شرحى بر حدیث «الدنیا مزرعه الاخره»از شهید ثانى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
فقیه جلیلالقدر و سختکوش زینالدین بن على بن احمد عاملى (911 965 ق)معروف به شهید ثانى از نوادر دوران و مفاخر والامقام اسلام است.
او را باید دانشمندى متبحر در فقه، اصول، رجال، حدیث، تفسیر، ادبیات، کلام و...دانست.
محقق تسترى در وصفش گفته:
او افضل متاخران و اکمل متبحران، نادره دوران و یادگار گذشتگان، مرجع امم وارشادگر به راه اقوم، مقتداى شیعه و نور شریعت و شخصیتى است که بزرگواران ازشمارش فضایل و مزایایش ناتوانند...لطف پیدا و پنهان خدا، یار و مددکارش بود.. .
77 علامه سید محسن امین مىنویسد:
کان عالما، فاضلا، جلیل القدر، رفیع المنزله، تقیا، ورعا، زاهدا، عابدا، حائزالصفات الکمال، متفردا منها بما لایشارکه فیه غیره، مفخره من مفاخر الکون و حسنهمن حسنات الزمان...
کان فقیها ماهرا فى الدرجه العلیا بین الفقهاء... .
مسافرت به حوزهها وشهرهاى دیگر و درک محضر عالمان آن زمان باعث تبحر و پختگى و تجارب شهید شد، بهگونهاى که به مبانى علمى سایر مذاهب کاملا آشنا بود و پیروان سایر مذاهب از درساو استفاده مىکردند.
در طول پنجاه و پنجسال عمر پربار خویش، حدود هفتاد کتاب و رساله سودمندنوشتبا آن که امنیت کافى نداشت و بیشتر اوقات دچار خفا و اختفا بود.
براى آشنایى بیشتر با این فرزانه فروتن رجوع شود به: غایهالمراد، ج 1 ، مقدمهمصحح، ص 295 315 ; منیهالمرید، تصحیح رضا مختارى، مقدمه مصحح ; مقابس الانوار،ص 15 ; اعیان الشیعه، ج7 ، ص 144 148 ; الدر المنثور، ج 2 ، ص 189155 ;شهداء الفضیله، ص137 ; روضات الجنات، ج3 ، ص383 ; الکواکب السائره، ج 2 ، ص197194 ; الاعلام، ج7 ، ص57 ; معجم المولفین، ج 10 ، ص137 ; سیر اعلامالنبلاء، ج19 ، ص36 ; میزان الاعتدال، ج 1 ، ص 112 ; لسان المیزان، ج 1 ، ص 202; کشف الظنون، ج 1 ، ص 195 ; معجم المطبوعات العربیه، ج 1 ، ص 578 ; ریاضالعلماء، ج 5 ، ص 440 ; خاتمه «مستدرک الوسائل»، ج3 ، ص426 ; الذریعه، ج 2، ص 410 ، ج 22 ، ص 30 ، ج 25 ، ص119 ; احیاء الداثر، ص 91 ; کشکول البحرانى،ج 1 ، ص299 ; مرآت الکتب، ج 2 ، ص76 78 ; مجله نور علم، شماره27 ، ص132127 ; مجله تراثنا، شماره23 ، ص 68 71 .
رساله حاضر
شهید در این رساله کوتاه به شرح حدیث مشهور نبوى «الدنیا مزرعهالاخره» پرداخته و با بیانى رسا و برداشتهایى زیبا، با تشبیه جان انسان به زمینمزروعى، راه خودسازى، تربیت نفس، تحصیل کمالات معنوى و چهگونگى امیدوارى به رحمتپروردگار و راه تقرب را توضیح مىدهد و در پایان، بخشى از ادعیه و آداب نماز رابه عنوان نمونهاى از بذر عبادات، متذکر مىگردد.
متن این رساله، پیش از این در مجله تراثنا، شماره17 ، ص 229218 و ضمیمهسفینهالنجاه اثر شیخ الاسلام مولى محمد طاهر قمى ص149 158 منتشر شده و درآینده در مجموعه «رسائل الشهید الثانى» ج 2، با مقابله با چند نسخه خطى وتصحیح در مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ و منتشر خواهدشد.
ترجمه رساله شرح حدیث «الدنیا مزرعه الاخره»
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله حق حمده، والصلاه على محمد نبیه و عبده و على آله و صحبه و جندهوالتابعین لهم باحسان من بعده و سلم تسلیما.
شیعه و سنى در جوامع روایى از پیامبر گرامى اسلام(ص) ضمن رساترین پندهاىبیدارگر روایت کردهاند: «الدنیا مزرعه الاخره» از این رو، به دیده عبرتنگریستم و از روى بصیرتجویى اندیشیدم و بدین نتیجه رسیدم که «مزرعه» نیازمنداستبه بذرى اصلاح شده، صاف از شائبه آمیختگى با زواید، پاک از آمیزه با هر چهموجب نابودى و ویرانى است; بذرى که متناسب و به جا و به هنگام باشد. پیشاپیشباید، هم شرایط فراهم و هم موانع دفع شود و همچنان تا دوران درو، این شرایطرعایتشود که اگر به یکى از آنها خللى وارد شد، زراعت، فاسد مىگردد.
بدیهى است تنها کشت این دنیا براى آخرت، کردار شایسته و دادوستد سودمند است وفصل آن، تمام عمرماست و حاصل حبوبات و غلات آن، بهشت جاویدانى است که میوههایشاز هر عیب و آفتى، پاک، و آن جا از مشکل و ناگوارى، هم و غم و سرما و گرمامبراست، بهشت، سراسر شادمانى استبىغم، جاودانى استبىفنا و لذت بىدرد، غناىبىفقر، کمال بىکمبود، عزت بىذلت و در یک سخن:هر خواستنى که انسان بهشتى اراده کند و هر خوبى که به ذهنش رسد، آن جا مهیاستو هر چه از آن بیزار و گریزان باشد، آن جا نیست.
و از آن جا که بذر این زراعت، معارف و طاعات و کشتزارش دل انسان است وبرنامههاى عبادى آدمى، شخم و آمادهسازى زمین براى کشت و آبیارى است، آن دلى کهغرق در محبت و میل دنیاست، شورهزارى است که به علت آمیختگى با نمک، قابل کشت وشایسته رستن نیست. قیامت، فصل درو است. نه خرمنى، بىکشتبه دست آید و نه کشتى،بىبذر، و چنان که بذر، در شورهزار نروید، ایمان و عمل، با دل آلوده، اخلاقنکوهیده و خبثسریره، سودى نبخشد.
[ سه گونه امید به احسان خدا]
براى خردمند که امید به پاداش الهى در آخرتدارد شایسته است که امیدواریش به اجر و ثواب خدا در آخرت را، با امید کشاورزمقایسه کند; زیرا به همین معناست که پیامبر(ص) دنیا را مزرعه آخرت معرفى کرد.واقعا هر که زمین حاصلخیزى مهیا کند و بذر نگندیده و کرم نخورده و مناسب در آنبپاشد و با آب شیرین سیراب و نیازمندىهایش را به موقع برطرف کند، آنگاه علفهرزهها و خار و خاشاکها را از زمین برچیند، و آن گاه امیدوار لطف الهى باشد کهآن را تا هنگام درو از آفات و بلیات حفظ کند، امیدواریش کاملا به جا و مناسب است.و مىتوان آن را «رجا و امید» نامید، و در این صورت از آن زراعت، گماندستیابى به مقصد مىرود و از آن بذر، امید محصول.
