برای شناخت جایگاه یک متن، عنوان به منزله دروازه ورود به متن است. رابطه عنوان (دال) و متن (مدلول) معمولاً دلالتی دوسویه است؛ زیرا عنوان به شکل طبیعی باید معرف متن باشد و متن نیز در در راستای عنوان و شرح آن شکل گرفته باشد اما گاه به دلیل دخالت عوامل فرامتنی در نامگذاریها، عناوین آن رسایی و دلالت دقیق بر محتوا را ندارند؛ به همین جهت شناخت اصول و الگوی حاکم بر این دلالتها در عناوینی که با استفاده از فنون ادبی شکل گرفته اند، یکی از اهداف این پژوهش است. در این مقاله به بررسی و تحلیل فنون و صنایع ادبی به کار رفته در نامگذاری کتابهای نظم و نثر کهن فارسی پرداخته می-شود. و مشخص می گردد در موارد زیادی کاربست جنبه زیبایی شناسی و بلاغی عنوان، یکی از دغدغه های اصلی صاحبان آثار بوده است و این امر با انگیزه های مختلف و اَشکال متفاوت در عنوان بازتاب داشته است. در این مقاله با انتخاب نمونه هایی از صنایع ادبی به کاررفته در عنوان ها، با نگاه انتقادی به ارزش گذاری آنها می پردازیم تا از این رهگذر به لایه های بلاغی پنهان در برخی عناوین پی ببریم. همچنین به آسیب های ناشی از توجه صرف به کاربرد بلاغت در عنوان بدون توجه به جنبه های دلالت و ارتباط عنوان با متن، اشاره می کنیم و این که بلاغت را در خدمت عنوان قرارگرفته است و یا عنوان در خدمت بلاغت بوده است؛ از نظر به کارگیری جنبه های بلاغی در عنوان به ارتباط نوع متن و گونه بلاغت به کار رفته در عنوان و الگو های بلاغی پُربسامد در نامگذاری هر یک از این آثار پرداخته ایم.