غدیر در سیره اهل بیت (ع)
آرشیو
چکیده
متن
غدیر از اساسىترین برنامههاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجةالوداع آخرین رسالتخویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (1)
اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى; خداوند تو را از گزند مردم نگه مىدارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمىکند. (2)
در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود علىبنابىطالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا; امروز دین شما را کامل کردم و نعمتخود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» نازل (3) و روز غدیر جشن ولایت و وصایتشد.
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والاى پیامبر جامه عمل مىپوشد و براى فتنهانگیزى کجاندیشان فرصتباقى نماند.
نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان - علیهما السلام - و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشتساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مىسازد.
راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده در آن توجه بسیار داشتهاند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات (4) نزول آیه تبلیغ (5) در سرزمین غدیر را مشهور دانستهاند. از اهل سنت ابوالقاسم عبیدالله بنعبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را مطرح مىکند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دستهبندى کرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة» نامیده است. (6)
ابوالعباس احمد بنمحمد بنسعید مشهور به ابنعقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت - در این باره کتابى به نام «حدیث الولایة» (7) تدوین کرده است.
علامه امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مىکند موضعگیرى آشکار ائمه اهل بیت - علیهم السلام - در باره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که از اهمیت غدیر و نقش آن در سعادت بشر پرده برمىدارد. در این مقاله به بررسى بخشى از این موضعگیریها مىپردازیم:
فاطمه زهرا - سلام الله علیها - بر مزار حمزه سید الشهداء (احد)
روزى در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى مىکرد. محمود بنلبید فرصت را نیمتشمرده، پس از عزادارى پرسید: اى دختر پیامبر خدا(ص)، آیا براى امامت و زعامت على بنابىطالب(ع) از سخنان پیامبر خدا(ص) دلیلى به یاد دارى؟
فاطمه فرمود:
و اعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟... اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب الحسین، ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامة. (8)
شفگتا! آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کردهاید؟... خدا را گواه مىگیرم که خود شنیدم آن بزرگوار مىفرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین خود قرار مىدهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است.
دو فرزندم حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان حسین[ع] پیشوایان و امامانى پاک و نیکاند.اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایتخواهند کرد و اگر با آنها مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان حاکم خواهد بود.
على(ع) و استدلال به غدیر
سلیم بنقیس هلالى مىگوید: در زمان خلافت عثمان، در مسجد النبى(ص) نشسته بودم; جمعى از مردم نیز در مسجد در حال گفتگو بودند. على بنابىطالب(ع) به پاخاست، سوابق خویش در خدمتبه اسلام را برشمرد و همگى بر درستى گفتارش گواهى دادند حضرت در باره روز غدیر خم فرمود:
مردم در باره ولایت و وصایت از پیامبر خدا(ص) پرسیدند، در آن هنگام خداوند به پیامبرش فرمان داد تا خلیفه و جانشین بعد از خود را معرفى کند و توضیح دهد، همانطور که درباره نماز، روزه، زکات و حج جزئیات را بیان کرده است. آنگاه امام(ع) ادامه داد: «فنصبنى للناس علما بغدیر خم... فقال(ص): ایها الناس اتعلمون ان الله - عز و جل - مولاى و انا مولى المؤمنین و انا اولى بهم من انفسهم قالوا بلى یا رسول الله. قال(ص): قم یا على، فقمت. فقال: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». (9)
در غدیر خم پیامبر خدا(ص) مرا چنین معرفى کرد: اى مردم، آیا مىدانید که خداوند ولى و سرپرست من است و من ولى و سرپرستشما مؤمنان هستم; و من نسبتبه جانهاى شما از خودتان سزاوارترم؟ همگى پاسخ دادند: چنین است اى پیامبر خدا.سپس فرمود: على به پاخیز. من برخاستم، آنگاه فرمود:
هر کس من ولى و سرپرست او هستم على بنابىطالب(ع) بر او ولایت دارد; بار خدایا دوستبدار هر که على را دوست دارد، و دشمن بدار هر که على را دشمن مىدارد...