اما اگر کسى بذر را با تاخیر بکارد، یا در فراهم آوردن برخى اسباب و مقدماتکوتاهى کند و با این حال منتظر ثمره و محصول سالم باشد، او را نیز مىتوان ازامیدواران شمرد، ولى بىگمان محصولاتش به اندازه محصولات شخص پیشین نخواهد بود.
و اینک شخص سومى را فرض کنید که بذرى شایسته تهیه نکرده یا آن را در شورهزارمىکارد یا زمینش چون چمنزار پر از گیاه باشد، با این حال در انتظار درو وبرداشت محصول به سر برد. انتظار چنین کسى احمقانه است و امیدش کاذبانه، چنیناستحال عبد در مسایل معنوى; یعنى اگر در آغاز عمر، بذر معارف و اعمال صالح رابه هنگام، در زمین جانش بپاشد و هماره به وسیله طاعات، آبیاریش کند و درپاکسازى دل و تهذیب نفس از خار و خاشاک صفات رذیله و اخلاق ردیه که مانع رشدبذرهاى فضیلت مىشوند کوشا باشد و با این همه، جهتحفظ و رشد فضایل و ثبات قدمتا تبرداشتبهرهها از خرمن دل، چشم به فضل الهى بدوزد، چنین انتظارى ستوده وهمطراز درجه سابقین و در شمار پیشگامان است.
ولى اگر بذر معارف و اعمال صالح را در زمین جانش بیفشاند، لیکن در فراهم کردنبعضى از اسباب، اصلاح بذر یا آبیارى و امثال آن به گونهاى کوتاهى کند که باعثتضعیف بذر گردد و آن گاه به امید خرمن خوب در فصل درو باشد و چشم طمع به برکت وفضل خدا بدارد، به این امید که او رزاق ذوالقوه المتین است، درست است کهچنین کسى را هم امیدوار بنامند، لیکن رتبهاش نسبتبه رتبه شخص سابق بسى پایینترو امیدش ضعیفتر است. و اگر در زمین دل، اصلا چیزى نکارد یا به آب طاعات سیرابشنسازد یا تهذیب نفس را رها کند تا خس و خار رذایل اخلاقى و زشتىها و پستىها،صفحه دل را فرا گیرد و در طلب متاع دنیا فرو غلطد، و باز هم منتظر آمرزش و فضلالهى باشد، چنین رجایى، خود فریبى است نه امیدى حقیقى و درست; و این همان کسىاست که در قیامت که روز حسرت و ندامت و آه و افسوس است این آیه شریفه را برزبان دارد:
یالیتنى قدمت لحیاتى × فیومئذ لایعذب عذابه احد × ولایوثق و ثاقه احد.
کاش براى زندگانى خود چیزى پیش فرستاده بودم. پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردناو، عذاب نکند و هیچ کس چون در بند کشیدن او، در بند نکشد.
و در همین معنا سرودهاند:
اذا انت لم تزرع و عاینتحاصدا ندمت على التفریط فى زمن البذر
: اگر بذرىنکاشتى، وقتى دروکنندهاى را در حال برداشت محصول دیدى، بر کوتاهى خویش در هنگامکاشت، افسوس مىخورى.
رسول مکرم اسلام(ص) مىفرماید:
الاحمق من اتبع نفسه هواها، و تمنى على الله.
یعنى، سبک مغز کسى است که پیرو خواستههاى دل باشد و به لطف خدا دل بندد.
و خداى سبحان مىفرماید:
فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یاءخذون عرض هذا الادنى و یقولون سیغفرلنا.
: آن گاه بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب آسمانى شدند که متاع این دنیاى پسترا مىگیرند و مىگویند: «بخشیده خواهیم شد».
حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم در سخنى نغز، به ویژگىهاى سه گروه سابق اشاره مىکند،آن جا که مىفرماید:
ساع سریع نجا، و طالب بطىء رجا، و مقصر فى النار هوى.
تلاشگران تیزرو،رستگارند و جستوجوگران کند کار، امید نجات دارند و آنان که کوتاهى مىورزند، درآتش سرازیر خواهند شد.
[ اینک که بذر آخرت و کشتزار و... روشن شد، نماز را به عنوان نمونهاى از بذرعبادات بررسى مىکنیم ] .
[ صفاى دل ]
بدان! که آمادگى براى نماز با تحصیل طهارت و تهیه لباس مناسب ازآغاز وقت نماز، به سان مهیاسازى زمین استبراى بذرافشانى، و نماز اول وقت، کشتو زرع در اول موسم بارندگى است. وجود اخلاص و دلدادگى و حضور قلب و پالایش نمازاز آلودگى خودپسندى و ریا و... ، به منزله بذرپاشى است در زمین خوب و پاکسازىآن از خس و خارهاى مزاحم. چنین شخصى، همان پیشتاز و پیشگام است که امیدش بهبرداشت غله فراوان و خرمن وافر، امیدى به جا و نیکو است.
اما قناعتبه واجبات تنها، صرفا بذرپاشى است در زمین شخم زده نشده [ که اگربذرش، بهترین بذر هم باشد، محصولش فراوان نخواهد شد ] .
آمیختن اخلاق فاسد و غفلتبه انگیزههاى عبادت، به منزله علف هرزههاى مزاحم وموانعى چون خار و خاشاکهاى زیانبار است; گرچه بذر، بهترین بذر هم باشد.
نماز در آخر وقت، به سان کشت در آخر فصل است که نسبتبه زراعتهاى به هنگام،بازدهى کمى خواهد داشت. حال اگر به این نارسایىها، کمآبى و خرابى زمین هم اضافهشود، یک جا فاسد خواهد شد و انتظار نتیجه و امیدوارى، بىمعناست. چه رسد به کسانى که بیکار نشسته و جز امید پوچ چیزى نکشتهاند.
این بود سر اجمالى حدیث نبوى: «الدنیا مزرعه الاخره».
بدان! که دستورهاى خدا بر دو گونه است; واجبات و مستحبات، که واجبات اصلسرمایه و رکن تجارت است و مستحبات، سود و نردبان ترقى به درجات بالاست. در حدیثىاز پیامبر(ص) آمده است:
قال الله تعالى: «ما تقرب الى المتقربون بمثل اداء ما افترضت علیهم، ولایزالالعبد یتقرب الى بالنوافل حتى احبه، فاذا احببته کنتسمعه الذى یسمع به وبصره الذى یبصربه و لسانه الذى ینطق به».
خداى تعالى مىفرماید: تقربجویاندرگاهم، به چیزى همانند اداى فرایض، به درگاهم نزدیک نشوند و هماره بنده بانافلهها و مستحبات به من نزدیک مىشود تا آن جا که من او را دوست مىدارم و آنگاه که دوستش داشتم، گوش و چشم و زبان او خواهم بود که با آنها مىشنود و مىبیندو سخن مىگوید.
[ یعنى همه مجارى ادراکى و تحریکى او تحت ولایتخدا درآید و به یارى او ازلغزشها مصون ماند ] .
اى جوینده! موفق به اجراى اوامر الهى نخواهى شد مگر با مراقبت و حسابرسى قلبو جوارحت در تمام لحظهها، و نفسهایت از بام تا شام، و بدان که واقعا خداى تعالىاز باطن تو آگاه است و بر ظاهر و باطن تو اشراف دارد و قدرتش بر تمام حالتها ونگاهها و گامها و سایر حرکات و سکنات تو احاطه دارد. پس در جهان پیدا و پنهان،هیچ ساکنى، آرام و هیچ متحرکى ناآرام نخواهد بود، جز با اراده و اطلاع خدایى کهفرمانرواى هستى و حکمران آسمانهاست.
