آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

اگر بخواهیم از نگاهی برون دینی درباره جایگاه امام جعفر صادق(ع) سخن بگوییم، بی‌هیچ تردیدی باید ایشان را شخصیتی درخشان و هوشمند بدانیم که توانست اقلیت کم قدرتی را در برابر سیستم خودکامه بنی‌امیه و بنی‌عباس حفظ کرده و جاودانه کند. آنچه که امروز به عنوان میراث حدیثی شیعه در دست داریم، بیش از همه مدیون تلاش فرهنگی امام ششم است که سبب شده از همان دوران به «شیعه جعفری» شناخته شویم. پیشوای ششم شیعه از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار بود که او را محبوب همه مسلمانان عصر خود قرار داده بود.
 
در جامعه‌ای که هنوز علایق قبیله‌ای خود را حفظ کرده بود و نیز اکثریت مسلمانان را اهل سنت تشکیل می‌دادند، رهبری شیعه در اختیار کسی قرار گرفت که مادر بزرگوارش از نوادگان خلیفه اول مسلمانان بود و از همین رو پیشاپیش، همه مسلمانان نگاه مثبتی به ایشان داشتند.(1) تلاش‌های علمی‌و فرهنگی امام محمد باقر(ع) نیز زمینه خوبی برای نهضت بزرگ فرهنگی فرزند بزرگوارش پدید آورده بود. امام صادق در زمانه حساس و حائز اهمیتی می‌زیست و با هوشمندی و تدبیر توانست فرصت‌ها را به یک عامل مهم برای ماندگاری شیعه تبدیل کند.
 
اگرچه برخی از نویسندگان معاصر همچون احمد کسروی با نگاه وارونه و دید منفی به تلاش‌های فرهنگی امام ششم نگریسته و آن را در راستای سکوت در برابر حکام وقت دانسته‌اند(2) ولی اندک نگاه منصفانه و غیرمغرضانه کافی است که به اهمیت استراتژی زیرکانه و خردمندانه پیشوای بزرگ شیعه پی ببریم. همین که امام صادق در دوران حیاتش از سوی همه فرهیختگان و اندیشمندان جهان اسلام ستایش شده و به دانش و فضیلت مشهور بودند، می‌تواند قرینه خوبی بر عمق نفوذ و موفقیت تاکتیک‌های ایشان باشد.

امامت ایشان از دوره اوج اقتدار و استبداد امویان آغاز شده و با تضعیف آنان و سرانجام سقوط بنی‌امیه به برپایی خلافت دیرپای عباسی منتهی شد. از همین رو امام صادق دوره‌های مختلفی را پشت سر گذاشت و فرصتهای طلایی و درخشانی را به دست آورد. بدون شک اگر ذکاوت، دوراندیشی و خردگرایی ایشان نبود، شیعه نیز اسیر جو زمانه می‌شد و با افراط در مبارزه مسلحانه و سیاسی باقی مانده توان و نیروی خود را می‌باخت.
 
در آن روزگار پر آشوب که بنی‌امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود، همگان از امام صادق که مورد احترام قاطبه مسلمین بود و جایگاه رفیع علمی‌و معنوی داشت، انتظار داشتند که رهبری مبارزه مسلحانه را برعهده بگیرد و کار را یکسره کند. (3) نفوذ کاریزماتیک ایشان تاحدی بود که شورشیان هوادار بنی‌عباس و ابومسلم سعی فراوانی داشتند که از آن بهره برداری کنند. (4)

درباره موضع سیاسی امام صادق، روایات متفاوتی ذکر شده است. برخی از آنها حاکی از دید مثبت امام به مبارزات مسلحانه شیعیان پرشوری چون زید بن علی (ع) است(5) و برخی نیز بیانگر مخالفت قاطع امام با هرگونه مبارزه نظامی‌شیعه و نیز منع از همکاری شیعیان با گروه‌های شورشی است. (6) ولی آنچه که در عمل دیده شد، کناره گیری قطعی ایشان از هرگونه اقدام نظامی‌یا مخالفت علنی سیاسی با حاکمان وقت بود.
 
