ویژگیهاى الغدیر
آرشیو
چکیده
متن
بحث از علامه امینى(ره) و اثر پر مغز و جاودانهاش، کتاب «الغدیر» و نمایاندن عظمتهاى این اثر و پدید آورنده آن، آنچنانکه نه حقى از این اثر بىنظیر ضایع گردد و نه از آن مؤلف بىبدیل، الحق کارى استبس مشکل.
امینى، متفکر و پژوهشگرى است عمیق، همه سو نگر و جامع الاطراف، که همه خوبیها و زیباییها و بایدهاى یک نویسنده برجسته و ممتاز را در خود فراهم آورده است. و اگر او را در دایره تحقیقات و پژوهشهاى دینى، جزء نوادر و نوابغ مسلم، به حساب آوردیم، سخنى به گزاف نگفتهایم. در چند دهه اخیر در اندیشه ارباب فرهنگ و ادب، در کشور ما و سایر بلاد اسلامى، دو واژه «امینى و الغدیر» با هم متلازم گشتهاند، قدر و منزلت این اثر بزرگ و آن دانشمند کم نظیر، هنوز بر بسیارى از طبقات اجتماع ما، حتى طبقات تحصیلکرده و مراکز دینى پوشیده است.
آنها هم که با «الغدیر» آشنایند، غالبا اطلاعاتشان از حد کلیات فراتر نمىرود، و همین قدر مىدانند که «الغدیر» اثر بزرگى است که توسط یکى از عالمان طراز اول اسلام و تشیع پدید آمده است. و اما اینکه این کتاب، پیامآور چه رسالتى است؟ و حول محور چه موضوعاتى بحث مىکند؟ و چه معارفى، با چه سبک و ویژگیهایى در این کتاب طرح گشته است؟ بر بسیارى از مردم، بلکه بر بسیارى از طبقات تحصیلکرده و خواص نیز پوشیده مانده است، بنابراین هم «امینى» و هم «الغدیر» هنوز جایگاه واقعى خود را در جامعه ما پیدا نکرده و همچنان مهجور ماندهاند.
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامى، یکى از کارهاى که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفى اینگونه دانشمندان و اینگونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگى خود آشنا شوند، و الگوهاى مناسب را بشناسند و از آن پیروى کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخى از امتیازات و ویژگیهاى این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهرهمند گردند.
اکنون نظر خوانندگان گرامى را به مواردى از این ویژگیها جلب مىکنم:
1- شاهکار ادبى:
بدون تردید «الغدیر» یکى از شاهکارها و متون معتبر و مستحکم ادب عربى است، و از این جهتبا معتبرترین متون ادب عربى که توسط دانشمندان و ادباى عرب زبان پدید آمده است قابل مقایسه و برابرى است، اهمیت این قضیه وقتى به خوبى روشن مىشود که بدانیم نویسنده این اثر شگرف ، یک دانشمند غیر عرب و ایرانى و ترک زبان است. و نشانى است از استعداد، تلاش، کوشش، هوشمندى و نبوغ فرزندان ایران; [زیرا تا آنجا که ما اطلاع داریم نمونههاى فراوانى از دانشپژوهان ایرانى را مىتوان سراغ گرفت که براى تحصیل علم دین به حوزه نجفاشرف، یا سایر حوزههاى عتبات مقدسه هجرت نموده و در شعر و نثر و به طور کلى در ادب عربى سرآمد دانشمندان دوران خود گشتهاند. و این واقعیتى است که خود دانشمندان عرب نیز به آن معترفاند، از جمله در برخى از تغریضهایى که بر «الغدیر» نوشتهاند، آن را گامى بزرگ در جهت احیاء ادبیات عرب به شمار آوردهاند.
2- وحدت اسلامى:
علامه امینى، از جمله متفکران و مصلحانى است که ایده و اندیشه وحدت امت اسلامى را در سرلوحه کار خویش قرار داده، و این ایده، همواره ذهن پویاى دانشور صلحاندیش ما را به خود معطوف داشته است، تا جایى که بازتاب این اندیشه را در سرتاسر کتاب «الغدیر» مىتوان مشاهده نمود.
او هر گاه سخن یا نوشتهاى مشاهده مىکند که در جهتخلاف فکر «وحدت امت اسلامى» گفته و یا نوشته شده باشد، بر مىآشوبد و سخت از خود حساسیت نشان مىدهد.
از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشتهاى که مىتواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان مىتوانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامى قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایتگر و سعادتآفریناند و به منزله دو بالاند براى هر مسلمانى که مىخواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامى، هدایت و سعادت امت اسلامى را تنها در پرتو پیروى از این دو مسیر مىداند و بس. بنابراین اگر کسى بخواهد با تمسک به یکى از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانى که اهلبیت(علیهمالسلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپیمایند، راه به جایى نبرده و در انبوهى از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگرى که از دیدگاه علامه امینى در مساله وحدت امت اسلامى نقش مهمى بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهى» است.
وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامى در صورتى میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهى و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهاى مذهبى یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستاى تحقق این عنصر وحدتآفرین، پدید آمده است.
از دیدگاه صاحب «الغدیر» عامل دیگرى که در ایجاد وحدت اسلامى از نقش مهمى برخوردار است، حسن ظن و مراعات انصاف و حقجویى از یک سو، و پرهیز از سوءظن و بدگمانى و بىانصافى از سوى دیگر است.
اگر هر انسان عاقل و منصفى، در طرحى که «الغدیر» براى وحدت اسلامى ارائه مىکند با بىطرفى بیندیشد، آن را به حال امت اسلامى سودمند و ضرورى تشخیص داده و به عنوان پایه و اساس درستى براى تحقق وحدت اسلامى، خواهد پذیرفت، چنانکه جمع کثیرى از دانشمندان اهل سنت پس از آگاهى از «الغدیر»، اقدام مرحوم امینى را مورد تایید قرار داده و بر آن صحه گذاردند.
متفکر و اندیشمند ما علامه امینى، اظهارنظرهاى غیر محققانه، سطحى و جاهلانه و گاه مغرضانه برخى از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت نسبتبه تشیع را عامل مهمى در جهت تفرقه امت اسلامى به شمار آورده و آن را مخل وحدت اسلام مىداند و راه از میان برداشتن این مانع را در آگاهى و شناخت درست آنان از منابع تشیع جستجو مىکند.
یکى از اصلىترین هدفهاى «الغدیر» چارهاندیشى در جهت رفع سوءظنها و ارائه راهى براى ایجاد تفاهم و اتحاد در میان امت اسلامى است.
3 - اثرى بىبدیل:
از نخستین قرون اسلامى تا کنون، در دفاع از تشیع و حقانیت امام على بنابیطالب(ع) آثار و تالیفات فراوانى به رشته تحریر درآمده است ولى در میان همه این پژوهشها «الغدیر» از جایگاه رفیع و منزلتخاصى برخوردار است. و تا کنون از حیث محتوى و استحکام مطالب، ابتکار و نوآورى، جامعیت و تنوع موضوعات، و حجم و گستردگى کتاب، اثرى که از هر حیثبتوان آن را با «الغدیر» قابل مقایسه دانست، نگارش نیافته است.
بدین لحاظ مىتوان گفت که «الغدیر» در نوع خود نمونه منحصر به فرد است.
4 - امین نقل:
از امتیازات «الغدیر» آن است که نویسنده دانشمند آن، در سراسر این کتاب بزرگ، جمله جمله و سطر سطر مطالب کتاب خود را به صدها و هزاران جلد از منابع فریقین و بخصوص، آثار معتبر دانشمندان اهل سنت مستند نموده است. نخستبه نقل مطالب مىپردازد، و با رعایت امانت و بدون هیچگونه دخل و تصرفى، مطالب را از منابع معتبر اهل سنت نقل مىکند، و پس از طرح مطلب، در صورت نیاز، از آن، در راستاى اهداف خود استفاده مىکند.
دقت و امانت کامل او در نقل، بگونهاى است که او را «امین نقل» لقب دادهاند.
5 - آموزگار نقد و دانشگاه نقدشناس:
در کتاب پر ارج «الغدیر» «نقد»، از اهمیت و جایگاه ویژهاى برخوردار است، و اساسا مىتوان گفتشالوده «الغدیر» بر پایه «نقد و نقادى» پىریزیى شده است، خواننده، هیچ فصل و مبحثى را در این کتاب بزرگ پیدا نمىکند، مگر اینکه یک یا چند نقد اساسى و آموزنده در آن وجود دارد.
مرحوم امینى این کتاب را با هدف اثبات یکى از اساسىترین مسائل اعتقادى و سیاسى تشیع، یعنى مساله «امامت و ولایت»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالتبزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیارى، بانجام رسانده است که تعجب هر خوانندهاى را برمىانگیزد.