ب) حدیث غدیر در معرکه صفین
على(ع) در یکى از روزها در جمع سپاه خود، که گروهى از مهاجرین و انصار (10) نیز در آن به چشم مىخوردند از زبان پیامبر خدا(ص) فضایل خویش را برشمرد. آیات شریف «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة... (11) » و «لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجه (12) » را تلاوت کرد و فرمود: مردم پرسیدند یا رسول الله، آیا ولایت اختصاص به بعضى از مؤمنان دارد یا براى عموم است؟ در آن هنگام خداوند فرمان داد تا پیامبرش ولایت را همانند نماز، روزه، زکات و حج توضیح دهد و تبیین کند. در آن وقت پیامبر خدا(ص) در غدیر خم مرا ولى امر مردم قرار داد و چنین خطبه خواند: ان الله ارسلنى برسالة... من کنت مولاه فعلى مولاه... (13)
ج) خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) در زمان حکومت
در دوره حاکمیت على بنابىطالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشمگیرى پیدا کردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبههاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسین بنعلى(ع) مىگوید: پنجساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، که پدرم خطبهها را آغاز کرد. او نخستبه حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبىاش را برشمرد، حاکمیت مطلق را از آن وى دانست، نعمتهایش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دو عید بسیار بزرگ [جمعه و غدیر] را براى شما در یک زمان قرار داده است; دو عیدى که هر یک فلسفه وجودى دیگرى را تکامل مىبخشدو به وسیله هر یک هدایت در دیگرى اثر مىبخشد... سپس فرمود: توحید و ایمان به یگانگى خداوند پذیرفته نمىشود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش محمد(ص) و دین و شریعت محمد(ص) پذیرفته نمىشود مگر با قبول ولایت امر کسى که خدا فرمان ولایتش را داده است; و همه این امور سامان نمىپذیرد مگر بعد از توسل و تمسک به اهل ولایت.
غدیر از نگاه مولى الموحدین(ع)
على(ع) سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (14) آنچه در باره منتخبین خود اراده کرد بر پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ کند و مجال را از کافران و منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد.روز غدیر قدر و نزلتبسیار دارد، در آن روز گشایشهاى الهى فرا رسیده و حجتش بر همه تمام شده است. امروز روز روشنگرى و اظهار عقیده از جایگاه بلند و روشن است، امروز روز تکامل دین و روز وفاى به عهد است. غدیر روز شاهد (15) [رسول الله(ص)] و مشهود [على بنابىطالب(ع)] است، روز در هم ریختن پیمانهاى زیر پرده کفر و نفاق است، روز آشکار شدن حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خوارى شیطان است، روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف کسانى است که آن را تکذیب مىکردند امروز بزرگترین روزى است که عدهاى از شما از آن اعراض کردید، روز هدایت و امتحان بندگان خداست، روز آشکار شدن کینههاى نهفته در دلها و سینههاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام پیامبر(ص)] بر افراد مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و شمعون و ...
منشور علوى(ع) در عید غدیر
امیر مؤمنان(ع) در قسمت آخر خطبه فرمود: رحمتخدا بر شما اى مسلمانان، بعد از برگشت از این اجتماع بزرگ امروز [غدیر] را عید بگیرید: [و با انجام امور ذیل آن را بزرگ بشمارید].
الف) نعمت را بر افراد خانواده و خویشاوندانتان گسترش دهید و نیکى و بخشش پیشه کنید. (16)
ب) به برادران دینى خویش به قدر توان نیکى و بخشش کنید. (18و17) وج) خداى را در برابر نعمتهایى که به شما ارزانى داشته، شکرگزار باشید.
د) کنار یکدیگر جمع شوید تا خداوند اجتماع شما را فراگیر و گیراتر سازد.
ه) به یکدیگر نیکى کنید تا خداوند به شما الفت و مهربانى بیشتر عنایت کند.
و) نعمتهاى الهى را به یکدیگر تبریک و تهنیت گویید همان طور که خداوند [در این روز] با اعطاى اجر و ثوابى بیش از دیگر اعیاد به شما تهنیت مىگوید. بعد فرمود: کمکهاى مالى به دیگران در امروز (غدیر) به اموالتان برکت مىبخشد و بر عمرتان مىافزاید: مهربانى به دیگران سبب رحمت و عنایات حق خواهد شد.
ز) با خوشرویى و شادمانى یکدیگر را در آغوش بگیرید.
ح) خداوند را بر توفیقات خویش سپاس گویید.
ط) از فقرا و ضعیفانى که چشم به کمک شما دارند دیدن کنید، به زیارتشان بروید و با آنان در خوراکشان همراه شوید.
بعد حضرت فرمود: یک درهم کمک به فقرا در روز عید غدیر با دویستهزار درهم برابر است، بلکه بیشتر خواهد بود.
