آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

دکتر حسین ملک افضلى اردکانى، سال 1318 شمسى در اردکان یزد متولد شد، وى دوره ابتدایى و دبیرستان را در شهر مقدس قم به پایان رسانید و در سال 1344 موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران شد. سپس درجه تخصصى را در سال 1352 از همین دانشگاه در رشته آمار حیاتى دریافت کرد.
دکتر ملک افضلى در حال حاضر معاون تحقیقات و فناورى بهداشت و درمان و آموزش پزشکى و رئیس انجمن تنظیم خانواده است. وى همچنین رشته آمار حیاتى را در دانشگاه بهداشت دانشگاه علوم پزشکى تهران تدریس مى‏نماید و در چندین کمیته تخصصى سازمان جهانى بهداشت عضویت دارد. معاون بهداشتى وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکى از سال 1368 تا 1375 و قائم مقام وزیر بهداشت و درمان در توسعه سیستم شبکه‏هاى بهداشتى جمهورى اسلامى ایران از سال 1362 تا 1368 اهم مشاغل و سمت‏هایى بوده است که دکتر ملک افضلى در آنها به فعالیت پرداخته است.
برخى آثار ایشان عبارتند از: وضعیت سلامت مادران و کودکان در جمهورى اسلامى ایران، روش‏هاى آمارى وشاخص‏هاى بهداشتى، ترجمه چندین اثر و نگارش بیش از 80 مقاله در زمینه‏هاى مختلف بهداشتى.
: از حضرت عالى که وقتى را براى انجام این مصاحبه اختصاص دادید، سپاس‏گزاریم. در ابتدا تقاضا مى‏نماییم براى ورود به بحث، تعریفى را از مفهوم اخلاق پزشکى و جنبه‏هاى مورد نظر شما در وزارت بهداشت ارائه بفرمایید.
ه بنده از اینکه توفیق دارم در خدمت شما و مجله وزین «پژوهش و حوزه» باشم، خوشحالم.
از نظر آکادمیک بحث اخلاق و آنچه که در حال حاضر مطرح است، در حوزه فعالیت‏هاى پژوهشى است؛ اما آنچه که ما به دنبال آن هستیم، فراتر از بحث اخلاق در پژوهش است. اگر بخواهیم حیطه‏هاى عملى اخلاق را بیان کنیم، سه حیطه مشخص قابل طرح است: یک. ارتباط پزشک و بیمار؛ دو. مدیریت خدمات بهداشتى ـ درمانى؛ سه. پژوهش‏هاى پزشکى. به نظر بنده از دیدگاه علمى، این سه منظر را مى‏شود براى اخلاق تصور کرد. البته مسائل فلسفى این حوزه و ارتباط این سه مقوله با حقوق و دین، مسائل دیگرى است که در جاى خود باید از آنها بحث شود.
کار اساسى ما ـ به عنوان وزارت بهداشت ـ بحث اخلاق در پژوهش است؛ اما در عمل مجبوریم به کل مسائل اخلاق پزشکى بپردازیم؛ چون عملاً تفکیک امکان ندارد. به عنوان نمونه یکى از موارد مهم و مطرح در اخلاق پزشکى، بحث عدالت اجتماعى است. به این معنا که اگر برنامه‏ریزان سلامت جامعه امکانات، اعتبارات و نیروى انسانى را در راستاى پاسخگویى به نیاز گروه‏هایى که بیشترین نیاز را دارند، به‏کار گیرند، وارد یک فاز مهم اخلاقى شده‏اند و چنانچه منابع محدود کشور را صرف تکنولوژى‏ها و امکاناتى کردیم که قشر محروم جامعه از دسترسى به آن محروم نباشند، عملى غیر اخلاقى مرتکب شده‏ایم. متأسفانه ما در بحث‏هاى اخلاقى و اخلاق پزشکى، غالباً به بحث‏هاى عدالت اجتماعى که به مدیریت کلان جامعه بر مى‏گردد، توجه نمى‏کنیم و از اخلاق پزشکى صرفاً به سلامت رابطه پزشک و بیمار و یا به پژوهشگر و مورد پژوهش نگاه مى‏کنیم. درصورتى که جهت‏هاى کلان و اصلى از دید ما مخفى است. به نظر مى‏رسد جهت‏گیرى ما در اخلاق پزشکى مسائل خرد و نگرشى بخشى است و این به سیاست گذاران حوزه سلامت بر مى‏گردد.
در دهه اول انقلاب، با توجه به نگرش عدالت‏مدار، شاهد تحولات بسیار ارزشمندى در بهداشت و درمان کشور بودیم. براساس این تفکر اخلاقى و انسانى، از یک طرف به این نتیجه رسیدیم که مراقبت‏هاى بهداشتى اولیه، فوق‏العاده مورد نیاز است و در عین حال ارزان هم هست و از دیگر سو، گروه‏هایى را که از این وسائل و امکانات استفاده مى‏کردند، از آسیب پذیرترین و محروم‏ترین اقشار جامعه یافتیم؛ یعنى هم اساسى و پایه است و هم گروهى که این خدمات را مى‏گیرند، گروه هدف هستند. متأسفانه در دهه دوم انقلاب، در تخصیص منابع و امکانات و سیاست گذارى‏هاى کلان کمتر به عدالت اجتماعى توجه کردیم. مسئله‏اى که در حقیقت ما هم نگران آن هستیم، این است که صاحبان علم و قدرت، منابع و امکانات را به سمت کارهاى پیچیده و گران‏قیمت ببرند و محرومان جامعه از همان خدمات بسیار ارزان و در عین حال موءثر هم بى‏بهره بمانند. بنابراین، ما معتقدیم بحث تعیین اولویت و جهت دادن به منابع، مسئله‏اى است که به صورت کلان در بحث اخلاق مطرح است. اگر چه ـ متأسفانه ـ در کتاب‏هاى اخلاق پزشکى یا اصلاً به این مسائل توجه نشده یا کمتر شده است؛ چون نگاه معلمان اخلاق پزشکى، نگاه فردى و نه کلان نگر بوده که از نقاط ضعف مباحث اخلاق در پژوهش و اخلاق در پزشکى است.
