هدایت ها و ارزش ها/از آب تا کف
آرشیو
چکیده
متن
ایا تا به حال حجم زیادی از آب را دیدهاید که همانند سیل در جریان باشد؟در چنین زمانهایی بر روی این آبهای خروشان کفهای بسیاری وجود دارد که هیچ فایدهای ندارند.مشابه این مسئله را میتوان در فلزات مذاب دید.وقتی مواد معدنی و فلزاتی مانند آهن،نقره، طلا و شبیه آن را ذوب میکنند،ناخالصیهایی همانند کف بر روی آنها تشکیل میشود.این کفها نیز موادی زاید و بیخاصیت است که نفعی برای کسی ندارد و دور ریخته میشوند. از عالم محسوسات که بگذریم و به عالم معقولات برسیم،میبینیم که حق و باطل نیز همین گونه است.حق همانند آب زلال و صاف و یا همانند ماده خالص طلا و نقره همیشه سودمند است،اما باطل به کفهای روی آب و اجرام بیخاصیت فلزات میماند که پس از مدتی،دور ریختنی است.
این مثال زیبا در قرآن کریم آمده است:
)أنزل من السماء ماء فسالت أو دیة بقدرها فاحتمل السّیل زبدا رابیا و ممّا یوقدون علیه فی النّار ابتغاء حلیة أو متاع زبد مثله کذلک یضرب الله الحقّ و الباطل فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض کذلک یضرب اللّه الأمثال؛(خداوند) از آسمان آبی فرستاد واز هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد،سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد، و از آنچه (در کورهها) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی،آتش روی آن روشن میکنند،نیز کفهایی مانند آن به وجود میاید خداوند،حق و باطل را چنین مثل میزند! اما کفها به بیرون پرتاب میشوند،ولی آنچه به مردم سود میرساند(آب یا فلز خالص) در زمین میماند.خداوند این چنین مثال میزند؟)
وجه شبه در آنچه که در ایه شریفه مثال زده شده در مورد حق، سودمندی و ثبات و در مورد باطل،بیخاصیتی و ناپایداری است.
نکتهها:
1.این مثال اگر چه در امور حسی بیان شده، اما درباره علوم و اعتقادات نیز جاری است،اولاً علوم و اعتقادات حقه همانند زلال باران و یا خالص فلزات در دل مؤمنان پایدار میباشد و در مقابل،عقاید باطل در نفس کافر به کفی میماند که ثبات ندارد و او را به جایی نمیرساند،ثانیاً هر انسانی به اندازه ظرفیت وجودی خود از علوم و اعتقادات بهره میبرد.علم همانند باران است و دل انسان همانند ظرفی است که به تناسب ظرفیت خود از آن سود میبرد.1
2.وجودی که از ناحیه حق تعالی بر موجودات نازل میشود،همانند باران رحمتی است که بر سطح زمین میبارد و هر کس به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می برد.در واقع، در مبدأ فیض الهی هیچ گونه بخل و محدودیتی وجود ندارد، همانطور که ابرهای آسمانی بدون قید و شرط میبارند،ولی هر زمین و درّه و رودخانهای به اندازه خود از آن بهره میبرد، دلهای انسان و موجودات نیز به اندازه گستره وجودی خود بهرهمند میشوند.2
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد قسمت یک روزهای3
حضرت علی(ع) به کمیل نخعی میفرماید:
این دلها ظرفهایی است[که حقایق ومعارف را در خود نگاه میدارد] و بهترین آنها دلیلی است که اسرار و علوم را بهتر و بیشتر در خود نگاه میدارد.4
3. در طبیعت،زیبایی و زشتی،خالصی وناخالصی،سختی و راحتی،نوش و نیش وگل وخار با یکدیگر آمیختهاند.باید با نیروی فکر وتدبیر و تلاش،خالص را از ناخالص جدا کرد.برای رفاه در زندگی باید کورهای ساخت و با تلاش و کار،مواد معدنی را گداخت تا زیبایی و سعادت نصیب انسان شود.
