آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

پیش گفتار
هر مکتبى پیامى براى جامعه دارد و مردم را به پذیرش آن فرامى‏خواند و در این جهت از روش‏هاى ویژه‏اى بهره مى‏جوید که بااهداف اصلى آن مکتب وابسته است. تمامى پیامبران از حضرت‏آدم(ع) تا منجى بشریت‏حضرت خاتم(ص) از جانب خداوند مبعوث شدندتا انسان را از ظلمت و جهل به نور علم و هدایت و از تنگناى‏طبیعت‏به وادى بى‏انتهاى معنویت و از ظلم و شقاوت به عدل وکرامت و از پرستش بت‏ها به عبادت خدا و از اطاعت اغیار و اشراربه استجابت اولیا و رسولان رهنمون شوند. پیام الهى پیامبران رابا توجه به شرایط اجتماعى و فرهنگى جوامع بر سه محور توحید،نبوت و معاد پایه‏گذارى شده است. وجه تمایز این دعوت‏ها درکیفیت‏بیان آن محورها و تبیین مسایل فرعى مطابق فهم و شعورمردم است. گرچه روش تبلیغى هر یک از پیامبران داراى ارزش ویژه‏خود مى‏باشد.
اما در این نوشتار تنها به شیوه‏هاى تبلیغى پیامبر خاتم(ص)خواهیم پرداخت.
عرب پیش از اسلام
در آغاز به طور اختصار وضع جهان عرب و وقایع تاریخى و اجتماعى‏عرب جاهلیت را از نظر مى‏گذرانیم.
جملات کوتاه و گهربار امیرالمؤمنین(ع) تا حدودى روشنگر اخلاق وروحیات جامعه عرب پیش از اسلام و شاهد زنده‏اى بر انحطاط فکرى وفساد اخلاقى آنان است. (1) ایشان مى‏فرمایند:
خداوند، محمد(ص) را بیم دهنده جهانیان و امین وحى و کتاب خودمبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و پست‏ترین جاها به‏سر مى‏بردید. در میان سنگلاخ‏ها و مارها اقامت داشتید، آب‏هاى‏لجن‏آلود مى‏آشامیدید و غذاهاى خشن (مانند آرد هسته خرما وسوسمار) مى‏خوردید و خون یکدیگر را مى‏ریختید. و از خویشاوندان‏دورى مى‏کردید.
بت‏ها در میان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمى‏کردید. (2)
قرآن نیز این موضوع را گوشزد و مى‏فرماید:
(و کنتم على شفا حفره من النار فانقذکم منها). (3)
جریان «اسعدبن زراره‏» نیز مى‏تواند روشن‏گر بسیارى از نقاطزندگى مردم حجاز باشد. (4)
رسول گرامى(ص) در پاسخ به پرسش او دوآیه زیر را تلاوت فرمودند. دقت در معناى این آیات به خوبى وضع‏آن دوران را روشن مى‏سازد.
(قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا ولا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم وایاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ولا تقتلواالنفس التى حرم الله الا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتى هى احسن حتى یبلغ اشده و اوفواالکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسا الا وسعها و اذا قلتم‏فاعدلوا و لو کان ذا قربى و بعهد الله اوفوا ذلکم وصاکم به‏لعلکم تتقون. (5)
مضمون‏هاى این دو آیه گواه بر این است که تمامى این خصلت‏هاى‏ناروا دامن‏گیر توده عرب بود و براى همین جهت رسول خدا(ص) نخست‏این دو آیه را تلاوت کرد تا اهداف رسالتش معلوم شود. (6)
تفکر اعراب در باره خداوند و معاد بسیار خرافى و افسانه پرستى‏بسیار رایج‏بود. زن ضعیف بود و تحقیر و مظلوم واقع مى‏شد.
