شیوههاى تبلیغى پیامبر(ص)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیش گفتار
هر مکتبى پیامى براى جامعه دارد و مردم را به پذیرش آن فرامىخواند و در این جهت از روشهاى ویژهاى بهره مىجوید که بااهداف اصلى آن مکتب وابسته است. تمامى پیامبران از حضرتآدم(ع) تا منجى بشریتحضرت خاتم(ص) از جانب خداوند مبعوث شدندتا انسان را از ظلمت و جهل به نور علم و هدایت و از تنگناىطبیعتبه وادى بىانتهاى معنویت و از ظلم و شقاوت به عدل وکرامت و از پرستش بتها به عبادت خدا و از اطاعت اغیار و اشراربه استجابت اولیا و رسولان رهنمون شوند. پیام الهى پیامبران رابا توجه به شرایط اجتماعى و فرهنگى جوامع بر سه محور توحید،نبوت و معاد پایهگذارى شده است. وجه تمایز این دعوتها درکیفیتبیان آن محورها و تبیین مسایل فرعى مطابق فهم و شعورمردم است. گرچه روش تبلیغى هر یک از پیامبران داراى ارزش ویژهخود مىباشد.
اما در این نوشتار تنها به شیوههاى تبلیغى پیامبر خاتم(ص)خواهیم پرداخت.
عرب پیش از اسلام
در آغاز به طور اختصار وضع جهان عرب و وقایع تاریخى و اجتماعىعرب جاهلیت را از نظر مىگذرانیم.
جملات کوتاه و گهربار امیرالمؤمنین(ع) تا حدودى روشنگر اخلاق وروحیات جامعه عرب پیش از اسلام و شاهد زندهاى بر انحطاط فکرى وفساد اخلاقى آنان است. (1) ایشان مىفرمایند:
خداوند، محمد(ص) را بیم دهنده جهانیان و امین وحى و کتاب خودمبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و پستترین جاها بهسر مىبردید. در میان سنگلاخها و مارها اقامت داشتید، آبهاىلجنآلود مىآشامیدید و غذاهاى خشن (مانند آرد هسته خرما وسوسمار) مىخوردید و خون یکدیگر را مىریختید. و از خویشاونداندورى مىکردید.
بتها در میان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمىکردید. (2)
قرآن نیز این موضوع را گوشزد و مىفرماید:
(و کنتم على شفا حفره من النار فانقذکم منها). (3)
جریان «اسعدبن زراره» نیز مىتواند روشنگر بسیارى از نقاطزندگى مردم حجاز باشد. (4)
رسول گرامى(ص) در پاسخ به پرسش او دوآیه زیر را تلاوت فرمودند. دقت در معناى این آیات به خوبى وضعآن دوران را روشن مىسازد.
(قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا ولا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم وایاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ولا تقتلواالنفس التى حرم الله الا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتى هى احسن حتى یبلغ اشده و اوفواالکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسا الا وسعها و اذا قلتمفاعدلوا و لو کان ذا قربى و بعهد الله اوفوا ذلکم وصاکم بهلعلکم تتقون. (5)
مضمونهاى این دو آیه گواه بر این است که تمامى این خصلتهاىناروا دامنگیر توده عرب بود و براى همین جهت رسول خدا(ص) نخستاین دو آیه را تلاوت کرد تا اهداف رسالتش معلوم شود. (6)
تفکر اعراب در باره خداوند و معاد بسیار خرافى و افسانه پرستىبسیار رایجبود. زن ضعیف بود و تحقیر و مظلوم واقع مىشد.
آنان قبایلى پراکنده و ملتى خموش و راکد بودند. (7) نه از علم ومذهب در بین آنان نشانى بود (8) و نه از سواد بهرهاى بردهبودند. (9)
در چنین جامعهاى پیامبر گرامىاسلام(ص) مبعوث گشت. او عرب را ازتاریکىها به سوى نور هدایت کرد. و از آنان امتى پدید آورد کهاز گمنامى به سوى شهرت و از سستى به سوى بیدارى و از پستى بهسوى فراز رفتند. و هنوز یک قرن نگذشته بود که یک پاى در هند ویک پاى دیگر در اندلس نهادند. (10)
عوامل موفقیت تبلیغى پیامبر(ص)
قبل از بررسى روشهاى تبلیغ، به شناسایى عواملى که موجب توفیقپیامبر گرامى اسلام(ص) شد، مىپردازیم: اولین رکن مهم در تبلیغپیامبر(ص) ویژگىهاى برتر پیام ایشان بود.
معارف برتر
اگر محتواى پیام رسول خدا(ص) داراى این ویژگىها نبود، حتى درصورت وجود زمینه مساعد، تبلیغ یک تلاش کور و بىحاصل بود.
این ویژگىها عبارتند از:
اول: قابلیت اثبات و استدلال
پیامبر(ص) پیام خویش را با منطق و استدلال بیان مىفرمود. معارفدینى زمینه پذیرش عقلى داشت و ابهامها و تاریکىها را از اذهانمىزدود.
دوم: همسویى با احساسات عالى
اقناع احساسات متعالى از سوى اسلام موجب شد تا افراد به سهولتدر راه هدفهاى مکتب فداکارى کنند و جانهایشان را ضامن اجراىاحکام مکتب قرار دهند.
سوم:هماهنگى با نیازهاى بشر
هماهنگى معارف دینى با نیازهاى فطرى و طبیعى بشر باعثشد تانه تنها وحى آسمانى را عقلها بپذیرند، بلکه در عمق روح بشر همرسوخ کند هم چنان که قرآن مىفرماید: (و یخرون للاذقان یبکون ویزیدهم خشوعا). (11)
شناخت دقیق و همه جانبه مخاطبین
از اصول مهم تربیتى واقعبینى است. در هر تبلیغ کارآمد در آغازباید ویژگىهاى مخاطب را به خوبى شناخت. آن گاه با رفع موانع وبه کارگیرى عوامل مؤثر و مراقبت مستمر زمینه پیشرفت معارفدینى را فراهم آورد.
پیامبر گرامى(ص) در میان عرب رشد و نمو کرده، با اوضاع جامعهآشنا و از معیارها و امور مورد توجه آنها باخبر بود.
همین امر باعثشد تا پیامبر(ص) بتواند زمینه مناسب بیان مطالبخود را مهیا کنند.
در این جا به پارهاى از روشهایى که پیامبر(ص) به کار بست تابتواند در مخاطب زمینه مساعدى به وجود آورد، اشاره مىشود.
