پیوند اخلاق،معنویت،تبلیغ
آرشیو
چکیده
متن
قرنهاست که فرزندان آدم در این جنجال خانه دنیا کنار یکدیگر زندگی میکنند و با گذر از رهگذر تعامل سیر در این مسیر را میسر میسازند.هر یک از مردم جامعه انسانی،بنابر قوانین و چهار چوبهای اجتماعی سر رشته انجام کاری را به دست گرفتهاند؛تا نه تنها نیاز خود، بلکه نیاز دیگری را برآورده سازند و در این همزیستی ادامه حیات خود را ممکن سازند.در این دنیا هیچ بشری بیارتباط با دیگری نیست و گویی همگی،دانههای یک تسبیح و به هم متصلاند.
آنچه در این میان،همزیستی انسانها را ممکن ساخته،اخلاق است.اساساً سنگ بنای زندگی اجتماعی بر اخلاق نهاده شده و چنانچه اخلاق نباشد،همه چیزهایی که موجودیت اجتماع بسته به آن میباشد،همچون عدالت، ایثار و… وجود نخواهد داشت.
فطرت منفعت طلبی و خودخواهی،چنان با آدمی عجین میباشد که اگر فاکتورهای اخلاقی در میان جمعیتها حکمفرما نبود، جامعه انسانی به یک اجتماع حیوانی و چه بسا، بسیار پستتر از آن تبدیل میگشت، هیچ کس به طرف مقابل خود رحم نمیکرد و دیگر،هیچ اجتماعی بر جای نمیماند.
در حقیقت،برترین هدفی که انبیاء در راستای آن به سوی مردم برانگیخته شدند،این بود که بشر را متخلق به اخلاق و آداب اسلامی کنند.به سخن دیگر، انبیا آمدند،تا از انسان،آدم بسازند،او را از حیوانات متمایز گردانند و به او راه زندگی کردن و زنده ماندن را بنمایانند.
آنچه که امروزه از تمدن و پیشرفت در جهان به چشم میخورد، همگی از پیامدهای وجود اخلاق است.
اخلاق را میتوان کیمیا نامید؛اکسیری که از دل نسل کشیها، فرزند کشیها، برادر کشیها، پدر کشیها و به یک سخن،از دل حیوانیت، آن هم به پستترین معنا،گوهر نه فقط یک بشر آدم شده، که حتی گوهر انسان کامل را بیرون کشید؛ موجودی که با وجود برخورداری از چهره بشری، شباهتش به خدا، بیش از شباهتش به انسانهاست.مخلوقی که مظهر خالق خویش است؛چیزی که با نگاه به آن میتوان سازندهاش را شناخت؛موجودی که به رنگ خداست.
اخلاق کیمیایی میباشد که چون بر انسان جلوه کند، همه منفعت طلبیها و خودخواهیها، با آن همه غلبه بر درون، برون میروند و در مقابل رنگ کیمیاییاش بیرنگ میشوند؛و این گونه است که اجتماعها را حفظ میکند و مردم را به بودن در کنار هم زنده و خشنود میسازد.
آری! خداوند پیامبرانش را، در راستای کشف چنین کیمیایی، بر بندگانش فرستاد و بستر این اکتشاف را قرآن قرار داد.
قرآن کریم، این بیکرانه اقیانوس معرفتزای زنگار زدای،نوشدارویی است که هر که آن را نوشید، سلامت یافت؛صراطی است که هر که آن را پویید،هدایت یافت و نوری است که هر دیده که آن را نگریست،بصیرت یافت؛
همان نوشدارو و صراط و نوری که خبرش با فرمان «بلغ ما انزل الیک» به گوش تشنه کامان و گمشدگان و نابینایان ابلاغ شد.
و همان شهد معرفتی که حلاوتش در طول 23 سال با تبلیغ مبلغ وحی بر کام جانها رسید و پس از او نیز،با وصایت وارثانش.
گویی این فرمان«بلغ» ندایی بود، رفیع در گوش همه دورانها و وظیفهای بود خطیر بر گردن همه انسانها.
تاکنون، سخن از اخلاق بود و اینک،سخن از تبلیغ؛چگونگی دمیدن ندای معنویت در گوش جانها.
