ستاره شناسان در دوره های متأخر نجوم اسلامی بیشتر تحت تأثیر فلسفه طبیعی ابن سینا قرار داشند. بنابراین بر روی استفاده از مبانی فلسفه طبیعی در تئوری های نجومی متمرکز شدند و همین موضوع باعث نقد به مسأله معدل المسیر بطلمیوس و ابداع مدل های جایگزین شد. ریشه ابداع این مدل ها را باید در علاقه مسلمانان به قائل شدن طبیعت مادی برای افلاک و در نتیجه جست وجوی علل پدیده ها در مبانی فلسفی دید. این درحالی است که بطلمیوس از مدل های خود تنها برای تبیین جهان بهره می برد و ظاهراَ حداقل در مجسطی به دنبال یافتن علل حرکات نبود. اعتقادات فلسفی ستاره شناسان درخصوص حرکت افلاک را در مباحث دیگری چون جنس افلاک، بساطت آنها و نوع حرکات آنها می توان ملاحظه کرد که همگی ریشه درتلاش برای یافتن علل حرکات سیارات و افلاک دارد. علاءالدین علی قوشچی دانشمندی است که در انتهای دوره درخشش نجوم اسلامی سعی در نوعی بازگشت به تبیین پدیدارها به جای جست وجو در علل مبتنی بر فلسفه طبیعی دارد. دلیل این موضوع را باید در بی اعتمادی به مبانی فلسفی دانست که خود ریشه در تجربیات و نگرش های خاص قوشچی دارد که در این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد.