آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در شماره پیشین به یکى از اصول زیارت بنام الهام از اسوه‏ها پرداختیم و در تبیین و توضیح اینکه چگونه زیارت منبع و مرکز این الهام است‏به ویژگیهاى اسوه در فرهنگ عظیم و خلاق زیارت اشاره نمودیم ویژگیهایى که هر زائر و عاشق و شیفته کوى دوست آن را در قالب زیارتنامه‏ها بر مراد و محبوب خویش عرضه مى‏دارد و ایده‏آل و اسوه خویش را در آن مجموعه و صفات مى‏نگرد - و در این نگاه نمونه‏هایى را مطرح مى‏کنیم که در تمامى زیارتنامه‏ها بر آن تاکید شده است که این بخش به جلوه‏هاى نماز در سیره امامان معصوم (علیهم السلام) مى‏پردازد همانى که زائر با جمله «اشهد انک قد اقمت الصلاة‏» آن را زمزمه مى‏کند و عبودیت و بندگى و عشق به الله را از او الهام مى‏گیرد تا خود فلسفه اصیل بر حرکت عرفانى و دل‏انگیز زائر به سوى دیار قبور اولیاء الهى بوده باشد.
امام، قرآن ناطق است، زندگى‏اش جلوه‏اى عملى از کتاب نورانى خداوند است و بالاتر اینکه نفس عمل و رفتارش شان نزول بعضى از آیات حق قرار گرفته است. به نقل بسیارى از نویسندگان شیعه و سنى آیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة‏» ولى امر و سرپرست‏شما تنها خدا و رسولش و آن مؤمنانى هستند که نماز به پاى مى‏دارند; در باره امیر مؤمنان على - علیه السلام - نازل شده است.
امام آن عاشق شیفته و لداده حق است که بر قله‏هاى عرفان و عشق و عبودیت استقرار یافته، نیایش و نمازش مظهرى از سیر و سلوک معرفتى و شهودى اوست. از آنجا که نماز حضور است، شهود و ظهور زیباترین جلوه‏هاى اصیل فطرى انسان و هنگامه ایستادن او بر جایگاه ذکر یار و مکالمه با رب الارباب است، اسوه مى‏طلبد و دلیل راه تا با الهام گرفتن از سیر و سلوک او به چشمه‏سار پاکى و عبودیت‏حق هر چه بیشتر نزدیک شد. بر این اساس شناخت‏سیره عملى امامان معصوم زادراه هر سالک الى الله بوده و خواهد بود که در حدیث آمده است: بعلى قامت الصلاة; نماز به على(ع) استوار شده است. اکنون به نظاره گوشه‏هایى از کردار زیبا و پرمعناى آن پاکان مى‏نشینیم.
1. اوج اخلاص و عشق در نماز معصومین علیهم السلام
محتوا و مشخصه اصلى عمل «نیت‏» و انگیزه انجام دادن آن است. در بسیارى از موارد صورت کارها یکى است، ولى از جهت هویت و واقعیت فاصله فراوان بین آنهاست. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که، دو نفر از امت من به نماز مى‏ایستند رکوع و سجودشان یکى است، ولى میان نماز آنها مثل مسافت‏بین زمین و آسمان فاصله است.
آن بزرگوار با توجه بدین حقیقت فرمود: براى هر کس همان چیزى است که نیت کرده است. پس هر که مقصدش‏خدا و رسول او باشد هجرتش به سوى خدا و رسول اوست و کسى که هجرتش براى رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنى مى‏باشد هجرتش به سوى همان چیز است.
امام خمینى در این باره مى‏نویسد: «کمال عمل اولیاء علیهم السلام به واسطه جهات باطنیه آن بوده و الا صورت عمل چندان مهم نیست مثلا ورود چندین آیه شریفه از سوره مبارکه «هل اتى‏» در مدح على علیه السلام و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام به واسطه چند قرص نان و ایثار آنها نبوده بلکه براى جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل بوده، چنانچه در آیه شریفه اشاره‏اى به آن فرموده آنجا که فرماید: انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا: ما فقط براى وجه خدا «رضاى خدا» شما را اطعام مى‏کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم. بلکه یک ضربت على علیه السلام که افضل از عبادت ثقلین مى‏باشد نه به واسطه همان صورت دنیایى عمل بوده که کسى دیگر اگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود... ولى عمده فضیلت و کمال عمل آن حضرت به واسطه حقیقت‏خلوص و حضور قلب آن حضرت بوده در انجام این وظیفه الهیه.
این اوج اخلاص و عشق و عبودیت را هنگامى درک مى‏کنیم که بدانیم آن بزرگواران عبادات خویش را نه به خاطر ترس از دوزخ یا اشتیاق به بهشت، بلکه به خاطر شناخت عمیق و معرفت‏بالایى که از خداوند متعال داشتند، انجام مى‏دادند. بخشى از ویژگیهاى عبادت معصومان(ع) چنین است:
الف) عبادت به خاطر شایستگى و استحقاق ذات بارى‏تعالى
امام على - علیه السلام - در این زمینه مى‏فرمایند: خدایا، من تو را به خاطر ترس از دوزخ و یا اشتیاق به بهشت عبادت نمى‏کنم، بلکه «وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک; من تو را شایسته عبادت و بندگى یافتم و عبادتت را برگزیدم‏».
ب) شکرگزارى پروردگار
در روایتى این چنین مى‏خوانیم: روزى جابر به دیدن امام زین العابدین رفت و گفت: فرزند رسول خدا، مگر نمى‏دانى که خدا بهشت را براى شما و دوستدارانتان و دوزخ را براى دشمنان شما آفریده است؟ این چه رنجى است که بر خود هموار مى‏کنى و خود را چنین به سختى مى‏افکنى؟ امام پاسخ داد: اى یار رسول خدا(ص)، نمى‏دانى که پروردگار گناهان رسول خدا را بخشید ولى او کوشش خود در عبادت را از دست نداد و چندان خدا را عبادت کرد که ساقهایش متورم شد؟ او در پاسخ کسانى که مى‏گفتند: تو چنین مى‏کنى در حالى که خدا گناهان گذشته و آینده‏ات را آمرزیده است. فرمود: آیا بنده سپاسگزارى نباشم; «افلا اکون عبدا شکورا».
ج) عشق و محبت الهى
امام صادق - علیه السلام - فرمود: مردم عبادت خداى عز و جل را به سه گونه انجام مى‏دهند: یک طبقه براى رغبت و میل به ثواب عبادت مى‏کنند; این عبادت حریصان است و خود طمع است. دسته‏اى دیگر به خاطر ترس از آتش عبادت مى‏کنند; این عبادت بندگان است و خود ترس است. و لکنى اعبده حبا له عز و جل; ولى من خدا را براى عشق و محبت‏به او عبادت مى‏کنم; این عبات کریمان و مایه امنیت و آرامش است. چنانکه خداوند متعال مى‏فرماید: «و هم من فزع یومئذ آمنون; آنها از هول و هراس روز قیامت ایمن باشند.
این همان فرهنگ ناب اسلامى است که در چهره اهل بیت پیامبر(ص) تجلى یافته است. زیارت‏کننده بر این ارزش الهى تاکید مى‏ورزد و در زیارتنامه معصومین(ع) مى‏گوید: فعظمتم جلاله و اکبرتم شانه و مجدتم کرمه; شما جلال خدا را به عظمت‏یاد کردید و مقام او را بزرگ داشته، لطف و کرمش را به مجد و بزرگى ستودید.
این همان نماز قرآن کریم است که مى‏فرماید: اقم الصلاة لذکرى; نماز را براى ذکر و یاد من به پا دار.
2. اهتمام به وقت در نماز معصومان(ع)
نماز راه یافتن به بارگاه یار و سر بر آستان حضرت دوست نهادن است. نماز معراج انسان مؤمنى است که با براق نیایش به سوى کمال و قرب الهى پرواز مى‏کند. وقت نماز زمان ظهور بارقه‏هاى عشق و قرار گرفتن در معرض تابش انوار الهى است. بدین جهت اولیاى الهى فرا رسیدن وقت نماز و لحظه‏هاى اولیه آن را پاس مى‏داشتند و براى آن منزلت ویژه‏اى قایل بوده‏اند. یکى از زنان رسول خدا(ص) مى‏گوید: آن بزرگوار با ما مشغول صحبت‏بود و ما هم با او مکالمه مى‏کردیم ولى همین که وقت نماز داخل مى‏شد گویا ما را نمى‏شناخت و ما او را نمى‏شناختیم; از همه چیز روى برمى‏تافت و به حق مشغول مى‏شد. همین شیفتگى و شیدایى را در سیره امیرمؤمنان، این بنده دلداده حق رسته از همه وابستگیهاى مادى، مشاهده مى‏کنیم. در کتاب ارشاد القلوب مى‏نویسد: در یکى از روزها در جنگ صفین امیر مؤمنان - علیه السلام - در حال جنگ بودند اما همواره خورشید را مورد نظر و مراقبت ویژه قرار مى‏داد. ابن‏عباس علت را از حضرت جویا شد، امام(ع) فرمود: این کار براى این است که بدانم کى وقت نماز فرا مى‏رسد تا آن را انجام دهیم. ابن‏عباس با تعجب پرسید: آیا اکنون وقت نماز است در حالى که جنگ ما را از نماز باز مى‏دارد; حضرت پاسخ داد: «انما نقاتلهم على الصلاة; ما براى نماز با اینها مى‏جنگیم همچنین از امیرمؤمنان روایت‏شده که چون وقت نماز فرا مى‏رسید مضطرب مى‏شد و چهره‏اش تغییر مى‏کرد. وقتى علت این امر را از حضرت پرسیدند، فرمود: وقت امانتى که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشت اما آنها از به دوش کشیدن سرباز زدند، فرا رسید. اینک نمى‏دانم که در این امانت نیکوکار خواهم بود یا نه.
در ظهر عاشورا، در حالى که اهل بیت‏سخت‏ترین لحظات را مى‏گذراند و تیرهاى دشمن قامت راست قامتان جاودانه تاریخ را نشانه گرفته بود، ابوثمامه صیداوى به حضرت عرض کرد: وقت نماز است و دوست دارم در حالى شهید شوم که نماز خود را خوانده باشم. حضرت فرمود: نماز را به یادم آوردى خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. سپس پیشاپیش اصحاب خویش به نماز ایستاد. نمازى که تبلور زیباترین روح نیایش انسانى و ظهور معنویت متعالى او در قرآن ناطق امام حسین(ع) است. در این نماز یکى از یاوران حضرت به نام سعید ابن عبدالله حنفى شهید شد.
به گفته بعضى از راویان وقتى حضرت و اصحاب شرایط سخت کارزار دیدند و در یافتند که نمى‏توانند طبق معمول نماز بخوانند با اشاره و به صورت فرادى نماز را گزاردند.
آنها نماز خواندند تا این پیام را به همه جهانیان ابلاغ کنند که شقایقهاى سرخ‏فام کربلا در سایه عبادت و نماز به زندگى و نیکبختى جاودان دست‏یافتند.
امام صادق(ع) و وقت نماز
آنها که قلبى نورانى و دیده‏اى حقیقت‏بین دارند نزول برکات الهى و حقیقت اعمال را احساس مى‏کنند. اینان همان خاندان وحى و صاحبان آیه تطهیرند که صفحه دل آنها جام جهان‏بین و آیینه تمام‏نماى آفرینش است. امام صادق(ع) مى‏فرماید: هنگامى که وقت نماز فرا مى‏رسد، درهاى آسمان گشوده مى‏شود و من دوست ندارم که عملى قبل از عمل من بالا رود و کارى زودتر از کار من در صحیفه اعمال نگاشته شود.
و پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمود: هیچ‏گاه وقت نماز فرا نمى‏رسد مگر اینکه یکى از فرشتگان فریاد مى‏زند: اى مردم بشتابید به سوى آتشهایى که برافروختید و آن را با نماز خود خاموش سازید.
