آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۲

چکیده

استعاره به عنوان یکی از مهم ترین پدیده های مطالعاتی رویکرد معنی شناسی شناختی، ابزاری برای بیان مفاهیم و تجارب انتزاعی براساس تجربه های عینی و ملموس تر بشر به شمار می رود. جورج لیکاف و جانسون در سال 1980 در کتاب استعاره هایی که با آن ها زندگی می کنیم، دیدگاه تازه ای را در زمینه ی استعاره مطرح ساختند و با ارائه ی شواهد تجربی نظراندیشمندان سنت بلاغی را که استعاره را صرفا وسیله ای برای زینت گفتار و صورکلام می دانستند،مورد تردید قرار دادند. تحقیقات جدید لیکاف و جانسون، در باب استعاره ثابت کرد که استعاره فقط یکی از صور کلامی و مختص زبان ادبی نیست؛بلکه استعاره ها نقشی مهم تر از زبان در زندگی آدمی دارند و نظام شناختی انسان اساسا استعاری بوده و به اندیشه، رفتار و زبان او جهت می دهد. به بیان دیگر نقش استعاره در بررسی ویژگی های سبکی و میزان نوآوری یک شاعر بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که خلاقیت و نوآوری، بیش از هرچیزی با خلق استعاره امکان پذیر است. ازاین روی، با توجه به این نظریه و تاکید بر اشعار ناصرخسرو و با تمرکز بر استعاره های جهت دار، به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل اشعار ناصرخسرو خواهیم پرداخت و با عرضه ی شواهدی از شعر او و بررسی زیرساخت های شناختی استعاره های اشعار وی، نشان داده می شود که چگونه استعاره ی شناختی به استعاره ای بدیع وادبی تبدیل می شود. کلیت بررسی و تحلیل این مقاله نشان می دهد که استعاره های طرح واره های تصویری و جهت دار در اشعار ناصرخسرو قابل تامل است که تاکنون مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.

تبلیغات