المعز و المذل
آرشیو
چکیده
متن
بسیار میبینیم که مردمانی اوضاعشان زیر و گشته و از حالی به حال دیگر دگرگون میشوند، در این حالت،چیزی نمیتوانیم بگوییم جز آنکه:«منزه باد آنکه همواره پایدار است،تغییر میدهد،ولی تغییر نمیکند».شاید حکمت این دگرگونیها در پندگیری و عبرت آموزی و تفکر در دلایل آنها نهفته باشد. انسان از خود میپرسد:«چرا این مرد،پس از آنکه ثروتمند و یا عزیز بود، فقیر و یا ذلیل گشت»؟،چرا…؟
خداوند بلند مرتبه است که دگرگون ساز میباشد، هر چه را که بخواهد،دگرگون میکند،به هر که بخواهد بزرگی میبخشد،هر که را بخواهد،خوار میگرداند و این دلیلی بر قدرت مطلق اوست و این دگرگونی اتفاق نمی افتد،مگر به اقتضای حکمت و عدلش.خداوند دینش را به عزت آراسته و قدر و منزلت داده و در عزت این دین،همان بس که آن را بر عزیزترین آفریدهاش،حضرت محمد(ص) نازل کرده است.خداوند رسول و مؤمنان را،هنگامی که به این دین عزیز تمسک جستند،عزت بخشید.
منافقان و کفار،گمان بردند که عزت جز در جاه و سلطنت و مال نیست،پس خداوند باطل بودن اندیشه آنها را برایشان نمایان ساخت و به آنها تایید کرد که حقیقت جز در ایمان به خدای نمیباشد؛زیرا عزیز و عزت بخش و توانمند است یقولون لئن رّجعنا إلی المدینة لیخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للّه العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکنّ المنافقین لایعلمون؛میگویند،اگر به مدینه بازگردیم،به یقین،آن کس که قدرتمندتر است،شخص ضعیفتر را از شهر بیرون خواهد کرد،حال آنکه قدرت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است،ولی منافقان این حقیقت را در نمییابند ;.(سورهُ منافقون،ایه 8)
مسلمانان،از آغاز طلوع اسلام،همواره ایمان داشتند که هر کس به کتاب خداوند و راه و روش فرستادهاش تمسک جوید،بزرگی و قدرت مییابد و خواری در دوری از آنها میباشد.آنها همواره همه امور را بر کتاب خدا و سنت رسولش عرضه میکردند،تا درستی یا نادرستی آن را بیابند.ولی بسیاری از مردم، این حقیقت را در نمییافتند و گمان میکردند که مسلمانان به دلیل تواضع و فقرشان، عزیز و توانمند نیستند.در یکی از جنگها،فرماندهُ کفار از فرمانده مسلمانان پرسید:چرا به سرزمین ما آمدید؟ایا عزت و سربلندی و مال میجویید؟
پس فرمانده مسلمانان پاسخ داد:«ما آمدیم تا هر کس از بندگان را که بخواهد،به بندگی خداوند بندگان دعوت کنیم،ما آمدیم هر که را بخواهد،از تنگی دنیا به وسعت دنیا و آخرت رهنمون سازیم».
این فرمانده برای به دست آوردن عزت و مقام مبارزه نکرد،بلکه در راه خدا و برافراشتن نام خداوند و دین او مبارزه کرد او این سخن خداوند را خوب فهمیده بود: لقد انزلنا إلیکم کتاباً فیه ذکرکم ; و به آن تمسک جسته و دریافته بود که «عزت و شرف و کرامت» در تمسک به آن است.خداوند به او بخشید و به اوبا وجود وضعیت و شرایط سختی که در آن به سر میبرد عزت و قدر و منزلت والایی بخشید.