آنان قبایلى پراکنده و ملتى خموش و راکد بودند. (7) نه از علم ومذهب در بین آنان نشانى بود (8) و نه از سواد بهره‏اى برده‏بودند. (9)
در چنین جامعه‏اى پیامبر گرامى‏اسلام(ص) مبعوث گشت. او عرب را ازتاریکى‏ها به سوى نور هدایت کرد. و از آنان امتى پدید آورد که‏از گمنامى به سوى شهرت و از سستى به سوى بیدارى و از پستى به‏سوى فراز رفتند. و هنوز یک قرن نگذشته بود که یک پاى در هند ویک پاى دیگر در اندلس نهادند. (10)
عوامل موفقیت تبلیغى پیامبر(ص)
قبل از بررسى روش‏هاى تبلیغ، به شناسایى عواملى که موجب توفیق‏پیامبر گرامى اسلام(ص) شد، مى‏پردازیم: اولین رکن مهم در تبلیغ‏پیامبر(ص) ویژگى‏هاى برتر پیام ایشان بود.
معارف برتر
اگر محتواى پیام رسول خدا(ص) داراى این ویژگى‏ها نبود، حتى درصورت وجود زمینه مساعد، تبلیغ یک تلاش کور و بى‏حاصل بود.
این ویژگى‏ها عبارتند از:
اول: قابلیت اثبات و استدلال
پیامبر(ص) پیام خویش را با منطق و استدلال بیان مى‏فرمود. معارف‏دینى زمینه پذیرش عقلى داشت و ابهام‏ها و تاریکى‏ها را از اذهان‏مى‏زدود.
دوم: هم‏سویى با احساسات عالى
اقناع احساسات متعالى از سوى اسلام موجب شد تا افراد به سهولت‏در راه هدف‏هاى مکتب فداکارى کنند و جان‏هایشان را ضامن اجراى‏احکام مکتب قرار دهند.
سوم:هماهنگى با نیازهاى بشر
هماهنگى معارف دینى با نیازهاى فطرى و طبیعى بشر باعث‏شد تانه تنها وحى آسمانى را عقل‏ها بپذیرند، بلکه در عمق روح بشر هم‏رسوخ کند هم چنان که قرآن مى‏فرماید: (و یخرون للاذقان یبکون ویزیدهم خشوعا). (11)
شناخت دقیق و همه جانبه مخاطبین
از اصول مهم تربیتى واقع‏بینى است. در هر تبلیغ کارآمد در آغازباید ویژگى‏هاى مخاطب را به خوبى شناخت. آن گاه با رفع موانع وبه کارگیرى عوامل مؤثر و مراقبت مستمر زمینه پیشرفت معارف‏دینى را فراهم آورد.
پیامبر گرامى(ص) در میان عرب رشد و نمو کرده، با اوضاع جامعه‏آشنا و از معیارها و امور مورد توجه آن‏ها باخبر بود.
همین امر باعث‏شد تا پیامبر(ص) بتواند زمینه مناسب بیان مطالب‏خود را مهیا کنند.
در این جا به پاره‏اى از روش‏هایى که پیامبر(ص) به کار بست تابتواند در مخاطب زمینه مساعدى به وجود آورد، اشاره مى‏شود.
مهمترین آن‏ها عبارتند از:
اول: شناخت ظرفیت مخاطبین و آمادگى مخاطبین
باید دانست که همه مخاطبین از آن‏چنان ظرفیتى برخوردار نیستندکه در وهله نخست‏به دعوت، پاسخ مثبت دهند. پیامبر نیز با توجه‏به همین نکته اقدام به تبلیغ فرمود. اذیت و آزارهاى فراوان رابه جان خرید و از دعوت به اسلام دست‏بر نداشت. (12) همچنین افراداز ظرفیت‏ها و استعدادهاى متفاوتى بهره‏مندند. لذا پیامبرگرامى(ص) با عنایت کامل به میزان پذیرش و استعداد هر فرد،دعوت خود را ابلاغ مى‏فرمودند. تبلیغى که از انعطاف برخوردارنباشد، ناکارآمد و خستگى آور است. پیامبر گرامى در این باره‏مى‏فرمایند:
«امرنا معاشر الانبیاء ان نکلم الناس بقدر عقولهم‏». (13)
دوم: ارتباط سازنده با همه اقشار و جاذبه قوى
حضرت رسول(ص) با اقشار و همه گروه‏هاى سنى ارتباط داشت.