: با توجه به لزوم تعمیم مواردى که گفتید، به تمام جنبه‏ها و بخش‏هاى مدیریت کلان کشور، شما در بحث اخلاق پزشکى از چه منظر کار بردى به موضوع نگاه مى‏کنید ؟
ه البته صحبت شما در مورد تعمیم صحیح است؛ اما بحث عدالت در خدمات پزشکى، از آنجا که مستقیماً با جان انسان‏ها ارتباط دارد، شاید مصداق واضح و بارز این قضیه باشد.
نگاه کاربردى ما به اخلاق در چند جهت قابل تصور است: یکى به توزیع امکانات و خدمات پزشکى که در پاسخ قبلى اشاره کردم، بر مى‏گردد و دیگرى به رابطه پزشک با بیمارش یا پزشکان با یکدیگر یا با مجامع پزشکى مربوط مى‏شود. این مسئله از گذشته‏هاى دور نیز در کشور ما با نام تعهدات حکیم و حکیم‏باشى مطرح بوده است. مثل وجود قصد قربت در طبابت، دورى از زراندوزى در طبابت و صرفاً قصد کمک داشتن، مهربان بودن با بیمار و با دقت به حرف او گوش کردن و موارد بسیار دیگر؛ اما امروزه به دلیل پیچیدگى که در تکنولوژى به وجود آمده و تغییرات وسیعى که در روابط انسان‏ها حاصل شده، بسیارى از اخلاقیات این حرفه نیز دچار دگرگونى گشته است. در زمان قدیم یک محله بود و یک شخص حکیم‏باشى که همه محل او را مى‏شناختند و روابط هم خیلى روشن و بى‏دغدغه بود؛ اما امروزه با وجود وسائل پیشرفته ارتباطى مثل اینترنت، بسیار اتفاق مى‏افتد که طرفین یا اصلاً همدیگر را نمى‏بینند یا از فاصله‏هاى بسیار دور با یکدیگر ارتباط برقرار مى‏کنند. پیشرفت‏هاى فنى و علمى باعث شده مسائل بسیار پیچیده و بزرگى مثل پیوند اعضا، سقط جنین و شبیه‏سازى به وجود آید که در نتیجه دامنه اخلاق پزشکى و نگاه قبلى را کاملاً تغییر داده است. امروزه هم از نظر مسائل اجتماعى و ارتباطات و هم از نظر تکنولوژیکى در اخلاق پزشکى دچار تحول هستیم. سرعت در تعیین و پیشرفت‏ها باعث شده تا اخلاق پزشکى از جایگاه و موقعیتى ویژه در تحقیقات و آموزش‏هاى پزشکى روز دنیا برخوردار شود تا آنجا که کشورهاى پیشرو جهان دوره‏هایى از کارشناسى ارشد تا دکترا را براى آن در نظر گرفته‏اند.
به نظر مى‏رسد کشور ما نیز باید در این زمینه ـ ضمن آنکه به دانش غرب نیم‏نگاهى دارد ـ فعالیت گسترده و پویایى را برنامه‏ریزى کند. ما از یک طرف به تبیین، تفسیر و توجیهات فقهى و اسلامى نیازمندیم که حضور قوى و روزامد علما، فقها و روحانیون فاضل را طلب مى‏کند و از طرف دیگر مسائل علمى و فنى و حقوقى را داریم که لازم است با تشریک مساعى طرفین یک‏سرى کدهاى اخلاقى1 که از نظر منطقى قابل دفاع باشد، به وجود آوریم.
: با توجه به حضورى که شما در مجامع علمى دنیا دارید، جایگاه ایران را در پژوهش‏هاى اخلاق پزشکى در مقایسه با کشورهاى مسلمان و کشورهاى پیشرفته چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
ه بر خلاف اینکه مسائل اخلاقى مرتبط با رسیدگى به بیماران و وظایف پزشکان یا به عبارتى رابطه پزشک و بیمار پیشینه طولانى دارد، آگاهى عمومى نسبت به علوم اخلاق پزشکى داراى سابقه چندانى نیست. در واقع رشد و اهمیت اخلاق پزشکى در سال‏هاى اخیر، متأثر از ظهور فناورى‏هاى جدید و پیشرفت‏هایى است که بشر در زمینه پزشکى به آن دست یافته است. امروزه دنیا به اهمیت علم اخلاق پزشکى بیشتر پى برده است. وجود بیش از ده‏ها مرکز و صدها کتاب و مجله تخصصى شاهد این ادعا است. این مهم حتى مورد استقبال و توجه بسیارى از کشورهاى مسلمان و همسایه نیز قرار گرفته است؛ به عنوان مثال در ترکیه بیش از 5 مرکز اخلاق پزشکى، در پاکستان موءسسه همدرد و دانشگاه آقاخان و بسیارى از دانشگاه‏هاى دیگر آن کشور، در کویت موءسسه الکاظمیه، در مصر دانشگاه الازهر و... در زمینه اخلاق پزشکى کار کرده‏اند. در کشورهاى غربى نیز مراکز و دانشگاه‏هایى که در این زمینه فعالیت مى‏کنند، بى‏شمارند. در کشور اسلامى ما على‏رغم تشکیل «مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکى» و انجام کارهاى ارزنده ـ به‏خصوص در سال‏هاى اخیر ـ متأسفانه به‏طور شایسته و بایسته، ظرفیت و پتانسیل عظیمى که در دانشگاه‏ها و مراکز علمى و حوزه‏هاى بزرگ علمیه کشور وجود دارد، شکوفا نشده است. البته با توجه به ماهیت علم اخلاق پزشکى و ناآشنایى محققان با این علم نسبتاً جدید، مى‏توان کمبود نیروى متخصص و ناهماهنگى بین متخصصان حرفه‏هاى پزشکى و سایر متخصصان را از علل ناکامى رشد اخلاق پزشکى در کشور برشمرد.
انجام پژوهش‏هاى مرتبط با حقوق و فقه پزشکى نیز که از خواستگاه و جایگاه درونى برخوردار مى‏باشد، متأسفانه بسیار اندک و ناچیز است. طى سال‏هاى اخیر در زمینه حقوق پزشکى، تألیفات و ترجمه‏هایى انجام شده و در خصوص فقه پزشکى نیز کتاب مسائل مستحدثه2 و کتاب احکام پزشکى را مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکى وزارت بهداشت چاپ نموده است؛ ولى این نوع اقدامات، با انجام پژوهش‏هاى جامع که بر اساس نیاز تهیه و اجرا مى‏شود، فاصله بسیارى دارد.
