دسته ای از دگراندیشان مسلمان و مستشرقان معاصر، قرآن را متنی تاریخی که به تناسب نیازها، توانمندی ها و سطح اندیشه بسیط عصر نزول با مردم سخن گفته، می دانند؛ براساس این دیدگاه، نمی توان پذیرفت که قرآن، با مخاطبان ناآگاه از واقعیت های نجومی که جهان را از دریچه منظومه بطلمیوسی می نگریستند درباره مسائل نجومی تمدن ساز سخن گفته باشد؛ اینان با استناد به دیدگاه های مفسران متقدم و نیز تفسیر نادرست برخی تعابیر قرآنی معتقدند، قرآن نیز متأثر از منظومه بطلمیوسی، تصویری لایه لایه از آسمان ها ارائه می دهد که اجرام آسمانی به آن متصل بوده و به تبع آن در حرکت هستند. مطالعات تاریخ علم و بهره گیری از روش میان رشته ای این نتیجه را آشکار می سازد که سخن از هفت آسمان، حرکت زمین و اجرام آسمانی و بسیاری از واقعیت های نجومی در قرآن، علاوه بر تبیین واهی بودن پندار تأثیرپذیری، تلاش این متن الهی برای اصلاح برخی خطاهای علمی و زمینه سازی تمدن اسلامی در دانش نجوم را روشن می سازد.