دعوت پیامبر(ص) پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنى، باسواد وبى‏سواد، را شامل مى‏شد.
قرآن در این باره مى‏فرماید:
(رحمه للعالمین); (14)
(هدى للناس) (15) ;
(کافه للناس); (16)
(للعالمین نذیرا). (17)
سوم: استفاده از روش‏هاى مناسب
روش هدایت پیامبر(ص) براى همه گروه‏ها و طبقات یکسان نبوده وهر گروه یا فردى را به شیوه‏اى خاص دعوت مى‏فرمود. گاه فردى بایک جرقه هدایت مى‏شد و گاه موج و تلاطمى شدید براى دعوت، ضرورت‏داشت. براى دعوت اهل کتاب، بر مشترکات تاکید و کافران را به‏تفکر و تامل و خردورزى دعوت مى‏فرمود.
چهارم: توجه به نیازهاى بشرى، زمینه مناسب ابلاغ
هر فرد آن هنگام تعادل و توازن خویش را باز مى‏یابد که نیازهاى‏جسمى و روحى او تامین شده باشد.
قرآن مى‏فرماید:
(فلیعبدوا رب هذا البیت الذى اطعمهم من جوع و امنهم من‏خوف). (18)
این آیه شاهد بر این مطلب است که خداوند با عنایت‏به‏رفع دو نیاز طبیعى بشر امر به پرستش مى‏کند در متون اسلامى نیزاین نکته مورد توجه قرار گرفته است. امیرالمؤمنین(ع)مى‏فرماید:
«ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها واقبالها فان القلب اذا اکره عمى‏». (19)
قلب آدمى داراى (دو حالت) در میل و رغبت و اکراه و تنفر است.
از در میل و رغبت آن وارد شوید چرا که روح و روان آدمى وقتى‏چیزى را ناخوش دارد نابینا مى‏شود.
ویژگى‏هاى مبلغ
ویژگى‏هاى فردى پیامبر(ص) از مهم‏ترین عوامل توفیق حضرت به شمارمى‏آید. هیچ تبلیغى بالاتر از شایستگى مبلغ و عمل به گفتار خودنیست.
امام صادق(ع) در روایتى شرایطى را که براى پیشبرد هر کارى واز جمله تبلیغ دین است را چنین بر مى‏شمارد.
«فاذا اجتمعت النیه والقدره و التوفیق و الاصابه و هنالک تمت‏السعاده‏». (20)
هنگامى که نیت و قدرت و توفیق و صائب بودن در عملى جمع شدندسعادت و وصول به هدف حاصل شده است. اگر چه این ویژگى‏ها تمام وکمال در پیامبر(ص) بوده است، براى آشنایى کامل شرح بیشترى رامى‏آوریم.
آگاهى و تبلیغ عالمانه
پیامبر(ص) براى تبلیغ اسلام وحى الهى را مى‏شناخت و به تمام‏زوایاى آن آگاهى داشت. بدون تکیه بر این و آن، سخنانش رامى‏گفت و هیچ‏گاه از ظن و گمان‏هاى پوچ پیروى نمى‏کرد. قرآن نیزمى‏فرماید:
(ولا تقف ما لیس لک به علم...). (21)
و قرآن گواه صدق و درستى گفتار را برهان و دلیل مى‏داند ومى‏فرماید: (قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین). (22)
امیرالمؤمنین على(ع) در این باره مى‏فرماید:
«علیکم بالدرایات لا بالروایات‏». (23)
آیت و بینش و دقت را فرا روى خود قرار دهید نه نقل قول‏هاى‏بررسى نشده را.
باور و ایمان مبلغ
آن‏چه در تمام مراحل تبلیغ مدد کار حضرت بود، باور قلبى او به‏هدفش بود. بالاترین عامل توفیق تبلیغى پیامبر(ص) استقامت وپشتکار او است که از ایمان و باور او به هدف مقدسش نشات‏گرفته است.
