جمیع ملکات و اخلاق نفسانیه قابل تغییر است
آرشیو
چکیده
متن
هر انسانی وقتی متوجه اطراف خود میشود آدمیان را گوناگون میبیند؛ بعضی را سالم و بعضی را علیل، بعضی را کودن و بعضی را با استعداد، بعضی را جواد و بعضی را بخیل، بعضی را خشن و بعضی را لطیف مییابد.
همواره این سؤال در اندیشه او است که علت اختلاف خلقتها و خصلتها چیست؟
خداوند سبحان حکیم است و آفریدگان خود را براساس حکمت میآفریند. او عادل است و به احدی ظلم نمیکند. نه در نظام تکوین به کسی ستم میکند و نه در نظام تشریع، پس علت چیست؟
بطور مسلم بر نظام هستی قانون ثابت علت و معلول حاکم است و هماهنگی علت و معلول ایجاب میکند که معلول متناسب با علت باشد.
و چون فیض الهی نامحدود است و قابلیت آفریدگان او محدود و متفاوت است باید راز تفاوت خلقتها و خصلتها را در علتها و معلولها دانست از دیدگاه حضرت امام خمینی رحمتالله علیه منشأ اختلافها هم مواد تغذیه مادی و معنوی است هم صلب پدران و رحم مادران و هم محیطهای آموزشی و پرورشی است. که آدمی با اختیار خود آن را انتخاب میکند.
اساس و اسلوب این نوشتار بر مبنای اندیشه امام رحمتالله علیه میباشد و درصدد اثبات این مطلب است که چون آدمیان در عالم طبیعت زندگی میکنند و عالم طبیعت همواره در حال دگرگونی و تبدل است. او میتواند علاوه بر صفات اکتسابی بعضی از صفات موروثی را نیز که علت تامه نیستند تغییر دهد.
مباحث این مقاله در سه فصل و یک خاتمه تدوین شده است.
آفرینش انسان
در بینش اسلامی همه آدمیان که تاکنون پابه عرصه زمین نهادهاند، به رغم تفاوتهای نژادی، فرهنگها، اجتماعی از اصلی مشترک نشأت گرفتهاند.
خداوند در آغاز مرد و زنی را آفرید، سپس از نسل آن دو دیگر آدمیان زاده شد.[76] حضرت آدم که نخستین انسانی است که پای بر زمین نهاد، آفرینشی متمایز با خلقت فرزندان خود داشته است، زیرا برخلاف فرزندان خود از آمیزش زن و مردی متولد نگشته است.[77]
از دیدگاه دین انسان موجودی است که از بدن و روح سامان مییابد وقتی میمیرد بدنش میمیرد. و روحش جاوید میماند.
گرچه آدمیان از نظر جسم متفاوت هستند، یکی مرد آفریده شده است دیگری زن، یکی سیاهپوست و دیگری سفیدپوست... ولی روح جاوید آنها که مایه سعادت و شقاوت آدمیان است بطور مساوی افاضه فیض شده است.[78]
این روح که در انجام اعمال خود بدن را به استخدام خویش در میآورد، در بدو آفرینش خالی از هر نوع صفاتی است و نسبت به پذیرش اوصاف گوناگون همچون ماهیت است نسبت به وجود.
امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث میفرماید: نفس در بدو فطرت خالی از هر نحو کمال و جمال و نور و بهجهت است چنانچه خالی از مقابلات آن نیز هست گویی صفحهای است خالی از مطلق نقوش نه دارای کمالات روحانی و نه متصف به اضداد آن است ولی نور استعداد و لیاقت برای حصول هر شعاعی در او به ودیعه گذاشته شده است و فطرت او بر استعداد و خمیره او مخمر به انوار ذاتیه است و چون ارتکاب معاصی میکند به واسطه آن کدورتی حاصل شود.[79]
خداوند متعال برای اینکه آدمیان به غایت مطلوب خود برسند سراسر گیتی را مسخر او گردانیده است[80] و مسئولیت کارهای ارادیاش را بر عهده او نهاده است[81] تا رفتار او براساس گزینش خود و از روی آگاهی و قدرت و اراده و تصمیم او واقع شود. و مفاهیمی چون سرنوشت یا تقدیر به معنای سلب اختیار آدمی نیست بنابراین آنچه در عالم طبیعت بوجود میاید که با مزاج آدمیان ناسازگار است مضافاً بر اینکه باعث شکوفایی استعدادها و بیداری از غفلتهاست[82] اثر اعمال آدمیان است که بر اساس اختیار و اراده و قانون عمومی علیت، از گزینش نادرست سرچشمه گرفته است. زیرا براساس حکمت خداوندی، هر چیزی در جای مناسب خود قرار میگیرد و هر موجودی به اندازه ظرفیتی که دارد افاضه فیض میشود.
از طرف دیگر همه امور بشر براساس قضا و قدر است. و چون جهان طبیعت تحت قانون حرکت است یک نوع قضا و قدر سرنوشت انسان را معین نمیکند.
چون سرنوشت معلول در دست علت است، اگر کسی به نوعی بیماری مبتلا باشد
ناچار علت خاصی سبب رنجوری او شده است و اگر این بیمار دوا بخورد دوا علت دیگری است و سرنوشت بیمار را تغییر میدهد.
بنابراین انسان که مرکب از جسم و روح است با انواع علتها روبرو است و سرنوشت او بر مبنای اراده و اختیار او رقم میخورد.
منشأ اختلاف خلقها
حضرت امام خمینی(ره) منشأ دگرگونی آفریدهها و سجیهها را در پنج عنوان بیان فرموده است که با توضیحهای لازم تقدیم میشود.
1 . تغذیه
آنچه در اسلام به عنوان محرمات و مکروهات آمده است و آنچه از خوردنیها و نوشیدنیها در بیان معصومین(ع) ترغیب یا منع شده است بخاطر این است که ترغیبات باعث صفای نفس و آماده پذیرش فیض الهی است و منهیات باعث کدورت نفس و مانع پذیرش فیض الهی میگردد.[83]
حضرت امام(ره) میفرماید هرچه مواد لطیفتر و طاهرتر باشد طینت آدمی پاکتر است و آمادگی فیضگیری بیشتر خواهد بود. از طرف دیگر هرچه مواد ناپاکتر باشد طینت آدمی را شیطنتآمیز میگرداند.
و همانطوری که مواد غذایی در لطافت و کثافت روح مؤثر است در شدت و ضعف
استعدادها نیز مؤثر است ممکن است نطفهای از غذایی حاصل شود که به مقتضای حرکت جوهریاش در قابلیت قویتر از دیگری باشد.
بنابراین مواد تغذیه با توجه به نوعیت و حلیت و پاکی آن در قبول فیض با هم متفاوتاند مضافاً بر اینکه اختلاف انواع و اوصاف مواد خوردنی و نوشیدنی در تکون جسم و روح مؤثر است.[84]
2 . صلب پدران و رحم مادران
حضرت امام(ره) صلب پدران و رحم مادران و روحیات آنان از قبیل شادی و غم و غذایی که میخورند در خلقت و اخلاق فرزندان خود دخالت میداند.
میفرماید: نطفههایی که آماده پذیرش صورتهای انسان میگردد دستپرورده غذایی است که والدین میخورند یا مینوشند. و چون غذاها از نظر لطافت و کدورت با هم متفاوتاند ناگزیر نطفههای حاصل از آن غذاها متافوت خواهند بود در نتیجه جسم اطفال و اخلاق آنان متفاوت میگردد.[85]
بطور مسلم صفات ظاهری مثل رنگ پوست، رنگ چشم... و صفات باطنی مانند شجاعت، ترس و ... عصبانیت پدران و مادران در فرزندان منتقل میشود. از پدر و مادر شجاع فرزندان با فضیلت و از خاندان
بخیل بچههای پست و فرومایه متولد میشود.
