آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

بابل شهر باستانی معروف بین النهرین،یک مرتبه در قرآن ذکر شده است:«و [یهود] از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند،پیروی کردند.سلیمان هرگز[دست به سحر نیالود؛ و]کافر نشد،ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند و[یهود نیز] از آنچه بر دو فرشته بابل«هاروت» و «ماروت» نازل شد،پیروی کردند و به هیچ کس چیزی یاد نمی دادند مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند:«ما وسیله آزمایشیم،کافر نشو».(102:2)
بنابر نوشته«یاقوت»،جغرافی دان و زندگی نامه نویس (وفات 626/1228)،بابل به سر تا سر منطقه‌ای اطلاق می‌شود که به خاطر جادو و شراب خود مشهور بود.(بلدان،ج 1،ص 11 39)مفسران،متفقاً بر این باورند که بابل منطقه‌ای در بین النهرین است،اما آن را به عنوان یک شهر اکدی باستان نمی‌شناسند و در روایات اسلامی آمده است که نوح،پس از طوفان،در بابل ساکن شد و آن را گسترش داد و کلدانیان آن دیار در شمار سربازان او در آمدند.به نظر برخی مفسران،هاروت و ماروت دو فرشته مغضوب بودند که به عنوان زندانی،محکوم به زندگی در بابل شدند؛همان جایی که آنان خود را وقف سحر و جادو کرده بودند.در تفاسیر کلاسیک قرآن افسانه‌های بسیاری درباره این فرشتگان به چشم می‌خورد.در کتاب ای.خوری، Der Koran ، ج 2، صص 9 77؛هورویج،KU،ص 8 146، م.ایوب،The Quran، ج 1، ص6 130)
قصه گویان مسلمان آشنا به دانش‌های انجیلی،با تکیه بر قرآن، بابل را به Bible(انجیل) مرتبط کردند.داستان‌های بابل در قدیمی‌ترین مجموعه‌ها، اهمیت ویژه‌ای دارد(رجوع کنید به ار. خوری، Babylon، f 123؛همان، Les Legends، 84 223)
در این مجموعه‌ها توصیفی از رویارویی یونس پیامبر(ص) با نهنگ،بازگشت او به سوی قوم خود و تعیین«اشعیاء»به جانشینی خویش گنجانده شده است.(ار.خوری،Les Legendse، 37 223)
از جمله پادشاهان بابلی مهم، سنا کریب(همان،50 237) حاکم نینوا است.وی که نخستین پادشاه قابل ذکر بابل است،سپاهی مرکب از «600 هزار پرچم» را به سوی فلسطین گسیل داشت که هر پرچم معرف هزار جنگاور بود،اما همان طور که اشعیای نبی پیش بینی کرده بود،این سپاه شکست خورد.قصه «بخت النصر» اهمیت بیشتری دارد؛چرا که سقوط «بیت المقدس» و تبعید «دانیال» و‌دیگر اسرای یهودی را هم در بر می‌گیرد.وقتی دانیال خواب پادشاه را تعبیر می‌کند،آنها آزاد می‌شوند.(همان، ص 79 250)
این دست قصه‌های قدیمی،نخست دهان به دهان می‌گشت و رفته رفته در قرن دوم/هشتم به رشته تحریر در آمد.این داستان‌ها را می‌توان از تفاسیر پر آب و تاب ایات قرآنی به حساب آورد که نخست از یهودیان و مسیحیان تازه مسلمان برگرفته شدند(که در مقایسه با اعراب مشرک تازه مسلمان،اطلاعات بیشتری در این زمینه داشتند) تا عناصر انجیلی موجود در قرآن را توضیح دهند.ابن خلدون مورخ و فیلسوف(وفات 808 / 1406) ضرورت استناد به این منابع را یادآور می‌شود،اما استفاده بیش از اندازه،آنها را در تفاسیر محکوم می‌کند(رجوع کنید به ار.خوری، Zbn Khaldun، ص 8 197؛همان Babylon، f 142).
در هر حال،قصه‌های بابل به یک سنت تاریخی مشترک تعلق دارند و داستان‌هایی از این دست را باید منابعی مهم برای تاریخ باستان به حساب آورد،مخصوصاً درمواقعی که دیگر اطلاعات موجود نمی‌باشد.
کتاب اچ شوارتز باوم نشان می‌دهد که این مطلب در روشن ساختن برخی جنبه‌های روایت انجیل تا چه اندازه می‌تواند مفید باشد.(Bible legends،Luf، f 21؛برای مقاله حاضر رجوع کنید به f 46 و مخصوصاً f 57)

تبلیغات