غلو در غلو
آرشیو
چکیده
متن
غلو به معنای از حد گذشتن، تجاوز و مبالغه آمده است و چنانچه در مورد انسانها به کار رود، به معنای زیادهروی در قدر و منزلت آنان است. (تاج العروس، ج 10، ص 269؛ المفردات، ص 377؛ لسان العرب، ج 15، ص 131 - 133؛ قاموس المحیط، ج 4، ص 371). سابقه غالیان به پیش از اسلام بازمیگردد؛ چنانکه گروهی از یهودیان، عزیر(ع) را پسر خدا دانسته یا برخی از مسیحیان، مسیح(ع) را پسر خدا و گروهی او را خدا معرفی میکردند. این زیادهروی در اعتقاد بهشدت در قرآن کریم مورد انتقاد قرار گرفته ومورد سرزنش واقع شده است: «ای اهل کتاب! در دین خود، غلو نکنید و درباره خدا، غیر از حق نگویید. مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه (و مخلوق) اوست که او را به مریم القا نمود و روحی از طرف او بود.»
پس از ظهور اسلام در میان مسلمانان نیز فرقههایی پدید آمدند که نسبت به پیامبر(ص) و اولیای دین اعتقاداتی اغراقآمیز در پیش گرفتند و صفاتی ربوبی و فرابشری برای آنان قائل شدند. علامه مجلسی(ره) مظاهر غلوّ را در اعتقاد به امور زیر دانسته است: «۱- الوهیّت پیامبر و ائمه (ع)، ۲- شریک بودن با خداوند در معبودیت یا خالقیت و یا رازقیت، ۳- حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان، ۴- آگاهی آنان از غیب بدون وحی و الهام الهی، ۵- اعتقاد به نبوت درباره ائمه طاهرین (ع)، ۶- تناسخ ارواح ائمه در بدنهای یکدیگر، ۷- عدم لزوم اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی به دلیل معرفت آنان.» (بحارالانوار،ج۲۵،ص۲۶۵)
هرچند غالیان مسلمان تنها از میان شیعیان نیستند و گروهی از اهل سنت نیز نسبت به بزرگان خودبه همین شیوه تمسک کردهاند،اما غالیان منتسب به شیعه بهشدت از سوی امامان(ع) نکوهش شدند و از جامعه شیعی طرد شدند. از پیامبراکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «مرا بالاتر از حقّم قرار ندهید؛ چرا که خداوند، قبل از اینکه مرا پیغمبر گرداند، بنده خودش قرار داد» و از امیرالمومنین(ع) روایت شده است: «بر حذر باشید از زیادهروی. نخست بگویید ما بندگان و پرورش یافتگان خداییم، سپس هر چه میخواهید در مدح و فضلیت ما بگویید.»
و مطابق روایتی دیگر فرمود: «خدایا من از غالیان بیزاری میجویم همان گونه که عیسی بن مریم از نصاری بیزاری جست. خدایا آنان را خوار گردان و هیچیک از آنان را یاری مرسان.» همچنین از امام سجاد(ع) روایت شده است که فرمود: «خدا از رحمت خویش دور کند کسی را که به ما دروغ ببندد. به خدا قسم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام عبد صالح خداوند و برادر رسول خدا بود و با طاعت و عبادت به مقامات بلند خود رسید. خود رسول خدا هم با اطاعت از خدا به کرامات الهی رسید.» در حدیثی دیگر از معصوم (ع) نقل شده است که فرمود: « برای جوانانتان از غالیان بترسید که (عقاید) آنان را فاسد نکنند. غالیان بدترین آفریدههای خدایند. بزرگی خدا را کوچک شمرده وبرای بندگان خدا ادعای ربوبیت میکنند.» غالیان نزد علمای شیعه و سنی، کافر و از اسلام خارج دانسته شدهاند. ( تصحیح الاعتقاد،ص ۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۴۶)
نکته حائز اهمیت این که نباید پیرامون غلو به بیراهه رفت و غلوی دیگر کرد و شیوهای اغراقآمیز در پیش گرفت. به عنوان مثال اعتقاد به علم غیب غیرذاتی برای برخی از اولیای خاص الهی یا انجام معجزات و کرامات توسط آنان غلو نیست. در قرآن کریم درباره برخی از اولیای خدا که پیامبر نبودهاند کراماتی نقل شده است؛ از جمله درباره مریم(ع) در سوره آل عمران، آیه۳۷؛ و آصف بن برخیا در سوره نمل، آیه۴۰.