در حول محور «نقد و نقادى»، مىتوان از ابعاد مختلفى در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفى تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهاى منفى و تفرقهافکن، نقد شخصیتهاى منفى، نقد نظریههاى نادرست، نقد اجمالى، نقد تفصیلى و ... اینها و مواردى از این قبیل برخى از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلى مطرح است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنى، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامى صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امینى، شخصیت و عملکرد افرادى مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشههاى افرادى مانند: ابنعبد ربه، ابن حزم اندلسى، عبدالکریم شهرستانى، ابنتمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار مىدهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعى آنها را به جامعه اسلامى بشناساند، تا کسى فریب سخنان غرضآلود آنان را نخورد. علامه امینى(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادى از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخى از پیشینیان اهل سنت مىگوید:
«این بود نمونههایى از یاوهسراییهاى کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسى کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونهها، توجه امت اسلامى به موجبات کینهتوزىها و دشمنىهاى آمیخته با روحیات گروهى دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنبالهرویهاى متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگى از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشتههاى آلوده مانند باطلگرایان و گمراهان شتابزدهاى که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتى خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را مىرسد که پیرامون مطالب موهن و بىاساس و نسبتهاى نارواى آنان تحقیق بعمل آورد. » (1)
مرحوم امینى، شخصیت و افکار شمار زیادى از اینگونه افراد را با شیوهاى کاملا تحقیقى و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونهاى که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهاى نیرومند علامه امینى را بر نوشتههاى خود مىدیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانى مىکردند.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهى است و «امینى» بمنزله آموزگارى که بهترین نوع «نقد» را به انسان مىآموزد. رسم مرحوم امینى(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمى که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینى پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمىکند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار مىسازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
6 - ویژگیهاى نقد در الغدیر:
علامه امینى، در نقد آثار، شخصیتها و نظرات نادرست، داراى اصول و ویژگیهاى خاصى است. برخى از آن ویژگیها عبارت است از:
الف: خستگىناپذیرى:
صاحب «الغدیر» کار خود را در نقد، بر پایه صبر و بردبارى و متانت، بنا نهاده است. و سعى او بر آن است تا مساله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زوایاى آن، نقد و بررسى کند. و هیچگاه در انجام رسالتى که در جهتبیان حقایق بر عهده دارد احساس خستگى نمىکند. بعنوان نمونه بنگرید به نقد و پاسخ ایشان به «عبدالله قصیمى» در بحث «سلسله دروغگویان و حدیثسازان».
«قصیمى» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغسازى مىکند، مىگوید: «و در میان اهل سنت، کسى که متهم به دروغسازى به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» (2)
علامه امینى در پاسخ به ادعاى قصیمى، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنتبه حدیثسازى و دروغپردازى آنها اعتراف و تصریح کردهاند را ذکر مىنمود، براى اثبات بىاساس بودن ادعاى آقاى «قصیمى» کافى بود، ولى ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغپردازى اشتغال داشتهاند.
مرحوم امینى هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیرى از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام مىبرد که به دروغسازى این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشتهاند». (3)
ب: استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت:
«ایشان در تمامى موارد، نقدهاى خود را بر منابعى استوار ساختهاند که مورد قبول مخاطبان اصلى «الغدیر» یعنى اهل سنت، است. و بر این اساس، باب هر گونه بهانهجویى را بر حریف بسته است».
ج: رعایت ادب علمى:
مؤلف «الغدیر» در نقد اندیشهها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمى سود مىجوید، و هرگز سخنان یاوه و بىاساس دروغپردازان، قلم او را از صراط مستقیم اعتدال خارج نمىسازد.
د: امانت در نقل:
وى در نقدهاى خود مىکوشد تا نخستسخن طرف را نقل نموده و آنگونه که مقصود خود نویسنده آن استبه طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچگونه دخل و تصرفى در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن مىپردازد.
ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ مىدهد، حسن این اقدام این است که موجب مىشود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخهاى صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جاى هیچگونه شک و تردیدى براى او باقى نماند.
7 - نقد نقد:
«الغدیر» را افزون بر «نقد» «نقد نقد» نیز مىتوان به حساب آورد، چون نویسنده هوشمند آن، کتاب خویش را بگونهاى تالیف نموده است که اشکالات و نقدهاى احتمالى مخالفین را پیشاپیش پاسخ گفته است. بنابر این اگر کسى به نقد «الغدیر» یا بخشهایى از آن بپردازد، پاسخ ناقد، در خود «الغدیر» موجود است، و نیاز به پاسخ و نقد تازهاى نخواهد داشت.
یکى از عللى که موجب شده تا «الغدیر» در طى بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهاى آن مىگذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایى، این کتاب را بصورت اثرى نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وى براى تحقق این هدف، دستبه اقداماتى زده که مواردى از آن چنین است:
1 - مثلا در مواردى که به روایات استفاده شده که ممکن است کسى بگوید: فلان روایت که امینى به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوى ثقه نیست. مرحوم امینى هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوى را اثبات نموده است، و آن را به تایید عدهاى از صاحبنظران اهل سنت نیز رسانده است.
2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهاى متعدد، نقل نموده تا جاى هیچگونه شبههاى در صحت و واقعیت آن باقى نماند.
3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمىکند، بلکه ادله فراوانى از دیدگاههاى مختلف، براى اثبات مدعاى خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیثسازان) گذشت.
4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددى استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل براى اثبات مدعاى خود ذکر مىکند، و خواننده، وقتى به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.
8 - منابع اهل سنت تکیهگاه اصلى الغدیر:
مؤلف «الغدیر» تکیهگاه اصلى خویش را، آثار و منابع اهل سنت قرار داده و شالوده «الغدیر» را بر اساس این منابع پىریزى نموده، و بیشترین بهره را از آن برده است.
او با انتخاب این روش منطقى و درست، باب هر گونه بهانهجویى را بر اهل سنت که مخاطبین اصلى «الغدیر»اند بسته است.
دانشور فرزانه ما، استفاده از منابع تشیع را به موارد خاص و معین محدود ساخته و از آن در حد ضرورت استفاده نموده است.
صاحب «الغدیر» معتقد بود که براى اثبات فضائل اهل بیت پیامبر(ص) و بخصوص حقانیت و فضائل امیرالمؤمنین(ع) باید به منابع اهل سنت روى آورد و خود نیز چه در اعتقاد و چه در عمل، از پیشتازان این عقیده بود. در این راه، حدود 20 هزار کتاب، از آثار معتبر اهل سنت را از نخستین قرون اسلامى تا قرن حاضر، به خدمت گرفت و از آن بهره برد.
9 - اهل سنتبر سر دوراهى:
یکى از ویژگیهاى کتاب «الغدیر» آن است که پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت را بر سر یک دوراهى قرار داده است. که آنان به ناچار، باید یکى از آن دو را انتخاب کنند.
یا باید «الغدیر» را بپذیرند و یا از پذیرفتن آن خوددارى کنند، اگر بپذیرند، لازمهاش آن است که تغییر عقیده داده و به مکتب اهل بیت پیامبر(ص) روى آورند، و از امام على بنابىطالب(ع) بعنوان نخستین جانشین بر حق پیامبر، و فرزندان معصوم آن حضرت(ع) آنگونه که مورد نظر پیامبر اسلام است، پیروى کنند، که البته این یک راه عاقلانه و هوشمندانه است ، که برخى از دانشمندان روشنضمیر و آگاه اهل سنت، پس از مطالعه «الغدیر» و دیگر آثار پر مغز، تشیع برگزیدهاند.
و اما اگر «الغدیر» را نپذیرند، باید از بسیارى از منابع و کتابهاى معتبر خود دستبشویند. چون کتاب «الغدیر» با استفاده از هزاران جلد از منابع دست اول و مورد قبول اهل سنتبه رشته تحریر درآمده است.
چون آنان نمىتوانند براى همیشه در مقابل «الغدیر» سکوت اختیار کنند، چرا که عصر ما، عصر تبادل افکار و اندیشهها و پیشرفتشتابنده علم و آگاهى در میان طبقات مختلف جامعه، بخصوص در بین طبقه تحصیلکرده و نسل جوان است، و آگاهى یافتن آنان از این کتاب این سؤال را مطرح خواهند نمود که چرا عالمان و دانشمندان اهل سنت، در برابر کتابى با این عظمت و با ارزشى علمى و تحقیقى، که به نقد عقاید آنها پرداخته، اظهار نظر نکرده و سکوت اختیار کردهاند؟
10 - آمیختگى «الغدیر» با «قرآن کریم»
بدون تردید «الغدیر» یک اثر بزرگ قرآنى، و علامه امینى یک قرآنشناس بزرگ و کمنظیر است. او در پدید آوردن «الغدیر» قرآن کریم را بعنوان نخستین و اصلىترین تکیهگاه خود قرار داده است، و با برداشت تازه و فهم عمیقى که از کتاب خداوند دارد، توانسته است در جاى جاى اثر بزرگ خود «الغدیر» از آیات نورانى قرآن کریم، بهره گیرد، و بهرهگیرى مرحوم امینى از قرآن کریم به موضوع خاصى محدود نمىشود، بلکه او در همه زمینهها، و موضوعاتى که در «الغدیر» به طرح آن پرداخته است، این راه را با دقت و زیبایى تمام پیموده است.
