق بنعمار مىگوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست جز آنکه زیارت حسین(ع) را از خداوند بزرگ تقاضا مىکند. پس از آن گروه گروه به زیارت ایشان مىپردازند.
در زیارت اولیاى الهى اسرارى وجود دارد که با بررسى گفتار و سیره معصومین پرتوى از آن کشف خواهد شد. بدین سبب آنان با گفتار و کردار خویش زیارت اولیا و امامان را به مردم مىآموختند حتى گاه آن را واجب مىشمردند. از این رو مىبینیم مسلمانان، از صدر اسلام تا کنون، قبور پیامبران، امامان و بزرگان دین را زیارت مىکنند و با خواندن نماز و دعا و توسل به آنان، به خدا تقرب مىجویند. ابوحامد غزالى در آداب سفر مىگوید: قسم دوم آن است که مسافرت کند به خاطر عبادت یا براى جهاد یا حج... و در زمره آنها زیارت قبور پیامبران و قبور صحابه و تابعان و سایر علماء و اولیاست. هر کس که در زمان حیات او از محضرش تبرک جسته مىشد، پس از مرگ وى نیز با زیارت تبرک جسته مىشود و مسافرت به سوى آنها براى این مقصد روا است.
مخالفان و معاندان مىکوشند تا ساحت قدس مکتب اهل بیت - علیهم السلام - را به اتهام کفر و شرک خدشهدار ساخته، اثرات سازنده زیارت اولیاى خدا را از بین ببرند. قصیمى مىگوید: با این غلوى که از طایفه شیعه در باره پیشوایانشان دیدى و با این خدایى که شیعیان در باره على و فرزندانش شنیدى. آنان قبور صاحبان آن را عبادت کرده، براى آنان قبه و بارگاه ساختهاند و از راه دور و نزدیک و هموار و ناهموار به زیارت آنان رفته، نذرها و هدایاو قربانیها را به ایشان تقدیم مىکنند و آنچنان نسبتبه آنان اظهار اخلاص مىکنند که براى خدا چنان خضوغ و خشوعى ابراز نمىنمایند.
او در جاى دیگر مىگوید:
در کارهاى مشروع از قبیل درود و تحیتبر پیامبر اکرم(ص) فرقى در دور یا نزدیک بودن نیست; چرا که این کارها در هر دو حالت مقدور است و به اتفاق همه علماء دیدن قبر آن حضرت و یا سنگ و ساختمان آن فضیلت و ثوابى ندارد. بلکه دیدن خود آن بزرگوار در زمان حیاتش ذاتا فضیلتى نداشته است و فضیلت تنها در ایمان و پیروى از اوست. این سخنان از جانب کسانى القا مىشود که همواره در تلاشند تا سیره و روش مسلمانان در زیارت بزرگان و اولیاى دین را نادیده بگیرند. با سیرى بر سنت عملى معصومین - علیهم السلام - و در صدر آنان پیامبر اکرم - صلى الله علیه و آله - حقیقت روشن و بطلان سخنان این افراد هویدا مىشود.
پیش از ورود به اصل بحثشایسته استبطور اختصار به تعریف «سیره» اشاره کنیم.
از قرن اول و دوم هجرى این واژه به کار برده شده، کتابهایى نیز به این نام نگاشته شده است.
سیره ابنهشام، سیره حلبى و ... سیره در زبان عربى از ریشه «سیر» به معناى راه رفتن است. سیره بر وزن «فعله» دلالتبر نوع عمل دارد، مانند «جلسه» که به معناى سبک و نوع نشستن است. راغب اصفهانى مىگوید: السیرة الحالة التى یکون علیها الانسان و غیره غریزیا کان او مکتسبا یقال فلان له سیرة حسنة و سیرة قبیحه و قوله سنعیدها سیرتها الاولى، اى الحالة التى کانت علیها.
بنا بر این سیره نحوه رفتار و عمل است و آنچه سیرهنویسان یاد کردهاند تنها نقل رفتار است نه سبک و اسلوب آن. در سیره پیامبر(ص) و سایر معصومین - علیهم السلام - بحث از این است که روش آنان چه بوده است; براى مثال اگر سخن از تبلیغ است، سیره روش تبلیغى را تبیین مىسازد و یا سبک حکومت، قضاوت، زندگى خانوادگى، جنگ و ... را بیان مىکند.
یکى از مواردى که شایسته است در سیره معصومین - علیهم السلام - به آن پرداخته شود مساله زیارت است. سبک آنان در زیارت چگونه بوده است؟ آیا از این کار جلوگیرى مىکردند و یا خود بدان مىپرداختند؟ در مباحث آینده با ارائه نمونههایى از سیره عملى، گذشته از مشروعیت زیارت، استحباب و نیز شیوه آن به خوبى روشن مىشود.
زیارت در سیره معصومین در چند بخش مورد بررسى قرار خواهد گرفت:
1 - زیارت قبور بقیع در سیره معصومین علیهم السلام2 - زیارت شهداى احد در سیره معصومین(ع)3 - زیارت آمنه بنت وهب در سیره پیامبر(ص)4 - زیارت قبر پیامبر در سیره معصومین(ع)5 - زیارت امام على(ع) در سیره معصومین(ع)6 - زیارت امام حسن و امام حسین در سیره معصومان(ع)7 - زیارت امام سجاد(ع) در سیره معصومان(ع) و ... که به ترتیب ارائه مىشود.
زیارت بقیع در سیره معصومین علیهم السلام
بقیع شخصیتهاى بزرگى را در خود جاى داده است امام حسنبن على، امامزین العابدین، امام باقر و امام صادق - علیهم السلام - عباس عموى پیامبر(ص)، ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) گروهى از همسران و عمه آن حضرت، شهداى احد و بسیارى دیگر از صحابه و تابعان، در بقیع حضور دارند. از این رو رسول خدا - صلى الله علیه و آله - و سایر معصومین(ع) بقیع را زیارت مىکردند; فقها بر استحباب زیارت آن تاکید کرده، آن را وسیله تقرب به خداوند متعال دانستهاند. در اینجا به نمونههایى از سیره معصومین اشاره مىکنیم:
1 - صفوان جمال مىگوید، شنیدم از امام صادق - علیه السلام - فرمود:
کان رسول الله(ص) یخرج فى ملاء من الناس من اصحابه کل عشیة خمیس الى بقیع المدینین فیقول السلام علیکم یا اهل الدیار ثلاثا، رحمکم الله ثلاثا.
رسول خدا - صلى الله علیه و آله - در هر شامگاه پنجشنبه همراه گروهى از یاران خود به زیارت بقیع [قبرستان مدینه] مىشتافت. آنگاه سه بار درود مىفرستاد و سه مرتبه طلب رحمت مىکرد.
2 - عایشه از رسول خدا(ص) چنین نقل کرده است: جبرئیل نزدم آمد و گفت: پروردگارت دستور داده استبه بقیع بروى و براى آنان درخواست آمرزش کنى.
عایشه پرسید: اى رسول خدا، چگونه دعا کنم؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: بگو درود بر مؤمنان و مسلمانانى که در این دیار آرمیدهاند خداوند متعال پیشینیان را بیامرزد. و ما، انشاءالله به شما ملحق خواهیم شد.
3 - ابن عباس مىگوید: ان رسول الله(ص) مر بقبور اهل المدینة فاقبل علیهم بوجهه فقال: السلام علیکم یا اهل القبور و یغفر الله لنا و لکم و انتم لنا سلف و نحن بالاثر.
رسول خدا از قبور مدینه مىگذشت، به آنها روى کرد و فرمود: درود بر شما اى اهل قبور، خدا ما و شمار ا بیامرزد شما پیشگامان مایید و ما در پى شما خواهیم آمد.
4 - رسول خدا(ص) با گروهى از مردم به سوى قبرستان رفت و چگونگى زیارت و دعا به مؤمنان را اینگونه آموزش داد: السلام على اهل الدیار من المؤمنین و المسلمین و انا ان شاء الله بکم لاحقون اسال الله لنا و لکم العافیة.
درود بر شما مؤمنان و مسلمانان که در این دیار آرمیدهاید. ما نیز، اگر خدا بخواهد، به شما ملحق خواهیم شد. شما پیشرو قافله ما هستید و ما نیز پیروتان خواهیم بود از خداوند بزرگ عافیت مىخواهیم.
5 - روزى پیامبر(ص) به زیارت بقیع شتافت، سه بار سلام و درود فرستاد و سپس فرمود: اگر مىدانستید که خداوند متعال شما را از کارهایى که پس از رفتن شما پدید خواهد آمد، نجات داد. سپس رو به مردم کرد و فرمود: اینان از شما بهترند. عرض کردند اى رسول خدا، آنان برادران مایند که مانند ما ایمان آوردهاند و از اموال خویش انفاق کردند، مانند ما در راه خدا جهاد کردند و سرانجام مرگشان فرا رسید، ما نیز در انتظار مرگ به سر مىبریم رسول خدا(ص) فرمود: ان هؤلاء قد مضوا لم یاکلو من اجورهم شیئا و قد اکلتم من اجورکم و لا ادرى کیف تضعون بعدى; اینان در حالى رفتند که از پاداششان بهرهاى نبردند و شما بهرهمند شدید و نمىدانم که پس از من چگونه عمل خواهید کرد.
