زمینههاى شکلگیرى حزب دموکرات در مجلس دوم
آرشیو
چکیده
سابقه اندیشه سوسیال دموکراسى در ایران به سالهاى قبل از مشروطه باز مىگردد. خاستگاه اصلى این جریان، منطقه قفقاز بود. در شکلگیرى این جریان سیاسى و فکرى سه نیرو مؤثر و دخیل بود: مجاهدان قفقازى، مشروطهخواهان انقلابى آذربایجانى و روشنفکران ایرانى ـ ارمنى. نظریهپردازان این جریان از اندیشههاى سوسیال دموکراسى رایج در کشورهاى اروپایى، بهویژه روسیه متأثر بودند. آنان با ترجمه و نگارش مقالههاى متعدد و انتشار آنها در روزنامههاى مختلفِ وابسته به این جریان، به ترویج اندیشههاى سوسیالیستى در ایران پرداختند. مقاله حاضر مىکوشد این جریان را با تمرکز بر دو بحث اصلى، بررسى و شناسایى کند: 1 . زمینه و بستر تکوین جریان سیاسى وفکرى سوسیال دموکراسى در ایران، 2 . مجلس دوم و حزب دموکرات.متن
1 . زمینه و بستر تکوین جریان سیاسى وفکرى سوسیال دموکراسى در ایران
با بمباران مجلس اول (23 جمادى الاول 1326) فصل جدیدى در تاریخ نهضت مشروطیت گشوده شد. مشروطه اول (1324-1326ق) بعد از دو سال، با شکست پایان یافت. مخالفان مشروطه، اعم از جریانها و طیفهاى مختلف، چیرگى یافتند و با تمام توان، آزادىخواهان را قلع و قمع کردند؛ جمعى از آنان کشته و تبعید، و شمار زیادى با گریز از تهران، راهى آذربایجان، قفقاز، استانبول و اروپا شدند و با تمام قوا به مبارزه قلمى و قدمى با استبداد برخاستند. این مبارزات به عمر سیزده ماهه استبداد که به استبداد صغیر معروف شد، پایان داد و با فتح تهران (27 جماد الثانى 1327) بار دیگر مشروطه بر استبداد غلبه یافت و مجلس دوم تشکیل شد و براى بار نخست، احزاب سیاسى در مشروطه دوم شکل گرفت. حزب دموکرات مهمترین حزب سازمان یافته در این دوره بود. این حزب نماد اصلى جریان تندرو (انقلابى) به حساب مىآمد.
براى آگاهى از چرایى و چگونگى تشکیل حزب دموکرات و نیز درک اهداف، خط مشى و اندیشههاى سخنگویان این حزب، نخست به زمینههاى تشکیل این حزب مىپردازیم.
از خلال رساله معروف رسولزاده مىتوان دریافت که در سالهاى مقارن مشروطه، هیئتى با نام «اجتماعیون ـ عامیون» در ایران تشکیل و به فعالیتهاى انقلابى مشغول شد. هیئت مزبور تحت تأثیر فرقه اجتماعیون ـ عامیون ایرانى قفقاز شکل گرفت. خود آن «فرقه» نیز به تبعیت از حزب سوسیال ـ دموکرات کارگرى روسیه در قفقاز شکلگرفته بود.(1) هر دو حزب در دوران استبداد صغیر با حمایت همه جانبه از مبارزات مسلحانه آزادىخواهان گیلان و آذربایجان، تأثیرى سرنوشتساز در کشمکش میان مشروطهخواهى و خودکامگى به جا گذاشتند. براى روشن شدن چگونگى تشکیل این دو حزب و بهویژه تأثیرى که در شکلگیرى حزب دموکرات داشتند، کمى توضیح لازم است.
آزادىخواهان روسیه که با نظام استبدادى حاکم بر آن کشور در مبارزه بودند از نیمه دوم قرن نوزدهم در داخل و خارج از آن کشور دست به تشکیل هستههاى مقاومت در قالب احزاب و انجمنهاى سیاسى زدند. پلخانف و تنى چند از همکارانش در 1883م حزب «سوسیال دموکرات» را در خارج از روسیه تشکیل دادند(2) و با انتشار اعلامیه، روزنامه و همچنین نفوذ در گروههاى کارگرى به بالا رفتن سطح آگاهى عموم، کمک مؤثرى کردند. یکى از نویسندگان در این باره مىنویسد:
با تشکیل حزب سوسیال ـ دموکرات کارگران روس (1898م)، ملیتهاى غیر روسى (از جمله مسلمانان قفقاز، ارمنیان و گرجیان) که جملگى در صف مخالفان حکومت تزارى قرار داشتند، به حزب سوسیال ـ دموکرات پیوستند.(3)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ر.ک: رساله «تنقید فرقه اعتدالین یا اجتماعیون ـ اعتدالیون»، به قلم محمدامین رسول زاده، ص 80 .
2 . رحیم رئیس نیا، عُزیر و دو انقلاب، ص 14.
3 . فریدون آدمیت، فکر دموکراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران، ص 12.
(110)
--------------------------------------------------------------------------------
انقلابیون مسلمان قفقاز به منظور سازماندهى بهتر مبارزات خود، در اواخر سال 1904م دست به تشکیل حزبى به نام «همت» زدند که در رأس آن، پزشک دانشمندى به نام نریمان نریمانوف قرار داشت. محمد امین رسولزاده، عزیر حاجى بکف، چاپارادزه از دیگر اعضاى برجسته این حزب بودند. حزب همت از نظر سازمانى، مانند بخشى از کمیته باکوى حزب سوسیال ـ دموکرات کارگران روسیه (جناح بلژیک) بود، اما تا حدى هم استقلال داشت.
به اعتقاد ایوانف حزب همت نه فقط از نظر سیاسى تحت تأثیر حزب سیوسیال دموکرات روسیه قرار داشت، بلکه از نظر سازمانى نیز بدان پیوسته بود، به گونهاى که در جلسات کمیته اجرایى حزب همت، اعضاى کمیته باکوى حزب سوسیال ـ دموکرات روس، و همچنین در اجتماعات کمیته باکوى حزب سوسیال ـ دموکرات روسیه، نمایندگان همت به عنوان عضو متساوى الحقوق و کامل شرکت مىکردند.(1) تشکیل حزب همت و گسترش فعالیتهاى آن بر خیل عظیم ایرانیان مقیم قفقاز نیز تأثیر گذاشت، چنان که درست یک سال بعد (1905م) «کمیته سوسیال ـ دموکرات ایران» یا «اجتماعیون ـ عامیون ایران» در بادکوبه تشکیل شد. این کمیته با حزب همت بستگى داشت.(2)
بنیانگذاران و اعضاى «کمیته سوسیال ـ دموکرات ایران» در قفقاز عمدتا از پیشهوران، بازرگانان و کارگران ایرانى الاصل ساکن قفقاز بودند. کسروى ضمن ذکر اسامى تک تک افراد بنیانگذار این کمیته بر این نکته تصریح کرده است که این افراد در ایران به نام «مجاهدان قفقازى» شناخته مىشدند، حال آن که تنها لباس قفقازى به تن مىکردند و خود در اصل، ایرانى بودند.(3) تقىزاده نیز در نامهاى به براون بر این نکته تصریح کرده است.(4)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . شاپور رواسانى، نهضت میرزا کوچک خان جنگلى و اولین جمهورى شورایى در ایران، ص 57.
2 . آدمیت، همان، ص 13.
3 . احمد کسروى، تاریخ مشروطه ایران، ص 194.