«نابرده رنج گنج میسر نمیشود».
4.بقای هر چیز بسته به میزان سود رسانی آن است.آب که مایه حیات است،میماند،فلزات ارزشمندی که برای زینت یا ساخت وسایل زندگی بهرهبرداری میشوند میمانند اما کفها به دور افکنده میشوند.
اگر به جامعه نگاه کنیم،خواهیم فهمید که تنها،انسانها،گروهها و مکتبهایی ماندگارند که برای مردم مفید و سودمند بوده و به علاوه بهرهای از حق برده باشند.چنین گروههایی،اگر شائبهای از باطل داشته باشند،سرانجام نابود خواهند شد.5
5حق ماندنی است و باطل به جایی میرسد که قدرت نگهداری خود را ندارد، لذا از متن جامعه به بیرون پرتاب میشود. هنگامی که حق در حال خروش است و به جوشش در میاید،باطل همچون کفهای روی آب یا روی مواد مذاب از گردونه خارج میشود و این معنای همان فرموده خداوند متعال است:)جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا؛حق فرا رسید و باطل نابود شد ؛زیرا باطل نابود شدنی است). (سوره اسراء،ایه 81)
6.در زندگی امروز،اگر میبینید انسان یا مکتب باطلی مدتی سر پا میماند،شاید به سبب مقدار حقی است که با آن آمیخته شده است،لذا به همان نسبت پایداری پیدا کرده است اما باید دانست سرانجام شائبههای باطل سبب خذلان و نابودی آنها میشود.این سنت الهی و منطقی قرآن است که میفرماید:
)بل نقذف بالحقّ علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق؛بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آن را هلاک سازد و این گونه باطل محو و نابود میشود)
پیکار میان حق و باطل همچنان تداوم دارد تا آن زمان که مصلح کل،حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء ظهور کرده،حق را متجلی و باطل را نابود کند.حضرت امام محمد باقر(ع) میفرماید:«هنگامی که قائم(عج) قیام کند،دولت باطل بر چیده خواهد شد».6
1.تفسیر المیزان ، ج 11، ص 371.
2.تفسیر المیزان،ج 11، ص 371 372.
3.مثنوی معنوی،دفتر اول.
3.نهج البلاغه، حکمت 139.
4.تفسیر نمونه، ج 10، ص 170.
5بحارالانوار، ج 24، ص 213.
این مثال زیبا در قرآن کریم آمده است:
)أنزل من السماء ماء فسالت أو دیة بقدرها فاحتمل السّیل زبدا رابیا و ممّا یوقدون علیه فی النّار ابتغاء حلیة أو متاع زبد مثله کذلک یضرب الله الحقّ و الباطل فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض کذلک یضرب اللّه الأمثال؛(خداوند) از آسمان آبی فرستاد واز هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد،سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد، و از آنچه (در کورهها) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی،آتش روی آن روشن میکنند،نیز کفهایی مانند آن به وجود میاید خداوند،حق و باطل را چنین مثل میزند! اما کفها به بیرون پرتاب میشوند،ولی آنچه به مردم سود میرساند(آب یا فلز خالص) در زمین میماند.خداوند این چنین مثال میزند؟)
وجه شبه در آنچه که در ایه شریفه مثال زده شده در مورد حق، سودمندی و ثبات و در مورد باطل،بیخاصیتی و ناپایداری است.