6 - ابوالبخترى از امام سجاد(ع) چنین روایت مىکند: ان الحسین بنعلى(ع) کان یزور قبر الحسن بنعلى علیهما السلام کل عشیة جمعة.
امام حسین(ع) در هر شامگاه جمعه قبر برادرش امام حسن(ع) را زیارت مىکرد.
چنانکه در باره محمد بنحنفیه نیز نقل شده است که نزد قبر حسن بنعلى آمد و بر آن حضرت چنین درود فرستاد: «السلام علیک یا ابنامیرالمؤمنین و ابنالاول المسلمین و کیف لا تکون کذلک و انتسلیل الهدى و حلیف التقوى و خامس اهل الکساء غذتک ید الرحمة و ربیت فى حجر الاسلام و رضعت من ثدى الایمان».
به همین مضمون روایت دیگرى نقل شده است طبق این نقل محمد بالاى قبر حسنبنعلى(ع) ایستاد، بغض گلویش را گرفت و توان سخن گفتن از وى ربود. آنگاه که به سخن آمد، گفت: اى ابامحمد، خدا تو را رحمت کند، اگر حیاتت عزت بخش بود مرگت ذلت آور است. بهترین روح روحى است که با بدنت همراه بود و بهترین بدن بدنى است که در کفنت قرار دارد. چگونه چنین نباشد در حالى که تو بقیه فرزندان پیغمبران و راه هدایت و پنجم اصحاب کسایى، از دستهاى حق و حقیقت تغذیه کردى و در دامان اسلام تربیتشدى، پس در زمان حیات و مرگ پاک و پاکیزه بودى. اگر چه از فراقت دل ما خونین است ولى خیر را برایتشک ندارم.
7 - عمر بن ابى مقدام از پدرش نقل مىکند در بقیع در خدمت امام باقر(ع) بودیم و بر قبرى از شیعیان آن حضرت، که اهل کوفه بود، گذشتیم. حضرتایستاد و چنین دعا کرد: اللهم ارحم غربته و صل وحدته و آنس وحشته و اسکن الیه من رحمتک رحمة یستغنى بها عن رحمة من سواک و الحقه بمن کان یتولاه. ثم قرء سورة القدر سبعة مرات.
خدایا بر غریبى او رحم کن و از تنهایى بیرونش آور و در هنگام ترس همدم او باش، رحمتى به او عنایت فرما تا از دیگران بىنیاز باشد و او را با کسى که در زندگى دوست داشته محشور فرما.
از آنچه در باره زیارت قبور بقیع در سیره معصومین، بیان کردیم در مىیابیم که زیارت آنان با تصمیم قبلى و برنامهریزى بوده، همراه یارانشان به زیارت مىشتافتند. از این رو سخن کسانى که مىگویند سفر جز براى سه مسجد روا نیست، ناتمام و با سیره عملى آنان ناسازگار است.
زیارت شهداى احد در سیره
مشهور بر آنند که شهیدان احد هفتاد نفرند و زیارت آنها بویژه در روزهاى پنجشنبه، استحباب دارد.
حمزاوى، یکى از علماى اهل سنت، مىگوید: شهداى احد وسیله رسیدن به آرزوها هستند، زیرا آنجا محل فرود آمدن رحمتهاى الهى بوده است; رسول خدا(ص) فرمود: «ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها» براى پروردگارتان در دوران زندگى نسیمهاى روحبخشى استخود را در برابر آن قرار دهید. بدون تردید این مکان محل فرود آمدن رحمتهاى الهى است. پس شایسته است زائران از این نسیمهاى ربانى بهرهمند شوند. چگونه چنین نباشد در حالى که آنان دوستان خدا و وسیلههاى بزرگ به سوى پروردگار و رسولش هستند. پس سزاوار استبراى کسى که به آنها متوسل شده به آرزوهایش نایل و به درجات عالى فائز شود. چون آنان کریمان زندهاند و کسى که به مقام بزرگ شهدا توجه کند محروم برنمىگردد.
پیامبر اکرم(ص) هر سال به زیارت شهداى احد مىشتافت و بر آنان درود مىفرستاد.
1 - ابن شبه مىگوید: ان رسول الله(ص) کان یاتى قبور الشهدا باحد على راس کل حول فیقول سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار.
رسول خدا(ص) در آغاز هر سال به زیارت قبور شهداى احد مىآمد و مىگفت: درود بر شما به خاطر صبر و مقاومتى که از خود نشان دادید، پس خانه عاقبتشما نیکوست.
2 - در صحیح بخارى آمده است، - رسول صلى الله علیه و سلم - على قتلى احد بعد ثمان سنین: کالمودع للاحیاء و الاموات. رسول خدا(ص) هشتسال پس از شهادت شهداى احد بر آنان درود [دعا] فرستاد مانند کسى که با زندهها و مردهها وداع مىکند.
سایر معصومین(ع) نیز به زیارت قبور شهدا رفته، براى آنان دعا و نماز خواندهاند.
3 - امام صادق(ع) فرمود:
ان فاطمه کانت تاتى قبور الشهداء فى کل غداة سبت فتاتى قبر حمزة و تترحم علیه و تستغفر له.
فاطمه زهرا(س) در هر صبحگاه شنبه به زیارت شهدا مىرفت، آنگاه نزد قبر حمزه مىشتافت و براى او درخواست رحمت و استغفار مىکرد.
4 - امام صادق(ع) فرمود:
عاشت فاطمه بعد رسول الله خمسة و سبعین یوما لم تر کاشرة و لا ضاحکة تاتى قبور الشهداء فى کل جمعة مرتین الاثنین و الخمیس فتقول: هاهنا کان رسول الله و ها هنا کان المشرکون.
فاطمه زهرا(س) پس از رسول خدا(ص) هفتاد و پنج روز زندگى کرد و هرگز خندان و شادمان دیده نشد. در هر هفته دو بار، دوشنبه و پنجشنبه، به زیارت قبور شهدا مىرفت، [با دستخویش اشاره مىکرد و] مىفرمود: در آنجا رسول خدا بود و در آنجا مشرکین.
5 - حاکم نیشابورى از على(ع) چنین روایت کرده است:
ان فاطمة کانت تزور قبر عمها حمزه، کل جمعة فتصلى و تبکى عنده.
فاطمه زهرا(س) هر جمعه، قبر عمویش حمزه را زیارت مىکرد و پس از زیارت، در کنار قبر، به نماز و گریه مىپرداخت.
6 - امام باقر(ع) فرمود:
فاطمه، دختر رسول خدا(ص)، قبر حمزه را زیارت مىکرد و پس از آن به اصلاح و مرمت قبر پرداخته، و با سنگ نشانهگذارى مىکرد؟
7 - زرین از امام باقر(ع) نقل مىکند: فاطمه زهرا(س) در هر دو یا سه روزى شهداى احد را زیارت مىکرد.
و پیامبر صلى الله علیه و آله قبر مادر
پیامبر اکرم چندین بار به زیارت مادرش آمنه رفته است. در برخى از روایات مىخوانیم که آن حضرت چند سال پس از فوت مادر قبر وى را زیارت کرده است:
زار النبى(ص) قبر امه فبکى و بکى من حوله.
پیامبر(ص) قبر مادرش را زیارت کرده، گریه کرد و اطرافیان نیز گریه کردند.
ابن سعد در «طبقات» مىگوید: رسول خدا(ص) در عمره حدیبیه هنگامى که از ابواء، محل دفن مادرشان آمنه گذشت، فرمود: خداوند متعال به پیامبر خود اجازه داده است قبر مادر را زیارت کند. آنگاه به زیارت آمد و قبر مادر را اصلاح و ترمیم کرد و گریست. پس مسلمانان نیز گریه کردند. گریه آن حضرت بر برخى از اصحاب گران و سخت آمد. پیامبر(ص) فرمود: رحمت و مهربانى مادر را در خود یافتم و گریه کردم.