و این گفتار،نه تنها در پیوند تنگاتنگی با گفتار اول قرار دارد، بلکه اهمیتش،به مراتب، بیش از آن است؛چرا که صرف وجود اخلاقیات، جامعه را معنوی نمیسازد، بلکه این،رساندن پیام معنویت و مهمتر از آن، چگونه رساندش میباشد که یک اجتماع را معنویتگرا یا به عکس، معنویت زدا مینماید.
همیشه پاسخ امرها و نصیحتها به کلمه«چشم» ختم نمیشود.تنها زمانی که موعظه از زبان فطرت براید، فطرت را برمیانگیزد و در جان و دل اثر میگذارد.اینکه خداوند میفرماید:الله اعلم حیث یجعل رسالتهبیانگر این مطلب است که تبلیغ امری نیست که همگان، به خوبی از عهده انجامش برایند؛زیرا وظیفه رسالت چیزی جز تبلیغ نیستما علی الرسول الا البلاغو وقتی خداوند میفرماید که او میداند رسالتش را در کجا و در میان چه خاندانی قرار دهد،به این معناست که وظیفه تبلیغ را نمیتوان بر گردن هر کسی نهاد.
پس از پیامبر(ص)،نه تنها وصایای به حق ایشان و شاگردان آنها،بلکه مسلمانان بعد از آنها نیز در پی آن بر آمدند که با درس آموزی از مکتب رسول خدا(ص) و خاندانش این وظیفه خطیر را، همچنان به انجام رسانند و با رساندن پیام اسلام، معنویت را،تا همیشه، در جامعه زنده نگه دارند.
و در این میان، توانایی بانوان، پیوسته چشمگیرتر مینموده است؛زیرا این فرشتگان زمینی،کانون عطوفت و استقامت و ارکان صبر جامعه و احساسات قبلیاند؛ شاخصهها و ویژگیهایی که خداوند، موفقیت پیامبرش را در امر رسالت در گرو دارا بودن آنها دانسته است.
به منظور تشویق و تقویت این قشر تأثیر گذار و با توجه به پیوند بنیادین و ناگسستنی میان تبلیغ و اخلاق و معنویت،مرکز بانوان قرآن پژوه، وابسته به مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) در صدد آن برآمد که با همکاری «اداره کل امور بانوان شهرداری تهران»،«خبرگزاری قرآنی ایکنا» و «موزه ملی قرآن کریم» همایشی با عنوان «همایش اخلاق و معنویت» و در جهت تجلیل و تکریم از «بانوان مبلغ شهر تهران» برگزار کند.
و این، گامی پر میمنت میباشد که امید میرود، بتواند در اینده،به شکلهای گوناگون گسترش یابد و نقش بسزایی را در تحکیم جایگاه معنویت در جامعه ایفا نماید.
آنچه در این میان،همزیستی انسانها را ممکن ساخته،اخلاق است.اساساً سنگ بنای زندگی اجتماعی بر اخلاق نهاده شده و چنانچه اخلاق نباشد،همه چیزهایی که موجودیت اجتماع بسته به آن میباشد،همچون عدالت، ایثار و… وجود نخواهد داشت.
فطرت منفعت طلبی و خودخواهی،چنان با آدمی عجین میباشد که اگر فاکتورهای اخلاقی در میان جمعیتها حکمفرما نبود، جامعه انسانی به یک اجتماع حیوانی و چه بسا، بسیار پستتر از آن تبدیل میگشت، هیچ کس به طرف مقابل خود رحم نمیکرد و دیگر،هیچ اجتماعی بر جای نمیماند.
در حقیقت،برترین هدفی که انبیاء در راستای آن به سوی مردم برانگیخته شدند،این بود که بشر را متخلق به اخلاق و آداب اسلامی کنند.به سخن دیگر، انبیا آمدند،تا از انسان،آدم بسازند،او را از حیوانات متمایز گردانند و به او راه زندگی کردن و زنده ماندن را بنمایانند.
آنچه که امروزه از تمدن و پیشرفت در جهان به چشم میخورد، همگی از پیامدهای وجود اخلاق است.
اخلاق را میتوان کیمیا نامید؛اکسیری که از دل نسل کشیها، فرزند کشیها، برادر کشیها، پدر کشیها و به یک سخن،از دل حیوانیت، آن هم به پستترین معنا،گوهر نه فقط یک بشر آدم شده، که حتی گوهر انسان کامل را بیرون کشید؛ موجودی که با وجود برخورداری از چهره بشری، شباهتش به خدا، بیش از شباهتش به انسانهاست.مخلوقی که مظهر خالق خویش است؛چیزی که با نگاه به آن میتوان سازندهاش را شناخت؛موجودی که به رنگ خداست.
