آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

مقدمه
فقیه جلیل‏القدر و سخت‏کوش زین‏الدین بن على بن احمد عاملى (911 965 ق)معروف به شهید ثانى از نوادر دوران و مفاخر والامقام اسلام است.
او را باید دانشمندى متبحر در فقه، اصول، رجال، حدیث، تفسیر، ادبیات، کلام و...دانست.
محقق تسترى در وصفش گفته:
او افضل متاخران و اکمل متبحران، نادره دوران و یادگار گذشتگان، مرجع امم وارشادگر به راه اقوم، مقتداى شیعه و نور شریعت و شخصیتى است که بزرگواران ازشمارش فضایل و مزایایش ناتوانند...لطف پیدا و پنهان خدا، یار و مددکارش بود.. .
77 علامه سید محسن امین مى‏نویسد:
کان عالما، فاضلا، جلیل القدر، رفیع المنزله، تقیا، ورعا، زاهدا، عابدا، حائزالصفات الکمال، متفردا منها بما لایشارکه فیه غیره، مفخره من مفاخر الکون و حسنه‏من حسنات الزمان...
کان فقیها ماهرا فى الدرجه العلیا بین الفقهاء... .
مسافرت به حوزه‏ها وشهرهاى دیگر و درک محضر عالمان آن زمان باعث تبحر و پختگى و تجارب شهید شد، به‏گونه‏اى که به مبانى علمى سایر مذاهب کاملا آشنا بود و پیروان سایر مذاهب از درس‏او استفاده مى‏کردند.
در طول پنجاه و پنج‏سال عمر پربار خویش، حدود هفتاد کتاب و رساله سودمندنوشت‏با آن که امنیت کافى نداشت و بیش‏تر اوقات دچار خفا و اختفا بود.
براى آشنایى بیش‏تر با این فرزانه فروتن رجوع شود به: غایه‏المراد، ج 1 ، مقدمه‏مصحح، ص 295 315 ; منیه‏المرید، تصحیح رضا مختارى، مقدمه مصحح ; مقابس الانوار،ص 15 ; اعیان الشیعه، ج‏7 ، ص 144 148 ; الدر المنثور، ج 2 ، ص 189155 ;شهداء الفضیله، ص‏137 ; روضات الجنات، ج‏3 ، ص‏383 ; الکواکب السائره، ج 2 ، ص‏197194 ; الاعلام، ج‏7 ، ص‏57 ; معجم المولفین، ج 10 ، ص‏137 ; سیر اعلام‏النبلاء، ج‏19 ، ص‏36 ; میزان الاعتدال، ج 1 ، ص 112 ; لسان المیزان، ج 1 ، ص 202; کشف الظنون، ج 1 ، ص 195 ; معجم المطبوعات العربیه، ج 1 ، ص 578 ; ریاض‏العلماء، ج 5 ، ص 440 ; خاتمه «مستدرک الوسائل‏»، ج‏3 ، ص‏426 ; الذریعه، ج 2، ص 410 ، ج 22 ، ص 30 ، ج 25 ، ص‏119 ; احیاء الداثر، ص 91 ; کشکول البحرانى،ج 1 ، ص‏299 ; مرآت الکتب، ج 2 ، ص‏76 78 ; مجله نور علم، شماره‏27 ، ص‏132127 ; مجله تراثنا، شماره‏23 ، ص 68 71 .
رساله حاضر
شهید در این رساله کوتاه به شرح حدیث مشهور نبوى «الدنیا مزرعه‏الاخره‏» پرداخته و با بیانى رسا و برداشت‏هایى زیبا، با تشبیه جان انسان به زمین‏مزروعى، راه خودسازى، تربیت نفس، تحصیل کمالات معنوى و چه‏گونگى امیدوارى به رحمت‏پروردگار و راه تقرب را توضیح مى‏دهد و در پایان، بخشى از ادعیه و آداب نماز رابه عنوان نمونه‏اى از بذر عبادات، متذکر مى‏گردد.