تا جایی که نویسنده سنی مذهبی چون شهرستانی در ملل و نحل خود، ضمن بیان فضایل بی‌نظیر علمی ‌و عملی ‌امام صادق، موضع سیاسی ایشان را اینگونه وصف و تحسین می‌کند که «ما تعرض للأمامة قطّ» (هرگز درصدد کسب قدرت برنیامد.) (7) در منابع شیعی نیز اخبار متعددی گزارش شده که ایشان تأکید می‌کرد که مثلاً اگر 17 پیرو واقعی داشتند، حتماً قیام می‌کردند. (8)

امتناع عمدی و پیاپی امام صادق از مشارکت در شورش‌های مسلحانه سبب شد که نیروهای پر شور
مخالف حکومت، جذب قیام‌های مسلحانه ساداتی چون زید و نفس‌زکیه شوند. زید از سوی سادات حسینی و نفس‌زکیه از نسل سادات حسنی توانستند شیعیان جنگجوی فراوانی را گرد آورند و سرانجام نیز به مرگ دردناک و مظلومانه‌ای شکست خورده و ناکام شدند. سرنوشت همه شورش‌های نظامی‌همانگونه که امام صادق با هوشمندی و دوراندیشی خود پیش بینی کرده بودند، چیزی جز شکست تلخ و افزایش فشار بر باقی شیعیان نبود. (9)

نکته مهمی‌که در استراتژی امام صادق پیداست، تلاش بی‌شائبه و جدی ایشان برای زدوده شدن پدیده «قهرمان سازی» و «منجی گرایی» از شیعیان آن قرن بود. ایشان قاطعانه ظهور منجی موعود خاندان پیامبر را در زمانه خود رد می‌کرد و تأکید می‌نمود که «قائم آل محمد» نیست.(10) این تلاش‌ها به حدی بود که برای نسل‌های بعدی شیعه نیز هرگونه تلاشی برای کسب قدرت، امری ناپسند و دخالت در کار مهدی موعود قلمداد شده است.
 
این ابهام اکنون نیز برای برخی صاحب نظران دینی مطرح است که آیا تشکیل حکومت اسلامی‌در زمان غیبت جایز است؟ ریشه این پرسش جنجال برانگیز به تحولات عصر امام صادق برمی‌گردد. امام ششم شیعه موفق شد که ذهن شیعه را نسبت به عدم امکان دستیابی قریب الوقوع به قدرت روشن و آنها را با واقعیت جاری جامعه آشنا کند.
 
این سیاست امام صادق از سویی توانست از حساسیت فوق العاده حکام وقت نسبت به خطرناک بودن شیعه بکاهد و از سوی دیگر این فرصت را در اختیار امام و نزدیکانش قرار دهد که با بهره‌گیری از کاهش نسبی بدبینی حاکمان به فعالیت‌های شیعه و نیز استفاده هوشیارانه از فرصت جدال امویان و عباسیان به تعمیق باورهای اعتقادی و فرهنگی شیعیان اقدام کنند.
 
سال‌های ستیز امویان با شورشیان عباسی، به دوران شکوفایی بی‌نظیر فکری شیعه تبدیل شد و حیات ابدی این اقلیت کم شمار را تضمین کرد. تا آن زمان هرگز چنین فرصتی نصیب پیشوایان شیعه نشده بود. دهه‌های نخست اسلام نیز به جدال‌های طایفهای و عقیدتی سپری شد و سطح فرهنگی و علمی‌توده‌های مسلمان نیز در حدی نبود که بتواند تحمل رشد عمیق علمی‌را داشته باشد. با روی کار آمدن بنی‌امیه نیز تمام روزنه‌های امید شیعه یکی پس از دیگری بسته شد.
 
