علم امام از منظر امام
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اصلیترین شاخصه مذهب تشیع پذیرش مفهوم امامت و پیروی از امام معصوم(ع) است. متکلمین شیعه برای امام اوصاف و ویژگیهایی را برشمردهاند و هریک از این اوصاف را بر دلایل عقلی و نقلی استوار کردهاند.
مهمترین این اوصاف از منظر کلام شیعی نصب از ناحیه خداوند که به وسیله پیامبر(ص) به مردم ابلاغ میشود، عصمت و علم غیب است. همانگونه که دانشمندان شیعی در اثبات لزوم این اوصاف برای امام (ع) قلمفرسایی کردهاند، از ناحیه منکرین نیز نقدهایی انجام شده است که این اثبات و رد، شاخهای مهم از مباحث کلامی مربوط به امامت را پدید آورده است.
ابتدا لازم است مفهوم واژه «غیب» در لغت عربی روشن شود. واژه نامههای معتبر زبان عربی این لفظ را به معنی «آنچه پوشیده و پنهان است» توضیح داده اند(1).
یکی از مخالفتها بر سرراه اثبات علم غیب امام(ع) استناد به قرآن است. گفته میشود که بر اساس قرآن علم غیب در انحصار خداوند بوده و به هیچ کس اعطا نفرموده است. بنابراین باید ملاحظه کرد که آیا خداوند دارا بودن علم غیب را از همگان نفی فرموده است یا میتوان به مواردی دست یافت که افراد خاصی واجد این موهبت الهی شده باشند؟
در این مسیر میتوان آیات متعددی را به عنوان دلیل بر اینکه برخی از بندگان از ناحیه خداوند بر آنچه از دیگران پوشیده است اطلاع مییابند، ذکر کرد؛ از جمله: «دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده» (2) و «این از خبرهای غیب است که به تو وحی میفرستیم.» (3)
آنچه از امثال این آیات به دست میآید این مطلب است که خداوند به هر یک از رسولان که بخواهد علوم غیبی میدهد که میتوان به عنوان یکی از مصادیق بارز این افراد (بر اساس دومین آیه نقل شده) رسول خاتم(ص) را نام برد. پس از نظر قرآن نه تنها واجد بودن علم غیب رد نشده است، بلکه قرآن مجید خود افرادی را به عنوان کسانی که از طرف خداوند و به عنایت او چنین علمیرا دارا شدهاند، مطرح میکند.
امام صادق و علم غیب
توجه به روایاتی که از حضرت صادق(ع) به دستمان رسیده موضع شفاف ایشان را در اثبات این گونه از علم بیان میدارد. به عنوان نمونه میتوان به این دست از روایات تصریح کرد: «هر گاه امام اراده کند که مطلبی را بداند، خداوند دانش آن را در اختیار او میگذارد.»(4)
با توجه به اینکه در متن عربی این دست از روایات کلمه “شیء” به کار رفته است، به طور یقین میتوان ادعا کرد که تمام اموری که دانش آن نزد خداوند است (به جز موارد مورد استثناء) به اذن او به امام معصوم(ع) تعلیم داده میشود.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان اموری را که به عنوان منبع علم امام در روایات نام برده شده به دو نوع تقسیم کرد: منابع مادی و منابع غیرمادی.