متن این رساله، پیش از این در مجله تراثنا، شماره‏17 ، ص 229218 و ضمیمه‏سفینه‏النجاه اثر شیخ الاسلام مولى محمد طاهر قمى ص‏149 158 منتشر شده و درآینده در مجموعه «رسائل الشهید الثانى‏» ج 2، با مقابله با چند نسخه خطى وتصحیح در مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ و منتشر خواهدشد.
ترجمه رساله شرح حدیث «الدنیا مزرعه الاخره‏»
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله حق حمده، والصلاه على محمد نبیه و عبده و على آله و صحبه و جنده‏والتابعین لهم باحسان من بعده و سلم تسلیما.
شیعه و سنى در جوامع روایى از پیامبر گرامى اسلام(ص) ضمن رساترین پندهاى‏بیدارگر روایت کرده‏اند: «الدنیا مزرعه الاخره‏» از این رو، به دیده عبرت‏نگریستم و از روى بصیرت‏جویى اندیشیدم و بدین نتیجه رسیدم که «مزرعه‏» نیازمنداست‏به بذرى اصلاح شده، صاف از شائبه آمیختگى با زواید، پاک از آمیزه با هر چه‏موجب نابودى و ویرانى است; بذرى که متناسب و به جا و به هنگام باشد. پیشاپیش‏باید، هم شرایط فراهم و هم موانع دفع شود و هم‏چنان تا دوران درو، این شرایطرعایت‏شود که اگر به یکى از آن‏ها خللى وارد شد، زراعت، فاسد مى‏گردد.
بدیهى است تنها کشت این دنیا براى آخرت، کردار شایسته و دادوستد سودمند است وفصل آن، تمام عمرماست و حاصل حبوبات و غلات آن، بهشت جاویدانى است که میوه‏هایش‏از هر عیب و آفتى، پاک، و آن جا از مشکل و ناگوارى، هم و غم و سرما و گرمامبراست، بهشت، سراسر شادمانى است‏بى‏غم، جاودانى است‏بى‏فنا و لذت بى‏درد، غناى‏بى‏فقر، کمال بى‏کمبود، عزت بى‏ذلت و در یک سخن:هر خواستنى که انسان بهشتى اراده کند و هر خوبى که به ذهنش رسد، آن جا مهیاست‏و هر چه از آن بیزار و گریزان باشد، آن جا نیست.
و از آن جا که بذر این زراعت، معارف و طاعات و کشتزارش دل انسان است وبرنامه‏هاى عبادى آدمى، شخم و آماده‏سازى زمین براى کشت و آبیارى است، آن دلى که‏غرق در محبت و میل دنیاست، شوره‏زارى است که به علت آمیختگى با نمک، قابل کشت وشایسته رستن نیست. قیامت، فصل درو است. نه خرمنى، بى‏کشت‏به دست آید و نه کشتى،بى‏بذر، و چنان که بذر، در شوره‏زار نروید، ایمان و عمل، با دل آلوده، اخلاق‏نکوهیده و خبث‏سریره، سودى نبخشد.
[ سه گونه امید به احسان خدا]
براى خردمند که امید به پاداش الهى در آخرت‏دارد شایسته است که امیدواریش به اجر و ثواب خدا در آخرت را، با امید کشاورزمقایسه کند; زیرا به همین معناست که پیامبر(ص) دنیا را مزرعه آخرت معرفى کرد.واقعا هر که زمین حاصل‏خیزى مهیا کند و بذر نگندیده و کرم نخورده و مناسب در آن‏بپاشد و با آب شیرین سیراب و نیازمندى‏هایش را به موقع برطرف کند، آن‏گاه علف‏هرزه‏ها و خار و خاشاک‏ها را از زمین برچیند، و آن گاه امیدوار لطف الهى باشد که‏آن را تا هنگام درو از آفات و بلیات حفظ کند، امیدواریش کاملا به جا و مناسب است.و مى‏توان آن را «رجا و امید» نامید، و در این صورت از آن زراعت، گمان‏دستیابى به مقصد مى‏رود و از آن بذر، امید محصول.
