آداب مسلمانی از دریچه علم
آرشیو
چکیده
متن
بسیاری از آداب و بایدها و نبایدهای دینی ما گذشته از حلال و حرام و مستحب و مکروه بودن،دارای فایدهها و یا آسیبهایی از نظر علمی میباشند که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
چشم چرانی
نگاههای آلوده که در عرف ما از آن به «چشم چرانی» تعبیر میشود منشاء انحرافات مختلف جنسی می باشد. از این رو، برای پاکسازی دل،باید ابتدا دیده را از آلایندهها زدود و در همین راستا میباشد که،قرآن کریم پیش از دعوت به عفت جنسی، به عفیف ساختن نگاه سفارش می کند و می فرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم… و قل للمؤمنات یغض من ابصارهن و یحفظن فروجهن…؛به مردان با ایمان بگو،عفت چشم و عفت جنسی را رعایت کنند… و به زنان با ایمان بگو عفت چشم و عفت جنسی را رعایت کنند….(سوره نور، ایه31 و32)
از پیامبر(ص) روایت شده است:«النظر مهم مسموم من سهام ابلیس؛ چشم دوختن (به نا محرم) تیر زهرآگینی از تیرهای شیطان است».(بحارالانوار،ج104،ص 38، چاپ بیروت)
نگاه آلوده آدمی را در دام عشقهای نا پاک و انحرافات جنسی گرفتار میسازد، چنان که علی(ع) در این مورد فرمودهاند:«چه بسا عشقی که با یک نگاه، بذرافشانی میگردد».(غررالحکم و دررالکلم،محمد تمیمی، دانشگاه تهران، حدیث 5314)
چشم چرانی در نتیجه محرومیتهای جنسی، محیط نا مساعد و ضعف اراده و… به وجود میاید،عصب «لی بیدو» که در اعصاب چشم متمرکز است،با اعصاب جنسی متصل و مرتبط میباشد و از این روست که شخص با چشم چرانی لذت می برد.
خوب است در راستای بیان علتهای نفی اسلام از این عمل ناپسند و منافی اخلاق،به ضررهای آن اشاره نماییم.
آسیبهای چشم چرانی:چشم چرانی سبب درشتی چشم، ضعف اعصاب و روان، بیخوابی،کم خوابی،بی اشتهایی،خیال پردازی واهی، تشویش ذهن و اغتششات و بیماریهایی از این دست میگردد.(مسائل درمانی و طب درمانی، عبدالکریم بیآزار شیرازی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش،ج3، ص 258)
این رفتار ناپسند که بیشتر از مردها سر میزند،باعث بروز «سادیسم» در آنها میگردد و در زنها که بیشتر ناشی از خودنمایی است،بیماری «ماژوشیسم» را به وجود میآورد.(همان)
قاعده اعتدال در غذا خوردن
کلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین؛ بخورید و بیاشامید، [ولی] زیاده روی نکنید؛ چرا که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.(سوره اعراف،ایه31)
خداوند در این ایه،یک چهار چوب کلی و اساسی را برای تغذیه ارائه میدهد و آن عبارت است از مصرف به اندازه غذا و جلوگیری از اسراف.
«اسراف» کلمه جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیت، کیفیت، بیهوده گرایی،اتلاف و مانند آن را شامل میگردد و مصادیق گوناگونی چون:پرخوری و پرآشامی،تندخوری،زیاده روی در خوردن یک نوع غذا و روی آوردن به غذاهای حرام را،افزون بر خوراکیهای حلال شامل میگردد.
پیامدهای اسراف در غذا
1.سوء هاضمه،بزرگ شدن معده و شکم،2. بالا رفتن غلظت خون (تسلب شرایین)،3.پیچ خوردن معده،4. سوزش قلب،5.آثار روانی مثل کودنی و تنبلی و افزایش شهوت،6.پوسیدگی دندانها،7.دچار شدن به وبا، تیفوئید و…، 8.بیماری های مفصلی و سنگ کلیه (در نتیجه خوردن یک نوع غذا)،9.چاقی.