عمل به گفتار
پیامبر(ص) همواره، بیش از همه به دستورات دینى که آن را ابلاغ‏مى‏فرمود، عمل مى‏کرد. با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب راجلب مى‏کرد و هم ثابت مى‏نمود که عمل به دستورات دینى کار مشکلى‏نیست.
علاوه بر این اگر سخن از فردى عامل باشد بر قلب و جان اثرمى‏گذارد. هم‏چنان که فرموده‏اند:
«ان الکلام اذا خرج من القلب دخل فى القلب و اذا خرج من‏اللسان لم یتجاوز الاذان‏».
مدارا و ملایمت در ابلاغ
یکى از عواملى که پیامبر را موفق کرد خلق نیکو و رفتار پر ازعطوفت آن حضرت بود. ایشان پیام را با نرمى و مدارا تبلیغ‏مى‏کرد، لذا جاذبه و کشش بیشترى در میان مخاطبان داشت. قرآن دراین باره مى‏فرماید:
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوامن حولک...). (24)
در جایى که اساس و مبانى دین ثابت است، نرمش‏مى‏تواند در موفقیت تبلیغ مؤثر باشد. به همین جهت وقتى‏پیامبر(ص)، امیر مومنان(ع) و معاذ را براى تبلیغ به یمن‏روانه مى‏سازد مى‏فرماید:
«انطلقا فبشرا ولا تنفرا و یسرا ولا تعسرا» (25)
مردم را مژده و بشارت دهید و آن‏ها را از خود مرانید، بر آن‏هاسهل و آسان بگیرید نه سخت و دشوار.
و حضرت صادق(ع) نیز مى‏فرماید:
«فرغبوا الناس فى دینکم‏» (26)
«مردم را در دین و عقاید خود «ترغیب و تشویق‏» نمایید».
خیرخواهى براى مردم
قرآن شریف در وصف پیامبر(ص) مى‏فرماید:
(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم‏بالمؤمنین روف رحیم). (27)
تواضع
خداوند در اولین دستور براى آشکار کردن دعوت به پیامبر(ص)مى‏فرماید:
(و انذر عشیرتک الاقربین و اخفض جناحک لمن اتبعک من‏المؤمنین). (28)
«نخست‏خویشاوندان نزدیک را انذار کن، آن‏گاه پر و بال رحمت رابر تمام پیروان با ایمانت‏به تواضع بگستران‏». این فروتنى وعدم ابراز انانیت و منیت از روش‏هاى مهم تبلیغى پیامبر محسوب‏مى‏شود.
ابلاغ مرحله‏اى و گام به گام
اگر پیامبر(ص) تمام مطالب را یک باره با مخاطبین خود در میان‏مى‏گذاشت هرگز نمى‏توانست انتظار نتیجه‏اى داشته باشد. ایشان‏همواره مى‏فرمودند که نمى‏توان در وهله نخست تکالیف بزرگ را بردوش مخاطبین نهاد. حتى دستورات شرعى هم به تدریج ابلاغ شده‏چنان که فرمودند:
«یا على ان هذا الدین متین فاوعل فیه برفق و... ان المنبت لاظهرا ابقى ولا ارضا قطع‏».
«اى على، این دین، دین متینى است پس در آن به آرامى وارد شو،و بدان، کسى که افراط و زیاده‏روى کند نه راهى را مى‏پیماید نه‏پشتى براى خود باقى مى‏گذارد».
پشتکار و اراده
پیامبر(ص) پس از آن که پیام توحید خویش را به گوش مردم رساندهیچ‏گونه سازشى در این مسیر را روا ندانست.
استقامت و تداوم آموزش و نظارت مستمر باعث موفقیت پیامبر(ص)شد. او در تمام لحظات زندگانى لحظه‏اى از تاکید بر رسالت‏خویش‏غافل نشد.
صبر و سعه صدر
آن چه باعث‏شد تا پیام نبى اکرم(ص) نفوذ بیشترى داشته باشدسعه صدر ایشان بود. پیامبر(ص) بسیارى از راه‏ها را با نیروى‏صبر پیمود و در راه تبلیغ از حربه صبر و استقامت‏بهره برد.