اما اگر کسى بذر را با تاخیر بکارد، یا در فراهم آوردن برخى اسباب و مقدمات‏کوتاهى کند و با این حال منتظر ثمره و محصول سالم باشد، او را نیز مى‏توان ازامیدواران شمرد، ولى بى‏گمان محصولاتش به اندازه محصولات شخص پیشین نخواهد بود.
و اینک شخص سومى را فرض کنید که بذرى شایسته تهیه نکرده یا آن را در شوره‏زارمى‏کارد یا زمینش چون چمن‏زار پر از گیاه باشد، با این حال در انتظار درو وبرداشت محصول به سر برد. انتظار چنین کسى احمقانه است و امیدش کاذبانه، چنین‏است‏حال عبد در مسایل معنوى; یعنى اگر در آغاز عمر، بذر معارف و اعمال صالح رابه هنگام، در زمین جانش بپاشد و هماره به وسیله طاعات، آبیاریش کند و درپاک‏سازى دل و تهذیب نفس از خار و خاشاک صفات رذیله و اخلاق ردیه که مانع رشدبذرهاى فضیلت مى‏شوند کوشا باشد و با این همه، جهت‏حفظ و رشد فضایل و ثبات قدم‏تا ت‏برداشت‏بهره‏ها از خرمن دل، چشم به فضل الهى بدوزد، چنین انتظارى ستوده وهم‏طراز درجه سابقین و در شمار پیشگامان است.
ولى اگر بذر معارف و اعمال صالح را در زمین جانش بیفشاند، لیکن در فراهم کردن‏بعضى از اسباب، اصلاح بذر یا آبیارى و امثال آن به گونه‏اى کوتاهى کند که باعث‏تضعیف بذر گردد و آن گاه به امید خرمن خوب در فصل درو باشد و چشم طمع به برکت وفضل خدا بدارد، به این امید که او رزاق ذوالقوه المتین است، درست است که‏چنین کسى را هم امیدوار بنامند، لیکن رتبه‏اش نسبت‏به رتبه شخص سابق بسى پایین‏ترو امیدش ضعیف‏تر است. و اگر در زمین دل، اصلا چیزى نکارد یا به آب طاعات سیرابش‏نسازد یا تهذیب نفس را رها کند تا خس و خار رذایل اخلاقى و زشتى‏ها و پستى‏ها،صفحه دل را فرا گیرد و در طلب متاع دنیا فرو غلطد، و باز هم منتظر آمرزش و فضل‏الهى باشد، چنین رجایى، خود فریبى است نه امیدى حقیقى و درست; و این همان کسى‏است که در قیامت که روز حسرت و ندامت و آه و افسوس است این آیه شریفه را برزبان دارد:
یالیتنى قدمت لحیاتى × فیومئذ لایعذب عذابه احد × ولایوثق و ثاقه احد.
کاش براى زندگانى خود چیزى پیش فرستاده بودم. پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردن‏او، عذاب نکند و هیچ کس چون در بند کشیدن او، در بند نکشد.
و در همین معنا سروده‏اند:
اذا انت لم تزرع و عاینت‏حاصدا ندمت على التفریط فى زمن البذر
: اگر بذرى‏نکاشتى، وقتى دروکننده‏اى را در حال برداشت محصول دیدى، بر کوتاهى خویش در هنگام‏کاشت، افسوس مى‏خورى.
رسول مکرم اسلام(ص) مى‏فرماید:
الاحمق من اتبع نفسه هواها، و تمنى على الله.
یعنى، سبک مغز کسى است که پیرو خواسته‏هاى دل باشد و به لطف خدا دل بندد.
و خداى سبحان مى‏فرماید:
فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یاءخذون عرض هذا الادنى و یقولون سیغفرلنا.
: آن گاه بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب آسمانى شدند که متاع این دنیاى پست‏را مى‏گیرند و مى‏گویند: «بخشیده خواهیم شد».
حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم در سخنى نغز، به ویژگى‏هاى سه گروه سابق اشاره مى‏کند،آن جا که مى‏فرماید:
ساع سریع نجا، و طالب بطى‏ء رجا، و مقصر فى النار هوى.
تلاش‏گران تیزرو،رستگارند و جست‏وجوگران کند کار، امید نجات دارند و آنان که کوتاهى مى‏ورزند، درآتش سرازیر خواهند شد.
[ اینک که بذر آخرت و کشتزار و... روشن شد، نماز را به عنوان نمونه‏اى از بذرعبادات بررسى مى‏کنیم ] .
[ صفاى دل ]
بدان! که آمادگى براى نماز با تحصیل طهارت و تهیه لباس مناسب ازآغاز وقت نماز، به سان مهیاسازى زمین است‏براى بذرافشانى، و نماز اول وقت، کشت‏و زرع در اول موسم بارندگى است. وجود اخلاص و دلدادگى و حضور قلب و پالایش نمازاز آلودگى خودپسندى و ریا و... ، به منزله بذرپاشى است در زمین خوب و پاکسازى‏آن از خس و خارهاى مزاحم. چنین شخصى، همان پیشتاز و پیشگام است که امیدش به‏برداشت غله فراوان و خرمن وافر، امیدى به جا و نیکو است.
اما قناعت‏به واجبات تنها، صرفا بذرپاشى است در زمین شخم زده نشده [ که اگربذرش، بهترین بذر هم باشد، محصولش فراوان نخواهد شد ] .
آمیختن اخلاق فاسد و غفلت‏به انگیزه‏هاى عبادت، به منزله علف هرزه‏هاى مزاحم وموانعى چون خار و خاشاک‏هاى زیانبار است; گرچه بذر، بهترین بذر هم باشد.
نماز در آخر وقت، به سان کشت در آخر فصل است که نسبت‏به زراعت‏هاى به هنگام،بازدهى کمى خواهد داشت. حال اگر به این نارسایى‏ها، کم‏آبى و خرابى زمین هم اضافه‏شود، یک جا فاسد خواهد شد و انتظار نتیجه و امیدوارى، بى‏معناست. چه رسد به کسانى که بیکار نشسته و جز امید پوچ چیزى نکشته‏اند.
این بود سر اجمالى حدیث نبوى: «الدنیا مزرعه الاخره‏».
بدان! که دستورهاى خدا بر دو گونه است; واجبات و مستحبات، که واجبات اصل‏سرمایه و رکن تجارت است و مستحبات، سود و نردبان ترقى به درجات بالاست. در حدیثى‏از پیامبر(ص) آمده است:
قال الله تعالى: «ما تقرب الى المتقربون بمثل اداء ما افترضت علیهم، ولایزال‏العبد یتقرب الى بالنوافل حتى احبه، فاذا احببته کنت‏سمعه الذى یسمع به وبصره الذى یبصربه و لسانه الذى ینطق به‏».
خداى تعالى مى‏فرماید: تقرب‏جویان‏درگاهم، به چیزى همانند اداى فرایض، به درگاهم نزدیک نشوند و هماره بنده بانافله‏ها و مستحبات به من نزدیک مى‏شود تا آن جا که من او را دوست مى‏دارم و آن‏گاه که دوستش داشتم، گوش و چشم و زبان او خواهم بود که با آن‏ها مى‏شنود و مى‏بیندو سخن مى‏گوید.
[ یعنى همه مجارى ادراکى و تحریکى او تحت ولایت‏خدا درآید و به یارى او ازلغزش‏ها مصون ماند ] .
اى جوینده! موفق به اجراى اوامر الهى نخواهى شد مگر با مراقبت و حسابرسى قلب‏و جوارحت در تمام لحظه‏ها، و نفسهایت از بام تا شام، و بدان که واقعا خداى تعالى‏از باطن تو آگاه است و بر ظاهر و باطن تو اشراف دارد و قدرتش بر تمام حالت‏ها ونگاه‏ها و گام‏ها و سایر حرکات و سکنات تو احاطه دارد. پس در جهان پیدا و پنهان،هیچ ساکنى، آرام و هیچ متحرکى ناآرام نخواهد بود، جز با اراده و اطلاع خدایى که‏فرمانرواى هستى و حکمران آسمان‏هاست.