آداب غذا خوردن و دستور به خوردن نمک
در اسلام،دستورات زیادی در مورد خوردن نمک،به عنوان یک پیش غذا،وارد شده است. حضرت علی(ع) میفرمایند:«با نمک خوردن در اول غذا،خوردن را شروع کنید که اگر مردم بدانند چه خاصیتی در نمک است، هر اینه بر تریاق [بهترین دوای مؤثر] تجربه شده،آن را بر میگزینند».
امام صادق(ع) نیز فرمودهاند:«رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود:ای علی،غذا را با نمک آغاز کن وبا آن به پایان رسان که هر کس چنین کند،از 72 نوع از انواع بلا در امان است که از آن جمله جنون و جذام و پیسی میباشد.و همچنین از ایشان روایت شده است:
«هر کس در اول و آخر غذا نمک بخورد، لکه های سیاه و سفید صورتش برطرف خواهد شد».در روایتی از پیامبر(ص) دردهای گلو،دندانها و دردهای شکم از جمله بیماریهایی دانسته شدهاند که خوردن نمک از بروز آن جلوگیری میکند.
نمک از دریچه علم: نمک به دلیل داشتن «اسید» بهترین داروی ضد عفونی کننده است؛ چرا که هیچ نوع میکروبی نمیتواند در نمک رشد و نمو یا زندگی کند.
«دکتر تومانیانس» در کتاب خود به نام «Hygienic ruler in Islam» فایدههای استعمال نمک را در پیش از غذا این گونه بر میشمارد:
1.بنابر یافتههای علوم پزشکی،دهان محل تجمع انواع میکروبها میباشد که در اثر استعمال نمک در پیش از غذا، آنها بر طرف میگردند.
2.آب دهان (بزاق) از چشمههایی به نام غدد بزاقی جاری میباشند که هرچه با غذا مخلوط شوند،غذا زودتر از گلو پایین میرود و زودتر هضم میشود.ورود نمک در دهان،غدههای اطراف دهان را تحریک و به ترشح آنها سرعت میبخشد.از این رو،غذا را زودتر هضم و برای فرو بردن حاضر میسازد.
3.زمانی که نمک وارد معده خالی از غذا میگردد، غده معده را تحریک میکند و ترشحات زیادتری به وجود میآورد.پس «اسفیورت» نمک سبب زود فرو بردن و زود هضم شدن غذا میگردد.
4.از آنجا که نمک پیش از غذا تحریک کننده غدههای هاضمه است،در اثر تحریک آنها،انسان میل به غذا خوردن مییابد،بنابراین،نمک سبب زیاد شدن اشتها میگردد.
5.چنانچه مواد شیمیایی،بیش از اندازه معمول در معده ترشح شود، موجب سوء هاضمه میگردد و نمک پیش از غذا،به دلیل دارا بودن اثر اسیدی،آن را خنثی و بیاثر می نماید و سوء هاضمه را برطرف می کند.
6.در بدن و خون و ساختمان جسم مقدار معینی نمک وجود دارد که اگر این مقدار کاهش یابد،موجب امراض مختلفی در اعضاء بدن میگردد،اما وقتی نمک پیش از غذا وارد معده گردد،مقدار مورد نیاز را برای کمبود خود نگه میدارد و در حقیقت،مقدار از دست رفته را جبران میسازد.
7.بدن انسان به منظور برطرف کردن نمک،به آب نیاز دارد و استعمال نمک، بیش از غذا،آدمی را به نوشیدن آب مجبور می سازد و این،خود،سبب افزایش«ادرار» و شستشوی کلیه و مثانه میشود.
8.در اثر نمک خوردن،مقداری از آب بدن از روزنههای پوست بیرون میاید و به این ترتیب، سوارخهای تنفسی پوستی،پاک و پاکیزه میگردند.
9.خوردن نمک در بعد از صرف غذا نیز،غدد بزاقی را تحریک میسازد و باعث زیاد شدن آب دهان می گردد.بنابراین،انسان ناگزیر به فرو بردن یا بیرون کردن آن از دهان میشود که در هر دو صورت،چربی یا غذای باقی مانده در دهان و بین دندان به همراه آب دهان برطرف میشود.