سخن امام حسین(ع) در روز عاشورا به لشکریان عمرسعد ناظر بر این مطلب است آنجا که میفرماید آگاه باشید که این فرومایه فرزند فرومایه مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است. و هیهات که ما زیر بار ذلت برویم زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما ذلت را بپذیریم ابا دارد و دامنهای پاک مادران و مغزهای باغیرت و نفوس با شرافت پدران روا نمیدارند که اطاعت افراد لئیم را بر قتلگاه کرام مقدم بداریم.[86]
سفارش علی(ع) به مالک اشتر از بکارگیری افرادی که از خاندان پاک هستند[87] و درباره خوارج و تأثیر صلب پدران و رحم مادران در فرزندان مؤید این مطلب است.[88]
3 . آداب ازدواج
حضرت امام(ره) نوع همسر و زمان آمیزش در کیفیت خلقت و اخلاق کودک را مؤثر میداند. در کتاب تحریر الوسیله مسأله 1 و 2 از کتاب نکاح میفرماید: از چیزهایی که سزاوار است انسان به آن اهتمام بورزد این است که در صفات کسی که میخواهد با او ازدواج کند نظر بیاندازد... و از مولای ما امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود ببین نفست را کجا قرار میدهی و چه کسی را در مالت شرکت میدهی و چه کسی را بر دینت و سرّت مطلع مینمایی؟ پس اگر ناچاری
ازدواج نمایی با کسی ازدواج کن که به خیر و حسن خلق انتساب دارد ... . و همانطوری که برای مرد سزاوار است که دقت کند، چه کسی را برای ازدواج اختیار میکند همچنین برای زن و اولیای او هم سزاوار است که نسبت به مرد دقت نماید. از امام رضا(ع) روایت شده است که ازدواج ملک قرار دادن است. اگر یکی از شما دخترش را نکاح داد قطعاً او را ملک قرار داده است پس باید بنگرد که کریمهاش را برای چه کسی ملک مینماید...
سزاوار است که در انتخاب زن تنها به جمال و مال او نگاه نشود... بلکه اختیار کند زنی را که دارای صفات شریف و شایسته باشد. و روایاتی در این رابطه ذکر میفرمایند. و در مسأله 7 و 8 درباره آداب آمیزش، مواردی از قبیل اقامه نماز با طهارت بودن، ذکر خدا گفتن، دعا کردن، مخصوصاً از خداوند بخواهد که به آنان فرزندی با تقوی و مبارک و پاک و سالم روزی نماید، متذکر میشود.
4 . شیر مادر
از نظر امام (ره) نوع شیر مادر در روحیات و جسم کودک مؤثر است شیری که از غذای حلال بدست میاید، با شیری که از غذای غیرحلال حاصل شده است متفاوت است. شیری که در حال نشاط به کودک میدهد با شیری که در حال پریشانی خورده میشود مختلف است. حضرت امام علی(ع) در نحوه انتخاب رضاع میفرماید: دقت کنید که چه کسی فرزند شما را شیر میدهد زیرا فرزند شبیه کسی میشود که به او شیر میدهد.[89] از دیدگاه علی(ع) شیر تأثیر زیادی در تکون خلقت و روحیات فرزندان دارد. قطعاً شیری که از فرد کودنی خورده میشود تأثیر خود را
میگذارد، و شیری که از زن شجاع و با فضیلتی نوشیده میشود اثر مطلوبی در طفل خواهد داشت.
5 . محیطهای آموزشی و پرورشی
از نظر امام (ره) فرزندان آمادگی زیادی در پذیرش خلقیات محیط آموزشی دارند.
والدین: در درجه اول پدر و مادر مسئول پرورش صحیح فرزندان خود هستند. پرورش صحیح و رضایتبخش در آغوش گرم والدین میسر است. صفحه دل کودک پاک است و هیچگونه خاطره زشتی در آن نیست پدران و مادران میتوانند دل فرزند خود را با اخلاق نیکو بیارایند.