خداى متعال در قرآن مى‏فرماید:
(لتبلون فى اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتواالکتاب‏من قبلکم و من الذین اشرکوا اذى کثیرا و ان تصبروا و تتقوافان ذلک من عزم الا مور). (29)
یقینا شما با مال و جان آزمایش خواهید شد. و از کسانى که پیش‏از شما کتاب آسمانى بر آن‏ها نازل شد و از مشرکان زخم زبان‏خواهید شنید، و اگر صبر و تقوا پیشه کنید، یقینا چنین چیزى‏سبب قوت اراده در کارها است.
در تمام مواردى که قرآن دعوت به صبر فرموده است، در باره دین‏بوده است.
ویژگى‏هاى سلبى پیامبر(ص)
دورى از تکلف:
پیامبر(ص) در راه رساندن وحى الهى از هر گونه تکلفى به دوربود. همین امر باعث مى‏شد تا فهم مطالب بر مردم آسان گشته، باآغوش باز پذیراى مسایل دین باشند، ایشان در این باره‏مى‏فرمودند:
«نحن معاشر الانبیاء و الاولیاء براء من التکلف‏». (30)
«ما گروه پیامبران از تکلف به دور هستیم‏».
پرهیز از تعصبات قومى و فامیلى
یکى از ویژگى‏هاى پیامبر(ص) در تبلیغ دین، این بود که در قیدگرایش‏هاى خویشى و گروهى و قومى اسیر نگشت. همین آزادگى ازوابستگى‏ها باعث‏شد تا نبى اکرم(ص) بتواند حقیقت را آن‏طور که‏شایسته است‏به گوش مخاطبان برساند. (31)
پرهیز از شتابزدگى
از اصول مهمى که پیامبر(ص) در دوران بیست و سه ساله تبلیغش‏رعایت مى‏فرمود، این بود که هرگز کارى را بدون طرح و ارزیابى‏دقیق انجام نمى‏داد. بلکه با دقت و ژرف‏اندیشى، موقعیت وامکانات را سنجیده آنگاه به آن کار اقدام مى‏نمود. صلح حدیبیه‏یکى از این موارد بود که نتایج‏بسیار پرارزشى را به دنبال‏داشت.
عوامل بیرونى توفیق تبلیغى پیامبر(ص)
پیامبر(ص) با شناخت روحیات مخاطبین خود شیوه‏هاى گوناگونى براى‏تبلیغ داشت که آن را ارائه مى‏داد. بعضى از این شیوه‏ها عبارتنداز:
حکمت
برخى افراد داراى روحیه‏اى منطقى هستند و مسایل را جز از راه‏برهان و استدلال و فکر نمى‏پذیرند اینان را نمى‏توان با انگیزش ویا مهار احساسات به راه آورد. پیامبر(ص) نیز چنین شیوه‏اى رادر بعضى موارد به کار مى‏بست. قرآن نیز روش دعوت پیامبر(ص) رااین چنین معرفى مى‏فرماید:
(هوالذى بعث فى الا میین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم‏و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین). (32)
موعظه
یکى از راه‏هاى دعوت و جلب قلوب، استفاده از موعظه است.
پیامبر(ص) براى جذب افرادى که داراى احساسات و عواطفى جوشان‏بودند و همچنین بیدارى عمومى از موعظه بهره مى‏بردند.
امیرالمؤمنین على(ع) در تعریف موعظه مى‏فرمایند:
«المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب‏». (33)
«ثمره الوعظ الانتباه‏». (34)
مواعظ پیامبر(ص) عمدتا در باره تقوا، زهد، دنیا، طول امل،هواى نفس، عبرت از گذشته، اهوال مرگ و قیامت و... بوده است.
تفاوت موعظه و حکمت
حکمت تعلیم و موعظه تذکار است. حکمت‏براى آگاهى و موعظه براى‏بیدارى است. حکمت مبارزه با جهل و موعظه مبارزه با غفلت است.