10.اگر آدمی غذایی بخورد که نمک آن کم باشد و یا در معده ترشحات مواد نمکی نباشد،غذا دیرتر هضم میشود و این،سبب بروز سوء هاضمه می شود.خوردن نمک، پیش از غذا،این آسیب را برطرف میسازد.
وضو و غسل
علاوه بر عبادی و معنوی وضو و غسل،این دو فریضه،از جنبههای بهداشتی و علمی مختلفی نیز برخوردارند که نه تنها امروزه بسیاری از صاحب نظران و پزشکان آن را ثابت نمودهاند،بلکه حتی در برخی روایات هم این جنبهها یادآوری گردیده و مورد توجه واقع شده است.از جمله امام رضا(ع) نقل شده است که در مورد وضو فرمودهاند:«و}وضو{ برای این است که بنده در مقابل پروردگار خود پاکیزه باشد و قابل مذاکره و مکالمه گردد و اطاعت امر مولی نموده،از کثافات و نجاسات پاک گردد، کسالت تن او برطرف شود ـ و خواب از چشم او بیرون رود؛تا این معارف به پاکی قلب او در مقابل عظمت خالق منتهی شود ـ و سبب وجوب شستن صورت و دستها و مسح سر و پا آن است که این اعضا در نماز بیشتر به کار میاید؛زیرا نماز گزار با صورت سجده و خضوع می کند و با دست خود حاجات خویش را عرضه می دارد و با سر خویش جهت قبله را حفظ مینماید و با پاهایش قیام و قعود نماز را انجام می دهد».
حکمتهای وضو در بیان اندیشمندان
1. دست و صورت که بیشتر در معرض میکروبهای مختلف هستند،باید هر روز،چند مرتبه با عنوان وضو شسته شود ، به طوری که آب به پوست برسد و چربی و کثیفی هایش را برطرف سازد.اعضای غیر از وضو (که زیر لباس است) کمتر در معرض کثیفی و آلودگی های محیطی قرار دارد.(فلسفه احکام،ص 188)
2.تا مدتها پیش گمان میکردند ورود میکروب به داخل بدن،منحصر به سوراخهای بدن (مثل دهان) میباشد،ولی اخیراً ثابت شده که ممکن است میکروب از سطح پوست نیز وارد بدن گردد و از آنجایی که دست و صورت، بیشتر در معرض آلودگیها قرار میگیرد،دستور داده شده است که به مسح پا و سر به هنگام وضو شسته شود اکتفا گردیده است؛تا موجب سختی نشود.(همان)
3.احکام وضو این است که پیش از انجام آن،هر چیزی را که مانع از رسیدن آب به محل مسح سر و پا میشود،برطرف نماییم،به این،ترتیب،نظافت محل سر و پا نیز تحقق مییابد و این خود،یک نکته بهداشتی است.