توسعه و پیشرفت علم اخلاق پزشکى به لحاظ ماهیت چند رشته‏اى بودنش همکارى و همگرایى تمامى متخصصان اعم از علما و روحانیون، فلاسفه، حقوق‏دانان، جامعه‏شناسان، سیاست‏مداران و متخصصان گروه پزشکى را مى‏طلبد. یکى از کارهاى اساسى در این زمینه، تدوین برنامه استراتژیک اخلاق پزشکى با مشارکت تمام گروه‏هاى فوق در سال 1381 مى‏باشد. در این برنامه، چشم انداز توسعه اخلاق پزشکى کشور مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و نمایى از وضعیت مطلوب اخلاق پزشکى ترسیم گردید.
در زمینه‏هاى فقه و حقوق پزشکى نیز مى‏بایست نشست‏هایى با حضور تمامى محققان و صاحب‏نظران بر گزار گردد. اگر چه ظرفیت بالایى در کشور ما وجود دارد و انتظار بالایى هم مى‏رود؛ اما جایگاه مناسبى در اخلاق پزشکى نداریم. حتى هنوز از این موضوع، تعریف جامع و متناسب با مسائل اعتقادى و فرهنگى خودمان نداریم. در حالى که کشورهاى غربى و حتى عربى، روى این مسئله خیلى جدى‏تر کار کرده‏اند. آنان در دانشگاه‏هایشان رشته‏هاى اخلاق و اخلاق پزشکى دارند؛ تعاریف علمىِ روشنى را از مصادیق اخلاق در پزشکى تدوین کرده‏اند؛ نظام منسجمى را ـ هم از نظر علمى و هم از نظر اجرایى ـ در برخورد با نقض کنندگان ملاحظات اخلاقى به وجود آورده‏اند و مواردى دیگر. البته طبیعى است که ما نمى‏توانیم عیناً کدهاى اخلاقى را که در غرب وجود داد، در کشور خودمان اجرا کنیم؛ ولى از تجربه و سابقه آنها در این موارد هم نمى‏توان به آسانى گذشت بلکه باید موارد مشترک و آنچه که واقعاً از نظر علمى گریزى از آنها نیست، با مسائل اسلامى و فرهنگى ما منطبق شده و به اجرا در آید. در چند سال اخیر حرکت‏هاى خوبى شروع و ارتباطات علمى هم بر قرار شده است؛ حتى یک برنامه استراتژیک هم براى توسعه اخلاق در ابعاد مختلف تهیه شده و ساختارهایى در حال شکل گرفتن است؛ اما هنوز از سرعت کافى برخوردار نیست.
: با توجه به اینکه جامعه ما جامعه دینى است و اخلاق از محورهاى اصلى آن به شمار مى‏رود، به نظر شما چرا مسائل اخلاق پزشکى از پیشرفت لازم برخوردار نیست؟ و اساساً این کار وظیفه چه کسانى است؟
ه اولین مسئله، به جدید بودن این مباحث بر مى‏گردد. در دنیا هم، تازه شکل و ساختار لازم را پیدا کرده و در واقع این‏گونه مباحث، نتیجه توسعه و پیشرفت علم است. مسئله دیگر به مشکلات دانشگاه‏ها بر مى‏گردد. در دو دهه گذشته تغییر و تحولات زیادى در دانشگاه‏ها صورت گرفته است؛ به‏گونه‏اى که تا قبل از انقلاب، این‏گونه مسائل کمتر مورد توجه بود. مسئله سوم، کمبود افرادى است که داراى تخصص و تعلق دینى ـ مذهبى باشند. به این معنا که متخصصان پزشکى، عموماً تحصیل کرده غرب بوده و نگاهى صرفاً علمى و حرفه‏اى به مسائل داشته‏اند. بنابراین، ترکیب کار حرفه‏اى آنها با ابعاد فرهنگى و اعتقادى، کار ساده‏اى نیست.
اما اینکه این پیوند و ارتباط را چه کسانى باید ایجاد کنند، به نظر مى‏رسد هم وظیفه حوزه و هم دانشگاه است که در این زمینه برنامه داشته باشند. آنچه تاکنون از میزان مشارکت حوزه علمیه شاهد بودیم، به نظرم ضعیف بوده است. شاید علتش این بوده که شخص یا اشخاصى که درک متقابلى از علم پزشکى و علوم فقه و حقوق داشته باشند، کمتر داشته‏ایم. به عبارت دیگر، واسطه و حلقه جدى ارتباط وجود نداشته است.
: به نظر شما علل عدم استفاده از اندیشه‏هاى حوزه در زمینه اخلاق پزشکى چیست ؟
ه در پاسخ به این پرسش، مى‏توان علت‏هاى زیر را برشمرد:
یک. نبود ارتباط تنگاتنگ و تعریف شده میان جامعه پزشکى و بخش‏هاى پژوهشى حوزه؛ در حال حاضر این ارتباط بیشتر شخصى است و کمتر به صورت رسمى و مثلاً از طریق انعقاد تفاهم‏نامه همکارى و غیره انجام مى‏شود. البته الان در کمیته‏هاى اخلاق در پژوهش دانشگاه‏ها،3 روحانیونى وجود دارند که اکثراً از نهاد مقام معظم رهبرى در دانشگاه‏ها هستند؛ ولى این کافى نیست.
دو. نارسایى بعضى از پاسخ‏ها نسبت به حل مسائل اخلاق پزشکى؛ به عبارت دیگر: نباید صرفاً نگاه فقهى به حل مسائل اخلاق پزشکى داشت. جواب سوءالات فقهى براى بسیارى از پزشکان موءمن و متعهد روشن است و انتظار دارند دیدگاه‏هاى اسلام را براى پاسخ‏هاى اخلاقى از ناحیه علما و اندیشمندان دریافت کنند؛ چرا که ماهیت مسائل اخلاقى بسیار پیچیده‏تر از مسائل فقهى است. از این‏رو شایسته است روحانیون با انجام مطالعات فراوان و جامعه‏نگرى و آشنایى با فلسفه اسلامى و آگاهى‏هاى مقدماتى از ترمینولوژى4 و اصطلاحات پزشکى، در ارائه راهکار در مسائل اخلاق پزشکى بیش از پیش فعالیت کنند.