سر و کار حکمت‏با عقل و فکر است و سر و کار موعظه با دل وعاطفه است. حکمت‏یاد مى‏دهد و موعظه یادآورى مى‏کند. حکمت‏برموجودى ذهن مى‏افزاید و موعظه ذهن را براى بهره‏بردارى ازموجودى خود آماده مى‏کند، حکمت چراغ و موعظه باز کردن چشم است،حکمت‏براى اندیشیدن است و موعظه براى به خود آمدن.
حکمت زبان عقل است و موعظه پیام روح. (35)
استفاده از ابزار اقناعى در تبلیغ
سخت‏ترین مرحله در دوران تبلیغ پیامبر(ص) تغییر و تصرف درعقیده عرب‏ها و مشرکان بود. زیرا آنان افرادى غالبا متعصب وبعضا عنود بودند. امام صادق(ع) نیز با توجه به همین نکته‏مى‏فرماید:
«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه‏». (36)
حرکت دادن کوه‏ها از برطرف کردن باورهاى قلبى افراد آسان‏تراست. پیامبر(ص) براى کسب موفقیت در امر تبلیغ مواردى چند رارعایت مى‏فرمود:
احترام به آزادى
از آن‏جا که نمى‏توان باور و عقیده را با زور و اکراه منتقل‏کرد، باید تبلیغ در جوى آرام و آزاد باشد و مخالف، فرصت اظهارعقیده را داشته باشد. پیامبر(ص) نیز این نکته را رعایت‏مى‏فرمود. قرآن هم در این باره مى‏فرماید:
(لست علیهم بمصیطر). (37)
(لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى). (38)
احترام به شخصیت
پیامبر(ص) حتى اگر ناچار به مجادله بود اما همیشه از مشاجره وکوچک شمردن مخاطب احتراز مى‏فرمود. هرگز در اولین برخورد باورافراد را تمسخر نمى‏کرد. امیرمومنان(ع) نیز مى‏فرماید:
«الافراط فى الملامه یشب میزان اللجاج‏». (39)
افراط و زیاده‏روى در سرزنش موجب شعله‏ور شدن آتش عناد مى‏شود.
قرآن کریم نیز در باره این نکته روانى و اخلاقى مى‏فرماید:
(و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغا). (40)
بعضى از تفاسیر آیه را این‏گونه معنا مى‏کنند: (41)
«در خلوت و تنهایى با آنان گفتارى رسا و مؤثر بگو».
تفاهم و تکیه بر مشترکات
پیامبر(ص) در سراسر دوران تبلیغ خویش بحث را از جایى که موردپذیرش طرف مقابل بود آغاز مى‏کرد. این شیوه سازنده به ویژه درمواجه با اهل کتاب به کار گرفته مى‏شد.
بهره‏گیرى از خطابه
یکى از ابزارى که پیامبر(ص) در تبلیغ معارف دینى و بیدارى‏مردم از آن بهره‏بردارى مى‏کرد، خطابه است.
شهید بزرگوار آیه‏الله مطهرى(ره) در باره خطابه و موعظه چنین‏گفته‏اند:
«سر و کار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه براى تهییج وبى‏تاب کردن احساسات است و موعظه براى رام کردن و تحت‏سلطه‏درآوردن.
خطابه آن‏جا به کار مى‏آید که احساسات خمود و راکد است و موعظه‏آن‏جا ضرورت پیدا مى‏کند که شهوات و احساسات خودسرانه عمل‏مى‏کند، خطابه احساسات غیرت و حمیت و سلحشورى و عصبیت و شرافت‏و کرامت و خدمت را به جوش مى‏آورد و پشت‏سر خود جنبش و حرکت‏ایجاد مى‏کند. اما موعظه جوشش‏ها و هیجان‏هاى بى‏جا را خاموش‏مى‏کند. خطابه زمام کار را از دست‏حساب‏گرى‏هاى عقل خارج مى‏کند وبه دست توفان احساسات مى‏سپرد. اما موعظه توفان‏ها را فرومى‏نشاند و زمینه را براى حساب‏گرى و دوراندیشى فراهم مى‏کند.