خداوند مستکبران و مغروران را همواره به او گمان بد دارند؛خوار میکند: قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر إنک علی کل شی قدیر؛بگو:بار خدایا،ای پادشاه ملک و هستی، ای کسی که هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی بگیری و به هر که خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی و هر خیر و نیکی به دست تو است و تنها تو به همه چیز توانایی ;.(سوره آل عمران،ایه 26)
خداوند هر که را که از یاد و عبادت خدا سرباز زد و به ستیزه با پیامبرانش برخاست،خوار نمود.او فرعون،قارون،هامان،ابولهب و ابوجهل و مانند آنها را در دنیا خوار گرداند و در آخرت به عذابی سخت دچار خواهد ساخت: یوم یخرجون من الأجداث سراعاً کأنهم إلی نُصُب یوفضون.خاشعة ابصارهم ترهقهم ذلّة ذلک الیوم الذی کانوا یوعدون؛آن روزی که شتابان از گورهایشان برمیایند و گویی آنان به سوی نشانهای که برای رهیابی نهاده شده است،میشتابند این در حالی است که چشمانشان فرو افتاده و زبونی و خواری بر آنان چیره شده است،این است همان روزی که به آنان وعده داده میشد ;.(سوره معارج،ایات 43 ـ 44)
خداوند همواره به گناهکاران فرصت های فراوان میدهد که توبه و خود را اصلاح نمایند،ولی کسانی که از این فرصتها استفاده نکرده و در خود بازنگری نمیکنند،سرانجام کارهای خود را خودشان به دوش میکشند. قرآن برای ما داستان بنی اسرائیل را نقل میکند،هنگامی که از فرمانهای پروردگارشان سرپیچی میکردند و پیامبرانشان را میکشتند و هر چه از گناهانشان میگذشت،به سرکشی و گمراهی خود ادامه میدادند و گمان میکردند که آنها فرزندان خدا و نزد او عزیز هستند.به همین دلیل،خداوند آنها را پس از آنکه به انها عزت بخشیده بود،ذلیل گردانید: و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربّک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها قال أتستبدلون الذی هو أدنی بالذی هو خیر اهبطوا مصراً فانّ لکم ما سألتم و ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باءو بغضب من الله ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النّبیین بغیر الحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون؛و (یادآورید)وقتی که به موسی(ع) اعتراض کردید که ما بر یک نوع غذا صبر نخواهیم کرد،از خدای خود بخواه تا برای ما زمین نباتاتی مانند سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برآورد.موسی گفت ایا میخواهید غذای بهتری را که دارید به پستتر از آن تبدیل کنید(حال آن که درخواست شما این است) به شهر مصر فرود ایید که در آنجا آنچه درخواست کردید، فراهم است.و بر آنها ذلت و خواری مقدر گردید، و چون دست از ستمکاری برنمیداشتند و به ایات خداوند کافر می شدند،و اینها را به ناحق کشتند،به دیگر بار به خشم و قهر خدا گرفتار شدند ;.(سوره بقره،ایه 61)
ذلت،در دنیا بیآبرویی و در آخرت عذاب است،همچنان که عزت در دنیا توانمندی و کرامت و در آخرت رستگاری است.از خداوند میخواهیم که ملت و وطنمان را عزت بخشد.
خداوند بلند مرتبه است که دگرگون ساز میباشد، هر چه را که بخواهد،دگرگون میکند،به هر که بخواهد بزرگی میبخشد،هر که را بخواهد،خوار میگرداند و این دلیلی بر قدرت مطلق اوست و این دگرگونی اتفاق نمی افتد،مگر به اقتضای حکمت و عدلش.خداوند دینش را به عزت آراسته و قدر و منزلت داده و در عزت این دین،همان بس که آن را بر عزیزترین آفریدهاش،حضرت محمد(ص) نازل کرده است.خداوند رسول و مؤمنان را،هنگامی که به این دین عزیز تمسک جستند،عزت بخشید.
منافقان و کفار،گمان بردند که عزت جز در جاه و سلطنت و مال نیست،پس خداوند باطل بودن اندیشه آنها را برایشان نمایان ساخت و به آنها تایید کرد که حقیقت جز در ایمان به خدای نمیباشد؛زیرا عزیز و عزت بخش و توانمند است یقولون لئن رّجعنا إلی المدینة لیخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للّه العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکنّ المنافقین لایعلمون؛میگویند،اگر به مدینه بازگردیم،به یقین،آن کس که قدرتمندتر است،شخص ضعیفتر را از شهر بیرون خواهد کرد،حال آنکه قدرت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است،ولی منافقان این حقیقت را در نمییابند ;.(سورهُ منافقون،ایه 8)
مسلمانان،از آغاز طلوع اسلام،همواره ایمان داشتند که هر کس به کتاب خداوند و راه و روش فرستادهاش تمسک جوید،بزرگی و قدرت مییابد و خواری در دوری از آنها میباشد.آنها همواره همه امور را بر کتاب خدا و سنت رسولش عرضه میکردند،تا درستی یا نادرستی آن را بیابند.ولی بسیاری از مردم، این حقیقت را در نمییافتند و گمان میکردند که مسلمانان به دلیل تواضع و فقرشان، عزیز و توانمند نیستند.در یکی از جنگها،فرماندهُ کفار از فرمانده مسلمانان پرسید:چرا به سرزمین ما آمدید؟ایا عزت و سربلندی و مال میجویید؟
پس فرمانده مسلمانان پاسخ داد:«ما آمدیم تا هر کس از بندگان را که بخواهد،به بندگی خداوند بندگان دعوت کنیم،ما آمدیم هر که را بخواهد،از تنگی دنیا به وسعت دنیا و آخرت رهنمون سازیم».
