واکاوی رابطه اثربخشی نظام جامع مدیریت دانش با مؤلفه های اقتصاد مقاومتی (درونزا) به کمک روش PLS (مطالعه ی موردی: شرکت دانش بنیان دفاعی)
آرشیو
چکیده
اقتصاد مقاومتی با پافشاری بر قطع وابستگی ها و تأکید بر مزیت های تولید در جهت تلاش برای خود کفایی، بازسازی و احیای اقتصاد ملی گام برمی دارد. دستیابی به اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی و ایجاد شرایط و زمینه هایی است که اگر تحقق نیابد نمی توان امید داشت که اقتصاد مقاومتی در کشور شکل گیرد. یکی از عمده ترین راهکارهای تحقق این اقتصاد عبور از اقتصاد وابسته به منابع اولیه و متکی بر خام فروشی است که تنها از مسیر دانش و تقویت و تحکیم پایه های اقتصاد دانش بنیان در کشور تحقق می یابد؛ بنابراین رویکرد اصلی کشور به سوی دانش محور شدن اقتصاد و اجرای صحیح مدیریت دانش در سازمان ها و نهادهای دانش بنیان، کشور را در تحقق این مهم یاری می رساند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه اثر بخشی نظام جامع مدیریت دانش بر مؤلفه های اقتصاد مقاومتی در یک شرکت دانش بنیان دفاعی پرداخته است. بدین منظور پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گسترده با بهره گیری از روش حداقل مربعات جزئی، تدوین، تجزیه وتحلیل پرسشنامه و انجام مصاحبه با خبرگان و کارکنان آشنا با مباحث مدیریت دانش و اقتصاد مقاومتی شرکت مورد مطالعه رابطه اثربخشی نظام جامع مدیریت دانش بر مؤلفه های اقتصاد مقاومتی بررسی شد و مدل ارائه گردیده با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS، مورد سنجش قرار گرفت و تفسیر گردیده است. نتیجه ی آزمون نشانمی دهد که در این شرکت دانش بنیان، مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری بر اقتصاد مقاومتی داشته و این شرکت به نوعی با سرمایه گذاری در بخش مدیریت دانش می تواند به طور غیرمستقیم کشور را در تحقق اقتصاد مقاومتی یاری رساند.Analysis of the Effectiveness Relationship between the Comprehensive Knowledge Management System and the Resistive Economy Components (Endogenous) using PLS Method; Case study: Defensive Knowledge-
The resistive economy policies, with its emphasis on cutting off dependencies and emphasizing on the benefits of production, strives for self-sufficiency, restructuring, and the revival of the national economy. In order to achieve a resistive economy it’s necessary to establish and create conditions and contexts that, which if not realized, one cannot expect to have a resistive economy in the country. One of the main approaches for achieving the goals of these policies is to reduce the dependence on commodity-based economy that can only be achieved through the strengthening the foundations of a knowledge-based economy in the country; therefore, the approach towards knowledge-based economy and proper execution of knowledge management in knowledge-based organizations and institutions helps the country to achieve this goal. The present study investigates the relationship between the effectiveness of a comprehensive knowledge management system on the components of resistive economy in a knowledge-based defensive company. For this purpose, after conducting extensive library and field studies using partial least squares method, questionnaire analysis and interview with experts in the fields of knowledge management and resistive economy, the relationship between the effectiveness of comprehensive knowledge management system on resistive economy components was evaluated and the model presented was evaluated and analyzed using Structural Equation Modeling (PLS) and AMOS software for the studied company. Results show that in this knowledge-based company, knowledge management has a positive and significant impact on the resistive economy components and this company can somehow indirectly assist the country in the realization of the resistive economy by investing in the knowledge management