حل ناکارآمدی نظام مشارکت محلی با کاربست رویه شهرسازی تاکتیکال (نمونه مورد مطالعه: محله پامنار، بافت تاریخی شهر کرمان) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مقدمه : ساخت برنامه ریزی شهری و شهرسازی کشور و به طور خاص در حوزه بافت های تاریخی ناکارآمد کشور(از جمله محله تاریخی پامنار کرمان، به عنوان نمونه مورد مطالعه)، درگیر مسایل و چالش های متعددی هستند. بافت هایی که نه به لحاظ مالی و نه به لحاظ تکنیکی و گفتمانی سیستم برنامه ریزی کشور قادر به برطرف نمودن آن ها نیست. در این راستا، شهرسازی معاصر با تغییر پارادایمی نظیر بالا_آمرانه به پایین_مشارکتی در قالب رویکرد شهرسازی تاکتیکال به مثابه یکی از گونه های نوین شهرسازی در ارتباط با بافت های ناکارآمد شهری، می تواند کارآمد باشد. در راستای مقدمه ذکر شده، پژوهش حاضر با شناسایی و الویت بندی پروژه های تاکتیکال با محوریت افزایش مشارکت جویی و نیز اجرایی نمودن این پروژه ها در فضاهای شهری بافت های تاریخی کشور(نمونه مورد مطالعه: محله پامنار شهر کرمان) به انجام رسیده است. داده و روش : این پژوهش دارای هدف کاربردی و به لحاظ نوع تحلیل، در گروه تحقیقات آمیخته، یا به عبارتی کمی-کیفی قرار می گیرد. روش میدانی مورد استفاده، شامل بازدید میدانی و پرسشنامه کارشناسی(مبانی مقایسه زوجی) و روش فوکس گروپ، متشکل از شهروندان، مسئولین شهرداری و مسئولان دفتر تسهیلگری بازآفرینی بافت ناکارآمد محله پامنار بوده است. یافته ها : در راستا رفع مشکلات و مسایل شناسایی شده، 13 پروژه تاکتیکال تدوین و به منظور دخالت و مشارکت شهروندان در محله پامنار با استفاده از دانش کارشناسی و به روش مقایسه زوجی مورد وزن دهی قرار گرفت و ترتیب و اولویت هر کدام از این موارد شناسایی گردید. این وزن دهی، با توجه به هفت معیار(مشارکتی بودن، خلاقانه، کم هزینه، انتقادی، از پایین بودن، محلی، و غیر سلسله مراتبی) شهرسازی تاکتیکال که پیشتر شناسایی شده بود، به انجام رسید و در ادامه، 8 مورد از پروژه های یاد شده با مشارکت شهروندان محله، به اجرا در آمد. روش شهرسازی تاکتیکال، به منظور توسعه درون زای محلی، نقش برنامه ریز را به مثابه راهنما یا تسهیلگر در نظر می گیرد. نتیجه گیری : پژوهش حاضر نشان داد که با به کارگیری این روش میتوان بخش های کوچک، اما به شدت موثر و ضروری از نیازهای شهروندان را با در نظر گرفتن نقش فعال برای ساکنین به عنوان ذینفعان واقعی برآورده نماید، امری که طرحهای بلندبالای مرتبط با بافت های ناکارآمد شهری از تامین آن ها عاجز هستند.Implementing The Tactical Urban Planning Procedure To Solve The Local Participation System Inefficiency (Study Sample: Pamenar Neighborhood, Historical Context of Kerman)
Introduction: The fields of urban planning and city construction in the country, particularly in dysfunctional historical contexts (including the historic neighborhood of Pamenar in Kerman, as a case study), face a number of issues and challenges. In some districts, there are problems that the country's planning system cannot solve, neither financially nor technically, nor discursively. In this regard, contemporary urban planning can be effective by changing from top-down and imperative approaches to bottom-up and participatory approaches in the form of a tactical urban planning approach as one of the new types of urban planning in dysfunctional urban contexts. Consequently, the present study was conducted by identifying and prioritizing tactical projects, emphasizing increasing participation and implementing these projects in urban spaces (case study: Pamenar neighborhood of Kerman). Data and Method : This research has an applied purpose and falls into the mixed research category in terms of analysis. We used a field visit and an expert questionnaire (basics of pairwise comparison). The focus group method included citizens, municipal officials, and officials from the Office for Facilitating the Reconstruction of Inefficient Areas in the Pamenar neighborhood. Results : Thirteen tactical projects were developed and weighed to involve the residents in the Pamenar neighborhood in solving the identified issues using expert knowledge and the pairwise comparison method. Also, the order and priority of each of these cases were determined. This weighting was performed according to the seven previously identified criteria for tactical urban planning, and then eight of the mentioned projects were implemented with the participation of neighborhood residents. Conclusion : The current study demonstrated that by using this method, small but very effective and essential parts of citizens' needs can be met by considering residents' active role as real stakeholders, which high-level projects related to dysfunctional urban contexts could not do.