رجز، گفتمانی تهاجمی میان دو رقیب و از عوامل تأثیر گذار میان دو کنشگر است. کنشگر در پی آن است تا با بیانی که جانشین جنگ می شود، یا مقدمه ای قوی برای شروع آن می باشد، بر حریف غلبه کند. در این شیوه دو عنصرگفتمانی مهم: نازش و مباهات به خود؛ نکوهش رقیب و تحقیر نژاد به عنوان پروتز گفتمانی مطرح می شوند. منظور از پروتزگفتمانی امری بیانی با نقش صیانت از حریم کنشگر است. این مقاله در پی آن است که بر اساس نظریه پروتز گفتمانی به بررسی رجز بپردازد و نشان دهد که با توجه به بررسی نشانه شناسانه، این گفتمان کارکردی پروتزی می یابد و به جای ورود به فرآیند کنشی، در فرآیند گفتمانیِ پیشاکنشی با ویژگی پروتزی قرار می گیرد و نظام بیانی، جانشینِ کُنِش می شود. قهرمان می کوشد با رجز پیش از شروع نبرد، یا تا زمان شکل گیری اساسی آن، برحریف پیروز شود. پس رجز با کارکرد پروتزی، جایگزینی برای کنش اصلی است. هدف اصلی مقاله بررسی کارکرد پروتزی رجز به عنوان امری نشانه ای در راستای تحلیل چگونگی بسط نظام گفتمانی پیشاجنگ است. رجز به عنوان پروتز گفتمانی بستری مناسب جهت توسعه فضای صیانت از خود در مقابل دشمن بدون ورود به کنش، از طریق پادکنش می باشد. پادکنش مانند هاله ای دور کنش را می گیرد تا بتواند یا جایگزین آن شود، یا در صورت ورود به فرآیند کنشی آن را تحت تاثیر قرار دهد. کلید