مهمترین آنها عبارتند از:
اول: شناخت ظرفیت مخاطبین و آمادگى مخاطبین
باید دانست که همه مخاطبین از آنچنان ظرفیتى برخوردار نیستندکه در وهله نخستبه دعوت، پاسخ مثبت دهند. پیامبر نیز با توجهبه همین نکته اقدام به تبلیغ فرمود. اذیت و آزارهاى فراوان رابه جان خرید و از دعوت به اسلام دستبر نداشت. (12) همچنین افراداز ظرفیتها و استعدادهاى متفاوتى بهرهمندند. لذا پیامبرگرامى(ص) با عنایت کامل به میزان پذیرش و استعداد هر فرد،دعوت خود را ابلاغ مىفرمودند. تبلیغى که از انعطاف برخوردارنباشد، ناکارآمد و خستگى آور است. پیامبر گرامى در این بارهمىفرمایند:
«امرنا معاشر الانبیاء ان نکلم الناس بقدر عقولهم». (13)
دوم: ارتباط سازنده با همه اقشار و جاذبه قوى
حضرت رسول(ص) با اقشار و همه گروههاى سنى ارتباط داشت.
دعوت پیامبر(ص) پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنى، باسواد وبىسواد، را شامل مىشد.
قرآن در این باره مىفرماید:
(رحمه للعالمین); (14)
(هدى للناس) (15) ;
(کافه للناس); (16)
(للعالمین نذیرا). (17)
سوم: استفاده از روشهاى مناسب
روش هدایت پیامبر(ص) براى همه گروهها و طبقات یکسان نبوده وهر گروه یا فردى را به شیوهاى خاص دعوت مىفرمود. گاه فردى بایک جرقه هدایت مىشد و گاه موج و تلاطمى شدید براى دعوت، ضرورتداشت. براى دعوت اهل کتاب، بر مشترکات تاکید و کافران را بهتفکر و تامل و خردورزى دعوت مىفرمود.
چهارم: توجه به نیازهاى بشرى، زمینه مناسب ابلاغ
هر فرد آن هنگام تعادل و توازن خویش را باز مىیابد که نیازهاىجسمى و روحى او تامین شده باشد.
قرآن مىفرماید:
(فلیعبدوا رب هذا البیت الذى اطعمهم من جوع و امنهم منخوف). (18)
این آیه شاهد بر این مطلب است که خداوند با عنایتبهرفع دو نیاز طبیعى بشر امر به پرستش مىکند در متون اسلامى نیزاین نکته مورد توجه قرار گرفته است. امیرالمؤمنین(ع)مىفرماید:
«ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها واقبالها فان القلب اذا اکره عمى». (19)
قلب آدمى داراى (دو حالت) در میل و رغبت و اکراه و تنفر است.
از در میل و رغبت آن وارد شوید چرا که روح و روان آدمى وقتىچیزى را ناخوش دارد نابینا مىشود.
ویژگىهاى مبلغ
ویژگىهاى فردى پیامبر(ص) از مهمترین عوامل توفیق حضرت به شمارمىآید. هیچ تبلیغى بالاتر از شایستگى مبلغ و عمل به گفتار خودنیست.
امام صادق(ع) در روایتى شرایطى را که براى پیشبرد هر کارى واز جمله تبلیغ دین است را چنین بر مىشمارد.
«فاذا اجتمعت النیه والقدره و التوفیق و الاصابه و هنالک تمتالسعاده». (20)
هنگامى که نیت و قدرت و توفیق و صائب بودن در عملى جمع شدندسعادت و وصول به هدف حاصل شده است. اگر چه این ویژگىها تمام وکمال در پیامبر(ص) بوده است، براى آشنایى کامل شرح بیشترى رامىآوریم.
آگاهى و تبلیغ عالمانه
پیامبر(ص) براى تبلیغ اسلام وحى الهى را مىشناخت و به تمامزوایاى آن آگاهى داشت. بدون تکیه بر این و آن، سخنانش رامىگفت و هیچگاه از ظن و گمانهاى پوچ پیروى نمىکرد. قرآن نیزمىفرماید:
(ولا تقف ما لیس لک به علم...). (21)
و قرآن گواه صدق و درستى گفتار را برهان و دلیل مىداند ومىفرماید: (قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین). (22)
امیرالمؤمنین على(ع) در این باره مىفرماید:
«علیکم بالدرایات لا بالروایات». (23)
آیت و بینش و دقت را فرا روى خود قرار دهید نه نقل قولهاىبررسى نشده را.
باور و ایمان مبلغ
آنچه در تمام مراحل تبلیغ مدد کار حضرت بود، باور قلبى او بههدفش بود. بالاترین عامل توفیق تبلیغى پیامبر(ص) استقامت وپشتکار او است که از ایمان و باور او به هدف مقدسش نشاتگرفته است.
عمل به گفتار
پیامبر(ص) همواره، بیش از همه به دستورات دینى که آن را ابلاغمىفرمود، عمل مىکرد. با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب راجلب مىکرد و هم ثابت مىنمود که عمل به دستورات دینى کار مشکلىنیست.
علاوه بر این اگر سخن از فردى عامل باشد بر قلب و جان اثرمىگذارد. همچنان که فرمودهاند:
«ان الکلام اذا خرج من القلب دخل فى القلب و اذا خرج مناللسان لم یتجاوز الاذان».
مدارا و ملایمت در ابلاغ
یکى از عواملى که پیامبر را موفق کرد خلق نیکو و رفتار پر ازعطوفت آن حضرت بود. ایشان پیام را با نرمى و مدارا تبلیغمىکرد، لذا جاذبه و کشش بیشترى در میان مخاطبان داشت. قرآن دراین باره مىفرماید:
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوامن حولک...). (24)
در جایى که اساس و مبانى دین ثابت است، نرمشمىتواند در موفقیت تبلیغ مؤثر باشد. به همین جهت وقتىپیامبر(ص)، امیر مومنان(ع) و معاذ را براى تبلیغ به یمنروانه مىسازد مىفرماید:
«انطلقا فبشرا ولا تنفرا و یسرا ولا تعسرا» (25)
مردم را مژده و بشارت دهید و آنها را از خود مرانید، بر آنهاسهل و آسان بگیرید نه سخت و دشوار.
و حضرت صادق(ع) نیز مىفرماید:
«فرغبوا الناس فى دینکم» (26)
«مردم را در دین و عقاید خود «ترغیب و تشویق» نمایید».