آیتالله العظمی منتظری در این باره نوشتهاند: «ائمه اطهار (ع) دارای مقامات و مراتبی از علم و ایمان هستند که برای افراد عادی قابل درک نمیباشد و لذا در زمان ائمه اطهار (ع) و کمی بعد از زمان ائمه(ع) بسیار شایع بوده که برخی از بزرگان اصحاب را به خاطر این که برخی مقامات را برای ائمه قایل بودند به غلو متهم میکردند.» (پاسخ به استفتای کتبی) ایشان به نقل از استاد خود، آیت الله العظمی بروجردی، علت این امر را اینگونه بیان میکنند: « این بدان علت بود که بعضی از شیعیان به خاطر قصور فکریشان در اعتقادات، به کسانی که عقاید کاملهای نسبت به ائمه اطهار(ع) داشتند، نسبت غلو و افراط میدادند.» ( البدرالزاهر،ص۲۹۱)
همین امر موجب شد که برخی از اجله روات احادیث تنها به این خاطر که روایتی را در بیان فضائل اهل بیت نقل کرده بودند و مفاد آن خارج از درک عدهای بود، رمی به غلو و ضعیف شمرده شدند. جالب این که در دورههای بعدی متن همین روایات عاری از شبهه غلو دانسته میشد، اما تنها به این علت که که راوی آن در کتب رجالی ضعیف شمرده شده، مورد پذیرش واقع نمیشد. درحقیقت دوری واضح صورت میپذیرفت: ابتدا عدهای راوی را به علت نقل روایتی که برایشان قابل درک نبود ضعیف میدانستند، سپس عدهای دیگر متن را به خاطر ضعف راوی غیرقابل پذیرش میدانستند.
نمونه آشکار این راویان محمدبن سنان است که دلیل ضعیف شمرده شدن وی در بسیاری از کتب رجالی، اتهام وی به غلو است. مرحوم مامقانی در تنقیح المقال درباره وی مینویسد: « بارها گفتهایم که اتهام غلو به راویان غیرقابل اعتماد است؛ زیرا آنچه امروزه در مورد مراتب و مقامات امامان (ع) ضروری مذهب به شمار میآید، در گذشته نزد عدهای غلو بهشمار میآمده است.» نکته دیگر این که برخی وهابیان، شیعیان را به خاطر اعتقادشان نسبت به علم غیب غیرذاتی عترت پیامبر (ع) متهم به غلو کرده کافر میخوانند، اما خود در کتب معتبرشان نسبت به برخی از صحابه – نظیر حذیفه و ابوسعید خدری که سابقه شرک و بت پرستی قبل از اسلام را داشتهاند- همین ادعا را دارند. ( مسند احمد۲۵۴/۴؛ سنن ترمذی ۳۲۷/۳؛ مستدرک حاکم۵۰۵/۴)
و در جامع بخاری و جامع مسلم – معتبرترین کتب روایی اهل سنت- روایاتی نقل شده که بر محدث بودن عدهای از انسانها که پیامبر نبودهاند، دلالت دارد. ( جامع بخاری۲۹۵/۳؛ جامع مسلم۱۸۶۴/۴) به نظر میرسد برای دریافت میزان و سنجش در شناخت غلو، بهترین ابزار کتاب و سنت است که هردو با دلیل قطعی عقلی ثابت و پذیرفته شدهاند؛ وبا مراجعه به آنها میتوان عقاید غلوآمیز و غیردینی را از اعتقادات اصیل بازشناخت.
٭ عضو هیات علمی پژوهشی دانشگاه مفید
پس از ظهور اسلام در میان مسلمانان نیز فرقههایی پدید آمدند که نسبت به پیامبر(ص) و اولیای دین اعتقاداتی اغراقآمیز در پیش گرفتند و صفاتی ربوبی و فرابشری برای آنان قائل شدند. علامه مجلسی(ره) مظاهر غلوّ را در اعتقاد به امور زیر دانسته است: «۱- الوهیّت پیامبر و ائمه (ع)، ۲- شریک بودن با خداوند در معبودیت یا خالقیت و یا رازقیت، ۳- حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان، ۴- آگاهی آنان از غیب بدون وحی و الهام الهی، ۵- اعتقاد به نبوت درباره ائمه طاهرین (ع)، ۶- تناسخ ارواح ائمه در بدنهای یکدیگر، ۷- عدم لزوم اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی به دلیل معرفت آنان.» (بحارالانوار،ج۲۵،ص۲۶۵)
هرچند غالیان مسلمان تنها از میان شیعیان نیستند و گروهی از اهل سنت نیز نسبت به بزرگان خودبه همین شیوه تمسک کردهاند،اما غالیان منتسب به شیعه بهشدت از سوی امامان(ع) نکوهش شدند و از جامعه شیعی طرد شدند. از پیامبراکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «مرا بالاتر از حقّم قرار ندهید؛ چرا که خداوند، قبل از اینکه مرا پیغمبر گرداند، بنده خودش قرار داد» و از امیرالمومنین(ع) روایت شده است: «بر حذر باشید از زیادهروی. نخست بگویید ما بندگان و پرورش یافتگان خداییم، سپس هر چه میخواهید در مدح و فضلیت ما بگویید.»
