امروزه پرداختن به فرم در پژوهش های ادبی اگرچه به نتایجی درخور توجّه منجر شده، در مواردی ارزش درون متنی آثار را تحت تأثیر قرار داده است. دستور ساختاری که تکیه روی جنبه عینی و ملموس زبان دارد و در نهایت به شناخت اجزای واژه ها، گروه ها و جمله ها می انجامد، به تاثیرگذاری نقش دستور در القای معانی جدید و بلاغت افزایی کلام بی توجّه است. یکی از مهم ترین حالاتی که واژه در جمله می پذیرد، مسند است. در زبان فارسی مسند از عناصر اصلی جمله های اسنادی محسوب می شود که در اصل به لحاظ هویّت دستوری، صفت است. در این پژوهش جایگاه «مسند» و نقش آن در بیان پیوند اندیشه و سبک بررسی می شود. به همین دلیل، این پژوهش که به گونه ای معناشناسی نقش مکمّلی مسند است، به دریافت های جدیدی از متن کمک می کند. حاصل این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام می شود، نشان می دهد تمام واژه ها و گروه هایی که در جایگاه مسند قرار می گیرند، در واقع مفهوم صفتی دارند و به گونه ای باید آن ها را صفت به شمار آورد و از طرف دیگر همین قابلیّت، عاملی مهم در بلاغت افزایی و معناپروری کلام است. دریافت ظرفیّت های جمله های اسنادی، زمینه های ورود مخاطب را به قلمرو معانی نو فراهم می سازد