نکتهها:
1.این مثال اگر چه در امور حسی بیان شده، اما درباره علوم و اعتقادات نیز جاری است،اولاً علوم و اعتقادات حقه همانند زلال باران و یا خالص فلزات در دل مؤمنان پایدار میباشد و در مقابل،عقاید باطل در نفس کافر به کفی میماند که ثبات ندارد و او را به جایی نمیرساند،ثانیاً هر انسانی به اندازه ظرفیت وجودی خود از علوم و اعتقادات بهره میبرد.علم همانند باران است و دل انسان همانند ظرفی است که به تناسب ظرفیت خود از آن سود میبرد.1
2.وجودی که از ناحیه حق تعالی بر موجودات نازل میشود،همانند باران رحمتی است که بر سطح زمین میبارد و هر کس به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می برد.در واقع، در مبدأ فیض الهی هیچ گونه بخل و محدودیتی وجود ندارد، همانطور که ابرهای آسمانی بدون قید و شرط میبارند،ولی هر زمین و درّه و رودخانهای به اندازه خود از آن بهره میبرد، دلهای انسان و موجودات نیز به اندازه گستره وجودی خود بهرهمند میشوند.2
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد قسمت یک روزهای3
حضرت علی(ع) به کمیل نخعی میفرماید:
این دلها ظرفهایی است[که حقایق ومعارف را در خود نگاه میدارد] و بهترین آنها دلیلی است که اسرار و علوم را بهتر و بیشتر در خود نگاه میدارد.4
3. در طبیعت،زیبایی و زشتی،خالصی وناخالصی،سختی و راحتی،نوش و نیش وگل وخار با یکدیگر آمیختهاند.باید با نیروی فکر وتدبیر و تلاش،خالص را از ناخالص جدا کرد.برای رفاه در زندگی باید کورهای ساخت و با تلاش و کار،مواد معدنی را گداخت تا زیبایی و سعادت نصیب انسان شود.
«نابرده رنج گنج میسر نمیشود».
4.بقای هر چیز بسته به میزان سود رسانی آن است.آب که مایه حیات است،میماند،فلزات ارزشمندی که برای زینت یا ساخت وسایل زندگی بهرهبرداری میشوند میمانند اما کفها به دور افکنده میشوند.
اگر به جامعه نگاه کنیم،خواهیم فهمید که تنها،انسانها،گروهها و مکتبهایی ماندگارند که برای مردم مفید و سودمند بوده و به علاوه بهرهای از حق برده باشند.چنین گروههایی،اگر شائبهای از باطل داشته باشند،سرانجام نابود خواهند شد.5
5حق ماندنی است و باطل به جایی میرسد که قدرت نگهداری خود را ندارد، لذا از متن جامعه به بیرون پرتاب میشود. هنگامی که حق در حال خروش است و به جوشش در میاید،باطل همچون کفهای روی آب یا روی مواد مذاب از گردونه خارج میشود و این معنای همان فرموده خداوند متعال است:)جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا؛حق فرا رسید و باطل نابود شد ؛زیرا باطل نابود شدنی است). (سوره اسراء،ایه 81)
6.در زندگی امروز،اگر میبینید انسان یا مکتب باطلی مدتی سر پا میماند،شاید به سبب مقدار حقی است که با آن آمیخته شده است،لذا به همان نسبت پایداری پیدا کرده است اما باید دانست سرانجام شائبههای باطل سبب خذلان و نابودی آنها میشود.این سنت الهی و منطقی قرآن است که میفرماید:
)بل نقذف بالحقّ علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق؛بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آن را هلاک سازد و این گونه باطل محو و نابود میشود)
پیکار میان حق و باطل همچنان تداوم دارد تا آن زمان که مصلح کل،حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء ظهور کرده،حق را متجلی و باطل را نابود کند.حضرت امام محمد باقر(ع) میفرماید:«هنگامی که قائم(عج) قیام کند،دولت باطل بر چیده خواهد شد».6
1.تفسیر المیزان ، ج 11، ص 371.
2.تفسیر المیزان،ج 11، ص 371 372.
3.مثنوی معنوی،دفتر اول.
3.نهج البلاغه، حکمت 139.
4.تفسیر نمونه، ج 10، ص 170.
5بحارالانوار، ج 24، ص 213.