آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

از خانه خارج شده بود تا سوار بر اسب به جایی برود، ناگاه متوجه شد که عده‌ای از یارانش پای پیاده به دنبال او روانه شده‌اند، رو به آنها کرد و فرمود: کاری دارید؟ گفتند: نه، ای امیرمومنان! فقط دوست داریم همراه شما باشیم. به آنها پاسخ داد: بازگردید که پیاده به دنبال سواره رفتن هم در نفس سواره فساد ایجاد می‌کند و هم باعث ذلت پیاده می‌شود. (1)
داستان فوق شاید بیش از دو دقیقه از زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) را گزارش نکند؛ اما می‌تواند سالیان طولانی رسم آموز زمامدارنی شود که کرامت انسانی را پربها می‌دانند.
 
امام امیرالمومنین (ع) که بر مسند خلافت تکیه زده با یک گفتار کوتاه نشان می‌دهد که هم به دنبال صلاح وسداد حاکم است و سعی بر پرهیز دادن او از هر آنچه زمامدار را دچار خودشیفتگی می‌کند، دارد و در این راه از تذکر ریزترین نکات که شاید در دیده‌ها عادی بنماید، کوتاهی نمی‌کند و هم نسبت به حفظ بها وقدر مردمی‌که در سایه ولایت او می‌زیستند، حساسیت نشان می‌دهد.

این نوع رفتار نه شعارگونه است؛ بلکه امام (ع) در سفر به مدائن که آن روزها جزئی از ایران شمرده می‌شد، چنین واکنشی به مردمی‌که با خوی سلطنت رشد یافته‌اند بروز می‌دهند و یکی از تفاوت‌های آشکار حکومت علوی و سلطنت دنیوی را به نمایش می‌گذارند، تفاوتی که بر اساس نوع نگرش به انسان شکل پذیرفته و زیباترین نمود آن در حکومت این خلیفه پیامبر(ص) سامان یافته است.
در نظر این حاکم اسلامی‌دستگیری از محتاج در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد و حفظ کرامت او بسیار مهم تر است تا جایی که به نیازمندی که حیا می‌کرد، خواسته‌اش را به زبان آورد، فرمود: خواسته‌ات را بر زمین و روی خاک بنگار تا من ذلت درخواست کردن را درچهره‌ات نبینم. (2)

توجه به این نکته که رفتار راس هرم قدرت، اثری نمودار در زیر مجموعه‌ها برجا می‌گذارد به بسیاری از حکایات زمان کوتاه حکومت ایشان معنا می‌دهد و طعم شیرینی از آن در مذاق خواننده امروز ایجاد می‌کند. به عنوان نمونه می‌توان به واکنشی که امام (ع) به یکی از قضات منصوب خود نشان دادند، اشاره کرد. ابوالاسود دئلی نامی‌آشنا برای پژوهندگان است، او از جانب امیرالمومنین (ع) عهده دار قضاوت شده بود. پس از مدتی امام (ع) او را از مقامش عزل کردند. او با این سوال که چرا مرا عزل کردید و آیا من خیانت و جنایتی کرده بودم، نزد ایشان آمد. پاسخ امام علیه السلام این بود: دیدم صدایت را بر شخص محکوم بلند کرده‌ای. (3)

دیدگاه امام (ع) در امور حکومتی بر اساس این نوع نگرش به انسان و کرامت او شکل یافته است و زیرمجموعه حکومت خود را رعایت‌کننده حرمت افراد می‌خواهد هرچند این افراد مجرم باشند و در غیر این صورت خود آنها را مجرم محسوب می‌کند و چون حتی در این حد و اندازه نیز به حفظ کرامت انسانی مردم بها نداده‌اند، سزاوار باقی ماندن در منصب خود نیستند.

شاید بتوان اوج این پایبندی به حفظ کرامت انسانها را در یکی از جملات عهدنامه مالک‌اشتر، یافت آنجا که دستور می‌دهد: چونان درنده ضرررسانی مباش که حکومت را فرصت مغتنمی ‌برای دریدن و خوردن بدانی که مردم دو دسته‌اند، یا برادر تواند در دین و یا نظیر تواند در آفرینش. بنابر دستور امام(ع) مردم چه مسلمان باشند یا نامسلمان حاکم باید کاملا حقوق آنان را رعایت کند و اجازه هیچ عمل نادرست و شخص پسند را در قبال آنان ندارد. در حکومت ایشان این دستورات تنها در محدوده قلم و پوست محدود نمی‌شد و او خود اولین کسی بود که عمل می‌کرد.
 
داستان پیرمرد عاجز یکی از عرصه‌های عمل به این توصیه‌هاست. روزی پیرمردی عاجز که به گدایی مشغول بود، بر امام (ع) گذر کرد، امیرالمومنین (ع) از حال او سوال کردند، اطرافیان در پاسخ گفتند: یا امیرالمومنین این مرد مسیحی است. شاید آنان گمان می‌کردند که با این پاسخ عتابی از ایشان نخواهند شنید، چون او مسلمان نیست تا حکومت نسبت به او وظیفه‌ای داشته باشد، غافل از آنکه در نظر امام (ع) او نیز انسانی است که باید مورد حمایت قرار گیرد تا کرامت انسانی‌اش خدشه‌دار نشود، بنابراین امام (ع) در پاسخ فرمودند: او را به کار گرفتید تا زمانی که پیر و عاجز شد آنگاه او را محروم ساختید؟ هزینه‌های او را از بیت‌المال بپردازید.(4)

پی نوشت‌ها:
1- بحارالانوار،ج41، ص54 / 2- بحارالانوار، ج41، ص 69 / 3- مستدرک الوسایل، ج3، ص 197 / 4- وسایل الشیعة، ج11، ص49

تبلیغات