معلم: چون علم غذای روح است و غذای پاک از معلم پاک، روح را پاک نگاه میدارد. اگر عالمی از علم خود سود جست، آموزش او برای دیگران سودمند خواهد بود. سخن علی(ع) در این رابطه صراحت دارد که معلم باید قبل از اینکه دیگران را آموزش دهد یا تأدیب کند، به آموزش و تأدیب خود بپردازد.[90]
علوم: همانطور که بدن کودک غذا لازم دارد، جان کودک نیز باید تغذیه شود. همانطوری که رشد متعادل طبیعی کودک در اثر تغذیه سالم است، رشد کامل جان کودک نیز از راه تغذیه صحیح تربیتی و ادراکی تأمین میشود. آدمی هم باید در غذای نباتی خود دقت داشته باشد و هم غذای روحی خود.
از امام صادق(ع) در تفسیر ایه شریفه فلینظر الانسان الی طعامه آمده است که فرموده: منظور از طعام علمی است که آن را میآموزد.[91]
امام حسن(ع) میفرماید تعجب میکنم از کسانی که در غذای جسم خود فکر میکنند،
ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقل نمینمایند. شکم را از طعام مضر حفظ میکنند ولی باک ندارند که افکار پلیدی در روان آنها وارد شود.[92]
دوست: اهمیت انتخاب دوست به اندازهای است که سفارش شده است که آدمی قبل از سفر دوست صالح انتخاب کند و قبل از خریدن خانه همسایه صالح برگزیند.[93] اثر دوست بد به اندازهای است که خداوند به حضرت موسی هشدار میدهد که دوستان بد تو را از راه بدر نبرند تا نابود شوی.[94]
دوست خوب کسی است که دیدار او آدمی را به یاد خدا بیندازد، گفتار او به دانش آدمی بیفزاید، کردار او آدمی را بکار خیر تشویق کند.[95]
محل زندگی: آدمی در انتخاب محیط زندگی آزاد است، و میتواند هر جایی که باعث شکوفایی استعداد و رشد علمی و اخلاقی و دینی و اجتماعی او است انتخاب نماید. و اگر در محیطی زندگی میکند که مردم آن منطقه تأثیر منفی نسبت به دین و اخلاق او دارند، باید محیط زندگی خود را عوض کند. والاّ مورد توبیخ الهی قرار میگیرد و به خاطر اینکه از آزادی و اختیار خود برای حفظ ایمان خود استفاده نکرده است نکوهش میشود. در قیامت از عدهای که خود را مستضعف مینامند سؤال میشود که ایا زمین خدا واسع نبود تا به دار ایمانم هجرت کنید؟[96]
تغییر سرنوشت
خداوند، آدمیان را برای رسیدن به کمال آفریده است، و استعداد کمالیابی نیز به او عطا کرده است. هر انسانی با آزادی و اراده میتواند سرنوشت خود را رقم زند.
اگر در جامعه بشری عدهای ناسالم از نظر جسمی و روحی مییابیم، یا عدهای از نظر اجتماعی ضعیف و بدبخت دیده میشوند، نتیجه کردار خود بشریت است، یا اثر نوع ازدواج و محیط آموزشی و تربیتی است، یا ناشی از امور اجتماعی است؛ که به وسیله زور زورمندان، حق آنان ضایع شده است. در عین حال آدمی همانطوری که میتواند با اختیار و اراده خود، محیط زندگی خود را عوض کند میتواند روحیات و خلقیات خود را تغییر دهد.