سه. عدم استقبال پزشکان؛ انعکاس مسائل اخلاق پزشکى به حوزه علمیه، شاید از سوى پزشکان به معناى نادیده گرفتن اصل «مسئولیت پزشکى» در میان جامعه پزشکى تلقى شود و همگى مسئولیت حل مشکل را از طریق دین اعلام کنند. در صورتى که در عالم واقع، دین یکى از راهکارهاى حل مسائل اخلاقى است نه همه آن.
چهار. ناکافى بودن آشنایى حوزه با اندیشه‏هاى متخصصان غیر مسلمان در اخلاق پزشکى؛ لازم است پژوهشگران حوزه با فراگیرى زبان انگلیسى ضمن آشنایى با مفاهیم اخلاق پزشکى غربى در جهت تصحیح و نواندیشى فکرى با نگرشى دینى و انتقال آن به جامعه پزشکى اقدام کنند.
: با توجه به مشکلات و نارسایى‏هایى که بر شمردید، از نظر شما جایگاه حوزه علمیه در اخلاق پزشکى چیست؟ چه کمکى مى‏تواند بکند؟ و چه کارکردهایى را از آن توقع دارید؟
ه بین حوزه علمیه و جامعه پزشکى باید همکارى بیشترى ایجاد شود، به خصوص حوزه علمیه که بایستى خودش را بیشتر درگیر مسائل روز پزشکى کند. از طرف دیگر، دوستان دانشگاهى هم باید بتوانند ارتباط بیشترى برقرار کنند. اگر این تعامل برقرار گردد، قطعاً مى‏توانیم به راهکارهاى مناسبى دست‏یابیم که هم مورد توافق طرفین باشد و هم منطبق بر موازین شرعى و آخرین یافته‏هاى علمى. در حال حاضر ما در تمام دانشگاه‏هاى علوم پزشکى کمیته‏هایى داریم که از یک نفر روحانى، یک نفر حقوق‏دان، چند نفر طبیب با تخصص‏هاى مختلف و جدیداً هم یک شخص معمولى ـ براى دفاع از حقوق اجتماعى ـ تشکیل شده است.5 این تشکیلات در سطح ملى، یک کمیته دارد و چنانچه کمیته‏هاى استانى موارد انسانى خاص و برخى پروژه‏هاى بزرگ را بخواهند اجرا کنند، در این کمیته بررسى مى‏شود. حاصل کار این کمیته‏ها تدوین یک استاندارد جامع با 26 کد اخلاقى است که بر اساس آن، هر کار پژوهشى و تحقیقاتى که موضوع آن انسان باشد، باید با لحاظ این 26 کد انجام گیرد.
6البته بسیارى از مسائل اخلاق پزشکى مدرن، در معارف اسلامى (اخلاق و فقه عملى) مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال بسیارى از مسائل رابطه پزشک و بیمار در بخش‏هایى از شریعت که به عفت و پاکدامنى و خویشتن‏دارى و خیرخواهى مى‏پردازد، موجود است.
على‏رغم وجود افراد بسیار توانا و صاحب‏نظر در حوزه علمیه، نقش کم‏رنگى از عملکرد و فعالیت آنها در حیطه اخلاق پزشکى به چشم مى‏خورد. البته در زمینه طب اسلامى و تا حدودى فقه پزشکى، به تناسب کارهایى انجام شده است و ظاهراً مراکزى تحت این نام در حال فعالیتند و داراى تألیفاتى نیز هستند؛ ولى در زمینه اخلاق پزشکى که فقط با یک مسئله تئوریک صرف مانند فقه و یا حقوق پزشکى مواجه نیستیم و بسیارى از فرضیات و راه حل‏هاى مختلف را به اقتضاى فرهنگ و جامعه مى‏بایست مورد لحاظ قرارداد، از وجود نهادهاى پژوهشى حوزه‏هاى علمیه، دپارتمان‏هاى فلسفه، جامعه‏شناس‏ها و... بى‏بهره‏ایم.
به نظر من حوزه در دو زمینه مى‏تواند کمک کند: یکى توجه به مباحث کاربردى علم پزشکى به جاى توجه به مباحث تئورى؛ نگاه حوزه به مسائل پزشکى باید با نیاز سنجى صورت گیرد. نیازها مشخص شود، سوءالات مورد بازبینى قرار گیرد و سپس مطالعات و پژوهش‏هاى کاربردى روى موضوع صورت بندد. مشکل کنونى، ناهمخوانى نیازهاى عملى اخلاق پزشکى با آن دسته از مباحث تئورى است که در حوزه مطرح مى‏شود. حتى برخى مطالعات و پژوهش‏هایى که در گذشته صورت گرفته، بدون بررسى جدى نیازها انجام شده است.
مسئله دیگر، عدم دسترسى آسان جامعه پزشکى به فقها و اساتید طراز اول حوزه است؛ برخى زمینه‏هاى این ارتباط از طریق حضور نماینده ولى فقیه یا اساتید معارف فراهم شده است؛ اما این ارتباط به صورت سیستماتیک و ارگانیزه نیست. همین مسئله باعث شده بعضى مباحثى که از طرف حوزویان در علوم پزشکى مطرح مى‏شود، با شرایط روز خیلى منطبق نباشد یا اینکه در بسیارى موارد موجب طرح برخى سوءالات و جواب‏هایى شده که نشان مى‏دهد بر اساس تحلیل و بررسى جامع و عینى صورت نگرفته است. برخى پاسخ‏هاى سنتى هم در حوزه پزشکى، قابلیت جذب ندارد که آنها را نیز مى‏توان از طریق ارتباط و تماس بیشتر و ملموس با دوستان حوزه به صورت کاربردى در آورد.