خیرخواهى براى مردم
قرآن شریف در وصف پیامبر(ص) مىفرماید:
(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکمبالمؤمنین روف رحیم). (27)
تواضع
خداوند در اولین دستور براى آشکار کردن دعوت به پیامبر(ص)مىفرماید:
(و انذر عشیرتک الاقربین و اخفض جناحک لمن اتبعک منالمؤمنین). (28)
«نخستخویشاوندان نزدیک را انذار کن، آنگاه پر و بال رحمت رابر تمام پیروان با ایمانتبه تواضع بگستران». این فروتنى وعدم ابراز انانیت و منیت از روشهاى مهم تبلیغى پیامبر محسوبمىشود.
ابلاغ مرحلهاى و گام به گام
اگر پیامبر(ص) تمام مطالب را یک باره با مخاطبین خود در میانمىگذاشت هرگز نمىتوانست انتظار نتیجهاى داشته باشد. ایشانهمواره مىفرمودند که نمىتوان در وهله نخست تکالیف بزرگ را بردوش مخاطبین نهاد. حتى دستورات شرعى هم به تدریج ابلاغ شدهچنان که فرمودند:
«یا على ان هذا الدین متین فاوعل فیه برفق و... ان المنبت لاظهرا ابقى ولا ارضا قطع».
«اى على، این دین، دین متینى است پس در آن به آرامى وارد شو،و بدان، کسى که افراط و زیادهروى کند نه راهى را مىپیماید نهپشتى براى خود باقى مىگذارد».
پشتکار و اراده
پیامبر(ص) پس از آن که پیام توحید خویش را به گوش مردم رساندهیچگونه سازشى در این مسیر را روا ندانست.
استقامت و تداوم آموزش و نظارت مستمر باعث موفقیت پیامبر(ص)شد. او در تمام لحظات زندگانى لحظهاى از تاکید بر رسالتخویشغافل نشد.
صبر و سعه صدر
آن چه باعثشد تا پیام نبى اکرم(ص) نفوذ بیشترى داشته باشدسعه صدر ایشان بود. پیامبر(ص) بسیارى از راهها را با نیروىصبر پیمود و در راه تبلیغ از حربه صبر و استقامتبهره برد.
خداى متعال در قرآن مىفرماید:
(لتبلون فى اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتواالکتابمن قبلکم و من الذین اشرکوا اذى کثیرا و ان تصبروا و تتقوافان ذلک من عزم الا مور). (29)
یقینا شما با مال و جان آزمایش خواهید شد. و از کسانى که پیشاز شما کتاب آسمانى بر آنها نازل شد و از مشرکان زخم زبانخواهید شنید، و اگر صبر و تقوا پیشه کنید، یقینا چنین چیزىسبب قوت اراده در کارها است.
در تمام مواردى که قرآن دعوت به صبر فرموده است، در باره دینبوده است.
ویژگىهاى سلبى پیامبر(ص)
دورى از تکلف:
پیامبر(ص) در راه رساندن وحى الهى از هر گونه تکلفى به دوربود. همین امر باعث مىشد تا فهم مطالب بر مردم آسان گشته، باآغوش باز پذیراى مسایل دین باشند، ایشان در این بارهمىفرمودند:
«نحن معاشر الانبیاء و الاولیاء براء من التکلف». (30)
«ما گروه پیامبران از تکلف به دور هستیم».
پرهیز از تعصبات قومى و فامیلى
یکى از ویژگىهاى پیامبر(ص) در تبلیغ دین، این بود که در قیدگرایشهاى خویشى و گروهى و قومى اسیر نگشت. همین آزادگى ازوابستگىها باعثشد تا نبى اکرم(ص) بتواند حقیقت را آنطور کهشایسته استبه گوش مخاطبان برساند. (31)
پرهیز از شتابزدگى
از اصول مهمى که پیامبر(ص) در دوران بیست و سه ساله تبلیغشرعایت مىفرمود، این بود که هرگز کارى را بدون طرح و ارزیابىدقیق انجام نمىداد. بلکه با دقت و ژرفاندیشى، موقعیت وامکانات را سنجیده آنگاه به آن کار اقدام مىنمود. صلح حدیبیهیکى از این موارد بود که نتایجبسیار پرارزشى را به دنبالداشت.
عوامل بیرونى توفیق تبلیغى پیامبر(ص)
پیامبر(ص) با شناخت روحیات مخاطبین خود شیوههاى گوناگونى براىتبلیغ داشت که آن را ارائه مىداد. بعضى از این شیوهها عبارتنداز:
حکمت
برخى افراد داراى روحیهاى منطقى هستند و مسایل را جز از راهبرهان و استدلال و فکر نمىپذیرند اینان را نمىتوان با انگیزش ویا مهار احساسات به راه آورد. پیامبر(ص) نیز چنین شیوهاى رادر بعضى موارد به کار مىبست. قرآن نیز روش دعوت پیامبر(ص) رااین چنین معرفى مىفرماید:
(هوالذى بعث فى الا میین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهمو یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین). (32)
موعظه
یکى از راههاى دعوت و جلب قلوب، استفاده از موعظه است.
پیامبر(ص) براى جذب افرادى که داراى احساسات و عواطفى جوشانبودند و همچنین بیدارى عمومى از موعظه بهره مىبردند.
امیرالمؤمنین على(ع) در تعریف موعظه مىفرمایند:
«المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب». (33)
«ثمره الوعظ الانتباه». (34)
مواعظ پیامبر(ص) عمدتا در باره تقوا، زهد، دنیا، طول امل،هواى نفس، عبرت از گذشته، اهوال مرگ و قیامت و... بوده است.
تفاوت موعظه و حکمت
حکمت تعلیم و موعظه تذکار است. حکمتبراى آگاهى و موعظه براىبیدارى است. حکمت مبارزه با جهل و موعظه مبارزه با غفلت است.
سر و کار حکمتبا عقل و فکر است و سر و کار موعظه با دل وعاطفه است. حکمتیاد مىدهد و موعظه یادآورى مىکند. حکمتبرموجودى ذهن مىافزاید و موعظه ذهن را براى بهرهبردارى ازموجودى خود آماده مىکند، حکمت چراغ و موعظه باز کردن چشم است،حکمتبراى اندیشیدن است و موعظه براى به خود آمدن.