پس اى بیچاره! ادب محضر الهى را در نهان و عیان رعایت کن. به سان ادب داشتن‏بنده ذلیل نزد ارباب مقتدر و غالب. سعى کن که مولایت، در جایى که تو را منع‏کرده، تو را حاضر نبیند، و در کارى که بدان دستور داده تو را غایب نبیند; که‏همین است معناى تقوایى که خداى تعالى به آن دستور داده و در کتاب گرانقدرش(قرآن کریم) فواید فراوانى بر آن مترتب کرده است، مثلا مى‏فرماید:
ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون .
حقا خدا با کسانى است که متقى‏هستند و کسانى که اهل احسانند.
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب.
و هر که پروا پیشه‏کند، خدا، راه گشایشى بر او قرار دهد و از جایى که گمانش نمى‏رود، روزى دهد.
و حالت تقوا به وجود نخواهد آمد، جز با مواظبت از عمر کوتاه خود با توزیع‏اوقات و نظم و ترتیب دعاها و برنامه‏ها از بامداد تا شامگاه. بنابراین، به‏دستورهاى الهى که بر تو عرضه مى‏شود، گوش جان بسپار! سعى کن پیش از طلوع فجربیدار شوى و باید اولین چیزى که بر دل و زبانت جارى مى‏شود، ذکر خداى تعالى باشدو تا بیدار مى‏شوى بگو:
«الحمدلله الذى احیانا بعد ما اماتنا و الیه النشور.اصبحنا و اصبح الملک لله و العظمه لله و السلطان لله و العزه لله و القدره‏لله. اصبحنا على فطره الاسلام و على کلمه الاخلاص و على دین نبینا محمد(ص) و على‏مله ابینا ابراهیم حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین‏».
اللهم! انا نساءلک‏اءن تبعثنا فى هذا الیوم الى کل خیر و نعوذبک ان نجترح فیه بسوء و نجره الى‏مسلم بقول او عمل. نساءلک خیر هذا الیوم و خیر مافیه. و نعوذبک من شره و شرمافیه.
هر گاه لباس مى‏پوشى، به انگیزه اطاعت فرمان الهى که ستر عورت را واجب کرده‏بپوش و بپرهیز از آن که به یت‏خودنمایى بپوشى.
هرگاه جهت اجابت مزاج مى‏روى، با پیش نهادن پاى چپ وارد و با پاى راست‏خارج‏شو،و چیزى که نام الله تعالى برآن است همراه مبر و هنگام ورود بخوان:
بسم الله و بالله اعوذ بالله من الرجس النجس الخبیث المخبث الشیطان الرجیم.
و هنگام خروج بگو:
الحمدلله الذى اذهب عنى ما یوذینى و ابقى على ما ینفعنى، یالهانعمه.
هرگاه خواستى وضو بگیرى، مسواک زدن را فراموش مکن، که مایه پاکى دهان و رضایت‏پروردگار است.
و یک نماز با مسواک، برتر است از هفتاد نماز بى‏مسواک.
براى وضو، رو به قبله بنشین که بهترین نشستن همان است که رو به قبله باشد
و بگو:بسم الله الرحمن الرحیم.
سپس دستهایت را بشوى و بگو: «اللهم! انى اسالک الیمن والبرکه و اعوذبک من‏الشوم والهلکه‏».
آن‏گاه وضو را به قصد مجوز نمازى که براى خدا باشد، بگیر و سه بار و هر باربا مشتى آب مضمضه و سه بار استنشاق کن! و هنگامى که آب در دهان مى‏گردانى‏بخوان: «اللهم لقنى حجتى یوم القاک و انطق لسانى بذکرک‏».