: چنین به نظر مى‏رسد که اگر بخواهیم جنبه عملیاتى به صحبت‏هاى شما بدهیم، شاید لازم باشد یک دفتر یا مرکزى از طرف حوزه و وزارت بهداشت براى ایجاد تعامل بیشتر ایجاد شود. آیا شما با تشکیل چنین مرکزى موافق هستید؟ در صورت موافقت چه کارکردى براى آن قائلید؟
ه به نظر من، این پیشنهاد مناسبى است و ما هم از آن استقبال مى‏کنیم. شاید دلیل آنکه تا کنون همکارى حوزه و جامعه پزشکى نتیجه مطلوبى را در پى نداشته، نبود سازوکار مناسب و ساختار رسمى تعریف شده بوده است. توجه دارید که در کشور ما با تغییر مدیریت، بسیارى از طرح‏ها و ایده‏ها هم یا متوقف مى‏شود یا تغییر مى‏کند. به همین دلیل، بنده پیشنهاد مى‏کنم، یک مرکز تحقیقات با توجه به جایگاه ثابت و ماندگار آن تعریف کنیم و اساسنامه‏اى با همکارى دو طرف تدوین و براى تصویب نهایى به شوراى گسترش وزارت بهداشت و شوراى عالى حوزه علمیه تقدیم شود. این به عنوان هسته اولیه برنامه‏ریزى، آموزش و توسعه همکارى حوزه و جامعه پزشکى بسیار ضرورى است.
اما رسالت چنین مرکزى آن است که نتیجه تحقیقات خود را به کسى که مى‏خواهد از نتایج آن تحقیق استفاده کند، ارجاع دهد. به عبارت دیگر ساختار این مرکز باید متفاوت از مراکزى باشد که کار تحقیقى مى‏کنند و هدف نهایى‏شان این است که آن‏را در یک نشریه چاپ و منتشر کنند. اینجا فرایند پوش (فشار)7 و پول (کشیدن)8 باید ایجاد کرد؛ یعنى حوزه باید پوش کند و دانشگاه باید پول کند. در این فرایند مسائلى مثل شرایط زمانى، مکانى، درک مسئله، نگاه جامعه و تأثیرات عینى حائز اهمیت فراوان است.
بررسى‏ها نشان مى‏دهد تحقیقات زیادى در کشور ما انجام مى‏گیرد؛ بودجه‏هاى کلانى هم صرف مى‏شود؛ مقاله هم مى‏نویسیم؛ خارج هم مى‏رویم؛ اما مشخص نیست این تحقیقات چه تأثیر عینى در جامعه و محیط زندگى ما داشته است؟ چه تغییرى در سیستم ارائه خدمات و مدیریت ما داشته است؟ بنابراین، در هر ساختار جدیدى که مى‏خواهیم به وجود آوریم، باید این تجربیات را حتماً لحاظ کنیم.
: چنانچه پیشنهاد یا نکته دیگرى را در نتیجه‏گیرى از مطالب گذشته لازم مى‏دانید، بیان فرمایید؟
ه مهم‏ترین پیشنهادى که ذکر آن‏را ضرورى مى‏دانم، تدوین برنامه استراتژیک براى بحث فقه و طب با حضور گروه‏هاى ذى‏نفع است. این برنامه را مى‏توان از طریق مرکزى که صحبت آن شد، پیگیرى کرد.
پیشنهادهاى دیگر عبارتند از: راه اندازى گروه فقه و طب؛ گرد آورى کلیه استفتائات پزشکى موجود و طبقه بندى آنها؛ نیازسنجى پیرامون مسائل فقهى ـ طبى مورد ابتلاى جامعه پزشکى و عموم جامعه؛ ایجاد ارتباط سازمان یافته با دفاتر استفتائات مراجع از طریق گروه مذکور و طراحى سوءالات به شکل جامع همراه با توضیحات علمى مطمئن؛ برقرارى ارتباط و تعامل میان حوزه‏هاى پزشکى، اخلاق، حقوق و دین براى ایجاد و گسترش حوزه اخلاق زیستى بر مبناى اخلاق دینى، حقوق ایران و سابقه تاریخى طب روحانى و دینى در کشور.
آنچه به عنوان نتیجه‏گیرى از مطالب پیشین مى‏توانم بگویم به این شرح است: با توجه به حجم وسیع دانشى که در حال حاضر کسب شده و افزایش روز افزون توانایى‏ها و امکانات مداخله انسان در امور حیات، همچنین با افزایش کمى مسائل و گسترش موضوعى آنها، براى پاسخگویى به این نیازها، طرح سوءالات مبتلابه در حوزه پزشکى و طرح دیدگاه‏هاى فقهى مختلف در این باره از ضروریات است. شاید یکى از اقدامات مفید در این زمینه، طراحى «دوره‏هاى آشنایى با مبانى طب نوین» براى طلاب علوم دینى علاقه‏مند به مسائل پزشکى است ـ کارى که در حوزه مسیحیت براى علماى مسیحى انجام شده است ـ سپس بحث جدى و روشن پیرامون موضوع‏هاى جدید عالم پزشکى و به دنبال آن کاوش فقهى جهت پاسخ به سوءالات جدید.
مسائلى همچون حیطه اختیار پزشک، نقش رضایت بیمار و مسئولیت پزشک على‏رغم ابتلاى فراوان جامعه پزشکى به آنها، کمتر در مجامع حوزوى به‏طور جدى مورد توجه قرار گرفته، در حالى که به برخى مباحث غیر کاربردى توجه بیشترى شده است.
جامعه پزشکى، به اساتید حوزه جهت بحث و نتیجه‏گیرى پیرامون موضوهاى نو پدید، دسترسى آسان ندارد.
در بسیارى مواقع طرح موضوع یا سوءال که مهم‏ترین ابزار ارتباط با حوزه است جامع نمى‏باشد یا اینکه عوامانه است. به عنوان مثال، اگر مرگ مغزى به صورت دقیق و جامع و مانع تعریف شود در تصمیم‏گیرى فقیه بسیار مهم خواهد بود.
بیان شفاف، کاربردى و تعیین کننده در پاسخ به پرسش‏هاى مکلف. به عنوان نمونه تکلیف نجاست الکل براى بسیارى روشن نشده است. از این رو لازم است گروهى از حوزه و جامعه پزشکى پاسخ استفتائات را با دنیاى خارج تطبیق و نظر نهایى را اعلام نمایند.
