مساله توازن قوا در نظام جهانی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر امنیت منطقه ای و بین المللی است.از این رو قدرت های جهانی با حساسیتی ویژه ای آن را دنبال می کنند. قطعا استراتژی های اعمالی و اعلامی آنان با توجه به این اصل پذیرفته شده بین المللی تدوین می شود. یکی از مناطقی که قدرت های بزرگ از قدیم الایام تا کنون توجه ویژه ای به مساله توازن قدرت در آن داشته اند خاورمیانه است . این منطقه تا چندسال قبل در یک موازنه نسبتا معقولی از چهار قدرت ایران، ترکیه، اسرائیل و کشورهای عربی به رهبری مصر قرار داشت که این روند در دولت ترامپ با چالشی اساسی مواجه شد. از این رو سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران و ائتلاف سازی عربی- عبری و همینطور تحرکات ترکیه در قفقاز جنوبی ، توازن قدرت در این منطقه را به نفع رقبای منطقه ای ایران و به ضرر ایران، در حال ایجاد بی ثباتی در منطقه بود. بااین حال با روی کار آمدن دولت جدید در ایالات متحده، الگوی رفتار سنتی آنها و همینطور اراده این دولت به ترمیم وضعیت به وجود آمده در راستای ایجاد توازن معقول منطقه ای، امیدها و فرصت های را پیش روی ایران قرار داده است که رویکردهای جدیدی را از جمله سیاست خارجی مبتنی بر تامین منافع ملی از سوی جمهوری اسلامی را می طلبد. از این رو پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که تغییرات اخیر استراتژیک در خاورمیانه؛ چه فرصتی هایی در راستای حفظ مزایای ژئوپولیتیکی ایران به وجود آورده است؟. یافته های تحقیق نشان میدهد دو مساله کنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران و همینطور اولویت دادن به دیپلماسی در استراتژی دولت بایدن بسترهای جدیدی برای حفظ و بهره برداری ظرفیت های ژئوپولیتیکی ایران ایجاد کرده است.