اخلاق کیمیایی میباشد که چون بر انسان جلوه کند، همه منفعت طلبیها و خودخواهیها، با آن همه غلبه بر درون، برون میروند و در مقابل رنگ کیمیاییاش بیرنگ میشوند؛و این گونه است که اجتماعها را حفظ میکند و مردم را به بودن در کنار هم زنده و خشنود میسازد.
آری! خداوند پیامبرانش را، در راستای کشف چنین کیمیایی، بر بندگانش فرستاد و بستر این اکتشاف را قرآن قرار داد.
قرآن کریم، این بیکرانه اقیانوس معرفتزای زنگار زدای،نوشدارویی است که هر که آن را نوشید، سلامت یافت؛صراطی است که هر که آن را پویید،هدایت یافت و نوری است که هر دیده که آن را نگریست،بصیرت یافت؛
همان نوشدارو و صراط و نوری که خبرش با فرمان «بلغ ما انزل الیک» به گوش تشنه کامان و گمشدگان و نابینایان ابلاغ شد.
و همان شهد معرفتی که حلاوتش در طول 23 سال با تبلیغ مبلغ وحی بر کام جانها رسید و پس از او نیز،با وصایت وارثانش.
گویی این فرمان«بلغ» ندایی بود، رفیع در گوش همه دورانها و وظیفهای بود خطیر بر گردن همه انسانها.
تاکنون، سخن از اخلاق بود و اینک،سخن از تبلیغ؛چگونگی دمیدن ندای معنویت در گوش جانها.
و این گفتار،نه تنها در پیوند تنگاتنگی با گفتار اول قرار دارد، بلکه اهمیتش،به مراتب، بیش از آن است؛چرا که صرف وجود اخلاقیات، جامعه را معنوی نمیسازد، بلکه این،رساندن پیام معنویت و مهمتر از آن، چگونه رساندش میباشد که یک اجتماع را معنویتگرا یا به عکس، معنویت زدا مینماید.
همیشه پاسخ امرها و نصیحتها به کلمه«چشم» ختم نمیشود.تنها زمانی که موعظه از زبان فطرت براید، فطرت را برمیانگیزد و در جان و دل اثر میگذارد.اینکه خداوند میفرماید:الله اعلم حیث یجعل رسالتهبیانگر این مطلب است که تبلیغ امری نیست که همگان، به خوبی از عهده انجامش برایند؛زیرا وظیفه رسالت چیزی جز تبلیغ نیستما علی الرسول الا البلاغو وقتی خداوند میفرماید که او میداند رسالتش را در کجا و در میان چه خاندانی قرار دهد،به این معناست که وظیفه تبلیغ را نمیتوان بر گردن هر کسی نهاد.
پس از پیامبر(ص)،نه تنها وصایای به حق ایشان و شاگردان آنها،بلکه مسلمانان بعد از آنها نیز در پی آن بر آمدند که با درس آموزی از مکتب رسول خدا(ص) و خاندانش این وظیفه خطیر را، همچنان به انجام رسانند و با رساندن پیام اسلام، معنویت را،تا همیشه، در جامعه زنده نگه دارند.
و در این میان، توانایی بانوان، پیوسته چشمگیرتر مینموده است؛زیرا این فرشتگان زمینی،کانون عطوفت و استقامت و ارکان صبر جامعه و احساسات قبلیاند؛ شاخصهها و ویژگیهایی که خداوند، موفقیت پیامبرش را در امر رسالت در گرو دارا بودن آنها دانسته است.
به منظور تشویق و تقویت این قشر تأثیر گذار و با توجه به پیوند بنیادین و ناگسستنی میان تبلیغ و اخلاق و معنویت،مرکز بانوان قرآن پژوه، وابسته به مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) در صدد آن برآمد که با همکاری «اداره کل امور بانوان شهرداری تهران»،«خبرگزاری قرآنی ایکنا» و «موزه ملی قرآن کریم» همایشی با عنوان «همایش اخلاق و معنویت» و در جهت تجلیل و تکریم از «بانوان مبلغ شهر تهران» برگزار کند.
و این، گامی پر میمنت میباشد که امید میرود، بتواند در اینده،به شکلهای گوناگون گسترش یابد و نقش بسزایی را در تحکیم جایگاه معنویت در جامعه ایفا نماید.