(111)
--------------------------------------------------------------------------------
رابینو، کنسول انگلیس در رشت در گزارشى با عنوان «فدایىها» که به تاریخ 31 دسامبر 1906 تهیه کرده، راجع به کمیته سوسیال ـ دموکرات ایران در قفقاز اطلاعات ارزشمندى در اختیار گذاشته است. وى مىنویسد:
در بادکوبه فرقه فدائیان از مجاهدین وجود دارند که به اسم اجتماعیون ـ عامیون داراى کمیته سرّى مىباشند، و این جمعیت فقط در بادکوبه قریب به شش هزار نفر مىشوند. اینها غالبا ایرانیانى هستند که از ایران مهاجرت اختیار کرده و در آنجا به کسب و تجارت مشغولاند. با این فرقه، اغلبى از گرجىها و بعضى از ارامنه [...] و جمعیتى از روسها، یعنى از آزادىطلبان روس همراهى تامه دارند. اسباب ناریه، از قبیل تفنگها و موزر و طپانچه و قواى دینامیتى موجود دارند که در لاپارترهاى [لابوراتوار] مخفى، آماده کردهاند، چنان که پلیس مخفى دولت روس، مکرر از آنها به دست آورده، خود آنها را هم دستگیر کرده است. ولى این مسئله به هیچ وجه در مقابل خیالات آنها نتوانسته است، مقاومت نماید.(1)
حدود سه ماه پیش از گزارش رابینو، ناظم الاسلام کرمانى در ذکر حوادث روز 23 رجب 1324/1 اوت 1906، یعنى 39 روز بعد از صدور فرمان مشروطیت، ضمن اشاره به ورقههاى چاپىِ رسیده از قفقاز، اقدام به درج «انتباه نامه اجتماعیون ـ عامیون ایران» مىکند و وى مىنویسد: این «انتباه نامه» از «طرف اجتماعیون ـ عامیون فرقه ایران، قومیت مرکزى قفقاز» انتشار یافته است.(2)
در روزنامه مساوات، شماره ذیحجه 1325، اعلامیهاى از «فرقه مقدسه اجتماعیون ـ عامیون ایرانى مقیمین قفقاز» به زبان ترکى و با ترجمه فارسى آن، که خطاب به «عموم فرقههاى حریت پرست روسیه و عثمانى و سایر ملل دنیا» بود چاپ شد. در شماره 15 (27محرم 1326) همان روزنامه، گزارشى مبنى بر بدرفتارى کنسول ایران با مجاهدان ایرانىِ ساکن بادکوبه به چاپ رسید.(3)
صالح علىیف با دستیابى بر اسنادى نویافته از بایگانى مرکزى تاریخ آذربایجان شوروى، در مقالهاى ضمن درج بخشى از «مرامنامه حزب اجتماعیون ـ عامیون» به مناسبات فیمابین حزب کارگرى سوسیال ـ دموکرات روسیه، به خصوص بلشویکها، با انقلابیون ایران و همچنین با حزب اجتماعیون ـ عامیون اشاره کرده است. وى تصریح مىکند که مرامنامه این حزب تا حد زیادى متأثر از مرامنامه «حزب کارگرى سوسیال ـ دموکرات روسیه» بوده است. على یف مىگوید: کمیته مرکزى این حزب در باکو، در سالهاى 1906-1907م با شعبههاى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ادوارد براون، نامههایى از تبریز، ص 204-205.
2 . رابینو، مشروطه گیلان، ص 65-66.
3 . رئیس نیا، همان، ص 67-70.
4 . همان، ص 62-63.
(112)
--------------------------------------------------------------------------------
خود در تبریز، گیلان، تهران و سایر نقاط ایران مرتبط بوده و نفوذ و اعتبار بسیارى در آنها داشته است.(1) با این حال، وى به زمان و چگونگى تشکیل این شعبهها در شهرهاى ایران اشاره نمىکند. البته از آگاهىهاى جسته و گریخته موجود در برخى منابع مىتوان دریافت که نخستین بار حیدر عمو اغلو، انقلابى اهل قفقاز که یکى از اعضاى کمیته اجتماعیون ـ عامیون باکو بود، از سالى که وارد ایران شد(2) (1320ق) تلاش کرد تا در محل مأموریت خود (مشهد) دست به ایجاد تشکلى سیاسى مشابه با احزاب سیاسى موجود در قفقاز بزند. وى در خاطرات ناتمام خود، از ظلم و ستم عمّال دولتى و حاکم ایالت در خراسان بر توده مردم سخن مىگوید و از این اعمال، ابراز انزجار مىکند.(3) وى در خصوص تصمیم خود براى تشکیل یک حزب سیاسى در مشهد مىنویسد:
در تمام مدت یازده ماه که من در خراسان اقامت داشتم هر چه سعى و تلاش کردم که بلکه بتوانم یک فرقه سیاسى به دستور روسیه تشکیل بدهم ممکن نشد، چون کلّههاى مردم به قدرى نارس بود که سعى من در این ایام، بىنتیجه ماند و مطلقا معنى کلمات مرا درک نمىکردند[...]، چون دیدم کوشش من در خراسان بىفایده مانده لذا در 17 رجب 1321 به سمت طهران عازم شدم.(4)
در دوران اقامت حیدرخان در تهران جنبش مشروطهخواهى شکل مىگیرد و بعد از چندى به پیروزى مىرسد. تب و تاب جنبش انقلابى، عرصه مناسبى براى ایفاى نقش فعال از سوى حیدرخان فراهم مىکند. حیدرخان مىنویسد که او و جمعى از همفکرانش به مردم متحصن در سفارت که «مطلقا اطلاعى از وضع مشروطیت نداشته و ترتیب آن را مبسوق نبودند»،(5) آگاهى مىدادهاند و بعد از پیروزى جنبش مشروطه خواهى، با تشکیل دو حوزه عمومى و خصوصى تلاش مىکنند تا افراد شایسته در انتخابات مجلس اول، روانه مجلس شوند. وى مىگوید که بعد از تشکیل مجلس، حوزه عمومى از هم مىپاشد و «هفت نفر حوزه خصوصى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . صالح علىیف، «مرامنامه حزب اجتماعیون ـ عامیون»، ترجمه ابوالفضل آزموده، آینده، س 17، مرداد ـ آبان 1370، ش 5-8، ص 549-550.
2 . براى آگاهى از علت آمدن حیدرخان عمو اغلو به مشهد ر.ک: اسماعیل رائین، حیدرخان عمواوغلو، ج 1، ص 20-37.
3 . «ورقى از تاریخ مشروطه ایران: حیدر خان عمواوغلو»، مجله یادگار، دى 1325، س 3، ش 5، ص 67-68.
4 . همان، ص 68.
5 . همان، ص 69-70.
(113)
--------------------------------------------------------------------------------
که با فرقه اجتماعیون ـ عامیون کارگرى روسیه نیز رابطه داشتند» به فعالیت ادامه مىدهند. حیدرخان در ادامه مىنویسد:
پس از آن که به فرقه اجتماعیون ـ عامیون روسیه اطلاع داده شد که در طهران فرقه اجتماعیون ـ عامیون تشکیل داده شده و هست، از آنجا به شخص من نوشتند که دستورالعمل لازمه را به شعبه مسلمانها و ایرانىها در قفقازیه داده شده است و شما شعبه آن را در طهران افتتاح کرده معا با آنها کار کنید.(1)
افراد حوزه خصوصى که سخت به تداوم انقلاب مشروطه دلبسته بودهاند، براى مقابله عملى با عناصر ضد انقلابى، «کمیته مجرى و هیئت مدهشه» (گروه ترور) را تشکیل دادند تا در مواقع لازم با به کار گرفتن «فدایىهاى قفقازى» که در طهران حضور داشتند، دست به ترور بزنند. حیدرخان در خاطرات خود به نمونههایى از این دست اشاره کرده است، از جمله بمبگذارى در خانه علاء الدوله که توسط شخص او انجام گرفت و نیز بمباندازى به سوى کالسکه محمدعلى شاه که توسط همان کمیته طراحى شده بود.(2)
با این توضیح، زمان و چگونگى تشکیل شعبه اجتماعیون ـ عامیون تهران دانسته شد. مىپردازیم به دو شعبه مهم دیگر؛ تبریز و رشت.