و به وقت‏شست‏وشوى داخل بینى: «اللهم! لاتحرم على طیبات الجنان و اجعلنى ممن‏یشم ریحها و روحها و طیبها».
و هنگام شستن صورت: «اللهم بیض وجهى یوم تسود فیه الوجوه و لاتسود وجهى یوم‏تبیض فیه الوجوه‏».
و به هنگام شستن دست راست: «اللهم! اعطنى کتابى بیمینى والخلد فى الجنان‏بشمالى و حاسبنى حسابا یسیرا».
و وقت‏شستن دست چپ: «اللهم لاتعطنى کتابى بشمالى ولاتجعلها مغلوله الى عنقى واعوذبک من مقطعات النیران‏».
و هنگام مسح سر: «اللهم غشنى برحمتک و برکاتک‏».
و هنگام مسح پاها: «اللهم ثبت قدمى على الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعل‏سعیى فى ما یرضیک عنى یا ذا الجلال و الاکرام‏».
در پایان وضو بگو: «اللهم!انى اساءلک تمام الوضوء و تمام الصلاه و تمام رضوانک فى الجنه‏».
و هنگامى‏که خواستى وارد مسجد شوى بگو:
بسم الله و بالله و من الله و الى الله و خیر الاسماء کلها لله، توکلت على‏الله، لاحول ولاقوه الا بالله، اللهم! صل على محمد آله، و افتح لى ابواب رحمتک واغلق عنى ابواب معصیتک، واجعلنى من زوارک و عمار مساجدک، و ممن یناجیک باللیل‏والنهار، و من الذین هم فى صلوتهم خاشعون .
بدون عذر، نماز جماعت را رهانکن; زیرا که نماز جماعت‏بیست و هفت درجه، برتر از نماز تنهایى است. و اگرپیش‏نماز، عالم باشد برابر هزار نماز است. با توجه به این همه ثواب، اگر درچنین سودى سهل‏انگارى دارى، واقعا نادان و احمقى; زیرا کسى که جنس صد درهمى راپنجاه درهم بفروشد، مردم او را سفیه مى‏دانند.تازه این در بهره‏ها و سودهاى دنیایى است که در معرض فناست و ارزش چندانى‏ندارد، پس چه‏گونه مى‏توان سود آن را با نمازى که ثوابش جاودانه است مقایسه کرد؟
ثواب‏هاى دیگرى را هم مى‏توان به ثواب جماعت افزود; مثلا نماز در مسجد جامع‏حتى اگر به جماعت نباشد برابر با صد نماز است که در غیر مسجد جامع خوانده‏شود، و براى همسایه مسجد، جز در مسجد، نماز کاملى نیست.
و روایت است که‏مسجدها از آن دسته همسایگانى که به مسجد نمى‏آمدند به درگاه خدا شکایت کردندو در پى آن، خداوند چنین پیامى فرستاد:
«و عزتى و جلالى! لاقبلت لهم صلاه واحده، ولا اظهرت لهم فى الناس عداله‏ولانالتهم رحمتى و لاجاورونى فى جنتى‏».
به عزت و جلالم سوگند! نمازى از آنان‏را قبول نکنم، و عدالت‏شان را در میان مردم ظاهر ننمایم، رحمتم شامل حالشان نشودو در بهشت در جوار و قرب من قرار نگیرند.
ابتداى ورود به مسجد، دو رکعت نماز به جهت احترام و تحیت مسجد به جا آور وهمواره بر همین شیوه باش مگر در تنگى وقت، اگر در تنگى وقت‏بودى، نماز واجب رادر مسجد بخوان که تحیت نیز ضمن آن انجام خواهد شد.
آن‏گاه دو رکعت نماز نافله صبح را بخوان و پس از آن بگو: «اللهم انى اساءلک‏رحمه من عندک تهدى بها قلبى...» تا پایان دعا. سیره پیامبر(ص) چنین بود که‏برخواندن این دعا مواظبت مى‏فرمود.