گستردگى برداشتهاى صاحب «الغدیر» از «قرآن» به حدى است که اگر کسى آن را به یک نقطه منتقل نموده و در یک جا جمع کند، این مجموعه یک الى دو اثر قوى و پر مغز تفسیرى را تشکیل خواهد داد. آشنایى و انس او با قرآن بگونهاى است که در چند مورد از کتاب «الغدیر» مطالبى را که بعنوان افتتاح و مقدمه، نگاشته است. به تمام و کمال، ترکیبى است از آیات قرآن کریم. بدون آنکه ایشان اشارهاى به این حقیقت نموده باشد. مثل مقدمه جلد ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم «الغدیر».
علامه، در تمامى این سرآغازها، همه گفتنىهاى لازم را در قالب آیات کلام خداوند، و از زبان قرآن بیان داشته است. بدون آنکه سخن دیگرى به آن آمیخته باشند، در پایان بسیارى از مباحث نیز یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم را با رعایت مناسبت و ظرافتى خاص، و در مقام نتیجهگیرى آورده است.و این میسر نیست مگر در پرتو آشنایى عمیق و گسترده ایشان با قرآن کریم. به همین دلیل مىتوان «الغدیر» را یک اثر قرآنى دانست که با دقت و ظرافت فوق العادهاى با قرآن عجین گشته است.
11 - محبت اهل بیت:
علامه امینى عالمى است دوستدار پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت و بخصوص امیرالمؤمنین(ع) یعنى چهره شاخص و شخصیتبزرگ اهل بیت(ع). او به على بنابىطالب(ع) و اهل بیت(ع) عشق مىورزید و محبت آنان در قلب و روح او موج مىزد. هر گاه که بارگاه مطهر و نورانى مولى الموحدین على بنابىطالب(ع) را مىنگریست، بىاختیار سیلاب اشک از چشمانش سرازیر مىشد. یا هنگامى که براى زیارت به حرم مطهر مشرف مىشد و به خواندن زیارت مىپرداخت، از آغاز تا پایان زیارت اشک مىریخت.
مهمترین انگیزهاى که به او نیرو بخشید تا این همه مشقت و زحمت را تحمل کندو آن اثر بزرگ را پدید آورد، محبت على(ع) و اولاد معصوم آن حضرت بود. و مهمترین پشتوانه او براى رسیدن به چنین مقصودى، عنایتخداوند و توجه خاص على(ع) بود.
12 - مرد دین و کتاب سیاست:
علامه امینى، تنها یک فقیه یا متکلم یا مفسر یا محدث یا مورخ و... نیست. گر چه او از همه این علوم حظى وافر دارد، اما ابعاد شخصیت او به اینها محدود نمىشود. نیز او از آن دسته عالمانى نیست که در کنجخانه یا کتابخانهاى نشسته کتابى تالیف کند، و از آنچه در محیط او و در کل جهان اسلام مىگذرد باخبر نباشد. او دانشمند و متفکرى است که افزون بر آگاهى از علوم مختلف اسلامى، داراى اندیشه و عمل سیاسى است. گر چه او در هیچ دانشگاهى در رشته علوم سیاسى تحصیل نکرده است ولى در عین حالى هم در بعد سیاست نظرى از درک و فهم سیاسى بالایى برخوردار است و هم در زمینه سیاست عملى، از فعالان سیاسى به حساب مىآید.
و اما در بعد سیاست نظرى، دو اثر بس ارزشمند علامه امینى یعنى کتاب «الغدیر» و کتاب «شهیدان راه فضیلت» شاهد صادقى استبر ادعاى ما. در «الغدیر» مرحوم امینى، دستهاى سیاست را در جعل احادیث و در سایر زمینهها، بخوبى شناخته و آن را به همگان شناسانده است. «الغدیر» را افزون بر یک کتاب قرآنى، کلامى، فقهى، حدیثى، تاریخى و ... باید یک کتاب سیاسى نیز دانست، چرا که این اثر، مهمترین کتابىاست که در فلسفه سیاسى تشیع به رشته تحریر درآمده است.
13 - «الغدیر» دایرة المعارفى بزرگ:
ویژگى دیگر «الغدیر» جامعیت آن است. «الغدیر» تنها یک کتاب معمولى نیست، بلکه یک دایرة المعارف بزرگ و عمیق دینى است.
گر چه نخستین و مهمترین هدفى که «الغدیر» براى آن پدید آمده است، بررسى همه جانبه حدیث «غدیر» و اثبات خلافت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) است، و در این زمینه حق مطلب را نیز ادا نموده است، ولى «الغدیر» به این موضوع منحصر نشده و بصورت دفاع جامعى از اسلام راستین و مکتب اهل بیت(ع) درآمده است، و به واقع مىتوان آن را دایرةالمعارف بزرگى دانست که افکار و اندیشههاى ناب اسلامى و دینشناسى را در موضوعات گوناگون، اعم از تفسیر، تاریخ، کلام، فقه، سیره، رجال، حدیث، اخلاق، ادب و ... بصورت کاملا عالمانه و تحقیق و با چهرهاى آراسته و زیبا، به جامعه اسلامى و همه پویندگان راه حقیقت، عرضه نموده است. بگونهاى که خواننده را در حیرت و شگفتى فرو مىبرد، و به جرات مىتوان گفت، در تمام موضوعاتى که «الغدیر» به آنها پرداخته است هیچ دایرةالمعارفى، آن سلسله از مباحث را با آن قوت و دقت و وسعت مطرح ننموده است.
بسیارى از علما و دانشمندانى که بر «الغدیر» تقریظ نوشتهاند و یا در باره عظمت و جذابیتهاى آن اشعارى سرودهاند، به این حقیقت مهم اعتراف نمودهاند.
14 - «الغدیر» محل تلاقى دانشهاى مختلف:
یکى دیگر از ویژگیهاى «الغدیر» آن است که این کتاب، فراهم آمده از مجموعهاى از علوم و دانشهاى مختلف است. مؤلف اندیشمند آن، با مهارت و تسلط کامل، مجموعهاى از علوم را به هم ربط داده و براى دستیابى به اهداف خود، آن را به خدمت گرفته است، بگونهاى که خواننده این کتاب، در برابر خود، مجموعهاى فراهم آمده از علومى چون، فقه، تفسیر، حدیث کلام، منطق، تاریخ، رجال، سیره، لغت و ادب را مشاهده مىکند که نویسنده از هر دانشى در جاى خود و با رعایت تناسب و به زیباترین شکلى استفاده نموده است.
مؤلف «الغدیر» وقتى به «تفسیر» و تحلیل آیات قرآن مىپردازد چنان با مهارت و ژرفاندیشى به این امر مبادرت مىورزد که گویى همه عمر خویش را در تفسیر قرآن کریم صرف نموده است.
وقتى به نقل و تجزیه و تحلیل و نقد «حدیث» مىپردازد، مىپندارى، همه عمر خویش را مصروف این رشته از علم داشته است.
وقتى وارد عرصه «علم رجال» و مباحث رجالى و تحلیلى زندگى رجال حدیث، و یاشعراى «غدیر» مىشود و زوایاى مختلف زندگى، اندیشه و آثار آنان را مورد بررسى قرار مىدهد که گویى خود با آنان مىزیسته است.
در مباحث «تاریخى» او را مورخى متبحر و تمامعیار مىیابى که احاطه و اطلاعات وسیع خود را در زمینه تاریخ، در کتاب بزرگ خود «الغدیر» به خدمت گرفته است.
در پاسخگویى به شبهات فقهى خصم، فقیهى است متبحر که علاوه بر فقه مذهب اهل بیت(ع)، بر فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز احاطه دارد و در وقت لزوم از آن بهره مىبرد.
و از همه مهمتر، وقتى به مباحث کلامى مىپردازد، نخستبراهین خصم را نقد نموده و آنگاه، خود به استدلال مىپردازد و در این راه چنان با دقت و قوت و هوشمندى عمل مىکند که گویى تنها رشته تخصصى او رشته «کلام تطبیقى» است ، و همه عمر پر برکتخود را صرف این رشته از دانش نموده است.
مرحوم امینى، این همه را با دقت و مهارت در خور تحسین با هم درآمیخته است. و این نشان دهنده تبحر او در همه این فنون است و اینکه او همه این فضائل و زیباییها را در وجود خویش متبلور ساخته است.