پس اى بیچاره! ادب محضر الهى را در نهان و عیان رعایت کن. به سان ادب داشتنبنده ذلیل نزد ارباب مقتدر و غالب. سعى کن که مولایت، در جایى که تو را منعکرده، تو را حاضر نبیند، و در کارى که بدان دستور داده تو را غایب نبیند; کههمین است معناى تقوایى که خداى تعالى به آن دستور داده و در کتاب گرانقدرش(قرآن کریم) فواید فراوانى بر آن مترتب کرده است، مثلا مىفرماید:
ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون .
حقا خدا با کسانى است که متقىهستند و کسانى که اهل احسانند.
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب.
و هر که پروا پیشهکند، خدا، راه گشایشى بر او قرار دهد و از جایى که گمانش نمىرود، روزى دهد.
و حالت تقوا به وجود نخواهد آمد، جز با مواظبت از عمر کوتاه خود با توزیعاوقات و نظم و ترتیب دعاها و برنامهها از بامداد تا شامگاه. بنابراین، بهدستورهاى الهى که بر تو عرضه مىشود، گوش جان بسپار! سعى کن پیش از طلوع فجربیدار شوى و باید اولین چیزى که بر دل و زبانت جارى مىشود، ذکر خداى تعالى باشدو تا بیدار مىشوى بگو:
«الحمدلله الذى احیانا بعد ما اماتنا و الیه النشور.اصبحنا و اصبح الملک لله و العظمه لله و السلطان لله و العزه لله و القدرهلله. اصبحنا على فطره الاسلام و على کلمه الاخلاص و على دین نبینا محمد(ص) و علىمله ابینا ابراهیم حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین».
اللهم! انا نساءلکاءن تبعثنا فى هذا الیوم الى کل خیر و نعوذبک ان نجترح فیه بسوء و نجره الىمسلم بقول او عمل. نساءلک خیر هذا الیوم و خیر مافیه. و نعوذبک من شره و شرمافیه.
هر گاه لباس مىپوشى، به انگیزه اطاعت فرمان الهى که ستر عورت را واجب کردهبپوش و بپرهیز از آن که به یتخودنمایى بپوشى.
هرگاه جهت اجابت مزاج مىروى، با پیش نهادن پاى چپ وارد و با پاى راستخارجشو،و چیزى که نام الله تعالى برآن است همراه مبر و هنگام ورود بخوان:
بسم الله و بالله اعوذ بالله من الرجس النجس الخبیث المخبث الشیطان الرجیم.
و هنگام خروج بگو:
الحمدلله الذى اذهب عنى ما یوذینى و ابقى على ما ینفعنى، یالهانعمه.
هرگاه خواستى وضو بگیرى، مسواک زدن را فراموش مکن، که مایه پاکى دهان و رضایتپروردگار است.
و یک نماز با مسواک، برتر است از هفتاد نماز بىمسواک.
براى وضو، رو به قبله بنشین که بهترین نشستن همان است که رو به قبله باشد
و بگو:بسم الله الرحمن الرحیم.
سپس دستهایت را بشوى و بگو: «اللهم! انى اسالک الیمن والبرکه و اعوذبک منالشوم والهلکه».
آنگاه وضو را به قصد مجوز نمازى که براى خدا باشد، بگیر و سه بار و هر باربا مشتى آب مضمضه و سه بار استنشاق کن! و هنگامى که آب در دهان مىگردانىبخوان: «اللهم لقنى حجتى یوم القاک و انطق لسانى بذکرک».
و به وقتشستوشوى داخل بینى: «اللهم! لاتحرم على طیبات الجنان و اجعلنى ممنیشم ریحها و روحها و طیبها».
و هنگام شستن صورت: «اللهم بیض وجهى یوم تسود فیه الوجوه و لاتسود وجهى یومتبیض فیه الوجوه».
و به هنگام شستن دست راست: «اللهم! اعطنى کتابى بیمینى والخلد فى الجنانبشمالى و حاسبنى حسابا یسیرا».
و وقتشستن دست چپ: «اللهم لاتعطنى کتابى بشمالى ولاتجعلها مغلوله الى عنقى واعوذبک من مقطعات النیران».
و هنگام مسح سر: «اللهم غشنى برحمتک و برکاتک».
و هنگام مسح پاها: «اللهم ثبت قدمى على الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعلسعیى فى ما یرضیک عنى یا ذا الجلال و الاکرام».
در پایان وضو بگو: «اللهم!انى اساءلک تمام الوضوء و تمام الصلاه و تمام رضوانک فى الجنه».
و هنگامىکه خواستى وارد مسجد شوى بگو:
بسم الله و بالله و من الله و الى الله و خیر الاسماء کلها لله، توکلت علىالله، لاحول ولاقوه الا بالله، اللهم! صل على محمد آله، و افتح لى ابواب رحمتک واغلق عنى ابواب معصیتک، واجعلنى من زوارک و عمار مساجدک، و ممن یناجیک باللیلوالنهار، و من الذین هم فى صلوتهم خاشعون .
بدون عذر، نماز جماعت را رهانکن; زیرا که نماز جماعتبیست و هفت درجه، برتر از نماز تنهایى است. و اگرپیشنماز، عالم باشد برابر هزار نماز است. با توجه به این همه ثواب، اگر درچنین سودى سهلانگارى دارى، واقعا نادان و احمقى; زیرا کسى که جنس صد درهمى راپنجاه درهم بفروشد، مردم او را سفیه مىدانند.تازه این در بهرهها و سودهاى دنیایى است که در معرض فناست و ارزش چندانىندارد، پس چهگونه مىتوان سود آن را با نمازى که ثوابش جاودانه است مقایسه کرد؟
ثوابهاى دیگرى را هم مىتوان به ثواب جماعت افزود; مثلا نماز در مسجد جامعحتى اگر به جماعت نباشد برابر با صد نماز است که در غیر مسجد جامع خواندهشود، و براى همسایه مسجد، جز در مسجد، نماز کاملى نیست.
و روایت است کهمسجدها از آن دسته همسایگانى که به مسجد نمىآمدند به درگاه خدا شکایت کردندو در پى آن، خداوند چنین پیامى فرستاد:
«و عزتى و جلالى! لاقبلت لهم صلاه واحده، ولا اظهرت لهم فى الناس عدالهولانالتهم رحمتى و لاجاورونى فى جنتى».
به عزت و جلالم سوگند! نمازى از آنانرا قبول نکنم، و عدالتشان را در میان مردم ظاهر ننمایم، رحمتم شامل حالشان نشودو در بهشت در جوار و قرب من قرار نگیرند.
ابتداى ورود به مسجد، دو رکعت نماز به جهت احترام و تحیت مسجد به جا آور وهمواره بر همین شیوه باش مگر در تنگى وقت، اگر در تنگى وقتبودى، نماز واجب رادر مسجد بخوان که تحیت نیز ضمن آن انجام خواهد شد.
آنگاه دو رکعت نماز نافله صبح را بخوان و پس از آن بگو: «اللهم انى اساءلکرحمه من عندک تهدى بها قلبى...» تا پایان دعا. سیره پیامبر(ص) چنین بود کهبرخواندن این دعا مواظبت مىفرمود.
