فضایل شب جمعه
آرشیو
چکیده
متن
در کتاب شریف من لایحضره الفقیه، محمد بن مسلم از حضرت صادق(ع) نقل نموده است که ایشان در ذیل این فراز ایه قرآن «قال سوف أستغفر لکم ربّی؛[حصرت یعقوب به برادران یوسف] گفت:به زودی برای شما از پروردگار آمرزش میخواهم».(سوره یوسف،ایه 98) فرمودهاند:«اخّرهم الی السحر لیلة الجمعة؛طلب آمرزش را تا سحر جمعه تأخیر انداخت».(ج 1، ص 422، حدیث 1242)
1.در اینکه حضرت یعقوب فرزندان خود را دوست میداشت،هیچ شک و شبههای نیست؛زیرا انسانهای معمولی فرزندان خود را دوست دارند،تا چه رسد به پیامبران که از هر نظر حتی از نظر عاطفی در درجه بسیار بالایی قرار دارند،آن هم در مورد فرزندانی این چنین که نه تنها تمامی زندگانی حضرت یعقوب را اداره میکردند، بلکه فرزندانی بسیار مؤدب بودند،به طوری که زمانی که خطا و اشتباه کارشان در ربودن یوسف و به چاه انداختن وی روشن شد،در صدد توجیه برنیامدند و کاملاً به خطای گذشته اعتراف کردند و مسئولیت آن را پذیرفتند.
2.در این که حضرت یعقوب میخواست،برای فرزندانش از خداوند طلب آمرزش کند و میخواست فرزندانش بیگناه شوند،نیز تردیدی نیست؛چون پیامبران خواستار آمرزش تمامی مردم، از جمله فرزندان خود بودهاند.
3.بیشک درِ خانه خداوند هم،همیشه به روی بندگانش باز است و هر گاه او را بخوانند،اجابت میفرماید؛ چرا که خود فرموده است:«ادعونی أستجب لکم؛مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را».(سوره غافر،ایه 60) بنابراین اگر حضرت یعقوب در هر زمان دیگری برای فرزندانش دعا میکرد،اجابت میشد.
4.بدون تردید،گناه فرزندان یعقوب در ربودن یوسف،به چاه انداختن آن و چندین سال کتمان کردن آن و … گناه بزرگی بود که آنان حس میکردند،علاوه بر توبه خود،شفاعت پدر و دعای او را نیز نیاز دارند.
5.بنابر آن چه گفته شد،حضرت یعقوب،با توجه به بزرگی گناه فرزندانش و از آنجا که میخواست حتماً دعایش از جانب خداوند مورد پذیرش واقع گردد،سعی نمود، تا شرایط مستجاب شدن دعا را رعایت کند،به همین جهت در همان لحظهای که فرزندان یعقوب از پدرشان خواستند؛تا برای آنها از خداوند درخواست بخشش کند،پدر،برایشان دعا نکرد و آن را به اینده موکول کرد و حضرت صادق(ع) هم فرمودهاند:«ایندهای که حضرت یعقوب انتظار آن را کشید،سحرگاه شب جمعه بود».
بنابراین،عمل حضرت یعقوب و نقل آن در قرآن کریم و سخن حضرت صادق(ع) در این مورد و احادیث زیاد دیگری که در حال حاضر مجال ذکر آنها نیست،1 نشانگر اهمیت فوق العاده شب جمعه برای مستجاب شدن دعاها و بخشش گناهان بزرگ میباشد.
اما متأسفانه در جامعه ما گهگاهی افرادی این شب را، شب گناه و جلب نفرین بر خود قرار دادهاند که نوشیدنیها و صداها و نغمههای حرام، رقصهای مختلط و حرام در عروسیها و پارتیهای شبانه نمونههایی از آنهاست.
چه بسیار شبهای جمعهای که افراد مریض یا سالخوردگانِ در حال استراحت با بوق ماشینهای عروس و بدرقه کنندگان آنها، یا سر و صدای موتورها و فریادهای سرنشینان آنها سراسیمه از خواب میپرند و از سر وحشت و بیاختیار بر ایجاد کنندگان صداها نفرین میکنند.
نفرین؛موجب دوری از رحمت خدا گردیده و پیامدهای بدی در جامعه و در زندگی فردی افراد خواهد داشت؛چرا که،همان گونه که دعای خیر، در بهبود و پیشروی اوضاع و کارها بسیار مؤثر است، نفرین و دعای بد نیز، بر دگرگونی و آشفتگی اوضاع و ایجاد نابسامانی در امور تأثیر میگذارد.