امام خمینی (ره) میفرماید: جمیع ملکات و اخلاق نفسانیه تا نفس در این عالم در حال حرکت و تغییر است و در تحت تصرفات زمان و تجدد واقع است و دارای هیولا و قوه است قابل تغییر است و انسان میتواند جمیع اخلاق خود را متبدل به مقابلات آنها کند.[97]
ملا مهدی نراقی میفرماید: ما میبینیم که بعضی از آدمیان زود خشمگین میشوند و برخی به خلاف آن هستند. اما معنی این
سخن این نیست که صفات رذیله قابل تغییر نمیباشد، بلکه آدمی با سعی و کوشش میتواند رذایل را برطرف سازد و فضایل را کسب نماید.[98]
بنابراین تمام خلقیات قابل تغییر است و هیچ خلقی ذاتی نیست حتی صفات اخلاقی که از طریق وراثت پدید آمده است نیز قابل زایل شدن است.
امام خمینی(ره) میفرماید جمیع ملکات آدمی تا انسان در تحت تصرف زمان است قابل تغییر است و میتواند با حرکت تکاملی اختیاری رذیله را تبدیل به مقابلات نماید.[99]
براساس این برهان (برهان حرکت جوهری) هم روح و هم جسم انسان قابل تغییر است تا چه رسد به صفات نفسانی که زائیده آن است.
هر عمل خوب یا بد اثر خود را در نفس باقی میگذارد و با تکرار آن تدریجاً آن اثر قویتر میشود تا اینکه به صورت ملکه در میاید همانطوری که ملکات اخلاقی در سایه تکرار عمل تشکیل میگردد از همین طریق نیز قابل زوال خواهد بود. بنابراین چون انسان موجودی است متغیر به همین جهت هم استعداد ترقی و تکامل را دارد و هم استعداد انحراف و سقوط را، هم ممکن است بواسطه استعداد عقلانی و معنوی خود به مقامات انسانی صعود نماید و هم ممکن است بر اثر خودخواهی از جاده ترقی منحرف گردد.[100]
هدف از بعثت انبیاء و وظایفی که برای پیامبران معین شده است دلیل بر تکامل اختیاری انسان و تغییر پذیر خلق آدمیان است رسالت انبیاء در تزکیه و تعلیم[101] و برداشتن غل و زنجیر[102] و بیرون آوردن آدمیان از ظلمات به سوی نور[103] و قیام نمودن به قسط[104] مؤید این مطلب است که جمیع صفات آدمی قابل تغییر است. اگر اخلاق آدمیان قابل تغییر نبود هدف از ارسال پیامبران و انزال کتب بیهوده بود. اگر اخلاق آدمیان ذاتی بود باید عقول را تعطیل بدانیم و تعلیم و تربیت را بیاثر پنداریم و مواعظ و تأدیب را بیفایده بدانیم.
در اینجا دو سؤال مطرح میشود:
سؤال اول: گرچه ایات بسیاری دلالت بر اکتسابی بودن اخلاق دارد ولی از بعضی ایات[105] استفاده میشود که اخلاق ذاتی است نه اکتسابی و روایاتی نیز مؤید این برداشت خواهد بود.
سؤال دوم: در محیطی که زندگی میکنیم بالعیان مشاهده میشود که بعضی از افراد جامعه از طفولیت بیشتر متمایل به خیرات و نیکیها هستند و بعضی از طفولیت بیشتر علاقه به شرور و زشتیها دارند تا جائیکه جالینوس براساس این واقعیت اجتماعی مردم را به سه دسته تقسیم کرده است میگوید بعضی از مردم بالطبع اهل خیرند و برخی بالطبع اهل شرند و باقی انسانها متوسط بین آن دو هستند.[106]
جواب این دو سؤال این است که:
اولاً نفس آدمی در ابتدای خلقت چون صفحهای بیرنگ است که هم میتواند رنگ سعادت بگیرد و هم میتواند رنگ شقاوت را بپذیرد.
پذیرش این دو رنگ به اختیار و انتخاب و با اراده آدمی صورت میگیرد.