این دعا که پایان یافت، فورا نماز صبح را شروع نکن مگر آن که ذکر، دعا و یاقرآنى بخوانى.
صداى موذن را که بشنوى، به هر برنامه‏اى که مشغولى هر چند تلاوت قرآن باشدقطع کن و جمله‏هاى اذان را تکرار کن مگر در جمله‏هاى «حى على...» که در این‏موارد، بگو: «لاحول ولاقوه الا بالله العلى العظیم‏».
و هنگامى که موذن اقامه‏نماز را مى‏گوید، تو نیز بگو، به جز «قد قامت الصلاه‏» را و به جاى آن بگو:
«اءقامها الله و ادامها مادامت السماوات و الارض‏». و پس از فراغت از تکرارجمله‏هایى که با موذن مى‏گویى، بگو:
اللهم! رب هذه الدعوه التامه والصلاه القائمه! آت محمدا الوسیله والفضیله‏والدرجه العالیه الرفیعه وابعثه المقام المحمود الذى وعدته; انک لاتخلف المیعاد.
همین که امام جماعت تکبیره‏الاحرام را گفت، جز اقتدا به امام، سرگرم چیزى نشو.
و در تعقیب نماز بگو:اللهم! صل على محمد و آل محمد. اللهم! انت السلام و منک السلام و الیک یرجع‏السلام، حینا ربنا بالسلام و ادخلنا دارالسلام. تبارکت و تعالیت‏یاذا الجلال والاکرام.
پیامبر اکرم(ص) همواره پس از فراغت از نماز این دعا را مى‏خواند.
و طبق برخى روایات، آن حضرت این دعا را مى‏خواند: «اللهم! انت السلام و منک‏السلام تبارکت‏یا ذاالجلال و الاکرام‏». سپس ده بار مى‏خوانى: «لا اله الا الله وحده‏لاشریک له، له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و هو على کل شى‏ء قدیر».
در پى‏آن مى‏خوانى: «لا اله الا الله الها واحدا و نحن له مسلمون...». تا آخر دعا،آن‏گاه تسبیحات حضرت فاطمه زهرا(س) را مى‏گویى که پیامبر(ص) به وى آموخت.
روایت است که عبادتى برتر از تسبیحات فاطمه زهرا(س) نیست و اگر بود پیامبراکرم(ص) همان را به فاطمه(س) هدیه مى‏فرمود. و این تسبیحات عبارت است از:33بار سبحان الله;33 بار الحمدلله و 34 بار الله اکبر. نمازگزار مخیر است که ازتکبیر شروع کند یا از تسبیح، چنان که ما از تسبیح آغاز کردیم، و بر هر دو صورت،روایت داریم. پس از آن سى بار مى‏خوانى: «سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله و الله اکبر» زیرا که این دعا مانع مى‏شود از نگرانى‏ها، سوختن، غرق‏شدن، سقوط در چاه، طعمه درندگان شدن، مردن بد و بلایى که بناست در آن روز بربنده نازل شود.
آن‏گاه در پى این‏ها بخوان دعاهاى جامع و کامل را که از پیامبر(ص) و اهل‏بیت:
رسیده است. که یکى از آن‏ها، این دعاست که از حضرت رسول(ص) آمده است:
«اللهم! انى اساءلک من الخیر کله، عاجله و آجله، ما علمت منه و مالم اعلم.
اساءلک الجنه و ما قرب الیها من قول و عمل و نیه.
و اعوذبک من النار و ما قرب الیها من قول و عمل و نیه اساءلک بما ساءلک به‏عبدک و نبیک و حبیبک محمد(ص). اللهم! ما قضیت لى من امر، فاجعل عاقبته رشدا».
سپس بگو:«یا حى! یا قیوم! برحمتک استغیث فلاتکلنى الى نفسى ولا الى احد من خلقک طرفه‏عین و اصلح لى شاءنى کله‏».