15 - بیستهزار عنوان کتاب:
از جمله ویژگیهاى «الغدیر» آن است که این اثر، نمود خارجى محصول یک سلسله تحقیقات گسترده و دراز مدت است. مؤلف بطور معمول، مطالب خود را از یک منبع یا از یک دانشمند نقل نمىکند، یا اگر نقل کرد، منابع و نظرات فراوان دیگرى را بعنوان شاهد و مؤید، در تایید مطلب مورد نظر، ذکر مىکند، و همواره سعى او بر این است که از منابع مهم و معروف اهل سنت، بهره گیرد تا از آثار و منابع ناشناخته آنان. چنانکه خود در جایى نوشتهاند براى پدید آوردن «الغدیر» از 15 هزار عنوان کتاب بهره گرفتهاند و ساختمان مستحکم و زیباى «الغدیر» را بر بیش از پانزده هزار پایه و اساس، استوار نمودهاند و بدین ترتیب، کتاب خود را در برابر لغزشها و تحولات زمان مصونیتبخشیدهاند. این آمار مربوط استبه زمان انتشار جلدهاى سوم و چهارم «الغدیر» و مرحوم امینى از آن زمان به بعد نیز تا پایان عمر، همه وقتخویش را صرف تکمیل «الغدیر» نمودهاند. به همین دلیل آگاهان و کارشناسان مربوطه عقیده دارند که علامه امینى براى پدید آوردن «الغدیر» در طى مدت بیش از چهل سال، حداقل از 20 هزار عنوان کتاب استفاده نموده است.
صاحب «الغدیر» از قدیمىترین آثار و تالیفات گرفته تا آخرین دستاوردهاى علمى که در موضوع «غدیر» به جهان دانش عرضه شده، کمک گرفته و سود جسته است، و این از ویژگیهایى است که جز در «الغدیر» در جاى دیگرى نمىتوان آنرا یافت.
وى براى غنا بخشیدن به اثر عمیق و ارزشمند خویش به کشورهاى مختلف مسافرت نمود و بسیارى از کتابخانههاى مهم دنیاى اسلام را، از شمال آفریقا گرفته تا شبه قاره هند، مورد بازدید و بررسى قرار داد و از همه کتابهایى که در آن کتابخانهها، یافت مىشود و مىتوانستبراى او مفید باشد استفاده نمود و همچون باغبانى که در فصل بهار با اشتیاق به باغ و مزرعه مىرود تا از گلهاى رنگارنگ بهارى بچیند، با شور و شوق تمام، به کتابخانهها که همان باغ و بوستان دانشمندان است، روى مىآورد و بخش اعظم وقتخویش را در کتابخانهها و مراکز تحقیقاتى مىگذراند، و از پیمودن چنین راهى و انجام چنین کارى، احساس خستگى نمىکرد که هیچ، بلکه پر شور و با نشاط و امیدوار، به حرکتخود ادامه مىداد.
16- الغدیر براى دو کس تعجبآور است:
مطالعه این کتاب براى دو کس مىتواند تعجبآور باشد، نخست آنکه اگر یک نفر «شیعه» این کتاب را مطالعه کند، تعجب خواهد نمود که با وجود این همه دلائل و شواهد و قرائن انکارناپذیر، بر حقانیت على بنابىطالب و مکتب اهل بیت(ع) چرا اهل سنت راه و روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را رها کرده و از مذاهب دیگرى پیروى نمودند؟
و اگر مطالعهکننده این کتاب پیرو یکى از مذاهب «اهل سنت» باشد بدون شک، از «سنى» بودن خود تعجب خواهد کرد، که چرا با وجود این همه دلیل و شاهد بر حقانیت مذهب اهل بیت(ع)، راه دیگرى پیموده و از صراط مستقیم «قرآن و عترت» منحرف گشته است.
17- جداسازى مطالب:
وسعت و گستردگى بیش از حد مطالب، براى یک نویسنده تا حدودى موجب سر در گمى است. لکن نویسنده محترم «الغدیر» با همه گستردگى اطلاعات و دانشها، مباحث و موضوعات مختلف را بسیار هنرمندانه از یکدیگر تفکیک نموده و بانظم و اسلویى خاص به عرضه آن پرداخته است.
اما «الغدیر» از این جهت نیز مستثنى است، و مطالب آن به خوبى از هم تفکیک شده و متمایز گشته است.
18- روشى ایدهآل در اقامه دلیل:
علامه امینى براى دستیابى به هدف «اثبات خلافت و وصایت» و جانشینى بلافصل پیامبر(ص) براى امام على بنابىطالب(ع) در هر بحثى که پا نهاده و به هر موضوعى پرداخته، در نگاه اول چنین به نظر مىرسد که بیش از حد نیاز، به اقامه برهان و ارائه دلیل، مبادرت نموده است.
به عنوان مثال: اگر امینى حدیث «الغدیر» را از 20 تن از صحابه و یاران پیامبر(ص)، و یا از 30 تن از دانشمندان برجسته اهل سنت نقل مىنمود، براى اثبات مقصود او کافى بود. یا اگر این حدیث را از چند تن از صاحبان «صحاح سته» نقل کرده بود به مقصود خویش نائل آمده بود. ولى او به این مقدار اکتفا نکرده و حدیث «غدیر» را بر اساس کاوشى گسترده، ابتدا از یکصد و ده تن از صحابه پیامبر(ص) نقل مىکند. آنگاه از 84 تن از تابعین نقل نموده است. وى سپس در فاصله آغاز قرن دوم ه.ق تا سالهاى پایانى قرن 14 ه.ق در طى13 قرن، حدیث «غدیر» را از منابع و آثار 360 تن از دانشمندان طراز اول اهل سنت نقل مىکند.
او گرچه پیرامون یک موضوع، ادله فراوانى اقامه مىکند، اما از آنجا که براى این مقصود، اسناد و مدارک فراوانى را به شهادت طلبیده، و نوشته خود را به آنها مستند ساخته است، تنوع و جذابیت مباحث در حدى است که هرگز خواننده را خسته نمىکند.
سطر سطر اثر ارزشمند «الغدیر» سرشار است از نکات تازه و خواندنى، و تحلیلهاى دقیق و نکات آموزده بگونهاى که خواننده هر لحظه خود را در مقابل نکات تازهاى مىبیند; حسن این اقدام هوشمندانه این است که موجب مىشود تا مطالبى که ممکن است در بدو امر براى خواننده بعید جلوه نموده و پذیرش آن دشوار باشد، آرام، آرام به خوبى روشن شده و جلوهگر شود، و خواننده، آن حقیقت را با همه وجود باور کند.
19- الغدیر اثرى متعلق به بینالملل اسلامى:
از خصوصیات «الغدیر» جهانى بودن و بینالمللى بودن آن است، اثرى است فراتر از قوم و ملیت، تعلق داشتن به مذهب خاص و متعلق به همه امت اسلامى، و از این فراتر، متعلق به همه کسانى که مىخواهند از سعادت هر دو جهان بهرهمند باشند، و در پرتو تعالیم «قرآن و عترت» و اندیشههاى ناب الهى زندگى کنند.
20 - پشتوانههاى برتر:
صاحب «الغدیر»، به یقین دانشمندى است هوشیار، با ذکاوت، پر تلاش، فداکار، با صبر و حوصله و خستگىناپذیر. و تردیدى نیست که او براى پدید آوردن «الغدیر» از همه این عوامل بهره گرفته است، اما این عوامل گرچه براى پدید آوردن اثرى مانند «الغدیر» لازماند، لکن کافى نیستند، و به طور حتم، صاحب «الغدیر» براى خلق این اثر بزرگ، از دو عنصر و پشتوانه مهم دیگر نیز برخوردار بوده است: نخست، عنایتخداوند بزرگ، دوم توجه و حمایت صاحب ولایتحضرت امیرالمؤمنین(ع). همچنان که بسیارى از دانشمندانى که بر «الغدیر» تقریظ نوشتهاند نیز به این حقیقتبزرگ اعتراف نمودهاند.
الغدیر بهترین دفاعى است که در طى 14 قرن که از حیات اسلام و تشیع مىگذرد، از تشیع و مکتب اهل بیت(ع) به عمل آمده است. نیز در میان هزاران عنوان کتاب که در باره زندگانى على بنابىطالب(ع) نوشته شده است، «الغدیر» بهترین کتابى است که در این زمینه به رشته تحریر در آمده، و در میان این همه آثار همانند خورشید مىدرخشد و نورافشانى مىکند.
در عظمت «الغدیر» همین بس که تاکنون، هر متفکر و دانشمندى، چه شیعه و چه سنى و چه از پیروان سایر ادیان که آن را با دقت مورد مطالعه قرار داده است، در برابر عظمت آن، به نشانه تواضع و فروتنى سر فرود آورده و زبان به تحسین این اثر بزرگ و مؤلف دانشمند آن گشوده است.
و السلام
پىنوشتها:
1- الغدیر، ج3، ص 248 و ترجمه فارسى، ج6، ص 68.