منظور از منابع مادی منابعی است که در روایات به شکلی که رساننده معنی جسم است بیان شده است. از جمله این منابع میتوان به این موارد در کلمات امام صادق (ع) اشاره کرد:
1- مصحف فاطمه(س) که بنا به گزارش امام صادق (ع) حجمیبه اندازه سه برابر قرآن دارد و مطالب آن کاملا با مطالب قرآن غیرمشترک است. (5)
2- جامعه، تعریفی که امام ششم شیعیان از این منبع علمیارائه داده اند، چنین است: صحیفهای است که هفتاد ذراع به اندازه ذراع رسول خدا (ص) طول دارد و در آن همه چیز از حلال و حرام و تمام آنچه بشر به آن نیاز دارد، موجود است. این صحیفه به املای پیامبر(ص) و کتابت امیرالمومنین علی(ع)است.(6)
3- جفر ابیض، این منبع شامل کتب آسمانی انبیای گذشته مانند زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی و صحف ابراهیم علیهم السلام است.(7)
4- صحیفه صغیره، این صحیفه متصل به شمشیر امیرالمومنین(ع) بوده و در بیانی رمزآلود گفته شده که دارای حروفی است که هر کدام از این حروف گشاینده هزار حرف دیگر است.(8)
در مورد منابع غیرمادی علوم امام مطلب اسرارآمیزتر میشود، از جمله آنکه برای امام(ع) ستونی از نورکه به سوی آسمان کشیده شده، تصویر میشود که هرآنچه از دانستیها را که بخواهد در آن مشاهده میکند.(9)
علاوه بر این در تعداد زیادی از روایات از خزانه علمیبرای خداوند نام برده شده و کلیدداران آن ائمه(ع) معرفی شدهاند.(10) بر اساس این روایات از آن جهت که خداوند دانای مطلق است، دسترسی به علوم او تنها در انحصار ائمه(ع) است و از آن جهت که علوم الهی نامحدود است، اتصال به این منبع نامحدود به اذن الهی علومینامحدود ( به جز مواردی که بر اساس برخی روایات استثناء شده است ) در دسترس امامان معصوم(ع) قرار میدهد.
از همین دست منابع غیرمادی میتوان به موارد دیگری نیز اشاره کرد که البته توضیح آن به محل خود واگذار میشود: به ارث بردن علوم رسول اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) (11) و الهام و شنیدن از مامورین الهی (12).
امام صادق(ع) در موارد متعددی با تصریح به آیات قرآن بالاترین مراتب دانش را برای امام اثبات فرمودهاند، از جمله میتوان به این مورد اشاره کرد:
ایشان با قرائت آیهای تمامیعلوم را در اختیار امام(ع) دانستهاند، آیهای که امام صادق(ع) تلاوت کردند این آیه است: «هیچتر و خشکی وجود ندارد، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است»(13) و سپس فرمودند: «و این در علم ائمه است و آنان این مطالب را میدانند.» (14)
نکتهای که تذکر آن درپایان این نوشته کوتاه مهم به نظر میرسد این است که در مواردی شرایط زمان و محدودیتهایی که از طرف حکومت وقت اعمال میشده است، به امام صادق(ع) اجازه بیان تمام مطلب را نمیداده است و این دست از روایات زمانی بیان میشدهاند که مراقبین و مامورین حکومت در مجلس امام حضور نداشتهاند. بنابراین میتوان به سهولت روایاتی را که در آن ایشان هر نوع دانش غیبی را انکار کردهاند، تحلیل کرد.
البته تحلیل کامل این موارد بر اساس موازین روایی انجام میشود. برای نمونه به این روایت میتوان اشاره کرد: «یکی از بزرگان روات و شاگردان امام صادق(ع) فردی به نام ابوبصیر است. وی نقل میکند که روزی بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض کردم من سوالاتی دارم، آیا اینجا کسی (نامطمئن) هست که کلام مرا بشنود؟ وی میگوید پس از این گفته من امام صادق حائلی میان اتاق خود و سایر اتاقها ایجاد کردند و فرمودند: آنچه میخواهی سوال کن. سپس ابوبصیر در مورد دانش امام(ع) و کیفیت آن سوالاتی را مطرح میکند(15) که برخی از پاسخها نقل شد.
