تقلید از یک مدل و اعتراض به مدل متقابل
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مطالعه برخورد روشنفکر ایرانی با تجدد و بررسی این موضوع که روشنفکر ایرانی در عمل چقدر رفتار و اندیشهاش مدرن بوده است، از جمله موضوعاتی است که پیرامون آن تحقیق میکنم. نمیدانم کجا خواندم که بدبینی هستیشناختی هدایت با خوشبینی تاریخی تجدد و کیش ترقی در تضاد بود. جایی دیگر هم خواندم که روشنفکران ایرانی، پس از شهریور 1320 تحت تاثیر اندیشه سوسیالیستی و مارکسیسم استالینی، به ارزشها و آرمانهای سنتی و قبیلهای وجهای به ظاهر علمی دادند.
(تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر – دکتر موسی غنینژاد) یا تحلیل «مهرزاد بروجردی» از گیجی روشنفکران ایرانی، در دوران پس از جنگ جهانی دوم، روشنفکری که نسبت به غرب حالت بیگانههراسی داشت و با این همه از اندیشههای متفکران برجسته آن وام میگرفت، روشنفکری که از مذهب و سنتگرایی میرمید و با وجود این به سوی آنها کشیده میشد.
در رابطه با این موضوع، اخیرا کتابی خواندم با عنوان: «مدرنیته، شبهه و دموکراسی» بر مبنای یک بررسی موردی درباره حزب توده ایران نوشته «اصغر شیرازی» از نشر اختران، نشری که برایم آشنا بود و سه کتاب دیگرش را، که به مقوله مورد علاقه من شکست آرمانخواهی پرداخته بود، قبلا خوانده بودم. کتابهای گفتوگو با «ایرج کشکولی» و «کورش لاشایی» از سری مصاحبههای حمید شوکت، که با عنوان نگاهی از دوران به جنبش چپ ایران منتشر شده است که کتاب سوم هم «شورشیان آرمانخواه» نوشته مازیار بهروز است.
موضوع کتاب «مدرنیته، شبهه و دموکراسی» تلاقی جامعه ایران با دنیای مدرن است و تاثیرات این تلاقی بر وجوه مختلف زندگی ایرانیان که موضوع گفتمان پرتنش و بادوامی در میان روشنفکران و جامعهشناسان ایرانی بوده است. یکی از موضوعات مرکزی این گفتمان مسئله تاثیر این تلاقی بر اندیشه و رفتار روشنفکران ایران بوده است. اصغر شیرازی، در نوشتهاش با شرکت در این گفتمان، شبهات نظری حاصل از این تلاقی و اشتباهات عملی ناشی از این شبهات را با نگاه موردی حزب توده ایران بررسی کرده است.
کتاب در 7 فصل با عنوانهای: تاریخ و دانش حزب توده ایران، تصور حزب توده از جامعه ایران و دنیای مدرن، هدفها و راهها، حزب توده در عمل، مساله وابستگی، انتقاد و انفصال، دوران تجدیدنظر و جمعبندی و نتیجه تنظیم شده است. البته کتاب مقدمه یا پیشگفتاری 50 صفحهای دارد که در آن به مساله تقلید در حوزه شناخت به خوبی پرداخته است.
نویسنده، در بخش پایانی کتاب؛ یعنی جمعبندی و نتیجه به نکته خوبی اشاره کرده که در واقع نکته اصلی است. نویسنده اینطور نوشته: «آنچه به نام وابستگی حزب توده از شوروی معروف است، ریشه در این رویکرد دارد. حزب توده با تقلید از یک مدل مدرنیته یا دنیای مدرن و اعتراض به مدل متقابل آن، خود را به دام اشکال مختلف وابستگی تمدنی، ایدئولوژیک، تئوریک، سیاسی و در مواردی شخصی انداخت.»
(تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر – دکتر موسی غنینژاد) یا تحلیل «مهرزاد بروجردی» از گیجی روشنفکران ایرانی، در دوران پس از جنگ جهانی دوم، روشنفکری که نسبت به غرب حالت بیگانههراسی داشت و با این همه از اندیشههای متفکران برجسته آن وام میگرفت، روشنفکری که از مذهب و سنتگرایی میرمید و با وجود این به سوی آنها کشیده میشد.
در رابطه با این موضوع، اخیرا کتابی خواندم با عنوان: «مدرنیته، شبهه و دموکراسی» بر مبنای یک بررسی موردی درباره حزب توده ایران نوشته «اصغر شیرازی» از نشر اختران، نشری که برایم آشنا بود و سه کتاب دیگرش را، که به مقوله مورد علاقه من شکست آرمانخواهی پرداخته بود، قبلا خوانده بودم. کتابهای گفتوگو با «ایرج کشکولی» و «کورش لاشایی» از سری مصاحبههای حمید شوکت، که با عنوان نگاهی از دوران به جنبش چپ ایران منتشر شده است که کتاب سوم هم «شورشیان آرمانخواه» نوشته مازیار بهروز است.
موضوع کتاب «مدرنیته، شبهه و دموکراسی» تلاقی جامعه ایران با دنیای مدرن است و تاثیرات این تلاقی بر وجوه مختلف زندگی ایرانیان که موضوع گفتمان پرتنش و بادوامی در میان روشنفکران و جامعهشناسان ایرانی بوده است. یکی از موضوعات مرکزی این گفتمان مسئله تاثیر این تلاقی بر اندیشه و رفتار روشنفکران ایران بوده است. اصغر شیرازی، در نوشتهاش با شرکت در این گفتمان، شبهات نظری حاصل از این تلاقی و اشتباهات عملی ناشی از این شبهات را با نگاه موردی حزب توده ایران بررسی کرده است.
کتاب در 7 فصل با عنوانهای: تاریخ و دانش حزب توده ایران، تصور حزب توده از جامعه ایران و دنیای مدرن، هدفها و راهها، حزب توده در عمل، مساله وابستگی، انتقاد و انفصال، دوران تجدیدنظر و جمعبندی و نتیجه تنظیم شده است. البته کتاب مقدمه یا پیشگفتاری 50 صفحهای دارد که در آن به مساله تقلید در حوزه شناخت به خوبی پرداخته است.
نویسنده، در بخش پایانی کتاب؛ یعنی جمعبندی و نتیجه به نکته خوبی اشاره کرده که در واقع نکته اصلی است. نویسنده اینطور نوشته: «آنچه به نام وابستگی حزب توده از شوروی معروف است، ریشه در این رویکرد دارد. حزب توده با تقلید از یک مدل مدرنیته یا دنیای مدرن و اعتراض به مدل متقابل آن، خود را به دام اشکال مختلف وابستگی تمدنی، ایدئولوژیک، تئوریک، سیاسی و در مواردی شخصی انداخت.»