حتی با وجود آنکه امام سجاد (ع) به دلیل رسوایی بزرگی که یزید در کربلا آفرید، تا حدود زیادی مورد احترام ظاهری حکام وقت قرار داشت، اما فشارهای سیاسی به حدی بود که ایشان «تاکتیک دعا» را برای آموزش غیرمستقیم فکری و علمی‌ شیعیان برگزید. اما دوران زوال بنی امیه به تدریج فرا رسید و امام باقر(ع) به عنوان آخرین بازمانده فاجعه عاشورا شاهد گشایش تدریجی فضای سیاسی بود. از همین رو نخستین جرقه‌های حرکت علمی‌شیعه از زمان ایشان زده شد و با تلاش و مجاهدت امام صادق به اوج رسید.
 
جنبش علمی‌امام ششم مرزهای شیعه را درنوردیده و به مذاهب گوناگون اسلامی‌رسیده بود. برخی از سران و ائمه مذاهب بزرگ اهل سنت از دانش آموختگان مکتب علمی‌ایشان بوده‌اند. بردباری و روحیه حقیقت‌جویانه و علمی‌امام به حدی بود که ‌اندیشمندان دین ستیزی چون ابن ابی العوجاء را به تحسین وامی‌داشت.(11) کار به جایی رسیده بود که گروه‌های جدیدی از غالیان پیدا شدند که به بزرگ نمایی جایگاه امام صادق می‌پرداختند و ایشان را تا مرز الوهیت بالا می‌بردند.(12) در همین دوره بود که فرقه مشهور خطابیه هویدا شد و پیروانی برای خود دست و پا کرد.
 
امام صادق که خطر حرکت‌های غالیان را به خوبی دریافته بودند، به مبارزه جدی برخاستند و هرگونه ارتباط خود با غلوکنندگان را نفی کردند. (13) در همان دوره نیز غالیان موفق به ایجاد شکاف جدی شده و ضربات جبران ناپذیری بر فرهنگ شیعه وارد کردند. به حدی که ابوحنیفه از ائمه اهل سنت به پیروانش دستور داد که به سبب وجود غلو، حدیث معتبر غدیر را نقل نکنند. (14) اما بی‌تردید نمی‌توان منکر شد که اگر تلاش عظیم فرهنگی امام صادق نبود، غلات به راحتی می‌توانستند اساس شیعه را منحرف کنند و بهانه خوبی به دست اکثریت بدهند تا به راحتی شیعیان را قلع و قمع کنند.
 
امام صادق حتی آن گروه از شاگردان خود را مشی اعتدالی و مرزبندی بیشتری با غلات داشتند، بیشتر تأیید می‌کردند. نمونه بارز این دسته از شاگردان، عبدالله بن ابی یعفور بود که ستایش‌های کم نظیری درباره وی از قول امام صادق به ما رسیده است. (15) این صحابی نامدار امام صادق نفوذ مردمی‌فراوانی داشت (16) و بعدها نیز گروهی شیعی به نام یعفوریه پیدا شدند که به پیروی از وی در جهت اعتدال و میانه روی گام برداشتند. (17)

اما به جز ابن ابی یعفور، شاگردان برجسته دیگری نیز در مکتب امام صادق پرورش یافتند که می‌توان هر یک از آنها را از دانشمندان برجسته اسلامی‌شمرد. زمانه‌ای که امام صادق در آن می‌زیست، بستر بسیار مناسبی برای رشد فرهنگی و علمی‌پدید آورده بود و معلوم هم نبود که پس از آن فرصت چنین مناسبی باز هم پیدا شود. در عمل هم چنین شد و فرصت طلایی عصر امام صادق هیچ گاه تکرار نشد. بنی عباس با وجود آنکه از بستگان نزدیک خاندان علی(ع) بودند، بیش از بنی‌امیه که دشمنان تاریخی بنی‌هاشم بودند، بر آنان سخت گرفتند.
 