4.ماساژ دادن به روشهای مختلف فایدههای فراوانی برای بدن دارد که وضو نیز همان خاصیت ماساژ را دارا می باشد؛زیرا وقتی آب سرد به سطح اعضای وضو، رسید و محل آن سرد گردید،برای حفظ درجه حرارت طبیعی بدن و جبران حرارت از دست رفته اعضای وضو، دستگاه گردش خون به فعالیت سریع مشغول می شود تا درجه حرارت بدن متعادل شود وبه این ترتیب نشاط و سلامتی و تعدیل در دستگاه گردش خون که مهمترین عنصر بدن است به وجود می اید و بهداشت بدن را تأمین میسازد. (همان،ص 190)
5.در مورد نوع آب وضو (سرد بودن، پاک و مطلق بودن) و استنشاق (آب در بینی کردن) مضمضمه (آب در دهان کردن) و مسواک قبل از وضو نیز،به مطالب بهداشتی جالبی در روایات و سخنان پزشکان اشاره شده است.(فلسفه احکام،ص 2 ـ 241 و 246)
غسل
فریضه غسل کردن، نه تنها یکی از واجبات دینی و از لحاظ عبادی بسیار مورد توجه می باشد، بلکه از نظر بهداشتی و علمی هم دارای امتیازات و فایدههای زیادی می باشد،به عبارت دیگر، غسل نه تنها به روح آدمی طراوت و نشاط می بخشد و یک نورانیت معنوی ویژهای در شخص ایجاد می کند،بلکه در سلامت جسم اثرات شایانی میگذارد.در احکام اسلامی غسلهای مختلفی وجود دارد که هر یک میتواند در راستای فلسفه و علتهای خاصی مستحب یا واجب شده باشند. به عنوان نمونه،یکی از علتهایی که سبب شده است غسل کردن در روز جمعه مستحب شود، این می باشد که معمولا در این روز اجتماعات زیادی از جمله نماز جمعه برپا میگردد و مردم دور و نزدیک در یک جا و در کنار هم گرد میایند.بنابراین،شستشوی بدن به بهانه غسل،بهداشت و پاکیزگی جسم و محیط را تأمین و از طرفی با از بین بردن بوی عرق و… انس میان افراد را بیشتر میکند.(فلسفه احکام (اهتمام)، ص 209)
برخی پزشکان در مورد فایده های غسل جنابت چنین گفته اند:
1.سبب نشاط بخشی به بدن و ورزیده شدن آن از راه تحریک پایانههای عصبی موجود در پوست میگردد.
2.باعث احتقان خون در پوست و دستگاه تناسلی و دفع خونهای جمع شده در این قسمتها به سایر بخشهای بدن،به ویژه،قلب و مغز میگردد.
3. تأمین سلامتی پوست به آدمی کمک میکند تا وظایف مختلف خود را که مهمترین آنها انتقال احساسات و تنظیم دمای بدن و حفظ سلامتی می باشد،بهتر انجام دهد.
4.در حقیقت غسل یک فعالیت عضلانی است که با ورزش ارادی بدن، نشاط قلب و حس جریان یافتن خون در بدن را در پی دارد.
5.همچنین سلولهای مرده، مواد چربی زائد و گرد و غبار و دیگر آلودگیها را از سطح پوست میزداید.(پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،ج2،ص 358)
6.در روایتی آمده است:«در زمان جنابت، منی از تمام بدن بیرون می اید و به همین جهت لازم است، تمام بدن شسته شود».(بحار الانوار، ج81 ص21) دانشمندان، امروزه به این نتیجه رسیدهاند که خارج شدن منی از بدن آدمی،مانند بول و سایر زواید، یک عمل موضعی نیست؛زیرا به هنگام خروج آن،اثرش در تمام بدن آشکار میشود و همه سلولهای تن،در یک حالت سستی خاصی فرو میروند. (تفسیر نمونه،ج 4،ص 284)
7.ترتیب غسل:در مورد ترتیب غسل (سر و گردن، سمت راست و سمت چپ) نیز نکتههایی بهداشتی ذکر شده است.به عنوان نمونه گفته شده:زمانی که آدمی با آب سرد به شستن یک عضو میپردازد، درجه حرارت آن با دیگر اعضا تفاوت می یابد، در نتیجه،گردش خون به سمت آن شدیدتر میگردد و به دنبال آن عمل حیاتی دوران خون شدت می یابد.چنانکه در وضو هم این عمل صورت می گیرد.عمل وضو حتی اگر با آب گرم هم انجام شود،باز این فرایند جریان مییابد. (فلسفه احکام،ص 206)
8.پوست انسان دارای تنفس میکند و به همین منظور نزدیک به دو میلیون منفذ جلدی بر روی پوست وجود دارد. این منافذ در اثر برخی رسوبات بسته و در نتیجه تنفس پوست کم یا قطع میشود. با کمک غسل، این روزنه ها باز و حیات و نشاط به آن بر می گردد.
آنچه گفته شد، تنها برخی فواید غسل و وضو بود که بخشی از آن آثار بهداشتی با شستن ساده بدن هم حاصل میگردد. بنابراین،معلوم میشود که هدف خداوند از قرار دادن این احکام،تنها ایجاد چنین آثاری نبوده است،بلکه این احکام فلسفه برتری دارند و نباید آنها را در حد یک عمل بهداشتی ساده بدانیم.