حکمت زبان عقل است و موعظه پیام روح. (35)
استفاده از ابزار اقناعى در تبلیغ
سختترین مرحله در دوران تبلیغ پیامبر(ص) تغییر و تصرف درعقیده عربها و مشرکان بود. زیرا آنان افرادى غالبا متعصب وبعضا عنود بودند. امام صادق(ع) نیز با توجه به همین نکتهمىفرماید:
«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه». (36)
حرکت دادن کوهها از برطرف کردن باورهاى قلبى افراد آسانتراست. پیامبر(ص) براى کسب موفقیت در امر تبلیغ مواردى چند رارعایت مىفرمود:
احترام به آزادى
از آنجا که نمىتوان باور و عقیده را با زور و اکراه منتقلکرد، باید تبلیغ در جوى آرام و آزاد باشد و مخالف، فرصت اظهارعقیده را داشته باشد. پیامبر(ص) نیز این نکته را رعایتمىفرمود. قرآن هم در این باره مىفرماید:
(لست علیهم بمصیطر). (37)
(لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى). (38)
احترام به شخصیت
پیامبر(ص) حتى اگر ناچار به مجادله بود اما همیشه از مشاجره وکوچک شمردن مخاطب احتراز مىفرمود. هرگز در اولین برخورد باورافراد را تمسخر نمىکرد. امیرمومنان(ع) نیز مىفرماید:
«الافراط فى الملامه یشب میزان اللجاج». (39)
افراط و زیادهروى در سرزنش موجب شعلهور شدن آتش عناد مىشود.
قرآن کریم نیز در باره این نکته روانى و اخلاقى مىفرماید:
(و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغا). (40)
بعضى از تفاسیر آیه را اینگونه معنا مىکنند: (41)
«در خلوت و تنهایى با آنان گفتارى رسا و مؤثر بگو».
تفاهم و تکیه بر مشترکات
پیامبر(ص) در سراسر دوران تبلیغ خویش بحث را از جایى که موردپذیرش طرف مقابل بود آغاز مىکرد. این شیوه سازنده به ویژه درمواجه با اهل کتاب به کار گرفته مىشد.
بهرهگیرى از خطابه
یکى از ابزارى که پیامبر(ص) در تبلیغ معارف دینى و بیدارىمردم از آن بهرهبردارى مىکرد، خطابه است.
شهید بزرگوار آیهالله مطهرى(ره) در باره خطابه و موعظه چنینگفتهاند:
«سر و کار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه براى تهییج وبىتاب کردن احساسات است و موعظه براى رام کردن و تحتسلطهدرآوردن.
خطابه آنجا به کار مىآید که احساسات خمود و راکد است و موعظهآنجا ضرورت پیدا مىکند که شهوات و احساسات خودسرانه عملمىکند، خطابه احساسات غیرت و حمیت و سلحشورى و عصبیت و شرافتو کرامت و خدمت را به جوش مىآورد و پشتسر خود جنبش و حرکتایجاد مىکند. اما موعظه جوششها و هیجانهاى بىجا را خاموشمىکند. خطابه زمام کار را از دستحسابگرىهاى عقل خارج مىکند وبه دست توفان احساسات مىسپرد. اما موعظه توفانها را فرومىنشاند و زمینه را براى حسابگرى و دوراندیشى فراهم مىکند.
خطابه به بیرون مىکشد و موعظه به درون مىبرد...». (42)
روشها و وسایل تبلیغى
همچنان که اشاره شد، پیامبر(ص) همواره با عنایتبه توانایى وظرفیت افراد و گام به گام معارف را ابلاغ مىفرمود و خود اولینعامل به این معارف بود. ایشان براى استقرار و رسوخ معارف درجان پیروان، تعالیم خود را بارها تکرار مىفرمود.
حضرت بیانى فصیح و بلیغ داشتند و معارف دینى را «ابلاغ مبین»مىکرد و با پرهیز از پرگویى کلام، نیازهاى مخاطب را در نظرمىگرفت و در هر موقعیت و فرصت مناسبى، مطالبى را که هموارهتازه و جذاب بود، بیان مىفرمودند. داستانهاى واقعى قرآن کهعلاوه بر جذابیت، فوقالعاده درسآموز و عبرت برانگیز است، نیزیکى از وسایل تبلیغى بود که معارف را غیر مستقیم به مخاطبمىرساند.
پیامبر(ص) به عنوان بزرگ مبلغ اسلام، همواره ارتباط فردى خودرا با مخاطبین حفظ مىفرمود و در کنار آن به ارتباط جمعى که دربرپایى شعایر دینى از قبیل نماز جمعه و جماعت و مراسم حج و...
نمود مىیافت، اهتمام فراوان مىداد.
پىنوشتها:
1- براى آگاهى بیشتر، رجوع کنید به مروج الذهب، مقدمه ابنخلدون، اسلام و جاهلیت و تاریخ تمدن اسلام و عرب .
2- نهجالبلاغه، خطبه26.
3- آلعمران (3):103.
4- مراجعه شود به فروغ ابدیت .
5- انعام(6):153 و 151.
6- اعلام الورى 35-40، و نیز «بحارالانوار» ج19، ص 8-11.
7- توماس کار لایل.
8- مورخ نامى غرب (مسیورنان).
9- فتوح البلدان ابوالحسن بلاذرى صص457 و459.
10- نقشههاى استعمار در راه مبارزه با اسلام ص 38.
11- اسرا (17):107.
12- فروغ ابدیت، ص277.
13- الحیاه، ج 1، ص146، رجال کشى، ص 488.
14- انبیا (21):107. 15بقره(2): 185.
16- سبا(34): 28.
17- فرقان (25): 1.
18- قریش(106):3-4; و آیات دیگر نیز از قبیل مائده(5): 88;نور (24):55 .
19- الحیاه، ج 1.
20- میزان الحکمه، ج 10، ص 595.
21- اسرا (17):36.
22- بقره(2): 111; نمل (27): 64.
23- الحیاه، ج 1، ص 35 - بحار، ج 2، ص 160.
24- آلعمران (3):159.
25- در ذیل آیه احزاب، 45.
26- وسائل الشیعه ج 11، ص 430.
27- توبه(9): 128.
28- شعرا (26): 214-215.
29- آل عمران(3):186.
30- بحار، ج73، ص 394.
31- براى اطلاع بیشتر به ده گفتار از شهید مطهرى مراجعه کنید.
32- جمعه (62):3.
33- میزان الحکمه، ج 10، ص539.
34- میزان الحکمه، ج 10، ص539.
35- سیرى در نهجالبلاغه، شهید مطهرى، ص 194-193.
36- تحف العقول، ص263.
37- غاشیه (88): 22.
38- بقره (2):256.
39- تحف العقول، ص 84.
40- نساء (4):63.
41- تفسیر روحالمعانى در ذیل آیه.