لزوم توجه بیشتر به شرایط ویژه حاکم بر مراکز بهداشتى ـ درمانى در بیان فتاوا؛ همانند معاینه ازطریق آینه که با مبانى موجود پزشکى همخوان نیست.
در پژوهش‏هاى مربوط به اخلاق زیستى نیز باید بخشى را به دیدگاه‏هاى فقهى در مورد آن موضوع اختصاص داد.
: وزارت بهداشت تا کنون چه فعالیت‏هایى را در زمینه اخلاق پزشکى و مسائل آن انجام داده است؟
ه وزارت بهداشت، مرکزى را با نام «مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکى» در سال 1372 تأسیس کرد که شمارى از مهم‏ترین اهداف آن عبارتند از:
1. پیشنهاد تشکیل گروه‏هاى آموزشى اخلاق پزشکى در بسیارى از دانشگاه‏هاى علوم پزشکى کشور؛
2. پژوهش درباره ابعاد مختلف اخلاق پزشکى؛
3. انتشار کتب درسى جهت برنامه درسى دانشکده‏هاى علوم پزشکى؛
4. تأسیس شوراى نظارت بر مسائل اخلاقى در پزشکى جهت ایجاد هماهنگى بین تعالیم اسلام و قوانین متعارف.
این مرکز تا کنون فعالیت هایى را در زمینه اخلاق پزشکى و مسائل آن اجرا کرده است که گوشه‏اى از مهم‏ترین آنها به این شرح است:
1. تشکیل اولین همایش بین‏المللى اخلاق پزشکى در سال 1372؛
2. انتشار بیش از 30 عنوان کتاب در زمینه اخلاق پزشکى و اخلاق در پژوهش‏هاى علوم پزشکى شامل تألیف، ترجمه، مجموعه مقالات و مسائل مستحدثه؛
3. خرید و آبونمان ده‏ها کتاب و مجله تخصصى اخلاق پزشکى از سال 79 تا کنون؛
4. تشکیل کمیته کشورى اخلاق در پژوهش‏هاى علوم پزشکى در سال 1377 با هدف بازنگرى اخلاقى بر طرح‏ها و پروپوزال‏هاى ملى و بین‏المللى در زمینه‏هاى علوم پزشکى به خصوص تحقیقات کار آزمایى بالینى با آزمودنى انسانى؛
5. تشکیل بیش از 50 کمیته منطقه‏اى اخلاق در پژوهش‏هاى علوم پزشکى در تمامى دانشگاه‏ها و دانشکده‏هاى علوم پزشکى و مراکز تحقیقاتى مصوب علوم پزشکى؛
6. تهیه و تدوین کدهاى حفاظت از آزمودنى در پژوهش‏هاى علوم پزشکى (تهیه 26 کد اخلاق) منطبق بر موازین شرع مقدس و با استفاده از تجارب بین‏المللى جهت بهره بردارى و مبناى قضاوت اخلاقى در کمیته‏هاى اخلاقى در پژوهش؛
7. تهیه و تدوین برنامه استراتژیک براى فعالیت‏هاى اخلاق پزشکى در سال 1381 (با حضور صاحب‏نظران و اندیشمندان حقیقى و حقوقى رشته‏هاى مرتبط با مسائل اخلاق پزشکى)؛
8. برگزارى کارگاه‏هاى تخصصى اخلاق پزشکى و اخلاق در پژوهش، در دانشگاه‏ها و مراکز تحقیقاتى براى محققان و متخصصان مختلف؛
9. ارتباط با سازمان‏ها و مجامع داخلى و خارجى در زمینه اخلاق پزشکى از قبیل نمایندگى نهاد مقام معظم رهبرى در دانشگاه‏ها، مجمع تقریب مذاهب اسلامى، مرکز بیواتیک دانشگاه ویرجنیا (سال 1378)، سازمان علمى فرهنگى آموزشى یونسکو (از سال 1380 تا کنون) و سازمان بهداشت جهانى (دفتر منطقه مدیترانه شرقى)؛
10. برنامه‏ریزى به منظور تربیت نیروى انسانى متخصص از طریق تأسیس دوره‏هاى A.M، 9 D.Ph10 اخلاق پزشکى در کشور و یا اعزام دانشجو به خارج از کشور؛
11. تهیه وب سایت (PageHome) اخلاق پزشکى که در مراحل نهایى مى‏باشد؛
12. حمایت از انجام پروژه‏هاى مختلف و عرضه دیدگاه‏هاى اسلامى در زمینه اخلاق پزشکى و به خصوص اخلاق در پژوهش‏هاى علوم پزشکى در اسلام؛
13. برگزارى کلاس‏ها و کار گاه‏هاى آموزشى و آشنایى با مسائل اخلاق پزشکى در حوزه علمیه؛
14. ایجاد پل ارتباطى با سازمان‏هاى ملى و بین‏المللى اخلاق پزشکى.
: از اینکه در این گفت‏وگو حضور یافتید، سپاس‏گزاریم.
 پى‏نوشت‏ها:
1. در این گفت‏وگو، دکتر ملک افضلى چندین مورد از اصطلاح «کدهاى اخلاقى» استفاده کرده‏اند. این کدها، آیین‏نامه اجرایى براى پژوهش‏هاى پزشکى بر روى انسان مى‏باشد که در تمامى کشورها رعایت آن الزامى است. متن کامل این بیانیه که به صورت اصلاح شده در کشور ما نیز پذیرفته شده است، این گونه مى‏باشد:
کدهاى حفاظت آزمودنى انسانى در پژوهش‏هاى علوم پزشکى
medicalinsubJectHumanofcodrprotection
Researchنخستین بیانیه بین‏المللى در زمینه پژوهش بر روى انسان، بیانیه نورمبرگ است که در سال 1947م صادر گردید. این بیانیه در جریان محاکمه پزشکانى که در حکومت نازى‏ها طى جنگ جهانى دوم بر روى زندانیان و اسیران آزمون‏هاى غیر اخلاقى انجام داده بودند، صادر شد. سال 1964 م در هجدهمین گردهمایى جامعه پزشکى جهانى (WMA) در هلسینکى براى راهنمایى پزشکانى که دست اندر کار پژوهش‏هاى بالینى بودند، قوانینى تدوین گردید که به بیانیه هلسینکى I معروف شد. در بیست و نهمین اجلاس که سال 1975 م در توکیو برپا شد، بیانیه فوق با اصلاحاتى به عنوان بیانیه هلسینکى II تصویب گردید. در سال 1981 م سازمان جهانى بهداشت (WHO) و شوراى سازمان‏هاى بین‏المللى علوم پزشکى (CIOMS)، راهنماى چگونگى اجراى بیانیه هلسینکى را تدوین کرد که به «کدهاى حفاظت آزمودنى انسانى در پژوهش‏هاى علوم پزشکى» نام گرفت. در حال حاضر کدهاى مصوب 26 کد مى‏باشد که به شرح ذیل است:
1. کسب رضایت آگاهانه در کلیه تحقیقاتى که بر روى آزمودنى انسانى انجام مى‏گیرد، ضرورى است. در مورد تحقیقات مداخله‏اى، کسب رضایت آگاهانه باید کتبى باشد.