عبدالله بنمسعود مىگوید: پیامبر(ص) روزى بیرون رفت ما نیز آن حضرت را همراهى کردیم تا به قبرستان رسیدیم. به دستور آن حضرت نشستیم، پیامبر(ص) اندکى قدم زد و سرانجام کنار قبرى نشستند، مدتى مناجات کرد و با صداى بلند گریست. آنگاه ما نیز گریه کردیم. رسول خدا به سوى ما آمد، عمر بن خطاب برابر حضرت ایستاد و گفت: اى رسول خدا، چرا چنان گریه کردید که همه ما را به گریه انداختید. پیامبر اکرم(ص) دست عمر را گرفت و به سوى ما اشاره کرد. خدمتحضرت آمدیم، فرمود: آیا گریه من موجب فزع و گریه شما شد؟ گفتیم: آرى، اى رسول خدا، آنگاه فرمود: قبرى که مشاهده کردید و در کنارش مناجات کردم، قبر مادرم آمنه دختر وهب بود. اجازه زیارت او را خواستم، اجازه یافتم.
در پایان این بخش مناسب استبه چند نمونه از زیارت قبور مسلمانان در سیره امام على(ع) اشاره کنیم:
1 - على بنابىطالب - علیه السلام - کنار قبر خباب بنارث ایستاد و فرمود:
خدا خباب را رحمت کند که با رغبت و اراده اسلام را برگزید، در راه بندگى کوشش کرد و زندگى را با جهاد و سختىها پشتسرگذاشت. خداوند متعال پاداش کسى را که عمل نیک انجام دهد ضایع نمىکند.
2 - آن حضرت در باره زیارت قبور فرمود:
درود بر شما اى مؤمنان و مسلمانانى که در این دیار آرمیدهاید; شما پیشروان قافله ما هستید و ما نیز بزودى به شما ملحق خواهیم شد. خدایا ما و آنها را بیامرز و از تقصیراتمان در گذر! خوشا به حال کسى که تصمیم رفتن به سوى معاد را دارد، اعمال نیک انجام مىدهد و به مقدار احتیاج قناعت کرده، از خدا راضى و خشنود است.
3 - یکى از یاران و نزدیکان امام على (ع) «حبه عرنى» است. وى مىگوید:
همراه على، امیرالمؤمنین(ع) بیرون رفتیم تا به «وادى السلام» رسیدیم. حضرت ایستاد و شروع به سخن کرد، به گونهاى که گویا گروهى از مردم در برابر آن حضرت قرار دارند و براى آنان سخنرانى مىفرماید. همراه امام (ع) ایستادم تا خسته شدم و نشستم; آنگاه از نشستن خسته شده، برخاستم و دوباره از ایستادن خسته شدم و نشستم. پس از آن برخاستم و عباى خود را پهن کردم و عرض کردم: اى امیر مؤمنان، بسیار بر شما مشفق هستم، عباى خود را پهن کردم تا بنشینید. فرمود: اى حبه، آنچه مشاهده کردى تنها سخن گفتن و انس گرفتن مؤمن است. عرض کردم: آیا آنان نیز سخن گفته، انس مىگیرند؟ فرمود: آرى، اگر پرده کنار رود آنان را حلقهوار خواهى دید که با محبتخاصى با یکدیگر سخن مىگویند. عرض کردم: آنان جسماند یا روح؟ فرمود: ارواح، آنگاه ادامه داد: هر مؤمنى که در بقعهاى از زمین بمیرد به روحش گفته مىشود به وادى السلام ملحق شوید که بقعهاى از بهشت عدن است.
زیارت قبر پیامبر صلى الله علیهو آله در سیره معصومین علهیمالسلام
رفتار و کردار معصومین - علیهم السلام - براى تمامى مسلمانان حجت و الگوست. چنانکه گفتار و سخنان آنان نیز سرمشق و هدایتکننده است; و لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة.
با بررسى و تحقیق در تاریخ و روایات درمىیابیم که تمامى معصومین - علیهم السلام - قبر پیامبر(ص) را زیارت مىکردند. آنان نه تنها با سیره و سنتخویش بر عظمت و ارزش زیارت افزودند، بلکه با گفتارهاى آموزنده، پاداش و ثواب آن را، با ثواب و پاداش حج و عمره برابر دانستهاند. بدین سبب بر پیروان و شیعیان آنان است که چگونگى زیارت را از سیره و سنت امامان - علیهم السلام - بیاموزند تا هیچ دستاویزى جهتخدشهدار کردن ساحت مقدس مکتب اهل بیت، به دستبدخواهان و معاندان، ندهند. از رفتارهایى که بوى غلو و زیادهروى را مىدهد بپرهیزند تا در جهت اهداف سازنده زیارت توفیق بیشترى حاصل کنند.
در اینجا به نمونههایى از سیره معصومین و زیارت پیامبر(ص) اشاره مىکنیم:
1 - از على - علیه السلام - روایتشده است که، وقتى رسول خدا را دفن کردند، فاطمه(س) کنار قبر ایستاد، مقدارى از خاک قبر را برداشت و بر چشمش گذاشت. آنگاه کریه کرد و این شعار را خواند:
ما ذا على من شم تربة احمد ان لا یشم مدى الزمان غوالیا صبت على مصائب لوانها صبت على الایام عدن لیالیا
چه باک کسى را که خاک کوى احمد را ببوید و هرگز در طول زمان مشک و عنبرى را نبویدمصیبتهایى بر من وارد شد که اگر بر روزها وارد مىشده شب تار مىگردید.
2 - زیارت امام حسین(ع)پس از فوت معاویه، یزید به ولید بن عقبه حاکم مدینه دستور داد تا از امام حسین(ع) یعتبگیرد. و یاسر آن حضرت را براى یزید بفرستد. این پیشنهاد براى شخصیتى مانند حسین بنعلى(ع) بسیار دشوار بود، آن حضرت به جدش رسول خدا(ص) متوسل شد. شبى از منزل بیرون آمده، نزد قبر جدش رسول الله(ص) رفت و چنین گفت:
السلام علیک یا رسول الله انا الحسین بنفاطمة فرخک و ابن فرختک و سبطک و الثقل الذى خلفته فى امتک فاشهد علیهم یا نبى الله انهم قد خذلونى و ضیعونى و لم یحفظونى، و هذه شکواى الیک حتى القاک صلى الله علیک.
درود بر تو اى رسول خدا، من حسین فرزند فاطمه و فرزند تو و دخترت هستم، یکى از دو گوهرى که در میان امتبه جاى گذاشتى. پس گواه باش اى پیامبر خدا، که امت تو چگونه مرا خوار و ضایع کردند از گوهرت نگهدارى نکردند. این شکوائیهاى استبه سوى شما تا هنگام دیدار فرا رسد.
امام - علیه السلام - تا صبح کنار قبر جدش مشغول رکوع و سجده بود.
شب سوم فرا رسید امام حسین(ع) دوباره به زیارت آمد. چند رکعت نماز به جاى آوردند و چنین گفت: اللهم ان هذا قبر نبیک محمد - صلى الله علیه و آله - و انا ابن بنت نبیک و قد حضرنى من الامر ما قد علمت اللهم انى احب المعروف و انکر المنکر و انى اسالک یا ذالجلال و الاکرام بحق هذا القبر و من فیه الا اخترت لى من امرى ما هو لک رضى و لرسولک رضى، و للمؤمنین رضى.
خدایا این قبر پیامبرت محمد(ص) است و من پسر دختر پیامبرت هستم، براى من مشکلى پدید آمده که خود آگاه هستید. خدایا من معروف را دوست دارم و منکر را انکار مىکنم. اى صاحب جلالت و بزرگى، از تو درخواست دارم به حق این قبر و کسى که در آن جاى گرفته آنچه مورد پسند خود و رسول و مؤمنین است، براى من اختیار فرمایى.
امام تا نزدیکى صبح سر را بر قبر گذاشته، کنار قبر جدش گریه کرد. در این میان خواب بر آن حضرت عارض شد. در خواب رسول خدا(ص) را دید که همراه گروهى از ملائکه...
از نحوه زیارت امام حسین(ع) نکات بسیار ارزشمندى به دست مىآید که به برخى از آن اشاره مىکنیم:
1 - در آغاز هر دعایى از مقام بلند پیامبر(ص) استمداد شود;
2 - در ضمن توسل و امداد، وظیفه مهم الهى را یادآور شود;
3 - امام(ع) با عمل خویش حقیقت توسل را روشن ساختبه عبارت دیگر دو نوع توسل وجود دارد: یکى مثبت و دیگرى منفى. توسل مثبت آن است که زائران خدا را در همه مراتب ببینند و از مقام الوهیت، به خاطر بلند مرتبه بودن شفیع، درخواستشفاعت و آمرزش گناه و رفع اشکال کنند. ولى توسل منفى آن است که به طور مستقل و بدون اینکه خداوند متعال را ببیند از مقامى تقاضاى رفع مشکل کند.
4 - زیارت وقتى ثمر دارد که با دعا و نماز و گریه توام باشد. هر چه مدت آن افزوده شود، زمینه بهرهگیرى آمادهتر مىشود. آنان که تنها با طواف و بوسیدن زیارت را تمام مىکنند ثوابى برده، اما بهرههاى روحى کمترى به دست مىآورند.