به امید آنکه شب جمعهها از گناهان و مردم آزاریها پاک شود و عروسیهای این شبها،دعاهای خیر مردم را به همراه داشته باشد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.برای نمونه ر.ک:من لایحضره الفقیه،1/420 تا 424.
1.در اینکه حضرت یعقوب فرزندان خود را دوست میداشت،هیچ شک و شبههای نیست؛زیرا انسانهای معمولی فرزندان خود را دوست دارند،تا چه رسد به پیامبران که از هر نظر حتی از نظر عاطفی در درجه بسیار بالایی قرار دارند،آن هم در مورد فرزندانی این چنین که نه تنها تمامی زندگانی حضرت یعقوب را اداره میکردند، بلکه فرزندانی بسیار مؤدب بودند،به طوری که زمانی که خطا و اشتباه کارشان در ربودن یوسف و به چاه انداختن وی روشن شد،در صدد توجیه برنیامدند و کاملاً به خطای گذشته اعتراف کردند و مسئولیت آن را پذیرفتند.
2.در این که حضرت یعقوب میخواست،برای فرزندانش از خداوند طلب آمرزش کند و میخواست فرزندانش بیگناه شوند،نیز تردیدی نیست؛چون پیامبران خواستار آمرزش تمامی مردم، از جمله فرزندان خود بودهاند.
3.بیشک درِ خانه خداوند هم،همیشه به روی بندگانش باز است و هر گاه او را بخوانند،اجابت میفرماید؛ چرا که خود فرموده است:«ادعونی أستجب لکم؛مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را».(سوره غافر،ایه 60) بنابراین اگر حضرت یعقوب در هر زمان دیگری برای فرزندانش دعا میکرد،اجابت میشد.
4.بدون تردید،گناه فرزندان یعقوب در ربودن یوسف،به چاه انداختن آن و چندین سال کتمان کردن آن و … گناه بزرگی بود که آنان حس میکردند،علاوه بر توبه خود،شفاعت پدر و دعای او را نیز نیاز دارند.
5.بنابر آن چه گفته شد،حضرت یعقوب،با توجه به بزرگی گناه فرزندانش و از آنجا که میخواست حتماً دعایش از جانب خداوند مورد پذیرش واقع گردد،سعی نمود، تا شرایط مستجاب شدن دعا را رعایت کند،به همین جهت در همان لحظهای که فرزندان یعقوب از پدرشان خواستند؛تا برای آنها از خداوند درخواست بخشش کند،پدر،برایشان دعا نکرد و آن را به اینده موکول کرد و حضرت صادق(ع) هم فرمودهاند:«ایندهای که حضرت یعقوب انتظار آن را کشید،سحرگاه شب جمعه بود».
بنابراین،عمل حضرت یعقوب و نقل آن در قرآن کریم و سخن حضرت صادق(ع) در این مورد و احادیث زیاد دیگری که در حال حاضر مجال ذکر آنها نیست،1 نشانگر اهمیت فوق العاده شب جمعه برای مستجاب شدن دعاها و بخشش گناهان بزرگ میباشد.
اما متأسفانه در جامعه ما گهگاهی افرادی این شب را، شب گناه و جلب نفرین بر خود قرار دادهاند که نوشیدنیها و صداها و نغمههای حرام، رقصهای مختلط و حرام در عروسیها و پارتیهای شبانه نمونههایی از آنهاست.
چه بسیار شبهای جمعهای که افراد مریض یا سالخوردگانِ در حال استراحت با بوق ماشینهای عروس و بدرقه کنندگان آنها، یا سر و صدای موتورها و فریادهای سرنشینان آنها سراسیمه از خواب میپرند و از سر وحشت و بیاختیار بر ایجاد کنندگان صداها نفرین میکنند.
نفرین؛موجب دوری از رحمت خدا گردیده و پیامدهای بدی در جامعه و در زندگی فردی افراد خواهد داشت؛چرا که،همان گونه که دعای خیر، در بهبود و پیشروی اوضاع و کارها بسیار مؤثر است، نفرین و دعای بد نیز، بر دگرگونی و آشفتگی اوضاع و ایجاد نابسامانی در امور تأثیر میگذارد.
به امید آنکه شب جمعهها از گناهان و مردم آزاریها پاک شود و عروسیهای این شبها،دعاهای خیر مردم را به همراه داشته باشد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.برای نمونه ر.ک:من لایحضره الفقیه،1/420 تا 424.