پینوشتها:
1-صحاح اللغة، القاموس المحیط
2-سوره جن، آیه 26 و 27
3-سوره یوسف، آیه 102
4-کافی، ج1، ص 258، ح 5
5-کافی، ج1، ص 238، ح1
6-همان
7-کافی، ج1، 240، ح2
8-بصائرالدرجات، ص 170، ح1
9-کافی، ج1، 387، ح 4 و بصائرالدرجات، ص 454، ح1
10-کافی، ج1، 192، ح1
11-کافی، ج1، ص 264، ح 2
12-امالی طوسی، ص 408، ح 916
13-سوره انعام، آیه 59
14-بحارالانوار، ج 26، ص 116، ح 22
15-کافی، ج 1، ص 238، ح 1
مهمترین این اوصاف از منظر کلام شیعی نصب از ناحیه خداوند که به وسیله پیامبر(ص) به مردم ابلاغ میشود، عصمت و علم غیب است. همانگونه که دانشمندان شیعی در اثبات لزوم این اوصاف برای امام (ع) قلمفرسایی کردهاند، از ناحیه منکرین نیز نقدهایی انجام شده است که این اثبات و رد، شاخهای مهم از مباحث کلامی مربوط به امامت را پدید آورده است.
ابتدا لازم است مفهوم واژه «غیب» در لغت عربی روشن شود. واژه نامههای معتبر زبان عربی این لفظ را به معنی «آنچه پوشیده و پنهان است» توضیح داده اند(1).
یکی از مخالفتها بر سرراه اثبات علم غیب امام(ع) استناد به قرآن است. گفته میشود که بر اساس قرآن علم غیب در انحصار خداوند بوده و به هیچ کس اعطا نفرموده است. بنابراین باید ملاحظه کرد که آیا خداوند دارا بودن علم غیب را از همگان نفی فرموده است یا میتوان به مواردی دست یافت که افراد خاصی واجد این موهبت الهی شده باشند؟
در این مسیر میتوان آیات متعددی را به عنوان دلیل بر اینکه برخی از بندگان از ناحیه خداوند بر آنچه از دیگران پوشیده است اطلاع مییابند، ذکر کرد؛ از جمله: «دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده» (2) و «این از خبرهای غیب است که به تو وحی میفرستیم.» (3)
آنچه از امثال این آیات به دست میآید این مطلب است که خداوند به هر یک از رسولان که بخواهد علوم غیبی میدهد که میتوان به عنوان یکی از مصادیق بارز این افراد (بر اساس دومین آیه نقل شده) رسول خاتم(ص) را نام برد. پس از نظر قرآن نه تنها واجد بودن علم غیب رد نشده است، بلکه قرآن مجید خود افرادی را به عنوان کسانی که از طرف خداوند و به عنایت او چنین علمیرا دارا شدهاند، مطرح میکند.
امام صادق و علم غیب
توجه به روایاتی که از حضرت صادق(ع) به دستمان رسیده موضع شفاف ایشان را در اثبات این گونه از علم بیان میدارد. به عنوان نمونه میتوان به این دست از روایات تصریح کرد: «هر گاه امام اراده کند که مطلبی را بداند، خداوند دانش آن را در اختیار او میگذارد.»(4)
با توجه به اینکه در متن عربی این دست از روایات کلمه “شیء” به کار رفته است، به طور یقین میتوان ادعا کرد که تمام اموری که دانش آن نزد خداوند است (به جز موارد مورد استثناء) به اذن او به امام معصوم(ع) تعلیم داده میشود.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان اموری را که به عنوان منبع علم امام در روایات نام برده شده به دو نوع تقسیم کرد: منابع مادی و منابع غیرمادی.