5 - مخالفان مىگویند: نمىتوان خداوند متعال را با جمله «بحق هذا القبر» و سوگند داد و از او درخواست کرد. زیرا در پیشگاه خداوند کسى حقى ندارد. و حق، تنها ویژه مقام الوهیت است. در صورتى که امام حسین(ع) با عمل خویش این اشتباه را برطرف فرمود; به این معنا که خداوند متعال گر چه حق مطلق را داراست ولى بخشى از آن را به افراد خاصى واگذار کرده است.
سیره امام سجاد(ع)
امام باقر علیه السلام فرمود:
پدرم امام سجاد(ع) هنگامى که به زیارت پیامبر(ص) تشریف مىبرد، در کنار قبر ایستاده، سلام مىکرد، سپس به قبر نزدیک شده آن را لمس مىکرد; پشتخود را به قبر تکیه مىداد و به سوى قبله چنین مىگفت: اللهم الیک الجات امرى و الى قبر محمد(ص) عبدک و رسولک اسندت ظهرى، و القبلة التى رضیت لمحمد(ص) استقبلت، اللهم انى اصبحت لا املک لنفسى خیر ما ارجو لها و لا ادفع عنها شر ما احذر علیها و اصبحت الامور بیدک و لا فقیر افقر منى انى لما انزلت الى من خیر فقیر.
خدایا، کار و مشکل خود را نزد تو آوردم; پشتخود را بر قبر محمد(ص) بنده و رسولت تکیه دادم و رو به سوى قبلهاى کردم که براى محمد(ص) پسندیدهاى. خدایا، صبح کردم در حالى که خوبیهایى را که براى خودم امید دارم مالک نیستم و توان دفع و بدى را که بر خود ترس دارم، در خود نمىیابم. صبح کردم در حالى که امور به دست توست، هیچ فقیرى نیازمندتر از من نیست و به آنچه از خوبى فرو فرستى نیازمندم.
سیره امام صادق(ع)
محمد بنمسعود مىگوید: امام صادق(ع) را در کنار قبر پیامبر(ص) دیدم. در حالى که دست مبارکش را بر قبر گذاشته بود و مىگفت: اسال الله الذى اجتباک و اختارک و هداک و هدى بک تصلى علیک ثم قال: ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلو علیه و سلموا تسلیما.
از خدایى که تو را برگزید و هدایتت کرد و به وسیله تو مردم را هدایت فرمود، مىخواهم که بر تو درود فرستد; همانا خدا و فرشتگانش بر پیغمبر اسلام(ص) درود مىفرستند. پس اى کسانى که ایمان آوردهاید شما نیز درود فرستید و بر او سلام مخصوص بدهید.
از این روایت استفاده مىشود که بهترین دعا هنگام زیارت پیامبر(ص) درود و صلوات بر آن حضرت است.
سیره امام کاظم(ع)
محمد بنابى نصر مىگوید: از محضر مبارک امام موسى کاظم(ع) چگونگى سلام و زیارت پیامبر اسلام(ص) را جویا شدم. فرمود: چنین بگو: السلام على رسول الله، السلام علیک یا حبیب الله، السلام علیک یا صفوة الله، السلام علیک یا امین الله، اشهد انک قد نصحت لامتک و جاهدت فى سبیل الله و عبدته حتى اتاک الیقین... .
در جاى دیگر ابراهیم بنابىالبلاد مىگوید: امام کاظم(ع) فرمود: چگونه رسول خدا(ص) را زیارت مىکنى؟ عرض کردم به آن چیزى که از محضر شریفتان روایتشده و آموختهایم. فرمود: آیا دوست دارى تو را به بهتر از آن راهنمایى کنم؟ عرض کردم: آرى فدایتشوم، آنگاه با دست مبارک نوشت و چنین قرائت کرد: هر گاه در پیشگاه قبر پیامبر(ص) ایستادى بگو:
اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد انک محمد بنعبدالله و اشهد انک خاتم النبیین... اللهم صل على محمد و آل محمد و ترحم على محمد و آل محمد ...
ابن فضال مىگوید: امام ابوالحسن(ع) را، هنگام وداع و رفتن عمره، مشاهده کردم. امام پس از غروب به سوى قبر پیامبر(ص) تشریف مىبرد. آنگاه بالاى سر مبارک ایستاده، سلام کرد. نزدیک قبر رفته، آن را در آغوش گرفت. پس از آن کنار قبر ایستاد، نماز بجا آورد، شانه چپ را به قبر چسباند. و سپس در حالى که نعلین به پا داشت، شش یا هشت رکعت نماز گزارد، مقدار رکوع و سجده آن حضرت سه تسبیح یا بیشتر بود. زمانى که فارغ شد، سجده طولانى به جاى آورد، به گونهاى که سنگریزهها از عرق آن حضرت خیس شد. البته بعضى از اصحاب گفتهاند که، آن حضرت صورت خود را بر زمین مسجد گذاشته بود.
همچنین صفوان بنیحیى مىگوید: به امام کاظم(ع) عرض کردم: هر گاه از انتهاى مسجد رسول الله(ص) عبور مىکنم، پیامبر(ص) را سلام نمىدهم. امام فرمود: لم یکن ابوالحسن یصنع ذلک قلت فیدخل المسجد فیسلم من بعید لایدنو من القبر فقال لا، سلم علیه حین تدخل و حین تخرج و من بعید.
ابوالحسن چنین نمىکند، عرض کردم وارد مسجد شوم و بدون اینکه نزدیک قبر شوم از همانجا سلام دهم فرمود: نه، هنگام ورود و هنگام خروج و از دور آن حضرت را سلام بده. از این روایت درمىیابیم که هر زمان امکان ورود به مسجد و سلام بر آن حضرت باشد، باید وارد مسجد شد و سلام داد. در غیر این صورت باید از دور سلام داده، وارد مسجد شد.
احتمال دیگرى وجود دارد و آن اینکه: شیوه و سیره امام کاظم(ع) آن بود که هر گاه از پشت مسجد عبور مىکرد، وارد مسجد مىشد در کنار قبر پیامبر(ص) سلام مىداد. اما دیگران به هر وجهى که خواستند از دور یا از درون مسجد، مىتوانند سلام دهند. بىتردید شیوه امام کاظم(ع) بهتر است.
مرحوم شیخ صدوق از محول سجستانى چنین روایت کرده است: هنگامى که مامون درخواست کرد تا امام رضا(ع) را از مدینه به خراسان بیاورند، حضرت براى وداع و زیارت قبر پیغمبر(ص) وارد مسجد شد، بطور مکرر با قبر رسول خدا(ص) وداع مىکرد. پیوسته بیرون مىآمد و نزد قبر بازمىگشت در هر بار صداى مبارکش به گریه بلند بود. نزد آن حضرت رفتم و سلام کردم. چون جواب داد به خاطر سفرى که در پیش داشت. حضرت فرمود: مرا زیارت کن، همانا از جوار جدم بیرون مىروم. و در غربت مىمیرم و دفن مىشوم.
سیره امام جواد(ع)
محمد بنابىالعلا مىگوید: با یحیى بناکثم، قاضى سامرا، مناظره و گفتگوى فراوانى داشتم. از وى پیرامون علوم آل محمد پرسیدم، گفت: بینا انا ذات یوم دخلت اطوف بقبر رسول الله(ص) فرایت محمد بنعلىالرضا(ع) یطوف به فناظرته فى مسائل عندى فاخرجها الى.
یک روز وارد مسجد پیامبر(ص) شدم، در حالى که پیرامون قبر رسول خدا(ص) به طواف مشغول بودم، محمد بنعلىالرضا(ع) را دیدم، که بر قبر آن حضرت طواف مىکند. از فرصت استفاده کرده، مسایل فراوانى را با آن حضرت در میان گذاشتم. آن حضرت پاسخ تمام آنها را روشن فرمود.
با نگاهى به سیره معصومین مىآموزیم که اصالت در همه کارها، از جمله زیارات و عبادات، پرستش خداوند متعال است. بدین ترتیب به زیارت اهمیت داده شده که توحید در آن جلوهگر است و مىتوان از کانال شناختحجتهاى خداوند متعال، خدا را شناخت.
ان لکل امام عهدا فى عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام وفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زیارتهم و تصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة.
هر امامى را بر دوش پیروانش عهد و پیمانى است که بایستى به آن وفا کنند. تکمیل و وفاى کامل به آن عهد با زیارت قبور آنان، پس از مرگ انجام مىگیرد. هر کس که با میل و علاقه امامان - علیهم السلام - را زیارت کند و آنچه مورد علاقه و اراده آنان استبپذیرد، در قیامت مشمول شفاعت آنها خواهد شد.
بر این اساس زیارت استمرار وفاى به عهد و تکمیل کننده آن است. زیارت محدود به مردم نیستبلکه منابع اسلامى نشان مىدهد که ملائکه و پیامبران - علیهم السلام - نیز هماره به زیارت امامان شتافته، از کوثر وجود آنان بهره مىگیرند.