سپس بگو:اللهم انت ثقتى فى کل کربه و انت رجایى فى کل شده و انت لى فى کل امر نزل‏بى ثقه و عده. فاغفرلى ذنوبى کلها واکشف همى و فرج غمى و اغننى بحلالک عن حرامک‏و بفضلک عمن سواک و عافنى فى امورى کلها و عافنى من خزى الدنیا و عذاب الاخره واءعوذبک من شر نفسى و من شر غیرى و من شر السلطان و فسقه العرب و العجم و فسقه‏الجن و الانس و رکوب المحارم کلها من نصب الاولیاء الله. اجیر نفسى بالله من کل‏سوء علیه توکلت و هو رب العرش العظیم.
و بخوان:استودع الله العلى الاعلى الجلیل العظیم دینى و نفسى و اهلى و مالى و ولدى واخوانى المؤمنین و جمیع ما رزقنى ربى و جمیع من یعنینى امره. استودع الله‏المرهوب المخوف، المتضعضع لعظمته کل شى‏ء، دینى و نفسى و اهلى و مالى و ولدى واخوانى المؤمنین و جمیع ما رزقنى ربى و جمیع ما یعنینى امره.
و بگو:اعیذ نفسى و دینى و اهلى و مالى و ولدى و اخوانى فى دینى و ما رزقنى ربى ومن یعنینى امره بالله الواحد الاحد الفرد الصمد الذى لم یلد و لم یولد و لم یکن‏له کفوا احد، و برب الفلق من شر ما خلق [ و من شر غاسق اذا وقب ] و من شرالنفاثات فى العقد. و من شر حاسد اذا حسد. و برب الناس، ملک الناس، اله الناس‏من شر الوسواس الخناس، الذى یوسوس فى صدور الناس، من الجنه والناس.
و بخوان:حسبى الله ربى علیه توکلت و هو رب العرش العظیم. ماشاء الله کان و مالم یشاءلم یکن اشهد و اعلم ان الله على کل شیى‏ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شیى‏ءعلما.
اللهم انى اعوذبک من شر نفسى و من شر کل دابه انت اخذ بناصیتها، ان ربى على‏صراط مستقیم.
و بخوان:اللهم انى اساءلک باسمک المکنون المخزون الطاهر المطهر المبارک، و اساءلک‏باسمک العظیم و سلطانک القدیم یا واهب العطایا، یا مطلق الاسارى یا فکاک الرقاب‏من النار و اساءلک ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تعتق رقبتى من النار واءخرجنى من الدنیا سالما و ادخلنى الجنه آمنا و ان تجعل دعائى اوله فلاحا واوسطه نجاحا و آخره صلاحا. انک انت علام الغیوب. 120 و مى‏گویى:
اللهم ببرک القدیم و رافتک ببریتک اللطیفه و شفقتک بصنعک المحکمه و قدرتک‏بسترک الجمیل، صل على محمد و آل محمد و احى قلوبنا بذکرک، و اجعل ذنوبنامغفوره، و عیوبنا مستوره و فرائضنا مشکوره، و نوافلنا مبروره، و قلوبنا بذکرک‏معموره، و نفوسنا بطاعتک مسروره، و عقولنا على توحیدک مجبوره، و ارواحنا على‏دینک مفطوره و جوارحنا على خدمتک مقهوره و اسماءنا فى خواصک مشهوره و حوائجنالدیک میسوره و ارزاقنا من خزائنک مدروره، انک انت الله لا اله الا انت لقد فازمن والاک و سعد من ناجاک و عز من ناداک، و ظفر من رجاک و غنم من قصدک و ربح من‏تاجرک.
از دعا که فراغت‏یافتى، دو سجده شکر به جا آور و بین آن‏ها، پهلویت رابر خاک مذلت‏بنه و در هر یک از سجده‏ها سه بار بگو:
«شکرا شکرا».
و هر چه بیشتر، بهتر. هم‏چنین در سجده‏ها بخوان:
رب ظلمت نفسى و اعترفت‏بذنبى فاغفرلى فانه لایغفر الذنوب الا انت.

تبلیغات