در باب چگونگى تشکیل شعبه اجتماعیون ـ عامیون تبریز، سلام اللّه جاوید و کسروى آگاهىهایى هرچند مختصر، اما با ارزش در اختبار گذاشتهاند. جاوید، تجار روشنفکر تبریز را که به استانبول و قفقاز رفت و آمد داشتند، بنیانگذار شعبه اجتماعیون ـ عامیون این شهر در پیش از انقلاب مشروطه مىداند. وى بعد از ذکر نام افرادى چون حاجى رسول صدقیانى، میرزا محمدخان تربیت، حاجى على دوافروش، میرزا ابوالحسنخان حکاک باشى، حاجى علىنقى گنجهاى، یوسف خزدوز و میرعلىاکبر سراج، بر نقش محورى کربلایى على مسیو تأکید بیشترى مىکند.(3) وى مىنویسد :
[او] اغلب حین سفر از گرجستان، ماهها در تفلیس مىماند و با آزادىخواهان آنجا تماس پیدا مىکرد. در جریان تماسها با دکتر نریمان نریمانوف ملاقات مىکرد. او
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 70.
2 . همان، ص 71 و 75.
3 . سلاماللّه جاوید، فداکاران فراموش شده، ص 12-13. و نیز ر.ک: کسروى، تاریخ مشروطه ایران، ص 175-176.
(114)
--------------------------------------------------------------------------------
زبان فرانسه را خوب مىدانست و انقلاب فرانسه را خوب مطالعه کرده بود. در دوره انقلاب در تبریز مواقع اداى نطق، شواهدى از انقلاب فرانسه مىآورد. وى قبل از مشروطیت در تبریز کارخانه چینىسازى تأسیس کرده و در توسعه آن زحماتى کشیده بود. در نتیجه تماس با آزادىخواهانِ قفقاز و ترکیه و مطالعات تاریخى، فکر آزادىخواهى در على مسیو نضج یافت و رشد نمود و او را به فکر تأسیس فرقه اجتماعیون ـ عامیون سوق داد...».(1)
به نوشته جاوید، تشکیلات اجتماعیون ـ عامیون تبریز بعد از انقلاب مشروطه توسعه یافت، ولى با صلاحدید اعضاى مؤثر و هسته اولیه بنا به مقتضیات وقت، این فرقه در حال مخفى ماند و به نام «مرکز غیبى» معروف شد.(2) این مرکز در مشروطه اول با انتشار اعلامیه، شبنامه و برپایى میتینگ براى آگاه ساختن مردم، تحکیم مشروطیت و مبارزه با مستبدانِ مخالف مشروطه، تلاش مىکرد. دو روزنامه مجاهد(3) به مدیریت سیدمحمد شبسترى (ابوالضیاء)(4) و دوره دوم الحدید(5) به مدیریت سیدحسینخان عدالت به عنوان ارگان استبداد صغیر، شکل نظامى و مسلحانه یافتند. مرکز غیبى با ایجاد ارتباط مستقیم و منظم با انقلابیون قفقاز که منجر به ورود مبارزان مسلح و انواع سلاحهاى گرم شدند.(6) نقش تعیین کنندهاى در مقاومت تبریز ایفا کردند. کربلایى على مسیو به عنوان رئیس مرکز غیبى در مقاومت مزبور نقش مؤثرى داشت. جاوید در این باره مىنویسد:
[او در] تمام دورههاى جنگ داخلى تبریز رهبرى فرقه را به عهده داشت و با کمال
--------------------------------------------------------------------------------
1 . جاوید، همان، ص 12-13.
2 . همان.
3 . انتشارات روزنامه مجاهد از 9 شعبان 1325 در تبریز شروع و پس از 22 شماره توقیف شد (ر.ک: ادوارد براون، تاریخ مطبوعات ایران، ص 37).
4 . ابوالضیاء در آخرین شماره «مجاهد» به گفتارى زیر عنوان «مکتوب از نجف» از سیدکاظم یزدى بدگویى کرد و او را «ابن ملجم سیرت» نامید روحانیون مشروعه خواه تبریز به دستور انگجى، پاهاى این روزنامهنگار را به فلک بستند و چوب زدند و از تبریز تبعید کردند و روزنامه را نیز توقیف نمودند (ر.ک: رحیم رئیسنیا، همان، ص 76).
5 . محمد صدرهاشمى، تاریخ جرائد و مجلات ایران، ج 1، ص 256.
6 . پاخیتونوف طى تلگراف 30 ژوئیه 1908 مىگوید : «ظرف روزهاى اخیر در تبریز کمیتهاى به نام مجلس غیبى (شوراى مخفى) تشکیل شده است [... [گروه جدید انقلابیون از ماوراء قفقاز وارد تبریز شده که میان آنها متخصصان تهیه گلولههاى انفجارى نیز وجود دارند.» (ر.ک: کتاب نارنجى، گزارشهاى سیاسى وزارت خارجه روسیه تزارى، درباره انقلاب مشروطه ایران، ج 1، ص 264).
(115)
--------------------------------------------------------------------------------
رشادت و کاردانى، انتظام فرقه را اداره مىکرد.(1)
گفتنى است که حیدرخان عمو اوغلو نیز که بعد از بمباران مجلس به تفلیس گریخته بود در آنجا با اعضاى کمیته اجتماعیون ـ عامیون قفقاز و کمیته ارامنه داشناکسیون به تهیه اسباب کمک رساندن به مجاهدان تبریز و روانه کردن مجاهد و اسلحه به ایران مشغول بود و در 27جمادى الثانى 1327 در فتح تهران و برچیده شدن بساط سلطنت محمدعلى شاه نیز حضور داشت.(2)
در مقاومت تبریز و بعد رشت در دوره استبداد صغیر که به پیروزى آزادىخواهان این دو شهر منجر شد، کمکهاى نظامى «کمیته باکو» و «کمیته تفلیس» اجتماعیون ـ عامیون قفقاز نقش قاطع و سرنوشتساز داشت.(3) کسروى تعداد قفقازىها، اعم از گرجى و ارمنى را که در استبداد صغیر به تبریز آمدند، سىصد نفر نوشته است.(4) سرکنسول روسیه در تبریز، پاخیتونوف طى تلگرافى به تاریخ 15 ذىقعده 1326/18 نوامبر 1908 مىنویسد :
دراین اواخر، سازمانهاى ماوراء قفقاز؛ داشناکسوتون و سوسیال دموکراتها شرکت و فعالیت پرتحرکى را در انجمن انقلابى محل شروع کردهاند. این سازمانها به طور لاینقطع [تأکید از ماست] اعضاى خود را به آذربایجان مىفرستند و آنان آشکارا و مسلحانه در عملیات شرکت مىکنند.(5)
پاخیتونوف طى تلگراف دیگرى به وزارت خارجه روسیه با اشاره به شمار افرادى که از مرز جلفا براى پیوستن به مبارزان تبریز عبور کردهاند، مىنویسد:
... پس از جلسهاى که در آبادى علمدار، واقع در کنار جلفا با شرکت حدود هفتصد فدایى تشکیل گردید که از این عده، قریب دویست نفرشان از اتباع روس و عمدتا
--------------------------------------------------------------------------------
1 . جاوید، همان، ص 12-13. روسها به دلیل کینه و نفرتى که از مجاهدات و مبارزات او علیه مستبدان و نیز اشغالگران روس داشتند، دو پسر پانزده و هفده ساله او را در 10 محرم 1330 همراه با ثقه الاسلام و جمعى دیگر از مجاهدان تبریز به دار آویختند. پسر دیگر مسیو نیز در دوره جنگ جهانى اول در بیجار کشته شد. (ر.ک: جاوید، همان، ص 23).