امام رضا(ع) و وقت نماز
دلدادگان به حق و عاشقان لقاى خداوند هیچ چیز را با نیایش و نماز معاوضه نمى‏کنند. ذکر الهى براى آنان اصل است. نوع عمل امام رضا(ع) هنگام فرا رسیدن وقت نماز براى دوستداران و پیروان اهل بیت و زائران کوى ملکوتى‏اش سرمشقى نیکوست. در روایتى چنین مى‏خوانیم: روزى امام رضا(ع) براى استقبال یکى از بستگانش به بیرون شهر رفت. وقت نماز فرا رسید; هنوز گروهى در راه بودند که مى‏بایست‏به امام(ع) ملحق شوند. حضرت محلى را براى اقامه نماز انتخاب کرد و به یکى از همراهان دستور داد اذان بگوید. آن فرد از امام خواست که جهت پیوستن دیگران نماز را به تاخیر اندازد. حضرت پاسخ داد:
غفر الله لک، لا تؤخرن صلاة عن اول وقتها الى آخر وقتها من غیر علة علیک ابدا باول الوقت; خدا تو را بیامرزد، نماز را بدون عذر از اول وقت آن به آخر وقت تاخیر مینداز. بر تو باد به اقامه نماز در اول وقتش.
رواى مى‏گوید: در این زمان بود که من اذان گفتم و نماز را همراه حضرت به جاى آوردیم.
اسوه‏هاى زیارت الهام‏بخش عبادت و بندگى و نیایش به درگاه الهى‏اند و زائر با زیارت خویش و یادآورى این ویژگیها به روح و جان خویش طراوت و نشاط بیشتر مى‏بخشد و این گونه است که در گرداگرد قبور اولیاى الهى همچنان آهنگ روح‏نواز نیایش و نماز حاکم است.
3. خوف و خشیت الهى در نماز معصومین(ع)
انسان فطرتا به خدا گرایش دارد خداخواهى در عمق وجود هر انسان ریشه دارد; آن فرد که حضور خدا را در تمامى لحظه‏هاى زندگى‏اش احساس نمى‏کند چشم دلش بر روى حقیقتها بسته شده است. او چنان است که در بیانات امام موحدان، حسین‏ابن‏على - علیه السلام - آمده است: که «عمیت عین لا تراک علیها رقیبا; آن چشمى که تو را بر خود نگاهبان نمى‏بیند، نابینا است. ارزش و کمال هر انسان در معرفت و شناختى است که از ذات مقدس احدیت دارد هر قدر این معرفت و شناخت‏بیشتر شود خوف و خشیت الهى بر قلب و دل انسان عارف بیشتر تجلى مى‏کند. چنانکه قرآن کریم مى‏فرماید: «انما یخشى الله من عباده العلماء; فقط بندگان عالم و دانشور از خداوند مى‏ترسند. از آنجا که نماز حضور در مقابل پروردگار و کرنش در آستان خداى یکتاى هستى است این خوف و خشیت در نماز عارفان و مخصوصا معصومین - علیهما السلام - ظهور بیشترى پیدا مى‏کند; البته این خوف نه به خاطر هراس از بى‏مهرى خدا است; که نمازگزار خدا را چندین بار به «رحمان و رحیم‏» یاد مى‏کند، بلکه علت آن عواملى است که بیشتر به درک عظمت‏بى‏منتهاى الهى ارتباط پیدا مى‏کند. اکنون به این عوامل در سیره معصومین(ع) مى‏نگریم:
جلوه‏هاى درک عظمت الهى در خوف و خشیت معصومین در نماز
یکى از جلوه‏هاى خوف الهى درک مقام و عظمت‏خداوند متعال است. چنانکه در آیه شریفه خوف از «مقام رب‏» مطرح شده است: «و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى‏» این امر در آستانه ورود معصومین به نماز و هنگام نماز به خوبى مشهود است. در روایت مى‏خوانیم: على (ع) همواره هنگام نماز خواندن این آیه را تلاوت مى‏کرد: «وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض; صورت خویش را متوجه آفریدگار آسمانها و زمینها کردم. هنگام تلاوت این آیه، رخسارش متغیر مى‏شد به گونه‏اى که هر بیننده‏اى آن را درمى‏یافت.