42- سیرى در نهجالبلاغه، ص 195-194.
هر مکتبى پیامى براى جامعه دارد و مردم را به پذیرش آن فرامىخواند و در این جهت از روشهاى ویژهاى بهره مىجوید که بااهداف اصلى آن مکتب وابسته است. تمامى پیامبران از حضرتآدم(ع) تا منجى بشریتحضرت خاتم(ص) از جانب خداوند مبعوث شدندتا انسان را از ظلمت و جهل به نور علم و هدایت و از تنگناىطبیعتبه وادى بىانتهاى معنویت و از ظلم و شقاوت به عدل وکرامت و از پرستش بتها به عبادت خدا و از اطاعت اغیار و اشراربه استجابت اولیا و رسولان رهنمون شوند. پیام الهى پیامبران رابا توجه به شرایط اجتماعى و فرهنگى جوامع بر سه محور توحید،نبوت و معاد پایهگذارى شده است. وجه تمایز این دعوتها درکیفیتبیان آن محورها و تبیین مسایل فرعى مطابق فهم و شعورمردم است. گرچه روش تبلیغى هر یک از پیامبران داراى ارزش ویژهخود مىباشد.
اما در این نوشتار تنها به شیوههاى تبلیغى پیامبر خاتم(ص)خواهیم پرداخت.
عرب پیش از اسلام
در آغاز به طور اختصار وضع جهان عرب و وقایع تاریخى و اجتماعىعرب جاهلیت را از نظر مىگذرانیم.
جملات کوتاه و گهربار امیرالمؤمنین(ع) تا حدودى روشنگر اخلاق وروحیات جامعه عرب پیش از اسلام و شاهد زندهاى بر انحطاط فکرى وفساد اخلاقى آنان است. (1) ایشان مىفرمایند:
خداوند، محمد(ص) را بیم دهنده جهانیان و امین وحى و کتاب خودمبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و پستترین جاها بهسر مىبردید. در میان سنگلاخها و مارها اقامت داشتید، آبهاىلجنآلود مىآشامیدید و غذاهاى خشن (مانند آرد هسته خرما وسوسمار) مىخوردید و خون یکدیگر را مىریختید. و از خویشاونداندورى مىکردید.
بتها در میان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمىکردید. (2)
قرآن نیز این موضوع را گوشزد و مىفرماید:
(و کنتم على شفا حفره من النار فانقذکم منها). (3)
جریان «اسعدبن زراره» نیز مىتواند روشنگر بسیارى از نقاطزندگى مردم حجاز باشد. (4)
رسول گرامى(ص) در پاسخ به پرسش او دوآیه زیر را تلاوت فرمودند. دقت در معناى این آیات به خوبى وضعآن دوران را روشن مىسازد.
(قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا ولا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم وایاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ولا تقتلواالنفس التى حرم الله الا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتى هى احسن حتى یبلغ اشده و اوفواالکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسا الا وسعها و اذا قلتمفاعدلوا و لو کان ذا قربى و بعهد الله اوفوا ذلکم وصاکم بهلعلکم تتقون. (5)
مضمونهاى این دو آیه گواه بر این است که تمامى این خصلتهاىناروا دامنگیر توده عرب بود و براى همین جهت رسول خدا(ص) نخستاین دو آیه را تلاوت کرد تا اهداف رسالتش معلوم شود. (6)
تفکر اعراب در باره خداوند و معاد بسیار خرافى و افسانه پرستىبسیار رایجبود. زن ضعیف بود و تحقیر و مظلوم واقع مىشد.
آنان قبایلى پراکنده و ملتى خموش و راکد بودند. (7) نه از علم ومذهب در بین آنان نشانى بود (8) و نه از سواد بهرهاى بردهبودند. (9)
در چنین جامعهاى پیامبر گرامىاسلام(ص) مبعوث گشت. او عرب را ازتاریکىها به سوى نور هدایت کرد. و از آنان امتى پدید آورد کهاز گمنامى به سوى شهرت و از سستى به سوى بیدارى و از پستى بهسوى فراز رفتند. و هنوز یک قرن نگذشته بود که یک پاى در هند ویک پاى دیگر در اندلس نهادند. (10)
عوامل موفقیت تبلیغى پیامبر(ص)
قبل از بررسى روشهاى تبلیغ، به شناسایى عواملى که موجب توفیقپیامبر گرامى اسلام(ص) شد، مىپردازیم: اولین رکن مهم در تبلیغپیامبر(ص) ویژگىهاى برتر پیام ایشان بود.
معارف برتر
اگر محتواى پیام رسول خدا(ص) داراى این ویژگىها نبود، حتى درصورت وجود زمینه مساعد، تبلیغ یک تلاش کور و بىحاصل بود.
این ویژگىها عبارتند از:
اول: قابلیت اثبات و استدلال
پیامبر(ص) پیام خویش را با منطق و استدلال بیان مىفرمود. معارفدینى زمینه پذیرش عقلى داشت و ابهامها و تاریکىها را از اذهانمىزدود.
دوم: همسویى با احساسات عالى
اقناع احساسات متعالى از سوى اسلام موجب شد تا افراد به سهولتدر راه هدفهاى مکتب فداکارى کنند و جانهایشان را ضامن اجراىاحکام مکتب قرار دهند.
سوم:هماهنگى با نیازهاى بشر
هماهنگى معارف دینى با نیازهاى فطرى و طبیعى بشر باعثشد تانه تنها وحى آسمانى را عقلها بپذیرند، بلکه در عمق روح بشر همرسوخ کند هم چنان که قرآن مىفرماید: (و یخرون للاذقان یبکون ویزیدهم خشوعا). (11)
شناخت دقیق و همه جانبه مخاطبین
از اصول مهم تربیتى واقعبینى است. در هر تبلیغ کارآمد در آغازباید ویژگىهاى مخاطب را به خوبى شناخت. آن گاه با رفع موانع وبه کارگیرى عوامل مؤثر و مراقبت مستمر زمینه پیشرفت معارفدینى را فراهم آورد.
پیامبر گرامى(ص) در میان عرب رشد و نمو کرده، با اوضاع جامعهآشنا و از معیارها و امور مورد توجه آنها باخبر بود.
همین امر باعثشد تا پیامبر(ص) بتواند زمینه مناسب بیان مطالبخود را مهیا کنند.
در این جا به پارهاى از روشهایى که پیامبر(ص) به کار بست تابتواند در مخاطب زمینه مساعدى به وجود آورد، اشاره مىشود.