2 . «ورقى از تاریخ مشروطه ایران: حیدرخان عمواوغلو»، مجله یادگار، همان، ص 76.
3 . احمد کسروى، تاریخ مشروطه ایران، ص 726-727.
4 . احمد کسروى، تاریخ هیجده ساله آذربایجان بازمانده تاریخ مشروطه ایران، ص 76.
5 . کتاب نارنجى، همان، ج 2، ص 49، و نیز ایوان الکسیویچ زینویف، انقلاب مشروطیت ایران، نظرات یک دیپلمات روس، حوادث ایران در سالهاى 1905 تا 1911، ص 88-89.
(116)
--------------------------------------------------------------------------------
گرجى و ارمنى و تاتار مىباشند، گروه زیادى از آنان براى تصرف خوى روانه شدند، از طریق جلفاى ما گروه گروه از اراذل و اوباش که با آشوبگران آذربایجان اظهار همدردى مىنمایند وارد جلفاى ایران مىشوند.(1)
گسیل مجاهدان قفقازى، اعم از اتباع ایرانى و گرجى و ارمنى که با همت حیدرخان عمواوغلو و مساعدت اجتماعیون ـ عامیون ایرانى قفقاز صورت مىگرفت مبارزان تبریز را قادر به مقاومت در دوران محاصره چند ماهه شهر ساخت. علاوه بر نقش مجاهدان قفقازى در تقویت مقاومت تبریز، بعضى گزارشها حاکى از نقش فعال نیروهاى انقلابى عثمانى در مقاومت مزبور است. ایزولسکى، وزیر خارجه روسیه مدعى بود که «ترکهاى جوان» و «کمیته اتحاد و ترقى» از طریق فرستادگان خود به تبریز «ستارخان و دستیارانش را تشویق مىنمایند و با تشریک مساعى انقلابیون قفقاز، براى تشکیل اتحادیه آزادىخواه اسلامى تبلیغ مىکنند» و از این راه بر «منافع روسیه در آذربایجان» ضربه وارد مىکنند.(2)
با این توضیح چگونگى تشکیل شعبه اجتماعیون ـ عامیون تبریز و نوع ارتباط آن با اجتماعیون ـ عامیون ایرانى قفقاز و بهویژه روند فعالیتهاى آن در ابعاد سیاسى و نظامى دانسته شد. مىپردازیم به چگونگى شکلگیرى شعبه رشت.
از شعبه اجتماعیون رشت در سالهاى قبل از انقلاب مشروطه، اطلاعى در دست نیست، حال آن که از فعالیت آن در سال بعد از مشروطه و بهویژه در دوره استبداد صغیر، آگاهى زیادى وجود دارد. رابینو، اعلانى را با تاریخ 8 ربیع الثانى 1325 به امضاى «فرقه مجاهدین رشت» و با شعار «حریت، مساوات» در اثر خود ضبط کرده است.(3) در یکى از نامههاى وزیر مختار انگلیس به وزیر خارجه آن کشور که در 17 ذیحجه 1324 ارسال شده با اشاره به مجاهدان رشت آمده است.
فداییان رشت دو انجمن دارند، یکى سرّى و دیگرى علنى که دستور آنها از هیئت آمره که در قفقازند داده مىشود.(4)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . کتاب نارنجى، همان، ج 2، ص 39.
2 . ر.ک: گزارشهاى متعدد نیکلسون (وزیر مختار انگلیس در پطرزبورگ) به سرادوارد گرى، مندرج در: تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، برگرفته از: اسناد محرمانه وزارت امور خارجه انگلستان، ج 2، ص970-978.
3 . رابینو، همان، ص 14-15.
4 . اسپرینگ رایس به ادوارد گرى، در کتاب آبى، گزارشهاى محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، ج 1، ص 23.
(117)
--------------------------------------------------------------------------------
اسپرینگ رایس در نامهاى دیگر در 10 ربیع الثانى 1325 مىنویسد :
مجامع سرّى و متعدد شدن آنها سبب توحش دولتیان گردیده و گروه فداییان باکو و شمال ایران قسم یاد کردهاند که جان خود را فداى سعادت مملکت خویش نموده، دشمنان وطن را معدوم سازند.(1)
فخرایى در اشاره به چگونگى تحصن مشروطهخواهان گیلان در کنسولگرى انگلیس در رشت که با وساطت چرچیل، دبیر شرقى آن سفارت پایان مىیابد به نکتهاى اشاره مىکند که به فعالیت سرّى و مخفیانه مجاهدین رشت تا پیش از این حادثه، دلالت دارد. وى مىنویسد:
مجامع و اجتماعات سرّى که پیش از این واقعه، تشکیل یافته بود، از این به بعد علنى مىشود و گذشته از ازدیاد و گسترش آنها، تماسى هم بین آنان با سوسیال ـ دموکراتهاى گرجستان و قفقاز، براثر رفت و آمد دائمى ایرانیان به خارج از کشور برقرار مىگردد.(2)
چنان که پیداست شعبه اجتماعیون ـ عامیون رشت که با «حزب سوسیال ـ دموکرات ایران» در بادکوبه پیوند داشت، پیش از مشروطه نیز در قالب انجمنهاى «مجاهدین» به صورت مخفى تشکیل شد و فعالیت مىکرد. و درست از نخستین روزهاى انقلاب مشروطه، همزمان با مشروطهخواهان تهران و تبریز به فعالیت علنى و گسترده مبادرت ورزید. این فعالیت به زودى به دیگر شهرهاى گیلان نیز توسعه یافت. به نوشته آدمیت :
فرقه مجاهدین رشت با چهارده شاخهاش که عنوان عوامپسند «انجمن عباسى» بر آنها نهاده بودند، در سراسر خطه گیلان نفوذ یافته بود.(3)
از گزارشهاى رابینو چنین برمىآید که مردم گیلان، بهویژه رشت در دو سال نخست مشروطه به دو طیف مخالف و طرفدار مشروطه تقسیم شده بودند و سخت علیه هم در تکاپو بودند.(4) در این میان، فعالیت مجاهدین رشت عمدتا به تحکیم مشروطیت در خطه
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 109.
2 . ابراهیم فخرایى، گیلان در جنبش مشروطیت، ص 59-60.
3 . فریدون آدمیت، فکر دموکراسى اجتماعى، ص 21.
4 . رابینو در یکى از گزارشهاى خود مىنویسد : «روضهخوانهاى محلى شهر رشت دو فرقه هستند: یک دسته، مشروطهطلب و اینها غالبا اهل عراق و سایر ولایات هستند، ولى دسته دیگر، مستبد هستند که غالبا گیلک و اهل شهر رشتاند. مشروطهطلبان از روضهخوانها مستبدین را تعاقب مىکنند که در منبرها بد از مشروطه نگویند.» و یا در گزارشى دیگر به تهدید مسلحانه حاجى خامى، مجتهد بزرگ رشت از سوى دو فدایى اهل تبریز اشاره مىکند که به تغییر عقیده حاجى خامى منجر مىشود (ر.ک: رابینو، همان، ص 12 و 57).
