مولوی، اثیری، معماری (اندیشه ی مولوی و نسبت آن با آفرینش گری معمار)
آرشیو
چکیده
معماری پدیده ای در ارتباط با انسان است و می بایست با وی محقق شود، ازاین رو پرداختن به موضوع انسان به عنوان معرفت پایه در روند آفرینش گری معمار، امری انکارناپذیر است. در این خصوص فهم مراتب معماری در ارتباط با مراتب وجودی انسان، اهمیت بسیار خواهد داشت.با توجه به اینکه تعریف از انسان و تلقیات از وی، گاه بسیار متفاوت است، تفاوت در درک از معماری نیز بسیار طبیعی خواهد بود. برای فهم آفرینش گری در معماری که با فرهنگ، مذهب و هنر سرزمین ایران سنخیت داشته باشد و درعین حال بتوان آن را با دانش امروزی ارتباط داد، بررسی آثار و اندیشه های مولوی یاری رسان خواهد بود. عرفان با هنر معماری پیوند نزدیکی دارد. دیدگاه و تفکر عرفانی فراتر از زمان و مکان است، ازاین رو می تواند تاریخ و جغرافیای عالم را در بر گیرد. او نظریه پرداز معماری نیست؛ اما در اثر شگرف خود مثنوی به دلایل گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیر عمد، به معماری توجه کرده است. این ویژگی را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری ای که در آن می زیسته؛ به کار بردن صورت های معمارانه ی خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی که به معماری هم تعمیم پذیر است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه ی معماری. در این پژوهش کوشش می شود تا فهم آفرینش گری در معماری را از خلال اندیشه های مولوی دریابیم.Rumi's thought and its relation to the creation of the architect
Architecture is a phenomenon related to man and must be realized with him, so addressing the subject of man as a basic knowledge in the process of creation of the architect, is undeniable. In this regard, understanding the levels of architecture in relation to the levels of human existence will be very important. On the other hand, since the definition of man and his perceptions of him are sometimes very different, differences in the understanding of architecture will also be very natural. To understand creativity in architecture that is in line with the culture, religion and art of Iran and at the same time can be related to modern knowledge, a study of the works and ideas of Rumi will be helpful. Mysticism is closely related to the art of architecture. Mystical views and thinking are beyond time and space, so it can encompass the history and geography of the universe. He was not an architect theorist; But in his wonderful work, Masnavi has paid attention to architecture for various reasons, explicitly or implicitly, intentionally or unintentionally. This feature can be seen several times: informing about the world of architecture in which he lived; Using architectural forms of imagination in speech; Establishing a relationship between architecture and existence; Provide general ideas that can be extended to architecture; Invitation to the remembrance of God through architecture In this journey, we try to understand the understanding of creationism in architecture through Rumi's thoughts.
تبلیغات