منظور از منابع مادی منابعی است که در روایات به شکلی که رساننده معنی جسم است بیان شده است. از جمله این منابع میتوان به این موارد در کلمات امام صادق (ع) اشاره کرد:
1- مصحف فاطمه(س) که بنا به گزارش امام صادق (ع) حجمیبه اندازه سه برابر قرآن دارد و مطالب آن کاملا با مطالب قرآن غیرمشترک است. (5)
2- جامعه، تعریفی که امام ششم شیعیان از این منبع علمیارائه داده اند، چنین است: صحیفهای است که هفتاد ذراع به اندازه ذراع رسول خدا (ص) طول دارد و در آن همه چیز از حلال و حرام و تمام آنچه بشر به آن نیاز دارد، موجود است. این صحیفه به املای پیامبر(ص) و کتابت امیرالمومنین علی(ع)است.(6)
3- جفر ابیض، این منبع شامل کتب آسمانی انبیای گذشته مانند زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی و صحف ابراهیم علیهم السلام است.(7)
4- صحیفه صغیره، این صحیفه متصل به شمشیر امیرالمومنین(ع) بوده و در بیانی رمزآلود گفته شده که دارای حروفی است که هر کدام از این حروف گشاینده هزار حرف دیگر است.(8)
در مورد منابع غیرمادی علوم امام مطلب اسرارآمیزتر میشود، از جمله آنکه برای امام(ع) ستونی از نورکه به سوی آسمان کشیده شده، تصویر میشود که هرآنچه از دانستیها را که بخواهد در آن مشاهده میکند.(9)
علاوه بر این در تعداد زیادی از روایات از خزانه علمیبرای خداوند نام برده شده و کلیدداران آن ائمه(ع) معرفی شدهاند.(10) بر اساس این روایات از آن جهت که خداوند دانای مطلق است، دسترسی به علوم او تنها در انحصار ائمه(ع) است و از آن جهت که علوم الهی نامحدود است، اتصال به این منبع نامحدود به اذن الهی علومینامحدود ( به جز مواردی که بر اساس برخی روایات استثناء شده است ) در دسترس امامان معصوم(ع) قرار میدهد.
از همین دست منابع غیرمادی میتوان به موارد دیگری نیز اشاره کرد که البته توضیح آن به محل خود واگذار میشود: به ارث بردن علوم رسول اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) (11) و الهام و شنیدن از مامورین الهی (12).
امام صادق(ع) در موارد متعددی با تصریح به آیات قرآن بالاترین مراتب دانش را برای امام اثبات فرمودهاند، از جمله میتوان به این مورد اشاره کرد:
ایشان با قرائت آیهای تمامیعلوم را در اختیار امام(ع) دانستهاند، آیهای که امام صادق(ع) تلاوت کردند این آیه است: «هیچتر و خشکی وجود ندارد، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است»(13) و سپس فرمودند: «و این در علم ائمه است و آنان این مطالب را میدانند.» (14)
نکتهای که تذکر آن درپایان این نوشته کوتاه مهم به نظر میرسد این است که در مواردی شرایط زمان و محدودیتهایی که از طرف حکومت وقت اعمال میشده است، به امام صادق(ع) اجازه بیان تمام مطلب را نمیداده است و این دست از روایات زمانی بیان میشدهاند که مراقبین و مامورین حکومت در مجلس امام حضور نداشتهاند. بنابراین میتوان به سهولت روایاتی را که در آن ایشان هر نوع دانش غیبی را انکار کردهاند، تحلیل کرد.
البته تحلیل کامل این موارد بر اساس موازین روایی انجام میشود. برای نمونه به این روایت میتوان اشاره کرد: «یکی از بزرگان روات و شاگردان امام صادق(ع) فردی به نام ابوبصیر است. وی نقل میکند که روزی بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض کردم من سوالاتی دارم، آیا اینجا کسی (نامطمئن) هست که کلام مرا بشنود؟ وی میگوید پس از این گفته من امام صادق حائلی میان اتاق خود و سایر اتاقها ایجاد کردند و فرمودند: آنچه میخواهی سوال کن. سپس ابوبصیر در مورد دانش امام(ع) و کیفیت آن سوالاتی را مطرح میکند(15) که برخی از پاسخها نقل شد.
پینوشتها:
1-صحاح اللغة، القاموس المحیط
2-سوره جن، آیه 26 و 27
3-سوره یوسف، آیه 102
4-کافی، ج1، ص 258، ح 5
5-کافی، ج1، ص 238، ح1
6-همان
7-کافی، ج1، 240، ح2
8-بصائرالدرجات، ص 170، ح1
9-کافی، ج1، 387، ح 4 و بصائرالدرجات، ص 454، ح1
10-کافی، ج1، 192، ح1
11-کافی، ج1، ص 264، ح 2
12-امالی طوسی، ص 408، ح 916
13-سوره انعام، آیه 59
14-بحارالانوار، ج 26، ص 116، ح 22
15-کافی، ج 1، ص 238، ح 1