(118)
--------------------------------------------------------------------------------
گیلان معطوف شده بود. این امر موجب تقویت سازماندهى آنها و پیوستگى هر چه بیشتر آنها با سوسیال ـ دموکراتهاى ایرانى قفقاز شد. بمباران مجلس و شکست مشروطیت که موجب چیرگى مجدد استبداد گردید، مجال تازهاى براى مجاهدان آزادىخواه رشت فراهم کرد تا توان خود را در زورآزمایى با مستبدان چیره بر گیلان و ایران به منصه ظهور برسانند. میرزا کریمخان رشتى که از چهرههاى جوان و برجسته مجاهدین رشت بود روانه باکو شد و بعد از همفکرى و هماهنگى با کمیته ایرانى سوسیال دموکرات قفقاز همراه با جمعى از فداییان داوطلبِ مسلح، به رشت بازگشت.(1) این عده، نخست انجمنى پنهانى به نام «کمیته ستار» پدید آوردند که از اعضاى اصلى آن، نامهاى معزالسلطان، حاج حسین آقا اسکندانى، آقا گل اسکندانى، لیکوف گرجى، یفرم خان ارمنى و میرزا محمدعلىخان مغازه در منابع ذکر شده است.(2) فخرایى در اثر خود اسامى دقیق 35 نفر از گرجىها و ارمنىهاى اعزامى از سوى کمیته ایرانى سوسیال ـ دموکرات قفقاز را با ذکر تخصص آنها (بمبساز، نارنجکساز، توپچى و ...) ذکر کرده است.(3) جز اینها میرزا حسینخان کسمایى و میرزا على محمدخان تربیت نیز که پس از بمباران مجلس به قفقاز رفته بودند، در این هنگام با آنان به رشت بازگشتند.(4) کمیته ستار به رهبرى میرزا کریمخان رشتى براى پیشبرد مبارزه مسلحانه علیه محمدعلى شاه، دو کمیسیون جنگ(5) و مالى در رشت، و در انزلى نیز «کمیته سرى» و انجمن «عدالت» و «اخوت» را تشکیل داده بودند.(6) همچنین کمیته ایرانى سوسیال ـ دموکرات قفقاز در همکارى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابراهیم فخرایى، گیلان در جنبش مشروطیت، ص 115.
2 . همان، ص 113؛ احمد کسروى، تاریخ هیجده سال آذربایجان، ص 8 و نیز روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج 3، ص 2539، 2574 و 2578.
3 . ابراهیم، فخرایى، همان، ص 116. ظاهرا قفقازىهاى مسلمان به جبهه آذربایجان (تبریز)، و ارمنى ـ گرجىها به جبهه گیلان روانه مىشدهاند.
4 . احمد کسروى، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ص 8. کسروى احتمال مىدهد که میرزا کوچک خان نیز جزء همین افراد باشد.
5 . اعضاى برجسته قفقازى کمیسیون جنگ ایران این افراد بودند: پانف بلغارى، نیکوف گرجى، پیرم خان ارمنى و صادق اف از طرف مجاهدین قفقاز، از گیلان معز السلطان و از آذربایجان سیدعلى مرتضوى (ر.ک: مهدى ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج 4-5، ص 1073.
6 . ابراهیم فخرایى، همان، ص 114.
(119)
--------------------------------------------------------------------------------
تنگاتنگ با کمیته ستّار «پیاپى داوطلبانى با تفنگ و فشنگ و نارنجک و ابزارهاى دیگر از قفقاز روانه مىساخت».(1) چرچیل مىنویسد :
تقریبا سى نفر قفقازى در کشتى که من با آن از بادکوبه به انزلى مسافرت نمودم بودند که به فاصله قلیل مدتى بعد از حرکت از بادکوبه به یک مقدار اسلحه ابراز داشتند. همکاران آنها در رشت با تهنیت و شادى کامل آنها را پذیرفتند.(2)
البته حمل سلاح از قفقاز به گیلان و آذربایجان، همیشه بهراحتى صورت نمىگرفت. مأموران روسى در باکو و مرز، بارها به توقیف سلاحهاى ارسالى از قفقاز مبادرت مىورزیدند.(3)
کمیته ستّار با سلاحهاى ارسالى از قفقاز بهخوبى تجهیز شد. ورود مجاهدین داوطلب قفقازى نیز توان نظامى و قدرت برنامهریزى کمیته را بالا برد. دیرى نگذشته که کمیته ستّار مصمم شد به مرکز دارالحکومه هجوم برد. در 10 محرم 1327 مجاهدان گیلانى و قفقازى با هماهنگى و برنامهریزى قبلى به باغ مدیریه هجوم بردند و در عملیاتى که سه ساعت به طول انجامید با دادن هجده کشته توانستند سردار افخم آقابالاخان، حاکم مستبد گیلان را کشته و شهر را به تسخیر در آورند.(4) فتح رشت، مبارزان مقاوم آذربایجان و بختیارى را به ادامه مقاومت، مصممتر ساخت. بعد از فتح رشت که درآمدى بود برفتح تهران، روزنامه «ورمیا» که ارگان رسمى دولت روسیه بود نوشت: هر قدر دولت روس در فرستان قشون به ایران سستى و تأخیر روا دارد منافع امپراطورى را بیشتر در خطر خواهد انداخت. سپس ضمن شرحى از
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 116؛ احمد کسروى، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ص 11.
2 . کتاب آبى، همان، ج 2، ص 461.
3 . همان، ص 423 و ابراهیم فخرایى، همان، ص 115-116. فخرایى مىنویسد: یکى از بازرگانان به نام رحیماف که همراه با کالاهاى بازرگانى اقدام به آوردن سلاح از قفقاز مىکرد، توسط مأموران روسى گمرک دستگیر شد و آن قدر مورد ضرب و شتم قرار گرفت که جان باخت.
4 . ابراهیم فخرایى، همان، ص 119-121.
(120)
--------------------------------------------------------------------------------
همکارى حزب سوسیال ـ دموکرات با انقلابیون ایران، به دولت روسیه توصیه مىکند که اتباع آن کشور براى کمک به انقلابیون به ایران رفتهاند و واقعه گیلان را فراهم کردهاند، باید از طرف مأموران نظامى روس، دستگیر و به سختترین وضعى مجازات شوند.(1)
با توضیحى که آورده شد دو مسئله روشن گردید: یکى، زمان و چگونگى تشکیل شعبه اجتماعیون رشت و دیگر، چگونگى پیوند تنگاتنگ آن با حزب اجتماعیون که فعالیتهاى آن به شکست مستبدان رشت و تصرف آن شهر و بعد فتح تهران در 27 جمادى الثانى 1327 انجامید.(2)
2 . مجلس دوم و تشکیل حزب دموکرات
فتح تهران و بازگشت آزادى، زمینه مناسبى را براى فعالیتهاى حزبى و ابراز عقاید از طریق نشر روزنامه فراهم کرد. با فراهم شدن مقدمات انتخابات مجلس، دستهبندىهاى سیاسى نمود بیشترى یافت. بیش از همه، آزادىخواهان وابسته به فرقههاى اجتماعیون ـ عامیون به فکر تشکیل حزب سیاسى نیرومندى افتادند. حاصل تکاپوى آنان تشکیل حزب دموکرات بود. جز این حزب، حزب اعتدالیون و چند حزب کوچک نیز در مجلس دوم تشکیل شد.(3)
درباره علت و چگونگى تشکیل حزب دموکرات به سه دیدگاه مختلف مىتوان اشاره کرد:
دیدگاه اول : بنابراین دیدگاه، همراهى انقلابیون گیلان و آذربایجان با مجاهدان قفقازى نه تنها موجب ورود افراد تازه به صحنه سیاسى ایران شد، بلکه زمینه ورود افکار و جریانهاى جدید فکرى را نیز فراهم کرد. این افراد در اتحاد با چهرههاى برجسته لژفراماسونرى به تشکیل جریانى تندرو اقدام کردند که در قالب حزب دموکرات تجلى یافت. محیط طباطبایى به عنوان مدافع این دیدگاه مىنویسد :
لُژفراماسون ایران که دبیرالملک و کمالالملک و وحیدالملک [و] ذکاءالملک و حکیمالملک و حاجى سیدنصراللّه تقوى و شیخ ابراهیم زنجانى و دکتر حسنخان که در محفل مرکزى آن مقام برجستهاى داشتند، با افراد مجاهد تندرویى که از قفقاز
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مهدى ملکزاده، همان، ج 4-5، ص 1066.