2- الغدیر (ترجمه فارسى)، ج 10، ص 10.
3- بنگرید به الغدیر (ترجمه فارسى)، ج 10، ص113 -116.
امینى، متفکر و پژوهشگرى است عمیق، همه سو نگر و جامع الاطراف، که همه خوبیها و زیباییها و بایدهاى یک نویسنده برجسته و ممتاز را در خود فراهم آورده است. و اگر او را در دایره تحقیقات و پژوهشهاى دینى، جزء نوادر و نوابغ مسلم، به حساب آوردیم، سخنى به گزاف نگفتهایم. در چند دهه اخیر در اندیشه ارباب فرهنگ و ادب، در کشور ما و سایر بلاد اسلامى، دو واژه «امینى و الغدیر» با هم متلازم گشتهاند، قدر و منزلت این اثر بزرگ و آن دانشمند کم نظیر، هنوز بر بسیارى از طبقات اجتماع ما، حتى طبقات تحصیلکرده و مراکز دینى پوشیده است.
آنها هم که با «الغدیر» آشنایند، غالبا اطلاعاتشان از حد کلیات فراتر نمىرود، و همین قدر مىدانند که «الغدیر» اثر بزرگى است که توسط یکى از عالمان طراز اول اسلام و تشیع پدید آمده است. و اما اینکه این کتاب، پیامآور چه رسالتى است؟ و حول محور چه موضوعاتى بحث مىکند؟ و چه معارفى، با چه سبک و ویژگیهایى در این کتاب طرح گشته است؟ بر بسیارى از مردم، بلکه بر بسیارى از طبقات تحصیلکرده و خواص نیز پوشیده مانده است، بنابراین هم «امینى» و هم «الغدیر» هنوز جایگاه واقعى خود را در جامعه ما پیدا نکرده و همچنان مهجور ماندهاند.
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامى، یکى از کارهاى که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفى اینگونه دانشمندان و اینگونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگى خود آشنا شوند، و الگوهاى مناسب را بشناسند و از آن پیروى کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخى از امتیازات و ویژگیهاى این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهرهمند گردند.
اکنون نظر خوانندگان گرامى را به مواردى از این ویژگیها جلب مىکنم:
1- شاهکار ادبى:
بدون تردید «الغدیر» یکى از شاهکارها و متون معتبر و مستحکم ادب عربى است، و از این جهتبا معتبرترین متون ادب عربى که توسط دانشمندان و ادباى عرب زبان پدید آمده است قابل مقایسه و برابرى است، اهمیت این قضیه وقتى به خوبى روشن مىشود که بدانیم نویسنده این اثر شگرف ، یک دانشمند غیر عرب و ایرانى و ترک زبان است. و نشانى است از استعداد، تلاش، کوشش، هوشمندى و نبوغ فرزندان ایران; [زیرا تا آنجا که ما اطلاع داریم نمونههاى فراوانى از دانشپژوهان ایرانى را مىتوان سراغ گرفت که براى تحصیل علم دین به حوزه نجفاشرف، یا سایر حوزههاى عتبات مقدسه هجرت نموده و در شعر و نثر و به طور کلى در ادب عربى سرآمد دانشمندان دوران خود گشتهاند. و این واقعیتى است که خود دانشمندان عرب نیز به آن معترفاند، از جمله در برخى از تغریضهایى که بر «الغدیر» نوشتهاند، آن را گامى بزرگ در جهت احیاء ادبیات عرب به شمار آوردهاند.
2- وحدت اسلامى:
علامه امینى، از جمله متفکران و مصلحانى است که ایده و اندیشه وحدت امت اسلامى را در سرلوحه کار خویش قرار داده، و این ایده، همواره ذهن پویاى دانشور صلحاندیش ما را به خود معطوف داشته است، تا جایى که بازتاب این اندیشه را در سرتاسر کتاب «الغدیر» مىتوان مشاهده نمود.
او هر گاه سخن یا نوشتهاى مشاهده مىکند که در جهتخلاف فکر «وحدت امت اسلامى» گفته و یا نوشته شده باشد، بر مىآشوبد و سخت از خود حساسیت نشان مىدهد.
از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشتهاى که مىتواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان مىتوانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامى قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایتگر و سعادتآفریناند و به منزله دو بالاند براى هر مسلمانى که مىخواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامى، هدایت و سعادت امت اسلامى را تنها در پرتو پیروى از این دو مسیر مىداند و بس. بنابراین اگر کسى بخواهد با تمسک به یکى از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانى که اهلبیت(علیهمالسلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپیمایند، راه به جایى نبرده و در انبوهى از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگرى که از دیدگاه علامه امینى در مساله وحدت امت اسلامى نقش مهمى بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهى» است.
وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامى در صورتى میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهى و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهاى مذهبى یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستاى تحقق این عنصر وحدتآفرین، پدید آمده است.
از دیدگاه صاحب «الغدیر» عامل دیگرى که در ایجاد وحدت اسلامى از نقش مهمى برخوردار است، حسن ظن و مراعات انصاف و حقجویى از یک سو، و پرهیز از سوءظن و بدگمانى و بىانصافى از سوى دیگر است.
اگر هر انسان عاقل و منصفى، در طرحى که «الغدیر» براى وحدت اسلامى ارائه مىکند با بىطرفى بیندیشد، آن را به حال امت اسلامى سودمند و ضرورى تشخیص داده و به عنوان پایه و اساس درستى براى تحقق وحدت اسلامى، خواهد پذیرفت، چنانکه جمع کثیرى از دانشمندان اهل سنت پس از آگاهى از «الغدیر»، اقدام مرحوم امینى را مورد تایید قرار داده و بر آن صحه گذاردند.
متفکر و اندیشمند ما علامه امینى، اظهارنظرهاى غیر محققانه، سطحى و جاهلانه و گاه مغرضانه برخى از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت نسبتبه تشیع را عامل مهمى در جهت تفرقه امت اسلامى به شمار آورده و آن را مخل وحدت اسلام مىداند و راه از میان برداشتن این مانع را در آگاهى و شناخت درست آنان از منابع تشیع جستجو مىکند.
یکى از اصلىترین هدفهاى «الغدیر» چارهاندیشى در جهت رفع سوءظنها و ارائه راهى براى ایجاد تفاهم و اتحاد در میان امت اسلامى است.
3 - اثرى بىبدیل:
از نخستین قرون اسلامى تا کنون، در دفاع از تشیع و حقانیت امام على بنابیطالب(ع) آثار و تالیفات فراوانى به رشته تحریر درآمده است ولى در میان همه این پژوهشها «الغدیر» از جایگاه رفیع و منزلتخاصى برخوردار است. و تا کنون از حیث محتوى و استحکام مطالب، ابتکار و نوآورى، جامعیت و تنوع موضوعات، و حجم و گستردگى کتاب، اثرى که از هر حیثبتوان آن را با «الغدیر» قابل مقایسه دانست، نگارش نیافته است.
بدین لحاظ مىتوان گفت که «الغدیر» در نوع خود نمونه منحصر به فرد است.
4 - امین نقل:
از امتیازات «الغدیر» آن است که نویسنده دانشمند آن، در سراسر این کتاب بزرگ، جمله جمله و سطر سطر مطالب کتاب خود را به صدها و هزاران جلد از منابع فریقین و بخصوص، آثار معتبر دانشمندان اهل سنت مستند نموده است. نخستبه نقل مطالب مىپردازد، و با رعایت امانت و بدون هیچگونه دخل و تصرفى، مطالب را از منابع معتبر اهل سنت نقل مىکند، و پس از طرح مطلب، در صورت نیاز، از آن، در راستاى اهداف خود استفاده مىکند.
دقت و امانت کامل او در نقل، بگونهاى است که او را «امین نقل» لقب دادهاند.
5 - آموزگار نقد و دانشگاه نقدشناس:
در کتاب پر ارج «الغدیر» «نقد»، از اهمیت و جایگاه ویژهاى برخوردار است، و اساسا مىتوان گفتشالوده «الغدیر» بر پایه «نقد و نقادى» پىریزیى شده است، خواننده، هیچ فصل و مبحثى را در این کتاب بزرگ پیدا نمىکند، مگر اینکه یک یا چند نقد اساسى و آموزنده در آن وجود دارد.
مرحوم امینى این کتاب را با هدف اثبات یکى از اساسىترین مسائل اعتقادى و سیاسى تشیع، یعنى مساله «امامت و ولایت»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالتبزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیارى، بانجام رسانده است که تعجب هر خوانندهاى را برمىانگیزد.