این دعا که پایان یافت، فورا نماز صبح را شروع نکن مگر آن که ذکر، دعا و یاقرآنى بخوانى.
صداى موذن را که بشنوى، به هر برنامهاى که مشغولى هر چند تلاوت قرآن باشدقطع کن و جملههاى اذان را تکرار کن مگر در جملههاى «حى على...» که در اینموارد، بگو: «لاحول ولاقوه الا بالله العلى العظیم».
و هنگامى که موذن اقامهنماز را مىگوید، تو نیز بگو، به جز «قد قامت الصلاه» را و به جاى آن بگو:
«اءقامها الله و ادامها مادامت السماوات و الارض». و پس از فراغت از تکرارجملههایى که با موذن مىگویى، بگو:
اللهم! رب هذه الدعوه التامه والصلاه القائمه! آت محمدا الوسیله والفضیلهوالدرجه العالیه الرفیعه وابعثه المقام المحمود الذى وعدته; انک لاتخلف المیعاد.
همین که امام جماعت تکبیرهالاحرام را گفت، جز اقتدا به امام، سرگرم چیزى نشو.
و در تعقیب نماز بگو:اللهم! صل على محمد و آل محمد. اللهم! انت السلام و منک السلام و الیک یرجعالسلام، حینا ربنا بالسلام و ادخلنا دارالسلام. تبارکت و تعالیتیاذا الجلال والاکرام.
پیامبر اکرم(ص) همواره پس از فراغت از نماز این دعا را مىخواند.
و طبق برخى روایات، آن حضرت این دعا را مىخواند: «اللهم! انت السلام و منکالسلام تبارکتیا ذاالجلال و الاکرام». سپس ده بار مىخوانى: «لا اله الا الله وحدهلاشریک له، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و هو على کل شىء قدیر».
در پىآن مىخوانى: «لا اله الا الله الها واحدا و نحن له مسلمون...». تا آخر دعا،آنگاه تسبیحات حضرت فاطمه زهرا(س) را مىگویى که پیامبر(ص) به وى آموخت.
روایت است که عبادتى برتر از تسبیحات فاطمه زهرا(س) نیست و اگر بود پیامبراکرم(ص) همان را به فاطمه(س) هدیه مىفرمود. و این تسبیحات عبارت است از:33بار سبحان الله;33 بار الحمدلله و 34 بار الله اکبر. نمازگزار مخیر است که ازتکبیر شروع کند یا از تسبیح، چنان که ما از تسبیح آغاز کردیم، و بر هر دو صورت،روایت داریم. پس از آن سى بار مىخوانى: «سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله و الله اکبر» زیرا که این دعا مانع مىشود از نگرانىها، سوختن، غرقشدن، سقوط در چاه، طعمه درندگان شدن، مردن بد و بلایى که بناست در آن روز بربنده نازل شود.
آنگاه در پى اینها بخوان دعاهاى جامع و کامل را که از پیامبر(ص) و اهلبیت:
رسیده است. که یکى از آنها، این دعاست که از حضرت رسول(ص) آمده است:
«اللهم! انى اساءلک من الخیر کله، عاجله و آجله، ما علمت منه و مالم اعلم.
اساءلک الجنه و ما قرب الیها من قول و عمل و نیه.
و اعوذبک من النار و ما قرب الیها من قول و عمل و نیه اساءلک بما ساءلک بهعبدک و نبیک و حبیبک محمد(ص). اللهم! ما قضیت لى من امر، فاجعل عاقبته رشدا».
سپس بگو:«یا حى! یا قیوم! برحمتک استغیث فلاتکلنى الى نفسى ولا الى احد من خلقک طرفهعین و اصلح لى شاءنى کله».
سپس بگو:اللهم انت ثقتى فى کل کربه و انت رجایى فى کل شده و انت لى فى کل امر نزلبى ثقه و عده. فاغفرلى ذنوبى کلها واکشف همى و فرج غمى و اغننى بحلالک عن حرامکو بفضلک عمن سواک و عافنى فى امورى کلها و عافنى من خزى الدنیا و عذاب الاخره واءعوذبک من شر نفسى و من شر غیرى و من شر السلطان و فسقه العرب و العجم و فسقهالجن و الانس و رکوب المحارم کلها من نصب الاولیاء الله. اجیر نفسى بالله من کلسوء علیه توکلت و هو رب العرش العظیم.
و بخوان:استودع الله العلى الاعلى الجلیل العظیم دینى و نفسى و اهلى و مالى و ولدى واخوانى المؤمنین و جمیع ما رزقنى ربى و جمیع من یعنینى امره. استودع اللهالمرهوب المخوف، المتضعضع لعظمته کل شىء، دینى و نفسى و اهلى و مالى و ولدى واخوانى المؤمنین و جمیع ما رزقنى ربى و جمیع ما یعنینى امره.
و بگو:اعیذ نفسى و دینى و اهلى و مالى و ولدى و اخوانى فى دینى و ما رزقنى ربى ومن یعنینى امره بالله الواحد الاحد الفرد الصمد الذى لم یلد و لم یولد و لم یکنله کفوا احد، و برب الفلق من شر ما خلق [ و من شر غاسق اذا وقب ] و من شرالنفاثات فى العقد. و من شر حاسد اذا حسد. و برب الناس، ملک الناس، اله الناسمن شر الوسواس الخناس، الذى یوسوس فى صدور الناس، من الجنه والناس.
و بخوان:حسبى الله ربى علیه توکلت و هو رب العرش العظیم. ماشاء الله کان و مالم یشاءلم یکن اشهد و اعلم ان الله على کل شیىء قدیر و ان الله قد احاط بکل شیىءعلما.
اللهم انى اعوذبک من شر نفسى و من شر کل دابه انت اخذ بناصیتها، ان ربى علىصراط مستقیم.
و بخوان:اللهم انى اساءلک باسمک المکنون المخزون الطاهر المطهر المبارک، و اساءلکباسمک العظیم و سلطانک القدیم یا واهب العطایا، یا مطلق الاسارى یا فکاک الرقابمن النار و اساءلک ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تعتق رقبتى من النار واءخرجنى من الدنیا سالما و ادخلنى الجنه آمنا و ان تجعل دعائى اوله فلاحا واوسطه نجاحا و آخره صلاحا. انک انت علام الغیوب. 120 و مىگویى:
اللهم ببرک القدیم و رافتک ببریتک اللطیفه و شفقتک بصنعک المحکمه و قدرتکبسترک الجمیل، صل على محمد و آل محمد و احى قلوبنا بذکرک، و اجعل ذنوبنامغفوره، و عیوبنا مستوره و فرائضنا مشکوره، و نوافلنا مبروره، و قلوبنا بذکرکمعموره، و نفوسنا بطاعتک مسروره، و عقولنا على توحیدک مجبوره، و ارواحنا علىدینک مفطوره و جوارحنا على خدمتک مقهوره و اسماءنا فى خواصک مشهوره و حوائجنالدیک میسوره و ارزاقنا من خزائنک مدروره، انک انت الله لا اله الا انت لقد فازمن والاک و سعد من ناجاک و عز من ناداک، و ظفر من رجاک و غنم من قصدک و ربح منتاجرک.
از دعا که فراغتیافتى، دو سجده شکر به جا آور و بین آنها، پهلویت رابر خاک مذلتبنه و در هر یک از سجدهها سه بار بگو:
«شکرا شکرا».
و هر چه بیشتر، بهتر. همچنین در سجدهها بخوان:
رب ظلمت نفسى و اعترفتبذنبى فاغفرلى فانه لایغفر الذنوب الا انت.