وقتى امام حسن(ع) وضو مى‏گرفت رنگش تغییر مى‏کرد و مفاصلش مى‏لرزید. سبب این امر را حضرت پرسیدند. فرمود: کسى که در مقابل صاحب عرش مى‏ایستد، شایسته است رنگش زرد شود و مفاصلش بلرزد.
نظیر همین حالت در باره امام حسین(ع) نیز نقل شده است. در باره سید الساجدین نقل شده که چون على ابن‏الحسین وضو مى‏گرفت رنگش زرد مى‏شد. از او پرسیدند: شما را چه مى‏شود؟ فرمود: مى‏دانید مى‏خواهم پیش چه کسى بایستم؟
مرحوم سید ابن‏طاووس در باره امام صادق(ع) مى‏نویسد: هنگام نماز حالت‏بیهوشى بر امام(ع) عارض مى‏شد. چون علت این امر را جویا شدند، فرمود: در اثر تکرار آیات الهى این حالت‏بر من عارض شد. فلم تقم القوة البشریة بمکاشفة الجلالة الالهیة; چون قدرت بشرى در برابر مکاشفه و ظهور عظمت الهى تاب نیاورد این حالت‏به من دست داد.
تجلى خوف از قیامت در نماز معصومین
قرآن کریم آنجا که حالات و انگیزه‏هاى اهل بیت عصمت و طهارت را در انفاق به یتیم و مسکین و اسیر بیان مى‏کند این سخن را از آنان حکایت مى‏کند که مى‏گفتند: «انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا; ما از پروردگار خود در روزى که از رنج و سختى‏اش رخسار خلق درهم کشیده و غمگین است مى‏ترسیم. و این حالت در جاى‏جاى رفتار و کردار آنان، مخصوصا نماز، ظهور و حضور دارد. یکى از اصحاب على(ع) به نام «ضرار» در باره حضرتش چنین مى‏گوید: در یکى از شبها او را در محراب عبادتش دیدم، در حالى که دست‏بر محاسن مبارک خویش گرفته بود، به خود مى‏پیچید، سخت مى‏گریست و مى‏گفت: اى دنیا، آیا به سوى من میل کرده‏اى؟ بدان که مرا به تو حاجتى نیست و من تو را سه طلاقه کردم.
سپس گفت: «واه واه لبعد السفر و قلة الزاد و خشونة الطریق; آه آه از دورى سفر آخرت، کمى توشه و سختى راه آخرت.
در باره امام زین‏العابدین(ع) وارد شده است که هنگام نماز عبارت «مالک یوم الدین‏» سوره حمد را آن قدر تکرار مى‏کرد که بیننده گمان مى‏کرد مشرف بر مرگ شده است.
«طاووس فقیه‏» مى‏گوید: او را دیدم از شامگاه تا سحر و عبادت مى‏کرد. چون اطراف خود را خالى دید به آسمان نگریست و گفت: خدایا ستاره‏هاى آسمانت فرو رفتند و دیده‏هاى آفریدگانت‏خفتند، درهاى تو بر وى خواهندگان باز است. نزد تو آمدم تا مرا بیامرزى، بر من رحمت کنى و در عرصات قیامت چهره جدم محمد(ص) را به من بنمایانى. سپس گریست و گفت: به عزت و جلالت‏سوگند! با معصیت‏خود قصد نافرمانى تو را نداشتم، در باره تو تردید نداشته، به کیفر تو جاهل نبودم... . اگر رشته پیوند خود را با من ببرى به رشته چه کسى دست زنم؟ چه فرداى زشتى در پیش دارم که باید پیش روى تو بایستم، روزى که به سبکباران مى‏گویند بگذرید و به سنگین باران مى‏گویند فرود آیید. آیا با سبکباران خواهم گذشت‏یا با سنگین باران فرود خواهم آمد... .