در حول محور «نقد و نقادى»، مىتوان از ابعاد مختلفى در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفى تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهاى منفى و تفرقهافکن، نقد شخصیتهاى منفى، نقد نظریههاى نادرست، نقد اجمالى، نقد تفصیلى و ... اینها و مواردى از این قبیل برخى از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلى مطرح است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنى، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامى صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امینى، شخصیت و عملکرد افرادى مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشههاى افرادى مانند: ابنعبد ربه، ابن حزم اندلسى، عبدالکریم شهرستانى، ابنتمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار مىدهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعى آنها را به جامعه اسلامى بشناساند، تا کسى فریب سخنان غرضآلود آنان را نخورد. علامه امینى(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادى از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخى از پیشینیان اهل سنت مىگوید:
«این بود نمونههایى از یاوهسراییهاى کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسى کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونهها، توجه امت اسلامى به موجبات کینهتوزىها و دشمنىهاى آمیخته با روحیات گروهى دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنبالهرویهاى متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگى از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشتههاى آلوده مانند باطلگرایان و گمراهان شتابزدهاى که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتى خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را مىرسد که پیرامون مطالب موهن و بىاساس و نسبتهاى نارواى آنان تحقیق بعمل آورد. » (1)
مرحوم امینى، شخصیت و افکار شمار زیادى از اینگونه افراد را با شیوهاى کاملا تحقیقى و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونهاى که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهاى نیرومند علامه امینى را بر نوشتههاى خود مىدیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانى مىکردند.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهى است و «امینى» بمنزله آموزگارى که بهترین نوع «نقد» را به انسان مىآموزد. رسم مرحوم امینى(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمى که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینى پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمىکند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار مىسازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
6 - ویژگیهاى نقد در الغدیر:
علامه امینى، در نقد آثار، شخصیتها و نظرات نادرست، داراى اصول و ویژگیهاى خاصى است. برخى از آن ویژگیها عبارت است از:
الف: خستگىناپذیرى:
صاحب «الغدیر» کار خود را در نقد، بر پایه صبر و بردبارى و متانت، بنا نهاده است. و سعى او بر آن است تا مساله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زوایاى آن، نقد و بررسى کند. و هیچگاه در انجام رسالتى که در جهتبیان حقایق بر عهده دارد احساس خستگى نمىکند. بعنوان نمونه بنگرید به نقد و پاسخ ایشان به «عبدالله قصیمى» در بحث «سلسله دروغگویان و حدیثسازان».
«قصیمى» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغسازى مىکند، مىگوید: «و در میان اهل سنت، کسى که متهم به دروغسازى به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» (2)
علامه امینى در پاسخ به ادعاى قصیمى، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنتبه حدیثسازى و دروغپردازى آنها اعتراف و تصریح کردهاند را ذکر مىنمود، براى اثبات بىاساس بودن ادعاى آقاى «قصیمى» کافى بود، ولى ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغپردازى اشتغال داشتهاند.
مرحوم امینى هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیرى از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام مىبرد که به دروغسازى این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشتهاند». (3)
ب: استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت:
«ایشان در تمامى موارد، نقدهاى خود را بر منابعى استوار ساختهاند که مورد قبول مخاطبان اصلى «الغدیر» یعنى اهل سنت، است. و بر این اساس، باب هر گونه بهانهجویى را بر حریف بسته است».
ج: رعایت ادب علمى:
مؤلف «الغدیر» در نقد اندیشهها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمى سود مىجوید، و هرگز سخنان یاوه و بىاساس دروغپردازان، قلم او را از صراط مستقیم اعتدال خارج نمىسازد.
د: امانت در نقل:
وى در نقدهاى خود مىکوشد تا نخستسخن طرف را نقل نموده و آنگونه که مقصود خود نویسنده آن استبه طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچگونه دخل و تصرفى در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن مىپردازد.
ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ مىدهد، حسن این اقدام این است که موجب مىشود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخهاى صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جاى هیچگونه شک و تردیدى براى او باقى نماند.
7 - نقد نقد:
«الغدیر» را افزون بر «نقد» «نقد نقد» نیز مىتوان به حساب آورد، چون نویسنده هوشمند آن، کتاب خویش را بگونهاى تالیف نموده است که اشکالات و نقدهاى احتمالى مخالفین را پیشاپیش پاسخ گفته است. بنابر این اگر کسى به نقد «الغدیر» یا بخشهایى از آن بپردازد، پاسخ ناقد، در خود «الغدیر» موجود است، و نیاز به پاسخ و نقد تازهاى نخواهد داشت.
یکى از عللى که موجب شده تا «الغدیر» در طى بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهاى آن مىگذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایى، این کتاب را بصورت اثرى نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وى براى تحقق این هدف، دستبه اقداماتى زده که مواردى از آن چنین است:
1 - مثلا در مواردى که به روایات استفاده شده که ممکن است کسى بگوید: فلان روایت که امینى به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوى ثقه نیست. مرحوم امینى هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوى را اثبات نموده است، و آن را به تایید عدهاى از صاحبنظران اهل سنت نیز رسانده است.
2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهاى متعدد، نقل نموده تا جاى هیچگونه شبههاى در صحت و واقعیت آن باقى نماند.
3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمىکند، بلکه ادله فراوانى از دیدگاههاى مختلف، براى اثبات مدعاى خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیثسازان) گذشت.
4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددى استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل براى اثبات مدعاى خود ذکر مىکند، و خواننده، وقتى به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.
8 - منابع اهل سنت تکیهگاه اصلى الغدیر:
مؤلف «الغدیر» تکیهگاه اصلى خویش را، آثار و منابع اهل سنت قرار داده و شالوده «الغدیر» را بر اساس این منابع پىریزى نموده، و بیشترین بهره را از آن برده است.
او با انتخاب این روش منطقى و درست، باب هر گونه بهانهجویى را بر اهل سنت که مخاطبین اصلى «الغدیر»اند بسته است.
دانشور فرزانه ما، استفاده از منابع تشیع را به موارد خاص و معین محدود ساخته و از آن در حد ضرورت استفاده نموده است.
صاحب «الغدیر» معتقد بود که براى اثبات فضائل اهل بیت پیامبر(ص) و بخصوص حقانیت و فضائل امیرالمؤمنین(ع) باید به منابع اهل سنت روى آورد و خود نیز چه در اعتقاد و چه در عمل، از پیشتازان این عقیده بود. در این راه، حدود 20 هزار کتاب، از آثار معتبر اهل سنت را از نخستین قرون اسلامى تا قرن حاضر، به خدمت گرفت و از آن بهره برد.
9 - اهل سنتبر سر دوراهى:
یکى از ویژگیهاى کتاب «الغدیر» آن است که پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت را بر سر یک دوراهى قرار داده است. که آنان به ناچار، باید یکى از آن دو را انتخاب کنند.
یا باید «الغدیر» را بپذیرند و یا از پذیرفتن آن خوددارى کنند، اگر بپذیرند، لازمهاش آن است که تغییر عقیده داده و به مکتب اهل بیت پیامبر(ص) روى آورند، و از امام على بنابىطالب(ع) بعنوان نخستین جانشین بر حق پیامبر، و فرزندان معصوم آن حضرت(ع) آنگونه که مورد نظر پیامبر اسلام است، پیروى کنند، که البته این یک راه عاقلانه و هوشمندانه است ، که برخى از دانشمندان روشنضمیر و آگاه اهل سنت، پس از مطالعه «الغدیر» و دیگر آثار پر مغز، تشیع برگزیدهاند.
و اما اگر «الغدیر» را نپذیرند، باید از بسیارى از منابع و کتابهاى معتبر خود دستبشویند. چون کتاب «الغدیر» با استفاده از هزاران جلد از منابع دست اول و مورد قبول اهل سنتبه رشته تحریر درآمده است.
چون آنان نمىتوانند براى همیشه در مقابل «الغدیر» سکوت اختیار کنند، چرا که عصر ما، عصر تبادل افکار و اندیشهها و پیشرفتشتابنده علم و آگاهى در میان طبقات مختلف جامعه، بخصوص در بین طبقه تحصیلکرده و نسل جوان است، و آگاهى یافتن آنان از این کتاب این سؤال را مطرح خواهند نمود که چرا عالمان و دانشمندان اهل سنت، در برابر کتابى با این عظمت و با ارزشى علمى و تحقیقى، که به نقد عقاید آنها پرداخته، اظهار نظر نکرده و سکوت اختیار کردهاند؟
10 - آمیختگى «الغدیر» با «قرآن کریم»
بدون تردید «الغدیر» یک اثر بزرگ قرآنى، و علامه امینى یک قرآنشناس بزرگ و کمنظیر است. او در پدید آوردن «الغدیر» قرآن کریم را بعنوان نخستین و اصلىترین تکیهگاه خود قرار داده است، و با برداشت تازه و فهم عمیقى که از کتاب خداوند دارد، توانسته است در جاى جاى اثر بزرگ خود «الغدیر» از آیات نورانى قرآن کریم، بهره گیرد، و بهرهگیرى مرحوم امینى از قرآن کریم به موضوع خاصى محدود نمىشود، بلکه او در همه زمینهها، و موضوعاتى که در «الغدیر» به طرح آن پرداخته است، این راه را با دقت و زیبایى تمام پیموده است.