فقیه جلیلالقدر و سختکوش زینالدین بن على بن احمد عاملى (911 965 ق)معروف به شهید ثانى از نوادر دوران و مفاخر والامقام اسلام است.
او را باید دانشمندى متبحر در فقه، اصول، رجال، حدیث، تفسیر، ادبیات، کلام و...دانست.
محقق تسترى در وصفش گفته:
او افضل متاخران و اکمل متبحران، نادره دوران و یادگار گذشتگان، مرجع امم وارشادگر به راه اقوم، مقتداى شیعه و نور شریعت و شخصیتى است که بزرگواران ازشمارش فضایل و مزایایش ناتوانند...لطف پیدا و پنهان خدا، یار و مددکارش بود.. .
77 علامه سید محسن امین مىنویسد:
کان عالما، فاضلا، جلیل القدر، رفیع المنزله، تقیا، ورعا، زاهدا، عابدا، حائزالصفات الکمال، متفردا منها بما لایشارکه فیه غیره، مفخره من مفاخر الکون و حسنهمن حسنات الزمان...
کان فقیها ماهرا فى الدرجه العلیا بین الفقهاء... .
مسافرت به حوزهها وشهرهاى دیگر و درک محضر عالمان آن زمان باعث تبحر و پختگى و تجارب شهید شد، بهگونهاى که به مبانى علمى سایر مذاهب کاملا آشنا بود و پیروان سایر مذاهب از درساو استفاده مىکردند.
در طول پنجاه و پنجسال عمر پربار خویش، حدود هفتاد کتاب و رساله سودمندنوشتبا آن که امنیت کافى نداشت و بیشتر اوقات دچار خفا و اختفا بود.
براى آشنایى بیشتر با این فرزانه فروتن رجوع شود به: غایهالمراد، ج 1 ، مقدمهمصحح، ص 295 315 ; منیهالمرید، تصحیح رضا مختارى، مقدمه مصحح ; مقابس الانوار،ص 15 ; اعیان الشیعه، ج7 ، ص 144 148 ; الدر المنثور، ج 2 ، ص 189155 ;شهداء الفضیله، ص137 ; روضات الجنات، ج3 ، ص383 ; الکواکب السائره، ج 2 ، ص197194 ; الاعلام، ج7 ، ص57 ; معجم المولفین، ج 10 ، ص137 ; سیر اعلامالنبلاء، ج19 ، ص36 ; میزان الاعتدال، ج 1 ، ص 112 ; لسان المیزان، ج 1 ، ص 202; کشف الظنون، ج 1 ، ص 195 ; معجم المطبوعات العربیه، ج 1 ، ص 578 ; ریاضالعلماء، ج 5 ، ص 440 ; خاتمه «مستدرک الوسائل»، ج3 ، ص426 ; الذریعه، ج 2، ص 410 ، ج 22 ، ص 30 ، ج 25 ، ص119 ; احیاء الداثر، ص 91 ; کشکول البحرانى،ج 1 ، ص299 ; مرآت الکتب، ج 2 ، ص76 78 ; مجله نور علم، شماره27 ، ص132127 ; مجله تراثنا، شماره23 ، ص 68 71 .
رساله حاضر
شهید در این رساله کوتاه به شرح حدیث مشهور نبوى «الدنیا مزرعهالاخره» پرداخته و با بیانى رسا و برداشتهایى زیبا، با تشبیه جان انسان به زمینمزروعى، راه خودسازى، تربیت نفس، تحصیل کمالات معنوى و چهگونگى امیدوارى به رحمتپروردگار و راه تقرب را توضیح مىدهد و در پایان، بخشى از ادعیه و آداب نماز رابه عنوان نمونهاى از بذر عبادات، متذکر مىگردد.
متن این رساله، پیش از این در مجله تراثنا، شماره17 ، ص 229218 و ضمیمهسفینهالنجاه اثر شیخ الاسلام مولى محمد طاهر قمى ص149 158 منتشر شده و درآینده در مجموعه «رسائل الشهید الثانى» ج 2، با مقابله با چند نسخه خطى وتصحیح در مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ و منتشر خواهدشد.
ترجمه رساله شرح حدیث «الدنیا مزرعه الاخره»
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله حق حمده، والصلاه على محمد نبیه و عبده و على آله و صحبه و جندهوالتابعین لهم باحسان من بعده و سلم تسلیما.
شیعه و سنى در جوامع روایى از پیامبر گرامى اسلام(ص) ضمن رساترین پندهاىبیدارگر روایت کردهاند: «الدنیا مزرعه الاخره» از این رو، به دیده عبرتنگریستم و از روى بصیرتجویى اندیشیدم و بدین نتیجه رسیدم که «مزرعه» نیازمنداستبه بذرى اصلاح شده، صاف از شائبه آمیختگى با زواید، پاک از آمیزه با هر چهموجب نابودى و ویرانى است; بذرى که متناسب و به جا و به هنگام باشد. پیشاپیشباید، هم شرایط فراهم و هم موانع دفع شود و همچنان تا دوران درو، این شرایطرعایتشود که اگر به یکى از آنها خللى وارد شد، زراعت، فاسد مىگردد.
بدیهى است تنها کشت این دنیا براى آخرت، کردار شایسته و دادوستد سودمند است وفصل آن، تمام عمرماست و حاصل حبوبات و غلات آن، بهشت جاویدانى است که میوههایشاز هر عیب و آفتى، پاک، و آن جا از مشکل و ناگوارى، هم و غم و سرما و گرمامبراست، بهشت، سراسر شادمانى استبىغم، جاودانى استبىفنا و لذت بىدرد، غناىبىفقر، کمال بىکمبود، عزت بىذلت و در یک سخن:هر خواستنى که انسان بهشتى اراده کند و هر خوبى که به ذهنش رسد، آن جا مهیاستو هر چه از آن بیزار و گریزان باشد، آن جا نیست.
و از آن جا که بذر این زراعت، معارف و طاعات و کشتزارش دل انسان است وبرنامههاى عبادى آدمى، شخم و آمادهسازى زمین براى کشت و آبیارى است، آن دلى کهغرق در محبت و میل دنیاست، شورهزارى است که به علت آمیختگى با نمک، قابل کشت وشایسته رستن نیست. قیامت، فصل درو است. نه خرمنى، بىکشتبه دست آید و نه کشتى،بىبذر، و چنان که بذر، در شورهزار نروید، ایمان و عمل، با دل آلوده، اخلاقنکوهیده و خبثسریره، سودى نبخشد.
[ سه گونه امید به احسان خدا]
براى خردمند که امید به پاداش الهى در آخرتدارد شایسته است که امیدواریش به اجر و ثواب خدا در آخرت را، با امید کشاورزمقایسه کند; زیرا به همین معناست که پیامبر(ص) دنیا را مزرعه آخرت معرفى کرد.واقعا هر که زمین حاصلخیزى مهیا کند و بذر نگندیده و کرم نخورده و مناسب در آنبپاشد و با آب شیرین سیراب و نیازمندىهایش را به موقع برطرف کند، آنگاه علفهرزهها و خار و خاشاکها را از زمین برچیند، و آن گاه امیدوار لطف الهى باشد کهآن را تا هنگام درو از آفات و بلیات حفظ کند، امیدواریش کاملا به جا و مناسب است.و مىتوان آن را «رجا و امید» نامید، و در این صورت از آن زراعت، گماندستیابى به مقصد مىرود و از آن بذر، امید محصول.