این فرمانده برای به دست آوردن عزت و مقام مبارزه نکرد،بلکه در راه خدا و برافراشتن نام خداوند و دین او مبارزه کرد او این سخن خداوند را خوب فهمیده بود: لقد انزلنا إلیکم کتاباً فیه ذکرکم ; و به آن تمسک جسته و دریافته بود که «عزت و شرف و کرامت» در تمسک به آن است.خداوند به او بخشید و به اوبا وجود وضعیت و شرایط سختی که در آن به سر میبرد عزت و قدر و منزلت والایی بخشید.
خداوند مستکبران و مغروران را همواره به او گمان بد دارند؛خوار میکند: قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر إنک علی کل شی قدیر؛بگو:بار خدایا،ای پادشاه ملک و هستی، ای کسی که هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی بگیری و به هر که خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی و هر خیر و نیکی به دست تو است و تنها تو به همه چیز توانایی ;.(سوره آل عمران،ایه 26)
خداوند هر که را که از یاد و عبادت خدا سرباز زد و به ستیزه با پیامبرانش برخاست،خوار نمود.او فرعون،قارون،هامان،ابولهب و ابوجهل و مانند آنها را در دنیا خوار گرداند و در آخرت به عذابی سخت دچار خواهد ساخت: یوم یخرجون من الأجداث سراعاً کأنهم إلی نُصُب یوفضون.خاشعة ابصارهم ترهقهم ذلّة ذلک الیوم الذی کانوا یوعدون؛آن روزی که شتابان از گورهایشان برمیایند و گویی آنان به سوی نشانهای که برای رهیابی نهاده شده است،میشتابند این در حالی است که چشمانشان فرو افتاده و زبونی و خواری بر آنان چیره شده است،این است همان روزی که به آنان وعده داده میشد ;.(سوره معارج،ایات 43 ـ 44)
خداوند همواره به گناهکاران فرصت های فراوان میدهد که توبه و خود را اصلاح نمایند،ولی کسانی که از این فرصتها استفاده نکرده و در خود بازنگری نمیکنند،سرانجام کارهای خود را خودشان به دوش میکشند. قرآن برای ما داستان بنی اسرائیل را نقل میکند،هنگامی که از فرمانهای پروردگارشان سرپیچی میکردند و پیامبرانشان را میکشتند و هر چه از گناهانشان میگذشت،به سرکشی و گمراهی خود ادامه میدادند و گمان میکردند که آنها فرزندان خدا و نزد او عزیز هستند.به همین دلیل،خداوند آنها را پس از آنکه به انها عزت بخشیده بود،ذلیل گردانید: و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربّک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها قال أتستبدلون الذی هو أدنی بالذی هو خیر اهبطوا مصراً فانّ لکم ما سألتم و ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باءو بغضب من الله ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النّبیین بغیر الحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون؛و (یادآورید)وقتی که به موسی(ع) اعتراض کردید که ما بر یک نوع غذا صبر نخواهیم کرد،از خدای خود بخواه تا برای ما زمین نباتاتی مانند سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برآورد.موسی گفت ایا میخواهید غذای بهتری را که دارید به پستتر از آن تبدیل کنید(حال آن که درخواست شما این است) به شهر مصر فرود ایید که در آنجا آنچه درخواست کردید، فراهم است.و بر آنها ذلت و خواری مقدر گردید، و چون دست از ستمکاری برنمیداشتند و به ایات خداوند کافر می شدند،و اینها را به ناحق کشتند،به دیگر بار به خشم و قهر خدا گرفتار شدند ;.(سوره بقره،ایه 61)
ذلت،در دنیا بیآبرویی و در آخرت عذاب است،همچنان که عزت در دنیا توانمندی و کرامت و در آخرت رستگاری است.از خداوند میخواهیم که ملت و وطنمان را عزت بخشد.