آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

دوران کودکى و نوجوانى بهترین زمان براى تربیت و پایه‏گذارى زندگى سالم و سعادتمندانه فرزندان است، لذا این دوره از گذشته مورد توجه روان شناسان و صاحب نظران بوده، به طورى که هر روز تحقیقات دامنه‏دار و عمیقى پیرامون روان‏شناسى کودک و نوجوان صورت مى‏گیرد. انبوه نتایج علمى که امروزیان بدان دست یافته‏اند، در سایه استعداد از تجربیّات گذشتگان و استفاده از فناورى‏هاى جدید تحقّق یافته است، با این حال پیوسته طرح‏ها و نظریات جدیدى درباره تربیت، تغذیه، عادت‏ها و رفتارى‏هاى کودکان و نوجوانان به دست مى‏آید که گاه به طور کامل ناقض نظریّات گذشته است، اما در قرن‏ها پیش که هیچ یک از این زمینه‏ها و امکانات پژوهشى وجود نداشته است، از سوى پیشوایان معصوم(ع) رفتارها وگفتارهایى در برخورد با کودکان و نوجوانان مشاهده شده است که محقّقان امروزى در ژرفاى آن درمانده‏اند، به طورى که ره یافت‏هاى جدید علم روان‏شناسى بر همه آن‏ها مهر تأیید زده است.
لزوم رعایت محبّت‏ براى ایجاد یک ارتباط عمیق و ریشه‏دار نخست باید توجه فزرند را به خود جلب کرد، به گونه‏اى که براى او این اطمینان قلبى حاصل شود که اوامر، نواهى، پندها و موعظه‏هاى پدر و مادر از سرخیرخواهى است. حصول چنین هدفى با محبّت امکان‏پذیر است. نبىّ مکرم اسلام(ص) مى‏فرمود: «کودکان را دوست بدارید و نسبت به آن‏ها مهربان باشید.»(1) روش آن حضرت در خانواده این گونه بود که هر روز صبح دست محبت بر سر فرزندان خود مى‏کشید.(2) حضرت محمد(ص) در سیره تربیتى خود خاطر نشان نموده است همان طورى که کودک به آب، غذا و هوا احتیاج دارد، به محبّت و نوازش هم محتاج است، وى کودکان را مى‏بوسید، در آغوش مى‏گرفت و نوازش مى‏کرد. نقل مى‏شود که روزى مردى نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: من ده فرزند دارم که تاکنون هیچ یک از آن‏ها را نبوسیده‏ام. همین که او از نزد رسول خدا(ص) دور شد، آن حضرت فرمود: این مرد از نظر من از دوزخیان است.(3) البته آن حضرت در سیره تربیتى خویش والدین را از زیاده‏روى در محبت و نوازش نهى مى‏کند، زیرا معتقد است طفلى که در حد متعادل از مهر و محبّت پدر و مادر بهره ببرد و از چشمه گواراى محبّت سیراب شود، روحى شاد و روانى با نشاط دارد، بنابراین در باطن خود احساس مهر و محبّت نمى‏کند و گرفتار عقده‏هاى درونى نیست، لذا در درون او گل‏هاى فضایل اخلاقى به آسانى شکفته مى‏شود و اگر در زندگى با موانعى مواجه نگردد، بشرى با فضیلت، انسان دوست و خدمتگزار خواهد شد. هم‏بازى شدن با فرزندان‏ یکى از راه‏هاى پرورش شخصیّت فرزندان، شرکت بزرگ سالان در بازى‏هاى آن‏هاست. هم بازى شدن با کودک، روح و روانش را سرشار از مسرّت و شادى مى‏کند و اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمند بودن در وى تقویت مى‏گردد.