امام صادق(ع) به نقل از جدش رسول خدا(ص) مىفرماید:
خداوند بزرگ هیچ آفریدهاى به اندازه ملائکه نیافریده است. در هر روز و شب هفتاد هزار ملک به طواف خانه خدا رفته، از آنجا به زیارت رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) مىشتابند و سلام و درود مىفرستند; سپس در حرم حسینبنعلى(ع) حضور یافته، تا هنگام سحر در برابر قبر آن حضرت مىایستند; آنگاه به آسمان عروج کرده، برنمىگردند.
اسحاق بنعمار مىگوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست جز آنکه زیارت حسین(ع) را از خداوند بزرگ تقاضا مىکند. پس از آن گروه گروه به زیارت ایشان مىپردازند.
در زیارت اولیاى الهى اسرارى وجود دارد که با بررسى گفتار و سیره معصومین پرتوى از آن کشف خواهد شد. بدین سبب آنان با گفتار و کردار خویش زیارت اولیا و امامان را به مردم مىآموختند حتى گاه آن را واجب مىشمردند. از این رو مىبینیم مسلمانان، از صدر اسلام تا کنون، قبور پیامبران، امامان و بزرگان دین را زیارت مىکنند و با خواندن نماز و دعا و توسل به آنان، به خدا تقرب مىجویند. ابوحامد غزالى در آداب سفر مىگوید: قسم دوم آن است که مسافرت کند به خاطر عبادت یا براى جهاد یا حج... و در زمره آنها زیارت قبور پیامبران و قبور صحابه و تابعان و سایر علماء و اولیاست. هر کس که در زمان حیات او از محضرش تبرک جسته مىشد، پس از مرگ وى نیز با زیارت تبرک جسته مىشود و مسافرت به سوى آنها براى این مقصد روا است.
مخالفان و معاندان مىکوشند تا ساحت قدس مکتب اهل بیت - علیهم السلام - را به اتهام کفر و شرک خدشهدار ساخته، اثرات سازنده زیارت اولیاى خدا را از بین ببرند. قصیمى مىگوید: با این غلوى که از طایفه شیعه در باره پیشوایانشان دیدى و با این خدایى که شیعیان در باره على و فرزندانش شنیدى. آنان قبور صاحبان آن را عبادت کرده، براى آنان قبه و بارگاه ساختهاند و از راه دور و نزدیک و هموار و ناهموار به زیارت آنان رفته، نذرها و هدایاو قربانیها را به ایشان تقدیم مىکنند و آنچنان نسبتبه آنان اظهار اخلاص مىکنند که براى خدا چنان خضوغ و خشوعى ابراز نمىنمایند.
او در جاى دیگر مىگوید:
در کارهاى مشروع از قبیل درود و تحیتبر پیامبر اکرم(ص) فرقى در دور یا نزدیک بودن نیست; چرا که این کارها در هر دو حالت مقدور است و به اتفاق همه علماء دیدن قبر آن حضرت و یا سنگ و ساختمان آن فضیلت و ثوابى ندارد. بلکه دیدن خود آن بزرگوار در زمان حیاتش ذاتا فضیلتى نداشته است و فضیلت تنها در ایمان و پیروى از اوست. این سخنان از جانب کسانى القا مىشود که همواره در تلاشند تا سیره و روش مسلمانان در زیارت بزرگان و اولیاى دین را نادیده بگیرند. با سیرى بر سنت عملى معصومین - علیهم السلام - و در صدر آنان پیامبر اکرم - صلى الله علیه و آله - حقیقت روشن و بطلان سخنان این افراد هویدا مىشود.
پیش از ورود به اصل بحثشایسته استبطور اختصار به تعریف «سیره» اشاره کنیم.
از قرن اول و دوم هجرى این واژه به کار برده شده، کتابهایى نیز به این نام نگاشته شده است.
سیره ابنهشام، سیره حلبى و ... سیره در زبان عربى از ریشه «سیر» به معناى راه رفتن است. سیره بر وزن «فعله» دلالتبر نوع عمل دارد، مانند «جلسه» که به معناى سبک و نوع نشستن است. راغب اصفهانى مىگوید: السیرة الحالة التى یکون علیها الانسان و غیره غریزیا کان او مکتسبا یقال فلان له سیرة حسنة و سیرة قبیحه و قوله سنعیدها سیرتها الاولى، اى الحالة التى کانت علیها.
بنا بر این سیره نحوه رفتار و عمل است و آنچه سیرهنویسان یاد کردهاند تنها نقل رفتار است نه سبک و اسلوب آن. در سیره پیامبر(ص) و سایر معصومین - علیهم السلام - بحث از این است که روش آنان چه بوده است; براى مثال اگر سخن از تبلیغ است، سیره روش تبلیغى را تبیین مىسازد و یا سبک حکومت، قضاوت، زندگى خانوادگى، جنگ و ... را بیان مىکند.
یکى از مواردى که شایسته است در سیره معصومین - علیهم السلام - به آن پرداخته شود مساله زیارت است. سبک آنان در زیارت چگونه بوده است؟ آیا از این کار جلوگیرى مىکردند و یا خود بدان مىپرداختند؟ در مباحث آینده با ارائه نمونههایى از سیره عملى، گذشته از مشروعیت زیارت، استحباب و نیز شیوه آن به خوبى روشن مىشود.
زیارت در سیره معصومین در چند بخش مورد بررسى قرار خواهد گرفت:
1 - زیارت قبور بقیع در سیره معصومین علیهم السلام2 - زیارت شهداى احد در سیره معصومین(ع)3 - زیارت آمنه بنت وهب در سیره پیامبر(ص)4 - زیارت قبر پیامبر در سیره معصومین(ع)5 - زیارت امام على(ع) در سیره معصومین(ع)6 - زیارت امام حسن و امام حسین در سیره معصومان(ع)7 - زیارت امام سجاد(ع) در سیره معصومان(ع) و ... که به ترتیب ارائه مىشود.
زیارت بقیع در سیره معصومین علیهم السلام
بقیع شخصیتهاى بزرگى را در خود جاى داده است امام حسنبن على، امامزین العابدین، امام باقر و امام صادق - علیهم السلام - عباس عموى پیامبر(ص)، ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) گروهى از همسران و عمه آن حضرت، شهداى احد و بسیارى دیگر از صحابه و تابعان، در بقیع حضور دارند. از این رو رسول خدا - صلى الله علیه و آله - و سایر معصومین(ع) بقیع را زیارت مىکردند; فقها بر استحباب زیارت آن تاکید کرده، آن را وسیله تقرب به خداوند متعال دانستهاند. در اینجا به نمونههایى از سیره معصومین اشاره مىکنیم:
1 - صفوان جمال مىگوید، شنیدم از امام صادق - علیه السلام - فرمود:
کان رسول الله(ص) یخرج فى ملاء من الناس من اصحابه کل عشیة خمیس الى بقیع المدینین فیقول السلام علیکم یا اهل الدیار ثلاثا، رحمکم الله ثلاثا.
رسول خدا - صلى الله علیه و آله - در هر شامگاه پنجشنبه همراه گروهى از یاران خود به زیارت بقیع [قبرستان مدینه] مىشتافت. آنگاه سه بار درود مىفرستاد و سه مرتبه طلب رحمت مىکرد.
2 - عایشه از رسول خدا(ص) چنین نقل کرده است: جبرئیل نزدم آمد و گفت: پروردگارت دستور داده استبه بقیع بروى و براى آنان درخواست آمرزش کنى.
عایشه پرسید: اى رسول خدا، چگونه دعا کنم؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: بگو درود بر مؤمنان و مسلمانانى که در این دیار آرمیدهاند خداوند متعال پیشینیان را بیامرزد. و ما، انشاءالله به شما ملحق خواهیم شد.
3 - ابن عباس مىگوید: ان رسول الله(ص) مر بقبور اهل المدینة فاقبل علیهم بوجهه فقال: السلام علیکم یا اهل القبور و یغفر الله لنا و لکم و انتم لنا سلف و نحن بالاثر.
رسول خدا از قبور مدینه مىگذشت، به آنها روى کرد و فرمود: درود بر شما اى اهل قبور، خدا ما و شمار ا بیامرزد شما پیشگامان مایید و ما در پى شما خواهیم آمد.
4 - رسول خدا(ص) با گروهى از مردم به سوى قبرستان رفت و چگونگى زیارت و دعا به مؤمنان را اینگونه آموزش داد: السلام على اهل الدیار من المؤمنین و المسلمین و انا ان شاء الله بکم لاحقون اسال الله لنا و لکم العافیة.