حتی کسی جرأت نمی‌کرد به خواستگاری دختران امام کاظم (ع) برود و حضرت فاطمه معصومه مجرد از دنیا رحلت کرد. امام جواد(ع) نیز در سن جوانی به شهادت رسید و دو امام دهم و یازدهم هم در منطقه نظامی‌سامرا تحت نظر قرار گرفتند. پس بی‌جهت نبود که امام صادق زمانه خود را غنیمت بشمرد و به حمایت‌های ادعایی دلخوش نکند. ایشان به خوبی می‌دانست که در صورت همراهی با مبارزات مسلحانه عاید چندانی نصیب پیروانش نخواهد کرد.
 
از سوی دیگر در آن روزگار پر بلوا که افکار و عقاید گوناگون از شرق و غرب به جامعه اسلامی‌هجوم آورده بود، بهترین راه حفظ شیعه، شدت بخشیدن به کار فرهنگی است. او از اشتغال ظالمین به ظالمین سود جست و در سال‌هایی که فرزندان ابوسفیان و مروان با فرزندان عباس در ستیز بودند، به باز تولید نظریات اعتقادی شیعه پرداخت و نگذاشت که پیروانش در برابر سیل آرا و عقاید رنگارنگ فقهی، فلسفی و کلامی‌دست خالی بمانند.
 
تلاش این شخصیت بزرگ تاریخ اسلام که عارف و شاعر سنی مذهبی چون عطار نیشابوری او را «مقتدای مطلق» و «شیخ همه الاهیان» می‌نامید، (18) در قرن‌های بعدی ثمر داد و مانع از تشتت بیشتر شیعه و اضمحلال آن شد. شیعه که در آن زمان به شدت متشتت شده و به فرقه‌های گوناگون تقسیم شده بود، سال‌ها بعد به یکپارچگی نسبی رسید و پیروان امام صادق که به «شیعه جعفری» مشهور شده‌اند، (19) اکنون اکثریت شیعه را تشکیل داده‌اند. این در حالی است که در همان زمان به دلیل عدم همراهی امام صادق با مبارزات مسلحانه شیعیان، برخی تندروهای شیعه نیز ایشان را مورد آزار قرار می‌دادند. (20)

شاگردان نامداری چون هشام بن حکم، جابر بن حیان، ابان بن تغلب، عبدالله بن ابی یعفور، معلی بن خنیس، ابوحمزه ثمالی، زرارة بن اعین شیبانی، صفوان بن مهران جمّال اسدی، فضیل بن یسار، ابوبصیر مرادی، یونس بن ظبیان کوفی و ده‌ها شخصیت بزرگ و راوی معتبر که دستاورد سالها تلاش علمی‌بی نظیر امام صادق بودند و سخن گفتن از هر یک مجال وسیع تری می‌طلبد. شمار شاگردان جعفر بن محمد صادق(ع) را تا چهار هزار تن ذکر کرده‌اند.
 
اگرچه به گفته مرحوم علامه دکتر سید جعفر شهیدی، مقصود از این چهار هزار نفر کسانی هستند که به تدریج و جداگانه از امام روایت شنیده و دانش اندوخته‌اند؛ نه اینکه این چهار هزار تن همه روزه در محضر او حاضر بوده‌اند. (21) حتی اگر این تعداد را اغراق‌آمیز بدانیم، حداقل می‌توان آن را نشانه‌ای از رونق جلسات علمی‌آن حضرت و استقبال گسترده مسلمانان از محضر ایشان دانست. شاید در تاریخ اسلام هم نتوان مورد مشابهی یافت که تا این اندازه تأثیرگذار و پرافتخار باشد.
 
