این پژوهش، با هدف بررسی نقش «مشروعیت» در حاکمیت مأمون، بر آن است تا با تکیه بر روش گفتمان انتقادی فرکلاف و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، پیش زمینه ها و علت های پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا(ع) را، با واشکافی گفتمان دو سوی درگیر در منازعه مأمون و امام رضا(ع)- تفسیر و تبیین کند و با نگرشی تحلیلی انتقادی بر مقطع تاریخی منتهی به ولایتعهدی امام رضا(ع) در پی حصول به این نتیجه است که مأمون کوشیده، با افزودن ضلع دیگری بر حاکمیت خود، مرکز ثقل مشروعیت را جابه جا کرده، توازن قوای هر دو طرف را به نفع خود برهم زند و تلاش او برای بهره بردن از پتانسیل علویان و رهبر ایشان امام رضا(ع) که در بین مسلمانان محبوبیت و مشروعیت و مقبولیت داشته، یک استراتژی حکومتی برای حل «بحران مشروعیت» ایجاد شده از قتل خلیفه مستقر بوده است.