خطابه به بیرون مى‏کشد و موعظه به درون مى‏برد...». (42)
روش‏ها و وسایل تبلیغى
هم‏چنان که اشاره شد، پیامبر(ص) همواره با عنایت‏به توانایى وظرفیت افراد و گام به گام معارف را ابلاغ مى‏فرمود و خود اولین‏عامل به این معارف بود. ایشان براى استقرار و رسوخ معارف درجان پیروان، تعالیم خود را بارها تکرار مى‏فرمود.
حضرت بیانى فصیح و بلیغ داشتند و معارف دینى را «ابلاغ مبین‏»مى‏کرد و با پرهیز از پرگویى کلام، نیازهاى مخاطب را در نظرمى‏گرفت و در هر موقعیت و فرصت مناسبى، مطالبى را که همواره‏تازه و جذاب بود، بیان مى‏فرمودند. داستان‏هاى واقعى قرآن که‏علاوه بر جذابیت، فوق‏العاده درس‏آموز و عبرت برانگیز است، نیزیکى از وسایل تبلیغى بود که معارف را غیر مستقیم به مخاطب‏مى‏رساند.
پیامبر(ص) به عنوان بزرگ مبلغ اسلام، همواره ارتباط فردى خودرا با مخاطبین حفظ مى‏فرمود و در کنار آن به ارتباط جمعى که دربرپایى شعایر دینى از قبیل نماز جمعه و جماعت و مراسم حج و...
نمود مى‏یافت، اهتمام فراوان مى‏داد.
پى‏نوشت‏ها:
1- براى آگاهى بیشتر، رجوع کنید به مروج الذهب، مقدمه ابن‏خلدون، اسلام و جاهلیت و تاریخ تمدن اسلام و عرب .
2- نهج‏البلاغه، خطبه‏26.
3- آل‏عمران (3):103.
4- مراجعه شود به فروغ ابدیت .
5- انعام(6):153 و 151.
6- اعلام الورى 35-40، و نیز «بحارالانوار» ج‏19، ص 8-11.
7- توماس کار لایل.
8- مورخ نامى غرب (مسیورنان).
9- فتوح البلدان ابوالحسن بلاذرى صص‏457 و459.
10- نقشه‏هاى استعمار در راه مبارزه با اسلام ص 38.
11- اسرا (17):107.
12- فروغ ابدیت، ص‏277.
13- الحیاه، ج 1، ص‏146، رجال کشى، ص 488.
14- انبیا (21):107. 15بقره(2): 185.
16- سبا(34): 28.
17- فرقان (25): 1.
18- قریش(106):3-4; و آیات دیگر نیز از قبیل مائده(5): 88;نور (24):55 .
19- الحیاه، ج 1.
20- میزان الحکمه، ج 10، ص 595.
21- اسرا (17):36.
22- بقره(2): 111; نمل (27): 64.
23- الحیاه، ج 1، ص 35 - بحار، ج 2، ص 160.
24- آل‏عمران (3):159.
25- در ذیل آیه احزاب، 45.
26- وسائل الشیعه ج 11، ص 430.
27- توبه(9): 128.
28- شعرا (26): 214-215.
29- آل عمران(3):186.
30- بحار، ج‏73، ص 394.
31- براى اطلاع بیشتر به ده گفتار از شهید مطهرى مراجعه کنید.
32- جمعه (62):3.
33- میزان الحکمه، ج 10، ص‏539.
34- میزان الحکمه، ج 10، ص‏539.
35- سیرى در نهج‏البلاغه، شهید مطهرى، ص 194-193.
36- تحف العقول، ص‏263.
37- غاشیه (88): 22.
38- بقره (2):256.
39- تحف العقول، ص 84.
40- نساء (4):63.
41- تفسیر روح‏المعانى در ذیل آیه.
42- سیرى در نهج‏البلاغه، ص 195-194.

تبلیغات