درود بر شما مؤمنان و مسلمانان که در این دیار آرمیدهاید. ما نیز، اگر خدا بخواهد، به شما ملحق خواهیم شد. شما پیشرو قافله ما هستید و ما نیز پیروتان خواهیم بود از خداوند بزرگ عافیت مىخواهیم.
5 - روزى پیامبر(ص) به زیارت بقیع شتافت، سه بار سلام و درود فرستاد و سپس فرمود: اگر مىدانستید که خداوند متعال شما را از کارهایى که پس از رفتن شما پدید خواهد آمد، نجات داد. سپس رو به مردم کرد و فرمود: اینان از شما بهترند. عرض کردند اى رسول خدا، آنان برادران مایند که مانند ما ایمان آوردهاند و از اموال خویش انفاق کردند، مانند ما در راه خدا جهاد کردند و سرانجام مرگشان فرا رسید، ما نیز در انتظار مرگ به سر مىبریم رسول خدا(ص) فرمود: ان هؤلاء قد مضوا لم یاکلو من اجورهم شیئا و قد اکلتم من اجورکم و لا ادرى کیف تضعون بعدى; اینان در حالى رفتند که از پاداششان بهرهاى نبردند و شما بهرهمند شدید و نمىدانم که پس از من چگونه عمل خواهید کرد.
6 - ابوالبخترى از امام سجاد(ع) چنین روایت مىکند: ان الحسین بنعلى(ع) کان یزور قبر الحسن بنعلى علیهما السلام کل عشیة جمعة.
امام حسین(ع) در هر شامگاه جمعه قبر برادرش امام حسن(ع) را زیارت مىکرد.
چنانکه در باره محمد بنحنفیه نیز نقل شده است که نزد قبر حسن بنعلى آمد و بر آن حضرت چنین درود فرستاد: «السلام علیک یا ابنامیرالمؤمنین و ابنالاول المسلمین و کیف لا تکون کذلک و انتسلیل الهدى و حلیف التقوى و خامس اهل الکساء غذتک ید الرحمة و ربیت فى حجر الاسلام و رضعت من ثدى الایمان».
به همین مضمون روایت دیگرى نقل شده است طبق این نقل محمد بالاى قبر حسنبنعلى(ع) ایستاد، بغض گلویش را گرفت و توان سخن گفتن از وى ربود. آنگاه که به سخن آمد، گفت: اى ابامحمد، خدا تو را رحمت کند، اگر حیاتت عزت بخش بود مرگت ذلت آور است. بهترین روح روحى است که با بدنت همراه بود و بهترین بدن بدنى است که در کفنت قرار دارد. چگونه چنین نباشد در حالى که تو بقیه فرزندان پیغمبران و راه هدایت و پنجم اصحاب کسایى، از دستهاى حق و حقیقت تغذیه کردى و در دامان اسلام تربیتشدى، پس در زمان حیات و مرگ پاک و پاکیزه بودى. اگر چه از فراقت دل ما خونین است ولى خیر را برایتشک ندارم.
7 - عمر بن ابى مقدام از پدرش نقل مىکند در بقیع در خدمت امام باقر(ع) بودیم و بر قبرى از شیعیان آن حضرت، که اهل کوفه بود، گذشتیم. حضرتایستاد و چنین دعا کرد: اللهم ارحم غربته و صل وحدته و آنس وحشته و اسکن الیه من رحمتک رحمة یستغنى بها عن رحمة من سواک و الحقه بمن کان یتولاه. ثم قرء سورة القدر سبعة مرات.
خدایا بر غریبى او رحم کن و از تنهایى بیرونش آور و در هنگام ترس همدم او باش، رحمتى به او عنایت فرما تا از دیگران بىنیاز باشد و او را با کسى که در زندگى دوست داشته محشور فرما.
از آنچه در باره زیارت قبور بقیع در سیره معصومین، بیان کردیم در مىیابیم که زیارت آنان با تصمیم قبلى و برنامهریزى بوده، همراه یارانشان به زیارت مىشتافتند. از این رو سخن کسانى که مىگویند سفر جز براى سه مسجد روا نیست، ناتمام و با سیره عملى آنان ناسازگار است.
زیارت شهداى احد در سیره
مشهور بر آنند که شهیدان احد هفتاد نفرند و زیارت آنها بویژه در روزهاى پنجشنبه، استحباب دارد.
حمزاوى، یکى از علماى اهل سنت، مىگوید: شهداى احد وسیله رسیدن به آرزوها هستند، زیرا آنجا محل فرود آمدن رحمتهاى الهى بوده است; رسول خدا(ص) فرمود: «ان لربکم فى ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها» براى پروردگارتان در دوران زندگى نسیمهاى روحبخشى استخود را در برابر آن قرار دهید. بدون تردید این مکان محل فرود آمدن رحمتهاى الهى است. پس شایسته است زائران از این نسیمهاى ربانى بهرهمند شوند. چگونه چنین نباشد در حالى که آنان دوستان خدا و وسیلههاى بزرگ به سوى پروردگار و رسولش هستند. پس سزاوار استبراى کسى که به آنها متوسل شده به آرزوهایش نایل و به درجات عالى فائز شود. چون آنان کریمان زندهاند و کسى که به مقام بزرگ شهدا توجه کند محروم برنمىگردد.
پیامبر اکرم(ص) هر سال به زیارت شهداى احد مىشتافت و بر آنان درود مىفرستاد.
1 - ابن شبه مىگوید: ان رسول الله(ص) کان یاتى قبور الشهدا باحد على راس کل حول فیقول سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار.
رسول خدا(ص) در آغاز هر سال به زیارت قبور شهداى احد مىآمد و مىگفت: درود بر شما به خاطر صبر و مقاومتى که از خود نشان دادید، پس خانه عاقبتشما نیکوست.
2 - در صحیح بخارى آمده است، - رسول صلى الله علیه و سلم - على قتلى احد بعد ثمان سنین: کالمودع للاحیاء و الاموات. رسول خدا(ص) هشتسال پس از شهادت شهداى احد بر آنان درود [دعا] فرستاد مانند کسى که با زندهها و مردهها وداع مىکند.
سایر معصومین(ع) نیز به زیارت قبور شهدا رفته، براى آنان دعا و نماز خواندهاند.
3 - امام صادق(ع) فرمود:
ان فاطمه کانت تاتى قبور الشهداء فى کل غداة سبت فتاتى قبر حمزة و تترحم علیه و تستغفر له.
فاطمه زهرا(س) در هر صبحگاه شنبه به زیارت شهدا مىرفت، آنگاه نزد قبر حمزه مىشتافت و براى او درخواست رحمت و استغفار مىکرد.
4 - امام صادق(ع) فرمود:
عاشت فاطمه بعد رسول الله خمسة و سبعین یوما لم تر کاشرة و لا ضاحکة تاتى قبور الشهداء فى کل جمعة مرتین الاثنین و الخمیس فتقول: هاهنا کان رسول الله و ها هنا کان المشرکون.
فاطمه زهرا(س) پس از رسول خدا(ص) هفتاد و پنج روز زندگى کرد و هرگز خندان و شادمان دیده نشد. در هر هفته دو بار، دوشنبه و پنجشنبه، به زیارت قبور شهدا مىرفت، [با دستخویش اشاره مىکرد و] مىفرمود: در آنجا رسول خدا بود و در آنجا مشرکین.
5 - حاکم نیشابورى از على(ع) چنین روایت کرده است:
ان فاطمة کانت تزور قبر عمها حمزه، کل جمعة فتصلى و تبکى عنده.
فاطمه زهرا(س) هر جمعه، قبر عمویش حمزه را زیارت مىکرد و پس از زیارت، در کنار قبر، به نماز و گریه مىپرداخت.
6 - امام باقر(ع) فرمود:
فاطمه، دختر رسول خدا(ص)، قبر حمزه را زیارت مىکرد و پس از آن به اصلاح و مرمت قبر پرداخته، و با سنگ نشانهگذارى مىکرد؟
7 - زرین از امام باقر(ع) نقل مىکند: فاطمه زهرا(س) در هر دو یا سه روزى شهداى احد را زیارت مىکرد.
و پیامبر صلى الله علیه و آله قبر مادر
پیامبر اکرم چندین بار به زیارت مادرش آمنه رفته است. در برخى از روایات مىخوانیم که آن حضرت چند سال پس از فوت مادر قبر وى را زیارت کرده است:
زار النبى(ص) قبر امه فبکى و بکى من حوله.
پیامبر(ص) قبر مادرش را زیارت کرده، گریه کرد و اطرافیان نیز گریه کردند.
ابن سعد در «طبقات» مىگوید: رسول خدا(ص) در عمره حدیبیه هنگامى که از ابواء، محل دفن مادرشان آمنه گذشت، فرمود: خداوند متعال به پیامبر خود اجازه داده است قبر مادر را زیارت کند. آنگاه به زیارت آمد و قبر مادر را اصلاح و ترمیم کرد و گریست. پس مسلمانان نیز گریه کردند. گریه آن حضرت بر برخى از اصحاب گران و سخت آمد. پیامبر(ص) فرمود: رحمت و مهربانى مادر را در خود یافتم و گریه کردم.