اما اگر کسى بذر را با تاخیر بکارد، یا در فراهم آوردن برخى اسباب و مقدماتکوتاهى کند و با این حال منتظر ثمره و محصول سالم باشد، او را نیز مىتوان ازامیدواران شمرد، ولى بىگمان محصولاتش به اندازه محصولات شخص پیشین نخواهد بود.
و اینک شخص سومى را فرض کنید که بذرى شایسته تهیه نکرده یا آن را در شورهزارمىکارد یا زمینش چون چمنزار پر از گیاه باشد، با این حال در انتظار درو وبرداشت محصول به سر برد. انتظار چنین کسى احمقانه است و امیدش کاذبانه، چنیناستحال عبد در مسایل معنوى; یعنى اگر در آغاز عمر، بذر معارف و اعمال صالح رابه هنگام، در زمین جانش بپاشد و هماره به وسیله طاعات، آبیاریش کند و درپاکسازى دل و تهذیب نفس از خار و خاشاک صفات رذیله و اخلاق ردیه که مانع رشدبذرهاى فضیلت مىشوند کوشا باشد و با این همه، جهتحفظ و رشد فضایل و ثبات قدمتا تبرداشتبهرهها از خرمن دل، چشم به فضل الهى بدوزد، چنین انتظارى ستوده وهمطراز درجه سابقین و در شمار پیشگامان است.
ولى اگر بذر معارف و اعمال صالح را در زمین جانش بیفشاند، لیکن در فراهم کردنبعضى از اسباب، اصلاح بذر یا آبیارى و امثال آن به گونهاى کوتاهى کند که باعثتضعیف بذر گردد و آن گاه به امید خرمن خوب در فصل درو باشد و چشم طمع به برکت وفضل خدا بدارد، به این امید که او رزاق ذوالقوه المتین است، درست است کهچنین کسى را هم امیدوار بنامند، لیکن رتبهاش نسبتبه رتبه شخص سابق بسى پایینترو امیدش ضعیفتر است. و اگر در زمین دل، اصلا چیزى نکارد یا به آب طاعات سیرابشنسازد یا تهذیب نفس را رها کند تا خس و خار رذایل اخلاقى و زشتىها و پستىها،صفحه دل را فرا گیرد و در طلب متاع دنیا فرو غلطد، و باز هم منتظر آمرزش و فضلالهى باشد، چنین رجایى، خود فریبى است نه امیدى حقیقى و درست; و این همان کسىاست که در قیامت که روز حسرت و ندامت و آه و افسوس است این آیه شریفه را برزبان دارد:
یالیتنى قدمت لحیاتى × فیومئذ لایعذب عذابه احد × ولایوثق و ثاقه احد.
کاش براى زندگانى خود چیزى پیش فرستاده بودم. پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردناو، عذاب نکند و هیچ کس چون در بند کشیدن او، در بند نکشد.
و در همین معنا سرودهاند:
اذا انت لم تزرع و عاینتحاصدا ندمت على التفریط فى زمن البذر
: اگر بذرىنکاشتى، وقتى دروکنندهاى را در حال برداشت محصول دیدى، بر کوتاهى خویش در هنگامکاشت، افسوس مىخورى.
رسول مکرم اسلام(ص) مىفرماید:
الاحمق من اتبع نفسه هواها، و تمنى على الله.
یعنى، سبک مغز کسى است که پیرو خواستههاى دل باشد و به لطف خدا دل بندد.
و خداى سبحان مىفرماید:
فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یاءخذون عرض هذا الادنى و یقولون سیغفرلنا.
: آن گاه بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب آسمانى شدند که متاع این دنیاى پسترا مىگیرند و مىگویند: «بخشیده خواهیم شد».
حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم در سخنى نغز، به ویژگىهاى سه گروه سابق اشاره مىکند،آن جا که مىفرماید:
ساع سریع نجا، و طالب بطىء رجا، و مقصر فى النار هوى.
تلاشگران تیزرو،رستگارند و جستوجوگران کند کار، امید نجات دارند و آنان که کوتاهى مىورزند، درآتش سرازیر خواهند شد.
[ اینک که بذر آخرت و کشتزار و... روشن شد، نماز را به عنوان نمونهاى از بذرعبادات بررسى مىکنیم ] .
[ صفاى دل ]
بدان! که آمادگى براى نماز با تحصیل طهارت و تهیه لباس مناسب ازآغاز وقت نماز، به سان مهیاسازى زمین استبراى بذرافشانى، و نماز اول وقت، کشتو زرع در اول موسم بارندگى است. وجود اخلاص و دلدادگى و حضور قلب و پالایش نمازاز آلودگى خودپسندى و ریا و... ، به منزله بذرپاشى است در زمین خوب و پاکسازىآن از خس و خارهاى مزاحم. چنین شخصى، همان پیشتاز و پیشگام است که امیدش بهبرداشت غله فراوان و خرمن وافر، امیدى به جا و نیکو است.
اما قناعتبه واجبات تنها، صرفا بذرپاشى است در زمین شخم زده نشده [ که اگربذرش، بهترین بذر هم باشد، محصولش فراوان نخواهد شد ] .
آمیختن اخلاق فاسد و غفلتبه انگیزههاى عبادت، به منزله علف هرزههاى مزاحم وموانعى چون خار و خاشاکهاى زیانبار است; گرچه بذر، بهترین بذر هم باشد.
نماز در آخر وقت، به سان کشت در آخر فصل است که نسبتبه زراعتهاى به هنگام،بازدهى کمى خواهد داشت. حال اگر به این نارسایىها، کمآبى و خرابى زمین هم اضافهشود، یک جا فاسد خواهد شد و انتظار نتیجه و امیدوارى، بىمعناست. چه رسد به کسانى که بیکار نشسته و جز امید پوچ چیزى نکشتهاند.
این بود سر اجمالى حدیث نبوى: «الدنیا مزرعه الاخره».
بدان! که دستورهاى خدا بر دو گونه است; واجبات و مستحبات، که واجبات اصلسرمایه و رکن تجارت است و مستحبات، سود و نردبان ترقى به درجات بالاست. در حدیثىاز پیامبر(ص) آمده است:
قال الله تعالى: «ما تقرب الى المتقربون بمثل اداء ما افترضت علیهم، ولایزالالعبد یتقرب الى بالنوافل حتى احبه، فاذا احببته کنتسمعه الذى یسمع به وبصره الذى یبصربه و لسانه الذى ینطق به».
خداى تعالى مىفرماید: تقربجویاندرگاهم، به چیزى همانند اداى فرایض، به درگاهم نزدیک نشوند و هماره بنده بانافلهها و مستحبات به من نزدیک مىشود تا آن جا که من او را دوست مىدارم و آنگاه که دوستش داشتم، گوش و چشم و زبان او خواهم بود که با آنها مىشنود و مىبیندو سخن مىگوید.
[ یعنى همه مجارى ادراکى و تحریکى او تحت ولایتخدا درآید و به یارى او ازلغزشها مصون ماند ] .
اى جوینده! موفق به اجراى اوامر الهى نخواهى شد مگر با مراقبت و حسابرسى قلبو جوارحت در تمام لحظهها، و نفسهایت از بام تا شام، و بدان که واقعا خداى تعالىاز باطن تو آگاه است و بر ظاهر و باطن تو اشراف دارد و قدرتش بر تمام حالتها ونگاهها و گامها و سایر حرکات و سکنات تو احاطه دارد. پس در جهان پیدا و پنهان،هیچ ساکنى، آرام و هیچ متحرکى ناآرام نخواهد بود، جز با اراده و اطلاع خدایى کهفرمانرواى هستى و حکمران آسمانهاست.