مهمترین آنها عبارتند از:
اول: شناخت ظرفیت مخاطبین و آمادگى مخاطبین
باید دانست که همه مخاطبین از آنچنان ظرفیتى برخوردار نیستندکه در وهله نخستبه دعوت، پاسخ مثبت دهند. پیامبر نیز با توجهبه همین نکته اقدام به تبلیغ فرمود. اذیت و آزارهاى فراوان رابه جان خرید و از دعوت به اسلام دستبر نداشت. (12) همچنین افراداز ظرفیتها و استعدادهاى متفاوتى بهرهمندند. لذا پیامبرگرامى(ص) با عنایت کامل به میزان پذیرش و استعداد هر فرد،دعوت خود را ابلاغ مىفرمودند. تبلیغى که از انعطاف برخوردارنباشد، ناکارآمد و خستگى آور است. پیامبر گرامى در این بارهمىفرمایند:
«امرنا معاشر الانبیاء ان نکلم الناس بقدر عقولهم». (13)
دوم: ارتباط سازنده با همه اقشار و جاذبه قوى
حضرت رسول(ص) با اقشار و همه گروههاى سنى ارتباط داشت.
دعوت پیامبر(ص) پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنى، باسواد وبىسواد، را شامل مىشد.
قرآن در این باره مىفرماید:
(رحمه للعالمین); (14)
(هدى للناس) (15) ;
(کافه للناس); (16)
(للعالمین نذیرا). (17)
سوم: استفاده از روشهاى مناسب
روش هدایت پیامبر(ص) براى همه گروهها و طبقات یکسان نبوده وهر گروه یا فردى را به شیوهاى خاص دعوت مىفرمود. گاه فردى بایک جرقه هدایت مىشد و گاه موج و تلاطمى شدید براى دعوت، ضرورتداشت. براى دعوت اهل کتاب، بر مشترکات تاکید و کافران را بهتفکر و تامل و خردورزى دعوت مىفرمود.
چهارم: توجه به نیازهاى بشرى، زمینه مناسب ابلاغ
هر فرد آن هنگام تعادل و توازن خویش را باز مىیابد که نیازهاىجسمى و روحى او تامین شده باشد.
قرآن مىفرماید:
(فلیعبدوا رب هذا البیت الذى اطعمهم من جوع و امنهم منخوف). (18)
این آیه شاهد بر این مطلب است که خداوند با عنایتبهرفع دو نیاز طبیعى بشر امر به پرستش مىکند در متون اسلامى نیزاین نکته مورد توجه قرار گرفته است. امیرالمؤمنین(ع)مىفرماید:
«ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها واقبالها فان القلب اذا اکره عمى». (19)
قلب آدمى داراى (دو حالت) در میل و رغبت و اکراه و تنفر است.
از در میل و رغبت آن وارد شوید چرا که روح و روان آدمى وقتىچیزى را ناخوش دارد نابینا مىشود.
ویژگىهاى مبلغ
ویژگىهاى فردى پیامبر(ص) از مهمترین عوامل توفیق حضرت به شمارمىآید. هیچ تبلیغى بالاتر از شایستگى مبلغ و عمل به گفتار خودنیست.
امام صادق(ع) در روایتى شرایطى را که براى پیشبرد هر کارى واز جمله تبلیغ دین است را چنین بر مىشمارد.
«فاذا اجتمعت النیه والقدره و التوفیق و الاصابه و هنالک تمتالسعاده». (20)
هنگامى که نیت و قدرت و توفیق و صائب بودن در عملى جمع شدندسعادت و وصول به هدف حاصل شده است. اگر چه این ویژگىها تمام وکمال در پیامبر(ص) بوده است، براى آشنایى کامل شرح بیشترى رامىآوریم.
آگاهى و تبلیغ عالمانه
پیامبر(ص) براى تبلیغ اسلام وحى الهى را مىشناخت و به تمامزوایاى آن آگاهى داشت. بدون تکیه بر این و آن، سخنانش رامىگفت و هیچگاه از ظن و گمانهاى پوچ پیروى نمىکرد. قرآن نیزمىفرماید:
(ولا تقف ما لیس لک به علم...). (21)
و قرآن گواه صدق و درستى گفتار را برهان و دلیل مىداند ومىفرماید: (قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین). (22)
امیرالمؤمنین على(ع) در این باره مىفرماید:
«علیکم بالدرایات لا بالروایات». (23)
آیت و بینش و دقت را فرا روى خود قرار دهید نه نقل قولهاىبررسى نشده را.
باور و ایمان مبلغ
آنچه در تمام مراحل تبلیغ مدد کار حضرت بود، باور قلبى او بههدفش بود. بالاترین عامل توفیق تبلیغى پیامبر(ص) استقامت وپشتکار او است که از ایمان و باور او به هدف مقدسش نشاتگرفته است.
عمل به گفتار
پیامبر(ص) همواره، بیش از همه به دستورات دینى که آن را ابلاغمىفرمود، عمل مىکرد. با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب راجلب مىکرد و هم ثابت مىنمود که عمل به دستورات دینى کار مشکلىنیست.
علاوه بر این اگر سخن از فردى عامل باشد بر قلب و جان اثرمىگذارد. همچنان که فرمودهاند:
«ان الکلام اذا خرج من القلب دخل فى القلب و اذا خرج مناللسان لم یتجاوز الاذان».
مدارا و ملایمت در ابلاغ
یکى از عواملى که پیامبر را موفق کرد خلق نیکو و رفتار پر ازعطوفت آن حضرت بود. ایشان پیام را با نرمى و مدارا تبلیغمىکرد، لذا جاذبه و کشش بیشترى در میان مخاطبان داشت. قرآن دراین باره مىفرماید:
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوامن حولک...). (24)
در جایى که اساس و مبانى دین ثابت است، نرمشمىتواند در موفقیت تبلیغ مؤثر باشد. به همین جهت وقتىپیامبر(ص)، امیر مومنان(ع) و معاذ را براى تبلیغ به یمنروانه مىسازد مىفرماید:
«انطلقا فبشرا ولا تنفرا و یسرا ولا تعسرا» (25)
مردم را مژده و بشارت دهید و آنها را از خود مرانید، بر آنهاسهل و آسان بگیرید نه سخت و دشوار.
و حضرت صادق(ع) نیز مىفرماید:
«فرغبوا الناس فى دینکم» (26)
«مردم را در دین و عقاید خود «ترغیب و تشویق» نمایید».