گستردگى برداشتهاى صاحب «الغدیر» از «قرآن» به حدى است که اگر کسى آن را به یک نقطه منتقل نموده و در یک جا جمع کند، این مجموعه یک الى دو اثر قوى و پر مغز تفسیرى را تشکیل خواهد داد. آشنایى و انس او با قرآن بگونهاى است که در چند مورد از کتاب «الغدیر» مطالبى را که بعنوان افتتاح و مقدمه، نگاشته است. به تمام و کمال، ترکیبى است از آیات قرآن کریم. بدون آنکه ایشان اشارهاى به این حقیقت نموده باشد. مثل مقدمه جلد ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم «الغدیر».
علامه، در تمامى این سرآغازها، همه گفتنىهاى لازم را در قالب آیات کلام خداوند، و از زبان قرآن بیان داشته است. بدون آنکه سخن دیگرى به آن آمیخته باشند، در پایان بسیارى از مباحث نیز یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم را با رعایت مناسبت و ظرافتى خاص، و در مقام نتیجهگیرى آورده است.و این میسر نیست مگر در پرتو آشنایى عمیق و گسترده ایشان با قرآن کریم. به همین دلیل مىتوان «الغدیر» را یک اثر قرآنى دانست که با دقت و ظرافت فوق العادهاى با قرآن عجین گشته است.
11 - محبت اهل بیت:
علامه امینى عالمى است دوستدار پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت و بخصوص امیرالمؤمنین(ع) یعنى چهره شاخص و شخصیتبزرگ اهل بیت(ع). او به على بنابىطالب(ع) و اهل بیت(ع) عشق مىورزید و محبت آنان در قلب و روح او موج مىزد. هر گاه که بارگاه مطهر و نورانى مولى الموحدین على بنابىطالب(ع) را مىنگریست، بىاختیار سیلاب اشک از چشمانش سرازیر مىشد. یا هنگامى که براى زیارت به حرم مطهر مشرف مىشد و به خواندن زیارت مىپرداخت، از آغاز تا پایان زیارت اشک مىریخت.
مهمترین انگیزهاى که به او نیرو بخشید تا این همه مشقت و زحمت را تحمل کندو آن اثر بزرگ را پدید آورد، محبت على(ع) و اولاد معصوم آن حضرت بود. و مهمترین پشتوانه او براى رسیدن به چنین مقصودى، عنایتخداوند و توجه خاص على(ع) بود.
12 - مرد دین و کتاب سیاست:
علامه امینى، تنها یک فقیه یا متکلم یا مفسر یا محدث یا مورخ و... نیست. گر چه او از همه این علوم حظى وافر دارد، اما ابعاد شخصیت او به اینها محدود نمىشود. نیز او از آن دسته عالمانى نیست که در کنجخانه یا کتابخانهاى نشسته کتابى تالیف کند، و از آنچه در محیط او و در کل جهان اسلام مىگذرد باخبر نباشد. او دانشمند و متفکرى است که افزون بر آگاهى از علوم مختلف اسلامى، داراى اندیشه و عمل سیاسى است. گر چه او در هیچ دانشگاهى در رشته علوم سیاسى تحصیل نکرده است ولى در عین حالى هم در بعد سیاست نظرى از درک و فهم سیاسى بالایى برخوردار است و هم در زمینه سیاست عملى، از فعالان سیاسى به حساب مىآید.
و اما در بعد سیاست نظرى، دو اثر بس ارزشمند علامه امینى یعنى کتاب «الغدیر» و کتاب «شهیدان راه فضیلت» شاهد صادقى استبر ادعاى ما. در «الغدیر» مرحوم امینى، دستهاى سیاست را در جعل احادیث و در سایر زمینهها، بخوبى شناخته و آن را به همگان شناسانده است. «الغدیر» را افزون بر یک کتاب قرآنى، کلامى، فقهى، حدیثى، تاریخى و ... باید یک کتاب سیاسى نیز دانست، چرا که این اثر، مهمترین کتابىاست که در فلسفه سیاسى تشیع به رشته تحریر درآمده است.
13 - «الغدیر» دایرة المعارفى بزرگ:
ویژگى دیگر «الغدیر» جامعیت آن است. «الغدیر» تنها یک کتاب معمولى نیست، بلکه یک دایرة المعارف بزرگ و عمیق دینى است.
گر چه نخستین و مهمترین هدفى که «الغدیر» براى آن پدید آمده است، بررسى همه جانبه حدیث «غدیر» و اثبات خلافت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) است، و در این زمینه حق مطلب را نیز ادا نموده است، ولى «الغدیر» به این موضوع منحصر نشده و بصورت دفاع جامعى از اسلام راستین و مکتب اهل بیت(ع) درآمده است، و به واقع مىتوان آن را دایرةالمعارف بزرگى دانست که افکار و اندیشههاى ناب اسلامى و دینشناسى را در موضوعات گوناگون، اعم از تفسیر، تاریخ، کلام، فقه، سیره، رجال، حدیث، اخلاق، ادب و ... بصورت کاملا عالمانه و تحقیق و با چهرهاى آراسته و زیبا، به جامعه اسلامى و همه پویندگان راه حقیقت، عرضه نموده است. بگونهاى که خواننده را در حیرت و شگفتى فرو مىبرد، و به جرات مىتوان گفت، در تمام موضوعاتى که «الغدیر» به آنها پرداخته است هیچ دایرةالمعارفى، آن سلسله از مباحث را با آن قوت و دقت و وسعت مطرح ننموده است.
بسیارى از علما و دانشمندانى که بر «الغدیر» تقریظ نوشتهاند و یا در باره عظمت و جذابیتهاى آن اشعارى سرودهاند، به این حقیقت مهم اعتراف نمودهاند.
14 - «الغدیر» محل تلاقى دانشهاى مختلف:
یکى دیگر از ویژگیهاى «الغدیر» آن است که این کتاب، فراهم آمده از مجموعهاى از علوم و دانشهاى مختلف است. مؤلف اندیشمند آن، با مهارت و تسلط کامل، مجموعهاى از علوم را به هم ربط داده و براى دستیابى به اهداف خود، آن را به خدمت گرفته است، بگونهاى که خواننده این کتاب، در برابر خود، مجموعهاى فراهم آمده از علومى چون، فقه، تفسیر، حدیث کلام، منطق، تاریخ، رجال، سیره، لغت و ادب را مشاهده مىکند که نویسنده از هر دانشى در جاى خود و با رعایت تناسب و به زیباترین شکلى استفاده نموده است.
مؤلف «الغدیر» وقتى به «تفسیر» و تحلیل آیات قرآن مىپردازد چنان با مهارت و ژرفاندیشى به این امر مبادرت مىورزد که گویى همه عمر خویش را در تفسیر قرآن کریم صرف نموده است.
وقتى به نقل و تجزیه و تحلیل و نقد «حدیث» مىپردازد، مىپندارى، همه عمر خویش را مصروف این رشته از علم داشته است.
وقتى وارد عرصه «علم رجال» و مباحث رجالى و تحلیلى زندگى رجال حدیث، و یاشعراى «غدیر» مىشود و زوایاى مختلف زندگى، اندیشه و آثار آنان را مورد بررسى قرار مىدهد که گویى خود با آنان مىزیسته است.
در مباحث «تاریخى» او را مورخى متبحر و تمامعیار مىیابى که احاطه و اطلاعات وسیع خود را در زمینه تاریخ، در کتاب بزرگ خود «الغدیر» به خدمت گرفته است.
در پاسخگویى به شبهات فقهى خصم، فقیهى است متبحر که علاوه بر فقه مذهب اهل بیت(ع)، بر فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز احاطه دارد و در وقت لزوم از آن بهره مىبرد.
و از همه مهمتر، وقتى به مباحث کلامى مىپردازد، نخستبراهین خصم را نقد نموده و آنگاه، خود به استدلال مىپردازد و در این راه چنان با دقت و قوت و هوشمندى عمل مىکند که گویى تنها رشته تخصصى او رشته «کلام تطبیقى» است ، و همه عمر پر برکتخود را صرف این رشته از دانش نموده است.
مرحوم امینى، این همه را با دقت و مهارت در خور تحسین با هم درآمیخته است. و این نشان دهنده تبحر او در همه این فنون است و اینکه او همه این فضائل و زیباییها را در وجود خویش متبلور ساخته است.