اگر آدمی با سوء اختیار خود بر آن صفحه بیرنگ عامل شقاوت را عارض نماید؛ شقی میشود و الاّ شقاوت جزء ذات او نبوده است اگر شقاوت ذاتی بود مردگان شقی تقاضای برگشت به دنیا، برای اصلاح خود، نمینمودند.[107]
ثانیاً عوامل موروثی والدین که در فرزندان اثر میگذارد دو گونه است بعضی قطعی و اجتنابناپذیر است مثل رنگ، ترکیب جسم، دیوانگی، کوری... که علت تامه هستند و انتقال آن به نسل بعدی اجتنابناپذیر خواهد بود و روایات باب نکاح که ازدواج با عدهای از زنان را منع میکند ناظر به این مسئله است[108] تا جامعه اسلامی دچار ضعف نیروی انسانی نشوند و مسلمانان ذلیل نگردند.
و بعضی عوامل دیگر جنبه مقتضی دارد و علت معده حساب میشود و درخواست حضرت نوح(ع) ناظر به این مطلب است[109] نه تنها سجایای اخلاقی یا سئیات اخلاقی والدین در فرزندان مؤثر است بلکه صفات خوب و بد محیطی که آدمیان در آن زندگی میکنند یا دوستی که با او همنشینی دارد یا مدرسهای که در آن درس میخواند یا معلمی که از او آداب و علم میآموزد و... در سرنوشت آدمیان مؤثر است.[110]
و به همین جهت در انتخاب دوست وظایفی تعیین شده است در انتخاب معلم شرایطی توصیه شده است اینکه در روایات آمده است که غذای حلال یا حرام یا شبه ناک در سرنوشت فرزندان مؤثر است.[111] یا نوع تغذیه در ایام حمل و ایام شیرخوارگی اطفال بدون تأثیر نخواهد بود حتی نوع تغذیه آدمیان در طول عمر در توفیق افاضه فیض مؤثر است.[112] دلیل بر این است که عوامل وراثتی در نفس آدمی تأثیر میگذارد ولی چون از باب علت معده است، قابل تغییر میباشد.
زیرا آدمی از ابتدای خلقت تا انتقال به عالم آخرت در عالم طبیعت قرار دارد و چون در این عالم است، تحت تأثیر موجود عالم
طبیعت قرار میگیرد، لاکن عوامل طبیعت، آدمی را در انجام کارهای اختیاری مجبور نمیکند یعنی هم انسانی که اسباب توفیق برای او حاصل است، و هم کسانی که اسباب توفیق برایش حاصل نیست همه در یک چیز با هم مشترک هستند و آن اینکه هر دو مختار هستند نه اولی در انجام کارهای خیر مجبور است و نه دومی در انجام کارهای شر مجبور میباشد.[113]
و به همین علت، آنچه در صحت عقوبت و پاداش در عمل، دخالت دارد اختیار در عمل است و همه عقلای عالم بر این مطلب اتفاق دارند، اگر کسی از روی اختیار عمل خلافی را انجام دهد حکم به مجازات او مینمایند مشروط بر اینکه شرایط تکلیف را که عبارت است از عقل و معرفت، خوبی و بدی موجود باشد و به او نیز ابلاغ شده باشد. بنابراین تمام صفات اخلاقی چه آنهایی که از طریق وراثت انتقال یافته باشد و چه آنهایی که از محیط اجتماعی و دوستان و معلمان و نوع غذا کسب کرده باشد قابل تغییر است.
منشأ اختلاف در فراگیری فیض الهی
امام خمینی(ره) میفرماید خدای سبحان بر آدمیان به اندازه استعدادشان افاضه فیض میکند. و نفس انسانی چون در ابتدای خلقت به خاطر عواملی با هم اختلاف پیدا میکنند نسبت به فراگیری فیض و گرایش به سوی خوبیها و بدیها با هم متفاوت هستند. آن نفس ناطقه انسانی که بر ماده لطیف و نطفه پاک پایهگذاری شده است نفس نورانی خواهد بود و طبعاً به سوی خیرات علاقه بیشتری خواهد داشت و اگر تحت نظارت صحیح قرار بگیرد به کمال واقعی خود و سعادت دنیوی و اخروی میرسد.
و آن نفسی که بر ماده کثیف و نطفه ناپاک بنا شده است طبعاً به سوی شرور علاقه بیشتری خواهد داشت و اگر در محیط آلوده به گناه قرار گیرد و با نااهلان همنشین گردد شقاوت دنیوی و اخروی را نصیب خود خواهد کرد. گرچه میتواند با اختیار و اراده، و همنشینی با خوبان، خود را در زمره صالحان قرار دهد. و فیض الهی نیز نصیب خود گرداند زیرا خداوند واجب الوجود بالذات است و از واجب الوجود بالذات محال است که فیض خود را از قابل که آمادگی و استعداد آن را دارد قبض کند.
افاضه فیض به اندازه استعداد و مقدار پذیرش افراد است و اختلاف استعدادها و مقدار پذیرش در قبول فیض از نطفهها و رحمها و صلبها سرچشمه میگیرد ولی در عین حال خدای سبحان فطرت همه آدمیان را بر فطرتالله قرار داده است و او را از هر نقصی منزجر ساخته است و او فطرتاً عاشق کمال مطلق است و از نقص گریزان است و دعوت انبیا به فضایل اخلاقی و نهی آنان از شرک و رذایل اخلاقی براساس فطرت کمالطلبی و فضیلتطلبی است.[114]
خاتمه:
1 . سرنوشت، به معنای پیروی از علت و معلول، امری است، اجتنابناپذیر، و جزء سنت لاتغییر الهی است. در عین حال دعا که مشروعیت آن قطعی است و قرآن شریف و روایات معصومین، به ما آموختهاند که باید حوائج خود را به پیشگاه خداوند متعال عرضه کرد. و حل مشکلات را از او خواست.[115]
دعا اگر با شرایط و آداب همراه باشد یعنی از روی معرفت باشد، بداند که خداوند سبحان به خیر و صلاح او آگاه است و توانایی استجابت درخواست او را دارد،[116] و با دلی پاک و دهانی طیب، و با صمیم قلب و با حالت اضطرار و با توجه از خدای متعال، طلب خیر نماید،[117] قطعاً سرنوشت آدمی را تغییر میدهد.
زیرا از نظر جهانبینی الهی دعا یکی از مظاهر قضا و قدر الهی است که در سرنوشت حادثهای میتواند مؤثر باشد یا جلو قضا و قدر را بگیرد.
امام باقر(ع) میفرماید: دعا قضا را بر میگرداند هرچند که قضا محکم شده باشد.[118] مضافاً بر دعا، صدقات و احسانها و اطاعتها؛ در مقابل، گناه و ظلم در تغییر و تبدیل سرنوشت مؤثر است. یعنی گناهان اجل را تغییر میدهد. احسانها عمر را زیاد میکند.
امام صادق(ع) فرمود عدد کسانی که بواسطه گناهان میمیرند از کسانی که بواسطه سرآمد عمر میمیرند بیشتر است و عدد کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی میکنند از کسانی که با عمر اصلی زندگی میکنند افزونتر است.[119]
2 . با توجه به اینکه انسان آفریده خدای سبحان است و خدای حکیم هدف فعل خود را رساندن آنان به کمال مطلوب قرار داده است و بهای جان آدمی جز لقاء پروردگار چیز دیگری نیست لازم است با عقل و تدبیر و اراده و اختیار در مسیر سیر صعودی تا لقاء حق حرکت کنیم و به قرآن کریم و سنت معصومین(ع) که هدایتگر آدمیان و ایصال به مطلوباند تمسک جوئیم و با یاد خدا غفلت را زایل گردانیم و شرایط یک زندگی مطلوب را فراهم نمائیم و از خدای بزرگ با دعا و راز و نیاز درخواست کنیم که در طول زندگی از سلامت روحی و جسمی برخوردار باشیم و در اجتماع با عزت و سربلندی زندگی کنیم. و در پایان عمر با سلامت دینی به دیدار او و برگزیدگان او بشتابیم.[120]