چکیده

در نگاه غیر تفکیک پذیر بر ادبیات معاصر، مکان های عمومی شهر در ساختمان ها و عملکردهای منعطف بسط می یابند. بر این اساس فضاهای اجتماع پذیر مانند کافه ها به عنوان فضاهایی نیمه عمومی می توانند کیفیاتی اجتماعی را در خود زمینه سازی نمایند. حال ایده مکان های سوم اولدنبرگ که جهت تحقق یافتن به بستری خنثی برای گردهمایی و تعاملات اجتماعی نیاز دارد را می توان با استفاده از تدابیری در این فضا بسط داد. نگارندگان در این مقاله بر آن هستند تا ضمن شناسایی ارکان تأثیرگذار بر محتوای فیزیکی و اجتماعی مکان سوم، هر یک را جهت امکان دهی فضای کافه با ارائه راهبردهایی متناسب سازند. ازاین رو، این مقاله تحت پارادایم کیفی و مبتنی بر راهبرد علّی و استدلالی سعی نموده تا با ارائه مدلی مفهومی به ارتباط ویژگی های مشترک این دو مقوله بپردازد. درنهایت چنین استنباط گردید که تقویت انعطاف پذیری مبلمان و چینش آن، ارائه قوانین و استانداردهایی مطابق با هنجارهای جامعه، فراهم آوردن امکانات اولیه جهت دعوت مخاطبین با شرایط خاص، دسترسی آسان به لحاظ زمانی و مکانی، خاطره سازی فضا برای دعوت مشتریان آتی، پرهیز از تجمل گرایی، جو مرتبط با بستر اجتماعی پیرامون و درنهایت ایجاد محیطی صمیمی به مانند خانه، می تواند در این هم آوایی مشارکت نماید.

تبلیغات