2 . یحیى دولتآبادى بعد از فتح تهران در حین عبور از باکو به مقصد انزلى، چند روزى در باکو براى دیدار با سران فرقه اجتماعیون ـ عامیون ایران توقف مىکند تا از نقش آنان در فتح تهران تشکر کند. مىنویسد: «مقصودم ملاقات رؤساى فرقه مجاهدین اجتماعیون ـ عامیون است. مىخواهم به واسطه زحمتى که در پیشرفت مشروطیت ایران تحمل نمودهاند از آنها تشکر کنم» حیات یحیى، ج 3، ص 115.
3 . از جمله اتفاق و ترقى، ترقىخواهان یا لبیرال، اتحادیون (اجتماعیون ـ اتحادیون)، ترقىخواهان جنوب و داشناکسیون (ر.ک: وقایع اتفاقیه در روزگار، ج 3، ص 712. در صفحه 617، «اتحاد و اتفاق» نیز اشاره شده است. و نیز ر.ک: روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج 5، ص 3256 و نامههاى ابوالقاسم ناصر الملک به همراه نطق وى در حضور هیئت وزراء نمایندگان مجلس در 1329، ص 34.
(121)
--------------------------------------------------------------------------------
رسیده بودند، دست همکارى دادند و در انتظار بازگشت پیشوایان و عوامل مشروطه اول که در حال تبعید به سر مىبرند ننشستند و به برخى اعمال حاد از محاکمه و اعدام سران طرف مخالف، دست زدند. تقى زاده که در تبریز با مجاهدان تازه، مدتى را در روزهاى آخر دوران محاصره شهر به سر برده و آشنا شده بود پس از بازگشت به تهران با آنان همراه شد. در نتیجه، از ترکیب افراد برگزیده مجاهد و اعضاى شاخص لُژفراماسونِ طهران هسته مرکزى حزب دموکرات یا اجتماعیون ـ عامیون به وجود آمد.(1)
بنا بر این دیدگاه، چهرههاى برجسته لُژفراماسونرى تهران در تشکیل حزب دموکرات، نقش عمده و اساسى داشتند.
دیدگاه دوم : در این دیدگاه به نقش لُژفراماسونرى در تشکیل حزب دموکرات اشاره نشده، بلکه تشکیل آن، معلول سیر طبیعى جریانات سیاسى وحاصل شکاف میان رهبران مشروطه به دو جناح تندرو و میانهرو دانسته شده است. این دیدگاه از سوى پیشگامانى چون تقى زاده و مورخانى چون بهار، کسروى و رائین و آدمیت ارائه شده است. تقى زاده در سال 1337 شمسى طى سخنرانى راجع به نهضت مشروطه ایران در پاسخ به این سؤال که احزاب سیاسى چگونه در مشروطه پدید آمدند مىگوید:
در مجلس اول، حزب سیاسى به این اسم وجود نداشت و فقط البته تندروان و محافظین بودند که عقاید بعضى از اولىها شباهت به سوسیالیسم داشت. در مجلس دوم براى مرتبه اول، احزاب سیاسى پیدا شد که دو حزب مهم در تاریخ دوره آن مجلس، مباحثه و معارضه داشتند که یکى اعتدالیون و دیگرى حزب دموکرات بود که نسبتا تندرو و تشکیلات بسیار منظم به طرز اروپایى داشت و انبساط زیاد در مملکت پیدا کرد و افراد خیلى پر شور و فعال بودند... .(2)
کسروى، شخص تقىزاده را عامل اصلى تشکیل حزب دموکرات دانسته و او را مسبب ایجاد دستهاى به نام «انقلابى» معرفى کرده است.(3) آدمیت، حزب دموکرات را ادامه دهنده
--------------------------------------------------------------------------------
1 . محیط طباطبایى، تاریخ تحلیلى مطبوعات ایران، ص 155-156.
2 . سیدحسن تقىزاده، زمینه انقلاب مشروطیت ایران (سه خطابه)، ص 116.
3 . احمد کسروى، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ص 127.
(122)
--------------------------------------------------------------------------------
«جمعیت اجتماعیون ـ عامیون مشهد» مىداند.(1) و بر این اساس مىنویسد: بعد از فتح تهران در محیط تحرک سیاسى جدید، حزب دموکرت ایران با مرام دموکراسى ـ اجتماعى، جانشین فرقههاى اجتماعیون ـ عامیون پیشین شد.(2) او محمدامین رسولزاده(3) را به عنوان تئوریسین و متفکر برجسته حزب دموکرات، و حیدر عمو اوغلو را به عنوان سازمان دهنده آن حزب معرفى مىکند. در کنار این دو شخصیت برجسته اهل قفقاز که هر دو تعلیمات خوبى را در حزب سوسیال دموکرات آن دیار آموخته بودند و در این زمینه در زمره افراد بىنظیر به حساب مىآمدند، به دیگر اعضاى برجسته ایرانى این حزب پرداخته و در معرفى آنها نوشته است:
ریاست کمیته مرکزى دموکرات را میرزا محمودخان (محمود محمود بعدى) به عهده داشت. رئیس فرقه در مدت هشت ماهه اول مجلس دوم سیدحسن تقىزاده بود، و پس از آن سلیمان میرزا اسکندرى.(4)
در کنار این افراد، چند عضو سرشناس دیگر نیز در مجموع افراد اصلى حزب حضور داشتند، از جمله میرزا عبدالحسینخان وحیدالملک، سیدمحمدرضا مساوات، میرزا احمد قزوینى عمارلوى، حسینآقا (پرویز بعد) و میرزا محمد خراسانى نجات.(5)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فریدون آدمیت، فکر دموکراسى اجتماعى، ص 126.
2 . همان، ص 95.
3 . تقىزاده در وصف رسولزاده مىنویسد : «رسول زاده یکى از مردان نامدار فوق العاده بود که اگر بگویم من در تمام مدت عمر خود نظیر او را در مشرق زمین ندیدهام، هیچ نوع مبالغه نکردهام. وى مردى تربیت شده و صاحب منطق قوى و سلیم و صفاى قلب و صدیق و راستگو ومتین و پاک و به تمام معنى و با ایمان با مرام خود و فداکار و جان نثار و مجاهد و صاحب نفس مطمئنه بود که نظایر او در این زمان در این سامان، در حکم معدوم و شاید در همه دنیا معدود است» (ر.ک: زندگى طوفانى، خاطرات سیدحسن تقىزاده.
4 . فریدون آدمیت، فکر دموکراسى اجتماعى، ص 95.
5 . همان، ص 136-137. براى آگاهى از نام بقیه اعضاى مهم حزب ر.ک: حسین جودت، تاریخچه فرقه دموکرات، ص 24-25.
(123)
--------------------------------------------------------------------------------
رائین در مورد چگونگى تشکیل حزب دموکرات، به نقش جماعتى از آزادى خواهان که در رأس آنها حیدر عمو اوغلو بود اشاره مىکند.(1) رئیسنیا نقش رسولزاده را برجستهتر دانسته، مىنویسد:
او اندکى پس از رسیدن به تهران تازه فتح شده، در تشکیل و سازماندهى حزب دموکرات ایران و تهیه نظامنام و مرامنامه و تعیین خط مشى حزبى با سیدحسن تقىزاده و حیدر عمو اوغلو همکارى داشته، سردبیرى ارگان آن (ایراننو) را که یکى از نقاط عطف روزنامه نگارى در ایران به شمار آمده، بر عهده گرفته است.(2)
بنا بر این دیدگاه، اندیشه تشکیل حزب دموکرات ایران توسط روشنفکران و مجاهدان مسلمانِ اهل قفقاز با فتح تهران طرح شد. آنها تحت تعالیم حزب اجتماعیون ـ عامیون ایرانى و سوسیال دموکراتهاى قفقاز دست به چنین کارى زدند. این، دیدگاه غالب و رایج دهههاى متمادى است که از سوى محققان ایرانى و خارجى پذیرفته شده است، حال آن که طبق دیدگاه سوم، این نظریه از اساس مورد خدشه جدى است.