و مطابق روایتی دیگر فرمود: «خدایا من از غالیان بیزاری میجویم همان گونه که عیسی بن مریم از نصاری بیزاری جست. خدایا آنان را خوار گردان و هیچیک از آنان را یاری مرسان.» همچنین از امام سجاد(ع) روایت شده است که فرمود: «خدا از رحمت خویش دور کند کسی را که به ما دروغ ببندد. به خدا قسم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام عبد صالح خداوند و برادر رسول خدا بود و با طاعت و عبادت به مقامات بلند خود رسید. خود رسول خدا هم با اطاعت از خدا به کرامات الهی رسید.» در حدیثی دیگر از معصوم (ع) نقل شده است که فرمود: « برای جوانانتان از غالیان بترسید که (عقاید) آنان را فاسد نکنند. غالیان بدترین آفریدههای خدایند. بزرگی خدا را کوچک شمرده وبرای بندگان خدا ادعای ربوبیت میکنند.» غالیان نزد علمای شیعه و سنی، کافر و از اسلام خارج دانسته شدهاند. ( تصحیح الاعتقاد،ص ۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۴۶)
نکته حائز اهمیت این که نباید پیرامون غلو به بیراهه رفت و غلوی دیگر کرد و شیوهای اغراقآمیز در پیش گرفت. به عنوان مثال اعتقاد به علم غیب غیرذاتی برای برخی از اولیای خاص الهی یا انجام معجزات و کرامات توسط آنان غلو نیست. در قرآن کریم درباره برخی از اولیای خدا که پیامبر نبودهاند کراماتی نقل شده است؛ از جمله درباره مریم(ع) در سوره آل عمران، آیه۳۷؛ و آصف بن برخیا در سوره نمل، آیه۴۰.
آیتالله العظمی منتظری در این باره نوشتهاند: «ائمه اطهار (ع) دارای مقامات و مراتبی از علم و ایمان هستند که برای افراد عادی قابل درک نمیباشد و لذا در زمان ائمه اطهار (ع) و کمی بعد از زمان ائمه(ع) بسیار شایع بوده که برخی از بزرگان اصحاب را به خاطر این که برخی مقامات را برای ائمه قایل بودند به غلو متهم میکردند.» (پاسخ به استفتای کتبی) ایشان به نقل از استاد خود، آیت الله العظمی بروجردی، علت این امر را اینگونه بیان میکنند: « این بدان علت بود که بعضی از شیعیان به خاطر قصور فکریشان در اعتقادات، به کسانی که عقاید کاملهای نسبت به ائمه اطهار(ع) داشتند، نسبت غلو و افراط میدادند.» ( البدرالزاهر،ص۲۹۱)
همین امر موجب شد که برخی از اجله روات احادیث تنها به این خاطر که روایتی را در بیان فضائل اهل بیت نقل کرده بودند و مفاد آن خارج از درک عدهای بود، رمی به غلو و ضعیف شمرده شدند. جالب این که در دورههای بعدی متن همین روایات عاری از شبهه غلو دانسته میشد، اما تنها به این علت که که راوی آن در کتب رجالی ضعیف شمرده شده، مورد پذیرش واقع نمیشد. درحقیقت دوری واضح صورت میپذیرفت: ابتدا عدهای راوی را به علت نقل روایتی که برایشان قابل درک نبود ضعیف میدانستند، سپس عدهای دیگر متن را به خاطر ضعف راوی غیرقابل پذیرش میدانستند.
نمونه آشکار این راویان محمدبن سنان است که دلیل ضعیف شمرده شدن وی در بسیاری از کتب رجالی، اتهام وی به غلو است. مرحوم مامقانی در تنقیح المقال درباره وی مینویسد: « بارها گفتهایم که اتهام غلو به راویان غیرقابل اعتماد است؛ زیرا آنچه امروزه در مورد مراتب و مقامات امامان (ع) ضروری مذهب به شمار میآید، در گذشته نزد عدهای غلو بهشمار میآمده است.» نکته دیگر این که برخی وهابیان، شیعیان را به خاطر اعتقادشان نسبت به علم غیب غیرذاتی عترت پیامبر (ع) متهم به غلو کرده کافر میخوانند، اما خود در کتب معتبرشان نسبت به برخی از صحابه – نظیر حذیفه و ابوسعید خدری که سابقه شرک و بت پرستی قبل از اسلام را داشتهاند- همین ادعا را دارند. ( مسند احمد۲۵۴/۴؛ سنن ترمذی ۳۲۷/۳؛ مستدرک حاکم۵۰۵/۴)
و در جامع بخاری و جامع مسلم – معتبرترین کتب روایی اهل سنت- روایاتی نقل شده که بر محدث بودن عدهای از انسانها که پیامبر نبودهاند، دلالت دارد. ( جامع بخاری۲۹۵/۳؛ جامع مسلم۱۸۶۴/۴) به نظر میرسد برای دریافت میزان و سنجش در شناخت غلو، بهترین ابزار کتاب و سنت است که هردو با دلیل قطعی عقلی ثابت و پذیرفته شدهاند؛ وبا مراجعه به آنها میتوان عقاید غلوآمیز و غیردینی را از اعتقادات اصیل بازشناخت.
٭ عضو هیات علمی پژوهشی دانشگاه مفید