سپس به سجده رفت من نزد او رفتم سرش را بر زانوى خود نهادم و چندان گریستم که اشکم بر گونه‏هایش روان شد. برخاست، نشست و گفت: کیست که مرا از یاد پروردگار باز مى‏دارد؟ گفتم من طاووس هستم اى فرزند رسول خدا، این جزع و فزع چیست؟ ما باید چنین زارى کنیم; نه شما که پدرت حسین بن‏على، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خداست. به من نگریست و گفت: طاووس، هیهات، هیهات...
مگر کلام خدا را نشنیده‏اى که فرمود: زمانى که در صور دمیده شودمیان آنان پیوند نباشد و یکدیگر را نپرسند. به خدا سوگند! فردا جز عمل صالح چیزى برایت‏سود ندارد.
هراس از فراق
یکى دیگر از عوامل خوف معصومین - علیهم السلام - هراس از جدایى از درگاه ایزد منان به شمار مى‏رود. این مطلب چنان امامان معصوم را بى‏تاب و بى‏قرار مى‏کرد که بستر و استراحت را رها مى‏کردند. در دعاى کمیل آمده است: فهبنى صبرت عذابک فکیف اصبر على فراقک; خدایا! اگر من بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر کنم چگونه فراق تو را تحمل کنم.
«حبه عرنى‏» مى‏گوید: من و نوف بکائى در صحن خانه‏اى که مقر خلافت امیر مؤمنان بود، خوابیده بودیم. چون پاسى از شب گذشت، آن حضرت را دیدیم که برخاسته است، آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت مى‏کند و بى‏قرار و بى‏تاب مى‏گذرد. به من فرمود: بیدارى یا خواب؟ گفتم: بیدارم، شما که این گونه با خدا مناجات مى‏کنید پس ما چه کنیم؟ حضرت گریه کرد و فرمود: همه ما در پیشگاه خدا موقفى خواهیم داشت و هیچیک از اعمال ما بر او مخفى نیست. اى حبه، خدا از رگ گردن به من و تو نزدیک‏تر است. اى حبه، هرگز من و تو از دید خداوند ناپیدا و مخفى نیستیم. سپس حال نوف را جویا شد، نوف گفت: بیدارم، از این حالت و گفتار شما گریه‏ام بسیار شد. فرمود: اکنون اگر گریه‏ات از خوف خدا طولانى شود فردا در روز قیامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالى که با خدا مناجات مى‏کرد گذشت: مناجاتى که نشانه ترس و هراس از فراق است. او مى‏فرمود: لیت‏شعرى فى غفلاتى ا معرض انت عنى ام ناظر الى; اى کاش مى‏دانستم که به هنگام غفلت‏هایم از من روى برگردانده‏اى یا به سوى من نظرخواهى افکند. اى کاش مى‏دانستم از خوابهاى طولانى و کمى سپاسگزارى‏ام حالم نزد تو چگونه است.
راوى مى‏گوید: حال آن بزرگوار چنین بود، تا سپیده‏دم آشکار شد.
هر چند در این فصل پرداختن به امورى چون «اهتمام به نوافل‏» «کیفیت انجام نماز شب در سیره معصومین - علیهم السلام -» و ... سودمند مى‏نماید:
یک عمر مى‏توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
ولى با توجه به محدودیت مقاله فقط به دو فراز از آنچه در زیارتنامه‏ها آمده است، مى‏پردازیم: یکى در صلوات خاصه امام موسى ابن‏جعفر - علیه السلام - که مى‏خوانیم: و صل على موسى ابن جعفر - علیهما السلام - وصى الابرار... الذى کان یحیى اللیل بالسهر الى السحر بمواصلة الاستغفار حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة و المناجات الکثیرة; خدایا، بر موسى‏بن‏جعفر(ع) وصى و جانشین نیکویان درود فرست. بزرگوارى که شبها تا صبح بیدار و شب زنده‏دار بود و پیوسته استغفار مى‏کرد و در سجده طولانى، با چشم اشکبار، با خدا مناجات و راز و نیاز بسیار مى‏کرد.

تبلیغات