خیرخواهى براى مردم
قرآن شریف در وصف پیامبر(ص) مىفرماید:
(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکمبالمؤمنین روف رحیم). (27)
تواضع
خداوند در اولین دستور براى آشکار کردن دعوت به پیامبر(ص)مىفرماید:
(و انذر عشیرتک الاقربین و اخفض جناحک لمن اتبعک منالمؤمنین). (28)
«نخستخویشاوندان نزدیک را انذار کن، آنگاه پر و بال رحمت رابر تمام پیروان با ایمانتبه تواضع بگستران». این فروتنى وعدم ابراز انانیت و منیت از روشهاى مهم تبلیغى پیامبر محسوبمىشود.
ابلاغ مرحلهاى و گام به گام
اگر پیامبر(ص) تمام مطالب را یک باره با مخاطبین خود در میانمىگذاشت هرگز نمىتوانست انتظار نتیجهاى داشته باشد. ایشانهمواره مىفرمودند که نمىتوان در وهله نخست تکالیف بزرگ را بردوش مخاطبین نهاد. حتى دستورات شرعى هم به تدریج ابلاغ شدهچنان که فرمودند:
«یا على ان هذا الدین متین فاوعل فیه برفق و... ان المنبت لاظهرا ابقى ولا ارضا قطع».
«اى على، این دین، دین متینى است پس در آن به آرامى وارد شو،و بدان، کسى که افراط و زیادهروى کند نه راهى را مىپیماید نهپشتى براى خود باقى مىگذارد».
پشتکار و اراده
پیامبر(ص) پس از آن که پیام توحید خویش را به گوش مردم رساندهیچگونه سازشى در این مسیر را روا ندانست.
استقامت و تداوم آموزش و نظارت مستمر باعث موفقیت پیامبر(ص)شد. او در تمام لحظات زندگانى لحظهاى از تاکید بر رسالتخویشغافل نشد.
صبر و سعه صدر
آن چه باعثشد تا پیام نبى اکرم(ص) نفوذ بیشترى داشته باشدسعه صدر ایشان بود. پیامبر(ص) بسیارى از راهها را با نیروىصبر پیمود و در راه تبلیغ از حربه صبر و استقامتبهره برد.
خداى متعال در قرآن مىفرماید:
(لتبلون فى اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتواالکتابمن قبلکم و من الذین اشرکوا اذى کثیرا و ان تصبروا و تتقوافان ذلک من عزم الا مور). (29)
یقینا شما با مال و جان آزمایش خواهید شد. و از کسانى که پیشاز شما کتاب آسمانى بر آنها نازل شد و از مشرکان زخم زبانخواهید شنید، و اگر صبر و تقوا پیشه کنید، یقینا چنین چیزىسبب قوت اراده در کارها است.
در تمام مواردى که قرآن دعوت به صبر فرموده است، در باره دینبوده است.
ویژگىهاى سلبى پیامبر(ص)
دورى از تکلف:
پیامبر(ص) در راه رساندن وحى الهى از هر گونه تکلفى به دوربود. همین امر باعث مىشد تا فهم مطالب بر مردم آسان گشته، باآغوش باز پذیراى مسایل دین باشند، ایشان در این بارهمىفرمودند:
«نحن معاشر الانبیاء و الاولیاء براء من التکلف». (30)
«ما گروه پیامبران از تکلف به دور هستیم».
پرهیز از تعصبات قومى و فامیلى
یکى از ویژگىهاى پیامبر(ص) در تبلیغ دین، این بود که در قیدگرایشهاى خویشى و گروهى و قومى اسیر نگشت. همین آزادگى ازوابستگىها باعثشد تا نبى اکرم(ص) بتواند حقیقت را آنطور کهشایسته استبه گوش مخاطبان برساند. (31)
پرهیز از شتابزدگى
از اصول مهمى که پیامبر(ص) در دوران بیست و سه ساله تبلیغشرعایت مىفرمود، این بود که هرگز کارى را بدون طرح و ارزیابىدقیق انجام نمىداد. بلکه با دقت و ژرفاندیشى، موقعیت وامکانات را سنجیده آنگاه به آن کار اقدام مىنمود. صلح حدیبیهیکى از این موارد بود که نتایجبسیار پرارزشى را به دنبالداشت.
عوامل بیرونى توفیق تبلیغى پیامبر(ص)
پیامبر(ص) با شناخت روحیات مخاطبین خود شیوههاى گوناگونى براىتبلیغ داشت که آن را ارائه مىداد. بعضى از این شیوهها عبارتنداز:
حکمت
برخى افراد داراى روحیهاى منطقى هستند و مسایل را جز از راهبرهان و استدلال و فکر نمىپذیرند اینان را نمىتوان با انگیزش ویا مهار احساسات به راه آورد. پیامبر(ص) نیز چنین شیوهاى رادر بعضى موارد به کار مىبست. قرآن نیز روش دعوت پیامبر(ص) رااین چنین معرفى مىفرماید:
(هوالذى بعث فى الا میین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهمو یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین). (32)
موعظه
یکى از راههاى دعوت و جلب قلوب، استفاده از موعظه است.
پیامبر(ص) براى جذب افرادى که داراى احساسات و عواطفى جوشانبودند و همچنین بیدارى عمومى از موعظه بهره مىبردند.
امیرالمؤمنین على(ع) در تعریف موعظه مىفرمایند:
«المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب». (33)
«ثمره الوعظ الانتباه». (34)
مواعظ پیامبر(ص) عمدتا در باره تقوا، زهد، دنیا، طول امل،هواى نفس، عبرت از گذشته، اهوال مرگ و قیامت و... بوده است.
تفاوت موعظه و حکمت
حکمت تعلیم و موعظه تذکار است. حکمتبراى آگاهى و موعظه براىبیدارى است. حکمت مبارزه با جهل و موعظه مبارزه با غفلت است.
سر و کار حکمتبا عقل و فکر است و سر و کار موعظه با دل وعاطفه است. حکمتیاد مىدهد و موعظه یادآورى مىکند. حکمتبرموجودى ذهن مىافزاید و موعظه ذهن را براى بهرهبردارى ازموجودى خود آماده مىکند، حکمت چراغ و موعظه باز کردن چشم است،حکمتبراى اندیشیدن است و موعظه براى به خود آمدن.