مطالعه در سیره عملى پیشوایان معصوم(ع) نشان مى‏دهد که آن بزرگواران توجه خاصّى به هم بازى شدن با کودکان داشتند. امام على(ع) مى‏فرماید: «کسى که کودکى دارد باید خود را به کودکى بزند.»(4) مرحوم علّامه مجلسى(ره) در ضمن نقل روایتى مى‏نویسد: پیامبر اکرم(ص) هر روز با نوه‏اش امام حسین(ع) بازى مى‏کرد. روزى آن قدر با او بازى کرد که عایشه به اعتراض گفت: چه قدر با او بازى مى‏کنى؟ حضرت فرمود: واى بر تو! چه طور او را دوست نداشته باشم در حالى که او میوه دل و نور چشم من است.(5) راز هم بازى شدن پیامبر(ص) با کودکان این بود که ایشان معتقد بودند که بچّه‏هاى خردسال مفهوم زندگى و زنده بودن را به بازى مى‏شناسند، لذا همیشه مى‏فرمود: «بگذار فرزندت تا هفت سال بازى کند.»(6) این سفارش حکایت از آن دارد که حضرت بازى را نوعى ابزار سرگرمى و اتلاف عمر نمى‏دانست. هفت سال اول زندگى، دوره شناخت جهان پیرامون خود است. کودکان در این دوره با جهان و پدیده‏هاى اطراف خود بازى مى‏کنند و یاد مى‏گیرند که چگونه با این پدیده‏ها برخورد کنند، در همین دوره است که در پى بازى، حسّ بینایى و لامسه آن‏ها بهتر به کار گرفته مى‏شود، ذهنشان قدرت ابتکار و روحشان اعتماد به نفس مى‏یابد. تقویت مبانى اعتقادى فرزند یادگیرى از مهم‏ترین فرآیندهاى تربیتى است که از سنین کودکى شروع مى‏شود و به تدریج با بالا رفتن سن، استعدادها بیش‏تر شکوفا مى‏شود. کودک به دلیل وجود «حسّ تقلید» تلاش مى‏کند تا رفتارى را همسان با والدین خود بازسازى کند. این حس مى‏تواند کمک زیادى به او در یادگیرى کند. والدین باید از این حسّ قوى به سود فرزند خود بهره‏بردارى کنند و با آموزش‏هاى ابتدایى کم کم زمینه‏هاى آشنایى با تعالیم دینى و مبانى عقیدتى را در او به وجود آورند. امام جعفر صادق(ع) در این زمینه مى‏فرماید: هنگامى که کودک به سه سالگى رسید، «لااله الّا اللّه» را به او بیاموزید و او را رها کنید. وقتى هفت ماه دیگر گذشت «محمد رسول اللّه» را به او آموزش دهید سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آن گاه «صلوات فرستادن» را به او بیاموزید.
در پنج سالگى به او سمت راست و چپ را یاد بدهید و قبله را به او نشان دهید و بگویید سجده کند. آن گاه او را تا سن شش سالگى به حال خود رها کنید و فقط پیش روى او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش تمام شود. وقتى سن هفت سالگى را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید که نماز بخواند وقتى نه ساله شد، وضو گرفتن و نمازخواندن را خوب آموخته است.(7) نظارت مستمر در آموزش‏ یکى از آسیب‏هاى تربیت دینى در خانواده‏ها، اکتفا کردن به روش سطحى و زودگذر است، در حالى که براى موفقیت در این مسیر لازم است تربیت تا آن جا استمرار یابد که در ذهن و ضمیر فرزند جاى گیرد. تکرار و استمرار سبب یادگیرى درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینه‏اى مى‏شود. تحقیقات نشان داده است که روش تمرین و تکرار در یادگیرى مطالب و مفاهیم تأثیر دارد و براى تقویت و ایجاد رفتارى ثابت و عادتى استوار در کودک باید از مجراى «تکرار» وارد شد. عدم استمرار در تربیت دینى، تلاش‏ها را در این عرصه عقیم مى‏سازد. پیشوایان معصوم(ع) روش غیر مستمر را نمى‏پسندیدند، مثلاً آنان در مورد قرائت قرآن به فرزندان خود به آموزش اکتفا نمى‏کردند، بلکه افزون بر آن با تشویق آنان را وادار مى‏کردند تا با قرآن انس بگیرند و به آن عادت کنند. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «پدرم ما را جمع مى‏کرد و از ما مى‏خواست تا طلوع آفتاب ذکر بگوییم، هر کسى را که توان قرائت قرآن داشت، به خواندن قرآن و هر کس را که نمى‏توانست به گفتن ذکر امر مى‏کرد.»(8) پیامبر گرامى اسلام(ص) بزرگ مربى مکتب اسلام در زمینه آموزش نماز و تکرار آن براى نوه گرامى‏اش حضرت امام حسین(ع) چنین رفتارى داشت. نقل مى‏شود:روزى پیامبر(ص) قصد خواندن نماز داشت و امام حسین(ع) در کنار جدّ بزرگوارش در صدد همراهى با آن حضرت بود. پیامبر(ص) تکبیر گفت و امام حسین(ع) نتوانست آن را تکرار کند. پیامبر(ص) تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم را گفت، در نهایت براى هفتمین بار، تکبیر امام حسین(ع) صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید.(9) این شیوه رفتار پیامبر(ص) مى‏تواند الگوى خوبى براى والدین و مربیّان باشد. آنان باید همانند رسول خدا(ص) مراحل رشد کودک را در نظر گرفته و سعى کنند با صبر و حوصله به نیازهاى فطرى کودکشان پاسخ دهند. پرهیز از انتقاد و سخت‏گیرى‏ براى دست‏یابى به تربیت دینى کودکان و نوجوانان نباید آنان را در معرض انتقاد و ایرادهاى فراوان قرار داد و آنان رابه صورت منفى با مذهب و ارزش‏ها آشنا کرد. شخصیّت مذهبى کودک زمانى شکل مى‏گیرد که متناسب با خواسته‏ها، روحیّات و کشش‏هاى درونى او رفتار شود و آن در صورتى است که انگیزه‏هاى مذهبى به همراه امید و احساس مثبت به او منتقل شود، نه با سخت‏گیرى و انتقاد، زیرا انتقاد زیاد، فرزند را به سرکشى وا مى‏دارد و تذکّر فراوان موجب پیدایش لجاجت و مقاومت مى‏شود. امام على(ع) مى‏فرماید: «الافراط فى الملامة یسبّ نیران اللّجاج؛(10) زیاده روى در ملامت، آتش لجاجت را شعله‏ور مى‏کند.» انتظار از فرزندان در حدّ توان‏ کودک و نوجوان داراى توانایى محدود و قادر بر انجام کارهاى سنگین و مشقّت‏آور نیست.
توقّعات بى‏جا از فرزندان علاوه بر این که در آن‏ها عقده روانى ایجاد مى‏کند، خداى نخواسته موجب مى‏شود که کودک یا نوجوان راه‏ها و حیله‏هایى براى فرار خود پیدا کند. و به دروغ متوسّل شود.(11) از مسائل مهم در پرورش مذهبى کودکان و نوجوانان این است که والدین آن‏ها را از افراط و تفریط در عبادت و فعّالیت‏هاى مذهبى دور بدارند و هیچ گاه آنان را به عبادت زیاد مجبور نسازند. امام صادق(ع) فرمود: «هنگامى که جوان بودم و در عبادت بسیار مى‏کوشیدم، پدرم به من فرمود: کم‏تر از این اندازه عبادت کن، زیرا هنگامى که خداوند بنده‏اى را دوست بدارد با عبادت کم نیز از او راضى مى‏شود.»(12) هم چنین نبى مکرّم اسلام(ص) فرمود: «رحم اللّه من اعان ولده على برّه.قال: قلت کیف یعینه على برّه؟ قال یقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق به؛(13) خداوند رحمت کند کسى را که در نیکى و نیکوکارى به فرزند خویش کمک کند. یکى از اصحاب سؤال کرد یا رسول اللّه! چگونه فرزند خود را در نیکى و نیکوکارى یارى نماییم؟ آن حضرت در جواب چهار دستور تربیتى بیان فرمود: آن چه را فرزند در قوّه و قدرت داشته و انجام دهد قبول کنید، آن چه را که انجامش براى کودک طاقت فرسا و سنگین است از او نخواهید، آن چه انجامش کودک را به طغیان و دروغ وادار مى‏سازد از او نخواهید و در برابر فرزند مرتکب اعمال احمقانه نشوید.» تأکید بر نکات مثبت‏ تأکید بر نکات مثبت فرزندان، احساس عزّت نفس را در آنان بر مى‏انگیزاند. در سیره پیشوایان معصوم(ع) تأکید زیادى روى این مسئله، یعنى توجه مثبت به فرزندان و ایجاد یک فضاى ذهنى سرشار از خوش بینى شده است. حضرت على(ع) در این زمینه بر ضرورت برجسته سازى نکات و ویژگى‏هاى مثبت افراد به طور عام تأکید نموده و مى‏فرماید: «انّ کثرة الذّکر لحسن افعالهم تهزّ الشجاع و تحرّض النّاکل؛(14) یادآورى نقاط مثبت و کارهاى خوب افراد، موجب تحرّک اشخاص شجاع و برانگیختن افراد دل سرد و مسامحه کار به رفتار مثبت خواهد شد.» رعایت اعتدال‏ تبعیض و بى‏عدالتى در رفتار والدین تلاش‏هایشان را بى‏حاصل مى‏سازد. بعضى از والدین فرزند کوچک‏تر یا مریض و یا آن که در سفر و دور از چشم است را بیش‏تر دوست دارند. اگر چنین باشد مسیر تربیت آنان به بى‏راهه مى‏رود. مردى با دو فرزند خود به محضر رسول خدا(ص) شرف‏یاب شد و یکى از فرزندان خود را بوسید و به فرزند دیگر اعتنا کرد. پیامبر(ص) وقتى این رفتار نادرست را مشاهده کرد، به او فرمود: چرا با فرزندان خود به طور مساوى رفتار نمى‏کنى؟ و نیز فرمود: بین فرزندان خود به عدالت رفتار نمایید همان طورى که مایلید فرزندان بین شما به عدالت رفتار کنند.(15) پدر و مادرانى که در اعمال علاقه و محبّت نسبت به فرزندان عدالت را مراعات نمى‏نمایند، عملاً آنان را تحقیر کرده و به شخصیّت آن‏ها اهانت نموده‏اند. این قبیل پدران و مادران با رفتار نادرست خود به طور غیر مستقیم به کودکان مى‏فهمانند که تنها برادر یا خواهر شما شایسته این همه احترام و محبّت است و در شما آن لیاقت و شایستگى نیست. بدون تردید این رفتار غیر عادلانه نتایج نامطلوبى در بر دارد. فرزندى که خود را تحقیر شده ببیند و احساس کند که مورد اعتنا و توجه پدر و مادر نیست، عقده‏اى خواهد شد و نسبت به برادر و خواهر خود که مورد توجه بیش‏ترى است، کینه پیدا مى‏کند و چه بسا ممکن است در خفا و پنهانى به او آزار و اذیّت برساند تا بدین وسیله عقده دل را خالى کند. مولاى متقیّان حضرت على(ع) مى‏فرماید: «دواى درد و عقده انسان حسود چیزى جز سلب نعمت از فرد مورد حسادت نیست.»(16) تقدیر و تشویق‏ تشویق، استعدادهاى نهفته در نهاد آدمى را از قوّه به فعلیّت مى‏رساند و نیروى خلّاقیّت را در نهاد او شکوفا مى‏سازد. تقدیر از فرزندان و تشویق آنان به خاطر کارهاى پسندیده‏اى که انجام میدهند، در تقویت اعتماد به نفس و روحیه خودباورى و در نتیجه عزّت نفس آنان تأثیر به سزایى دارد. اگر فرزند پس از انجام عملى مورد تحسین قرار گیرد، شیرینى تشویق در خاطره او باقى خواهد ماند و انگیزه او را در تکرار آن عمل قوى‏تر خواهد ساخت. روزى امام حسن مجتبى(ع) کودکى را دید که نان خشکى در دست داشت، لقمه‏اى از آن را مى‏خورد و لقمه دیگر را به سگى که در آن جا بود، مى‏داد. آن کودک فرزند یکى از بردگان بود. امام از او پرسید: پسرجان! چرا چنین مى‏کنى؟ کودک جواب داد:من از خداى خود شرم دارم که غذا بخورم و حیوانى گرسنه به من بنگرد و به او غذا ندهم، حضرت از روش و سخن زیباى او خرسند شد و دستور داد غذا و لباس فراوانى به او عطا کنند.
