آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

از زمان انتشار «کتاب مستطاب وغ‌وغ ساهاب» نوشته صادق هدایت و مسعود فرزاد هفتاد و چهار سال می‌گذرد؛ کتابی که در ادب فارسی، چه گذشته و چه معاصر، نظیری برای آن نمی‌توان یافت. «وغ‌وغ ساهاب» شامل سی و پنج «قضیه» است که یازده‌تای آن به‌وسیله هدایت و یازده‌تای دیگر به‌وسیله فرزاد و بقیه اثر دستِ مشترک آن‌ها است، و چنان که فرزاد به تأکید گفته است «قضیه» از اختراعات و ابتکارات هدایت بوده است.

«قضیه» را در ادبیات معاصر می‌توان ناب‌ترین نوع صورت ادبی به حساب آورد که «واقعیت» و «معنا» را از طریق متنِ ادبی عرضه و تشریح می‌کند. هر قضیه یک «ژانر» ادبی است به شعر آزاد و نثر که می‌شود آن‌ را سریع یا حتی سرسری خواند و لذت برد. خواننده در هر قضیه احساس می‌کند که با یک منظره گسترده و افق بی‌انتها و فضایی که در آن محدودیت و توقفی نیست روبه‌رو است؛ قضیه ژانری است که پایانش آغاز آن است.
 
هیچ‌یک از قضیه‌ها، قطع نظر از ساختار و مایه‌ها و نشانه‌های معناشناختی آن‌ها، به فرجام نهایی خود نمی‌رسد، و نهایتاً در متن هرکدام پرسش‌هایی باقی می‌ماند. نویسندگان با پاسخ‌ ندادن به پرسش‌ها، رهاکردنِ عمدی پرسش‌ها، متن را به صورت عرصه‌ای گشوده برای قیاس و پرسش و یک «پایانِ باز» باقی می‌گذارند. پایان هر قضیه به‌نحوی آغاز آن را واخوانی و تکرار می‌کند و دایره متن بسته نمی‌شود. بنابراین می‌توان قضیه‌ها را وارونه هم خواند؛ یعنی از پایان به آغاز، زیرا ما دوباره به آغاز بازمی‌گردیم.

اما قضیه یک «ژانر» شناخته‌شده و تمام و کمالِ ادبی نیست؛ زیرا هیچ‌یک از محدودیت‌های «ژانر» شامل حالِ آن نمی‌شود. قضیه یک ژانر بی‌اعتبار است و ساختار «سربه‌راهی» ندارد؛ متن متکثری است که در آن وحدتِ شخصیت و وحدتِ زمان و مکان و وحدتِ علّی رعایت نمی‌شود. درواقع قضیه واکنشی است علیه ناکافی‌بودنِ ژانرهاو تجربه‌های ادبی؛ واکنشی است برضد محدودیت‌های رسمی و رایج و پذیرفته‌شده، خواه از حیث ادبی و فرهنگی و خواه از حیث اجتماعی و تاریخی.
 
در ساختار ترکیبی و چندوجهی قضیه‌ها، به‌رغم قطعه‌قطعه‌گی و کوتاهی و بریدگی آن‌ها، ما با عناصری از قصه و حکایت و شعر و مقاله و گزارش و نقد ادبی روبه‌رو هستیم که رگه‌هایی از طنز و مطایبه و هزل و فکاهه و فولکلور و بحرطویل را در خود دارند. درواقع «وغ‌وغ ساهاب» با قضیه‌های گوناگون و تعارض‌آمیزش ترکیب شگفت و تقلیدناپذیری از انواع ادبی است که برضد همه‌چیز است و در ستایش هیچ‌چیز نیست.

هر قضیه با یک صدا یا تصویر آغاز می‌شود؛ صدا یا تصویری که نماینده یا نقیضه کسی یا چیزی است. اما قضیه وانمودِ صدا یا تصویر نیست؛ زیرا هدایت و فرزاد توجه خود را به خودِ وانمود معطوف می‌سازند، و این روند دیگر وانمود نیست، بلکه نوعی شگرد یا شوخی است؛ کیفیتی است که تمایز میان واقعیت و تخیل یا واقعیت و داستان را از میان برمی‌دارد.
 
آن‌دو، چه در مقام نویسنده و چه در مقام راوی، حضور خود را در پسِ پشتِ روایت یا متن پنهان نمی‌سازند و با آشکار ساختن ترفندهای داستان‌گویی یا روایت‌پردازی نشان می‌دهند که متن ساختگی است. از نظر آن‌ها قضیه صرفاً نوعی بازروایی نیست بلکه کاوشی است درباره روند ساختن یا ساخته‌شدنِ عوالم انسانی. قضیه داستانی است که داستان از آن حذف شده است. یک‌جور بازی کردن با غیرطبیعی‌ها و تصنع و مبالغه است.
 
حساسیتی است که می‌خواهد هر چیزی را به چیزی تصنعی و ترکیبی بدل کند. زیبایی‌شناسی ویژه‌ای است و نگرش به جهان از دیدگاه زیبایی‌شناختی است، اما نه زیبایی‌شناسی متعارف بلکه آن نوع زیبایی‌شناسی که با رگه‌هایی از شوخی و طنز و مطایبه مبالغه‌آمیز شده است.

«وغ‌وغ ساهاب»، صرف‌نظر از جنبه‌های انتقادی آن، اثری است زاده نگارشی که توجه خواننده را به تألیف کلام و مقدورات و محدودیت‌های روند شکل‌گیری متن جلب می‌کند. حتی قیافه و سر و وضع کتاب نیز نظرگیر است، چه از حیث عنوان‌گذاری و چه از حیث عنوان‌نویسی. نام مؤلفان روی جلد کتاب «یأجوج و مأجوج» و «قومپانی، لیمیتد» است، که نام مستعار هدایت و فرزاد و اشاره به بقیه اعضای «گروه ربعه» است، و قیمت کتاب هم «دست‌کم سه ریال».
 
در قضیه‌ها، که در چاپ اول در فهرست «غزیه» ثبت شده، نه فقط در وزن‌های عروضی و قوافی و ردیف مصراع‌ها بلکه در نحوه املای اغلب کلمات تعمداً تغییراتی پدید آمده ـ مثلاً همه‌جا واو معدوله حذف شده، یعنی «خواب» را «خاب» نوشته‌اند، یا آن‌جا که الف با تنوین می‌آید مثل «نسبتاً» از حرف «ن» استفاده کرده‌اند و «نسبتن» نوشته‌اند که یک‌جور دهن‌کجی به ادبای مُلانُقَطی است. در این قضیه‌ها کلمات را به همه‌جور املایی می‌توان نوشت: «قضیه» را «غزیه» و «عشق» را «ئشق» و «صاحاب» را «ساهاب».
 
حتی می‌توان لغزش‌های مطلبی (حروف‌چین) را عمداً تصحیح نکرد، مثل «می‌نوشتشی» به‌جای «می‌نوشتش» و «می‌کردشی» به‌جای «می‌کردش». درواقع در این کتاب نویسندگان زیر همه‌چیز زده‌اند، به‌طوری که خواننده گاهی درنمی‌یابد که کجا شوخی است کجا جدی، کجا سهو است کجا عمد. از آن‌چه «ادبی» و «رسمی» و «قانونی» است با ساز و کار شوخی و طنز آشنایی‌زدایی شده است؛ همچنین از نظام عروضی و از غزل فارسی و از اسطوره زبان باستانی. در «وغ‌وغ ساهاب» هیچ‌چیز در امان نیست، حتی خود کتاب و مؤلفان و هوادارانِ احتمالی آن‌ها.

تبلیغات