عبدالله بنمسعود مىگوید: پیامبر(ص) روزى بیرون رفت ما نیز آن حضرت را همراهى کردیم تا به قبرستان رسیدیم. به دستور آن حضرت نشستیم، پیامبر(ص) اندکى قدم زد و سرانجام کنار قبرى نشستند، مدتى مناجات کرد و با صداى بلند گریست. آنگاه ما نیز گریه کردیم. رسول خدا به سوى ما آمد، عمر بن خطاب برابر حضرت ایستاد و گفت: اى رسول خدا، چرا چنان گریه کردید که همه ما را به گریه انداختید. پیامبر اکرم(ص) دست عمر را گرفت و به سوى ما اشاره کرد. خدمتحضرت آمدیم، فرمود: آیا گریه من موجب فزع و گریه شما شد؟ گفتیم: آرى، اى رسول خدا، آنگاه فرمود: قبرى که مشاهده کردید و در کنارش مناجات کردم، قبر مادرم آمنه دختر وهب بود. اجازه زیارت او را خواستم، اجازه یافتم.
در پایان این بخش مناسب استبه چند نمونه از زیارت قبور مسلمانان در سیره امام على(ع) اشاره کنیم:
1 - على بنابىطالب - علیه السلام - کنار قبر خباب بنارث ایستاد و فرمود:
خدا خباب را رحمت کند که با رغبت و اراده اسلام را برگزید، در راه بندگى کوشش کرد و زندگى را با جهاد و سختىها پشتسرگذاشت. خداوند متعال پاداش کسى را که عمل نیک انجام دهد ضایع نمىکند.
2 - آن حضرت در باره زیارت قبور فرمود:
درود بر شما اى مؤمنان و مسلمانانى که در این دیار آرمیدهاید; شما پیشروان قافله ما هستید و ما نیز بزودى به شما ملحق خواهیم شد. خدایا ما و آنها را بیامرز و از تقصیراتمان در گذر! خوشا به حال کسى که تصمیم رفتن به سوى معاد را دارد، اعمال نیک انجام مىدهد و به مقدار احتیاج قناعت کرده، از خدا راضى و خشنود است.
3 - یکى از یاران و نزدیکان امام على (ع) «حبه عرنى» است. وى مىگوید:
همراه على، امیرالمؤمنین(ع) بیرون رفتیم تا به «وادى السلام» رسیدیم. حضرت ایستاد و شروع به سخن کرد، به گونهاى که گویا گروهى از مردم در برابر آن حضرت قرار دارند و براى آنان سخنرانى مىفرماید. همراه امام (ع) ایستادم تا خسته شدم و نشستم; آنگاه از نشستن خسته شده، برخاستم و دوباره از ایستادن خسته شدم و نشستم. پس از آن برخاستم و عباى خود را پهن کردم و عرض کردم: اى امیر مؤمنان، بسیار بر شما مشفق هستم، عباى خود را پهن کردم تا بنشینید. فرمود: اى حبه، آنچه مشاهده کردى تنها سخن گفتن و انس گرفتن مؤمن است. عرض کردم: آیا آنان نیز سخن گفته، انس مىگیرند؟ فرمود: آرى، اگر پرده کنار رود آنان را حلقهوار خواهى دید که با محبتخاصى با یکدیگر سخن مىگویند. عرض کردم: آنان جسماند یا روح؟ فرمود: ارواح، آنگاه ادامه داد: هر مؤمنى که در بقعهاى از زمین بمیرد به روحش گفته مىشود به وادى السلام ملحق شوید که بقعهاى از بهشت عدن است.
زیارت قبر پیامبر صلى الله علیهو آله در سیره معصومین علهیمالسلام
رفتار و کردار معصومین - علیهم السلام - براى تمامى مسلمانان حجت و الگوست. چنانکه گفتار و سخنان آنان نیز سرمشق و هدایتکننده است; و لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة.
با بررسى و تحقیق در تاریخ و روایات درمىیابیم که تمامى معصومین - علیهم السلام - قبر پیامبر(ص) را زیارت مىکردند. آنان نه تنها با سیره و سنتخویش بر عظمت و ارزش زیارت افزودند، بلکه با گفتارهاى آموزنده، پاداش و ثواب آن را، با ثواب و پاداش حج و عمره برابر دانستهاند. بدین سبب بر پیروان و شیعیان آنان است که چگونگى زیارت را از سیره و سنت امامان - علیهم السلام - بیاموزند تا هیچ دستاویزى جهتخدشهدار کردن ساحت مقدس مکتب اهل بیت، به دستبدخواهان و معاندان، ندهند. از رفتارهایى که بوى غلو و زیادهروى را مىدهد بپرهیزند تا در جهت اهداف سازنده زیارت توفیق بیشترى حاصل کنند.
در اینجا به نمونههایى از سیره معصومین و زیارت پیامبر(ص) اشاره مىکنیم:
1 - از على - علیه السلام - روایتشده است که، وقتى رسول خدا را دفن کردند، فاطمه(س) کنار قبر ایستاد، مقدارى از خاک قبر را برداشت و بر چشمش گذاشت. آنگاه کریه کرد و این شعار را خواند:
ما ذا على من شم تربة احمد ان لا یشم مدى الزمان غوالیا صبت على مصائب لوانها صبت على الایام عدن لیالیا
چه باک کسى را که خاک کوى احمد را ببوید و هرگز در طول زمان مشک و عنبرى را نبویدمصیبتهایى بر من وارد شد که اگر بر روزها وارد مىشده شب تار مىگردید.
2 - زیارت امام حسین(ع)پس از فوت معاویه، یزید به ولید بن عقبه حاکم مدینه دستور داد تا از امام حسین(ع) یعتبگیرد. و یاسر آن حضرت را براى یزید بفرستد. این پیشنهاد براى شخصیتى مانند حسین بنعلى(ع) بسیار دشوار بود، آن حضرت به جدش رسول خدا(ص) متوسل شد. شبى از منزل بیرون آمده، نزد قبر جدش رسول الله(ص) رفت و چنین گفت:
السلام علیک یا رسول الله انا الحسین بنفاطمة فرخک و ابن فرختک و سبطک و الثقل الذى خلفته فى امتک فاشهد علیهم یا نبى الله انهم قد خذلونى و ضیعونى و لم یحفظونى، و هذه شکواى الیک حتى القاک صلى الله علیک.
درود بر تو اى رسول خدا، من حسین فرزند فاطمه و فرزند تو و دخترت هستم، یکى از دو گوهرى که در میان امتبه جاى گذاشتى. پس گواه باش اى پیامبر خدا، که امت تو چگونه مرا خوار و ضایع کردند از گوهرت نگهدارى نکردند. این شکوائیهاى استبه سوى شما تا هنگام دیدار فرا رسد.
امام - علیه السلام - تا صبح کنار قبر جدش مشغول رکوع و سجده بود.
شب سوم فرا رسید امام حسین(ع) دوباره به زیارت آمد. چند رکعت نماز به جاى آوردند و چنین گفت: اللهم ان هذا قبر نبیک محمد - صلى الله علیه و آله - و انا ابن بنت نبیک و قد حضرنى من الامر ما قد علمت اللهم انى احب المعروف و انکر المنکر و انى اسالک یا ذالجلال و الاکرام بحق هذا القبر و من فیه الا اخترت لى من امرى ما هو لک رضى و لرسولک رضى، و للمؤمنین رضى.
خدایا این قبر پیامبرت محمد(ص) است و من پسر دختر پیامبرت هستم، براى من مشکلى پدید آمده که خود آگاه هستید. خدایا من معروف را دوست دارم و منکر را انکار مىکنم. اى صاحب جلالت و بزرگى، از تو درخواست دارم به حق این قبر و کسى که در آن جاى گرفته آنچه مورد پسند خود و رسول و مؤمنین است، براى من اختیار فرمایى.
امام تا نزدیکى صبح سر را بر قبر گذاشته، کنار قبر جدش گریه کرد. در این میان خواب بر آن حضرت عارض شد. در خواب رسول خدا(ص) را دید که همراه گروهى از ملائکه...
از نحوه زیارت امام حسین(ع) نکات بسیار ارزشمندى به دست مىآید که به برخى از آن اشاره مىکنیم:
1 - در آغاز هر دعایى از مقام بلند پیامبر(ص) استمداد شود;
2 - در ضمن توسل و امداد، وظیفه مهم الهى را یادآور شود;
3 - امام(ع) با عمل خویش حقیقت توسل را روشن ساختبه عبارت دیگر دو نوع توسل وجود دارد: یکى مثبت و دیگرى منفى. توسل مثبت آن است که زائران خدا را در همه مراتب ببینند و از مقام الوهیت، به خاطر بلند مرتبه بودن شفیع، درخواستشفاعت و آمرزش گناه و رفع اشکال کنند. ولى توسل منفى آن است که به طور مستقل و بدون اینکه خداوند متعال را ببیند از مقامى تقاضاى رفع مشکل کند.