چشم چرانی
نگاههای آلوده که در عرف ما از آن به «چشم چرانی» تعبیر میشود منشاء انحرافات مختلف جنسی می باشد. از این رو، برای پاکسازی دل،باید ابتدا دیده را از آلایندهها زدود و در همین راستا میباشد که،قرآن کریم پیش از دعوت به عفت جنسی، به عفیف ساختن نگاه سفارش می کند و می فرماید: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم… و قل للمؤمنات یغض من ابصارهن و یحفظن فروجهن…؛به مردان با ایمان بگو،عفت چشم و عفت جنسی را رعایت کنند… و به زنان با ایمان بگو عفت چشم و عفت جنسی را رعایت کنند….(سوره نور، ایه31 و32)
از پیامبر(ص) روایت شده است:«النظر مهم مسموم من سهام ابلیس؛ چشم دوختن (به نا محرم) تیر زهرآگینی از تیرهای شیطان است».(بحارالانوار،ج104،ص 38، چاپ بیروت)
نگاه آلوده آدمی را در دام عشقهای نا پاک و انحرافات جنسی گرفتار میسازد، چنان که علی(ع) در این مورد فرمودهاند:«چه بسا عشقی که با یک نگاه، بذرافشانی میگردد».(غررالحکم و دررالکلم،محمد تمیمی، دانشگاه تهران، حدیث 5314)
چشم چرانی در نتیجه محرومیتهای جنسی، محیط نا مساعد و ضعف اراده و… به وجود میاید،عصب «لی بیدو» که در اعصاب چشم متمرکز است،با اعصاب جنسی متصل و مرتبط میباشد و از این روست که شخص با چشم چرانی لذت می برد.
خوب است در راستای بیان علتهای نفی اسلام از این عمل ناپسند و منافی اخلاق،به ضررهای آن اشاره نماییم.
آسیبهای چشم چرانی:چشم چرانی سبب درشتی چشم، ضعف اعصاب و روان، بیخوابی،کم خوابی،بی اشتهایی،خیال پردازی واهی، تشویش ذهن و اغتششات و بیماریهایی از این دست میگردد.(مسائل درمانی و طب درمانی، عبدالکریم بیآزار شیرازی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش،ج3، ص 258)
این رفتار ناپسند که بیشتر از مردها سر میزند،باعث بروز «سادیسم» در آنها میگردد و در زنها که بیشتر ناشی از خودنمایی است،بیماری «ماژوشیسم» را به وجود میآورد.(همان)
قاعده اعتدال در غذا خوردن
کلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین؛ بخورید و بیاشامید، [ولی] زیاده روی نکنید؛ چرا که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.(سوره اعراف،ایه31)
خداوند در این ایه،یک چهار چوب کلی و اساسی را برای تغذیه ارائه میدهد و آن عبارت است از مصرف به اندازه غذا و جلوگیری از اسراف.
«اسراف» کلمه جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیت، کیفیت، بیهوده گرایی،اتلاف و مانند آن را شامل میگردد و مصادیق گوناگونی چون:پرخوری و پرآشامی،تندخوری،زیاده روی در خوردن یک نوع غذا و روی آوردن به غذاهای حرام را،افزون بر خوراکیهای حلال شامل میگردد.
پیامدهای اسراف در غذا
1.سوء هاضمه،بزرگ شدن معده و شکم،2. بالا رفتن غلظت خون (تسلب شرایین)،3.پیچ خوردن معده،4. سوزش قلب،5.آثار روانی مثل کودنی و تنبلی و افزایش شهوت،6.پوسیدگی دندانها،7.دچار شدن به وبا، تیفوئید و…، 8.بیماری های مفصلی و سنگ کلیه (در نتیجه خوردن یک نوع غذا)،9.چاقی.