ى) وقتى یکدیگر را ملاقات کردید مصافحه کنید، به هم تبریک بگویید و سلام کنید، که پیامبر خدا(ص) به من چنین فرمان داد. (19)
غدیر خم در خطبه امام مجتبى(ع)
حسن بنعلى(ع) در برابر طاغوت شام و مردم کوفه خطبهاى خوانده، مردم را به بالاترین نعمت از دست رفته، که حاکمیت اهل بیت(ع) بود، توجه داد. شایستگى و لیاقتخویش و مشروعیتخلافتش را متذکر شد و داستان روز بیاد ماندنى غدیر را چنین بازگو کرد: «وقد سمعت هذه الامة جدى - صلى الله علیه و آله - یقول: ما ولت امة امرها رجلا و فیهم من هو اعلم منه الا لم یزل یذهب امرهم سفالا حتى یرجعوا الى ما ترکوه و سمعوه - صلى الله علیه و آله - یقول لابى: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. و قد راوه و سمعوه(ص) حین اخذ بید ابى بغدیر و قال لهم: من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاده ثم امرهم ان یبلغ الشاهد منهم الغائب ثم قال... (20) »
مردم سخن جدم پیامبر(ص) را به یاد دارند که مىفرمود: هر گاه مردم کسى را به رهبرى خویش برگزینند در حالى که لایقتر و آگاهتر از آن فرد وجود داشته باشد، براى خویش تیرهبختى خریدهاند مگر اینکه دوباره بدانچه رهاکردند و به فراموشى سپردند بازگردند و آنچه را که از پیامبرشان در باره پدرم شنیدهاند دنبال کنند، رسول خدا مىفرمود: اى على تو بعد از من مانند هارون پس از موسى هستى، او جانشین برادرش موسى بوده تو نیز جانشین و خلیفه منى; تنها تفاوت [میان آنها و ما] این است که بعد من پیامبرى و نبوت نخواهد بود. امام مجتبى(ع) سپس فرمود: این مردم پیامبر خود را دیدند و سخنانش را در «غدیر خم» شنیدند. در آن روز جدم رسول خدا(ص) دست پدرم(ع) را گرفت و در برابر آنان گفت: هر کس من مولا و سرپرست او هستم على مولاى او خواهد بود; خدایا، دوستبدار هر کس او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن دارد... سپس جدم پیامبر(ص) دستور اکید داد که، حاضران مطالب غدیر را به غایبان برسانند.
امام حسین(ع) و حدیث غدیر در منى
یکسال قبل از مرگ معاویه، امام حسین - علیه السلام - به زیارت بیت الله الحرام در مراسم پر شکوه، حج مشرف شد عبدالله بنعباس و عبدالله بنجعفر او را همراهى نمودند. آن سال عده زیادى از زنان و مردان بنىهاشم حضور داشتند. امام حسین(ع) در ایام تشریق آنان را در سرزمین منى جمع نمود در آن اجتماع عظیم بیش از هفتصد نفر از مردان تابعین و دویس نفر از صحابه پیامبر خدا(ص)گرداگرد وجودش زیر خیمه حلقه زدند و منتظر سخنان امام خویش بودند، حضرت بپا خاست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
شما شاهد و ناظر تجاوزات معاویه جنایتکار نسبتبه ما و شیعیان هستید و از آنها اطلاع دارید، سخنان مرا گوش کنید و بنویسید [تا براى آیندگان بماند] و به دیگر شهرها و قبائل و افراد مؤمن و مورد اعتماد خود برسانید و آنان را دعوت به اداء حق ما (اهل بیت) کنید ترس آن دارم که وقتش بگذرد و حقوق ما مغلوب ستمگر گردد، گر چه خداوند بالاترین پشتیبان است. سپس فرمود: شما را به خدا سوگند: بیاد نمىآورید که پیامبر خدا(ص) روز غدیر خم پدرم على(ع) را وصى و امام بعد از خود قرار داد و حدیث ولایت را بر شما خواند و فرمود همگى باید این پیام را به دیگران برسانید پاسخ دادند: چرا ما بیاد داریم. (21)
امام محمد باقر - علیه السلام -
فضیل بنیسار، بکیر بناعین، محمد بنمسلم، برید بنمعاویة و ابوالجارود همگى در محضر امام باقر(ع) بودند حضرت در باره ولایت على بنابىطالب(ع) و روز غدیر فرمودند:
خداوند پیامبرش را مامور به ولایت على [علیه السلام] کرد و این آیه شریفه را نازل کرد: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة» (22) با نزول آیه فوق ولایت اولى الامر واجب گردید و لکن عدهاى نفهمیدند اولى الامر چه کسانى هستند؟ خداوند به محمد - صلى الله علیه و آله - دستور داد تا آن را توضیح دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج مصادیق خارجى آن را روشن سازد. در آن هنگام اضطراب او را فرا گرفت و ترسید عدهاى بواسطه آن از آیین اسلام برگردند و او را تکذیب کنند او به خدا پناه برد در آن هنگام آیه تبلیغ (یا ایها الرسول بلغ... (23) ) نازل گشت پیامبر خدا(ص) امر حق را اجرا نمود و در غدیر خم ایستاد و فرمان اجتماع مردم و زوار بیت الله الحرام را داد و در آنجا على بنابىطالب(ع) را ولى بعد از خود معرفى کرد و دستور داد آنانى که در آنجا (غدیر خم) بودند پیام خداوند (ولایت على(ع)) را به دیگر افراد برسانند.