4 - زیارت وقتى ثمر دارد که با دعا و نماز و گریه توام باشد. هر چه مدت آن افزوده شود، زمینه بهرهگیرى آمادهتر مىشود. آنان که تنها با طواف و بوسیدن زیارت را تمام مىکنند ثوابى برده، اما بهرههاى روحى کمترى به دست مىآورند.
5 - مخالفان مىگویند: نمىتوان خداوند متعال را با جمله «بحق هذا القبر» و سوگند داد و از او درخواست کرد. زیرا در پیشگاه خداوند کسى حقى ندارد. و حق، تنها ویژه مقام الوهیت است. در صورتى که امام حسین(ع) با عمل خویش این اشتباه را برطرف فرمود; به این معنا که خداوند متعال گر چه حق مطلق را داراست ولى بخشى از آن را به افراد خاصى واگذار کرده است.
سیره امام سجاد(ع)
امام باقر علیه السلام فرمود:
پدرم امام سجاد(ع) هنگامى که به زیارت پیامبر(ص) تشریف مىبرد، در کنار قبر ایستاده، سلام مىکرد، سپس به قبر نزدیک شده آن را لمس مىکرد; پشتخود را به قبر تکیه مىداد و به سوى قبله چنین مىگفت: اللهم الیک الجات امرى و الى قبر محمد(ص) عبدک و رسولک اسندت ظهرى، و القبلة التى رضیت لمحمد(ص) استقبلت، اللهم انى اصبحت لا املک لنفسى خیر ما ارجو لها و لا ادفع عنها شر ما احذر علیها و اصبحت الامور بیدک و لا فقیر افقر منى انى لما انزلت الى من خیر فقیر.
خدایا، کار و مشکل خود را نزد تو آوردم; پشتخود را بر قبر محمد(ص) بنده و رسولت تکیه دادم و رو به سوى قبلهاى کردم که براى محمد(ص) پسندیدهاى. خدایا، صبح کردم در حالى که خوبیهایى را که براى خودم امید دارم مالک نیستم و توان دفع و بدى را که بر خود ترس دارم، در خود نمىیابم. صبح کردم در حالى که امور به دست توست، هیچ فقیرى نیازمندتر از من نیست و به آنچه از خوبى فرو فرستى نیازمندم.
سیره امام صادق(ع)
محمد بنمسعود مىگوید: امام صادق(ع) را در کنار قبر پیامبر(ص) دیدم. در حالى که دست مبارکش را بر قبر گذاشته بود و مىگفت: اسال الله الذى اجتباک و اختارک و هداک و هدى بک تصلى علیک ثم قال: ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلو علیه و سلموا تسلیما.
از خدایى که تو را برگزید و هدایتت کرد و به وسیله تو مردم را هدایت فرمود، مىخواهم که بر تو درود فرستد; همانا خدا و فرشتگانش بر پیغمبر اسلام(ص) درود مىفرستند. پس اى کسانى که ایمان آوردهاید شما نیز درود فرستید و بر او سلام مخصوص بدهید.
از این روایت استفاده مىشود که بهترین دعا هنگام زیارت پیامبر(ص) درود و صلوات بر آن حضرت است.
سیره امام کاظم(ع)
محمد بنابى نصر مىگوید: از محضر مبارک امام موسى کاظم(ع) چگونگى سلام و زیارت پیامبر اسلام(ص) را جویا شدم. فرمود: چنین بگو: السلام على رسول الله، السلام علیک یا حبیب الله، السلام علیک یا صفوة الله، السلام علیک یا امین الله، اشهد انک قد نصحت لامتک و جاهدت فى سبیل الله و عبدته حتى اتاک الیقین... .
در جاى دیگر ابراهیم بنابىالبلاد مىگوید: امام کاظم(ع) فرمود: چگونه رسول خدا(ص) را زیارت مىکنى؟ عرض کردم به آن چیزى که از محضر شریفتان روایتشده و آموختهایم. فرمود: آیا دوست دارى تو را به بهتر از آن راهنمایى کنم؟ عرض کردم: آرى فدایتشوم، آنگاه با دست مبارک نوشت و چنین قرائت کرد: هر گاه در پیشگاه قبر پیامبر(ص) ایستادى بگو:
اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد انک محمد بنعبدالله و اشهد انک خاتم النبیین... اللهم صل على محمد و آل محمد و ترحم على محمد و آل محمد ...
ابن فضال مىگوید: امام ابوالحسن(ع) را، هنگام وداع و رفتن عمره، مشاهده کردم. امام پس از غروب به سوى قبر پیامبر(ص) تشریف مىبرد. آنگاه بالاى سر مبارک ایستاده، سلام کرد. نزدیک قبر رفته، آن را در آغوش گرفت. پس از آن کنار قبر ایستاد، نماز بجا آورد، شانه چپ را به قبر چسباند. و سپس در حالى که نعلین به پا داشت، شش یا هشت رکعت نماز گزارد، مقدار رکوع و سجده آن حضرت سه تسبیح یا بیشتر بود. زمانى که فارغ شد، سجده طولانى به جاى آورد، به گونهاى که سنگریزهها از عرق آن حضرت خیس شد. البته بعضى از اصحاب گفتهاند که، آن حضرت صورت خود را بر زمین مسجد گذاشته بود.
همچنین صفوان بنیحیى مىگوید: به امام کاظم(ع) عرض کردم: هر گاه از انتهاى مسجد رسول الله(ص) عبور مىکنم، پیامبر(ص) را سلام نمىدهم. امام فرمود: لم یکن ابوالحسن یصنع ذلک قلت فیدخل المسجد فیسلم من بعید لایدنو من القبر فقال لا، سلم علیه حین تدخل و حین تخرج و من بعید.
ابوالحسن چنین نمىکند، عرض کردم وارد مسجد شوم و بدون اینکه نزدیک قبر شوم از همانجا سلام دهم فرمود: نه، هنگام ورود و هنگام خروج و از دور آن حضرت را سلام بده. از این روایت درمىیابیم که هر زمان امکان ورود به مسجد و سلام بر آن حضرت باشد، باید وارد مسجد شد و سلام داد. در غیر این صورت باید از دور سلام داده، وارد مسجد شد.
احتمال دیگرى وجود دارد و آن اینکه: شیوه و سیره امام کاظم(ع) آن بود که هر گاه از پشت مسجد عبور مىکرد، وارد مسجد مىشد در کنار قبر پیامبر(ص) سلام مىداد. اما دیگران به هر وجهى که خواستند از دور یا از درون مسجد، مىتوانند سلام دهند. بىتردید شیوه امام کاظم(ع) بهتر است.
مرحوم شیخ صدوق از محول سجستانى چنین روایت کرده است: هنگامى که مامون درخواست کرد تا امام رضا(ع) را از مدینه به خراسان بیاورند، حضرت براى وداع و زیارت قبر پیغمبر(ص) وارد مسجد شد، بطور مکرر با قبر رسول خدا(ص) وداع مىکرد. پیوسته بیرون مىآمد و نزد قبر بازمىگشت در هر بار صداى مبارکش به گریه بلند بود. نزد آن حضرت رفتم و سلام کردم. چون جواب داد به خاطر سفرى که در پیش داشت. حضرت فرمود: مرا زیارت کن، همانا از جوار جدم بیرون مىروم. و در غربت مىمیرم و دفن مىشوم.
سیره امام جواد(ع)
محمد بنابىالعلا مىگوید: با یحیى بناکثم، قاضى سامرا، مناظره و گفتگوى فراوانى داشتم. از وى پیرامون علوم آل محمد پرسیدم، گفت: بینا انا ذات یوم دخلت اطوف بقبر رسول الله(ص) فرایت محمد بنعلىالرضا(ع) یطوف به فناظرته فى مسائل عندى فاخرجها الى.
یک روز وارد مسجد پیامبر(ص) شدم، در حالى که پیرامون قبر رسول خدا(ص) به طواف مشغول بودم، محمد بنعلىالرضا(ع) را دیدم، که بر قبر آن حضرت طواف مىکند. از فرصت استفاده کرده، مسایل فراوانى را با آن حضرت در میان گذاشتم. آن حضرت پاسخ تمام آنها را روشن فرمود.
با نگاهى به سیره معصومین مىآموزیم که اصالت در همه کارها، از جمله زیارات و عبادات، پرستش خداوند متعال است. بدین ترتیب به زیارت اهمیت داده شده که توحید در آن جلوهگر است و مىتوان از کانال شناختحجتهاى خداوند متعال، خدا را شناخت.