دیدگاه سوم : خسرو شاکرى به عنوان محققى که بیش از چهارده دهه از عمر خود را صرف پژوهش درباره جنبشهاى چپ در ایران کرده با نگارش مقاله «ارامنه ایرانى و پیدایش سوسیالیسم در ایران (1905-1911م)»(3) در واقع به طرح دیدگاه سوم پرداخته است. وى در این مقاله، تلاش مىکند تا در خصوص چگونگى تشکیل حزب دموکرات، ابتدا به رد نظریه غالب و رایج پیشگفته مبادرت ورزد و سپس با استناد به اسناد و مدارک اصیل، به اثبات این فرضیه بپردازد که ایده تشکیل حزب دموکرات، نخستین بار از سوى «روشنفکران ارمنى ـ ایرانى» نظیر ورام پیلوسیان و تیگران ترهاکوپیان طرح شده است. شاکرى مىنویسد:
براساس تاریخنگارى رسمى در مورد حزب دموکرات ایران، بنیانگذاران و رهبران ثابت این حزب عبارتاند از : سیدحسن تقىزاده، محمدتقى تنکابنى، حسینقلى نواب، شیخ ابراهیم زنجانى، سیدمحمدرضا مساوات، محمدامین رسولزاده، سلیمات میرزا اسکندرى و حیدرخان عمو اوغلو، تمامى این افراد، روشنفکران ایرانى(4) غیر ارمنى با خاستگاه اسلامى بودند، [اما] براساس مکاتبات منتشر شده تیگران ترهاکوپیان و ورام پیلوسیان با تقىزاده، مشخص مىشود که پیشروان و نظریهپردازان حزب دموکرات و ارگان آن (ایران نو) چند تن از روشنفکران ارمنىـ ایرانى عضو گروه سوسیال دموکرات تبریز بودند.(5)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . رائین، همان، ج 2، ص 270.
2 . محمدامین رسولزاده، گزارشهایى از انقلاب مشروطیت ایران، ص 9.
3 . خسرو شاکرى، نقش ارامنه در سوسیال دموکراسى ایران (1905-1911)، ص 23-64.
4 . به جز رسولزاده که از مسلمانان باکو، یعنى «تاتار» بود (همان، ص 51).
5 . همان، ص 50-51.
(124)
--------------------------------------------------------------------------------
شاکرى براى اثبات این فرضیه به نامههاى متعدد هاکوپیان و پیلوسیان خطاب به تقىزاده استناد مىکند که در 1327 و 1328ق به زبان فرانسه از تبریز به تهران ارسال شده است. از آنجا که اصل دستخط این نامهها به فرانسه در کتاب اوراق تازهیاب مشروطیت(1) انتشار یافته، اهمیت آنها برغالب محققانى که به زبان فرانسه آشنایى نداشتهاند، پوشیده مانده، از این رو به نقش روشنفکران ارمنى ـ ایرانى در طرح ضرورت تشکیل حزب دموکرات، توجه نکردهاند.(2)
پیلوسیان درست یک ماه بعد از فتح تهران (2 شعبان 1327) در نامهاى به تقىزاده اطلاع مىدهد که نظامنامه حزب را آماده و بعد از ترجمه به فارسى، از طریق محمدعلى اکبرخان، عضو رسمى انجمن تبریز، براى او ارسال خواهد کرد.(3) او در ادامه نامه، تأکید مىکند که تقىزاده و یارانش موظفاند در مجلس دوم یک اکثریت دموکرات را به وجود آورند تا از این طریق به وضع کشور سر و سامان بخشند. او اضافه مىکند در انتخابات مجلس دوم که آغاز شده بود، باید «حزب ما» علیه مخالفانش فعالیت کند. او مىگفت از آن جایى که رقبایشان نه فعال بودند و نه مىتوانستند اقدامى جدى به عمل بیاورند «کاندیداهاى ما فاتح خواهند شد». در آخر، او فهرستى از 22 نفر کاندیداى حزب دموکرات ایران را براى انتخاب بعدى به تقىزاده ارائه مىکند.(4) پیلوسیان از نقش سازمان دهنده حیدرعمو اوغلو در ایجاد تشکیلات حزبى در تهران غافل نبوده و در نامه 14 محرم 1328 از تقىزاده مىخواهد تا از قشونکشى حیدرخان علیه شاهسونان شورشى ممانعت کند و او را در تهران نگاه دارد، زیرا او «سازمان ده و مبلغ خوبى» است.(5) پیلوسیان در نامه 29 محرم 1328 به تقى زاده یافتن معادل فارسى مناسبى را
--------------------------------------------------------------------------------
1 . اوراق تازهیاب مشروطیت و نقش تقىزاده، ص 235-322.
2 . از آنجا که آدمیت کتاب «فکر دموکراسى اجتماعى...» را در 1354 منتشر کرده و بهطور طبیعى به این نامهها و اسناد که در سال 1359 در «اوراق تازهیاب مشروطیت...» منتشر شد دسترسى نداشتهاست، مىتوان عدم توجه او به نقش روشنفکران ارمنى ـ ایرانى را عدم دستیابى او بر این اسناد و نامهها دانست.
3 . خسرو شاکرى، همان، ص 51-52.
4 . همان، ص 53 .
5 . همان، ص 54 .
(125)
--------------------------------------------------------------------------------
به جاى کلمه «دموکرات» پیشنهاد مىدهد. او در این نامه از اهمیت توجه به «نفرت ایرانیان از کلمات و اصطلاحات خارجى نامأنوس و غیرمتداول» یاد کرده و از تقىزاده مىخواهد که معادل مناسبى براى اصطلاح دموکرات بیابد، زیرا اغلب با لفظ سوسیال دموکرات اشتباه مىشود. خود وى در نامه 29 محرم 1328 کلمه «ملتیون» را به عنوان معادل دموکرات پیشنهاد مىکند و سرانجام اصطلاح «عامیون» انتخاب مىشود.(1) پیلوسیان با اذعان به نقش محورى رسولزاده در حزب دموکرات، در همان نامه از خروج او که براثر فشار دولت روسیه صورت گرفت، ابراز تأسف کرده، مىنویسد: کمیته مرکزى حزب «رهبرش را از دست داده است».(2)
این نامهها که به بخشى از آنها اشاره شد، مبین اثبات فرضیه شاکرى مبنى بر طرح ایده تشکیل حزب دموکرات از سوى روشنفکران ارمنى ـ ایرانى است، با این حال، چنانکه از همین نامهها برمىآید روشنفکران ارمنى از نقش کلیدى روشنفکران و مجاهدان مسلمان قفقازى، نظیر رسولزاده و حیدرخان در سازماندهى و هدایت حزب دموکرات غافل نبودهاند.
نتیجهگیرى
از بحثى که در باب چگونگى تشکیل حزب دموکرات طرح شد مىتوان نتیجهگرفت که سه نیروى عمده در تشکیل این حزب نقش اساسى داشته است: روشنفکران ارمنى ـ ایرانى از جناح اقلیت سوسیال دموکرات تبریز در طرح ایده تشکیل حزب، مجاهدان مسلمان اهل قفقاز در سازماندهى و ایجاد تشکیلات، روشنفکران و آزادىخواهان مسلمان ایرانى (عمدتا آذربایجانى) در همکارى و همیارى با دو گروه مزبور.