پس اى بیچاره! ادب محضر الهى را در نهان و عیان رعایت کن. به سان ادب داشتنبنده ذلیل نزد ارباب مقتدر و غالب. سعى کن که مولایت، در جایى که تو را منعکرده، تو را حاضر نبیند، و در کارى که بدان دستور داده تو را غایب نبیند; کههمین است معناى تقوایى که خداى تعالى به آن دستور داده و در کتاب گرانقدرش(قرآن کریم) فواید فراوانى بر آن مترتب کرده است، مثلا مىفرماید:
ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون .
حقا خدا با کسانى است که متقىهستند و کسانى که اهل احسانند.
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب.
و هر که پروا پیشهکند، خدا، راه گشایشى بر او قرار دهد و از جایى که گمانش نمىرود، روزى دهد.
و حالت تقوا به وجود نخواهد آمد، جز با مواظبت از عمر کوتاه خود با توزیعاوقات و نظم و ترتیب دعاها و برنامهها از بامداد تا شامگاه. بنابراین، بهدستورهاى الهى که بر تو عرضه مىشود، گوش جان بسپار! سعى کن پیش از طلوع فجربیدار شوى و باید اولین چیزى که بر دل و زبانت جارى مىشود، ذکر خداى تعالى باشدو تا بیدار مىشوى بگو:
«الحمدلله الذى احیانا بعد ما اماتنا و الیه النشور.اصبحنا و اصبح الملک لله و العظمه لله و السلطان لله و العزه لله و القدرهلله. اصبحنا على فطره الاسلام و على کلمه الاخلاص و على دین نبینا محمد(ص) و علىمله ابینا ابراهیم حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین».
اللهم! انا نساءلکاءن تبعثنا فى هذا الیوم الى کل خیر و نعوذبک ان نجترح فیه بسوء و نجره الىمسلم بقول او عمل. نساءلک خیر هذا الیوم و خیر مافیه. و نعوذبک من شره و شرمافیه.
هر گاه لباس مىپوشى، به انگیزه اطاعت فرمان الهى که ستر عورت را واجب کردهبپوش و بپرهیز از آن که به یتخودنمایى بپوشى.
هرگاه جهت اجابت مزاج مىروى، با پیش نهادن پاى چپ وارد و با پاى راستخارجشو،و چیزى که نام الله تعالى برآن است همراه مبر و هنگام ورود بخوان:
بسم الله و بالله اعوذ بالله من الرجس النجس الخبیث المخبث الشیطان الرجیم.
و هنگام خروج بگو:
الحمدلله الذى اذهب عنى ما یوذینى و ابقى على ما ینفعنى، یالهانعمه.
هرگاه خواستى وضو بگیرى، مسواک زدن را فراموش مکن، که مایه پاکى دهان و رضایتپروردگار است.
و یک نماز با مسواک، برتر است از هفتاد نماز بىمسواک.
براى وضو، رو به قبله بنشین که بهترین نشستن همان است که رو به قبله باشد
و بگو:بسم الله الرحمن الرحیم.
سپس دستهایت را بشوى و بگو: «اللهم! انى اسالک الیمن والبرکه و اعوذبک منالشوم والهلکه».
آنگاه وضو را به قصد مجوز نمازى که براى خدا باشد، بگیر و سه بار و هر باربا مشتى آب مضمضه و سه بار استنشاق کن! و هنگامى که آب در دهان مىگردانىبخوان: «اللهم لقنى حجتى یوم القاک و انطق لسانى بذکرک».
و به وقتشستوشوى داخل بینى: «اللهم! لاتحرم على طیبات الجنان و اجعلنى ممنیشم ریحها و روحها و طیبها».
و هنگام شستن صورت: «اللهم بیض وجهى یوم تسود فیه الوجوه و لاتسود وجهى یومتبیض فیه الوجوه».
و به هنگام شستن دست راست: «اللهم! اعطنى کتابى بیمینى والخلد فى الجنانبشمالى و حاسبنى حسابا یسیرا».
و وقتشستن دست چپ: «اللهم لاتعطنى کتابى بشمالى ولاتجعلها مغلوله الى عنقى واعوذبک من مقطعات النیران».
و هنگام مسح سر: «اللهم غشنى برحمتک و برکاتک».
و هنگام مسح پاها: «اللهم ثبت قدمى على الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعلسعیى فى ما یرضیک عنى یا ذا الجلال و الاکرام».
در پایان وضو بگو: «اللهم!انى اساءلک تمام الوضوء و تمام الصلاه و تمام رضوانک فى الجنه».
و هنگامىکه خواستى وارد مسجد شوى بگو:
بسم الله و بالله و من الله و الى الله و خیر الاسماء کلها لله، توکلت علىالله، لاحول ولاقوه الا بالله، اللهم! صل على محمد آله، و افتح لى ابواب رحمتک واغلق عنى ابواب معصیتک، واجعلنى من زوارک و عمار مساجدک، و ممن یناجیک باللیلوالنهار، و من الذین هم فى صلوتهم خاشعون .
بدون عذر، نماز جماعت را رهانکن; زیرا که نماز جماعتبیست و هفت درجه، برتر از نماز تنهایى است. و اگرپیشنماز، عالم باشد برابر هزار نماز است. با توجه به این همه ثواب، اگر درچنین سودى سهلانگارى دارى، واقعا نادان و احمقى; زیرا کسى که جنس صد درهمى راپنجاه درهم بفروشد، مردم او را سفیه مىدانند.تازه این در بهرهها و سودهاى دنیایى است که در معرض فناست و ارزش چندانىندارد، پس چهگونه مىتوان سود آن را با نمازى که ثوابش جاودانه است مقایسه کرد؟
ثوابهاى دیگرى را هم مىتوان به ثواب جماعت افزود; مثلا نماز در مسجد جامعحتى اگر به جماعت نباشد برابر با صد نماز است که در غیر مسجد جامع خواندهشود، و براى همسایه مسجد، جز در مسجد، نماز کاملى نیست.
و روایت است کهمسجدها از آن دسته همسایگانى که به مسجد نمىآمدند به درگاه خدا شکایت کردندو در پى آن، خداوند چنین پیامى فرستاد:
«و عزتى و جلالى! لاقبلت لهم صلاه واحده، ولا اظهرت لهم فى الناس عدالهولانالتهم رحمتى و لاجاورونى فى جنتى».
به عزت و جلالم سوگند! نمازى از آنانرا قبول نکنم، و عدالتشان را در میان مردم ظاهر ننمایم، رحمتم شامل حالشان نشودو در بهشت در جوار و قرب من قرار نگیرند.
ابتداى ورود به مسجد، دو رکعت نماز به جهت احترام و تحیت مسجد به جا آور وهمواره بر همین شیوه باش مگر در تنگى وقت، اگر در تنگى وقتبودى، نماز واجب رادر مسجد بخوان که تحیت نیز ضمن آن انجام خواهد شد.
آنگاه دو رکعت نماز نافله صبح را بخوان و پس از آن بگو: «اللهم انى اساءلکرحمه من عندک تهدى بها قلبى...» تا پایان دعا. سیره پیامبر(ص) چنین بود کهبرخواندن این دعا مواظبت مىفرمود.
این دعا که پایان یافت، فورا نماز صبح را شروع نکن مگر آن که ذکر، دعا و یاقرآنى بخوانى.