امام صادق(ع) در مسجد غدیر
حسان جمال مىگوید: همراه امام صادق(ع) از مدینه به مکه مسافرت کردم. در نزدیکى میقات جحفه، چون به «مسجد غدیر» رسیدیم امام - علیه السلام - به جانب چپ مسجد نگریست و فرمود: این مکانى است که پیامبر خدا(ص)، در روز غدیر، على را جانشین خود معرفى کرد و فرمود: من کنت مولاه فعلىغ، مولاه.آنگاه امام(ع) به جانب دیگر نگاه کرد، جایگاه خیمههاى دیگران را نشان داد و فرمود: سالم غلام ابوخذیفه و ابوعبیده جراح نیز در آنجا بود; گروهى از مردم چون على(ع) را بر روى دست پیامبر دیدند با حسادت به وى نگریستند و به یکدیگر مىگفتند: به دو چشم او [پیامبر] نگاه کنید، چگونه همانند دیوانه به اطراف خویش مىنگرد و قرار ندارد. در این هنگام جبرئیل نازل شد (24) و این آیات را بر پیامبر خدا(ص) قرائت کرد:
«و ان یکاد الدین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین». (25)
آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند; آنها مىگفتند: او واقعا دیوانه است، در حالى که قرآن جز بیدارى و آگاهى براى جهانیان نیست. (26)
امام کاظم(ع) و مسجد غدیر
عبدالرحمان بنحجاج گفت: خدمت موسىبنجعفر(ع) رسیدم. در حالى که قصد سفر داشتم، از آن حضرت در باره مسجد غدیر خم پرسیدم.
امام - علیه السلام - فرمود: در آن مسجد نماز بخوانید که فضیلت و ثواب بسیار دارد، پدرم [به هر که عازم آن دیار بود] فرمان مىداد تا در مسجد غدیر نماز بگذارد. (27)
امام رضا(ع)
الف) عرشیان و روز غدیر
احمد بنمحمد بنابىنصر بزنطى مىگوید: در منزل امام هشتم على بنموسىالرضا(ع) نشسته بودم، جمع بسیارى نیز در منزل حضرت گرد آمده بودند که گفتگو در باره روز غدیر آغاز شد; بعضى از افراد وجود روز غدیر را در صدر اسلام منکر شدند و بعضى آن را از شعائر اسلامى مىدانستند. در این هنگام، على بنموسىالرضا(ع) فرمود: پدرم از جدم «جعفر بنمحمد» چنین نقل مىکرد:
آسمانیان روز غدیر را بهتر از زمینیانمىشناسند، خداوند در بهشتبرین ساختمان بزرگى را به خود اختصاص داده است; این ساختمان از آجرهاى نقره و طلا ساخته شده، در آن صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار گنبد از یاقوت سبز وجود دارد، خاک و گلهاى به کار گرفته شده در این قصر از مشک و عنبر است، در آن چهار جوى (یا رودخانه) به چشم مىخورد که در هر یک از آنها خمر و آب زلال و شیر و عسل جریان دارد; در اطراف این جویبارها درختان انبوهى از میوههاى مختلف روییده، بر روى آنها پرندگانى پرواز مىکنند که بدنشان از لؤلؤ و پرهایشان از یاقوت است; آنها با پرواز خویشصداهاى دلنوازى ایجاد مىکنند.