حزب دموکرات از بدو تشکیل در قیاس با حزب رقیب (اعتدالیون) چند ویژگى بارز داشت: عناصر تشکیل دهنده آن غالبا جوان و از شمار طبقه تحصیل کرده جامعه بودند،(3) چنانکه «جوانان و شاگردان مدارس غالبا به هوادارى از این حزب تمایل داشتند»،(4) تعدادى از روحانیون که گرایشهاى آزادىخواهانه داشتند نیز از اعضا اصلى آن بودند،(5) همچنین شمارى از اعضاى و هواداران حزب در زمره روزنامهنگاران، خطبا و اهل قلم بودند. حزب به
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 55 .
2 . همان .
3 . 25 درصد از نمایندگان دموکرات در مجلس، تحصیلات دانشگاهى و چند نفر دکترا داشتند (ر.ک: ژانت آفارى، انقلاب مشروطه ایران (1906-1911م) ص 340).
4 . مهدى ملک زاده، همان، ج 6-7، ص 1322.
5 . شیخ محمد خیابانى، شیخ ابراهیم زنجانى، سیدحسین اردبیلى، شیخ رضا دهخوارقانى، سیدحسن تقىزاده، سیدمحمدرضا مساوات و صدرالعلماء.
(126)
--------------------------------------------------------------------------------
دلیل وجود اعضا و هواداران روشنفکر خود، از پشتوانه فکرى قوى برخوردار بود. هنوز درباره ادبیات روزنامهاى غنى و به جا مانده از حزب دموکرات، مطالعه و بررسى جدى صورت نگرفته است.
نمایندگان حزب دموکرات در مجلس سوم به جز یک نفر، بقیه از مناطق شمال، شمال غربى یا شمال شرقى بودند.(1) هم مرزى این مناطق با کشور روسیه در انتقال اندیشههاى انقلابى و چپ، بهویژه از منطقه قفقاز، امرى مسلم و قطعى است. تمایل به رادیکالیسم و تندروى در سیاست داخلى و خارجى از دیگر ویژگىهاى بارز حزب دموکرات بود. دشمنى با قدرتهاى امپریالیستى، بهویژه مبارزه آشکار با دولت متجاوز روسیه تزارى، بخش مهمى از فعالیتهاى دموکراتها به حساب مىآمد، همچنان که در مقابل، ضربه زدن به حزب دموکرات، یکى از هدفهاى اصلى متجاوزان روسى در ایران بود. توقیف روزنامههاى وابسته به دموکراتها و هشدار به دولت ایران در خصوص اخراج سردبیر ایراننو(رسول زاده) تنها یکى از موارد آشکار این دشمنى بود. دموکراتها با مرام دموکراسى اجتماعى، خود را مدافع واقعى طبقه رنجبر و دهقان مىدانستند و حزب رقیب را مدافع اشراف و زمینداران، از این رو ارتجاعى قلمداد مىکردند. گذشته از اینها یکى از بارزترین ویژگىهاى حزب دموکرات، عاریتى و اقتباسى بودن ایدئولوژى و مسلک این حزب بود که تأثیرات آن در قلمرو اندیشه و به تبع آن در عرصه سیاستِ جارى، نمود عینى یافت.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ژانت آفارى، همان، ص 340.
(127)
--------------------------------------------------------------------------------
فهرست منابع
62 . آدمیت، فریدون، فکر دموکراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران، تهران، پیام، 1354 .
63 . آفارى، ژانت، انقلاب مشروطه ایران (1906-1911م)، ترجمه رضا رضایى، تهران، بیستون، 1379 .
64 . اوراق تازه یاب مشروطیت و نقش تقىزاده، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات جاویدان، 1359 .
65 . براون، ادوارد، نامههایى از تبریز، ترجمه حسن جوادى، تهران، خوارزمى، 1361 .
66 . براون، ادوارد و محمدعلى تربیت، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطه ، ترجمه رضا صالحزاده، تهران، کانون معرفت، 1341 .
67 . تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، برگرفته از : اسناد محرمانه وزارت امور خارجه انگلستان، به کوشش حسن معاصر، تهران، ابن سینا، 1353 .
68 . تقىزاده، سیدحسن، انقلاب مشروطیت ایران (سه خطابه)، تهران، گام، 1363 .
69 . ـــــــــــــــــــــــــ ، زندگى طوفانى (خاطرات سیدحسن تقىزاده)، تهران، علمى، 1372 .
70 . جاوید، سلاماللّه، فداکاران فراموش شده، تهران، اتحاد، 1345 .
71 . جودت، حسین، تاریخچه فرقه دموکرات، تهران، [بىنا]، 1348 .
72 . دولت آبادى، یحیى، حیات یحیى، چاپ چهارم: تهران، انتشارات فردوس و عطار، 1362.
73 . رئیس نیا، رحیم، عزیر و دو انقلاب، تهران، انتشارات چاپار، 1357 .
74 . رائین، اسماعیل، حیدرخان عمو اوغلو، تهران، جاویدان، 2535 .
75 . رابینو، مشروطه گیلان، به کوشش محمد روشن، تهران، طاعتى، 1368 .
76 . رساله «تنقید فرقه اعتدالین یا اجتماعیون ـ اعتدالیون» به قلم محمد امین رسول زاده، تهران، مطبعه ـ فاروس، 1328، مندرج در: مرام نامهها و نظامنامههاى احزاب سیاسى ایران در دومین دوره مجلس شوراى ملى، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافى)، تهران، نشر تاریخ ایران، 1361 .
77 . رسول زاده، محمدامین، گزارشهایى از انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه رحیم رئیسنیا،
(128)
--------------------------------------------------------------------------------
تهران، شیرازه، 1377 .
78 . رواسانى، شاپور، نهضت میرزا کوچک خان جنگلى و اولین جمهورى اسلامى در ایران، تهران، نشر شمع، 1368 .
79 . زینویف، ایوان الکیسویچ، انقلاب مشروطیت ایران، نظرات یک دیپلمات روس، حوادث ایران در سالهاى 1905 تا 1911م، ترجمه ابوالقاسم اعتصامى، تهران، اقبال، 1362 .
80 . شاکرى، خسرو، و دیگران، نقش ارامنه درسوسیال دموکراسى ایران (1905-1911م)، به کوشش محمد خسروپناه، تهران، شیرازه، 1382 .
81 . صدرهاشمى، محمد، تاریخ جرائد و مجلات ایران، اصفهان، کمال، 1363 .
82 . على یف، صالح، «مرامنامه حزب اجتماعیون ـ عامیون»، ترجمه ابوالفضل آزموده، آینده، س 17، مرداد ـ آبان 1370 .
83 . عین السلطنه، قهرمان میرزا، روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج 3 و 5، به کوشش مسعود سالور و ایراج افشار، چاپ اول: تهران، انتشارات اساطیر، 1377.
84 . فخرامین، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، تهران، شرکت انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، 1371 .
85 . کتاب آبى، گزارشهاى محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، به کوشش احمد بشیرى، تهران، نشر نو، 1363 .
86 . کتاب نارنجى، گزارشهاى سیاسى وزارت خارجه روسیه تزارى در باره انقلاب مشروطه ایران، به کوشش احمد بشیرى، تهران، نشر نور، 1367 .
87 . کسروى، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1369 .
88 . ـــــــــــــــــ ، تاریخ هیجده ساله آذربایجان بازمانده تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، 1378 .
89 . محیط طباطبایى، تاریخ تحلیلى مطبوعات ایران، تهران، بعثت، 1366 .
90 . ملکزاده، مهدى، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمى، 1363 .
91 . نامههاى ابوالقاسم ناصرالملک به همراه نطق وى در حضور هیئت وزراء نمایندگان در 1329 ، مطبعه فاروس، 1329 ق .
92 . «ورقى از تاریخمشروطه ایران: حیدر خان عمو اوغلو» ، مجله یادگار، س 3، ش 5، دى 1325 .
(129)