سپس وى را از اربابش خرید و آزاد نمود.(17) ایجاد سؤال در ذهن فرزندان‏ یکى از مؤثّرترین روش‏هاى آموزشى این است که ذهن فراگیر بر تفکّر، تجربه، سؤال و کشف متمرکز شود و این فرایند از طریق طرح سؤالات مختلف و فرصت دادن به فراگیر براى یافتن پاسخ امکان‏پذیر است. اعتقاد علم روان‏شناسى بر این اصل است که در فرایند یاد دهى، وظیفه مربى خارج کردن ذهن فراگیر از حالت تعادل است و در واقع لازمه پیشرفت، خارج شدن از سازگارى‏هاى قبلى و تعادل‏هاى پیشین و ورود به سازگارى‏ها و تعادل‏هاى جدید است. لذا اصل «تعادل‏جویى» که پیاژه آن را به عنوان کلید تحوّل روانى بشر قلمداد مى‏کند، حاکى از آن است که لازمه پیش روى به مراحل بالاتر رشد، تعادل جویى پى در پى است که به دنبال برهم خوردن تعادل‏هاى مراحل قبلى حاصل مى‏شود. پیاژه معتقد است که انسان به سبب نقصان حرکت مى‏کند تا خودش را کامل کند.(18) فراز ذیل از نیایش امام کاظم(ع) مؤیّد همین مطلب است که مى‏فرماید: «اللّهم لاتخرجنى من التّقصیر ولاتجعلنى من المعارین؛(19) خدایا! مرا از حالت احساس نقصان و کمبود خارج مکن و دین مرا عاریه‏اى قرار مده.»زیرا غفلت از نقصان و احساس کمبود، انگیزه حرکت و فعالیّت را از انسان سلب مى‏کند و پرسش باعث مى‏شود که کودک و نوجوان و حتّى بزرگ سال به نقصان خود پى برده و براى تکمیل آن حرکت کند، چون دین دارى و گرایش به دین یک امر درونى و قلبى است و باید به وسیله خود فرد کشف شود و آموزش هر اندازه که بیرونى باشد، ناپایدار خواهد بود.
پى‏نوشت‏ها:
1. وسایل الشیعه، حرّ عاملى، ج 5، ص 126. 2. بحارالانوار، مجلسى، ج 23، ص 114. 3. مأخذ قبل، ج 15، ص 202. 4. همان، ج 5، ص 126. 5. بحارالانوار، ج 44، ص 260. 6. اصول کافى، کلینى، ج 2، ص 94. 7. وسایل الشیعه، ج 15، ص 193. 8. فروع کافى، کلینى، ج 2، ص 498. 9. بحارالانوار، ج 43، ص 307. 10. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص 489. 11. تربیت فرزندان سالم و با نشاط، محسن غرویان، ص 43. 12. بحارالانوار، ج 47، ص 55. 13. همان، ج 23، ص 114. 14. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، نامه 53، ص 574. 15. مأخذ قبل، ج 23، ص 113. 16. میزان الحکمة، محمدى رى شهرى، ج‏2، ص 423. 17. البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقى، ج 8، ص 38. 18. نقش خانواده در پرورش مذهبى فرزندان، سید حسین علیا نسب، همایش تقویت نظام خانواده و آسیب‏شناسى آن، سال 1386، ج 1، ص‏48-47. 19. اصول کافى، ج 2، ص 37.

تبلیغات