روز غدیر در این قصر بزرگ باز مىشود; فرشتگان و اهل آسمانها تسبیحگویان به قصر داخل مىشوند; آن پرندگان به پرواز درآمده در جویبارها خود را مرطوب مىسازند و سپس به آن مشک و عنبر آغشته کرده، و عطرش را در فضاى ملکوتى قصر منتشر مىسازند; فرشتگان الهى به نام فاطمه زهرا(س) به یکدیگر هدیه مىدهند; چون پایان روز غدیر فرا مىرسد، به فرشتگان گفته مىشود به جایگاههاى خویش برگردید شما تا سال آینده، مثل چنین روزى، از اشتباه و لغزش در امان هستید و بدانید همه این موهبتها به خاطر عظمت پیامبر ما محمد و وصى او على بنابىطالب - علیهما السلام - است.
ب) برکات عید غدیر
سپس على بنموسىالرضا(ع) رو به احمد بنمحمد ابىنصر کرد و فرمود:
اى فرزند ابونصر، هر جا که بودى روز غدیر سمت مرقد امیر مؤمنان - علیه السلام - بشتاب.
1 - خداوند گناهان شصتساله هر مؤمن زیارتکننده او را مىآمرزد.
2 - خدواند، به برکت روز غدیر دو برابر گروهى که در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر آزاد مىکند، از آتش جهنم مىرهاند.
3 - پروردگار یک درهم انفاق به مستحق را هزار برابر پاداش خواهد داد.
سپس فرمود: روز غدیر به برادران دینى خود برترى و فضیلت ده و مردان و زنان با ایمان را خوشحال و مسرور نما. (28)
پىنوشتها:
1- مائده،67.
2- برابر نقل اسباب النزول واحدى نیشابورى، ص 135 و تفسیر کبیر فخر رازى، ج 12، ص49 - 50. شان نزول آیه، غدیر خم و معرفى على بنابىطالب(ع) بوده است.
3- درالمنثور، سیوطى، ج 2، ص256; تاریخ بغداد، خطیب نیشابورى، ج6، ص 290.
4- مجمعالبیان، علامه طبرسى، ج3، 4، ص223.
-5 مائده،67.
6- شواهد التنزیل، حاکم حسکانى، ج 1، ص 252.
7- الطرائف، سید بنطاووس، ج 1، ص 140.
8- بحارالانوار، ج36، ص353 - 354; اسمى المناقب، علامه شمسالدین ابنجزرى، ص 32; نهج الحیاه، ص 38.
9- احتجاج طبرسى، ج 1، ص213 - 214.
10- ابوهیثم بنتیهان، خالد بنزید، ابوایوب انصارى، عمار بنیاسر و ... مجموعا هفتاد نفر از مهاجرین و انصار بدرى حضور داشتند.
11- مائده، 55.
12- توبه،16.
13- بحارالانوار، ج33، ص147 -146.
14- از روز غدیر خم در روایت تعبیر به «یوم الدوح» شده است که این واژه هم در روایات و هم در اشعار به کار گرفته شده است. (بحارالانوار، ج 94، ص 115).
15 و 16 - تفسیر شاهد و مشهود را مىتوان در موارد ذیل یافت: اصول کافى، ج 1، ص 425، ح69; بحارالانوار، ج 35، ص386، ح 1; ج36، ص 114، ح 61.
17 و 18 - در ترجمه عبارات تلفیق شده است.
19- بحارالانوار، ج 95، ص 118 - 112، ح 8، مقدارى از خطبه امیرالمؤمنین(ع) توسط امام حسین(ع) نقل شده و ما آن را ترجمه و تلخیص نمودیم.
20- ینابیع المودة، قندوزى حنفى، ج3، ص153; بحارالانوار، ج 10، ح 5، ص 144 - 138.
21- موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 270; الغدیر، ج 1، ص 198، ح9، چاپ چهارم.
22- مائده، 55.
23- مائده،67.
24- فاصله مسجد غدیر با میقات جحفه سه میل (تقریبا 5760 متر) مىباشد. (معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 124).
25- قلم، 52 - 51.
26- فروع کافى، ج 4، ص566; نورالثقلین، ج 5، ص399. روایات دیگرى نیز در شان این آیه وارد شده است که همین مضمون را نشان مىدهد. ر ک: تفسیر على بنابراهیم; روضه کافى، ص 344، ح 542.
27- وسائل الشیعه، ج3، ص549، ح 2، ب 61; فروع کافى، ج 4، ص566، ح 1; تهذیب الاحکام، ج6، ص 18، ح 21، ب16; من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص559، ح3143.
28- تهذیب الاحکام، ج6، ص 24، ح9، باب19; بحارالانوار، ج 94، ص9 - 18.