حکمت زبان عقل است و موعظه پیام روح. (35)
استفاده از ابزار اقناعى در تبلیغ
سختترین مرحله در دوران تبلیغ پیامبر(ص) تغییر و تصرف درعقیده عربها و مشرکان بود. زیرا آنان افرادى غالبا متعصب وبعضا عنود بودند. امام صادق(ع) نیز با توجه به همین نکتهمىفرماید:
«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه». (36)
حرکت دادن کوهها از برطرف کردن باورهاى قلبى افراد آسانتراست. پیامبر(ص) براى کسب موفقیت در امر تبلیغ مواردى چند رارعایت مىفرمود:
احترام به آزادى
از آنجا که نمىتوان باور و عقیده را با زور و اکراه منتقلکرد، باید تبلیغ در جوى آرام و آزاد باشد و مخالف، فرصت اظهارعقیده را داشته باشد. پیامبر(ص) نیز این نکته را رعایتمىفرمود. قرآن هم در این باره مىفرماید:
(لست علیهم بمصیطر). (37)
(لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى). (38)
احترام به شخصیت
پیامبر(ص) حتى اگر ناچار به مجادله بود اما همیشه از مشاجره وکوچک شمردن مخاطب احتراز مىفرمود. هرگز در اولین برخورد باورافراد را تمسخر نمىکرد. امیرمومنان(ع) نیز مىفرماید:
«الافراط فى الملامه یشب میزان اللجاج». (39)
افراط و زیادهروى در سرزنش موجب شعلهور شدن آتش عناد مىشود.
قرآن کریم نیز در باره این نکته روانى و اخلاقى مىفرماید:
(و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغا). (40)
بعضى از تفاسیر آیه را اینگونه معنا مىکنند: (41)
«در خلوت و تنهایى با آنان گفتارى رسا و مؤثر بگو».
تفاهم و تکیه بر مشترکات
پیامبر(ص) در سراسر دوران تبلیغ خویش بحث را از جایى که موردپذیرش طرف مقابل بود آغاز مىکرد. این شیوه سازنده به ویژه درمواجه با اهل کتاب به کار گرفته مىشد.
بهرهگیرى از خطابه
یکى از ابزارى که پیامبر(ص) در تبلیغ معارف دینى و بیدارىمردم از آن بهرهبردارى مىکرد، خطابه است.
شهید بزرگوار آیهالله مطهرى(ره) در باره خطابه و موعظه چنینگفتهاند:
«سر و کار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه براى تهییج وبىتاب کردن احساسات است و موعظه براى رام کردن و تحتسلطهدرآوردن.
خطابه آنجا به کار مىآید که احساسات خمود و راکد است و موعظهآنجا ضرورت پیدا مىکند که شهوات و احساسات خودسرانه عملمىکند، خطابه احساسات غیرت و حمیت و سلحشورى و عصبیت و شرافتو کرامت و خدمت را به جوش مىآورد و پشتسر خود جنبش و حرکتایجاد مىکند. اما موعظه جوششها و هیجانهاى بىجا را خاموشمىکند. خطابه زمام کار را از دستحسابگرىهاى عقل خارج مىکند وبه دست توفان احساسات مىسپرد. اما موعظه توفانها را فرومىنشاند و زمینه را براى حسابگرى و دوراندیشى فراهم مىکند.
خطابه به بیرون مىکشد و موعظه به درون مىبرد...». (42)
روشها و وسایل تبلیغى
همچنان که اشاره شد، پیامبر(ص) همواره با عنایتبه توانایى وظرفیت افراد و گام به گام معارف را ابلاغ مىفرمود و خود اولینعامل به این معارف بود. ایشان براى استقرار و رسوخ معارف درجان پیروان، تعالیم خود را بارها تکرار مىفرمود.
حضرت بیانى فصیح و بلیغ داشتند و معارف دینى را «ابلاغ مبین»مىکرد و با پرهیز از پرگویى کلام، نیازهاى مخاطب را در نظرمىگرفت و در هر موقعیت و فرصت مناسبى، مطالبى را که هموارهتازه و جذاب بود، بیان مىفرمودند. داستانهاى واقعى قرآن کهعلاوه بر جذابیت، فوقالعاده درسآموز و عبرت برانگیز است، نیزیکى از وسایل تبلیغى بود که معارف را غیر مستقیم به مخاطبمىرساند.
پیامبر(ص) به عنوان بزرگ مبلغ اسلام، همواره ارتباط فردى خودرا با مخاطبین حفظ مىفرمود و در کنار آن به ارتباط جمعى که دربرپایى شعایر دینى از قبیل نماز جمعه و جماعت و مراسم حج و...
نمود مىیافت، اهتمام فراوان مىداد.
پىنوشتها:
1- براى آگاهى بیشتر، رجوع کنید به مروج الذهب، مقدمه ابنخلدون، اسلام و جاهلیت و تاریخ تمدن اسلام و عرب .
2- نهجالبلاغه، خطبه26.
3- آلعمران (3):103.
4- مراجعه شود به فروغ ابدیت .
5- انعام(6):153 و 151.
6- اعلام الورى 35-40، و نیز «بحارالانوار» ج19، ص 8-11.
7- توماس کار لایل.
8- مورخ نامى غرب (مسیورنان).
9- فتوح البلدان ابوالحسن بلاذرى صص457 و459.
10- نقشههاى استعمار در راه مبارزه با اسلام ص 38.
11- اسرا (17):107.
12- فروغ ابدیت، ص277.
13- الحیاه، ج 1، ص146، رجال کشى، ص 488.
14- انبیا (21):107. 15بقره(2): 185.
16- سبا(34): 28.
17- فرقان (25): 1.
18- قریش(106):3-4; و آیات دیگر نیز از قبیل مائده(5): 88;نور (24):55 .
19- الحیاه، ج 1.
20- میزان الحکمه، ج 10، ص 595.
21- اسرا (17):36.
22- بقره(2): 111; نمل (27): 64.
23- الحیاه، ج 1، ص 35 - بحار، ج 2، ص 160.
24- آلعمران (3):159.
25- در ذیل آیه احزاب، 45.
26- وسائل الشیعه ج 11، ص 430.
27- توبه(9): 128.
28- شعرا (26): 214-215.
29- آل عمران(3):186.
30- بحار، ج73، ص 394.
31- براى اطلاع بیشتر به ده گفتار از شهید مطهرى مراجعه کنید.
32- جمعه (62):3.
33- میزان الحکمه، ج 10، ص539.
34- میزان الحکمه، ج 10، ص539.
35- سیرى در نهجالبلاغه، شهید مطهرى، ص 194-193.
36- تحف العقول، ص263.
37- غاشیه (88): 22.
38- بقره (2):256.
39- تحف العقول، ص 84.
40- نساء (4):63.
41- تفسیر روحالمعانى در ذیل آیه.
42- سیرى در نهجالبلاغه، ص 195-194.