صداى موذن را که بشنوى، به هر برنامهاى که مشغولى هر چند تلاوت قرآن باشدقطع کن و جملههاى اذان را تکرار کن مگر در جملههاى «حى على...» که در اینموارد، بگو: «لاحول ولاقوه الا بالله العلى العظیم».
و هنگامى که موذن اقامهنماز را مىگوید، تو نیز بگو، به جز «قد قامت الصلاه» را و به جاى آن بگو:
«اءقامها الله و ادامها مادامت السماوات و الارض». و پس از فراغت از تکرارجملههایى که با موذن مىگویى، بگو:
اللهم! رب هذه الدعوه التامه والصلاه القائمه! آت محمدا الوسیله والفضیلهوالدرجه العالیه الرفیعه وابعثه المقام المحمود الذى وعدته; انک لاتخلف المیعاد.
همین که امام جماعت تکبیرهالاحرام را گفت، جز اقتدا به امام، سرگرم چیزى نشو.
و در تعقیب نماز بگو:اللهم! صل على محمد و آل محمد. اللهم! انت السلام و منک السلام و الیک یرجعالسلام، حینا ربنا بالسلام و ادخلنا دارالسلام. تبارکت و تعالیتیاذا الجلال والاکرام.
پیامبر اکرم(ص) همواره پس از فراغت از نماز این دعا را مىخواند.
و طبق برخى روایات، آن حضرت این دعا را مىخواند: «اللهم! انت السلام و منکالسلام تبارکتیا ذاالجلال و الاکرام». سپس ده بار مىخوانى: «لا اله الا الله وحدهلاشریک له، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و هو على کل شىء قدیر».
در پىآن مىخوانى: «لا اله الا الله الها واحدا و نحن له مسلمون...». تا آخر دعا،آنگاه تسبیحات حضرت فاطمه زهرا(س) را مىگویى که پیامبر(ص) به وى آموخت.
روایت است که عبادتى برتر از تسبیحات فاطمه زهرا(س) نیست و اگر بود پیامبراکرم(ص) همان را به فاطمه(س) هدیه مىفرمود. و این تسبیحات عبارت است از:33بار سبحان الله;33 بار الحمدلله و 34 بار الله اکبر. نمازگزار مخیر است که ازتکبیر شروع کند یا از تسبیح، چنان که ما از تسبیح آغاز کردیم، و بر هر دو صورت،روایت داریم. پس از آن سى بار مىخوانى: «سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله و الله اکبر» زیرا که این دعا مانع مىشود از نگرانىها، سوختن، غرقشدن، سقوط در چاه، طعمه درندگان شدن، مردن بد و بلایى که بناست در آن روز بربنده نازل شود.
آنگاه در پى اینها بخوان دعاهاى جامع و کامل را که از پیامبر(ص) و اهلبیت:
رسیده است. که یکى از آنها، این دعاست که از حضرت رسول(ص) آمده است:
«اللهم! انى اساءلک من الخیر کله، عاجله و آجله، ما علمت منه و مالم اعلم.
اساءلک الجنه و ما قرب الیها من قول و عمل و نیه.
و اعوذبک من النار و ما قرب الیها من قول و عمل و نیه اساءلک بما ساءلک بهعبدک و نبیک و حبیبک محمد(ص). اللهم! ما قضیت لى من امر، فاجعل عاقبته رشدا».
سپس بگو:«یا حى! یا قیوم! برحمتک استغیث فلاتکلنى الى نفسى ولا الى احد من خلقک طرفهعین و اصلح لى شاءنى کله».
سپس بگو:اللهم انت ثقتى فى کل کربه و انت رجایى فى کل شده و انت لى فى کل امر نزلبى ثقه و عده. فاغفرلى ذنوبى کلها واکشف همى و فرج غمى و اغننى بحلالک عن حرامکو بفضلک عمن سواک و عافنى فى امورى کلها و عافنى من خزى الدنیا و عذاب الاخره واءعوذبک من شر نفسى و من شر غیرى و من شر السلطان و فسقه العرب و العجم و فسقهالجن و الانس و رکوب المحارم کلها من نصب الاولیاء الله. اجیر نفسى بالله من کلسوء علیه توکلت و هو رب العرش العظیم.
و بخوان:استودع الله العلى الاعلى الجلیل العظیم دینى و نفسى و اهلى و مالى و ولدى واخوانى المؤمنین و جمیع ما رزقنى ربى و جمیع من یعنینى امره. استودع اللهالمرهوب المخوف، المتضعضع لعظمته کل شىء، دینى و نفسى و اهلى و مالى و ولدى واخوانى المؤمنین و جمیع ما رزقنى ربى و جمیع ما یعنینى امره.
و بگو:اعیذ نفسى و دینى و اهلى و مالى و ولدى و اخوانى فى دینى و ما رزقنى ربى ومن یعنینى امره بالله الواحد الاحد الفرد الصمد الذى لم یلد و لم یولد و لم یکنله کفوا احد، و برب الفلق من شر ما خلق [ و من شر غاسق اذا وقب ] و من شرالنفاثات فى العقد. و من شر حاسد اذا حسد. و برب الناس، ملک الناس، اله الناسمن شر الوسواس الخناس، الذى یوسوس فى صدور الناس، من الجنه والناس.
و بخوان:حسبى الله ربى علیه توکلت و هو رب العرش العظیم. ماشاء الله کان و مالم یشاءلم یکن اشهد و اعلم ان الله على کل شیىء قدیر و ان الله قد احاط بکل شیىءعلما.
اللهم انى اعوذبک من شر نفسى و من شر کل دابه انت اخذ بناصیتها، ان ربى علىصراط مستقیم.
و بخوان:اللهم انى اساءلک باسمک المکنون المخزون الطاهر المطهر المبارک، و اساءلکباسمک العظیم و سلطانک القدیم یا واهب العطایا، یا مطلق الاسارى یا فکاک الرقابمن النار و اساءلک ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تعتق رقبتى من النار واءخرجنى من الدنیا سالما و ادخلنى الجنه آمنا و ان تجعل دعائى اوله فلاحا واوسطه نجاحا و آخره صلاحا. انک انت علام الغیوب. 120 و مىگویى:
اللهم ببرک القدیم و رافتک ببریتک اللطیفه و شفقتک بصنعک المحکمه و قدرتکبسترک الجمیل، صل على محمد و آل محمد و احى قلوبنا بذکرک، و اجعل ذنوبنامغفوره، و عیوبنا مستوره و فرائضنا مشکوره، و نوافلنا مبروره، و قلوبنا بذکرکمعموره، و نفوسنا بطاعتک مسروره، و عقولنا على توحیدک مجبوره، و ارواحنا علىدینک مفطوره و جوارحنا على خدمتک مقهوره و اسماءنا فى خواصک مشهوره و حوائجنالدیک میسوره و ارزاقنا من خزائنک مدروره، انک انت الله لا اله الا انت لقد فازمن والاک و سعد من ناجاک و عز من ناداک، و ظفر من رجاک و غنم من قصدک و ربح منتاجرک.
از دعا که فراغتیافتى، دو سجده شکر به جا آور و بین آنها، پهلویت رابر خاک مذلتبنه و در هر یک از سجدهها سه بار بگو:
«شکرا شکرا».
و هر چه بیشتر، بهتر. همچنین در سجدهها بخوان:
رب ظلمت نفسى و اعترفتبذنبى فاغفرلى فانه لایغفر الذنوب الا انت.