آداب غذا خوردن و دستور به خوردن نمک
در اسلام،دستورات زیادی در مورد خوردن نمک،به عنوان یک پیش غذا،وارد شده است. حضرت علی(ع) میفرمایند:«با نمک خوردن در اول غذا،خوردن را شروع کنید که اگر مردم بدانند چه خاصیتی در نمک است، هر اینه بر تریاق [بهترین دوای مؤثر] تجربه شده،آن را بر میگزینند».
امام صادق(ع) نیز فرمودهاند:«رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود:ای علی،غذا را با نمک آغاز کن وبا آن به پایان رسان که هر کس چنین کند،از 72 نوع از انواع بلا در امان است که از آن جمله جنون و جذام و پیسی میباشد.و همچنین از ایشان روایت شده است:
«هر کس در اول و آخر غذا نمک بخورد، لکه های سیاه و سفید صورتش برطرف خواهد شد».در روایتی از پیامبر(ص) دردهای گلو،دندانها و دردهای شکم از جمله بیماریهایی دانسته شدهاند که خوردن نمک از بروز آن جلوگیری میکند.
نمک از دریچه علم: نمک به دلیل داشتن «اسید» بهترین داروی ضد عفونی کننده است؛ چرا که هیچ نوع میکروبی نمیتواند در نمک رشد و نمو یا زندگی کند.
«دکتر تومانیانس» در کتاب خود به نام «Hygienic ruler in Islam» فایدههای استعمال نمک را در پیش از غذا این گونه بر میشمارد:
1.بنابر یافتههای علوم پزشکی،دهان محل تجمع انواع میکروبها میباشد که در اثر استعمال نمک در پیش از غذا، آنها بر طرف میگردند.
2.آب دهان (بزاق) از چشمههایی به نام غدد بزاقی جاری میباشند که هرچه با غذا مخلوط شوند،غذا زودتر از گلو پایین میرود و زودتر هضم میشود.ورود نمک در دهان،غدههای اطراف دهان را تحریک و به ترشح آنها سرعت میبخشد.از این رو،غذا را زودتر هضم و برای فرو بردن حاضر میسازد.
3.زمانی که نمک وارد معده خالی از غذا میگردد، غده معده را تحریک میکند و ترشحات زیادتری به وجود میآورد.پس «اسفیورت» نمک سبب زود فرو بردن و زود هضم شدن غذا میگردد.
4.از آنجا که نمک پیش از غذا تحریک کننده غدههای هاضمه است،در اثر تحریک آنها،انسان میل به غذا خوردن مییابد،بنابراین،نمک سبب زیاد شدن اشتها میگردد.
5.چنانچه مواد شیمیایی،بیش از اندازه معمول در معده ترشح شود، موجب سوء هاضمه میگردد و نمک پیش از غذا،به دلیل دارا بودن اثر اسیدی،آن را خنثی و بیاثر می نماید و سوء هاضمه را برطرف می کند.
6.در بدن و خون و ساختمان جسم مقدار معینی نمک وجود دارد که اگر این مقدار کاهش یابد،موجب امراض مختلفی در اعضاء بدن میگردد،اما وقتی نمک پیش از غذا وارد معده گردد،مقدار مورد نیاز را برای کمبود خود نگه میدارد و در حقیقت،مقدار از دست رفته را جبران میسازد.
7.بدن انسان به منظور برطرف کردن نمک،به آب نیاز دارد و استعمال نمک، بیش از غذا،آدمی را به نوشیدن آب مجبور می سازد و این،خود،سبب افزایش«ادرار» و شستشوی کلیه و مثانه میشود.
8.در اثر نمک خوردن،مقداری از آب بدن از روزنههای پوست بیرون میاید و به این ترتیب، سوارخهای تنفسی پوستی،پاک و پاکیزه میگردند.
9.خوردن نمک در بعد از صرف غذا نیز،غدد بزاقی را تحریک میسازد و باعث زیاد شدن آب دهان می گردد.بنابراین،انسان ناگزیر به فرو بردن یا بیرون کردن آن از دهان میشود که در هر دو صورت،چربی یا غذای باقی مانده در دهان و بین دندان به همراه آب دهان برطرف میشود.