15 - بیستهزار عنوان کتاب:
از جمله ویژگیهاى «الغدیر» آن است که این اثر، نمود خارجى محصول یک سلسله تحقیقات گسترده و دراز مدت است. مؤلف بطور معمول، مطالب خود را از یک منبع یا از یک دانشمند نقل نمىکند، یا اگر نقل کرد، منابع و نظرات فراوان دیگرى را بعنوان شاهد و مؤید، در تایید مطلب مورد نظر، ذکر مىکند، و همواره سعى او بر این است که از منابع مهم و معروف اهل سنت، بهره گیرد تا از آثار و منابع ناشناخته آنان. چنانکه خود در جایى نوشتهاند براى پدید آوردن «الغدیر» از 15 هزار عنوان کتاب بهره گرفتهاند و ساختمان مستحکم و زیباى «الغدیر» را بر بیش از پانزده هزار پایه و اساس، استوار نمودهاند و بدین ترتیب، کتاب خود را در برابر لغزشها و تحولات زمان مصونیتبخشیدهاند. این آمار مربوط استبه زمان انتشار جلدهاى سوم و چهارم «الغدیر» و مرحوم امینى از آن زمان به بعد نیز تا پایان عمر، همه وقتخویش را صرف تکمیل «الغدیر» نمودهاند. به همین دلیل آگاهان و کارشناسان مربوطه عقیده دارند که علامه امینى براى پدید آوردن «الغدیر» در طى مدت بیش از چهل سال، حداقل از 20 هزار عنوان کتاب استفاده نموده است.
صاحب «الغدیر» از قدیمىترین آثار و تالیفات گرفته تا آخرین دستاوردهاى علمى که در موضوع «غدیر» به جهان دانش عرضه شده، کمک گرفته و سود جسته است، و این از ویژگیهایى است که جز در «الغدیر» در جاى دیگرى نمىتوان آنرا یافت.
وى براى غنا بخشیدن به اثر عمیق و ارزشمند خویش به کشورهاى مختلف مسافرت نمود و بسیارى از کتابخانههاى مهم دنیاى اسلام را، از شمال آفریقا گرفته تا شبه قاره هند، مورد بازدید و بررسى قرار داد و از همه کتابهایى که در آن کتابخانهها، یافت مىشود و مىتوانستبراى او مفید باشد استفاده نمود و همچون باغبانى که در فصل بهار با اشتیاق به باغ و مزرعه مىرود تا از گلهاى رنگارنگ بهارى بچیند، با شور و شوق تمام، به کتابخانهها که همان باغ و بوستان دانشمندان است، روى مىآورد و بخش اعظم وقتخویش را در کتابخانهها و مراکز تحقیقاتى مىگذراند، و از پیمودن چنین راهى و انجام چنین کارى، احساس خستگى نمىکرد که هیچ، بلکه پر شور و با نشاط و امیدوار، به حرکتخود ادامه مىداد.
16- الغدیر براى دو کس تعجبآور است:
مطالعه این کتاب براى دو کس مىتواند تعجبآور باشد، نخست آنکه اگر یک نفر «شیعه» این کتاب را مطالعه کند، تعجب خواهد نمود که با وجود این همه دلائل و شواهد و قرائن انکارناپذیر، بر حقانیت على بنابىطالب و مکتب اهل بیت(ع) چرا اهل سنت راه و روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را رها کرده و از مذاهب دیگرى پیروى نمودند؟
و اگر مطالعهکننده این کتاب پیرو یکى از مذاهب «اهل سنت» باشد بدون شک، از «سنى» بودن خود تعجب خواهد کرد، که چرا با وجود این همه دلیل و شاهد بر حقانیت مذهب اهل بیت(ع)، راه دیگرى پیموده و از صراط مستقیم «قرآن و عترت» منحرف گشته است.
17- جداسازى مطالب:
وسعت و گستردگى بیش از حد مطالب، براى یک نویسنده تا حدودى موجب سر در گمى است. لکن نویسنده محترم «الغدیر» با همه گستردگى اطلاعات و دانشها، مباحث و موضوعات مختلف را بسیار هنرمندانه از یکدیگر تفکیک نموده و بانظم و اسلویى خاص به عرضه آن پرداخته است.
اما «الغدیر» از این جهت نیز مستثنى است، و مطالب آن به خوبى از هم تفکیک شده و متمایز گشته است.
18- روشى ایدهآل در اقامه دلیل:
علامه امینى براى دستیابى به هدف «اثبات خلافت و وصایت» و جانشینى بلافصل پیامبر(ص) براى امام على بنابىطالب(ع) در هر بحثى که پا نهاده و به هر موضوعى پرداخته، در نگاه اول چنین به نظر مىرسد که بیش از حد نیاز، به اقامه برهان و ارائه دلیل، مبادرت نموده است.
به عنوان مثال: اگر امینى حدیث «الغدیر» را از 20 تن از صحابه و یاران پیامبر(ص)، و یا از 30 تن از دانشمندان برجسته اهل سنت نقل مىنمود، براى اثبات مقصود او کافى بود. یا اگر این حدیث را از چند تن از صاحبان «صحاح سته» نقل کرده بود به مقصود خویش نائل آمده بود. ولى او به این مقدار اکتفا نکرده و حدیث «غدیر» را بر اساس کاوشى گسترده، ابتدا از یکصد و ده تن از صحابه پیامبر(ص) نقل مىکند. آنگاه از 84 تن از تابعین نقل نموده است. وى سپس در فاصله آغاز قرن دوم ه.ق تا سالهاى پایانى قرن 14 ه.ق در طى13 قرن، حدیث «غدیر» را از منابع و آثار 360 تن از دانشمندان طراز اول اهل سنت نقل مىکند.
او گرچه پیرامون یک موضوع، ادله فراوانى اقامه مىکند، اما از آنجا که براى این مقصود، اسناد و مدارک فراوانى را به شهادت طلبیده، و نوشته خود را به آنها مستند ساخته است، تنوع و جذابیت مباحث در حدى است که هرگز خواننده را خسته نمىکند.
سطر سطر اثر ارزشمند «الغدیر» سرشار است از نکات تازه و خواندنى، و تحلیلهاى دقیق و نکات آموزده بگونهاى که خواننده هر لحظه خود را در مقابل نکات تازهاى مىبیند; حسن این اقدام هوشمندانه این است که موجب مىشود تا مطالبى که ممکن است در بدو امر براى خواننده بعید جلوه نموده و پذیرش آن دشوار باشد، آرام، آرام به خوبى روشن شده و جلوهگر شود، و خواننده، آن حقیقت را با همه وجود باور کند.
19- الغدیر اثرى متعلق به بینالملل اسلامى:
از خصوصیات «الغدیر» جهانى بودن و بینالمللى بودن آن است، اثرى است فراتر از قوم و ملیت، تعلق داشتن به مذهب خاص و متعلق به همه امت اسلامى، و از این فراتر، متعلق به همه کسانى که مىخواهند از سعادت هر دو جهان بهرهمند باشند، و در پرتو تعالیم «قرآن و عترت» و اندیشههاى ناب الهى زندگى کنند.
20 - پشتوانههاى برتر:
صاحب «الغدیر»، به یقین دانشمندى است هوشیار، با ذکاوت، پر تلاش، فداکار، با صبر و حوصله و خستگىناپذیر. و تردیدى نیست که او براى پدید آوردن «الغدیر» از همه این عوامل بهره گرفته است، اما این عوامل گرچه براى پدید آوردن اثرى مانند «الغدیر» لازماند، لکن کافى نیستند، و به طور حتم، صاحب «الغدیر» براى خلق این اثر بزرگ، از دو عنصر و پشتوانه مهم دیگر نیز برخوردار بوده است: نخست، عنایتخداوند بزرگ، دوم توجه و حمایت صاحب ولایتحضرت امیرالمؤمنین(ع). همچنان که بسیارى از دانشمندانى که بر «الغدیر» تقریظ نوشتهاند نیز به این حقیقتبزرگ اعتراف نمودهاند.
الغدیر بهترین دفاعى است که در طى 14 قرن که از حیات اسلام و تشیع مىگذرد، از تشیع و مکتب اهل بیت(ع) به عمل آمده است. نیز در میان هزاران عنوان کتاب که در باره زندگانى على بنابىطالب(ع) نوشته شده است، «الغدیر» بهترین کتابى است که در این زمینه به رشته تحریر در آمده، و در میان این همه آثار همانند خورشید مىدرخشد و نورافشانى مىکند.
در عظمت «الغدیر» همین بس که تاکنون، هر متفکر و دانشمندى، چه شیعه و چه سنى و چه از پیروان سایر ادیان که آن را با دقت مورد مطالعه قرار داده است، در برابر عظمت آن، به نشانه تواضع و فروتنى سر فرود آورده و زبان به تحسین این اثر بزرگ و مؤلف دانشمند آن گشوده است.
و السلام
پىنوشتها:
1- الغدیر، ج3، ص 248 و ترجمه فارسى، ج6، ص 68.
2- الغدیر (ترجمه فارسى)، ج 10، ص 10.
3- بنگرید به الغدیر (ترجمه فارسى)، ج 10، ص113 -116.