2. ارجحیت منافع جامعه یا پیشرفت علم، نمى‏تواند توجیهى براى قرار دادن آزمودنى در معرض ضرر و زیان غیر معقول باشد و یا محدودیتى در اعمال اراده و اختیار او ایجاد نماید.
3. کسب رضایت آگاهانه بایستى فارغ از هر گونه اجبار، تهدید، تطمیع و اغوا انجام گیرد. در غیر این‏صورت، رضایت اخذ شده باطل و هیچ اثر قانونى بر آن مترتب نیست و در صورت بروز هر گونه خسارت، مسئولیت آن متوجه پژوهشگر خواهد بود.
4. در مواردى که به لحاظ تشکیلاتى، پژوهشگر موقعیتى بالاتر و موءثرتر نسبت به آزمودنى داشته باشد، علت انتخاب آزمودنى باید به تأیید کمیته اخلاق در پژوهش رسیده و توسط فردى ثالث، رضایت آگاهانه کسب شود.
5. در انجام تحقیقات علوم پزشکى اعم از درمانى و غیر درمانى، پژوهشگر مکلف است اطلاعات مربوط به روش اجرا، هدف از انجام پژوهش، زیان‏هاى اجتماعى، فواید، ماهیت و مدت پژوهش را به میزانى که با آزمودنى ارتباط دارد، به وى تفهیم نموده و به پرسش‏هاى او، پاسخ‏هاى قانع کننده دهد و مراتب مذکور را در رضایت‏نامه قید نماید.
6. در پژوهش‏هاى علوم پزشکى باید قبل از انجام پژوهش، تمهیدات لازم (از قبیل امکانات پیشگیرى، تشخیصى و درمانى) فراهم گردد و در صورت بروز خسارت غیر متعارف جبران گردد.
7. نحوه ارائه گزارش یا اعلام نتیجه پژوهش‏ها مى‏بایست متضمن رعایت حقوق مادى و معنوى عناصر ذى‏ربط (آزمودنى، پژوهشگر، پژوهش و سازمان مربوط) باشد.
8. پژوهشگر باید به آزمودنى اعلام نماید، در هر زمان که مایل باشد، مى‏تواند از شرکت در پژوهش منصرف شود. بدیهى است در صورت انصراف، پژوهشگر مکلف است مواردى را که ترک پژوهش تبعات نامطلوبى نصیب آزمودنى مى‏نماید، تفهیم نموده و او را حمایت کند.
9. چنانچه به نظر پژوهشگر با ارائه بعضى اطلاعات به آزمودنى نتایج پژوهش مخدوش مى‏گردد، عدم ارائه این اطلاعات بایستى با تأیید کمیته اخلاق در پژوهش باشد. ضمنا برنامه‏ریزى کاملى جهت آگاهى به موقع آزمودنى از آن اطلاعات تدارک دیده شود.
10. مسئولیت تفهیم اطلاعات به آزمودنى بر عهده پژوهشگر است. در مواردى که فرد دیگرى این اطلاعات را به آزمودنى بدهد از پژوهشگر سلب مسئولیت نمى‏گردد.
11. شرکت دادن آزمودنى در پژوهش، بدون ارائه اطلاعات مربوط به پژوهش، ممنوع است؛ مگر اینکه آزمودنى، آگاهانه از حق خود در کسب اطلاعات صرف‏نظر کرده باشد.
12. در پژوهش‏هاى کار آزمایى بالینى (trialsClinical) که وجود دو گروه شاهد و مورد ضرورى است، بایستى به آزمودنى‏ها اطلاع داد در پژوهشى شرکت کرده‏اند که ممکن است به‏طور تصادفى در یکى از دو گروه فوق قرار گیرند.
13. در پژوهش‏هاى درمانى، میزان ضرر و زیان (Risk) بایستى کمتر از منافع (Benefits) پژوهش باشد. مرجع تشخیص نفع و ضرر، کمیته اخلاق در پژوهش مى‏باشد که پس از مشورت با متخصصان حرفه‏اى رشته مربوط اعلام نظر مى‏نمایند.
14. در پژوهش‏هاى غیر درمانى، میزان ضرر قابل پذیرش نبایستى از میزان ضررى که آزمودنى در زندگى روزمره با آنها مواجه است، بیشتر باشد. توضیح آنکه در محاسبه ضرر و زیان زندگى روزمره، ضرورت دارد آن دسته از ضرر و زیان‏هایى که آزمودنى به اقتضاى موقعیت و شرایط شغلى، سنى، زمانى و مکانى با آنها مواجه مى‏باشد، مستثنا گردد.
15. عملى بودن، ساده بودن، راحت بودن، سریع بودن، اقتصادى بودن و موارد مشابه آن، نمى‏تواند توجیهى براى مواجه نمودن آزمودنى با ضرر و زیان‏هاى اضافى در پژوهش باشد.
16. در پژوهش‏هایى که داراى زیان احتمالى بوده و آزمودنى‏هاى آنها دچار فقر فرهنگى یا اقتصادى یا اجتماعى هستند، لازم است درک صحیح آزمودنى‏ها از این زیان‏ها، مورد تایید کمیته اخلاق در پژوهش قرار گیرد.