10.اگر آدمی غذایی بخورد که نمک آن کم باشد و یا در معده ترشحات مواد نمکی نباشد،غذا دیرتر هضم میشود و این،سبب بروز سوء هاضمه می شود.خوردن نمک، پیش از غذا،این آسیب را برطرف میسازد.
وضو و غسل
علاوه بر عبادی و معنوی وضو و غسل،این دو فریضه،از جنبههای بهداشتی و علمی مختلفی نیز برخوردارند که نه تنها امروزه بسیاری از صاحب نظران و پزشکان آن را ثابت نمودهاند،بلکه حتی در برخی روایات هم این جنبهها یادآوری گردیده و مورد توجه واقع شده است.از جمله امام رضا(ع) نقل شده است که در مورد وضو فرمودهاند:«و}وضو{ برای این است که بنده در مقابل پروردگار خود پاکیزه باشد و قابل مذاکره و مکالمه گردد و اطاعت امر مولی نموده،از کثافات و نجاسات پاک گردد، کسالت تن او برطرف شود ـ و خواب از چشم او بیرون رود؛تا این معارف به پاکی قلب او در مقابل عظمت خالق منتهی شود ـ و سبب وجوب شستن صورت و دستها و مسح سر و پا آن است که این اعضا در نماز بیشتر به کار میاید؛زیرا نماز گزار با صورت سجده و خضوع می کند و با دست خود حاجات خویش را عرضه می دارد و با سر خویش جهت قبله را حفظ مینماید و با پاهایش قیام و قعود نماز را انجام می دهد».
حکمتهای وضو در بیان اندیشمندان
1. دست و صورت که بیشتر در معرض میکروبهای مختلف هستند،باید هر روز،چند مرتبه با عنوان وضو شسته شود ، به طوری که آب به پوست برسد و چربی و کثیفی هایش را برطرف سازد.اعضای غیر از وضو (که زیر لباس است) کمتر در معرض کثیفی و آلودگی های محیطی قرار دارد.(فلسفه احکام،ص 188)
2.تا مدتها پیش گمان میکردند ورود میکروب به داخل بدن،منحصر به سوراخهای بدن (مثل دهان) میباشد،ولی اخیراً ثابت شده که ممکن است میکروب از سطح پوست نیز وارد بدن گردد و از آنجایی که دست و صورت، بیشتر در معرض آلودگیها قرار میگیرد،دستور داده شده است که به مسح پا و سر به هنگام وضو شسته شود اکتفا گردیده است؛تا موجب سختی نشود.(همان)
3.احکام وضو این است که پیش از انجام آن،هر چیزی را که مانع از رسیدن آب به محل مسح سر و پا میشود،برطرف نماییم،به این،ترتیب،نظافت محل سر و پا نیز تحقق مییابد و این خود،یک نکته بهداشتی است.
4.ماساژ دادن به روشهای مختلف فایدههای فراوانی برای بدن دارد که وضو نیز همان خاصیت ماساژ را دارا می باشد؛زیرا وقتی آب سرد به سطح اعضای وضو، رسید و محل آن سرد گردید،برای حفظ درجه حرارت طبیعی بدن و جبران حرارت از دست رفته اعضای وضو، دستگاه گردش خون به فعالیت سریع مشغول می شود تا درجه حرارت بدن متعادل شود وبه این ترتیب نشاط و سلامتی و تعدیل در دستگاه گردش خون که مهمترین عنصر بدن است به وجود می اید و بهداشت بدن را تأمین میسازد. (همان،ص 190)
5.در مورد نوع آب وضو (سرد بودن، پاک و مطلق بودن) و استنشاق (آب در بینی کردن) مضمضمه (آب در دهان کردن) و مسواک قبل از وضو نیز،به مطالب بهداشتی جالبی در روایات و سخنان پزشکان اشاره شده است.(فلسفه احکام،ص 2 ـ 241 و 246)
غسل
فریضه غسل کردن، نه تنها یکی از واجبات دینی و از لحاظ عبادی بسیار مورد توجه می باشد، بلکه از نظر بهداشتی و علمی هم دارای امتیازات و فایدههای زیادی می باشد،به عبارت دیگر، غسل نه تنها به روح آدمی طراوت و نشاط می بخشد و یک نورانیت معنوی ویژهای در شخص ایجاد می کند،بلکه در سلامت جسم اثرات شایانی میگذارد.در احکام اسلامی غسلهای مختلفی وجود دارد که هر یک میتواند در راستای فلسفه و علتهای خاصی مستحب یا واجب شده باشند. به عنوان نمونه،یکی از علتهایی که سبب شده است غسل کردن در روز جمعه مستحب شود، این می باشد که معمولا در این روز اجتماعات زیادی از جمله نماز جمعه برپا میگردد و مردم دور و نزدیک در یک جا و در کنار هم گرد میایند.بنابراین،شستشوی بدن به بهانه غسل،بهداشت و پاکیزگی جسم و محیط را تأمین و از طرفی با از بین بردن بوی عرق و… انس میان افراد را بیشتر میکند.(فلسفه احکام (اهتمام)، ص 209)
برخی پزشکان در مورد فایده های غسل جنابت چنین گفته اند:
1.سبب نشاط بخشی به بدن و ورزیده شدن آن از راه تحریک پایانههای عصبی موجود در پوست میگردد.