از همین رو بود که با استقرار و ثبات حکومت عباسی، منصور دوانیقی خلیفه دوم این سلسله تصمیم به برخورد جدی با پسر عمش امام صادق گرفت و پس از تضییقات فراوان، قصد جان او را کرد. اگرچه در بسیاری از منابع شیعه وسنی اشاره‌ای به شهادت امام صادق نشده است،(22) اما مرحوم شهیدی معتقد است که به احتمال زیاد منصور عباسی اقدام به مسموم کردن پیشوای بزرگ شیعه کرده و ایشان را از سر راه برداشته است. (23)

امام صادق (ع) ثابت کرد که تنها راه مبارزه با ظلم، مبارزه مسلحانه و کسب قدرت سیاسی نیست. مهم‌تر از همه اینها اصلاح فرهنگ عمومی‌و اغنای علمی‌جامعه است که اثر ماندگارتر و پایدارتری دارد.
این پیشوای پارسا و دانا در اواخر قرن اول هجری زاده شد و در میانه قرن دوم در 65 سالگی چشم از جهان فرو بست.
 
بیش از دیگر ائمه شیعه زیست و بیش از همه آنها نیز اجازه سخن گفتن یافت. تجربه ماندگار وی باعث هراس زمامداران شد و پس از او هیچ امامی‌اجازه چنین اقداماتی نیافت. بنی‌عباس که با شعارهای شیعه پسند روی کار آمده بود، سهمگین‌ترین ضربات را به شیعه وارد کرد و همین می‌تواند نشانه هوشمندی سیاسی امام صادق باشد که نه خود حاضر به تأیید شورش عباسیان شد و نه شیعیان را مجاز به تایید آنها دانست.

پی‌نوشت‌ها:
1- کافی 8 : 331
2- کسروی در شیعه‌گری.
3- کافی 1 : 307، مناقب ابن شهرآشوب 3 : 362
4- ملل و نحل شهرستانی 1 : 179
5- رجال نجاشی، ص 130
6- تاریخ طبری 7 : 603، عیون اخبار الرضا 1 : 310
7- ملل و نحل شهرستانی 1 : 272
8- کافی 2 : 242

9- غیبت شیخ طوسی، ص 263
10- همان
11- منتهی الآمال 2 : 125
12- فرق الشیعه، صص57 و 59، المقالات و الفرق، صص 51 -55
13- مستدرک الوسائل 12 : 315
14- أمالی شیخ مفید، ص27
15- رجال کشی،ص247 و 249، مناقب ابن شهر آشوب 3: 354
16- مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، صص 76 و 77
17- فرق الشیعه، ص65

18- دکتر محمد استعلامی، گزیده تذکرة الاولیاء، ص12
19- کافی 2 :77، قرب الاسناد، ص 276
20- کافی 1 : 363، غیبت شیخ طوسی، ص 119
21- سید جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق(ع)، ص65
22- همان، ص85
23- همان

مشخصات امام جعفر صادق(ع)
نام: جعفر
القاب: صادق- مصدق - محقق - کاشف‌الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر
کنیه: ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی
پدر: امام محمد باقر(ع)
مادر: فاطمه (‌ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر
روز تولد: 17 ربیع الاول 83 هجری قمری
محل تولد: مدینه
طول عمر: 65 سال
مدت امامت: 34 سال

روز شهادت: 25 شوال 148 هجری قمری
قاتل: منصور دوانیقی بوسیله زهر
محل دفن: قبرستان بقیع
همسران مشهور: حمیده دختر صاعد مغربی - فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب
فرزندان پسر: موسی (ع)- اسماعیل - عبدالله - افطح - اسحاق - محمد - عباس - علی
فرزندان دختر: ‌ام فروه - فاطمه - اسما

اسماعیل، عبدالله وام فروه مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین(نوه امام سجاد ) است. امام موسی کاظم(ع)، اسحاق و محمد مادرشان حمیده خاتون است و عباس، علی، اسماء و فاطمه، هر یک از مادری به دنیا آمده‌اند.
اصحاب: ابان بن تغلب - اسحاق بن عمار- برید - صفوان بن مهران - ابوحمزه ثمالی – حریر بن عبدالله سجستانی زراره بن اعین شیبانی - عبدالله بن ابی یعفور-عمران بن عبدالله اشعری قمی.

تبلیغات