چکیده

سینمایِ آندری تارکوفسکی همواره سینمایِ یتیمان است، سینمای ِکودکان معصوم و انسان هایِ ستم دیده ای که در پی احقاق حقوق خویش اند. سینمایِ کودکانی که معصومیّت، ایمان و هویّت خود را در به دست استبداد حاکم بر زمانه خود از دست داده اند و اکنون به جستجوی راهی برای دستیابی به رستگاری جمعی خود و جامعه خود می گردند. هدف از این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که سوژه معصوم چگونه در سینمای تارکوفسکی بروز کرده اند و چگونه می توان با مطالعه روانکاوانه سوژه هنری به مفاهیم عمیق تری از سینمای تارکوفسکی دست یافت؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد که سوژه های تارکوفسکی همچون انعکاسی از خویشتن هنرمند، به خوبی بیانگر مرحله ای از رشد شخصیّت هنرمند و شیوه ای برای بیان خواسته های اجتماعی هنرمند در بستر جامعه ای است که در زمان آفرینش هنری در آن به سر می برده است.سینمایِ تارکوفسکی پیوندهای عمیقی با کودکی و خاطرات جمعی مردمان سرزمین مادری او دارد تارکوفسکی از طریق مرور کودکی در پی راهی برای رستگاری انسان است.

تبلیغات