2.باعث احتقان خون در پوست و دستگاه تناسلی و دفع خونهای جمع شده در این قسمتها به سایر بخشهای بدن،به ویژه،قلب و مغز میگردد.
3. تأمین سلامتی پوست به آدمی کمک میکند تا وظایف مختلف خود را که مهمترین آنها انتقال احساسات و تنظیم دمای بدن و حفظ سلامتی می باشد،بهتر انجام دهد.
4.در حقیقت غسل یک فعالیت عضلانی است که با ورزش ارادی بدن، نشاط قلب و حس جریان یافتن خون در بدن را در پی دارد.
5.همچنین سلولهای مرده، مواد چربی زائد و گرد و غبار و دیگر آلودگیها را از سطح پوست میزداید.(پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،ج2،ص 358)
6.در روایتی آمده است:«در زمان جنابت، منی از تمام بدن بیرون می اید و به همین جهت لازم است، تمام بدن شسته شود».(بحار الانوار، ج81 ص21) دانشمندان، امروزه به این نتیجه رسیدهاند که خارج شدن منی از بدن آدمی،مانند بول و سایر زواید، یک عمل موضعی نیست؛زیرا به هنگام خروج آن،اثرش در تمام بدن آشکار میشود و همه سلولهای تن،در یک حالت سستی خاصی فرو میروند. (تفسیر نمونه،ج 4،ص 284)
7.ترتیب غسل:در مورد ترتیب غسل (سر و گردن، سمت راست و سمت چپ) نیز نکتههایی بهداشتی ذکر شده است.به عنوان نمونه گفته شده:زمانی که آدمی با آب سرد به شستن یک عضو میپردازد، درجه حرارت آن با دیگر اعضا تفاوت می یابد، در نتیجه،گردش خون به سمت آن شدیدتر میگردد و به دنبال آن عمل حیاتی دوران خون شدت می یابد.چنانکه در وضو هم این عمل صورت می گیرد.عمل وضو حتی اگر با آب گرم هم انجام شود،باز این فرایند جریان مییابد. (فلسفه احکام،ص 206)
8.پوست انسان دارای تنفس میکند و به همین منظور نزدیک به دو میلیون منفذ جلدی بر روی پوست وجود دارد. این منافذ در اثر برخی رسوبات بسته و در نتیجه تنفس پوست کم یا قطع میشود. با کمک غسل، این روزنه ها باز و حیات و نشاط به آن بر می گردد.
آنچه گفته شد، تنها برخی فواید غسل و وضو بود که بخشی از آن آثار بهداشتی با شستن ساده بدن هم حاصل میگردد. بنابراین،معلوم میشود که هدف خداوند از قرار دادن این احکام،تنها ایجاد چنین آثاری نبوده است،بلکه این احکام فلسفه برتری دارند و نباید آنها را در حد یک عمل بهداشتی ساده بدانیم.