17. پژوهشگر موظف است، اطلاعات مربوط به آزمودنى را «راز» تلقى نموده و آن‏را افشا ننماید. ضمناً شرایط عدم افشاى آن‏را نیز فراهم‏سازد؛ مگر آنکه در این مسیر محدودیتى داشته باشد که در این صورت، باید قبلا آزمودنى را مطلع نماید.
18. در مواردى که آزمودنى از نوع دارو در پژوهش بى اطلاع باشد، پژوهشگر بایستى ترتیبى اتخاذ نماید که در شرایط ضرورى، اطلاعات مربوط به دارو را در اختیار آزمودنى یا پزشک معالج او قرار دهد.
19. هر گونه صدمه جسمى و زیان مالى که در پى انجام پژوهش به آزمودنى تحمیل شود، بایستى مطابق قوانین موجود جبران گردد.
20. انجام روش‏هاى گوناگون پژوهش، نباید مغایر با موازین دینى و فرهنگى آزمودنى و جامعه باشد.
21. در شرایط مساوى در روند پژوهش ـ چه از نظر نوع آزمودنى و چه از نظر روش پژوهش ـ اولویت انتخاب آزمودنى از بین زندانیان و گروهاى خاص (خردسال، عقب ماندگان ذهنى، مبتلایان به زوال عقل، بیماران روان‏پریش و جنین) یا بقیه جامعه بر عهده کمیته اخلاق در پژوهش است.
22. شرکت زندانیان در پژوهش‏هایى که نتایج آن منحصر به زندانیان مى‏شود، با کسب رضایت آگاهانه بلامانع است.
23. زندانیان را به علت شرایط خاص، از جمله در دسترس بودن، نباید به عنوان آزمودنى ترجیحى در پژوهش‏ها شرکت داد. از طرفى دیگر نمى‏توان آنان را از منافع پژوهش محروم نمود.
24. شرکت گروهاى خردسالان، عقب ماندگان ذهنى، مبتلایان به زوال عقل و بیماران روان پریش در کلیه پژوهش‏ها به شرط کسب رضایت کتبى از ولى قانونى آنان و اثبات ضرورت انجام چنین پژوهشى، بلامانع است.
25. انجام پژوهش‏هاى غیر درمانى بر روى جنین مجاز نیست. انجام پژوهش‏هاى درمانى هنگامى بر روى جنین مجاز است که به نفع جنین و یا مادرش بوده و ضررى متوجه هیچ‏یک از آنان نگردد. بدیهى است، کسب رضایت آگاهانه کتبى از مادر و ولى قانونى جنین ضرورى است.
26. انجام پژوهش بر روى جنین‏هاى سقط شده به شرط ضرورت و رعایت موازین قانونى، بلامانع است.
2. کتاب مسائل مستحدثه، جلد پنجم از «مجموعه مقالات اخلاق پزشکى» مى‏باشد که در سال 1373 در مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکى انتشار یافته و شامل مقالات ارائه شده به اولین کنگره بین‏المللى اخلاق پزشکى است. این کتاب، بر خلاف اصطلاح «مسائل مستحدثه» در حوزه که به بررسى فقهى مسائل نوظهور در حیطه فقه مى‏پردازد، صرفاً موضوعات نوظهور را تشریح کرده و هر فرد مقاله‏اى پیرامون آن موضوع ارائه نموده است.
کتاب مسائل مستحدثه، داراى 26 مقاله از پژوهشگران دانشگاهى و حوزوى و داخلى و خارجى است که برخى از مهم‏ترین موضوعات آن عبارتند از: مرگ از روى ترحم، خودکشى، مرگ مغزى، پیوند اعضا، سقط جنین، تلقیح مصنوعى، کودک آزمایشگاهى، عقیم‏سازى و مسئله کنترل جمعیت، مواجهه با ایدز، بیولوژى تولید مثل.
3. این کمیته‏ها در سطح منطقه‏اى، کشورى، دانشگاه‏ها و دانشکده‏هاى علوم پزشکى تشکیل مى‏گردد که ساختار آن در سطح دانشگاه بدین گونه است: 1. رئیس دانشگاه یا مرکز پژوهشى؛ 2. معاون پژوهشى دانشگاه یا مرکز پژوهشى؛ 3. یکى از مدرسین اخلاق پزشکى یا اساتید مرتبط؛ 4. مسئول یا مشاور امور حقوقى؛ 5. یک نفر اپیدولوژیست یا متخصص آمار حیاتى؛ 6. یک نفر از علماى مذهبى مسلط بر مسائل فقهى و آشنا با موازین حقوقى و پزشکى؛ 7. یکى از پژوهشگران برجسته در علوم پزشکى.
4. ترمینولوژى (Terminology) مجموعه اصطلاحات علمى یا فنى مربوط به یک دانش است. علم پزشکى از دانش‏هاى داراى اصطلاحات فراوان است که درک معناى دانش پزشکى بدون آگاهى از این اصطلاحات غیر ممکن مى‏باشد.
5. پى‏نوشت شماره 4.
6. پى‏نوشت شماره 2.
7. Push: چیزى را با زور جلوبردن، فشار به جلو.
8. Pull: به طرف خود کشیدن. مراد از این دو اصطلاح در اینجا این است که حوزه باید به عنوان یک مرکز علمى در امور دینى که موضوعات اخلاقى نیز در دستور کار آن مى‏باشد، با یک برنامه منسجم، مناسب و کاربردى در زمینه اخلاق پزشکى و به خصوص اخلاق در پژوهش، مراکز علمى دانشگاهى را به سمت جلو حرکت دهد و در این حرکت، نقش جلودار را برعهده گیرد. مسائل اخلاق پزشکى با فاکتورهاى بسیارى گره خورده است که یکى از مهم‏ترین این فاکتورها در جوامع اسلامى، نوع نگرش دینى به انسان و موضوعات مرتبط با او مى‏باشد که در این زمینه و مسائل فقه پزشکى حوزه مى‏تواند نقش اساسى را ایفا نماید.
9. Magister(Martium.A): فوق لیسانس: کارشناسى ارشد.
10. ofDoctor(Phphilosophy.D): به معناى دکترا در علوم، علوم انسانى یا مهندسى.

تبلیغات